eitaa logo
⭐کانال ارتباط با خدا🙏 ⭐
1.4هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
7هزار ویدیو
97 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 کانالی برای خودسازی 👌 دوری از گناه👌 به لذت بندگی خدا رسیدن👌 به آرامش رسیدن 👌 شاد کردن دل امام زمان عج👌 جاتون اینجا خیلی خالیه منتظر حضور سبزتون هستیم به کانال ارتباط با خدا خوش آمدیدین ارتباط با مدیر کانال @azhure9
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5902361490882560571.mp3
13.62M
صوتی دعای علقمه التماس دعای فرج 🙏🖤🖤 @ckutr6
🌻🌻دعای مقاتل بن سلیمان🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 هفتم شيخ كفعمي در بلد الأمين دعائي از حضرت امـام زيـن العابدين(عليه السلام) نقل كرده و فرموده اين دعا را مقاتل بن سليمان از آن حضرت روايت كرده، و هم گفته، هركه صد مرتبه آنرا بخواند و دعايش مستجاب نگردد لعنت كند مُقاتل را، اينست دعا: اِلهي كَيْفَ اَدْعُوكَ وَاَنـَا اَنـَا، وَكَيْفَ اَقْطَعُ رَجآئي مِنْكَ وَاَنْتَ اَنْتَ، اِلـهي اِذا لَمْ اَسْئَلْكَ فَتُعْطِيَني، فَمَنْ ذَاالَّذي اَسْئَلُهُ فَيُعْطيني، اِلـهي اِذا لَمْ اَدْعُوكَ فَتَسْتَجيبَ لي، فَمَنْ ذَاالَّذي اَدْعُوْهُ فَيَسْتَجيبُ لي، اِلـهي اِذا لَمْ اَتَضرَّعْ اِلَيْكَ فَتَرْحَمُني، فَمَنْ ذَاالَّذي اَتَضرَّعُ اِلَيْهِ فَيَرْحَمُني، اِلـهي فَكَما فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسي عَلَيْهِ السَّلامُ وَنَجَّيْتَهُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ، واَنْ تُنَجِّيَني مِمّا اَنَا فيهِ، وَتُفَرِّجَ عَنّي فَرَجاً عاجِلاً غَيْرَ آجِل، بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 @ckutr6
4_542955252865826894.mp3
1.45M
🌸 دعای مقاتل بن سلیمان - دعای سریع الاجابه 🌸 إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ أَقْطَعُ رَجَائِي مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِي إِذَا لَمْ أَسْأَلْكَ فَتُعْطِيَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي إِلَهِي إِذَا لَمْ أَدْعُكَ [أَدْعُوكَ ] فَتَسْتَجِيبَ لِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَدْعُوهُ فَيَسْتَجِيبُ لِي إِلَهِي إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَيْكَ فَتَرْحَمَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَتَضَرَّعُ إِلَيْهِ فَيَرْحَمُنِي إِلَهِي فَكَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلامُ وَ نَجَّيْتَهُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُنَجِّيَنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ وَ تُفَرِّجَ عَنِّي فَرَجاً عَاجِلاً غَيْرَ آجِلٍ بِفَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 @ckutr6
