آیا مفاتیح الجنان تألیف شیخ عباس قمی است؟
استاد یوسفی غروی:
اصل کتاب مفاتیح از محدث قمی نیست بلکه از شیخ رحمتالله کرمانی است ولی چون نظم و نسق آن خیلی زیبا نبود و از سویی گفته شده بود که برخی مطالب اعتباری ندارد لذا شیخ عباس قمی این کتاب را پالایش کرد و نام آن را از «مفتاح الجنان» به «مفاتیح الجنان» تغییر داد.
تصویر فوق بخشی از مقدمۀ شیخ عباس قمی بر مفاتیح الجنان است که مینویسد:
و بعد چنين گويد اين فقير بى بضاعت و متمسك بأحاديث أهل بيت رسالت عليهم السلام عباس بن محمد رضا القمى ختم الله لهما بالحسنى و السعادة كه بعضى از اخوان مؤمنين از اين داعى درخواست نمودند كه كتاب مفتاح الجنان را كه متداول شده بين مردم مطالعه نمايم و آنچه از ادعيۀ آن كتاب كه سند دارد ذكر نمايم و آنچه را كه سندش بنظرم نرسيده ذكر ننمايم و اضافه كنم بر آن بعض ادعيه و زيارات معتبره كه در آن كتاب ذكر نشده پس احقر خواهش ايشان را اجابت نموده و اين كتاب را به همان ترتيب جمع آورده و ناميدم آن را به مفاتيح الجنان و مرتب گردانيدم آن را بر سه باب باب اول در تعقيب نمازها و دعاهاى ايام هفته و اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعيۀ مشهوره و مناجات خمس عشره و غيرها باب دوم در اعمال ماههاى سال و فضيلت و اعمال روز نوروز و اعمال ماههاى رومى باب سيم در زيارات و آنچه مناسب آن باب است اميد كه اخوان مؤمنين بر وفق آن عمل نمايند و اين گنهكار رو سياه را از دعا و زيارات و طلب مغفرت فراموش نفرمايند.
دوستان خود را از طریق لینک زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید:⬇️⬇️
@chsiqs
ربط و نسبت «مفاتیح الجنان» و «مفتاح الجنان»
مرحوم استاد مهدی پیشوایی:
نگارش كتاب «مفاتيح الجنان» يك اقدام تاريخى و مهم بود كه مرحوم حاج شيخ عباس قمى، محدّث، فقيه و موّرخ بزرگوار در زمان خود انجام داد و از نسل حاضر، شايد كم تر كسى متوجه انگيزه اين اقدام بزرگ مرحوم حاج شيخ عباس قمى باشد.
در زمان ايشان، كتاب دعايى بوده به نام «مفتاح الجنان» كه اكنون منسوخ شده و اصلا شايد از نسل حاضر كم تر كسى بداند كه چنين كتابى وجود داشته است. خود مرحوم حاج شيخ عباس قمى در كتاب مفاتيح الجنان در ذيل «زيارت وارث (زيارت هفتم امام حسين(عليه السلام))» متعرّض اين مسأله مى شود كه انگيزه تأليف كتاب مفاتيح الجنان اين بوده كه در كتاب «مفتاح الجنان» دعاهاى مجعول زيادى وجود داشته، يا زيارت نامه هاى مجعولى بوده كه براى هركدام ثواب هاى عجيب و غريب ذكر شده بود; مثلا اين كه اگر كسى فلان دعا (دعاى حُبّى) را بخواند ـ العياذبالله اگر هرگونه كار حرامى انجام داده باشد، همه گناه هانش پاك مى شود; و خداوند به او ثواب هفتاد هزار پيامبر، هفتاد هزار زاهد، هفتاد هزار شهيد و هفتاد هزار نمازگزار مى دهد!! و ...
