eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از مواردی که باعث میشه شوهرتون نسبت بهتون سرد بشه و کمتر بهتون توجه کنه،شخصیت وابسته شماست. زن هایی که بیش از حد به شوهرشون متکی هستند ،و هیچوقت نمیتونن بدون شوهرشون تصمیم بگیرین ،زن های که با کوچکترین نگاه شوهرشون به یه خانم دیگه به هم میریزن و همه جا حواسشون به همسرشون هست و با نگاهش و رفتارش دائم همسرش را چک میکنه .اینجاست که شوهر احساس خفگی میکنه. این خانم هر چقدر هم خوشگل باشه،هر چقدر خاص باشه،هر چقدر شیک باشه به مرور زمان جذابیت خودش را برای شوهرش از دست میده. 🉐به این خانومها، زن های با روحیه قربانی میگن ،یکی از غیر جذاب ترین زن ها زنهای ضعیف و نق نقو جذاب نیستند هر چقدر خانمی مستأصل باشه،نامزد و یا همسرش بیشتر احساس مسئولیت میکنه که باید نجاتش بده، این حالت شوهرتون را در نقش والد و شما را در نقش کودک قرار میده .بنابراین جاذبه جنسی میانتون از بین میره. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💖💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌺💢🌺💢🌺💢 توصیه‌هایی برای متاهل‌ها: با توجه به نحوه‌ی برخورد متفاوت زن‌ها و مردها با احساسات رنج‌آور زندگی، این سوال مطرح می‌شود که زن و شوهر برای تحکیم عشق و علاقه‌ی خود چه می‌توانند بکنند؟ کارشناسان امور زناشویی بر اساس تحقیقاتی که روی زندگی زوج‌های موفق انجام داده‌اند توصیه‌های خاصی برای زن‌ها و مردها دارند. توصیه به مردها این است که در مقابل درگیری عقب‌نشینی نکنند، بلکه درک کنند که وقتی همسرشان اختلافاتی را مطرح می‌کند ممکن است این کار را از روی عشق و به خاطر سلامت رابطه‌شان انجام دهد، اگر چه انگیزه‌های دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد. وقتی نارضایتی‌ها امکان بروز نیابد، بر شدت‌شان افزوده می‌شود و بالاخره به صورت فورانی از خشم در می‌آیند. اما وقتی که شخص بتواند نارضایتی خود را به هر نحو مطرح کند و برای آن پاسخی بیابد فشارهای درونی‌اش فروکش می‌کنند. شوهرها باید درک کنند که خشم یا ناخشنودی زن‌شان به منزله‌ی حمله به شخصیت آنها نیست.  مردها همچنین نباید سعی کنند با ارائه یک راه حل علمی سر و ته قضیه را هم بیاورند و گفتگو را خاتمه دهند. برای زن خیلی مهم است که شوهرش به گله‌های او گوش دهد و با احساسات او در مورد موضوع همدلی کند(گرچه لزومی ندارد با او موافق باشد). ارائه سریع راه حل از سوی شوهر ممکن است این فکر را در زن بوجود آورد که شوهرش احساسات او را نادیده گرفته و به آن اهمیت نمی‌دهد. شوهرانی که در میان آتش خشم قادرند همچنان در کنار همسرشان بمانند(به جای نادیده گرفتن شکوه‌های آنها) به همسر خود تفهیم می‌کنند که حرفهای او را می‌شوند و به آن احترام می‌گذارند.  از همه مهمتر اینکه زن دوست دارد احساساتش مورد توجه و احترام قرار بگیرد حتی اگر شوهرش با آنها موافق نباشد. در بیش از نیمی از موارد وقتی که زن حس می‌کند به نظریات و احساساتش توجه شده است، آرام می‌گیرد. اما توصیه به زن‌ها: مشکل اصلی مردها این است که زن‌شان در بیان مشکلات بیش از حد، شدت و حرارت نشان می‌دهند، به همین دلیل زن‌ها باید مراقب باشند که شخصیت مرد را مورد حمله قرار ندهند، یعنی رفتار و عملکرد او را مورد انتقاد قرار دهند و به شخص آنها توهین نکنند، شکایت‌ها و گله‌گزاری‌ها نباید شخصیت مرد را مورد تهاجم قرار دهد، بلکه به طور واضح باید رفتار مشخصی را در او مورد انتقاد قرار دهد. حمله خشمگینانه به شخصیت مرد باعث جبهه گیری یا سکوت سنگین او می‌شود و حاصلی جز رنجش بیشتر ندارد و فقط دعوا را حادتر می‌کند. یک روش سودمند برای زن‌ها این است که انتقاد خود را با ملاطفت و در لابلای جملاتی که حاکی از عشق آنها به همسرشان است بیان کنند. 🌺 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‎‎‌
⭕ اجازه ندهید کودکان تان تبلیغات را تفننی مشاهده کنند ...!!! اغلب محققان روی این موضوع اتفاق نظر دارند که تبلیغات تلویزیونی رژیم غذایی سالم و صحیحی را ترویج نمی‌دهد که در بلند مدت می‌تواند روی سلامت کودک اثر منفی بگذارد. 🔺اغلب تبلیغات‌ تلویزیونی در بین برنامه‌های کودک مربوط به خوراکی‌ها و خوردنی‌هایی است که ارزش غذایی خاصی ندارند اما چون در میان برنامه‌های کودک پخش می‌شود کودکان به خوردن آن‌ها علاقه زیادی پیدا می‌کنند. ❗️همچنین از آنجایی که حافظه کوتاه مدت در کودکان به خوبی رشد نکرده است هنگامی که یک برنامه قطع می‌شود و تبلیغات پخش می‌شود کودک موضوع برنامه را فراموش می‌کند و ادامهٔ آن را یک داستان جدید فرض می‌کند و باعث جابجایی سریع اطلاعات در مغز کودک می‌شود دقیقا بر عکس چیزی که باید اتفاق بیفتد. برای رفع این مشکل (جا به جایی) می توانید، پس از تماشای برنامه مورد علاقه، تلویزیون را خاموش کنید. و یا در حین پخش تبلیغات تلویزیون را خاموش نمایید. به کودکان بیاموزید که تبلیغات در دسته ی تنقلات پرضرر هرم رسانه ای قرار دارند. ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
کتاب اسرار معدن ذغال سنگ نویسنده: ژول ورن مترجم: محمد علی خندان تعداد صفحه194 *
🙏🤍 ✍️ صدای درونی بچه‌ها 🔹بچه که بودم وقتی کار اشتباهی می‌کردم مادرم می‌گفت: اشکال نداره. حالا چیکار کنیم تا درست بشه؟ 🔸اما مادر دوستم بهش می‌گفت: خاک بر سرت. یه کار درست نمی‌تونی انجام بدی! 🔹امروز هر دو بزرگسال و بالغ شدیم. 🔸وقتی اتفاق بدی میفته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه: خب حالا چیکار کنم؟ 🔹سعی می‌کنم با کمترین تنش مشکل رو حل کنم. 🔸اما دوستم در مواجه‌شدن با اتفاقات بد عصبانی می‌شه و می‌گه: خاک بر سر من که نمی‌تونم یه کار درست انجام بدم. چرا من این‌قدر بدبختم! 💢حرف‌های امروز ما و احساسی که به بچه‌هامون می‌دیم تبدیل به صدای درونی اون‌ها می‌شه. 🔺مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به بچه‌هامون هدیه می‌دیم. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
🔆بهشت شدّاد حضرت هود عليه السلام در زمان پادشاهى شداد بود و پيوسته او را دعوت بايمان ميكرد. روزى شداد گفت اگر من ايمان بياورم خداوند بمن چه خواهد داد؟ هود گفت جايگاه ترا در بهشت برين قرار ميدهد و زندگانى جاويد بتو خواهد داد. شداد اوصاف بهشت را از هود پرسيد آنحضرت شمه اى از خصوصيات بهشت برايش بيان نمود شداد گفت اينكه چيزى نيست من خود ميتوانم بهشتى بهتر از آنچه تو گفتى تهيه نمايم . از اينرو در صدد ساختمان شهرى برآمد كه شبيه بهشت برين باشد. يك نفر پيش ضحاك تازى كه خواهرزاده او بود فرستاد و در آن زمان ضحاك بر مملكت جمشيد (ايران ) حكومت ميكرد و از او خواست هر چه طلا و نقره ميتواند فراهم سازد ضحاك بنا بدستور شداد هر چه توانست زر و زيور تهيه نمود و بشام فرستاد شداد باطراف مملكت خويش نيز اشخاصى فرستاد و در تهيه طلا و نقره و جواهر و مشك و عنبر جديت فراوان نمود و استادان و مهندسين ماهر براى ساختمان شهر بهشتى آماده كرد و در اطراف شام محلى را كه از نظر آب و هوا بى مانند بود انتخاب نمود ديوار آن شهر را دستور داد با بهترين اسلوب بسازند و در ميان آن قصرى از طلا و نقره بوجود آوردند و ديوارهاى آنرا بجواهر و گوهرهاى گران قيمت بيارايند و در كف جويهاى روان آن شهر بجاى ريگ و سنگ ريزه جواهر بريزند و درختهائى از طلا ساختند كه بر شاخه هاى آنها مشك و عنبر آويخته بود و هر وقت باد ميوزيد بوى خوشى از آن درختها منتشر ميشد. گفته اند دوازده هزار كنگره از طلا كه به ياقوت و گوهرهاى آراسته بود بر گرد قصر او ساختند و پانصد سرهنگ داشت كه براى هر يك فراخور مقامش در اطراف قصر كوشك بلند مناسب با آن قصر تهيه نمودند در بهشت مصنوعى خود جاى داد و از هر نظر وسائل استراحت و عيش را فراهم كرد. در مدت پانصد سال هر چه سيم و زر و قدرت بود براى ايجاد آن شهر بكار برده شد تا اينكه بشداد خبر دادند آن بهشت كه دستور داده بوديد آماده گرديد. شداد در حضر موت بسر مى برد پس از اطلاع با لشگرى فراوان براى ديدن آن شهر حركت كرد چون بيك منزلى شهر رسيد آهوئى بچشمش خورد كه پاهايش از نقره و شاخهايش از طلا بود از ديدن چنين آهوئى در شگفت شد و اسب از پى او بتاخت تا از لشگر خود جدا گرديد. ناگاه در ميان بيابان سوارى مهيب و وحشت آور پيش او آمد و گفت اى شداد خيال كردى با اين عمارت كه ساختى از مرگ محفوظ ميمانى ؟ از اين سخن لرزه بر تن شداد افتاد. گفت تو كيستى ؟ جواب داد من ملك الموتم پرسيد بمن چه كار دارى و در اين بيابان چرا مزاحم من شده اى ؟ عزرائيل گفت براى گرفتن جان تو آمده ام شداد التماس كرد كه مهلت بده يك بار باغ و بستان خود را به بينم آنگاه هر چه مى خواهى بكن عزرائيل گفت بمن اين اجازه را نداده اند و در آن حال شداد از اسب در غلطيد و روحش از قالب تن جدا شد و تمام لشگر او با بلائى آسمانى از ميان رفتند و آرزوى ديدار بهشت را به گورستان برد. و نيز نقل شده كه از عزرائيل پرسيدند اين قدر كه تا كنون قبض روح مردم را كرده اى آيا ترا بر كسى ترحم و شفقت حاصل شده است جواب داد آرى يكى بر بچه اى كه در ميان يك كشتى متولد شد و دريا طوفانى گرديد و من ماءمور قبض روح مادر آن بچه شدم و آن نوزاد بر تخته پاره اى مانده و بجزيره اى افتاد ديگرى ترحّم بر شداد كردم كه بهشتى با آن زحمت در ساليان دراز ساخت و او را اجازه ندادند كه يك مرتبه بهشت خود را ببيند. در اين موقع بعزرائيل خطاب شد آن نوزادى كه در كشتى متولد شد و در جزيره افتاد همان شداد بود كه در كنف حمايت خود بدون مادر او را پروريديم و آن همه نعمت و قدرت باو عنايت كرديم ولى او از راه دشمنى ما درآمد و با ما در راه ضديت قيام نمود اينك نتيجه دشمنى و كفر خود را فعلا در اين دنيا ديد تا چه رسد بعالم آخرت . روضة الصفا 📚داستانها و پندها (جلد اول)، مصطفی زمانی وجدانی ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
🔆بشر قوى تر است هنگاميكه نمرود نتوانست با آتشيكه افروخت عليه السلام را بيازارد و خود را در مقابل او عاجز ديد خداوند ملكى را بصورت بشر بسوى او فرستاد كه او را نصيحت كند ملك پيش نمرود آمد و گفت خوبست بعد از اين همه ستم كه بر ابراهيم روا داشتى و او را از وطن آواره كردى و در ميان آتش بدنش را افكندى اكنون ديگر رو بسوى خداى آسمان و زمين آورى و دست از ستم و فساد بردارى زيرا خداوند را لشگرى فراوان است و ميتواند با ضعفترين مخلوقات خود ترا با لشگرت در يك آن هلاك كند. نمرود گفت در روى زمين كسى را بقدر من لشگر نيست و قدرتش از من فزونتر نباشد. اگر خداى آسمان را لشگرى هست بگو فراهم نمايد تا با آنها جنگ كنيم . فرشته گفت تو لشگر خويش را آماده كن تا لشگر آسمان بيايد. نمرود سه روز مهلت خواست و در روز چهارم آنچه ميتوانست لشگر تهيه كند آماده نمود و در ميان بيابانى وسيع با آن لشگر انبوه جاى گرفت . آن جمعيت فراوان در مقابل حضرت ابراهيم عليه السلام صف كشيدند نمرود به ابراهيم از روى تمسخر گفت لشگر تو كجا است ؟ ابراهيم جوابداد در همين ساعت خداوند خواهد فرستاد. ناگاه فضاى بيابان را پشه هاى فراوانى فرا گرفتند و بر سر لشگريان نمرود حمله كردند هجوم اين لشگر ضعيف قدرت سپاه قوى نمرود را در هم شكست و آنها را بفرار وادار نمود و مقدارى از آن پشه ها بسر و صورت نمرود حمله كردند. نمرود بسيار نگران شد و بخانه برگشت باز همان ملك آمد و گفت ديدى لشگر آسمان را كه بيك آن لشگر ترا درهم شكستند با اينكه از همه موجودات ضعيفترند اكنون ايمان بياور و از خداوند بترس والا ترا هلاك خواهد كرد. نمرود باين سخنان گوش نداد. خداوند امر كرد به پشه ايكه از همه كوچكتر بود. روز اول لب پائين او را گزيد و در اثر آن گزش لب او ورم كرد و بزرگ شد و درد بسيارى كشيد. بار ديگر آمد لب بالايش را گزيد بهمان طريق تورم حاصل شد و بسيار ناراحت گرديد عاقبت همان پشه ماءمور شد كه از راه دماغ بمغز سرش وارد شود و او را آزار دهد بعد از ورود پشه نمرود بسر درد شديدى مبتلا شد. هرگاه با چيز سنگينى بر سر خود ميزد پشه از كار دست ميكشيد و نمرود مختصرى از سر درد راحت ميگرديد. از اينرو كسانيكه در موقع ورود به پيشگاه او برايش سجده ميكردند بهترين عمل آنها بعد از اين پيش آمد آن بود كه با چكش مخصوصى در وقت ورود قبل از هر كار بر سر او بزنند تا پشه دست از آزار او بردارد و مقربترين اشخاص آنكس بود كه از محكم زدن كوبه و چكش هراس نكند بالاخره با همين عذاب رخت از جهان بربست و نتيجه كفر و عناد خويش را مقدار مختصرى دريافت . 📚داستانها و پندها (جلد اول)، مصطفی زمانی وجدانی ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
⭕️✍ جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.» حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟» حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش. 🍃 🌺🍃 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
پنج ویژگی از ویژگی های اهل دنیا در حدیث معراج لا یَعْتَذِرُ إِلَى مَنْ أَساءَ إِلَیْهِ، وَ لا یَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ. 1⃣از کار بد خویش عذر خواهى نمى کنند 2⃣و عذر پوزش خواهان را نمى پذیرند. یَحْمَدُونَ أَنْفُسَهُمْ بِما لا یَفْعَلُونَ، وَ یَدَّعُونَ بِما لَیْسَ لَهُمْ، وَ یَذْکُرُونَ مَساوِىَ النّاسِ. 3⃣به واسطه آن چه نکرده اند خود را تعریف می‌کنند. 4⃣و ادعاى بیش از حد و انتظار مدح و ستایشى دارند که شایسته اش نیستند 5⃣و همواره به برشمردن و یادآورى عیبهاى مردم مشغولند. 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📚 حکایت معلم و نقاشی کودک یتیم روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش‌آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که خیلی دوست دارند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه‌های فقیر حتماً تصاویر بوقلمون و میز پر غذا را نقاشی خواهند کرد. ولی وقتی یکی از دانش‌آموزان نقاشی ساده کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد. او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟ بچه‌های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند. یکی از بچه‌ها گفت: «من فکر می‌کنم این دست خداست که به ما غذا می‌رساند.» یکی دیگر گفت: «شاید این دست کشاورزی است که گندم می‌کارد و بوقلمون‌ها را پرورش می‌دهد.» هر کس نظری می‌داد تا این که معلم بالای سر پسر رفت و از او پرسید: «این دست چه کسی است؟» پسر در حالی که خجالت می‌کشید، آهسته جواب داد: «خانم معلم، این دست شماست.» معلم به یاد آورد از وقتی که این دانش‌آموز پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانه‌های مختلف نزد او می‌آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد. 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه تحقیق ده ساله در چند کشوری که در قاره‌های مختلف بودن انجام میشه و نشون میده افراد در شرایط مشترک دقیقا همون کاری رو میکنن که مثلا یک نفر در یک قاره دیگه میکنه. یعنی این کارها؛ کارهاییه که مرز نداره. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قرآن خواندن علاقه ندارم چکار کنم؟!!🥺🥺 پاسخ ---💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
... ... 🟩«آب از سرچشمه گل‌آلود است» 🔹️روزی عبدالعزیز از خلفای بنی‌اُمیّه از مردی اهل شام پرسید: فرمانداران من در شهر با مردم چگونه رفتار می‌کنند؟ مرد شامی با تبسمی رِندانه جواب داد: اگر آب در سرچشمه صاف و زلال باشد در نهرها و جویبارها هم صاف و زلال خواهد بود. اما در شهر ما آب همیشه از سرچشمه گل‌آلود است. عمربن عبدالعزیز از پاسخ صریح و کوبنده مرد شامی به خود آمد و درسی آموزنده آموخت. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
شیر ناصرالدین شاه ناصرالدین شاه شیری داشت که هر هفته یک گوسفند جیره داشت. به شاه خبر دادند که چه نشسته‌ای که نگهبان شیر، یک ران گوسفند را می‌دزدد. شاه دستور داد نگهبانی مواظب اولی باشد. پس از مدتی آن دو با هم ساخت و پاخت کردند و علاوه بر اینکه هر دو ران را می‌دزدیدند، دل و جگر ش را هم می‌خوردند. شاه خبردار شد و یکی از درباری‌ها را فرستاد که نگهبان آن دو باشد. این یکی چون درباری بود دو برابر آن دو برمی‌داشت. پس از مدتی به شاه خبر دادند: «جناب شاه، شیر از گرسنگی دارد می‌میرد.» جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته‌اند و همه اندام‌های گوسفند را می‌برند و شیر بیچاره فقط دنبه گوسفند برایش می‌ماند. ناچار هر سه را کنار گذاشت و گفت: «اشتباه کردم. یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود.» 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند با سیر ┈┈•°.✤🍃🌼🍃✤.°•┈┈ ⛱🔥 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan 🔥⛱
هفت سالی می شد که راه نرفته بودم پزشک پرسید : این چوب ها چیست ؟ گفتم: فلجم گفت: آنچه تو را فلج کرده، همین چوب هاست! سینه خیز، چهار دست و پا، قدم بردار و بیفت چوب های زیبایم را گرفت پشتم شکست و در آتش سوزاند حالا من راه می روم … اما هنوز هم وقتی به چوبی نگاه می کنم، تا ساعت ها، بی رمقم ... - برتولت برشت 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🦋خلاصه ای از «۱۰ راز موفقیت و آرامش درونی» نوشته وین دایر🦋 راز اول: ذهنى داشته باشید که پذیراى همه چیز است و به هیچ چیز وابسته نیست. راز دوم : با ساز و نوای باطن خود همنوا باشید راز سوم: شما نمیتوانید آنچه را خودتان ندارید به دیگران ببخشید. راز چهارم: در آغوش سکوت بروید راز پنجم: گذشته خود را رها کنید. راز ششم: شما نمی‏توانید مشکل را با همان ذهنیتى که آن را به وجود آورده است، حل کنید. راز هفتم: هیچ علتی براى خشم و کینه وجود ندارد. راز هشتم: به‏ گونه‏ اى با خودتان رفتار کنید که گویى همانى هستید که می‏خواهید باشید. راز نهم: اهمیت اتصال به منشأ را دریابید راز دهم: عقل و خرد همان پرهیز از همه ی افکارى است که باعث تضعیفتان میشوند. 💟 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
• چند تکنیک روانشناسی سیاه برای اینکه استفاده کنین مواقع ضروری : اگه میخوای بدونی طرف مقابلت بهت دروغ میگه یا نه ! موقع صحبتش تو چشماش خیره شو و سكوت كن . ( ترکیب سکوت و ارتباط چشمی اونو بهم میریزه ) اگه میخوای تو برخورد اول جسور و شجاع به نظر برسی، وقتی باهاش رو به رو شدی به چشماش زل بزن جوری که میخوای بدونی رنگ چشماش چه رنگیه (خیره شدن نشانه ی جسارت و اعتماد به نفسه ) تو درگیریها وقتی طرف مقابلت خیلی عصبی شده تو خونسرد باش و بذار هرچی دلش میخواد بگه اینجوری بهش احساس گناه میدی و باعث میشی بودش عذرخواهی کنه. 💟 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
خون زيادے از پاي من رفتہ بود. بي حس شده بودم عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم زيرلب فقط مےگفتم:《يا صاحب الزمان ادركنی》 هوا تاريك شده بودجوانے خوش سيما و نورانے بالاي سرم آمد چشمانم را بہ سختے باز ڪردم.مرا بہ آرامے بلند ڪرد.ازميدان مين خارج شددر گوشہ اي امن مرا روے زمين گذاشت آهستہ و آرام من دردے حس نمےڪردم! آن آقا کلے با من صحبت ڪرد بعدفرمودند: "ڪسي مےآيد و شما را نجات مي دهد. او دوست ماست!" لحظاتے بعد ابراهيم آمد با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن جمال نوراني، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش... 📚 جلد ۱ ص۱۱۸ ✅💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی سعدی و پدرش را از زبان حجت الاسلام عالی از دست ندید 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan