💟 آگاهى بدون علاقه، عامل حركت نيست و حركت بدون تمرين هم امكان پذير نيست.
💟 اين سه؛ يعنى آگاهى و علاقه و تمرين، پشت سر هم قرار مى گيرند.
💟 كسى كه آگاهى و فهمى را پيدا كرده، اين آگاهى در او عشق و علاقه اى به وجود مى آورد و اين عشق، در او حركت و عمل را محقق مى سازد.
💟 البته اين حركت و عمل، تمرين مى خواهد و كار با عجله و شتاب، به سامان نمى رسد.
📚 حرکت، ص 163
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 خيال مى كنيم خيلى مهم هستيم؛ چون فقط مى دانيم، در حالى كه دانستن، مسأله اى را حل نمى كند.
🔶 خيال مى كنيم همين كه مى دانيم كسانى بالاى كوه رفته اند، ما هم مى توانيم برويم.
🔶 دانستن را با توانستن خلط مى كنيم. در اين هنگام است كه غرور ما را مى گيرد و مى گوييم: «ما با بزرگان بوديم، با كسانى كه شبها اين جور بودند، روزها اين جور بودند».
🔶 بايد پرسيد: تو آنها بودى، يا با آنها؟ همين كه با آنها بودى، مانع تو شده؛ چون باعث غرور تو شده است.
📚 حرکت، ص 165
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 ما چشمان خود را باز نمى كنيم؛ چون مى دانيم اگر باز كنيم، اول درگيرى و بحران است. مى گوييم: «حالا ولش كن، بگذار نفهميم».
🔷 غافل از اينكه كسى كه مى داند نفهميده، ديگر نمى تواند نفهم برود، ديگر مستضعف نيست.
🔷 مستضعف كسى است كه در باطل است، ولى خيال مى كند آنچه دارد، حق است.
🔷 مستضعف كسى است كه اختلافها را نشنيده يا اختلافها را شنيده و دنبال آنها رفته، ولى به نتيجه غلط رسيده؛ مثل مسيحى و يهودى و مشركى كه خيال مى كنند حق همان است كه آنها دارند.
📚 حرکت، ص 198
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 معرفت و علم آدمى بر فرض كه ريشه بگيرد و سر بر دارد مى تواند با غفلت، كفران، با كفر به نابودى باز گردد و مختوم و مغفول شود.
💟 كسانى كه با آگاهى خود كار نكرده اند گرفتار محروميت مى شوند.
💟 در روايتى از أميرالمؤمنين علیه السلام آمده است كه بسيارى از مردم ستاره ها را مى بينند ولى از آن راهياب نمى شوند.
💟 كسانى راهياب مى شوند كه دراسة داشته باشند و با ذكر مستمر و حفظ آن، مجارى و منازل آنها را بشناسند. علم با ذكر مستمر، به عهد و به عمل منتهى مى شود.
📚 وارثان عاشورا، ص 182
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌👈 امضای پرونده حضرت سلیمان توسط خداوند متعال
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 حضرت على علیه السلام مى فرماید: كسانى كه كم مى دانند و مى خواهند زياد ياد بدهند.
🔷 كسانى كه ريشه ندارند و مى خواهند ميوه هاى سنگين را به سر گيرند، مى شكنند و خُرد مى شوند.
📚 حرکت، ص 207
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 آنها كه بيشتر از علم خويش خيز برمى دارند جز به درگيرى ها و اختلافها و قيل و قالها نمى رسند.
🔷 آنها كه با بالهاى ضعيف، شور پرواز مى گيرند، جز به مرگ دست نمى دهند.
📚 روش نقد، ج 3، ص 18
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تمام سؤالهاى يك كودك در روز اول مدرسه رفتن، حل نمى شود، در حالى كه طرح اين سؤالها براى كودك ضرورى است.
♦️ حتى اگر كودك خود كنجكاو نبود و سؤالى طرح نمى كرد، بايد براى او سؤالهايى مطرح بشود و جواب آن به دوره هاى بالاتر حواله گردد.
♦️ با اين روش، ظرفيت فكرى كودك توسعه مى يابد و شوق بزرگ شدن و رشد كردن و زندگى را پشت سر گذاشتن، در او پا مى گيرد.
♦️ اين چنين كودكى با اميد به آينده گامهاى بلندترى برمى دارد و به خاطر رسيدن به آگاهى، تلاشهاى بيشتر و توجه هاى عميق ترى مى كند.
♦️ مگر آنكه لوس و بى ظرفيت بار آمده باشد كه بخواهد زود برايش همه چيز را مهيا كنند و خواسته هايش را تأمين نمايند كه اين چنين كودكى درمانش همين واگذار كردن و ضربه زدن و به استقلال و شخصيت رساندن است.
