فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آشنایی_باامامان_و_پیامبران
امام حسن عسکری (ع)
موضوع : یار دردمندان
🕯 ∩_∩
(„• ֊ •„)🕯
┏━━━∪∪━━━┓
🥀 @childrin1 🥀
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه(2).mp3
294.5K
#آموزش_صوتی_قرآن
"سوره توحید"
این سوره توحیده
روشن مثل خورشیده
اونی که هست یگانه
خدای مهربانه
به کس نیاز نداره
خوبیاش بی شماره
نه بچه داره خدا
نه مامان ونه بابا
کسی شبیه اون نیست
چون که خداوند یکیست
بیاین با هم بخونیم
سوره خوب توحید
💕
☀️💕
╲\╭┓
╭☀️💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
🌈معمولا كودكان، لجبازى را از بزرگترها و یا همسالان خود مى آموزند.
اگر در خانه همیشه با همسر خود بگومگو دارید، نبايد از فرزندتان گله مند باشید!
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1..کانال دُردونه.mp3
9.95M
#قصه_صوتی
"لاک پشت و لاکش"
با صدای (پگاه رضوی)
🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌼
┏━━━∪∪━━━┓
🌺 @childrin1 🌹
┗━━━━━━━━━┛
کانال دردونه ... ...mp3
2.97M
✨🌟عروسک جون لالا🌟✨
عروسکجون، عروسکجون
دیگه شب شد، لالا.
به قربون دو چشمونت،
لالا کن، لالا.
دلم میخواد تو خواب ناز
بِری باغ آسمون،
شبچراغون خدا روُ
تو آسمون ببینی.
ستاره گل و پولک،
ستارهها مرواری.
مرواری و گل و پولک
از آسمون بچینی.
دلم میخواد تو خواب ناز
کبوتر شی، عروسک.
از روی اون ایوون پاشی،
رو بون ما بشینی.
گُلپونه شی، دُردونه شی
کنار چشمهسارون.
شاپرک شی، عروسکجون،
رو پونهها بشینی.
از خدا من نه گل میخوام،
نه کبوتر، نه پونه.
عروسکجون،
یه عروسک مَنوُ کرده دیوونه.
شاپرک شی عروسکجون،
بشینی رو دامنم.
کبوتر شی، از اون ایوون
رو بون ما بشینی.
#لالایی
╲\╭┓
╭❤️🌈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
سامره امشب تماشایی شده💐
جنت گل هـای زهرایی شده💐
لحظه لحظه، دسته دسته از فلک🌙⭐️
همچو باران از سمـا بارد ملک✨
می زنند از شوق دائم بال و پر🦋
در حضـور حجت ثانـی عشر✨
ملک هستی در یم شادی گم است💐
بعثت است این، یا غدیر دوم است💐
نوگلهای عزیزم🌻
امشب، شب عیدالزهرا(سلاماللهعلیها)☀️ است.
شب🌙🌟 به امامت رسیدن مولامون حضرت صاحبزمان مهربان❤️ بر همهی شما مبارک🎉🎊🎉
حضرت زهرای مهربان،❤️ مادر ما شیعهها
این روزا شادِ شادند. ما بچه شیعهها هم شادیم.
❤️دُردونه ها این عید بزرگ بر همهی شما مبارک❤️
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
4_5819184694666725321.mp3
3.36M
#قصه_صوتی
"پولک طلایی"
با صدای (خاله شادی)
👆👆👆
🦋
🎨🦋
🦋🎨🦋
╲\╭┓
╭🦋🎨 🆑 @childrin1
┗╯\╲
کانال دردونه... ... _401244348827566391.mp3
4.67M
#لالایی_صوتی
"گل نرگس"
👆👆👆
🌺
✨🌺
🌺✨🌺
╲\╭┓
╭ 🌺✨ 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌸 🌸
🪴 🌸 🪴 🌸
🪴 🪴
1403/6/24
سـلام به شنبه🌸🍃
24 شهریور ماه
خــوش آمـدیـد🌸🍃
اول هفتـه تـون🌸🍃
سـرشـاراز
موقعیتهای عـالی🌸🍃
امیدوارم هفته تون🌸🍃
پرازفرصتهای نو
موفقیتهای پـی درپـی🌸🍃
وعشق وبرکت در تـمام
مـراحـل زنـدگیتون باشـه🌸🍃
اول هـفتـه تـون پــر از زیـبـایـی 🌸🍃
🏠#کانال_دردونه
🍃🌸 ∩_∩
(◕ᴗ◕✿)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🌱. @childrin1 🌱
┗━━━━━━━━━┛
37.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«#گل_پامچال»
قسمت : دوم ( پارت ۳ )
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
31.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«#گل_پامچال»
قسمت : دوم ( پارت۴ )
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
#نکته_تربیتی
🌈 زندگی کودک پس از جدایی والدین...
اگر پدر و مادر به هر دلیلی از هم جدا شدند، لازم است یکسری باید و نباید هایی را در مورد فرزندشون رعایت کنند :
بایدها :
۱. مکان ثابتی رو برای زندگی کودک بعد از جدایی والدین در نظر بگیرید.
۲. به طور منظم و هفتگی با کودک دیدار داشته باشید.
۳. به کودک توضیح بدید که در جدایی پدر و مادرش مقصر نیست.
۴. قبل از ازدواج مجدد ، کودک را در جریان بگذارید.
نبایدها:
۱. بدگویی از پدر و مادر ممنوع.
۲. یارکشی و تلاش برای جدا کردن کودک از خانواده طرف مقابل ممنوع.
۳. کودک را ابزار جاسوسی خودتان نکنید.
۴. دلسوزی بیش از حد نداشته باشید و کودک را لوس نکنید.
🏠#کانال_دردونه
💚 ∩_∩
. (◍•ᴗ•◍) 💜
┏━━━∪∪━━━┓
🧡 @childrin1 💛
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه.mp3
10.37M
#قصه_صوتی
" برگِ سبز پاییز"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)💚
┏━━━∪∪━━━┓
💚 @childrin1 ✨
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه.....mp3
2.54M
#لالایی_صوتی
" بالش ابری"
👆👆👆
🍓
🍇🍓
🍓🍇🍓
╲\╭┓
╭ 🍇🍓 🆑 @childrin1
┗╯\╲.
🍃 🍃 🌱 🌱 🌱 🍃 🌱
🌱 🌱 🍃 🌺 🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🌱 🌱 🌺
🌱 🌸 🌸
🌺
1403/6/25
🍃🌸روزتــون قـشنگــــــ
🍃🌺ذهن تـون آرووووم
🍃🌸شادیهاتون بی پایان
🍃🌺دلتــون پـراز امـیـد
🍃🌸قلب تــون مـهربـون
🍃🌺زنـدگیتون عاشقانه
🍃🌸و هـزار آرزوی زیبـا
🍃🌺نصیب لحظه هـاتـون
🍃🌸امروزتون زیبا و دلچسب
🍃🌺یکشنبه تـون عـالـی و بینظیـر
🏠#کانال_دردونه
🍃🌸 ∩_∩
(◕ᴗ◕✿)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🌺 @childrin1 🌺
┗━━━━━━━━━┛
51.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«#گل_پامچال»
قسمت : سوم ( پارت۱ )
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«#گل_پامچال»
قسمت : سوم ( پارت۲)
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
#نکته_تربیتی
دخترت که عروس منه، دختر عمو پسر عمو مال همدیگه هستن، داماد کوچولوی من چطوره؟ گوشیو بده با عروس آیندهم حرف بزنم .... .
این حرفا به گوشتون آشنا نیست؟ تو فامیل و دوست و آشنا این مدل شوخیا رایجه. بزرگترا هم خیلی اوقات به این شوخیا میخندن و با گوینده همراهی میکنن و یا سرسری از کنارش میگذرن.
یه لحظه قد فکری و احساسی مونو بیاریم در حد بچهی کوچولومون. درسته بچه کوچولو ممکنه اصلا درک درستی از این شوخیا نداشته باشه، اما بچه چهار پنج ساله و یا بزرگتر تا حدی متوجه این نوع مکالمات میشه. و اگر برخورد مامان باباها با این شوخیا جدی نباشه ممکنه اثراتش تا بزرگسالی بچه ادامه پیدا کنه.
تو هر مرحله رشدی، بچهها انرژی روانیشون صرف یک مسئله خاصی هست. مثلا بچه سه ساله شدیدا درگیر فهمیدن جنسیتشه. و از پنج سالگی تا نوجونی انرژیش صرف یادگیری و بدست آوردن احساس کفایت و اعتماد به توانمندیهاش میشه.
اگر به جای فراهم کردن یک محیط خوب و تسهیل کننده برای بروز این توانمندیها بچه مدام این شوخیها رو بشنوه، انرژی روانیش به بیراهه میره، ذهنش درگیر یه مسئله نامناسب با سنش میشه و به ترتیبی دچار بلوغ زودرس میشه، تمام فکر و ذهنش میشه توجه به جنس مخالف، برخی بچهها خجالت زده میشن، حرص میخورن، همش فکر میکنن کار بدی کردن، بعضیهاشون عصبانی میشن و نسبت به ازدواج و رابطه صمیمانه دفاعی میشن، چون یک احساس شرم و خجالت درونی دارن.
جلوی اینجور شوخیها رو بگیریم. بهشون نخندیم و به اطرافیان یادآوری کنیم که این کار رو انجام ندن.
♧ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐇
┏━━━∪∪━━━┓
🐇 @childrin1 ♧
┗━━━━
4_6030455948433163376.mp3
3.64M
🐮🌿 اتل متل 🌿🐮
اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره؟
نه شیر داره نه پستون
دمبشو بردن اردستون
سمشو بردن پاکستون
شیرشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بذار ستاره
براش بزن ناقاره
رو گنبد و مناره
اسمشو بزار عمقزی
دور کلاش قرمزی
موی سرش وز وزی
عمقزی شوخ و شنگه
قر دادنش قشنگه
هروقت میرن النگه
یک پای خرش می لنگه
این درو واکن سلیمون
اون درو واکن سلیمون
قالی رو بکش تو ایوون
یه پک بزن به قلیون
گوشه ی قالی کبود
اسم دائیم محمود
محمود بالا بالا
سر کرده ی شغالا
آش می خوری بسم الله
حسنی کجاس تو باغچه
چی چی می چینه آلوچه
واسه ی دختران کوچه
حسنی رفته به اردو
برای نصف گردو
اردو خبردار شد
حسنی گرفتار شد
حال بگوم زار شد
بگوم بگوم حیا کن
از سوراخ در نیگا کن
خروسه میگه قوقولی قو
مرغ پا کوتای من کو
کلاغه میگه قارقار
سفره قلمکار کار
ببعی میگه بع بع
دنبه داری؟ نه نه
پس چرا می گی بع بع
قورباغه میگه من زرگرم
طوق طلا بگردنم
اسب سیاه اسب سفیدزیر بغلم
دسته گل برادرم
هاچین و واچین یه پاتو وچین.
#شعر
╲\╭┓
╭ 🐮🌿 🆑 @childrin1
┗╯\╲
☎️💈 باجهی تلفن زرد💈☎️
باجهی تلفن زرد، خیلی ساکت، مثل همیشه مانده بود کنار پیادهرو. به بچهها، خانمها، آقایون، ماشینها و یا دوچرخههایی که گاهی از کنارش رد میشدند، نگاه میکرد. یاد خاطراتش افتاد. چندین سال پیش وقتی هنوز توی هر خانه یک تلفن و خط ثابت نبود و یا هنوز تلفن همراه اختراع نشده بود، مردم او را خیلی دوست داشتند. بعضی وقتها برای اینکه بتوانند از تلفن خاکستری توی باجه به خانواده یا دوستان و آشناهایشان، زنگ بزنند، مثل نانواییها، توی صف میماندند.
باجهی تلفن زرد خیلیخیلی رازدار بود. او حرفها و خبرهای زیادی از مردم محله و گاهی غریبهها شنیده بود که با تلفن توی باجه، به دوستان، خانواده و یا هر کسی گفته بودند.
خبرهایی مثل: به دنیا آمدن یک نوزاد تپلمپل، ازدواج پسر همسایه، مسافرت به شمال، گاهی دعواهای خانوادگی، فوت یکی از فامیلها و... بعضی از بچهها هم شیطنت میکردند و مزاحم تلفنی میشدند.
از دل آهنی باجهی زرد، آه سردی بلند شد. دوماه پیش هم یکی از شیشههای پنجرههایش شکسته بود. تنها آقای باد بود که هنوز به او سر میزد و گاهگاهی هم یک بچهگربه تازه به دنیا آمده، که راه خانهیشان را گم کرده بود.
باجهی تلفن دوباره چشمهایش را بست و یاد خاطرات گذشته افتاد. سکههایی که مردم باید برای زنگ زدن با تلفن خاکستری توی باجه، از آنها استفاده میکردند. سکههای دوریالی پنجریالی... یاد آن روزها بخیر!
حالا باجهی تلفن زرد، توی سرمای زمستان، و یا آفتاب داغ تابستان، زیر بارانهای بهاری، و یا وقتی زمین پر از برگهای زرد و قرمز و نارنجی میشد، همیشه و در همهی فصلها تنها بود.
او دلش میخواست با کسی دوست شود.
یک روز از روزهای قشنگ خدا، باجهی تلفن زرد با سروصدای زیادی از خواب بیدار شد. چندتا مرد دید که با بیل و کلنگ او را از زمین جدا کردند و گذاشتند پشت یک وانت آبی خیلی کهنه و قدیمی. باجه خیلی دلش شکست. دوست داشت حسابی گریه کند. او را کجا میبردند؟ شاید میبردند تا کنار آشغالها و زبالهها باشد!
او میدانست که دلش برای مردم و این محله تنگ میشود.
بعد از اینکه از چند خیابان گذشتند، کارگرها او را توی یک کارگاه از وانت، پیاده کردند و زمین گذاشتند. آقایی که جلوی دهانش ماسک زده بود، اول روی باجه و جاهایی که رنگش ریخته بود سمباده کشید؛ بعد یک رنگ زرد قشنگ روی او زد. باجه یاد روزهای اول تولدش افتاد و حسابی ذوق کرد. برایش باجهی یک تلفن، مثل همان که قبلاً داشت هم نصب کردند. فقط رنگ تلفن به جای خاکستری، سیاه بود. او هنوز هم نمیدانست به کجا میخواهد برود.
باجه را بردند و گذاشتند توی موزهی پست و تلفن و تلگرام شهرشان.
حالا، باجهی تلفن زرد همراه با تلفن سیاه، هر روز یک عالمه بازدیدکننده دارد. بچهها همراه خانوادههایشان، میآیند موزه تا با هم وسایل قدیمی را ببینند و با آنها عکس یادگاری بگیرند.
بعضی از بابا و مامانها تا چشمشان به باجهی زرد میافتد به بچههایشان میگویند: «وای... یادش بخیر من با این باجهها کلی خاطره دارم!»
#قصه_متنی
╲\╭┓
╭💈☎️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه.mp3
4.09M
#قصه_صوتی
"آرایشگاه"
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه.mp3
7.04M
#لالایی_صوتی
با صدای (پگاه رضوی)
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)💚
┏━━━∪∪━━━┓
💚 @childrin1 ✨
┗━━━━━━━━━┛
4_5814430324783842825.mp3
9.82M
#قصه_صوتی
☆خدا و خرما☆
(با صدای پگاه رضوی)
👆👆👆
🎲
❤️🎲
╲\╭┓
╭ 🎲❤️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