eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
142 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
2.87M
" میمون و پلنگ" (با صدای پگاه رضوی) 👆👆👆 🎲 ❤️🎲 🎲❤️🎲 ❤️🎲❤️🎲 🎲❤️🎲❤️🎲 Join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@childrin1کانال دُردونه.mp3
1.84M
ترانه_صوتی جان مار (جان مادر) مازندرانی 👆👆👆 ❤️ ⭐️❤️ ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســـلام صبح یکشنبه زیباتون بخیر 🌸 الهی که ضربان قلب تـون 🌸 به لبخند های مکرر تکرار بشه و هرچی توی دلتون آرزو کردید بدون بهانه مال شما بشه🌸 صبحتون پراز لبخند🌸 ╲\╭┓ ╭🌸 🌿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🍵🍲جو دو سر با موز و خرما🍲🍵 (از نه ماهگی) 🍲صبحانه ای بسیار و مناسب برای و کودکان🍲 مواد لازم :😘 ⚄موز متوسط....یک چهارم ⚁خرمای هسته در آورده شده....3 عدد ⚃جو دو سر پرک....نصف لیوان ⚂گردو خرد شده.....2 قاشق غذاخوری ⚄آب.......1.5 لیوان طرز تهیه :😍 🔘موز و خرما را خرد کرده و به تکه های کوچک تبدیل کنید سعی کنید هم اندازه گردو ها شود. 🔘جو دو سر را بر روی اجاق قرار داده و با شعله متوسط بگذارید پخته شود بعد از دقایقی موز و خرما و گردو ها را به آن اضافه کنید 🔘شعله را کم کرده و در ظرف را ببندید و بگذارید آرام پخته شود. ╲\╭┓ ╭ 🍵🍲 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🕸🕷خونه تکونی🕷🕸 خونه تکونی اومد فصل گل و بهاره این خاله عنکبوته بهار رو دوست نداره جاروی خونه انگار تارشو کرده پاره باید بره یه گوشه تار بتنه دوباره 🕸 🕷🕸 🕸🕷🕸 Join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌡🦠 کرونا شد فراری🌡🦠 ╲\╭┓ ╭🌸 🌿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☎️💈 باجه‌ی تلفن زرد💈☎️ باجه‌ی تلفن زرد، خیلی ساکت، مثل همیشه مانده بود کنار پیاده‌رو. به بچه‌ها، خانم‌ها، آقایون، ماشین‌ها و یا دوچرخه‌هایی که گاهی از کنارش رد می‌شدند، نگاه می‌کرد. یاد خاطراتش افتاد. چندین سال پیش وقتی هنوز توی هر خانه یک تلفن و خط ثابت نبود و یا  هنوز تلفن همراه اختراع نشده بود، مردم او را خیلی دوست داشتند. بعضی وقت‌ها برای این‌که بتوانند از تلفن خاکستری توی باجه به خانواده یا دوستان و آشناها‌ی‌شان، زنگ بزنند، مثل نانوایی‌ها، توی صف می‌ماندند. باجه‌ی تلفن زرد خیلی‌خیلی رازدار بود. او حرف‌ها و خبرهای زیادی از مردم محله و گاهی غریبه‌ها شنیده بود که با تلفن توی باجه، به دوستان، خانواده و یا هر کسی گفته بودند. خبرهایی مثل: به دنیا آمدن یک نوزاد تپل‌مپل، ازدواج پسر همسایه، مسافرت به شمال، گاهی دعواهای خانوادگی، فوت یکی از فامیل‌ها و... بعضی از بچه‌ها هم شیطنت می‌کردند و مزاحم تلفنی می‌شدند. از دل آهنی باجه‌ی زرد، آه سردی بلند شد. دوماه پیش هم یکی از شیشه‌های پنجره‌هایش شکسته بود. تنها آقای باد بود که هنوز به او سر می‌زد و گاه‌گاهی هم یک بچه‌گربه تازه به دنیا آمده، که راه خانه‌ی‌شان را گم کرده بود. باجه‌ی تلفن دوباره چشم‌هایش را بست و یاد خاطرات گذشته افتاد. سکه‌هایی