eitaa logo
🎶🎙کـافـــــہ دکــلــمـه🎙🎶
20هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
23.9هزار ویدیو
46 فایل
تنها صداست که می ماند...... تبلیغات: @tarefeh_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی انسان حرفهایش که نه صدایش تمام میشود...! 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبر کنم تا چه شود؟ حل شود هم دِگر ذوقی ندارم... . 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
نمیدونم چند سالگیه: ولی از یه سنی به بعد همین میشه که جناب سعدی میگه: ببین وبگذروخاطر به هیچکس مسپار... 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه کسایی که اینو فهمیدن راحت ۴۰ سال از سن اصلیشون پیرترن....💔 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 زندگی چیست؟! خون دل خوردن زیر دیوار آرزو مردن 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من نگفتم که تو حاکم نشوی گفتم آدم نشوی جان پدر ... 👤 جامی 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم من هرگز ندیده است آدمی بی‌درد را زندگی رنجی مدام است، آدمی سرسخت باش 👇🍃👇 @d_lam🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت دیدی دورت خلوته، بدون دیگه: فایده ای برای کسی نداری... 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 سالها دزد فقط خانه رعیت زده است… . . . 👇🍃👇 @d_lam🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسد به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا و قشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟ فقیر گفت: هرکس آنچه در دل دارد می بخشد ...! 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بردی از من ، آنچه را هم داشتم ❤️‍🩹🙃 زهرا عسگری 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
💕 داستان کوتاه "زندانی فقیر و هیزم فروش" "فقیری" را به زندان بردند. او بسیار "پرخُور" بود و غذای همه زندانیان را می دزدید و می خورد. "زندانیان" از او می ترسیدند و رنج می بردند، غذای خود را "پنهانی" می خوردند. روزی آنها به زندانبان گفتند: به "قاضی" بگو، این مرد خیلی ما را "آزار" می دهد. غذای ده نفر را می خورد. گلوی او مثل "تنور آتش" است. سیر نمی شود. همه از او می ترسند. یا او را از زندان "بیرون کنید،" یا غذا زیادتر بدهید. قاضی پس از "تحقیق و بررسی" فهمید که مرد پرخور و فقیر است. به او گفت: "تو آزاد هستی، برو به خانه ات." زندانی گفت: ای قاضی، من "کس و کاری" ندارم، فقیرم، زندان برای من "بهشت" است. اگر از زندان بیرون بروم از گرسنگی می میرم. قاضی گفت: "چه شاهد و دلیلی داری؟" مرد گفت: همه مردم می دانند که من فقیرم. همه حاضران در دادگاه و زندانیان "گواهی" دادند که او فقیر است. قاضی گفت: او را دور شهر بگردانید و فقرش را به همه "اعلام کنید." هیچ کس به او نسیه ندهد، وام ندهد، "امانت" ندهد. پس از این هر کس از این مرد شکایت کند. دادگاه نمی پذیرد. آنگاه آن مرد فقیر شکمو را بر "شترِ یک مرد"" هیزم فروش" سوار کردند، مردم هیزم فروش از صبح تا شب، فقیر را کوچه به کوچه و محله به محله گرداند. در بازار و جلو حمام و مسجد فریاد می زد: "ای مردم!" این مرد را خوب بشناسید، او فقیر است. به او "وام ندهید! نسیه به او نفروشید! با او داد و ستد نکنید، او دزد و پرخور و بی کس و کار است." "خوب او را نگاه کنید." "شبانگاه،" هیزم فروش، "زندانی" را از شتر پایین آورد و گفت: "مزد من و کرایه شترم را بده، " من از صبح برای تو کار می کنم. زندانی خندید و گفت: "تو نمی دانی" از صبح تا حالا چه می گویی؟!! به تمام مردم شهر گفتی و خودت نفهمیدی؟!! "سنگ و کلوخ" شهر می دانند که من فقیرم و تو نمی دانی؟! "دانش تو، عاریه است." نکته: *طمع و غرض، بر گوش و هوش ما قفل می زند.* "بسیاری از دانشمندان یکسره از حقایق سخن می گویند ولی خود نمی دانند، مثل همین مرد هیزم فروش..." 🩷 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بَعد از او هرگز نمی‌آید خنده بر رویِ لبانم… 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
💕بسیار خواندنی👌 در شهر رشت بر حسب اتفاق در خیابان سعدی رشت به مزاری رسیدم و با سرگذشتی عجیب آشنا شدم ! منطقه ای بود متعلق به هموطنان ارمنی و در آن منطقه مزاری بود متعلق به یک انسان آزاده به نام بعدها وقتی در مورد آرسن جستجو کردم بیشتر با این آزاده مرد آشنا شدم آرسن در شهر رشت زاده شد دوران ابتدایی را در همان شهر سپری نمود در ایامی که فقر در ایران همه گیر شده بود روزی مادرش برای وی پالتویی خریداری می‌کند و در هنگام عزیمت به مدرسه به وی میپوشاند اما در برگشت آرسن پالتو را بهمراه نداشت وقتی با سوال مادر روبرو میشود می‌گوید یکی از همکلاسیهای مسلمانش لباس مناسب نداشته پالتو را به وی بخشیده بعدها آرسن به داروسازی تجربی رو آورد و شهرتش از همینجا شروع شد. آن مرد بزرگ متعدد مشاهده میکرد که افرادی هستند که هزینه داروهای خود را ندارند یا بدلیل فقر اصلا دسترسی به دارو ندارند و آن‌زمان هم ایران دچار فقری فراگیر بود ، آرسن با هزینه خودش شبها و نیمه شبها بسمت تهران راه میافتاد و صبح هنگام در تهران داروهای مورد نیاز نیازمندان را خریداری یا تهیه میکرد یا مواد آنرا تهیه میکرد و سپس ظهر هنگام خودش را به رشت میرساند و از بعد از ظهر داروهایی مورد نیاز مردم فقیر را به یک سوم قیمت واقعی بین ایشان توزیع میکرد در ابتدا عده ای کوته فکر علیه آن ابرمرد دست به اتهام سازی و شایعه پراکنی زدند و با تاکید بر ارمنی بودن وی ، داروها را حرام و... می‌دانستند و چند مرتبه آرسن بخاطر همین ناجوانمردی‌های و اتهامات به زندان افتاد اما آن آزاده مرد عزم داشت که شود زندگی خود را فروخت و داروخانه ای راه انداخت کم کم مردم رشت و نواحی اطراف آن به نیات آن آزاده مرد اعتماد کردند داروخانه آرسن تبدیل شد به قبله و ماوای بی‌پناهان و مستضعفان رشت ، اما آرسن خسته نشد آنقدر پیش رفت و بزرگ مردی به خرج داد تا علمای رشت به زیارت او رفتند آن‌زمان امام جماعت مسجد جامع رشت در اختیار آیه الله ضیابری بود آیه الله به حریم و آزادگی آرسن اعتقاد پیدا کرد و دست در دست آن ابرمرد گذاشت و اولین داروخانه شبانه روزی ایران را در شهر رشت بنا نهادند مردم فقیر خطه گیلان از هر دین و مذهب به داروخانه آرسن هجوم می آوردند تجار شهر پول خود را به آیه الله ضیابری می‌دادند و آیه الله نیز پول را دودستی تقدیم آرسن می‌نمود تا صرف هزینه دارو و درمان فقرا شود بعدها آیه الله ضیابری و آرسن میناسیان برای سر و سامان دادن سالمندان بی سرپرست اولین سرای سالمندان ایران را در شهر رشت و با هزینه شخصی و کمک بازاریان رشت تاسیس نمودند و بدون حتی یک ریال کمک از دولت وقت پذیرای سالمندان بیمار و بی کس و کار از سراسر ایران شدند پس از رشت آرسن تلاشی وافر را برای سرای تاسیس سالمندان در تهران مبذول داشت و توانست با زحمت و مرارت زیاد سرای سالمندان کهریزک را بنا نهد که هر سه بنای خیر آرسن تا کنون به فعالیت خود ادامه میدهند هم داروخانه شبانه روزی رشت و هم سرای سالمندان رشت و هم سرای سالمندان کهریزک در سال ۱۳۵۶ آن آزاده مرد در حالی که در سرای سالمندان رشت در حال خدمات رسانی بود در هنگام کار درگذشت و مردم خطه گیلان را در عزای فراق خود گذاشت روز بعد شهر رشت از هجوم جمعیت به صحرای محشر تبدیل شد جا برای سوزن انداختن نبود، مردم گیلان از هر فرقه و‌ آیین آمدند و عظمتی خلق شد بنام جنازه ساعتها روی دست مردم بود و امکان دفن پیدا نمی‌کرد بر روی تابوت یک مسیحی چندین عمامه سادات بزرگ گیلان گذاشته شده بود مردم تکبیر گویان و صلوات فرستان جنازه یک ارمنی را تشییع میکردند در ابتدا مسلمانان اجازه دفن آن ابرمرد در قبرستان ارامنه را نمی‌دادند و می‌خواستند او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند اما با میانجیگری علما و صرف وقت زیاد جنازه به کلیسای رشت رسید ساعتها مردم رشت کلیسا را مانند کعبه ای در برگرفتند و آنروز مسلمان و ارمنی یه کعبه داشتند و آنهم کلیسای کوچک رشت بود نهایتا جسد آن آزاده مرد را در همانجا دفن کردند آری آرسن میناسیان عنوان مسیح رشت را پیدا کرد و در هنگام مرگ سر سوزنی مال یا اموال در این دنیا نداشت اما دنیایی را در سوگ خود نشاند... آزادگی به دین و مذهب نیست همینکه در خدمت خدا و خلق خدا باشی کافیه ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🩷‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
تست شخصیت شناسی به تصویر نگاه کنید در نگاه اول کدام را در تصویر میبیند؟ صورت درخت پرنده نمایش جواب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید. 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعریف خواهم کرد ! . 👇🍃👇 @d_lam🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش به معنای آن نيست که صدایی نباشد مشکلی وجود نداشته باشد يا کار سختی پيش رو نباشد آرامش يعنی در ميان صدا مشکل و کار سخت دلی آرام وجود داشته باشد 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداي پدر مادرتونو ضبط كنيد يه گوشه نگه داريد ، بعدها لالايي لازم ميشيد… 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد گرفتم که مرکز جهان خودم، خودمم♥️ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
بنده ای، خدا را گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟ خداوند فرمود: شاید نوشته باشم هر چه دعا کرد.. امضای خدا پای تمام آرزوهاتون...♡
سهمت همه نیکبختی و شادی باد رویایِ پر و بالِ تو آزادی باد خورشیدترین تاب و تبِ تابستان! صبحتون پر از آرامش 🌹
44.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
* در طبیعت * - پیتزا 🍕 - 👈 مایه گوشتی : گوشت چرخ‌کرده پیاز فلفل دلمه‌ای رب گوجه‌فرنگی فلفل ، نمک ، زردچوبه 👈 خمیرپیتزا : آرد : ۱/۵ لیوان آب ولرم : نصف لیوان خمیر مایه : ۱ قاشق غذاخوری سرخالی شکر : ۱ قاشق چای‌خوری نمک : نصف قاشق چای‌خوری روغن : ۳ قاشق غذاخوری - آب ولرم را به همراه شکر و خمیرمایه هم بزنید نصف آرد را الک و اضافه کنید و هم بزنید بعد نمک و روغن اضافه کنید و هم بزنید حالا بقیه آرد را الک و کم کم اضافه کنید تا خمیر حاصل شود ده دقیقه خمیر را ورز بدید تا چسبندگیش از بین بره بعد ظرفتونو چرب کنید و بزارید یک ساعت استراحت کنه - ~ 🍕 -🍜💕- ۰ 😍🧇@Delicious_foods🧇😍
💕 داستان کوتاه . "بزرگی" در عالم "خواب" دید که کسی به او می گوید: فردا به فلان حمام برو و "کار روزانه ی حمامی" را از نزدیک نظاره کن. دو شب این خواب را دید و توجه نکرد، ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با "زحمت زیاد" و در هوای گرم از فاصله ی دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود "حرام" کرده است. به نزدیک حمامی رفت و گفت: "کار بسیار سختی" داری، در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و... حمامی گفت: "این نیز بگذرد." یکسال گذشت... برای بار دوم همان خواب را دید و دوباره به همان حمام مراجعه کرد دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتری ها "پول" می گیرد. مرد وارد حمام شد و گفت: یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون "کار راحت تری" داری! حمامی گفت: "این نیز بگذرد." دوسال بعد هم خواب دید این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچه ای(پاساژی) دارد و یکی از "معتمدین بزرگ" است. به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می بینم معتمد بازار و"صاحب تیمچه ای" شده ای... حمامی گفت: "این نیز بگذرد." مرد تعجب کرد گفت: دوست من، کار و "موقعیت" خوبی داری چرا بگذرد؟! "چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آن جا نبود." مردم گفتند: پادشاه "فرد مورد اعتمادی" را برای خزانه داری خود می خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین "وزیر پادشاه" شد و چون پادشاه او را امین می دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او "پادشاه" است. مرد به "کاخ پادشاهی" رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود، جلو رفت خود را معرفی کرد و گفت: خدا را شکر که تو را در "مقام" بلند پادشاهی می بینم. پادشاه فعلی و حمامی قبلی گفت: "این نیز بگذرد." مرد "شگفت زده" شد و گفت: از مقام پادشاهی بالاتر چه می خواهی که باید بگذرد؟! مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد، گفتند: پادشاه "مرده" است ناراحت شد به "گورستان" رفت تا عرض ادبی کرده باشد مشاهده کرد بر روی "سنگ قبری" که در زمان حیاتش آماده نموده "حک"کرده و نوشته است؛ " این نیز بگذرد." * هم موسم بهار طرب خیز بگــــذرد هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــذرد گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد * 🩷 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اما بعضی‌ها همیشه جای خالی‌شان هست...♥️ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