📚 روش برداشت از قرآن، ص 67
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 آن چه جهل را از بين مى برد، تنها علم نيست؛ كه علم است و حلم.
💟 در دعا آمده: «اللّهُمَّ اقْسِمْ لِى حِلْماً يَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ»؛ از تو حلمى را مى خواهم، نه علمى را، كه باب جهل را بر روى من ببندد.
💟 گاهى نمى دانم كه چاله اى وجود دارد ولى با حلم و تأنّى خودم، چاله را پيدا مى كنم.
💟 از طرفى هم گاهى مى دانم كه جلوى پاى من چاله اى وجود دارد ولى با شتاب و عجله ام، گرفتار مى شوم و در چاله مى افتم.
📚 دعاهاى روزانه حضرت زهرا، ص 101
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 ما اگر مرز ميان سه حالت را در هم نريزيم، آن وقت به انصاف علمى رسيده ايم.
🔶 آنچه را كه مى دانيم هست، بپذيريم
🔶 و آنچه را كه مى دانيم نيست، نفى كنيم
🔶 و آنچه را كه نمى دانيم، نه نفى كنيم و نه بپذيريم؛ كه نفى و اثبات هر دو نيازمند علم هستند.
📚 روش نقد، ج 4، ص 91
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✴️ تو ضعفهايت را در معاشرتهايت مى شناسى، نه اين كه معاشرتها به تو ضعفى بدهند.
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 امیر دنیا باش، نه اسیر دنیا
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
💟 استاد صفایی رحمة الله علیه می گفت: عشق امام زمان علیه السلام، برداشتن بارهای اوست؛ چون عاشق، امر معشوق را عهده دار می شود.
💟 می گفت: اگر به من بگویند امام زمان علیه السلام در دو خیابان آن طرف تر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد آن حضرت نمی روم.
💟 چرا که آن وقت حضرت مرا توبیخ میکند: چرا سر پست خودت نایستاده ای.
📚 مشهور آسمان ص ۹۵
🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ چنان که مرسوم است برخی اشکال می گیرند که چرا طلبه ها کار یدی نمی کنند و حال آنکه حضرت علی کار می کرد
✅ استاد صفایی فرمود:حضرت علی علیه السلام که روی زمین کار می کرد، به این خاطر بود که او را از کار کردن روی استعدادها محروم کرده بودند و گرنه هرگز آدم ها را رها نمی کرد.
❇️ یکی از برادران طلبه که گویا دل آزردگی زیادی از برخورد برخی بی انصاف ها داشت پرسید: راستی به نظر شما مفت خور کیست؟
✅ فرمود: مفت خور کسی که مشغول انجام تکلیف نباشد. اگر پزشکی بتواند پزشک تربیت کند، ولی تعلیم را رها کرده و مطب باز کند که خود را تأمین مالی کند، بر مسند وظیفه ننشسته است.
📚 مشهور آسمان ص ۱۶
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چرا دنیا با غم قاطی شده است⁉️
🎤👈 استاد علی صفایی حائری
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ ما مسئوليم؛ چون داراييم. مسئوليت بر اساس توانايى است نه آگاهى؛ «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها».
♦️ و نوع مسئوليت ما، وابسته به اهميت كارها و ضرورت نيازها و استعداد و توان ماست.
♦️ در اين قرن وحشى، شديدترين نيازها، نياز جهت دادن و شكل دادن و كشف كردن استعدادهاست. نياز رهبرى كردن و تربيت نمودن و بارور ساختن است.
♦️ تربيتى كه مسخ انسان نباشد و نفى او نباشد، داغ كردن، شاخ و برگ دادن و به آغوش كشيدن نباشد، بلكه روشنى دادن باشد و ريشه دادن و زمينه فراهم آوردن.
♦️ آن مربى و رهبرى كه فقط يك راه پيش پاى افرادش مى گذارد، هر چند اين راه، راه خوبى ها باشد، به آنها ستم كرده است، كه بايد دو راه را نشان داد و بايد زمينه انتخاب را فراهم نمود؛ «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ».
♦️ آنگاه با آنهايى كه راه را انتخاب كرده اند در برابر آنها كه سنگ راه شده اند، ايستاد.
📚 تربیت کودک، ص 18
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 آقای ری شهری
🔶 آیت الله سیّد عبدالجواد عَلَم الهدی گفتند: سیّد عبدالمهدی سِلمی نجفی، پسر دایی پدرم، که در زمان رضاخان پهلوی در تهران تبلیغ می کرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر شد.
🔶 ایشان بعد از آزادی به ما گفت: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکی از شب ها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم حسنی متوسّل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم.
🔶 در رؤیا دیدم وارد مجلسی شدم که جالسین همه روحانی بودند، و صدر مجلس سیّد عبدالعظیم با صورت نورانی و مجلّل نشسته است.
🔶 جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم. گفتند: وقتی در تهران بودی نزد ما نمی آمدی؛ ولی بعد از این به دیدار ما بیا.
🔶 از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر می کردم. بعد از اذان صبح مأمور شهربانی در منزل آمد و گفت: عبدالمهدی سِلمی اینجاست؟ در منزل رفتم و خود را معرّفی کردم.
🔶 گفت: آزاد شدی، هر کجا می خواهی برو! بدون هیچ تعرّض و تعقیب به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شب های جمعه ترک نکنم.
📚 خاطره های آموزنده، ص 72
💐🌹 سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 جامعه ى بشرى نيازمند بقال، بنا، مقنى، نجار، مهندس و طبيب و مربى است. اينها همه نيازهاى جامعه است اما شديدترين آنها نياز تربيتى است.
🔷 زيرا صنعت و تكنيك پيشرفته در جامعه اى كه فقر تربيتى دارد جز به انهدام و نابودى آنان كمك نمى كند و همانند تيغ تيزى است كه در دست كودكى باشد.
🔷 هر چه تيغ تيزتر باشد دست كودك زودتر جدا شده و جانش بيشتر در خطر افتاده است. در اين زمينه هر چه انسان نيرومند و مجهزتر شود براى مرگ مجهز شده و به سوى نابودى شتاب كرده است.
🔷 براى انحطاط و انهدام جمعى لازم نيست كه آنها فاقد صنعت و تكنيك باشند، بلكه كافى است كه با صنعت پيشرفته از بار تربيتى خالى شوند، كه در اين صورت تيغ صنعت براى نابودى آنها كافى است.
🔷 و همين است كه كشورهاى عقب افتاده وقتى به صنعت و تكنيك مى رسند كه از درون پوسيده شده اند و از محتوا خالى شده اند و از اصالتهايشان تجريد شده اند.
🔷 و اين رشد صنعتى براى اينها نه تكامل است و نه خوشبختى كه همه اش مسأله است و درگيرى، همه اش گرفتارى است و سردرگمى و همه اش انحطاط است و انهدام.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص 14
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 اگر در مملكتى هستى كه تمامش تاريك است، اين نشان مى دهد كه تو يك كبريت هم روشن نكرده اى.
🔶 نبايد مسأله را توجيه كنيم و بگوييم ديگران اقدام نكرده اند، كه تو بايد فرض كنى، كسى جز تو در اين عالم نيست. بايد خود شروع كنى و هر مقدمه اى را كه مى خواهد، فراهم نمايى.
🔶 وقتى اهداف دور را تكّه تكّه و ريز كنى، زود به آنها مى رسى، ولى وقتى بخواهى قُلُمبه قُلُمبه كار كنى، اهداف نزديك را هم از دست مى دهى و محروم مى شوى.
🔶 جامعه امروز را نگاه كنيد! نيروهاى جوان راببينيد! به مدارس دقت كنيد! اين نيروهايى كه تا اين حد رشد كرده اند، چرا ايستاده اند؟ چرا عقبگرد كرده اند؟ چه سستىهايى صورت گرفته است؟
🔶 پوششها و حالتها، علامت از زمينه ها و ريشه هاى ديگرى دارد. شما در گذشته در سرزمينى شروع كرديد و از شكم مُرده ها، بچّه هاى زنده را بيرون كشيديد، اما امروز چه شده كه بچه هاى زنده شما هم، مرده مى زايند و يا سر زا م ىروند⁉️
🔶 ما با نيروهاى خود و مملكت وجودىِ خود چه كرده ايم؟ به مدارس شهرخود، به دبيرستانها، به دانشگاهها نگاه كنيم! چه كسى بايد براى اصلاح آنان قدم بردارد⁉️
🔶 چقدر تساهل و سستى به خرج داده ايم و بهانه آورده ايم كه فلانى بايد اين كار را مى كرد و يا به ما ربطى ندارد!
📚 اخبات، ص 111
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 نكته مهمتر، در امر و نهى، گذشته از ارشاد، عنصر نصيحت و دلسوزى دخالت دارد، بايد حرفها نه از روى بى خيالى و يا اداء تكليف كه از روى محبت و نصيحت و دلسوزى باشد، كه تكليف اين است.
🔶 نه فقط پراندن حرفها و انتشار انديشه ها، كه حرفها و انديشه هايى به گوش و دل راه مى يابد كه همراه نرمش و نصيحت و مهربانى و دلسوزى باشد.
🔶 آنچه كه باعث تذكر و يادآورى و پذيرش آن مى شود و يا خشيت و احساسى را در دل زنده مى كند، همين با نرمش و مهرآميز برخورد كردن است، به خصوص آنجا كه طرف در سنگر رفته باشد و براى خود حريم گرفته باشد و پرده هاى نخوت را فرو افكنده باشد.
🔶 خطاب اين است: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى». به موسى و هارون كه نمونه اى از غضب و حلم و آتش و آب هستند، دستور مى دهد كه هر دو با خصوصيت متفاوتى كه داريد با فرعون حرف بزنيد آن هم نه از روى خشونت و يا زهد و دلزدگى كه با نرمش و لينت.
🔶 چه بسا ياد آورى شود و يا به خشيت برسد. آن هم نرمشى نه از روى مداهنه و سستى كه از روى رحمت و محبت، كه: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّه لِنتَ لَهُم»؛ تو به خاطر آنچه كه از رحمت و محبت خدا در دل دارى با اينها نرم شده اى.
🔶 «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكََ»؛ اگر خشن و سنگ دل بودى، در زبان تو خشونت بود و يا در دل تو غلظت و سختى، از گرد تو پراكنده مى شدند و كنار مى رفتند و حتّى خشونت زبان، محبت و رحمت قلبى تو را آلوده مى كرد و از كار مى انداخت.
📚 قیام، ص 20
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ خيال مى كنيم اگر حركتى را آغاز كرديم و برنامه اى را شروع كرديم، بايد به نتيجه برسد و همه آدمهاى خوبى شوند. خيال مى كنيم مقصود اين است آدمها در عمل حركتى داشته باشند.
✅ اين توقع ما را بسته است و زنجير كرده؛ در حالى كه مقصد اين نيست. مقصد تفاهم است نه توافق.
✅ هدف اين است كه زمينه خوب شدن افراد فراهم شود نه اينكه همه خوب شوند؛ چرا كه عمل مربوط به انتخاب و اختيار آنهاست.
✅ مى خواهند عمل كنند يا نكنند. آنچه مطلوب است، تفاهم هاست نه توافقها، فهم است نه عمل. آنچه مهمّ است فهم در برخوردهاست و عمل وابسته به شخص است. مى خواهد خوب شود يا نشود.
✅ مقصود اين نيست كه همه ابوذر شوند، مقصود اين است كه همه شكل بگيرند؛ يا ابوذر شوند و يا ابوجهل. بيش از اين توقعى نيست.
✅ كه پيامبران نيز زمينه انتخاب انسان را فراهم مى كردند: «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»؛ تا آنهايى كه زنده شدند، با آگاهى براى زندگى آماده شده باشند و آنهايى كه به هلاكت رسيدند، با آگاهى و در روشنى هلاكت را انتخاب كرده باشند. مقصد همين است، نه چيزى بيش از اين.
📚 حرکت، ص 57
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 داستان ما، داستان چوپانى است كه از يك طرف به گوسفندش پوست خربزه مى داد و از طرف ديگر دنبه اش را وزن مى كرد تا ببيند چاق شده يا نه.
💟 ما مى خواهيم اگر امروز برخوردى كرديم، فردا به نتيجه برسيم، در حالى كه اين شتاب، در هيچ موقعيتى بهره نمى دهد؛ حتى غذا هم بلافاصله به رگها و سلولها منتقل نمى شود، بلكه بارها و بارها كنترل مى شود.
💟 بذرى كه تو امروز كاشته اى، بعد از ماهها سر از خاك در مى آورد و پس از مدت درازى ريشه مى دواند تا بار دهد تا سنبله شود.
💟 شكستهاى ما از اينجا شروع مى شود كه مى خواهيم در يك برخورد و در يك روز، تمام خلق را بسازيم، در حالى كه در تاريخ مى بينيم كه انبياء سالها ناليدند و نتيجه اى نگرفتند، ولى مأيوس هم نشدند.
💟 حال چه شده كه ما مأيوس مى شويم و صدمه مى خوريم⁉️
💟 اين نصيحتى است كه يعقوب به فرزندانش مى كند: «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»؛ از روح خدا و نيرويى كه خدا برايتان مى فرستد، مأيوس نشويد.
📚 حرکت، ص 58
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ كار اول من و تو اين است كه خود را بسازيم، زيرا ديگر سازى ممكن نيست تا خود سوزى صورت نگرفته باشد.
♦️ خود سازى نمى شود، مگر اين كه انسان، شهامت خود سوزى را بيابد و با دست تواناى خويش شعله اى برافروزد، كثافتها و آلودگى هاى وجوديش را بسوزاند و تولدى تازه بيابد.
♦️ افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ايم.
♦️ ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ايم.
♦️ چگونه مى خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارتها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ايم⁉️
♦️ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران مى گوييم⁉️
♦️ نمى توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم. پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد.
📚 تربیت کودک، ص 12
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خدا چه می خواهد⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie