دوستانهها💞
🍃🍃🍃🌸🍃 #ثریا گفتم حالا چرا دعوتو پس فرستادن ؟ عبداله گفت زن عموتون گفتن ناخوش احوالن بی بی رو کرد ب
🍃🍃🍃🌸🍃
#ثریا
آب دهنمو قورت دادم و گفتم نه چرا مگه من خیلی خوبم سرشو انداخت پایین و لبخندش از رو لبش نرفته بود گفت درسته دکتر حاذقی نشدم اما انقدر دکتر هستم که ناخوشی مریضمو تشخیص بدم حتما از بیماری مادرتون دلشوره و نگرانی دارید
حس میکردم برای بار اوله دارم زبون باز میکنم به حرف زدن ،پیدا کردن کلمات همینقدر برام سخت بود با قاشقی که توی لیوان بود شربتو هم زد و گفت مثل این که خودم باید بخورم فقط شما و مادرتون توی این خونه باغ زندگی میکنید ؟ گفتم بله سرشو اورد بالا و گفت بقیه کجان؟ منظور پدری برادر و خواهری گفتم رفتم سرکار، چشماشو جمع کرد و به من نگاه کرد گفتم ببخشید من حالم خوب نیست هنوز از صورتمو به سمت در اتاق برگردونم که گفت وایسا حس کردم از همون نقطه دستم بدنم شروع کرد به یخ زدن هر لحظه ممکن بود از شدت ترس و هیجان حالم بهم بخوره گفت روی صندلی و یکم آروم باشید
داشتم به این فکر میکردم اگر خانم جان منو ببینه که دارم با یه پسر غریبه فرنگ رفته حرف میزنم چیکار میکنه
که پسرجوون گفت ببخشید خانوم سرمو آوردم بالا گفت من میرم بیرون شما بیشتر از این معذب نباشید توی راهرو صدای طبیب میومد که گفت ببخشید محمد حسین جان اگر اینجا معطل شدی من چند ساله طبیب و محرم این خونه ام پذیرفتن شخص دیگه ای توی خلوتشون براشون سخته ، از جام پاشدم و نفس عمیقی کشیدم بلوز و دامنمو مرتب کردم و رفتم سمت راهرو رو به طبیب گفتم خانم جان چش شده ؟ طبیب خندید و گفت امان از ذهن آشفته خانوم ،براشون دارو نوشتم تهیه کنید اما مشکلی نیست گذرا بوده رو کردم به دکتری که میدونستم الان اسمش محمد حسینه و گفتم از شما هم ممنونم رفتار مادرم رو به حساب بی ادبی نزارید محمدحسین لبخند زد و گفت من رفتار مادر همچین بانویی رو به حساب بی ادبی نمیذارم
طبیب که رفت سمت اتاق خانم جان رفتم در زدم و وارد شدم مامان دراز کشیده بود رو تخت و بی حال بود گفتم خانوم جان دردت به جونم هنوز که چیزی نشده خب شاید واقعا زن عمو حالش بد شده خودت که دیدی همیشه میگن عروس خونشونم شما خیلی حساس شدین مامانم دستمو گرفت و گفت یکی یه دونهی خونه تو غصهت این چیزا نباشه کاری میکنم حسرت داشتن عروسی مثل تو رو بخورن مگه میزارم اسم رو دخترم بزارن رفتم سمت اتاقم دست کشیدم رو لحاف مخمل رو تخت دراز کشیدم و چشامو بستم بار اول بود یه مرد ازم تعریف میکرد با خودم فکر کردم حتما با محمدرضا هم ازدواج کنم همینجوری ازم تعریف میکنه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیات ٢۵ و ٢۶ سوره مبارکه رعد.
🔎 جستجوی سوره: #رعد
#مصحففارسی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💐سـ❤️ ـلام 😍 ✋
🍁 روزتون پراز خیروبرکت 🍁
🍂 امروز چهارشنبه
☀️ ۱۴ آذر ۱۴۰۳خورشیدی
🌙 ۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶ قمر
🎄 ۴ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی
💯ذکر_روز
🍁🌼یا حی و یا قیوم🌼🍁
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
حس خوب این کلیپ تقدیم به شما خوبان ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
📚داستان یک دینار کم و زیاد
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با کنف این گل زیبا رو درست کنید🌻🌻
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟
بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم
♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدم که مرا دیدی و حیران ماندی...💔