فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 بچه نباش؛ فرار نکن بلکه استفاده کن.
🎤👈 حاج آقا عالی
🆔 👈 چشمه جاری
🔷 ماندن در راه، كم از عقبگرد نيست. كسى كه در يك كلاس مى ماند، به اين معنا نيست كه در همان كلاس باقى مانده است.
🔷 در كاروانى كه در حال حركت است، توقف و ماندن، از دست رفتن و بدست گرگها افتادن است. در يك مجموعه وقتى توقف كنيم، از مجموعه عقب خواهيم افتاد.
🔷 توقف ما، برابر است با بازگشت و عقبگرد ما و اين وحشتناك است. در روايات آمده است: «مَنْ اعْتَدَلَ يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ»؛ اگر كسى دو روزش با هم مساوى بود، مغبون است.
🔷 تساوىِ دو روز، غبن آدمى است؛ چون ماندن و توقف، حتى به اندازه دو روز، عقبگرد و غبن و محروميت را به همراه دارد.
📚اخبات، ص 73
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✴️👈 فرزند کمتر یا بیشتر⁉️
✅ آن روزها همه جا پر بود از تبلیغات «فرزند کمتر زندگی بهتر». از رادیو و تلویزیون گرفته تا تابلو های که در خیابانها و بیمارستان ها؛ خود نمایی می کرد.
✅همه و همه در حال ترویج همین فرهنگ بودند. مدت ها با خودم فکر می کردم که آیا زیر بنای این حرف درست است یا نه؟
✅ حاج آقا صفایی رحمة الله علیه در حالی پسرش هادی را بغل گرفته بودند وارد شده و پس از احوالپرسی؛ به بازی با او پرداختند.
✅ در همین حال از شیخ پرسیدم: ببخشید حاج آقا بالاخره فرزند کمتر زندگی بهتر، یا فرزند بیشتر زندگی بهتر⁉️
✅ حاج شیخ گفت: اگه بتونی از پس تربیتشون بر بیای ده تاش هم کمه، اما اگه نتونی، یکیش هم زیاده.
📚 رد پای نور، ج ۳ ص ۱۷
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
🔷 كودك انسان، مانند بچه ساير حيوانات نيست. فقط شكم و بدن نيست تا براى توليدش منتظر درآمد و خوراك و لباس باشيم؛ همين كه بودجه بود، قطارشان كنيم و همين كه تنگدستى پيش آمد شعار بدهيم، اولاد كمتر، آسايش بيشتر ...
🔷 كودك گذشته از آن كه شكم و بدن دارد؛ يعنى گذشته از احتياجاتى راجع به خوراك و پوشاك و مسكن و ... صاحب مغز و داراى فكر و روح است و بايد به تربيت اين دو قسمت هم پرداخت. بايد اين گونه مسائل را هم در نظر گرفت.
🔷 و براى اين چنين تربيتى، اگر پدر و مادر، آمادگى و شناخت داشته باشند، عوامل تربيتى و نيازها و طرز برآوردن نيازهاى كودك را شناخته باشند، مى توانند هفتاد تا فرزندش را هم تربيت كنند، در غير اين صورت از عهده يك نصفه اش هم بر نمى آيند.
📚 تربیت کودک، ص ۵۳
🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 تولدی دوباره
🔷👈 فصل سوم سیر مطالعاتی آثار استاد صفایی رحمة الله علیه
🆔 کانال 👈 چشمه جاری
✅👈 قلعه امن
💠 یکی از شاگردان خوب و قدیمی استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: درس کفایه (کتاب درسی حوزه) را نزد استاد در منزلشان می خواندیم.
💠 یکی از روزهای زمستان که ایشان کرسی را هم به پا کرده بود، ناگهان کتاب را بست و نگاهش را به پنجره دوخت؛ برف در حال بارش بود، سپس با بیانی مشفقانه گفت: بچه ها قدر ایمان را بدانید، ایمان قلعه امن است.
💠 درست مثل حالا که بیرون برف می بارد و سرد است، ولی ما هرگز احساس ناراحتی نمی کنیم؛ چون در پناه گرمای کرسی هستیم و تازه هر چه بیشتر ببارد و سردتر سود، ما حس مطبوع تری داریم.
💠 ولی کسی که ایمان ندارد، زیر بارش ناراحتی ها و بن بست سرد کفر، درهم می شکند.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۵۹
🆔 کانال👈چشمه جاری
✅👈 عامل اول: تقليد
💠 كودك اصولاً داراى غريزه تقليد است و اين غريزه از شعبات غريزه كمال جويى و قهرمان پرستى است. كودك وقتى كه چشم باز مىكند و پدر نيرومند و نان آور خود را مى بيند، خود به خود شيفته او مى شود و به تقليد از او مى پردازد، به شرط آن كه اين شخصيت پدر سوراخ برندارد و مورد تحقير مادر و ديگران قرار نگيرد و يا تا سطح شخصيت كودك پايين نيايد.
💠 پدرانى هستند كه خود را كوچك و خوار مى سازند و يا پدر و مادرانى هستند كه يكديگر را در مقابل چشم فرزند مى كوبند كه در نتيجه هيچ كدام نمى توانند قهرمان و الگوى محبوب كودك باشند، اينجاست كه كودك به ديگران رو مى آورد و يا به خود پناه مى برد.
💠 در صورتى كه به خود پناه برد، گرفتار روح انزوا و غرور و خود بينى مى شود و در صورتى كه به ديگران رو بياورد، خطر اشتباه در انتخاب الگو زياد است و چه بسا به هلاكت و نابودى و فساد بكشد. از اين رو پدر بايد شخصيت خود را حفظ كند و مادر بايد شخصيت پدر را نگه دارد و در اين الگو خدشه اى وارد نسازد.
💠 و البته اين به اين معنا نيست كه پدر مانند برج زهر مار باشد و ديگر لبخند نزند و حرفى نگويد كه نكند شخصيتش سوراخ شود، نه، پدر با شخصيت مى تواند حتى هنگام شوخى و بازى و بگو و بخند، عظمت خود را داشته باشد، حتى هنگامى كه فرزندش بر سر و رويش مى پرد اين عظمت را حس كند. پدر با شخصيت مانند كوه است، حتى هنگامى كه بر سر او پا مى گذاريم، در دل از او وحشت داريم و از بلنديش مى هراسيم.
💠 خلاصه اين روحيه تقليد مى تواند بزرگترين عامل تربيتى باشد كه كودك را به سوى خوبى ها و بدى ها بكشاند. در صورتى كه پدر خود تربيت يافته باشد و مؤدب باشد و معتقد و هدفدار باشد اين تربيتها و اعتقادها و هدفها به كودك منتقل مى شود.
📚 تربیت کودک، ص ۵۴
🆔 کانال👈 چشمه جاری
💠 مادام كه فرزند در خانه است، تنها با مراعات پدر و مادر كار تمام است و همين كه پا به بيرون مى گذارد و با ديگران محشور مى شود، پدر و مادر بايد به جز مراعات سابق، به بتها و مرجع تقليدها و الگوهاى ديگر كودك نيز توجه داشته باشند.
💠 از آنها كه مى توانند الگوى خوبى باشند، تمجيد كنند و از آنها كه نمى توانند، با زرنگى انتقاد كنند، تا اين كه وازدگى در فرزند به وجود بيايد.
💠 اين غلط است كه با زور كودك را از چنين شخصيتى محبوب جدا كنند؛ چون اين جدايى جز عطش و علاقه چيزى زياد نمى كند و هر چه فرزند بزرگتر شود، بيشتر به خود فرو مى رود و از پدر و الگوى سابقش فاصله مى گيرد.
💠 در اينجاست كه پدر بايد فرزند را با الگوهاى بزرگتر و شخصيتهاى عظيم تر آشنا كند و آنها را براى او ترجمه نمايد، وگرنه فرزند خود سرانه به اين كار دست مى زند و با اشتباههاى خود، فسادهايى به بار مى آورد و از دست مى رود.
💠 البته اين در صورتى است كه پدر يك شخصيت معمولى باشد وگرنه شخصيتهاى فوق العاده مى توانند تا آخر الگوى قابل اطمينان و محبوبى باشند.
💠 اوائل بلوغ پدر و مادر بايد با آگاهى هاى كامل جاى تقليد كور كورانه را با شناختها و آگاهى ها عوض كنند و حتى فرزند را در تقليد كردن و بدون برهان و تحقيق پذيرفتن و دنبال كسى رفتن سرزنش كنند و به او حالى كنند كه تو بايد با شخصيت و بيدارى تمام، از آن چه مى شنوى و مى بينى استفاده كنى و نتيجه بگيرى و اگر دنبال حرفى و شخصيتى مى روى اين تقليد و پيروى، استدلالى و منطقى باشد، نه از روى ترس و عادت و يا نبود شخصيت و يا خامى و نپختگى.
📚 تربیت کودک، ص 54
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔷👈 عامل دوم: رقابت
🔶 تقليد، شخصيت كودك را بزرگ كردن بود و رقابت شخصيت كودك را تحريك كردن است و اراده كودك را بارور كردن است. در نتيجه، تحريكهاى عقده آور و مقايسه هاى تحقير كننده را نمى توان به حساب رقابت گذاشت؛ مثل اين كه بگويند: خاك بر سرت! تو هيچى نمى شوى! تو خرى! تو بدبختى! تو نمى توانى فلان كار را انجام دهى، ولى محمود پسر خاله ات انجام داده و يا حسن برادرت فلان كار را كرده.
🔶 اين گونه گفتگوها شكستن شخصيت كودك است و جز ايجاد دشمنى و حسادت بين كودكان نتيجه اى ندارد و در واقع اين رقابت نيست، بلكه تلقين ضعف و زبونى و تحقير است. تو از فلانى زرنگ ترى، تو با استعدادترى، تو مى توانى بهتر از او باشى، ولى بى حال و سر به هوا و بازيگوش هستى.
🔶 ببين فلانى نصف لنگ تو نيست و اين كارها را انجام داده، تو كه به اين بزرگى و به اين زرنگى هستى، چرا اين جا نشسته اى؟ اين طرز گفتگوها كودك را با استعدادها و ظرفيتهايش آشنا مى كند و حركت مى دهد و جلو مى راند.
🔶 پدر و مادر آگاه مى توانند با داستانهايى كه از خود مى گويند، كودك را رقيب خود كنند و به حركت وا دارند و اين نوع رقابت؛ چون از تقليد هم كمك مى گيرد، كارگرتر است.
🔶 خلاصه، رقابت در كودك، كم يا زياد وجود دارد، مربى بايد اين حس را پرورش دهد و تحريك كند و براى كودك رقيبهايى بتراشد كه در تمام دوره ها با رقابت و به خاطر رقابت با آنها حركت و جنبش زيادترى از خود نشان دهد و قدمهاى بلندترى بردارد.
🔶 مربى بايد به كودك شخصيت بدهد و او را با شخصيتهاى بزرگ همانند كند تا اين كه كودك نيرو بگيرد و به خود مطمئن شود و از ركود خود وحشت كند و جلوتر بيايد.
🔶 اين شخصيت دادن از تعريف استعدادهاى كودك و يا عظمت دودمان و يا عشيره و فاميل و يا كشور و وطن مى تواند ريشه بگيرد و آن رقيب تراشيدنها نبايد با تحقير و نفى كودك آلوده شوند.
📚 تربیت کودک، ص 57
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅👈 عامل سوم: ترس و مجازات
🔷 ترس احساسى است كه در انسان نيروهايى را به حركت وا مى دارد و او را به كارهايى وادار مى نمايد و به نيرنگها و فرارها و يا به حركت و پيشرفت و پرهيزكارى و كنترل هوسها مى انجامد، و گاهى اين احساس باعث از دست دادن نيروها و شكست روحيه و ظهور جنون است.
🔷 و به همين خاطر است كه عامل ترس پيچيدگى و مشكلاتى دارد و چه بسا دچار افراطها و تفريطهايى بشود. آنچه را كه نمى توان به طور كلى نفى كرد، لزوم اين احساس براى تكامل شخصيت است.
🔷 ترسها تا اندازه زيادى از اميدهاى دور و دراز و لوسگرى ها و تيز بازىها و خامى ها و سركشىها جلوگيرى مى نمايد. شخصيتى كه بى باك و نترس بار مى آيد و از هيچ چيز واهمه اى ندارد، شخصيتى فاسد و خطرناك خواهد شد كه حتى هلاكت خود و اجتماعش را به چيزى نمى گيرد.
📚 تربیت کودک، ص ۵۸
🆔 کانال👈 چشمه جاری
💠 اصولاً نبود ترس به خاطر نبودن تعلق و نبود علاقه است، به خاطر آزادى و وارستگى از همه مسائل است. كسى كه از هيچ چيز نمى ترسد، اگر برايش دلبستگى به چيزى آمد و علاقه به موضوعى پيدا شد، آنچه عامل از دست رفتن و جدايى از محبوب مورد علاقه اش مى شود، همان باعث و عاملِ تهديد و ترس و وعيد، مى گردد.
💠 و چون انسان با عشق آفريده شده است، پس يك شخصيت معتدل نمى تواند بدون محبوب و بدون علاقه باشد؛ علاقه به نفس، به حيات، به خوبى ها و به كمالها و جمالها. و در نتيجه اين شخصيت وابسته و متعلق، نمى تواند بدون ترس و خالى از اين احساس باشد.
💠 و اين ترس باعث كنترل و پرهيزكارى و خوددارى از كارهايى است كه محبوب را از دست مى گيرد و باعث آمادگى و سازندگى عواملى است كه به محبوب مى رساند.
💠 البته اين سازندگى ها و اين خود دارى ها و كنترلها، وابستگى كاملى به نوع ترس و مقدار ترس و شخص دارند؛ اگر ترس از جرم و مخالفت قانون باشد، نه از شخص و از قلدر و از ظلم و اگر ترس در زمينه وابستگى و علاقه باشد و اگر به مقدار طبيعى و لازم باشد و اگر شخص ترساننده هميشه يك بعدى و خشن و شخص ترسانده شده، هميشه تو سرى خور و تحقير شده نباشد، اين ترس جز حركت و كنترل و خوددارى و سازندگى، نتيجه اى ندارد.
💠 آنجا ترس باعث فرار و نيرنگ و خيانت و دروغ مى شود كه مداوم بوده و ترساننده يك بُعدى باشد و ترسانده شده، علاقه اى نداشته باشد و محبتى نديده باشد.
💠 لذا دستور است كه هنگام تهديد، يكى بترساند و ديگرى اين ترس را توجيه كند و اين عمل را توضيح دهد و كودك را از جرم خود آگاه كند و به او محبت نمايد. و باز دستور است كه اگر ترس و كتك مفيد نيفتاد، از عامل ديگرى استفاده شود.
📚 تربیت کودک، ص ۵۹
🆔 کانال👈 چشمه جاری