چنين مسائلى چه قدر براى مردم بدآموزى دارد و چه قدر مردم را به طرف فساد مى كشاند! مرحوم حاج شيخ عباس قمى مى بيند كه نبايد فقط از اين كتاب انتقاد كرد. چه قدر مى شود با گفتن، مردم را متوجه ضعف اين كتاب كرد؟ به همين دليل، كتابى شبيه همين كتاب مى نويسد به نام «مفاتيح الجنان»، اما بسيار بهتر و جامعتر، و آن را به بازار عرضه مى كند. با آمدن اين كتاب، «مفتاح الجنان» از گردونه خارج مى شود. ايشان با احاطه و با مهارت و دانشى كه داشت، كتاب «مفاتيح الجنان» را با سليقه اى زيبا نگاشت. اكنون سال هاست اين كتاب در همه قفسه ها در مساجد و زيارتگاه ها، در كنار قرآن مجيد قرار دارد (برگرفته از مقالۀ «گزارشی از نگارش و تدوین مقتل جامع سید الشهدا»)
دوستان خود را از طریق لینک زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید:⬇️⬇️
@chsiqs
May 11
فرق انتحال و اقتباس و اقتباسی بودن عنوان کتاب «مفاتیح الجنان»
استاد محمد اسفندیاری:
شك نيست كه ميان انتحال و اقتباس بايد تفاوت گذاشت. يكى از نويسندگان معاصر در تفاوت انتحال و اقتباس, تشبيه هنرمندانه اى به كار برده كه گفتنى است: عمل نويسنده اى كه اقتباس مى كند, مانند عمل زنبور عسل است كه موادى را از گلها جمع آورى مى كند و به شهد مبدل مـى سـازد, امـّا عمـل نويسنده اى كــه آنچه را ديگران نوشته اند, عيناً در كتاب خود مى آورد, مانند سرقتى است كه مورچه از انبار غله مى كند.
اين رو اقتباس, هيچ نقصى نيست و از اعتبار كتاب نمى كاهد. خاصّه اقتباس در عنوان كتاب كه گاهى ـ چنان كه افتد و دانى ـ چاره اى جز آن نيست. زيرا در انتخاب عنوان كتاب, محدوديتهايى وجود دارد كه نويسنده را به تنگنا مى افكند و او را وامى دارد تا از عنوان كتاب ديگران بهره گيرد. چنان كه برخى از كتابها, با اقتباس از عنوان كتاب ديگران انتخاب شده است
همچنين بايد اشاره كرد به عنوان كتاب مفاتيح الجنان كه قطعاً اقتباس از عنوان كتاب مفتاح الجنان است و عنوان «مفتاح الجنان» نيز احتمالاً اقتباس از عنوان كتاب «مفتاح الفلاح» شيخ بهائى است. هكذا عنوان «مفتاح الفلاح» احتمالاً از عنوان «فلاح السائل» سيد بن طاووس اقتباس شده است. آنچه اين گفته را قوّت مى بخشد, اين است كه موضوع كليه اين كتابها در دعاست و لابد مؤلف «مفاتيح الجنان», عنوان كتاب «مفتاح الجنان» را, و مؤلف «مفتاح الجنان» نيز عنوان كتاب «مفتاح الفلاح» را, و او نيز عنوان كتاب «فلاح السائل» را ملحوظ داشته است.
گفتيم عنوان «مفاتيح الجنان», (قطعاً) اقتباس از عنوان «مفتاح الجنان» است. رهيافت من بدين نكته, براساس توضيح مرحوم شيخ عباس در آغاز كتاب «مفاتيح الجنان» است. وى مى گويد: (بعضى از اخوان مؤمنين از اين داعى درخواست نمودند كه كتاب مفتاح الجنان را كه متداول شده بين مردم مطالعه نمايم و آنچه از ادعيه آن كتاب كه سند دارد ذكر نمايم و آنچه را كه سندش بنظرم نرسيده ذكر ننمايم و … پس احقر خواهش ايشان را اجابت نموده و اين كتاب را بهمان ترتيب جمع آورده و ناميدم آن را به مفاتيح الجنان). مفاتيح الجنان. تصحيح سيد هاشم رسولى محلاتى. ترجمه سيّد احمد طيبى شبسترى. (انتشارات علميه اسلاميه, 1349). ص 24, مقدّمه كتاب. پس همان گونه كه مى نگريم, اساساً كتاب «مفاتيح الجنان», تهذيب كتاب «مفتاح الجنان» است و لذا عنوان آن نيز اقتباس از «مفتاح الجنان» است
(برگرفته از مقالۀ «عنوان کتاب و آیین انتخاب آن» نوشتۀ محمد اسفندیاری، میتوانید مشروح این مطلب را در اینجا بخوانید).
دوستان خود را از طریق لینک زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید:⬇️⬇️
@chsiqs
مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام برگزار میکند:
دومین جلسه از سلسله جلسات بررسی و نقد کتاب
🛑 بررسی تحلیلی روایات نشانههای ظهور 🛑
🎙با حضور:
🔵 خدامراد سلیمیان (نویسنده)
🔵 حمیدرضا مطهری (ناقد)
🔵 مصطفی صادقی کاشانی (ناقد)
⏰ زمان: دوشنبه، سوم مهر، ساعت 19
شرکت به صورت حضوری و مجازی
مکان: قم، خیابان دورشهر، کوچۀ 15، پلاک چهار
📱لینک شرکت مجازی در جلسه:
https://aparat.com/CHSIQS/live
میتوانید تصویر فهرست و صفحات ابتدایی کتاب را از اینجا مشاهده کنید.
دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
May 11
جلسه نقد کتاب نشانههای ظهور 3-7-1402 فایل کم حجم.mp3
32.57M
صوت دومین جلسه از سلسله نشست های بررسی و نقد کتاب مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام
با موضوع کتاب بررسی تحلیلی روایات نشانههای ظهور
🎙با حضور:
🔵 خدامراد سلیمیان (نویسنده)
🔵 حمیدرضا مطهری (ناقد)
🔵 مصطفی صادقی کاشانی (ناقد)
برگزارشده در تاریخ 3 مهر 1402
دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
علامت سادات در طول تاریخ
بخش اول: رنگ سبز
علویان ظاهراً علامات و شعارهایی را دارا بودند که با آن شناخته میشدند، به علاوه در هر شهری که بودند نامشان در دفاتر مخصوص ثبت میشد و عموم مردم هم آنان را میشناختند. اما اینکه به علامت سیادت پارچۀ سبزرنگ به سر خود ببندند، این رسم تا قرن هشتم معمول نبود. در این زمان شمارۀ سادات بسیار شده بود و اغلب شناخته نمیشدند، از این رو ملک اشرف در صدد برآمد ایشان را با عمامۀ سبز مشخص کند.
قرنها قبل در سال 201 هجری هنگامی که مأمون علی بن موسی الرضا (ع) را ولیعهد مسلمانان قرار داد به سپاه خود دستور داد جامۀ سیاه را که شعار عباسیان بود به جامۀ سبز تبدیل کنند. بنا بر نوشتۀ صاحب روضات، مأمون رنگ سبز را لباس حضرت رضا (ع) قرار داد و به دیگر علویان نیز دستور داد لباس سبز را شعار خود قرار دهند.
در هر حال لباس سبز به عنوان شعار علویان دیری نپایید و پس از مدت کوتاهی از بین رفت. در سال 204 هجری پس از گذشت هشت روز از ورود مأمون به بغداد اولاد عباس در خصوص لباس سیاه که شعار عباسیان است و او نباید از این شعار سر باز زند با مأمون سخن گفتند و این سخنان در مأمون مؤثر واقع شد. روی مأمون با جامۀ سبز وارد مجلس خود شد، چون اطرافیان و یاران او حضور یافتند جامۀ سیاه خواست و پوشید و این ترتیب شعار سبز از بین رفت.
از این تاریخ تا قرن هشتم نویسنده در کتب تاریخ به موردی بر نخورده است که رنگ سبز شعار علویان بوده باشد.
در قرن مزبور عمامۀ سبز به علامت سیادت رسمیت پیدا کرد، به این نحو در سال 773، ملک اشرف شعبان (از ممالیک بحری که در مصر و شام فرمانروا بود) فرمانی صادر کرد که به موجب آن میبایست «اشراف» دربار مصر و شام (سابقاً (تا زمتن صفویه) به جای «سید» از کلمۀ «شریف» استفاده میشد که جمع آن «اشراف» است) عمامۀ سبز را شعار خود قرار دهند تا حقشان شناخته و مقامشان بزرگ داشته شود و مردم ایشان را بشناسند و آنان از دیگران ممتاز باشند. این فرمان اجرا شد و از این پس عمامۀ سبز شعار علویان گردید (تاریخ مذهبی قم، ص 121-123)
دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
علامت سادات در طول تاریخ
بخش دوم: رنگ سیاه و بافتن گیسوان
اما درباره عمامۀ سیاه به سر بستن یا شال سیاه به کمر بستن به عنوان علامت سیادت که چند قرن است در ایران و عراق و کم و بیش چند کشور دیگر معمول است، نویسنده درباره منشأ و تاریخ شروع آن مطلبی نیافته است. آنچه مسلم است این است که رنگ سیاه از قرون اولیۀ هجری تا به امروز جزء علائم سوگواری بوده است.
در هر حال آنچه در خصوص عمامه و شال سیاه به علامت سیادت به نظر میرسد این است که از عصر صفویان به بعد که مذهب شیعه در ایران مذهب رسمی شد و شعارهای شیعه از جمله عزاداری عاشورا به صورتهای مختلف اجرا شد، اولاد علی (ع) به یاد شهیدان کربلا خود را سوگوار همیشگی دانستند و از این رو عمامۀ سیاه و نیلی به سر بستند و به تدریج عمامه و شال سیاه جزء شعارهای عمدۀ سیادت قرار گرفت.
امروزه در ایران و عراق سیاه و سبز هر دو از علائم بارز سیادت به شمار میآید.
سابقاً برخی به علامت سیادت گیسوان بلند در طرفین صورت میآویختند و آن را تافته میکردند. سعدی در اواخر باب اول گلستان در شروع حکایتی گفته است: «شیادی گیسوان بافت که من علویم». گویا این رسم قرنهاست که از بین رفته است (تاریخ مذهبی قم، 127-128)
دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر مجموعه مستند مصاحف کهن
تولیدشده در مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام با همکاری مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی
قسمت اول از این مجموعه با عنوان «قرآن مسروقۀ موزۀ پارس» تا ساعاتی دیگر از آپارات و کانالهای ایتا و تلگرام مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام منتشر خواهد شد.
دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
27.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام با همکاری مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی تقدیم میکند:
قسمت اول از مجموعه مستند مصاحف کهن:
🛑 «قرآن مسروقۀ موزۀ پارس» 🛑
به روایت: مرتضی کریمینیا
داستان سرقت مسلحانۀ نسخهای بسیار کهن و مهم از قرآن به خط کوفی از موزۀ ملی پارس در شیراز، و فروش برگ برگ آن در حراجهای مختلف لندن و پاریس طی سالهای 1382 تا 1398
عصر روز چهارشنبه 27 فروردین سال 1382 شمسی (16 آوریل 2003 میلادی)، در ساعات پایانی وقت اداری، چهار سارق مسلح با لباس مبدل وارد موزۀ ملی پارس در شیراز شدند و با شکستن یکی از ویترینهای شیشهای موزه، نسخهای از قرآن به خط کوفی را از موزه به سرقت بردند.
از آن پس تاکنون که قریب دو دهه از ماجرا میگذرد، هیچ خبری از پیگیری یا نتیجۀ پیگیری این سرقت بزرگ فرهنگی در هیچ رسانهای منتشر نشده، حال آنکه پس از سرقت، اوراق مختلف آن در حراجهای مختلف لندن (ساتبیز، کریستیز و بُنهامز) به فروش رسیده است.
برای مشاهدۀ این قسمت با کیفیت بالاتر در آپارات اینجا کلیک کنید
دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
@chsiqs
May 11