eitaa logo
چشمه جاری
544 دنبال‌کننده
715 عکس
141 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 تخفیف ویژه ✅👈 ۵۰ درصد تخفیف ویژه ایام نوروزی برای کلیه کتاب‌های الکترونیک و صوتی اســـتاد علی صفایی رحمةالله علیه در پلتفرم طاقچه 🗓 از ۱ تا ۱۳ فروردین 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 شرایط سنگین 🔷 در روايت آمده است كه حضرت رسول در همين ماه رمضان خطبه‏اى خواندند. يكى از اصحاب گفت: چه عنايات زيادى هست! حضرت فرمودند: چه شرط سنگينى هم دارد! امكانات زياد است ولى وقتى تو جمع نمى‏كنى و بعد از جمع كردن نگهدارى نمى‏كنى، خواه و ناخواه چيزى باقى نمى‏ماند. فردايى كه روز برداشت توست، مى‏بينى كه دست تو بسته است و فقيرى و خيال مى‏كرده‏اى كه خيلى چيز دارى. 🔷 مادربزرگى داشتم كه مى‏گفت: بابايى بود، زن گرفت و زنش از او خواست كه من فارغ و بيكارم، يك مقدار پشم بياور كه گاه گاهى دوكى بريسم. همان طور مختصر پشمى، گاه گاهى مى‏آورد و او هم آنها را مى‏انداخت در زيرزمينى كه داشتند. 🔷 مدتها گذشت و اين مرد شكسته شد و به دنبال امكانى مى‏گشت. وقتى كه درِ زيرزمين را باز كردند، كلى امكانات جمع شده بود و خروارها دوك ريسيده داشتند. اين‏ خوشحالى مى‏آورد. 🔷اما اگر يك عمر، مرتب ما خيال كرديم كه جمع آورى كرده‏ايم، تحصيل علم كرده‏ايم، خدمت به دين كرده‏ايم، هدايت و ارشاد كرده‏ايم، احسان كرده‏ايم، با نعمت‏ها كار كرده‏ايم، خيال كرديم كه ما آمده‏ايم براى تربيت نفوس، آمده‏ايم براى ... حالا وقتى كه درب انبار را باز مى‏كنند، مى‏بينيم كه هيچ چيزى نيست. ويل و عذاب است، چاهى است كه به جهنم كشيده شده است. 🔷 مى‏بينيم كه چقدر آنجا مدعى داريم، خون‏هايى كه با يك كلاممان ريختيم، جان‏هايى كه امنيتش را گرفتيم، دل‏هايى را كه گمراه كرديم، فسادهايى را كه به بار آورديم. 📚 بهار رویش، ص ۳۸ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 چه كنيم كه فرصت‏ها و عنايت‏هايى را كه براى ما فراهم شده، موانعش را برطرف كنيم تا عنايات او را تحصيل كنيم و بعد از تحصيل، مواظب باشيم كه‏ حبط نشود. انبار كه كرديم مواظب باشيم كه انبارمان را موش نبرد، آتش نيفتد، بيد نخورد، حشرات نبرند و آفت‏ها نابود نكنند. 💠 حال كه ماه رمضان و شهر الله است و فرصتى را به ما عنايت كرده و ما را دعوت كرده‏اند و با محبت هم بيدار كرده و صدا زده‏اند كه‏ «سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى‏ لِلإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ‏» و منتظر استجابت ما هستند كه‏ «اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اذَا دَعاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ‏» و مى‏خواهند ما را زنده كنند، اين است كه صدايمان مى‏زنند و منتظرند كه جواب بدهيم. اما ما، كر هستيم، كور هستيم، لال هستيم. نه مى‏شنويم و نه مى‏بينيم و نه آنچه را كه ديده‏ايم و شنيده‏ايم، مى‏توانيم بازگو كنيم؛ لذا براى ما حاصلى نيست. 💠 اين نكته‏اى است كه بايد در آن تأمل بشود. اگر فرصتى پيش آمد و چنين بزمى را براى ما گستردند، چه كنيم كه محروم نشويم؟ فضل و بارش احسان او كه هميشه هست، اما اگر كاسه ما واژگون باشد حاصلى به دست نمى‏آيد. بارش هست ولى جمع كردن اين بارش احتياج به اين دارد كه ظرف ما معكوس و واژگون نباشد؛ چون ظرف واژگون چيزى در خود نمى‏گيرد و آنچه را هم كه دارد از دست خواهد داد. 📚 بهار رویش، ص ۲۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 اما عوامل واژگون شدن و بسته شدن ما چيست؟ كفر، وَقر، اقفال‏ و أغلال‏، مانع‏هاى بزرگى هستند كه ما را محروم‏ مى‏كنند و نمى‏گذارند در كاسه ما چيزى قرار بگيرد و در مشك و انبان ما چيزى جمع بشود. كفر، شرك، نفاق و عُجب‏، عواملى هستند كه از جمع شدن نعمت جلوگيرى مى‏كنند و نمى‏گذارند كه ما حاصل‏جمعى داشته باشيم، هيچ چيزى را در ظرف ما باقى نخواهند گذاشت. 🔷 مى‏بينيم عمرى است كه كوشيده‏ايم ولى حاصلى نبرده‏ايم! ماه رمضان، ماهى است كه فضل و عنايت حق فراگير است. بايد ببينيم كه آيا در وجود ما كفر و شرك و نفاق نيست؟ 🔷 يكى ديگر از عواملى كه باعث محروميت ماست، «غِلّ» و كينه‏هاست. آيا در دل ما كينه‏اى وجود ندارد؟ بايد تأملى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مى‏بيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است. 🔷 كفر، شرك، نفاق، غِلّ‏ و ... باعث مى‏شوند كه دل ما مختوم و ممهور شود؛ يعنى قفل و بسته شود. حالا هر چه هم كه ببارد، اين دل چيزى به دست نمى‏آورد. 🔷 كفر هم علائمى دارد، لزومى ندارد كه ما در همه امور كافر باشيم. انسان همين كه يكى از بيّنات و نشانه‏هاى خدا را ببيند و بفهمد و زير بار نرود كافر است. 🔷 كفرِ يك ثروتمند به اين است كه ربا را منكر شود، كفر يك زن به اين است كه از يك غيرتش برآشفته شود، كفر يك مرد به اين است كه به فسادهاى ديگر رو بياورد. 🔷 منشاء هر كدام از اين كفرها هم متفاوت است: منشاء كفرِ شيطان كبر بود كه محرومش كرد، يكى منشاء كفرش حرص و ديگرى بخل است. آن وقت ببينيم كه آيا ما جامعيت نداريم؟ و آيا اين همه را با هم نداريم؟ 🔷 تازه اگر از مشكل كفر و نفاق نجات پيدا كرديم، بايد ببينيم كه آيا كينه نداريم؟ در اين ماه رمضان بايد دل‏هايمان را مطالعه‏اى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد. بايد ببينيم كينه‏هاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است. 🔷 آيا «لِلّه» است؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينه‏ها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد». بايد ببينيم كه كينه‏هاى ما به خاطر چيست؟ آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا ... اين كينه‏هاباعث محروميت‏هاست. 🔷 اين سوء ظن‏ها و بدگمانى‏ها باعث محروميت‏هاست؛ چه به خدا و چه به بندگان خدا. آيا ما به خدا بدبين نيستيم؟ يعنى خدا را مهربان و رحيم مى‏بينيم، نزديك مى‏بينيم، مجيب مى‏دانيم، ته دلمان در پرونده خدا سياهى ننوشته‏ايم؟ راستى آيا مسبّح هستيم؟ 🔷 وقتى همه اين بارش‏ها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مى‏آورم؟ در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينه مؤمنى در دل تو باشد، به اندازه سال‏هاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت. 📚 بهار رویش، ص ۲۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 نیمه تدارک و جبران 💠 امشب، شام ولادت حضرت مجتبى علیه السلام است و سزاوار است كه بعد از پانزده‏ روز از ماه رمضان، انسان به دنبال معنايى و تولّد حقيقتى در وجود خود باشد. به دنبال نكته‏ها و جوانه‏هايى بگردد و ببيند كه چه چيزى در وجود اوست. 💠 چون حتى مرحله اوّلى كه در دعا و مناجات خمسةعشر مطرح مى‏شود، كه مرحله‏ توبه‏ است، بعد از مرحله‏اى از اجتباء و عنايت حق است. 💠 در آيات راجع به حضرت آدم نيز آمده است؛ «عَصَى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى‏ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى»؛ يعنى تا يك مرحله از اجتباء و انتخاب و عنايت حق همراه آدم نباشد، حتى توبه او هم تحقّق پيدا نمى‏كند و قدمى برنمى‏دارد. 💠 مراحلى هم بعد از اجتباء مطرح است كه؛ «وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْاحَادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ...» 💠 إن‏ شاء اللَّه در طلوع تولّد حضرت مجتبى عنايتى بشود كه اجتبايى، توجّهى، از خاك برداشتنى باشد تا ما توبه كنيم و او هم به سمت ما توبه كند. توجّه و عنايتى كند و توبه ما را بپذيرد. و «تُبْنَا الَيْهِ»؛ بازگشت و توبه ما به سمت حق، با «تَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى‏»؛ بازگشت و توبه حق بر ما و هدايت او همراه باشد. اين، يك مسأله. 💠 مسأله دوّم، عظمت ماه رمضان است كه مقدارى از آن گذشته است. در اين ماه عنايت‏هاى ذات احديّت و ذات ربوبيّت است. 💠 علوّ حق و عظمت حق و سمع حق و بصر حق و صَمَد بودن و مرجع بودن او، همه اين‏ها اقتضاء كرده كه به خلق فقير محتاجِ دست خالى ببخشد و عنايت كند. 💠 و خدا در خودِ اين ماه عنايت‏هايى كرده است؛ «عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ»؛ اين چهار عمل است كه تحقّق پيدا مى‏كند. 💠 بعد هم عنايت‏هاى ديگرى هست؛ «انْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ»؛ انزال و فرستادن قرآن. «وَ جَعَلْتَ فَيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»؛ جعل و قرار دادن شب قدر است، كه خود اينها داستان‏هاى مفصّلى دارد. 💠 حال در چنين نيمه‏اى از ماه و در چنين مرحله‏اى مناسب است كه انسان سرى به وجود خود بزند. اگر در اوّل ماه به دل خويش نگاهى نكرده است كه در آنچه مى‏گذرد؛ چه بغض‏هايى، چه اميدهايى، چه محبّت‏هايى، چه حالت‏هايى است! لااقل در اين نيمه راه ان‏شاءاللَّه تدارك و جبران كند. 📚 فوز سالك، ص ۱۱۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 لحظه‌ها و موقعیت‌های ناب 💠 در زندگى لحظه‏هايى هست كه انسان مى‏تواند در آن لحظه‏ها راه‏هاى طولانى و درازى را طى كند و موقعيت‏هايى پيش مى‏آيد كه انسان مى‏تواند بارهاى سنگين‏اش را به مقصد برساند. خُنك آنها كه اين لحظه‏ها را مى‏شناسند و اين فرصت‏ها را درك مى‏كنند و از آنها بهره بردارى مى‏كنند! 💠 و او كه ربّ، الله و رحيم به خلق است اين لحظه‏ها را پيش مى‏آورد و اين زمينه‏ها را فراهم مى‏كند تا حركت و رشد ما را سريع‏تر كند، برخوردها و حادثه‏هايى را به وجود مى‏آورد، زمان‏ها و مكان‏هايى را قرار مى‏دهد كه در آن زمان‏ها و مكان‏ها و با اين حادثه‏ها و برخوردهاست كه انسان مى‏تواند راهى را زودتر طى كند و آزادى‏هايى را زودتر به دست بياورد و شناخت و عشق و عمل عظيم‏ترى را با خودش همراه كند. 💠 رمضان‏ اين خصوصيات را دارد كه در آن، هم برخوردها زياد مى‏شود هم حادثه‏هايى در آن هست و هم زمان‏ها و مكان‏هايى همراه آن هستند. 💠 كسى كه از اين مجموعه بتواند برداشت كند، هم ضريب كارش خيلى بيشتر مى‏شود و هم سودش خيلى عالى‏تر؛ ولى اين مسأله بر اين امر متوقف است كه انسان در راهى كه مى‏خواهد شروع كند، بداند چه چيزهايى در آن راه هست و چگونه بايد حركت كند تا بهترين نتيجه را بگيرد. 💠 كسى كه نداند از يك دارو چطور بايد استفاده كند، برداشت و نتيجه‏اش خيلى كمتر است. چه بسا كسى كه به حمام رفته، به جاى اينكه تميزتر بشود، آلوده‏تر و كثيف‏تر و لجن‏تر برگردد؛ چرا كه نمى‏دانسته چگونه بايد خودش را شست و شو كند، اين است كه حتى اگر چرك‏هايش هم پاك بشوند، ولى پوست‏هايش با چرك عجين شده‏اند. 💠 چه بسا اين حمامى كه در رمضان بايد ما را پاك كند و نور بدهد و طراوت‏هايى را در روح‏ و فكر و قلب‏ و عقل‏ و حتى‏ بدن‏ ما به وجود بياورد، به جاى آن در تمام اينها يك سياهى و كدورتى بياورد. 💠 روح تنگ‏تر و عقل تاريك تر و قلب خسته‏تر و سياه‏تر و كدرتر بشود و فكر از كار بيفتد و بدن از آن همه كه خورده ضايع بشود. 💠 اين است كه انسان بايد بيابد كه چه بخورد، چه ببيند، چه غذايى را در اين ماه با خودش همراه كند و چه رزق‏هايى را به خودش برساند تا كسرى‏هايش را پر و راهش را نزديك‏تر كند. 💠 در اينجاست كه انسان بايد اين‏ پنج مرحله وجود (بدن و فكر و عقل و قلب و روح) خودش را در نظر بگيرد و آنها را تغذيه كند و به آنها رزق شان را برساند تا رشدى به دست بياورد. 💠 كسى كه مى‏خواهد رشدى بكند بايد هم غذا بخورد، هم غذا را در وقت خودش بخورد و هم غذايى را بخورد كه نياز بدن اوست و كسرى‏هايش را تأمين مى‏كند. 💠 از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مى‏گذرد، در حالى كه بدن‏هايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلب‏هايشان سرشار از بت‏ها شده و روح‏هايشان هم به تنگى رسيده است. 💠 چون اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره‏ نگيرد، سياهى به او مى‏رسد. جرقه‏هايى كه مى‏زنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مى‏كنند و به او مى‏بندند. 💠 او براى رشد ما زمينه‏ها، فرصت‏ها، حادثه‏ها، برخوردها، زمان‏ها و مكان‏هايى را تأمين كرده است كه به وسيله آنها حركتى بكنيم، گامى برداريم و پيشرفتى داشته باشيم. ولى اگر ما اين همه محبت را جواب ندهيم و اين همه مايه را در راه به جريان نيندازيم، همه آنها را از ما مى‏گيرند. 💠 حكيم با داده‏هايش مى‏خواهد ما را رشد بدهد، وقتى كه ببيند داده‏ها باعث شكستن كمر من شده و اين همه بار، من را خرد كرده است بار مرا سبك و انسان را محروم و رها مى‏كند. 📚 بهار رویش، ص ۴۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟪👈 علامت بلوغ 🔷 باید در شب‌های قدر هم اندازه بگیرید، هم ارزیابی کنید و هم برنامه‌ریزی. 🔷 پس جوال عمرتان را، جوال دل‌تان را، وهم تان را، خیال‌ تان را، کارهای تان را بریزید، ببینید چه چیزی در آن جمع کرده‌اید؟ بعد از این، آنچه مهم‌تر است و علامت همه اینهاست همّ و غم های شماست. 🔷 غرض این نیست که یک شبی را به یک صورتی، با حال خوش بگذرانید. این حال خوش گول تان نزند. اینکه کمی سُک‌های تان را بگیرید، بعد هم کمی اشکی بریزید و خیال کنید که با ملائکه مقرّبین هم غذا شده‌اید! نه بابا! این حالت‌ها گول‌تان نزند، که همین ها جزء فریب ها و فتنه‌های شیطان است. 🔷 آنچه مهم است، این نکته است که ببینید آیا در شما سعه صدر و ظرفیّت و همّت آمده است؟ غضب تان برای چیست؟ برای این است که چرخ ماشین‌تان را پنچر کرده‌اند یا به خاطر این است که از حق دل بریده‌اند؟ 🔷 از چه کسی غضب دارید؟ به چه کسی محبّت دارید؟ بر سر سفره وجودتان چه کسانی مهمانند؟ آیا محبّت شما به خاطر خودتان و زن و بچّه‌تان است یا به خاطر محبّت و رحمت واسعه حق؟ که «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ». 🔷 پس جمع‌بندی از خودتان علامت بلوغ شماست و گرنه حالات خوش گول تان نزند. باید همه این چیزها را در جمع بندی‌تان دور بریزید، که وسیله‌های فریب و خدعه شیطان است. 📚 فوز سالک، ص ۲۲۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 عامل محرومیت 🔶 يكى از عواملى كه باعث‏ محروميت‏ ماست‏، «غِلّ» و كينه‏هاست. آيا در دل ما كينه‏اى وجود ندارد؟ 🔶 بايد تأمّلى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مى‏بيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است. 🔶 در اين ماه رمضان بايد دل‏هايمان را مطالعه‏اى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد. 🔶 بايد ببينيم كينه‏هاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است. آيا «لِلّه» است؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينه‏ها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد». 🔶 بايد ببينيم كه كينه‏هاى ما به خاطر چيست؟ آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا... 🔶 اين كينه‏ها باعث محروميت‏هاست. وقتى همه اين بارش‏ها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مى‏آورم؟ 🔶 در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينه مؤمنى در دل تو باشد، به اندازه سال‏هاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت. 🔶 رمضان‏هايى بر ما گذشته، در حالى كه كبر و غرور و كينه مؤمنين در دل ما بوده است. مگر با اين كينه‏ها چه چيزى جمع مى‏شود⁉️ 🔶 سعى‏ كنيد هر كس كه با شما دشمنى كرده، حتى اگر او مقصر است، اگر به خاطر خدا نيست كينه جز كافر و بى‏دين و مشرك را در دل خودتان راه ندهيد. همه را بشوييد و پاك كنيد. 📚 بهار رویش، ص ۳۱ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 شب توسعه 💟 در شب قدر، بايد انسان در خود توسعه‌اى به وجود آورد و محدود فكر نكند كه نان و آب و... نداريم. 💟 بايد به نيروهاى باطنى خود فكر كند. آنها را بررسى كند و ببيند كه با آنها چه كرده؟ با ذهنى كه خدا به او داده، با قلبى كه داده، چه كرده؟ با تخيّل و توهّم و تفكّر و تعقّل خود، چه كرده؟ با اينها چگونه برخورد كرده است؟ 💟 با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشته‏اند، وزن كرده‏ايم. مى‏ گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى. 💟 يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كرده‌ايم! يعنى عقل ما در اين عالم بايد همين‏ها را بكشد و وزن كند⁉️ 💟 ميزانى كه به ما عنايت كرده‌اند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود! 💟 بايد در اين وجود تأملى شود، كه چگونه سازمان يابد؟ اعضاء و جوارح آن چگونه باشد؟ چشم و دست و زبان و ... چگونه باشند؟ 💟 تمام كارهاى ما از روى عادت است. غذا خوردنمان، خوابيدنمان و... به صورت يك عادت در آمده و بدون تقدير است! 📚 اخبات، ص ۱۰۸ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‏بندى از خويش، برنامه‏ريزى براى آينده‏ 💠 امشب در نظر داشتم به خاطر شب قدر يك جمع‏بندى هم از خودمان داشته باشيم. اگر اين سالى را كه بر ما گذشته و حتى تمامى اين عمرى را كه تا به حال گذرانده‏ايم در نظر بگيريم، مى‏توانيم از غرورها و از فريب‏ها و خدعه‏هايى كه شيطان براى ما در نظر دارد، نجات پيدا كنيم. 💠 با تأمّل در آنچه از عمر ما گذشته، آنچه در قلب ما مى‏گذرد، آنچه در وهم و خيال ما مى‏گذرد و با تأمّل در آنچه كه از جوارح ما صادر شده و كارهايى كه انجام داده‏ايم و با توجّه به همّت و همّ و غمّى كه داريم، مى‏توانيم وضع گذشته خودمان را از ابهام و غرور شيطان بيرون بياوريم و از فريب‏ها نجات پيدا كنيم و براى آينده‏مان قدمى برداريم. و ببينيم كه در اين عمر و مدّتى كه بر ما گذشته است، چه حاصل جمعى داشته‏ايم⁉️ ✅👈 جمع‌بندی‌های شب قدر الف: حساب خود ب: حساب قلب ما و حالت‏ها ج: حساب وهم و خيال‏ د: حساب همّ و غم‏ها 📚 فوز سالک، ص ۲٠۱ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‌بندی اوّل 🔷 بايد انسان هر سال، گذشته از حساب سالش، حساب خودش را نيز داشته باشد. ببيند كه در اين سالى كه گذشته چه كرده است و چقدر با خدا پيوند خورده و چه دل‏هايى را با ربّ‏شان پيوند داده است؟ چه قرار و يا بى‏قرارى را در دل‏ها ريخته است؟ 🔷 در معاشرت‏ها و رابطه‏هايى كه وجود داشته، حاصل جمع‏مان به اين نيست كه چقدر تحصيل ما بالا رفته، چقدر ثروت ما بالا رفته، چقدر اعتبار و آبروى خويش را زياد كرده‏ايم. به اين است كه چه قرار و يا بى‏قرارى را در دل‏ها ريخته‏ايم؟ و چگونه دل‏ها را از دنيا كوچ داده‏ايم؟ آيا فريادِ«فَفِرُّواْ الىَ اللَّهِ انِّى لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» را به گوش دل‏هاى معاشرين خود رسانده‏ايم؟! 🔷 اين، عمر ما بود. خودتان خوب بررسى كنيد، ببينيد كه به چه چيز قرار گرفته‏ايد و چه بى‏قرارى‏هايى داريد؟! ديگرانى كه معاشر و مصاحب شما هستند، با چه چيزى روبرو هستند. به چه چيزى دل‏خوش هستند. 🔷 بچّه‏ها و زن‏هاى‏تان را با چه چيزى آرام كرده‏ايد؟ درگيرى‏هايى كه براى آن‏ها بوده است، با چه اميدى در وجودشان‏ كنترل كرده‏ايد؟ چطور با آن‏ها مأنوس شده‏ايد؟ چطور از آن‏ها بهره‏مند شده‏ايد؟ آن‏ها را با چه چيزى گول زده و فريب داده‏ايد و به چه دل‏خوش كرده‏ايد؟ 🔷 به خدا قسم! به گونه‏اى آنها را استثمار كرده‏ايم كه هيچ چيزى جز ما نبينند، جلوه‏اى جز براى ما نكنند، غذايى جز براى ما نپزند. همّ و غمّ ما اين بوده است كه همه خلق بسوزند تا چايى ما گرم شود. 🔷 خيلى چوب مى‏خوريم! اين خوبى‏هاى ما جزء عذاب‏هاى ما خواهد بود! كسانى كه معاشر ما و امانات الهى در دست ما بودند و بايد متحوّل مى‏شدند، بايد به غنايى در وجود مى‏رسيدند، بايد ديوارهاى وجود و محدوديّت‏هاشان مى‏ريخت، ما اينها را آن چنان محدود و صغير و حقير بار آورده‏ايم، كه با كمترين چيزى شاد مى‏شوند و از كمترين چيزى رنج مى‏برند. 🔷 خلاصه، بنشينيد و از خود جمع‏بندى كنيد؛ يك عمر، يك سال، نمى‏دانم يك روز. و اگر اهل دقّت و تأمّل هستيد، لحظه لحظه‏هاى‏تان را بررسى كنيد. تَهِ جوال را بيرون بكشيد و ببينيد چه كرده‏ايد؟ و چه جمع‏آورى كرده‏ايد؟ 🔷 آن دريچه‏هايى كه بايد باز بشود، تنها اين نيست كه بنويسيم چند تا غيبت كرده‏ايم. چند تا نگاه به نامحرم كرده‏ايم، كه اينها خوبى‏هاى ماست! به خدا قسم! آن چه ما را غرق مى‏كند، همان كشتى‏هاى طاعت ماست، كه سخت سوراخ است. و ما نمى‏توانيم بر اين كشتى‏ها سوار شويم تا از درياها بگذريم! 🔷 من گاهى كه مى‏خواهم از خودم جمع‏بندى نمايم، مى‏گويم خدايا! گناهانم كه گناه است براى خودت، ولى تو از ثواب‏هايم بگذر. از طاعاتم بگذر! اين را بدون شوخى مى‏گويم، كه خدايا! تو از اينها بگذر! 🔷 چون ما مغرور همين طاعات هستيم. به حقّ حق قسم! خوبى‏هاى ما، بد است. اين همان تعبيرى است كه اباعبد اللَّه با عرفان در روز عرفه مى‏گفتند:«الهِى مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِىَ فَكَيْفَ لاتَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِىَ»؛ كسى كه خوبى‏هايش بدى است، پس چطور بدى‏هايش بدى نباشد. 🔷 كارهاى خوب ما مثل كارها و خوبى‏هاى بچّه‏هاست، كه مى‏خواهند كارى بكنند، چيزى بياورند، ولى براى ما رنج‏آور است و مى‏گوييم: بس است. پس واى به بدى‏هاشان! 📚 فوز سالک، ص ۲٠۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‌بندی دوّم 🔶 حساب دوّم و بحث دوّم، در مورد قلب ما و حالت‏هاى ماست. توجّهى است كه بايد در قلب خود داشته باشيم، كه دل ما، حبّ و بغضش، يأس و اميدش، تحوّل و تقلّبش از چه و براى چه بوده است؟! 🔶 آنچه ما را رنج داده و آنچه ما را خوشحال كرده، به حساب بياوريم. اين‏طور معامله و حسابرسى كردن، خيلى راحت‏تر از اين است كه انسان فقط به كارهاى خوب يا بد خودش مشغول باشد؛ چرا كه اشتغال به كارها و اعمال، نه مشكلى را حل مى‏كند و نه انسان را به تحوّلى مى‏رساند، كه يا مغرور مى‏شود و يا مأيوس. 🔶 اين در حالى است كه جمع‏بندى از اين سرمايه قلبى انسان و آنچه در وجود او مى‏گذرد و آنچه در دل او مى‏گذرد، هم راحت‏تر و جمع و جورتر است و هم كارگشاتر؛ چون قلب آدم رئيس تمامى جوارح و جوانح اوست. و از اين‏جاست كه به قسمت‏هاى ديگر سركشى مى‏شود. 🔶 من عادت كرده‏ام هميشه در اوايل ماه رمضان يك جمع‏بندى از دلم داشته باشم؛ ببينم بغض‏ها، كينه‏ها و خستگى‏هايم از چيست؟ به چى دل‏خوش كرده‏ام؟ بنابراين كسى كه مى‏خواهد از ماه رمضان بهره‏اى بگيرد، بايد در اوّل ماه بنشيند و اين دل و ته كيسه را بتكاند؛ تا اگر رنجى از برادرى، از دوستى، از كسى دارد، به يك حسابى آن را بتكاند و خالى كند و ببيند كه در آن چيست؟ 🔶 به خدا قسم! وقتى كه آدم به دلش سركشى مى‏كند، دل او از انبار جحودها، از انبار يهودى‏ها، از انبارهايى كه گاهى چهل يا پنجاه سال نمى‏دانند چه چيزى در آن‏هاست، از همه اين‏ها پست‏تر است. 🔶 اين دل آدمى، رنج و ملالش، شادى و شَعَفش، از چيزهايى است كه بيا و ببين! پس آن حساب وجود آدمى بود و اين هم حساب قلب او. 📚 فوز سالک، ص ۲٠۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‌بندی سوّم 💠 حساب بعدى هم، حساب وهم و خيال ماست. به دنياى ديگرى كه بايد فكر كنيم، اين است كه توهّمات ما، تخيّلات ما به چه چيزى روى آورده است؟ اين‏ها هم جزء سرمايه‏هاى ما هستند. 💠 آن‏هايى كه به كشفى يا به اشراقى يا به شهودى و يا به دركى از سُبُحات جلال حق مى‏رسند، از همين نيروى تخيّل و قدرت خيال‏شان بهره‏مند مى‏شوند. 💠 بايد اين‏ها تصفيه شود. بايد توهّمات و وسوسه‏ها كنترل شود. بايد اين ظرف شستشو شود. بايد زنگار اين آينه را پاك كنيم، كه كار بزرگ وجودمان را همين تخيّلات انجام مى‏دهد و سرمايه‏هاى زيادى را مصرف مى‏كند. انرژى عظيم ما هرز همين توهّمات و تخيّلات مى‏شود. 💠 آنجايى كه آرام‏ترين لحظات ما مى‏گذرد، مى‏بينيد كه فكر سخت‏ترين جولان‏هايش را دارد و اين انرژى، مصرف زيادى خواهد داشت و نيروى زيادى را خواهد برد. اين هم يك مرحله از جمع‏بندى و حساب. 📚 فوز سالک، ص ۲٠۶ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 جمع‌بندی چهارم 💠 مرحله بالاتر و حساب بعدى، حساب همّ و غم‏هاى ماست. در روايتى حضرت صادق علیه السلام مى‏فرمايند:«مَنْ اصْبَحَ وَ امْسى‏ وَ الدُّنْيَا اكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالى‏ الْفَقْرَ بَيْنَ‏ عَيْنَيْهِ‏ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ‏يَنَلْ مِنَ الدُّنْيَا الَّا مَا قَسَّمَ اللَّهُ لَهُ»؛ كسى كه همّتش به دنيا مصروف شود و بزرگ‏ترين همّش دنيا باشد و از حق چشم بپوشد، بين دو چشمش نوشته مى‏شود كه او گداست. 💠 معناى اين كه در پيشانى او اين مارك و اين علامت را مى‏چسبانند، اين است كه اين وجود، فقير است. 💠 با توجّه به همين روايت، مى‏شود فقر و غنا را تقسيم‏بندى كرد. يك‏ فقر وجودى‏ و غناى وجودى‏ داريم، يك‏ فقر قلبى‏ و غناى قلبى‏ داريم و يك‏ فقر در نعمت‏ و غناى در نعمت‏ يا «عَمَّا فِى ايْدِى النَّاسِ» داريم. 💠 كسى كه همّتى به سمت غير حق پيدا كند و دنيا آخرين همّ و غمّ او باشد، وجودش فقير است. و كسى كه فقر وجودى پيدا كرد و توسعه وجودى پيدا نكرد و محدود شد، فقر قلبى خواهد داشت. و كسى هم كه فقر قلبى پيدا كرد، از آن نعمت‏هايى كه در دسترس دارد، بهره‏مند نخواهد شد. 💠 اين فرمايش از امام صادق است كه مى‏فرمايند: اگر كسى همّتش دنيا شد، خداوند نمى‏گذارد از نعمت‏ها بهره‏مند شود. و از آنچه در دنياست، بيش از آنچه برايش مقدّر كرده‏اند، سهم نخواهد گرفت؛ «جَعَلَ اللَّهُ الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ». 💠 و اما اگر كسى همّتش از دنيا بيرون رفت و به دنياهاى ديگر سر كشيد، اين وجود، غنى خواهد بود؛ «جَعَلَ اللَّهُ الْغِنى‏ فِى قَلْبِهِ»؛ خداوند غنا را در وجود او و در قلب او مى‏ريزد و از نعمت‏ها هم بهره‏مند خواهد شد. 💠 آيه‏ «يَوْمَ لايَنْفَعُ مَالٌ وَ لابَنُونَ الَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» به رغم ترجمه‏اى كه برايش مى‏كنند، به اين نكته اشاره دارد كه نعمت‏هاى‏ دنيا؛ اولاد و اموال، «براى هيچ كس» نافع نيست و «احدى را» نفع نمى‏دهد، مگر براى كسى كه صاحب قلب سليم است. 💠 غناى نعمت و بى‏نيازى در نعمت براى كسى نافع است كه در قلبش غنايى پيدا كرده باشد. اين، حقيقتى است كه جز قلب سليم، جز قلب غنى، جز قلب بهره‏مند، از نعمت‏هاى دنيا بهره‏مند نخواهد شد و سهمى نخواهد گرفت. 💠 ممكن است حتى در اين دنيا نعمت به او چسبيده باشد، ولى اتّصال نعمت غير از بهره‏بردارى از نعمت و سرشار شدن از نعمت و استفاده كردن از آن است. 📚 فوز سالک، ص ۲٠۷ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 نتیجه‌گیری 🔷 پس انسان بايد بنشيند و از وجودش جمع‏بندى كند. اين جمع‏بندى‏ها براى ما لازم است؛ چون ما خودمان را جزء سرمايه‏ها به حساب نياورده‏ايم. 🔷 ما وسايل اتاق را كنترل مى‏كنيم. ماشين‏هايى را كه داريم كنترل مى‏كنيم. امكاناتى را كه داريم كنترل مى‏كنيم، حتى قلمى را كه داريم يا ميز و تختى را كه در اختيار ماست و يا چيزهايى را كه به ما سپرده شده، همه اين‏ها را كنترل مى‏كنيم، ولى خودمان را اصلًا به حساب نمى‏آوريم! 🔷 در حالى كه خود ما نيز يك چيزى هستيم. خود ما يك سرمايه‏اى هستيم، وجودى هستيم كه خداوند به خودش دست مريزاد گفته است؛ «فَتَبَارَكَ اللَّهُ احْسَنُ الخَالِقِينَ». 🔷 پس اين وجود را چه شده است؟ همّ و غمّش چيست؟ رنج و شادى‏اش كدام است؟ فقير است يا غنى؟ به چه روى آورده است؟ 🔷 اگر تمامى دنيا، همّ و غمّ ما باشد، فقيريم. واى به مايى كه به يك گوشه دنيا قانعيم! به يك جاى كوچك كه در آن سرپناهى بگيريم. به يك مغازه‏اى كه از آن درآمدى داشته باشيم. به يك تكّه آهن متّصل به هم كه سوارش شويم! 🔷 اين ملخّص حرف است. در آن تأمّل كنيد تا ان‏شاءاللَّه در شب قدر يك جمع‏بندى از خود داشته باشيم و تهِ كيسه را بالا بكشيم. شوخى ندارد! ما عمرى چشم ماليده‏ايم تا شبى از شب‏هاى قدر برسد. 🔷 قدر هم يك حقيقت ديگرى است كه به ما دستور داده‏اند تا در اين شب دور هم بنشينيم و مذاكره علم بكنيم. شايد از بهترين كارها در اين شب‏ها، مذاكره علم باشد؛ چرا كه در نور علم، غرورهاى انسان مى‏ريزد و فريب‏هاى شيطان را مى‏فهمد. 🔷 و ديگر حجم كارها مغرورش نمى‏كند. خيال نمى‏كند كه كارى كرده است، كه حساب مى‏كند همّت‏ها كجاست؟ به چى دل داده؟ از چى رنج برده؟ به چى نگاه كرده؟ چه سمت و جهتى را دنبال كرده است؟ 📚 فوز سالک، ص ۲٠۹ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟣👈 بهترین همراه 🔷 «السَّلَامُ عَلَيكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يا خَيْرَ شَهْرٍ فِى الْأَيَّامِ و السَّاعَاتِ». بهترين مصحوب و همراه، مصحوبى است كه خيرى رسانده و شرّى نداشته است. 🔷 چون هر مصاحبى ممكن است در مصاحبت با او، انسان هم بهره ‏مند بشود و هم صدمه بخورد، ولى رمضان ماهى و همراهى است كه فقط حُسنِ جوار دارد. او براى ما آزارى نداشته است، ولى حالا ما داريم از او جدا مى‌ شويم. 🔷 يك دوستى را كه آدم از او فاصله مى ‏گيرد، يا يك كوزه‌اى را كه مدتى از آن آب خورده است از دست مى دهد، دل شكسته مى شود. 🔷 حالا ما داريم از شهر بزرگ خدا، عيد اولياى خدا، بهترين مصحوب و بهترين مصاحب جدا مى شويم، چگونه دل شكسته نباشيم‼️ 🔷 به قول يكى از دوستان، رمضان سالِ ديگر هم كه بيايد رمضانِ سال ديگر است، جاى خودش را دارد، جاى امسال كه نيست. دوباره ما آن قدر تا سال ديگر كسرى مى آوريم كه بخواهيم با آن جبرانش كنيم. 🔷 اگر انسان ولو لحظه‌اى از اين ماه را چشيده باشد كه در دعاهاى‏ روزهاى ماه رمضان مى‏ خوانيم:«شَهْرُ الْأِنَابه»، «شَهْرُ التَّوْبَة»، «شَهْرُ الْمَغْفِرَة»، «شَهْرُ الْبَرَكَة». آن وقت مى ‏بيند كه از چنين ماه بى‌آزارى با اين همه نور و خير و بركت، دارد فاصله مى‌گيرد و هنوز كوزه اش را هم آب نكرده و دستش را هم نشسته است. 📚 بهار رویش، ص ۱۴۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 مسابقه چهار گزینه‌ای بهار مناجات 📔 برگرفته از خلاصه کتاب (بشنو از نی) مروری بر دعای ابوحمزه ثمالی؛ اثر استاد علی صفایی (عین-صاد) 🔗شرکت در آزمون (پرس لاین): https://survey.porsline.ir/s/16zR0u7F 🗓 آخرین مهلت شرکت در مسابقه: ساعت ۲۲ آخرین شب از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ⏰ زمان قرعه کشی و اعلام نتایج: عید سعید فطر ۱۴۴۵ 🎁 جوائز قرعه کشی شرکت کنندگان در مسابقه: ایرپاد اسپیکر بلوتوثی هدفون ساعت هوشمند 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣👈 بهترین پاک کننده 🔶 «اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ أمحاکَ لِلذُّنُوِب»؛ سلام بر تو که چقدر راحت گناهان را پاک می‌کردی. 🔶 گاهی یک رنگی، قیری، چیزی به دست می‌چسبد، انسان هر چه آن را می‌مالد پاک نمی‌شود، ولی یک چیزهایی هست که تا می‌گذاری روی آن، زود محوش می‌کند. 🔶 این از خصوصیات رمضان است؛ گناهانی را که چسبنده بوده‌اند زود محوشان کرده است. 📚 بهار رویش ص ۱۴۷ 🆔👉@cheshmeyejarie
🟪👈 توصیه همگانی 🎤👈 حاج آقا لاجوردی 💠 حاج شیخ به همه همین توصیه را داشت؛ می گفت: خودتان را زیر نظر داشته باشید، حالت هایتان را بنویسید و آنها را به نقد بکشید. چه هستم و چه باید باشم؟ 💠 حرکت من از همین لحظه آغاز می‌شود؛ لحظه‌ای که فاصله آنچه هست و آنچه باید باشد را احساس می‌کنم. برای درک این فاصله، چاره‌ای جز مرور خودت نداری. 📚 آسمان لاجوردی، ص ۹۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 تو كه به يك ليوان خالى سال‏ها فكر مى‏كنى. چگونه مى‏توانى، خودت را بى‏حساب به آب بزنى و با هستى خودت قمار كنى. 💠 عمق مسأله اين است كه ما خودمان را جزء موجودى حساب نمى كنيم‏ و به اندازه ى يك تكه پارچه و يك قطعه گوشت هم براى خودمان، طرحى و نقشه‏اى نمى‌ريزيم. 💠 ولى آنها كه مى‏خواهند عنتر دست لوطى‏ها نشوند، براى خودشان جايى باز مى‌كنند. 💠 اينها كه مى‏خواهند رويش داشته باشند و بر ساقه‏ى خود بايستند، مجبورند كه ريشه بدوانند و از اعماق سر بر آورند و اين عمق خلوت و ارزيابى و اين حضور و محاسبه، اولين گام آنهايى است كه مى‏خواهند در سرزمين عمر خود، چيزى بسازند و بنايى را بالا ببرند. 📚 صراط، ص ۲۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 «وَ الْعَصْر»، به تمام اين دوره‏ها سوگند، «إنَّ الْانْسانَ لَفى خُسْرٍ»، كه انسان با اين همه سرمايه در تمام دوره‏ها در خسارت مدفون است، چرا؟ چون سرمايه‏هايش رشدى نكرده و سودى نياورده است. 🔶 درست است كه به ثروت، كه به قدرت، كه به علم رسيده است، درست است كه اينها زياد شده‏اند، اما خود انسان كم شده و اسير شده و اسارتش علامت حقارت است. 🔶 و عامل اين خسارت، عصرها و دوره‏ها و محيطها نيستند، عامل خسارت خود انسان، خود اوست. عصرها مقدس هستند به دليل سوگندى كه خدا ياد مى‏كند. 🔶 اين سوگند به ما درس مى‏دهد كه عصرها و زمانه‏ها مقصر نيستند. اين انسان است كه خسارت را مى‏پذيرد. 🔶 اين‏ انسان است كه سرمايه‏هايش را به جريان نمى‏اندازد، از فكرش، از عقل و ميزان سنجش و ترازويش، براى خودش استفاده نمى‏كند. 🔶 به يك ليوان آب بيش از خودش فكر مى‏كند، به دخل و خرج مغازه‏اش بيش از خودش مى‏انديشد. 🔶 اين انسان است كه خودش را گم مى‏كند و در غفلت‏ها و جهالت‏ها، خودش را به كم مى‏فروشد. 🔶 راستى كه انسان در تمام دوره‏هاى تاريخى و در تمام نظام‏هاى گذشته‏اش ضرر داده و به خسارت رسيده و در بن‏بست مانده است. 📚 رشد، ص ۴۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 در آن شب سياه كه قلبم، در راه گلويم ايستاده بود، به آن جلوه‏ى روشنايى رسيدم. 🔷 او در گوش صبح‌دم به من گفت: تو هيچگاه به خودت نمى‏انديشى. اما به يك ليوان؟ بسيار ... 🔷 او در جلوه‏ى طلوع چنین گفت: تو «خودت» را گم كرده‏اى. گم شده‏ى تو در «تو» خلاصه مى‏شود. 🔷 او در اوج نيمروز، هنگامى كه از من جدا مى‏شد، زمزمه مى‏كرد: خيال مى‏كنى سراب‏ها تو را سرشار مى‏كنند؟ 🔷 ببين قلب تو، در راه گلويت ايستاده، دل تو بوى مرگ مى‏دهد. 🔷 آنها كه به يك ليوان پوچ، بيش از خودشان فكر مى‏كنند، آنها كه با خودشان و بر خودشان مرورى نداشته‏اند، پيداست كه خودشان را گم مى‏كنند و در ابتذال زندگى روزانه رسوب مى‏كنند و فسيل مى‏شوند. 🔷 و اين دل مرده و اين قلب گنديده، در راه گلويشان، در راه نفس كشيدنشان، مى‏نشيند و عرصه را برايشان تنگ مى‏كند و انتقام مى‏گيرد. 🔷 آخر مگر نه اينكه انسان از خودش عبور مى‏كند تا به دنياى بيرون مى‏رسد، پس چه شد كه اين منزل اول مجهول مانده و يا در نهايت به تحليل علمى دستگاه هاضمه و قلب و مغز، اكتفاء شده و از مقايسه‏ها و تكبيرها بركنار مانده است. 🔷 اين فرار از خويشتن و اين فرار از خلوت و از سكوت و از مرور بر خويش، به خاطر انگيزه‏هايى است كه اگر تحليل شوند، مى‏توانند ما را از اين فرار و دلمردگى و گمشدگى نجات بدهند. 📚 صراط، ص ۱۶ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 براى مبارزه با دشمن‏هاى بزرگ، نه در داخل مرزهاى خودت كه در داخل مرزهاى خودشان بايد دست به كار شوى. 💠 حضرت على علیه السلام می‌فرمود:«فَوَ اللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا». به خدا قسم، هيچ كس در درگاه خانه‏اش نجنگيد جز آنكه ذليل شد. 📚 انتظار، ص ۵۷ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 ما در برابر سوال‌هایی که ما را به مقایسه و به سنجش و تعقّل وا می‌دارند، مجبوریم که به تفکّر روی بیاوریم و برای این تفکّر مجبوریم که خلوتی و سکوتی را تحمّل کنیم. 🔶 که:«دَلِيلُ‏ الْعَقْلِ‏ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ». نشان عقل و سنجش تفكّر است و نشان تفكّر، سكوت و خلوت. تو تا نشناسى نمى توانى بسنجى و تا خلوتى نداشته باشى نمى توانى فكر كنى. 🔶 حضرت على علیه السلام در نهج ‏البلاغه آنجا كه از برادرش توصيف مى‏ كند، بر همين نكته دست مى‏ گذارد:«إِذا غُلِبَ عَلى الْكَلامِ، فَلا يُغْلَبُ عَلى السُّكُوتِ». 🔶 چه بسا كسى بيشتر از او حرف مى‏ زد، ولى نمى‏ توانست بيشتر از او سكوت كند و سكوت را تحمل نمايد. برادر امام على علیه السلام كسى بود كه در سكوت شكست نمى خورد. 🔶 اين ماييم كه غوغاى درون‏مان را نمى‏توانيم براى يك لحظه هم تحمل كنيم و مجبوريم كه سر و صدا راه بيندازيم و شادى و نشاط را روپوش شلوغى و غوغاى درونمان كنيم و از خود فرار نماييم. 📚 صراط، ص ۱٠ 🆔👉 @cheshmeyejarie