🦋✨🦋✨ ✨🦋✨ 🦋✨ ✨ بِسْم‌ِٱللّٰه‌ِٱلرَّحْمٰن‌ِٱلرَّحیٖمِ ❇️اعمال عبادی روز دوشنبه به صورت 📝متن 🎙صوتی و 🎥کلیپ 🚨لطفاً روی 🟦 مورد دلخواهتان کلیک کنید ᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ‌ᚔ ▒ خاص امروز░ ❶☜عهدثابت دوشنبه‌ و نماز روز ❷☚🙏🏼توسل روز ❸☜تسبیح روز ❹☚🕊️⃢🌸 تعویذ روز ❺☜🥀دعای مادرانه ❍حضـرت زهـرا سلام‌الله‌علیها ❻☚دعای روز 🎙 صوتی 📝 متن 🎥 کلیپ ❼☜زیارت روز ✜(📻صوتی و 📝 متن)⚘ 🎥کلیپ ░♥️همینطور دلی░ 🎥 زیارت حضرت‌زهـرا سلام‌الله‌علیها ☜❶نماز استغاثه به حضرت زهـرا.س و ☜❷از نمازهای استغاثه به حضرت‌زهـرا.س ᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ‌ᚔ ▓بعدازنمازصبح ▓ 🔮⓵تعقیبات نمازصبح 🔮⓶سه سفارش امام‌زمان ارواحنافداه برای گشایش درکارها و رزق و روزی 🔮⓷زيارت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف 🔮⓸🎥دعای عهد 🔮⓹شروع صبح با سلام به ۱۴معصوم 🔮⓺ ⃟⃝🤲🏼 دعـای ابـودَرداء 🔮⓻دعا جهت عاقبت بخیری 🔮⓼『🌞 زیارتنامه شهدا』 ᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ‌ᚔ ▒بعدازهرنماز▒ 🌐دعای اللهُمَّ اهدِنِی مِن عِندِک/تعقیبات 🌐دستورالعمل شیخ نخودکی.ره 🌐آیاتی که بعدازنماز واجب قرائت می‌شود ☜دعای گشایش رزق و روزی و ۴حمد و... ☜دعای حاجات عظیمه ☜ذکری عجیب ازقرآن ☜دعای سریع‌الاجابه امام‌رضا.ع ᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ‌ᚔ ▒💚در بابِ عشق ▒ 🎙زيارت امام‌حسین‌.ع ازراه دور 🕌زیارت عاشورا 🎥کلیپ صویری 🎙فایل صوتی ☜دعای علقمه 🎥☜زیارت امین الله ☜زیارت آل یاسین ☜حدیث کساء ☜دعای معراج 🎥☜دعای سریع‌الاجابه ☜متن دعای مقاتل بن سلیمان 👈صوتی ☜متن دعای جلیل الجبار 🎥☜دعای قدح ᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ‌ᚔ ᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ‌ᚔᚔᚔ 🦋✨🦋✨🦋
💚امام حسین (علیه السلام) "وَ قَالَ عِنْدَهُ رَجُلٌ إِنَّ اَلْمَعْرُوفَ إِذَا أُسْدِيَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ ضَاعَ فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ ع لَيْسَ كَذَلِكَ وَ لَكِنْ تَكُونُ اَلصَّنِيعَةُ مِثْلَ وَابِلِ اَلْمَطَرِ تُصِيبُ اَلْبَرَّ وَ اَلْفَاجِرَ ." مردي در حضور امام حسين عليه السلام، گفت: احسان به نااهل كردن تباهي است. امام در پاسخ او فرمود: چنين نيست، احسان مانند باريدن باران است كه نيكوكار و بدكار را در بر مي گيرد. منبع : تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 245 @ckutr6
💌اگر میخواهی برکت و آرامش وارد زندگیت شود یک اصل مهم را وارد زندگیت کن ابتدای روز پیش از ملاقات دیگران اول به دیدن خداوند برو در خلوت خودت همنشین خدا شو 💚او بهترین مونس جهان هستی است از آرزوهایت بگو از مشکلاتت از راه‌های نرفته‌ای که توان آن را نداری از لطف‌هایی که تا کنون به زندگیت داشته و تو قدردان آن هستی 💚او بهترین شنونده دنیاست می‌شنود لبخند می‌زند و حتی قبل از درخواست تو دست به کار می‌شود میتوانی با زیباترین، مهمترین، در دسترس ترین، تواناترین، داناترین و مهربانترین شخص اول تمام عوالم، دوست و همنشین شوی؟ 💌اگر جوابت مثبت است هیچ وقت اصل مهم زندگیت را فراموش نکن، او هر روز مشتاقانه منتظر توست 💌وَنُوحًا إِذْ نَادَىٰ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ 💚و نوح را [یاد کن] هنگامی که پیش از این [پیامبران یاد شده] ندا کرد: [پروردگارا! مرا نجات بخش.] پس ندایش را اجابت کردیم، و او و خانواده اش را از آن اندوه بزرگ نجات دادیم. 📗سوره انبیاء💫 @ckutr6
