eitaa logo
کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
1.4هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
12.1هزار ویدیو
207 فایل
گروه پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 اهداف اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور @comiete
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 یک نگاهم به قامت غرق عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر می‌زد که اگر اینجا بود، دست دلم را می‌گرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام (علیه‌السلام) را پیدا نمی‌کردم، نفسی برای نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس می‌کردم به فریادمان برسد. 💠 می‌دانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی می‌شد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش می‌چرخید برای حال حلیه کافی بود و می‌ترسیدم مصیبت عباس، نفسش را بگیرد. 💠 عباس برای زن‌عمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و می‌دانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره می‌کند. یقین داشتم خبر حیدر جان‌شان را می‌گیرد و دل من به‌تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک نشسته و در سیلاب اشک دست و پا می‌زدم. 💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آن‌ها را به درمانگاه آورد. قدم‌هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمی‌شد چه می‌بینند و همین حیرت نگاه‌شان جانم را به آتش کشید. 💠 دیدن عباس بی‌دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش می‌لرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش می‌شکست و می‌دیدم در حال جان دادن است. زن‌عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفس‌شان بند آمده بود. 💠 زن‌عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد (علیهاالسلام) را صدا می‌زد. حلیه بین دستانم بال و پر می‌زد، هر چه نوازشش می‌کردم نفسش برنمی‌گشت و با همان نفس بریده التماسم می‌کرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!» 💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و می‌دیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه می‌شکافد که چشمانش را با شانه‌ام می‌پوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده می‌شدند یا از نبود غذا و دارو بی‌صدا جان می‌دادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل شهر که همه گرد ما نشسته و گریه می‌کردند. 💠 می‌دانستم این روزِ روشن‌مان است و می‌ترسیدم از شب‌هایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره‌باران را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زن‌ها دور اتاق کِز کرده و دیگر در میان نبود که از منتهای جان‌مان ناله می‌زدیم و گریه می‌کردیم. 💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی می‌کردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری می‌کردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم می‌سوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه می‌بردم. 💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه‌ای از آتش تب خیس عرق می‌شدم و لحظه‌ای دیگر در گرمای ۴۵ درجه طوری می‌لرزیدم که استخوان‌هایم یخ می‌زد. زن‌عمو همه را جمع می‌کرد تا دعای بخوانیم و این توسل‌ها آخرین حلقه ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلی‌کوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. 💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو درد کشیدند و غریبانه جان دادند. دیگر حتی شیرخشکی که هلی‌کوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی‌آمد و حالش طوری به هم می‌خورد که یک قطره از گلوی نازکش پایین نمی‌رفت. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه می‌چرخید و کاری از دستش برنمی‌آمد که ناامیدانه ضجه می‌زد تا فرشته نجاتش رسید. خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفته‌اند هلی‌کوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به ببرند و یوسف و حلیه می‌توانستند بروند. 💠 حلیه دیگر قدم‌هایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلی‌کوپتر هزار بار جان کندم. زودتر از حلیه پای هلی‌کوپتر رسیدم و شنیدم با خلبان بحث می‌کرد :«اگه داعش هلی‌کوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت می‌بری، چی میشه؟»... ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
✍️ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
19.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تذکر فقیه محقق حضرت آیت الله سیفی مازندرانی دامت برکاته به وزیر محترم ارشاد 🔹لزوم اجرای در جامعه ❗️جامعه ای که به سمت برود نمی تواند اهل باشد. ⏪ مسئله ابتذال و فساد و فحشا و رقاصی‌ها و زن‌های بزک‌کرده بدتر از تبرج جاهلی را در خیابان ول کردن و این‌ها را هر روز خدا مجوز دادن [به چه خاطر است؟] این آقای [وزیر] ارشاد چکار می‌کند؟ به چه کسانی مجوز می‌دهد؟ باید جلوی این‌ها ایستاد! نباید به این‌ها مجال دهیم که بخواهند این فحشا را رواج دهند. ✅مرکز حفظ و نشر آثار فقیه محقق آیت الله https://eitaa.com/seyfimazandrani_com
هر کس میتواند به نیت خاموش شدن شر اسرائیل دعای سریع الاجابه امام سجاد علیه السلام را به هر تعداد بخواند : «إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِی إِذَا لَمْ أَسْأَلْکَ فَتُعْطِیَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی إِلَهِی إِذَا لَمْ أَدْعُکَ [أَدْعُوکَ ] فَتَسْتَجِیبَ لِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَدْعُوهُ فَیَسْتَجِیبُ لِی إِلَهِی إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَیْکَ فَتَرْحَمَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ فَیَرْحَمُنِی إِلَهِی فَکَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ وَ نَجَّیْتَهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُنَجِّیَنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ تُفَرِّجَ عَنِّی فَرَجاً عَاجِلاً غَیْرَ آجِلٍ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.» هرکسی یکبارقرائت کند و درگروهها نشردهد به تعداد۱۰۰عدد شود
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ صدام حسین: آزادسازی فلسطین بدون ایران ممکن نیست فیلمی قدیمی از صدام حسین در مورد ایران و سوریه و علت حمایت سوریه از ایران در جنگ ایران و عراق ◽️تا قبل از ایران مهم‌ترین کشورهایی که در ردیف دشمنان اسرائیل فهم می‌شدند مصر و سوریه و لیبی و عراق بود. مصر که کمی قبل از انقلاب ایران با کمپ دیوید از مبارزه دست کشید. عراق نیز با حماقت صدام حسین وارد جنگ با ایران شد و موجب تضعیف جبهه‌ی ضد اسرائیلی شد و بعد هم با حمله آمریکا سقوط کرد. لیبی نیز با اعتراضات خشونت‌آمیز علیه قذافی وارد جنگ داخلی شد و تا امروز سر برنیاورده است. حالا فقط سوریه یعنی شاهراه محور مقاومت باقی مانده که سال‌ها جنگ داخلی را پشت سر گذاشت و با تصمیم ایران باقی‌ ماند؛ بقایی که این روزها به خطر افتاد و دیدیم که در همان روز اول بعد از سقوط اسرائیل تمام زیرساختهای این کشور را نبود کرد. چیزی که صدام حسین اینجا به نقل از حافظ اسد می‌گوید گویای همین اراده‌ای است که ایران در نگه داشتن جغرافیای سیاسی منطقه از خود نشان داده و تمام امیدها برای استقلال منطقه معطوف به آن است.
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آمریکا خواهان اتحاد در سوریه نیست 🔹سامر شحاته، استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهما: آمریکا نمی‌خواهد که اتحاد را به سوریه بازگرداند و قطعا می‌توانند مشکل درست کنند.
