فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خودت بدهکار نباش ....
#انگیزشی
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرفتاری پرنده در حمله یک مار و دستور خداوند به مورچگان برای نجات پرنده...
سبحان الله💚
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#قساوت_تجزیهطلبها!!
🌷بعد از انقلاب هر گوشه کناری ضدانقلاب و منافقی مانند قارچ سر درمیآورد. از خلق مسلمان حمیدیه و شادگان بگیر تا قشقاییهای شیراز و کوموله و دموکرات در کردستان. هرجا هم منافقی بود، صفرعلی را آنجا پیدا میکردی. با بلندشدن حزب کومله و دموکرات در کردستان در اهواز نماند با وجود مخالفت شدید خانواده با اولین گروه اعزامی از اهواز به فرماندهی جانباز محمدرضا بلالی که اسم گروه اعزامی نیز به اسم ایشان شناخته شد خود را به کردستان رساند.
🌷همان روزها، تازه برایش به خواستگاری رفته بودم. اتاقی را برایش رنگآمیزی کردم و درحال جاروکشیدن بودم که در چارچوب در اتاق دیدمش گفتم: صفرعلی قبل اینکه دیوارها دوباره باد کنن و خراب بشن دست زنت رو بگیر و بیار که این دیوارها عکسات رو خراب نکنن. خندید و گفت: تا این انقلاب سروسامان نگیره سروسامان نمیخوام. این را گفت و رفت. صدام شروع به بمباران بیست و چهار متری کرده بود. از پاوه تماس گرفت و گفت مراقب خودمان باشیم خبر عملیات همان شب را نیز داد، خداحافظی کردیم.
🌷فردا در عملیات بچههای بلالی محاصره شدند با استراتژی خاصی سه نفر از بچهها یعنی صفرعلی و ابراهیم جمالی و چهارمحالی راه را برای عقبنشینی بچهها باز کردند اما خودشان نتوانستند برگردند. بعد از مدتی به دلیل خستگی و ضعف زیاد به خانهای در یکی از روستاها پناه میبرند اما آنها شهید صفرعلی لاری زاده و شهید جمالی را به ازای ۲۰۰۰ تومان پول به حزب دموکرات تحویل دادند. صفرعلی ۱۱ ماه اسیر بود. تمام این مدت را شکنجه شد و از او برای ساخت زندانشان بیگاری کشیدند.
🌷آخر سر دموکراتها ۴ بار به او اماننامه دادند، اما صفرعلی همهشان را رد کرد، حتی وقتی به او گفتند از امام برائت بجو و فحاشی کن قبول نکرد و زجر بریدن زبان را به جان خرید و سپس به طرز وحشیانهای بینی و سرش را بریدند و سوزاندند. ۸ تیرماه ۱۳۶۰ جسدش را در جادهای پیدا کردند. بعد از دیدن جنازهاش دچار فراموشی شدم. تا مدتها فراموشی داشتم و به مرور حافظهام را بدست آوردم هنوز هم لباس سبز پاسداران حالم را دگرگون میکند.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز صفرعلی لاری زاده و شهید معزز ابراهیم جمالی
#راوی: خانم کبری لاری زاده، خواهر گرامی شهید
❌️❌️ حواسمون هست! تجزیهطلبها
✾📚 ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆ملا عباس
دانشمند شهيد، واعظ شهير، مرحوم حضرت حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ احمد كافى خراسانى رضوان اللّه تعالى عليه فرمود: مرحوم حاج شيخ مهدى مازندرانى رضوان اللّه تعالى عليه در كربلا بود، پنجاه سال صبحها در رواق حرم امام حسين علیه السلام منبر مى رفت ، آدم خوب ومعروفى بود. چند جلد كتاب نوشته بنامهاى كوكب درّى ، معال السبطين ، شجره طوبى ، آثار الحسين علیه السلام در كتاب آثار الحسينش نوشته :
در آن مازندران ما يك نفر به نام ملا عباس چاوش بود، اين هر سال يك پرچم مى گرفت روى دوشش و مى رفت طرف كربلا، يك عده از مردم هم دنبال اين پرچم چاوشيش مى رفتند.