{داستان و حکایت مذهبی }, [۰۳.۰۵.۲۰ ۲۱:۱۰] 📚 📙 (ع) 🖌 ﴿أَوۡ كَٱلَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرۡيَةٖ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحۡيِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِاْئَةَ عَامٖ ثُمَّ بَعَثَهُۥۖ قَالَ كَمۡ لَبِثۡتَۖ قَالَ لَبِثۡتُ يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۖ قَالَ بَل لَّبِثۡتَ مِاْئَةَ عَامٖ فَٱنظُرۡ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمۡ يَتَسَنَّهۡۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجۡعَلَكَ ءَايَةٗ لِّلنَّاسِۖ وَٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡعِظَامِ كَيۡفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكۡسُوهَا لَحۡمٗاۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُۥ قَالَ أَعۡلَمُ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٥٩﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «یا همچون کسی که از کنار دهکده‌ای گذر کرد، در حالی که سقف خانه‌ها فرو تپیده بود و دیوارهای آن‌ها برروی سقف‌ها فرو ریخته بود، گفت: چگونه خدا این (اجساد فرسوده و از هم پاشیده‌ی مردمان این جا) را پس از مرگ آنان زنده می‌کند؟ پس خدا او را صد سال میراند و سپس زنده‌اش گردانید و (به او) گفت: چه مدت درنگ کرده‌ای؟ گفت:(نمی‌دانم، شاید)روزی یا قسمتی از یک روز. فرمود: (نه) بلکه صد سال درنگ کرده‌ای. به خوردنی و نوشیدنی خود (که همراه داشتی) نگاه کن (و ببین که با گذشت این زمان طولانی به اراده‌ی خدا) تغییر نیافته است و بنگر به الاغ خود (که چگونه از هم متلاشی شده است. ما چنین کردیم) تا تو را نشانه‌ی (گویایی از رستاخیز) برای مردمان قرار دهیم. (اکنون) به استخوان‌ها بنگر که چگونه آن‌ها را برمی‌داریم وبه هم پیوند می‌دهیم و سپس بر آن‌ها گوشت می‌پوشانیم. هنگامی که (این حقایق) برای او آشکار شد، گفت: می‌دانم که خدا بر هر چیزی تواناست». ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ﴾ [التوبة: ۳۰]. «یهودیان می‌گویند: عزیر پسر خداست». فرزند عزیزم! می‌دانیم که همانا نسبت دادن فرزند به خداوند به طور کلی و از نظر عقلی سخنی بیهوده و باطل است. این تفکرکه خداوند فرزندی یا فرزندانی داشته باشد، تفکر انسان‌های ضعیف و بی‌عقل است که دچار خیالات شده و شیطان نیز از این فرصت سوء استفاده کرده و آن‌ها را بیش‌تر دچار لغزش می‌نماید و بدون شک این گونه افراد با این تفکر دچار کفر و شرک شده‌اند. پیامبران خدا ـ درود و سلام خدا برهمگی باد ـ درطول تاریخ انحرافات اقوام و امت‌ها را تذکر داده و به راه راست هدایت نموده‌اند و آنان را به وسیله‌ی عقیده‌ی سالم و اصول درست و پایدار در مقابل وسوسه‌های شیطانی و گمراه‌سازی‌های آن نسل به نسل محافظت نموده و به اصطلاح بیمه کرده‌اند. یکی از فتنه‌ها و انحرافات عقیدتی که در طول تاریخ بشر دچار آن شده و در میان بعضی اقوام مورد پذیرش واقع گردیده، فتنه‌ی نسبت دادن فرزند به خداوند متعال می‌باشد که قرآن با قاطعیت درمقابل آن موضع گرفته و مفصل آن را رد می‌کند. ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾ [الإخلاص: ۱- ۴]. «بگو: خدا، یگانه‌ی یکتاست.* خدا، سرور والا و برآورنده‌ی نیازمندی‌هاست (بی‌نیاز است).* نه کسی از او متولد شده و نه از کسی متولد شده است.* و کسی همتا و همگون او نمی‌باشد». قرآن کریم با دلایلی عقلانی و منطقی این تفکر را رد کرده است؛ چرا که خداوند بی‌نیاز است. اما رخدادهای تاریخی درگذشته و حال چیز دیگری است که متأسفانه خیالات و توهمات بولسی [۱۱] در دل و عقل انسان‌های مریض القلب لانه کرده و این تصورات را پذیرفته‌اند!!! این توهم و ادعا را بولس درمیان یهودیان ایجاد کرد و بر زبان یهودیان افتاد که عُزَیر [۱۲] پسرخداست. بعدها مسیحیان نیز چنین ادعایی درمورد حضرت عیسی نمودند و ادعا کردند که عیسی نیز پسر خداست. [۱۱] بولس: گفته می‌شود فردی یهودی الاصل بود که او این عقیده را که عیسی پسر خداست رواج داد. [۱۲] عُزَیر، یهودیان را پس از یک قرن خواری و ذلت از بند اسارت رهانید و تورات را که از حفظ داشت دوباره برای آنان نگاشت و در دست‌رسشان گذاشت. شاید یهودیان به خاطر سپاس از زحمات او این لقب را به وی داده‌اند!!! 🖍 منتظر قسمت های بعدی داستان حضرت عُزیر(ع) باشید، ان شاءالله... ✔️ ادامه دارد... @ckutr6
📙 (ع) 🖌 «عُزَیر پسرجروه» فردی یهودی و بر آیین حضرت موسی و نیکوکار بود. دارای ایمانی عمیق، اخلاقی کریمانه و درونی پاک بود. در میان مردم به صداقت و پاک‌دامنی مشهوربود. تورات را به همان شکلی که بر موسی نازل شده بود، از حفظ داشت، به گونه‌ای که گویی تمام کلمات و حروف آن را به ترتیب بر صفحه قلبش نگاشته است. چیزی که بیش‌تر از همه عُزیر را مشهور ساخته بود این بود که در سخن گفتن حکیم بود و سخنان منطقی و به جا بر زبان می‌آورد و مرجع حل اختلافات مردم و مورد اعتماد و اطمینان همه بود. عُزَیر باغ میوه‌ای داشت که هر روز برای آبیاری و مواظبت از آن به آن‌جا می‌رفت. روزی سبدی که مقداری انگور و انجیر و نان خشک در آن قرار داده بود، برداشت و سوار بر الاغش به سوی باغ به راه افتاد. عزیر صبح زود و قبل از طلوع خورشید به راه افتاد و اندکی بعد به محل کارش رسید. بلافاصله از الاغ پیاده شد و آن را به میخی که بر زمین کوفته بود، بست و شروع به کار کردن و بیل زدن نمود. لازم به ذکر است که باغ عزیر در کنار یک آبادی قدیمی قرار داشت. دیوارهای کهنه و فرسوده‌ی آن پیرامون باغ او بودند. روستایی بود که دیوار منازل آن خراب شده و سقف خانه‌ها همگی فرو تپیده بود. اهالی آن روستا به هر دلیل درزیر سقف و دیوار خانه‌های خود مرده بودند و بر اثر گذشت زمان قسمت‌هایی از استخوان‌های مردگان آن‌جا نمایان شده بود. به هر حال عزیر پس از مدتی کارکردن و بیل زدن درباغ و خستگی زیاد احساس گرسنگی کرد. به زیر سایه‌ی درختی که سبدش را درآنجا قرار داده بود، آمد. مقداری انگور را در کاسه‌ای تفت داد تا آب آن را بگیرد و تکه‌های نان خشک را خرد کرد و در آن ریخت و مقداری صبر کرد تا نرم شود، سپس آن را بخورد. در این حال سرش را زیر سایه‌ی درخت قرارداد و پاهایش را به طرف دیواری که از آن آبادی قدیمی بر جای مانده و به محافظ باغش تبدیل شده بود، دراز کرد. عزیر مطابق همیشه به دیوار و روستای خراب شده و استخوان‌های پوسیده و برجای مانده از انسان‌های آن روستا که دیر زمانی بود در آن جا دفن شده بودند، نگاه می‌کرد. اما این بار فرق داشت، به شدت به فکر فرو رفت و از ته دل و عمق ایمان در حالی که الله‌اکبر می‌گفت، این جمله را بر زبان جاری ساخت: ﴿أَنَّىٰ يُحۡيِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... چگونه خداوند این‌ها را پس از مرگ زنده می‌کند؟...» او این سؤال را درمورد کیفیت و شکل زنده شدن مردگان کرد، نه این که در اصل به زنده‌شدن مردگان باور نداشته باشد؛ چرا که عزیر از ته دل ایمان داشت که خداوند بر هر چیزی تواناست. 🖍 منتظر قسمت های بعدی داستان حضرت عُزیر(ع) باشید، ان شاءالله ادامه دارد... @ckutr6
📚 📙 (ع) 🖌 پس از این سؤال که به ذهن عزیر رسید، خداوند متعال بلافاصله فرشته‌ی مرگ «عزراییل» را فرو فرستاد و جانش را گرفت. جسم بی‌جان او به مدت یک‌صد سال تمام در جای خود و به شکل موجود در آن جا باقی ماند و پس از آن مدت خداوند او را زنده گردانید. درطول این یکصد سال در سرزمین و شهر او نسل‌هایی از بنی‌اسراییل مرده و به جای آن‌ها کسان دیگری متولد شده و جایگزین شده بودند و اوضاع و احوال به طور کلی دگرگون شده بود. حال این که زنده شدن عزیر پس از مرگ یکصد ساله طبق روایات مورخین و محدثین دقیقاً مطابق سؤال و درخواست خود او از چگونگی زنده شدن مردگان بود. به گونه‌ای که او کاملاً پی ببرد و بفهمد که حوادث چگونه رخ می‌دهد. بنابراین پروردگار ملایکه‌ای براو فرستاد؛ ابتدا قلب و چشمانش را به حرکت انداخت، سپس بر استخوان‌هایش گوشت و پوست پوشاند، سپس موهایش را رویاند. بعد از آن روح در آن دمید که در نتیجه در جای خود نشسته و پلک‌هایش را بر هم می‌زد. و همان ملایکه از او پرسید: ﴿كَمۡ لَبِثۡتَۖ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... چه مقدار خوابیدی (درنگ کرده‌ای) (دراین جا)؟...» عزیربا نگاه کردن به خورشید و سایه‌ی درختان و اطراف گفت: ﴿قَالَ لَبِثۡتُ يَوۡمًا﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... یک روز(تمام) خوابیده‌ام...» سپس گویی در پاسخش زیاده‌روی کرده و به افق نگریست و گفت: ﴿أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۖ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... یا قسمتی از روز...» 🖍 منتظر قسمت های بعدی داستان حضرت عُزیر(ع) باشید، ان شاءالله @ckutr6 ادامه دارد...
📙 (ع) 🖌 آن ملایکه‌ای که با او صحبت می‌کرد، به او گفت: ﴿بَل لَّبِثۡتَ مِاْئَةَ عَامٖ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... بلکه تو (درست) یک‌صد سال است که خوابیده‌ای...» یک‌صد سال!!!؟ به راستی زمانی طولانی است. درطول این مدت زیاد همه چیز تغییر می‌کند و اوضاع دگرگون می‌شود. باز ملایکه به او گفت: ﴿فَٱنظُرۡ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمۡ يَتَسَنَّهۡۖ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... به خوردنی و نوشیدنی خود که همراه داشتی نگاه کن(که در این مدت زمان زیاد هیچ) تغییری نکرده است...» عزیر به کاسه‌ای که در آن انگورتفت داده شده و نان خشک ریخته بود نگاه کردکه دقیقاً به حال خود باقی مانده و نان موجود همچنان خشک است و هنوز خیس نشده است. رنگ آن تغییر نکرده و اصلاً فاسد نشده است. باز تعجب عزیر بیش‌تر شد که چگونه ممکن است یک‌صد سال گذشته باشد، اما آن خوراکی‌ها هیچ تغییری نکرده باشند؟! ملایکه رو به عزیر کرد و گفت: ﴿وَٱنظُرۡ إِلَىٰ حِمَارِكَ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... نظری هم به الاغت بینداز...» دید که تنها تکه‌های استخوان پوسیده و خشک شده‌ای از آن باقی مانده که در کنارظرف غذای او برزمین افتاده است. سپس چشمانش را در نهایت خشوع و خضوع به آسمان بلند کرد و (در دل گفت: پروردگارا! تو بر هر چیزی قادر و توانایی). ملایکه گفت: ای عزیر! این حوادث و جریانات خواست خداوند متعال است: ﴿وَلِنَجۡعَلَكَ ءَايَةٗ لِّلنَّاسِۖ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... تا تو را نشانه‌ای برای مردمان قراردهیم...» خداوند قادر است باطل باطل گرایان را دفع و کفر کافران را رد نماید. باشد که به پروردگار جهانیان ایمان آورند. این پایان ماجرا نیست، بلکه: ﴿وَٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡعِظَامِ كَيۡفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكۡسُوهَا لَحۡمٗاۚ﴾ [البقرة: ۲۵۹]. «... به استخوان‌ها بنگر که چگونه آن‌ها را برمی‌داریم و به هم پیوند می‌دهیم و سپس بر آن‌ها گوشت می‌پوشانیم...» به این ترتیب ملایکه استخوان‌های برجای مانده از الاغ را صدا کرد و همگی در یک جا جمع شدند و جثه‌ی عظیم و بزرگی را تشکیل دادند. آن‌گاه گوشت و پوست و رگ و اعصاب هرکدام سر جای خود قرارگرفت و الاغ جان گرفت و بر سرجای خود اسیر شده و شروع به عرعر کردن نمود. عزیر در مقابل عظمت پروردگار به سجده افتاد و ملایکه نیز از پیش او رفت و غیب شد. عزیر از جایش برخاست. سوار بر الاغ به منزلش رفت، اما هر کجا را می‌دید، کوچه، خیابان و... همه ناشناخته بودند و هیچ‌جا را بلد نبود. مردم همگی چهره‌هایشان، طرز لباس پوشیدنشان، شکل زندگی کردن و بافت خانه‌هایشان عوض شده بود و همه‌ی این‌ها برای عزیر تازگی داشت. حتی آنان نه تنها او را نمی‌شناختند، بلکه از قیافه وشکل او نیز تا حدودی تعجب می‌کردند؛ چرا که میان نسل او و نسل تازه‌ای که می‌دید یک‌صد سال فاصله بود. مردم آن جا با دیدن او نسبت به او مشکوک شدند. اما عزیر در عین ناباوری مسیر خود را ادامه داد تا به منزل خود رسید. وقتی درمنزل را باز کرد پیرزن نابینایی را دید که آن جا نشسته بود، به او گفت: ای فلانی! آیا منزل عزیر این جاست؟ پیرزن در پاسخ گفت: بله، منزل عزیر این جاست. این را گفت و شروع به گریه کرد و پی در پی بر گریه وزاریش می‌افزود و صدای هق‌هقش بلند و بلندتر می‌شد و می‌گفت: ده‌ها سال است که کسی را ندیده‌ام که نامی از عزیر برده باشد و مردم او را فراموش کرده‌اند. عزیر گفت: خانم! من عزیر هستم (!) که خداوند صد سال پیش مرا میراند و اکنون زنده گردانیده است. پیرزن با این که بسیار ضعیف و لاغر بود بر خود لرزید و از جایش بلند شد و فکر می‌کرد که او را مسخره می‌کند. با خشم و تندی به او گفت: پناه بر خدا! عزیر یک‌صد سال پیش از نزد ما رفت و هیچ‌گاه کسی از او خبری برای ما نیاورد. شوخی بس است! ما را مسخره می‌کنی؟ عزیر در پاسخ گفت: به راستی که من عزیر هستم و خداوند بر چیزهایی که می‌گویم شاهد است. پیرزن اندکی سکوت کرد و گفت: همانا عزیر مرد مؤمن و نیکوکاری بود و دعایش مورد قبول خداوند واقع می‌شد. هر گاه برای مریض یا کسی که به گرفتاری دچار شده بود، دعا می‌کرد خداوند او را شفا می‌بخشید و گرفتاریش را حل می‌کرد. اگر به راستی تو عزیر هستی از خدا بخواه که بینایی مرا باز گرداند تا تو را ببینم و اگر راست بگویی تو را خواهم شناخت. عزیر از خداوند خواست که او را بینا گرداند. سپس دستش را برچشمانش مالید و به اراده‌ی پروردگار بینا شد. سپس دستش را گرفت و به او گفت: برخیز به اذن پروردگار. خداوند نیرویی به او داد که بلند شد و بر پاهایش ایستاد و به عزیر نگریست. او را شناخت و گفت: شهادت می‌دهم که تو عزیر هستی. ادامه دارد... @ckutr6