⭕️ این همه ایران‌ستیزی و روس‌ناستیزیِ تحریرالشام برای چیست؟ 🔹 به مجرد سقوط حلب، کنسولگری ایران در حلب مورد تعرض مسلحین قرار گرفت. در دمشق هم تنها سفارتی که خبر و تصاویر غارتش منتشر شد سفارت جمهوری اسلامی ایران بود. ابومحمد جولانی تقریبا مصاحبه‌ای نبود و موضعی نبود که در این روزها اتخاذ کند و اسم ایران و حزب‌الله را در آن بعنوان عامل اصلی مشکلات سوریه مطرح نسازد. گنگ‌های مسلحین هم در هر کجایی توانستند برای ایران کُری خواندند و پرچم‌ها و نمادهای مرتبط با ایران را پاره کردند و آتش زدند. هیچ نیرو یا مقام رسمی وابسته به ایران هم دیگر در سوریه باقی نماند و همگی سوریه را ترک کردند. 🔸 در نقطه مقابل روس‌ها که متحدین دولت بشار اسد بودند با همه رخ‌داد‌های این روزها و محدودیت‌های ایجاد شده، هنوز پایگاه‌های خودشان را در سواحل غربی سوریه تخلیه نکرده‌اند. حتی تصاویر عبور کاروان نظامیان روسی از میان مسلحین منتشر شده است بی‌آنکه مورد تعرضی قرار گیرند. سفارت روسیه در دمشق هم مورد هجوم قرار نگرفته و جولانی تقریبا در هیچ کدام از مواضع اخیرش نامی از روسیه به میان نیاورده؛ یک تغییر آشکار در موضع‌گیری‌ها. 🔹 تمام اینها در حالی بود که خلال پیشروی‌های همین دو هفته پیش، اساسا تلفاتی که معارضین در درگیری‌ها می‌دادند بواسطه بمباران شدید جنگنده‌های روسی بود نه مقاومت ارتش سوریه یا اندک نیروهای مرتبط با ایران. بیشتر تلفات غیرنظامی در سمت معارضه خلال سال‌های گذشته هم بواسطه حملات جنگنده‌های روسی بوده که حجم آتشی باور نکردنی داشتند. در نقطه مقابل از آخرین عملیات رسمی ایرانی‌ها و نیروهای وابسته به آنها در سوریه سال‌ها می‌گذرد. رویه و تعامل میدانی نیروهای وابسته به ایران هم در جنگ خونین سوریه متمایز از خود ارتش سوریه بود. 🔸 اضافه کنید که از این سو تمام هم و غم ایران و حزب‌الله در پانزده ماه گذشته طوفان الاقصی بود و فلسطین و غزه؛ حزب‌الله و ایران چه جانفشانی‌ها که برای غزه نکرد و چه هزینه‌ها که ندادند و تمام دنیای عرب و مسلمان بر این غیرت و مردانگی صحه می‌گذاشتند. اما از آن سو آن کسی که جماعت مسلح سوری به خونش تشنه‌اند و قبر پدرش را به آتش کشیدند، دقیقه نود توسط پرواز روسی از سوریه خارج شد و هم‌اینک به احتمال قوی با خانواده در مسکو نشسته است. 🔹 یک پاسخ ارجاع به خاستگاه‌های دینی مذهبی این جماعت است. اما از این منظر هرچند از دید ایشان ایران و حز‌ب‌الله شیعه‌ی مشرک و منحرف بودند ولی روس‌ها هم کافران حربی تلقی می‌شدند. مگر آنکه بپذیریم این جماعت تنفرش از شیعه بیش از کافر است که این در تناقض با چهره‌ی جدید این جماعت است که اقلا فعلا خود را در جلوگیری از تشدید رفتاری با شیعیان خود سوریه نشان داده. 🔸 یک پاسخ دیگر ارجاع به حقد و کینه منتج از جنگ و کشته‌های آن است اما همانطور که ذکر شد روس‌ها تلفات بیشتر و کورکورانه‌ای به این جماعت مسلح وارد کردند. یعنی چه بسیار محله‌ای که یکجا توسط بمباران روس‌ها هوا می‌شد اما حضور نیروهای وابسته به ایران در نبردهای میدانی بود و خیلی وقت‌ها تن به تن و کوچه به کوچه. شاید گفته شود چون ایران و حزب الله روی زمین با آنها می‌جنگیدند و روس‌ها بالای آسمان حس انتقام‌شان نسبت به ایران و حزب‌الله بیشتر بوده باشد اما این اساسا تقلیل این تمایز رفتاری بارز به احساسات پساجنگ است. 🔹 بهنظر می‌رسد ما با یک تصمیم و سیاست اتخاذ شده از سوی تحریرالشام -یا دیگرانی- روبرو هستیم نه خاستگاه‌های دینی مذهبی یا غلیان احساسات انتقام‌جویانه. یعنی تمام تناقض رفتاری این جماعت مسلح روی کار آمده در دمشق در نسبت با ایران و روسیه به یک سیاست مدون این جماعت بازمی‌گردد که در یک کلام "سیاست دوری از ایران" است. دقت کنید که سکوت معنادار تحریرالشام در قبال اسرائیل و پیشروی‌های عجیب این رژیم در داخل خاک سوریه نیز با این سیاست هم‌خوانی دارد. 🔺 تمام کنشگران منطقه‌ای خوب می‌دانند که سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران در منطقه تقویت جبهه مقاومت در برابر اسرائیل و آمریکا است. ایران پیش از این در ماجرای روی کار آمدن طالبان نشان داد ولو جریانی اسلام‌گرا قدرت بگیرد که نسبتی با هویت شیعی جمهوری اسلامی نداشته باشد، ایران ابایی از هم‌افزایی با آنها ندارد. روابط موردی جمهوری اسلامی با چهره‌هایی از حرکت القاعده -آن‌طور که در رسانه‌ها مطرح شده- نیز مویدی دیگر بر این سیاست اصولی ایران است. اغراق نیست اگر ادعا شود که ایران اینک در انتظار کمترین موضع ضد اسرائیلی از هیات تحریرالشام است تا گاردش را نسبت به این گروه تغییر دهد اما آنچه در بالا بیان شد نشان می‌دهد که قرار نیست تحریرالشام موضعی بگیرد که ولو ذره‌ای به ایران نزدیک گردد. اتفاقا مطابق با این سیاست باید تحریرالشام تا می‌تواند بر طبل دشمنی با ایران بکوبد.
توفیق شد در منطقه‌ی نبی‌شیث(نزدیک شهر بعلبک)، منزل روان الموسوی، جانباز مجروح پیجری باشیم. قبل از ورود به منزل؛ سؤال اولیه ام این بود که با این احوالات، چطور می‌توانیم به ایشان و خانواده‌شان کمی روحیه بدهیم؟ اینک پس از مدت کوتاهی حضور در آن خانه لبریز از معرفت، امید و روحیه آن سؤال دیگر رنگ باخته و حالا به حیرت تبدیل شده‌است! علی‌الظاهر باید حالا حالاها، فقط بیاموزیم! فقط این جمله آوینی تسکین بخش حال و احوالم بود ؛ عشق منشأ قدرت آنانی است که از مرگ نمی‌ترسند و از نیستیِ مادّیِ وجود خود هرگز بیمی به دل راه نمی‌دهند. در این میان آنان که جان در راه عشق به خدا باخته‌اند، از همه قدرتمندترند. سرّ این که حضرت امام رحمه‌الله جانبازان را با صفت قدرتمند توصیف کرده‌اند، در همین جاست؛ در وجود جانبازان، عشق، بر ترس غلبه یافته است و این از بالاترین قدرت‌هاست؛ چون جانبازی، خود، شرط عشق است و برای سوختن باید مصداق پروانه بود، شهدا و جانبازان در همه راه باهم شریکند. هردو را عشق و نور، پروانه سان از خود بی خود می‌کند تا آن جا که دل از جان شیرین برمی کنند و آماده قربانی شدن در راه خدا می‌شوند و همین آمادگی برای مرگ در راه خدا، که ملازم است با قطع همه تعلّقات دنیوی، بالاترین مرتبه‌ای است که روح انسان به آن دست می‌یابد... پ‌ن: اجازه انتشار وضعیت ابتدایی جراحات را نیافتیم، فقط همین اندازه بدانید که وضعیت فعلی بعد از چند عمل جراحی و بهبود ۹۰ درصدی است!
⭐️ رهبر انقلاب: جریان مقاومت رشحه‌ای از بعثت پیغمبر(ص) است/ غزه در منطقه کوچک، رژیم صهیونیستی تا دندان مسلح را به زانو درآورد/ شخصیتی مثل سیدحسن نصرالله از بین حزب‌الله رفت اما حزب‌الله نه فقط تمام نشد بلکه توانست در مقابل رژیم صهیونی بایستد 🔹رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار مسئولان نظام، نمایندگان کشورهای اسلامی: ✏️این جریان مقاومت، این حرکت مقاومت، یک رشحه‌ای از همان بعثت است. مقاومت که از ایران اسلامی آغاز شد، بیدار کرد ملت‌های مسلمان را. بعضی از ملت‌های مسلمان را به صحنه آورد، ملت‌های مسلمان را عموماً بیدار کرد و بسیاری از غیر مسلمانها را هم وجدان‌هایشان را بیدار کرد. نظام سلطه شناخته شد، شناسانده شد. نظام سلطه را نمی‌شناختند، بسیاری از ملت‌ها نمی‌شناختند. ✏️شما نگاه کنید به غزه. غزه‌ی منطقه‌ی محدودِ کوچک، رژیم صهیونیستی تا دندان مسلح و دارای پشتیبانی کامل آمریکا را به زانو درآورد، غزه رژیم صهیونیستی را به زانو درآورد، این شوخی است؟ این همان رشحه‌ای از مقاومت است. این همان ایمان و عقل است. این همان تلاوت آیات قرآن است. این دل بستن به خداست. این همان اعتقاد به «و ان العزة لله جمیعا» است. ✏️حزب الله سرافراز خسارتی در حد فقدان شخصیتی مثل سید حسن نصرالله می‌بیند، این شوخی نیست. ما چند تا انسان بزرگ در دنیا در قد و قواره‌ی سید حسن نصرالله رضوان الله تعالی علیه، این شهید بزرگوار، مگر داریم؟ یک چنین شخصیتی از بین حزب الله رفت. دشمن و دوست خیال می‌کردند حزب‌الله تمام شد. حزب‌الله نشان داد که نه فقط تمام نشده، در یک مواردی انگیزه‌اش بیشتر هم شده و توانست در مقابل رژیم صهیونیستی بایستد. ۱۴۰۳/۱۱/۹ 🖼 | | بعثت پیامبر اسلام | تبعیت از پیامبر اسلام | نظام سلطه | جنگ غزه و رژیم صهیونی در پی طوفان‌الاقصی | حزب الله لبنان
بعضی از برنامه‌ها مذهبی هست، ولایی هست، اهل بیتی هست ولی توش از چیزی گفته نمیشه. این خیلی بده یه خصوصیت خوب برنامه سحر "ماه‌من" امسال تمرکز روی موضوع مقاومت بود. حتی امشب محمدحسین حدادیان هم شعرش درباره مقاومت و جنایات اسرائیل بود. خداقوت باید گفت که اینطوری تو برنامه به این مسأله توجه میشه. همه مسلمونای دنیا یک امت اسلامی هستن. مرزبندی نداره سه تیکه از اون قسمت‌هایی که درباره موضوع مقاومت بود و برای خودم جالب بود رو گذاشتم ببینید 1⃣کلیپ اول: خواهر شهید خضر از فرماندهان پهپادی حزب الله از سختی ارتباط فرماندهان حزب الله با خانواده‌هاشون میگه. موبایل و مودم که هیچی، حتی با صدای بلندهم نمیتونسنن تو خونه باهم حرف بزنن 2⃣ کلیپ دوم: از نجات مقتدی صدر توسط شهید ابومهدی المهندس در حرم نجف میگه که جالب بود 3⃣ کلیپ سوم: شهروند فلسطینی میگه جنبش جهاد اسلامی از انقلاب اسلامی و تفکر امام خمینی (ره) تاسیس شد. خیلی از ماها از تاثیر عجیب امام خمینی در تشکیل جبهه مقاومت چیزی نمیدونیم.
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴آمریکا هیچ غلطی نمی کند! 👈ببینید حاج احمد کاظمی رحمت الله علیه بیشتر از ده سال پیش راجع به نبرد ایران و آمریکا چه می گویند! ببینید تا سکینه ی قلبتان شود.