مى گويد: يك سال تصميم گرفت كربلا نرود چون يك گرفتارى برايش پيش آمده بود، سى و دو نفر از اين جوانهاى اطراف ده اش آمدند و گفتند: ملاعباس بيا برويم كربلا؟ گفت : من امسال يك گرفتارى دارم كه نمى توانم بيايم . گرفتاريش را بر طرف كردند.
ملاعباس چاوش پرچم را برداشت و گفت : هركه دارد هوس كربلا خوش باشد، ملاعباس چاوش براه افتاد، جمعيتى از مردم از اين ده و آن شهر جمع شدند و شهر به شهر آمدند تا رسيدند نزديكى هاى كربلا، منزلگاه منزل كردند دورهم نشتند، سر شب يك وقت ملاعباس گفت رفقا امشب چه شبى است ؟!
گفتند: امشب شب جمعه است . گفت : رفقا آن چراغها را مى بينيد؟
گفتند: آرى . گفت : آنها چراغهاى گلدسته هاى حرم امام حسين علیه السلام است يك منزل بيشتر نمانده ، مى دانم خسته و مانده وناراحتيد، امّا بياييد چون شب جمعه است اين منزل ديگر را هم برويم ، شب جمعه يك زيارتى از امام حسين علیه السلام بكنيم .
گفتند: باشد مى رويم همه راه افتادند آمدند آن وقتها مسافرخانه و هتل نبود سراهايى بود، اينها با اسبها و الاغها رفتند توى سراى ، اسب هايشان را بستند طبقه پائين ، خودشان هم بارها رفتند اطاقهاى بالا منزل كردند، اثاثها را گذاشتند. ملاعباس گفت : رفقا اثاثها را رها كنيد بايد تا صبح نشده برويم حرم آقا امام حسين علیه السلام .
همه آمدند توى صحن امام حسين علیه السلام كه رسيدند يك مشت جوانها آمدند دورش را گرفتند و گفتند: ملاعباس آن شبهاى جمعه اى كه ما مازندران بوديم توى ده مان مى آمديم دورت جمع مى شديم تو يك نوحه مى خواندى . ما براى امام حسين علیه السلام سينه مى زديم ، حالا شب جمعه آمديم كربلا توى صحن و حرمش.
گفت : چَشم . امشب هم برايتان نوحه مى خوانم.
ملاعباس مى گويد: من با خودم گفتم مى رويم توى حرم آقا امام حسين علیه السلام و زيارت مى خوانم برايشان . بعد مى رويم بالاى سر امام حسين علیه السلام اين دفترچه نوحه ام را در مى آورم لايش را باز مى كنم هر نوحه اى آمد همان نوحه را مى خوانم . گفت:
آمدم بالاى سر امام حسين علیه السلام دفترچه را در آوردم لاى دفتر را باز كردم ديدم سرصفحه نوحه على اكبر علیه السلام آمد. فهميدم اين اشاره خود ابى عبداللّه علیه السلام است : گفت : نوحه على اكبر خواندم حالا شما مناسبتها را ببينيد. يك مشت جوان و سفر اول و توى حرم امام حسين علیه السلام و دل شب جمعه و نوحه على اكبر و يك حالى پيدا كردند. بعد صدا زد رفقا بس است برويم استراحت كنيم همه را برداشت آمد توى سرى . همه خسته ومانده افتاديم، خوابمان برد.
ملاعباس مى گويد: تا خوابم برد، در عالم خواب يكوقت ديدم يك كسى در سرى را مى زند. مى گويد: من بلند شدم آمدم ببينم كيست ؟ ديدم يك غلام سياهى است . به من سلام كرد گفت : ملاعباس چاوش شمائيد؟! گفتم : بله . گفت : آقا فرمودند به رفقا بگوئيد مهيا بشويد ما مى خواهيم به ديدن شما بيائيم . گفتم . آقا كيه ؟!
گفت : آقا كيه ؟! آقا همانى است كه اين همه راه به عشق و علاقه او آمدى . گفتم آقا حسين علیه السلام را مى گوئى ؟!
گفت : آرى .
گفتم : امام حسين علیه السلام مى خواهد بيايد اينجا؟! گفت : آرى .
گفتم : كجاست ما مى رويم براى پا بوسيش . گفت : نه آقا فرموده مى آيم .
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
ادامه در👇👇👇👇
ادامه متن ☝️☝️☝️
ملا عباس مى گويد: آمدم تو عالم خواب رفقا را خبر كردم و همه مؤ دّب نشستيم كه الا ن آقا مى آيند. طولى نكشيد يك وقت ديدم دَرِ سرى باز شد مثل اينكه خورشيد طلوع كند، همچنين نورى ظاهر شد، يكدفعه من با رفقايم آمديم بلند شويم يكوقت ديديم آقا اشاره كرد و فرمود: ملاعباس تو را به جان حسين بنشينيد، شما خسته ايد تازه رسيده ايد راحت باشيد. يك يك احوال ما را پرسيد، يكوقت فرمود: ملاعباس ؟!
گفتم : بله آقا جان . فرمود: مى دانى چرا من امشب اينجا آمدم ؟! گفتم : نه آقا جان . فرمود من سه تا كار داشتم گفتم : چيست آقا جانم ؟
فرمود: اولا بدان هر كس زائر ما باشد به ديدنش مى رويم مرحوم كافى فرمود: حسين جان هركس تو را زيارت كند بديدنش مى روى اگر اينجوره من الا ن امشب به همه اين مردم مى گويم بگويند السلام عليك يا اباعبداللّه . اى حسين ترا به خدا امشب يك پا بيا مهديه يك سرى به اين مردم بزن آى پسر فاطمه ... فرمود: ملاعباس كار دوم اين است كه شبهاى جمعه وقتى مازندران هستى و جلسه داريد دورهم مى نشينيد يك پى رمردى دَمِ در مى نشيند و كفش ها را درست مى كند سلام حسين را به او برسان اى حسين ... اى مردم هركارى از دست تان مى آيد براى امام حسين ع مضايقه نكنيد همه اش را منظور دارد. صدا زد ملاعباس كار سوّم هم اين است آمدم بِهِتْ بگويم اگر دو مرتبه رفقا را شب جمعه حرم آوردى . گفتم :
بله آقا. يك وقت ديدم بغض راه گلويش را گرفت گفتم آقا چيه ؟! فرمود: ملا عباس اگر دومرتبه رفقايت را شب جمع حرم آوردى و خواستى نوحه بخوانى ديگر نوحه على اكبر نخوانى . گفتم :
چرا نخوانم ، مگر بد خواندم ، غلط خواندم ؟! فرمود: نه گفتم : چرا نخوانم ؟!
صدا زد: ملا عباس مگر نمى دانى شبهاى جمعه مادرم فاطمه زهرا سلام اللّه عليها كربلا مى آيد.
خدا قیمت همه كند برويم كربلا شب هاى جمعه عده اى از طرف حرم ابى الفضل علیه السلام دسته سينه زنى در مى آورند و مى روند به حرم امام حسين علیه السلام و اين دو شعر را مى خواندند من هم براى شما بخوانم .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🟣 فواید طلا از نظر طب سنتی برای زنان
▫️طلا برای زنان در حکم دارو است.
آنها را گرم کرده و آرام بخش و داروی اعصاب است.
▫️چنانچه زنی خیلی گیر بدهد
و اذیت کند طلا بپوشد که مغز سرد و تر او گرم شده و حساسیت کم شود.
طلا محبت می آورد .
◽️به شخص ترسیده طلا بدهید گرمایش بالا میرود.
▫️دلیل استفاده نکردن آقایان از طلا آن است که مردها خودشان گرما دارند و چنانچه طلا بپوشند ،گرما بالا رفته و سلولهایشان آسیب میبیند.
#همسرداری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
✍#مدیریت_زناشوئی
🍃🍂وقتی همسرتان احساس خوبی ندارد، اگر بتوانید کمی مدیریت مبتکرانه از خود نشان دهید، او واقعا تحسینتان خواهد کرد. این شرایط میتواند ↯↯
★⇦شستن ظرفها باشد، گفتگویی سر میز شام، رنگ جدید دیوارهای خانه و یا راهحلی برای مسئلهای که همسرتان در آن درگیر است.🍂🍃
🌺#همسرداری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#زن_امروزی
برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانهدار کافی نیست بلکه آنها به دنبال زنی دنیا دیده میگردند که موضوعات روز را میشناسد و هیچ وقت دست از یاد گرفتن
#همسرداری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویر برداری آهسته از برخورد اشیا با آب و خلق صحنه های خارق العاده
📺#زیبایی
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️#علویان_ترکیه را ببینید...👆
▪️ببینیم #اجتماع و #عزاداری_زنان #مسلمان_ترکیه در ایام #اسارت حضرت #زینب (سلام الله علیها).
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#رمان
نام کتاب: خنده و فراموشی
نویسنده : میلان کوندرا
مترجم : فروغ پوریاوری
تعداد صفحه : 80 (کامل)
حجم فایل : 2 مگابایت
*
*
درباره کتاب
*
کتاب خنده و فراموشی (به چکی: Kniha smíchu a zapomnění) رمانی از میلان کوندرا نویسنده چک-فرانسوی است. این رمان مشتمل بر هفت راوی جداگانهاست با داستانهایی که مضامین مشترکی دارند. کتاب به بررسی طبیعت فراموشی در تاریخ، سیاست و به طور کلی زندگی میپردازد. داستان عناصری از رئالیسم جادویی در خود دارند.
بخش اول: نامههای گمشده
بخش دوم: مادر
بخش سوم: فرشتگان
بخش چهارم: نامههای گمشده
بخش پنجم: لیتست
بخش ششم: فرشتگان
بخش هفتم: مرز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️#بدون_نگاه #امضا زد...
▪️#خیلی_زیباست؛ #حتماً ببینید.
🇮🇷🏴🏴🏴
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️در داستان #کربلا چه کسانی
#مقصر هستند؟
#خواص_مقصرند.
#خواص_طرفدار_حق.
🇮🇷🏴🏴🏴
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد میرباقری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 اینجوری نیت کنیم...
حجت الاسلام #عالی
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
#طیّ_الارض
#چشم_برزخی
#مکاشفات_حسینیه
#علمای_عارف
#ثارالله
#عرفان_حسینی
#اسم_اعظم
#حسین_اسم_اعظم_الهی
#حجت_الاسلام_عالی
🎥 #نقل_مکاشفهای شنیدنی، از
حاج آقا #نجفیقوچانی در کربلا.
🇮🇷🏴🏴🏴
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️#عمهجون بیا، فصل #ریحونه ...
🎙مداحی بسیار #دلنشین_شیرازی با صدای #محمحسین_شفیعی بمناسبت شب #سوممحرم...
#محرم
#ایران_صدا
#شیرازی
🇮🇷🏴
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️در محضر #ولایت🌱
سخنرانی رهبرمعظمانقلاب(حفظه ا...)
درباره #عزاداریهای_محرم.
🇮🇷🏴🏴🏴
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️تا آخر #محرم و #صفر این #سه_ذکر
کوتاه رو بگید...
#حجةالاسلاموالمسلمین_دکتررفیعی
#امام_حسین (علیه السلام)
#محرم
🇮🇷🏴🏴🏴
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
روایتی عجیب از سنگینی حق الناس در ترازوی اعمال
🔸زندگی پس از زندگی
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید با آب یخ و پارافين چی درست میکنه ....🌸
✅ #ترفند
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
آیا کسانی که خانه خالیشان را به پسران و دختران اجاره میدهند، مجرمند⁉️ و قانون چه برخوردی در این خصوص دارد⁉️
👈مجازات بردن دوست دختر به خانه خالی نه تنها مشمول دختر و پسر میشود، بلکه فردی که این خانه را در اختیار آنها قرار داده است نیز مجازات میشود ...
امروزه با افزایش میزان روابط جنسی نامشروع، افراد زیادی از این قضیه سو استفاده میکنند و با در اختیار گذاشتن مکان و خانه خالی در اختیار این افراد، منبع درآمدی برای خود راه میاندازند؛ صاحبخانه اگر با رضایت خود و به قصد کسب درآمد خانه خود را به دختران و پسران اجاره دهد، مشمول مجازات خواهد شد؛ مجازات و برخورد قانونی برای این افراد توسط دادگاه و قاضی پرونده تعیین میشود. همچنین لازم به ذکر است که اگر صاحبخانه از برقراری روابط نامشروع در خانهاش اطلاع نداشته باشد، مجازات قانونی نخواهد داشت و مجازات مشمول دختر و پسری که رابطه نامشروع داشتهاند خواهد شد.
پس🔻
👈چنانچه صاحبخانه از انجام روابط نامشروع در خانهاش اطلاعی نداشته باشد، مجازاتی برای او در نظر گرفته نمی شود، اما اگر صاحب خانه به قصد برقراری روابط نامشروع به صورت ساعتی خانه خود را اجاره دهد و این کار برای او منبع درآمد محسوب شود، قانون با او برخورد خواهد کرد.
⚖ #حقوقی ⚖
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#آی_عزّی!
🌷دوازدهم مهر ۵۹ بود که امیر به خرمشهر برگشت. گاهی اوقات آموزشهایی از رادیو در مورد نکات ایمنی پخش میشد. مثلاً اعلام میکردند زمانیکه صدای هواپیما یا سوت خمپاره را شنیدید، در سه حالت میتوانید روی زمین خیز بروید تا حداقل از برخورد مستقیم گلوله در امان باشید. من، عبدالحسین و امیر بیکار بودیم. همهی دوستان ما شهر رفته بودند. چند نفر پیرمرد در شهر مانده بودند. آموزشها را که از طریق رادیو پخش میشد به پیرمردها میدادیم تا در مواقع خطر آنها را اجرا کنند. چند روز قبل عبدالحسین برای پیرمردی که سر کوچه ما بود توضیح داده بود که موقع حمله عراقیها چه کاری انجام دهد.
🌷پیرمرد از نظر جسمی ضعیف بود. از قضا همان روز دوازدهم، هواپیماها شهر را با راکت و موشک بمباران کردند و بعضی از راکتها به مناطق حساس خوردند. پیرمرد همسایه رفته بود مسجد جامع تا آذوقه تهیه کند. در راه برگشت هواپیماها به شهر حمله کردند و یکی از راکتها نزدیک او اصابت کرده بود. او هم سعی میکند سینهخیز برود و روی زمین بخوابد. پاهایش را از هم باز میکند و دستهایش را روی سرش میگذارد اما قبل از اینکه خم شود ترکشی به باسن او میخورد. البته شانس آورده بود که ترکش کمانه کرده و به پشتش خورده بود.
🌷عربها به باسن میگویند «عزّ». پیرمرد بعد از خوردن ترکش درحالیکه دستش به پشتش بود داد میزد «آی عزّی»، «آی عزّی» این شد تکیه کلام ما و بعد از آن هر وقت راکت به زمین میخورد، بچهها به شوخی این عبارت را به کار میبردند و پیرمرد همسایه را نیز به خاطر این ترکش حسابی اذیت میکردیم. آن روز بعد از اینکه هواپیماها شهر را بمباران کردند و رفتند، سراغ پیرمرد رفتیم. صاف ایستاده بود و نمیتوانست کاری بکند و فقط داد میزد. یک جیپ ژاندارمری را با خواهش و تمنا نگه داشتیم و سوارش کردیم تا پیرمرد را به بهداری ببرند.
راوی: آزاده سرافراز غلامرضا رضازاده (کوچکترین اسیر جنگ ایران و عراق از ماه اول جنگ در خرمشهر
📚 کتاب "اسیر کوچک"
✾📚 ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan