eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
140 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی هیجانی 🤓دقت، توجه و تمرکز 👀هماهنگی چشم ها 🤩هیجان و هدف 🦵تقویت عضلات درشت 🌼 ∩_∩ („• ֊ •„)🌈 ┏━━━∪∪━━━┓ 🌈 @childrin1 🌼 ┗━━━━━━━━━┛
‍ 💜🔮قابل شما را ندارد! 🔮💜 رفته بوديم خانه ي خاله جان. آخر توي تلفن به ماماني گفته بود مبل خريده ايم، بيا ببين قشنگ است؟ و حالا ما رفته بوديم تا مبل هايي را که خاله جان خريده بود، ببينيم. از در که وارد شديم، ماماني زود گفت: - به به... مبارک است! به سلامتي استفاده کنيد. خاله جان خنديد. بدو بدو رفتم روي مبلي که گُنده تر از بقيّه بود، نشستم. اين طرف و آن طرفش را تماشا کردم و گفتم: «آخ جان! چه قدر نرم است!» خاله جان نگاهم کرد و دوباره خنديد. گفتم:«همان حرف هايي که ماماني گفت! همان که مبارک است و ايم ايم ايم!...» ماماني و خاله جان گفتند:«چي؟ ايم ايم ايم!!» و دل شان را گرفتند و هي خنديدند! بعد خاله گفت:« خيلي ممنون ايم ايم ايم... قابل شما را ندارد. اگر خيلي خوشت آمده، حاضرم به شما هديه شان بدهم!» راستش از مبل گندهه آن قدر خوشم آمده بود که با خودم فکر کردم: «چه خوب! به خاله جان مي گويم باشد! دست شما درد نکنه!» سرم را به طرف خاله برگرداندم، اما يک دفعه ماماني گفت: «نازنين جان! ميوه ات را بخور. مي خواهيم برگرديم خانه. بابا کليد ندارد. مي آيد پشت در مي ماند.» - امّا ما که تازه آمده ايم!تازه... حرفم نصفه ماند، چون خاله جان گفت:«خوب الان به باباي نازنين تلفن مي کنم تا او هم بيايد اين جا.» خوش حال شدم و داد زدم:«آخ جان! آن وقت بابا مي تواند هديه مرا بياورد خانه!» ماماني چشم هايش را برايم گنده کرد و گفت:«چي؟! کدام هديه را؟» گفتم: «مگه خاله جان نگفت مي خواهد اين مبل را به من هديه بدهد؟» خاله و ماماني دوباره دل شان را گرفتند و هي خنديدند! بعد ماماني گفت: «نازنين جان! خاله به شما تعارف کرد. هر تعارفي را که حتماً نبايد قبول کرد! مثل ديروز که خانم همسايه مربّايي را که پخته بود و به من تعارف کرد. ما آن را گرفتيم؟» فکري کردم و گفتم:«نه! تازه، يادم است که به شما گفت، قابل... قابل... آهان، قابل شما را ندارد. آن وقت شما گفتيد... گفتيد صاحبش قابل دارد!» ماماني باز هم خنديد و گفت: «آفرين! چه خوب يادت مانده!» گفتم:«خوب اگر کسي نمي خواهد چيزي را که دارد به آدم بديد، چرا مي گويد مال شما. قابل شما را ندارد!» - براي اينکه تعارف کردن يک جور ادب و احترام است. اين طور رفتار کردن دوستي و علاقه آدم ها را به همديگر زياد مي کند. - ولي من خاله جان را خيلي دوست دارم؛ حتّي اگر مبل گُندهه را هم به من ندهد! خوب، پس من هم مي گيرم؛ خاله جان، صاحبش قابل دارد! اين دفعه ماماني و خاله جان دوتايي چشم هايشان را برايم گُنده کردند! بعد باز هم دل شان را گرفتند و هي خنديدند، ماماني همان طوري که مي خنديد دستم را گرفت و از روي مبل بلند شد. من هم بلند شدم. خاله جان يک آبنبات چوبي خيلي خيلي بزرگ از ظرف روي ميز درآورد و داد به من! آن را گرفتم و با ماماني به طرف در رفتيم. من خوش حال بودم؛ چون هم يک چيز مهم را ياد گرفته بودم و هم يک آب نبات گُنده ي گُنده داشتم. 👆🏻👆🏻👆🏻 🔮 💜🔮 🔮💜🔮 Join🔜 @childrin1
@childrin1کانال دوردونه...mp3
3.93M
"دوست سوسک کوچولو" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
8734291387.mp3
2.7M
"گل زیره" 👆👆👆 ⭐️ 💜⭐️ ⭐️💜⭐️ 💜⭐️💜⭐️ join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼جمعه تون زیبـا 🌈و روزتـون گلباران 🌼دوستان خـوبم 🌈امیدوارم 🌼یه روز عالی را کنار 🌈خانواده و عزیزانتون 🌼 سپری کنید 🌈لحظه هاتون شـاد و 🌼زندگیتون پـراز محبت 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚باب کوچولو💚 ♥️ ∩_∩ („• ֊ •„)🌈 ┏━━━∪∪━━━┓ 🌈 @childrin1 ♥️ ┗━━━━━━━━━┛
@childrin1.کانال دُردونه_5989925411507668386.mp3
3.58M
♡ پدر♡ 👆👆👆 ❣ 💞❣ ❣💞❣ ╲\╭┓ ╭💞❣ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ 🐘🌿 فیل به درد نخور 🌿🐘 (قسمت اول) تا حالا فیل دیده‏ ای؟ اگر دیده‌‏ ای که می‏دانی و اگر هم ندیده‏ ای، حتماً شنیده‏ ای که فیل‏ها خیلی بزرگ هستند. ولی روزگاری یک بچه فیل کوچولو زندگی می‏کرد که از هر چه فیل وبچه فیل تو دنیاست کوچولوتر بود. برای همین، همه فیلچه صدایش می‏زدند. فیلچه هر چه رو انگشت‏های پایش بلند می‏شد، گردن می‏کشید و خرطومش را بلند می‏کرد، باز هم قدش به کوتاه‏ترین شاخه‏ ی درخت‏های کوتاه جنگل نمی‏رسید. وقتی نزدیک غروب، همه‏ ی فیل‏ها به پایین رفتن خورشید در پشت کوه‏ها نگاه می‏ کردند، فیلچه هر چه سرک می‏کشید و به آسمان نگاه می‏کرد، فقط زانوی فیل‏های دیگر را می‏دید. روزی رهبر گلّه به همه خبر داد که امروز به حمّام می‏ رویم. فیلچه از مادرش پرسید: حمّام کجاست؟ مادرش تعریف کرد: حمام فیل‏ها کمی دورتر از این‏جاست. ولی من نمی‏توانم تو را ببرم، چون می‏ ترسم که زیر دست و پا، له بشوی. فیلچه بغض کرد. آخر خیلی دلش می‏خواست مثل فیل‏های دیگر به حمام برود. کاش این‏قدر کوچک نبود. فیل‏ها رفتند و رفتند تا به آب رسیدند. مادر درختی را به او نشان داد و گفت: تو برو و زیر آن درخت بنشین تا من برگردم. فیلچه با سری آویزان، در حالی که خرطومش را روی خاک می‏کشید، رفت و همان جا نشست. از دور بچه فیل‏هایی که با شادی با خرطومشان به هم آب می‏پاشیدند و آب بازی می‏کردند را نگاه کرد و آه کشید در این هنگام، ناگهان صدای نازکی شنید: آهای، تو دیگه کی هستی؟ چرا اینجا نشستی؟ فیلچه به اطرافش چشم انداخت. نه این طرف، نه آن طرف کسی نبود. صدا دوباره گفت: اگر درختی، کی از زمین در آمدی؟ اگر کوهی ...   .... ╲\╭┓ ╭🐘🌿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ 🐘🌿 فیل به درد نخور 🌿ر🐘 "قسمت دوم" فیلچه خوب دقت کرد. چشمش به یک موش کوچولو افتاد. با بغض گفت: من یک بچه فیل کوچولوی به درد نخورم. موش با تعجب پرسید: تو به این بزرگی، کوچولویی؟ من که از همه‏ ی موش‏ها بزرگ‏ترم، قدم حتی به مچ پای تو هم نمی‏رسد! فیلچه با غصه نگاهش کرد و گفت: آره! اما ... موشی ناراحت شد: چی گفتی؟ من یکی از به درد بخورترین و خوش‏بخت‏ ترین موجودات دنیام. فیلچه به او خیره شد: تو که خیلی کوچکی! موش بادی به غبغبش انداخت: من هر جا که بخواهم، می‏توانم بروم. جاهایی را دیده‏ ام که هیچ کس ندیده. این ها از فایده‏ ی کوچکی است. فیلچه، چینی به پیشانی اش انداخت و زیرلب زمزمه کرد: فایده‏ ی کوچکی! موش لگدی به پای او زد و گفت: بسه دیگه! بلند شو تا باهم همبازی کنیم. - چه بازی‏ای؟ - قایم موشک، دوست داری؟ فیلچه بلند شد و خندید: پس تو چشم بگذار تا من قایم بشوم. موشی چشم گذاشت و فیلچه پشت درخت قایم شد. موشی زود او را پیدا کرد. دفعه‏ ی‏ بعد، فیلچه چشم گذاشت و موشی قایم شد. فیلچه هر چی گشت، پیدایش نکرد. مادرش از راه رسید و گفت: بیا برویم. وقت رفتن است. فیلچه در حالی که با دقت به دور و برش نگاه می‏کرد، داد زد: خداحافظ موشی. من باز هم میام که با هم بازی کنیم. مادرش پرسید: با کی حرف می‏زنی؟ فیلچه جواب داد: با دوست جدیدم، موشی! در این هنگام موشی فریاد زد: یادت باشه که تو خیلی ازحیوان‏های دنیا بزرگ‏تری فیلچه گفت: درسته، ممنونم. مادرش خندید: بله عزیزم، تو چه کوچک باشی و چه بزرگ، یک فیل و بچه‏ ی عزیز منی.   پایان ╲\╭┓ ╭🐘 🌿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه_5850254337762134069.mp3
14.96M
"بوی خوش زمستان،بوی گل یخ" (با صدای پگاه رضوی) دوستان قصه ی امشب همراه است با ترانه ی زیبایی از فیلم "The sound of music" به نام "Edelweiss" که به فارسی "گل یخ" ترجمه شده. این ترانه ی زیبا رو فرهاد مهراد هم بازخوانی کرده. اما حالا چرا گل یخ؟ گل یخ گیاهیست که در زمستان و سرما گل میده. بوی خیلی خوش و رنگ بسیار زیبایی داره. شاید باید از گل یخ یاد بگیریم که توی سرما و سوز وقتی بیشتر گیاهان خوابند گل بدیم و بوی خوش در دنیای کودکان پخش کنیم.❤️ کودکانی که تصویرشون از زندگی پیوند خورده به تصویری که ما بهشون میدیم پس حواسمون باشه چه خوراک ذهنی ای از جهان و تلخی هاش در اختیارشون‌میگذاریم. 👆👆👆 🎲 ❤️🎲 🎲❤️🎲 Join🔜 @childrin1
کانال دردونه... ... _401244348827566391.mp3
4.67M
"گل نرگس" 👆👆👆 🌺 ✨🌺 🌺✨🌺 ╲\╭┓ ╭ 🌺✨ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗شروع بهمن ماهتون عـالی 🌈امروزتان پراز موفقیت 💗و پـراز اتفاقات زیبـا 🌈بـراتـون روزی 💗پـراز لطف خـداوند 🌈دلی آرام 💗زنـدگی گـرم و 🌈یک دنیـا سلامتی آرزومندم 💗روزتــون زیبـا و در پنـاه خــدا 💗 ∩_∩ („• ֊ •„)💗 ┏━━━∪∪━━━┓ 🌈 @childrin1 🌈 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پلنگ صورتی این قسمت: شبح 🔆 🎲🔆 🔆🎲🔆 ╲\╭┓ ╭ 🎲🔆 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
تخم مرغ سرشار از آهن برای کودکان؛ قرار دادن یک عدد تخم مرغ در رژیم روزانه کودکان، تمامی نیازهای بدن او به آهن را تامین می کند. از هشت ماهگی میتونید تو برنامه غذایی کودک اضافه کنید. 💜 ∩_∩ („• ֊ •„)🍵 ┏━━━∪∪━━━┓ 🍵 @childrin1 💜 ┗━━━━━━━━━┛
اگر فرزندتان حاضر نيست محلي كه به او خوش گذشته ترك كند: 1. با گریه فرزندتان نظر خود را تغییر ندهید. 2. از قبل به او اطلاع دهید. 3. از ساعت زنگدار یا موبایل خود استفاده کنید و به او بگویید زنگ که به صدا در آمد مجبور به رفتن هستید. 4. زمانی که محل تفریح را ترک می کنید باید به فرزتدتان دلیلی برای ترک آنجا بدهید که به اندازه محلی که ترک می کنید برای فرزتدتان خوشایند باشد. مثلا قول خوردن بستنی، دیدن کارتون یا هر کار مفرح دیگر را به فرزندتان بدهید. زیرا او در ذهن خود باید دلیلی برای ترک جایی که به او خوش میگذرد داشته باشد، 5. اگر همچنان فرزندتان دست به مانور زد او را بغل کنید و محل را ترک کنید. 💗 ∩_∩ („• ֊ •„)💗 ┏━━━∪∪━━━┓ 🌈 @childrin1 🌈 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعالیتی مناسب برای کوچولو ها ی زیر دو سال با ما همراه باشید😘 💕 🟡💕 ╲\╭┓ ╭ 🟢💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍄آموزش نقاشی گربه ملوس🍄 عالیه ببینید و واسه کوچولوها انجام بدین😍 ╲\╭┓ ╭✏️🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