که مردم باید برای زنگ زدن با تلفن خاکستری توی باجه، از آن‌ها استفاده می‌کردند. سکه‌های دوریالی پنج‌ریالی... یاد آن روزها بخیر! حالا باجه‌ی تلفن زرد، توی سرمای زمستان، و یا آفتاب داغ تابستان، زیر باران‌های بهاری، و یا وقتی زمین پر از برگ‌های زرد و قرمز و نارنجی می‌شد، همیشه و در همه‌ی فصل‌ها تنها بود. او دلش می‌خواست با کسی دوست شود. یک روز از روزهای قشنگ خدا، باجه‌ی تلفن زرد با سروصدای زیادی از خواب بیدار شد. چندتا مرد دید که با بیل و کلنگ او را از زمین جدا کردند و گذاشتند پشت یک وانت آبی خیلی کهنه و قدیمی. باجه خیلی دلش شکست. دوست داشت حسابی گریه کند. او را کجا می‌بردند؟ شاید می‌بردند تا کنار آشغال‌ها و زباله‌ها باشد! او می‌دانست که دلش برای مردم و این محله تنگ می‌شود. بعد از این‌که از چند خیابان گذشتند، کارگرها او را توی یک کارگاه از وانت، پیاده کردند و زمین گذاشتند. آقایی که جلوی دهانش ماسک زده بود، اول روی باجه و جا‌هایی که رنگش ریخته بود سمباده کشید؛ بعد یک رنگ زرد قشنگ روی او زد. باجه یاد روزهای اول تولدش افتاد و حسابی ذوق کرد. برایش باجه‌ی یک تلفن، مثل همان که قبلاً داشت هم نصب کردند. فقط رنگ تلفن به جای خاکستری، سیاه بود. او هنوز هم نمی‌دانست به کجا می‌خواهد برود. باجه را بردند و گذاشتند توی موزه‌ی پست و تلفن و تلگرام شهرشان. حالا، باجه‌ی تلفن زرد همراه با تلفن سیاه، هر روز یک عالمه بازدیدکننده دارد. بچه‌ها همراه خانواده‌های‌شان، می‌آیند موزه تا با هم وسایل قدیمی را ببینند و با آن‌ها عکس یادگاری بگیرند. بعضی از بابا و مامان‌ها تا چشم‌شان به باجه‌ی زرد می‌افتد به بچه‌های‌شان می‌گویند: «وای... یادش بخیر من با این باجه‌ها کلی خاطره دارم!» ╲\╭┓ ╭💈☎️ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(تدریس خوا استثنا ۱) آموزش در منزل تقدیم شما🌹 ╲\╭┓ ╭🌹 🌿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌كودك را به عجله كردن،مجبور نكنيد. ✖️زود باش. ✖️دير شد. ✖️ما همه منتظر تو هستيم. مفهوم اين كلمات و جملات براي كودك اين است كه 🔻من بلد نيستم(عدم اعتماد به نفس)، 🔻من موفق نميشوم(عدم اعتماد به نفس)، 🔻من خوب نيستم(عدم عزت نفس). تصور كنيد همسر شما یکی از اين جملات را ده بار تكرار كند و هر بار صدايش را بالا تر ببرد.شما چه میكنيد؟ ابتدا نمیشنويد و سپس عصبانی ميشويد. به عبارتی اين جملات باعث نمیشوند كودك كارهايش را انجام دهد بلكه در او اضطراب و خشم توليد ميگردد. ╲\╭┓ ╭❤️🌈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"لالایی" (عمو امید) جدید☆ 👇👇👇 🎁 🔮🎁 🎁🔮🎁 🔮🎁🔮🎁 join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸صبحتون به قشنگی آسمان پر نـور 💖و لبخندتون به زیبایی گلهای شکفته 🌸از آفرینش هستی 💖روز خـوبی بـراتون آرزو میکنم 🌸ســـــلام 💖صبحتون به زیبایی قلب مهربونتون ╲\╭┓ ╭🌸 💖 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@childrin1کانال دُردونه.mp3
418.3K
"سلام به همه" 👆👆👆 💛 💓💛 💛💓💛 💓💛💓💛 ╲\╭┓ ╭💛💓 🆑 @childrin1 ┗╯\╲