#صفحه_اول
#سهشنبه_۱۸_دی
بیانات امام خامنهای در
#شرح_دعای_ماه_رجب_یامنارجوه
۱۳۸۶/۰۵/۱۲
https://khl.ink/f/51809
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«یا مَن اَرجوُه لِکُلّ خَیر»؛ یعنی، ای کسی که اگر کار خیری از من سر بزند، به او امید دارم! یعنی به ثواب او امیدوارم. شما هر کار خوبی که میکنید امیدوارید خدای متعال به شما اجر بدهد. امّا در مقابل، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِندَ کُلِّ شَرّ؛ کار شرّی که از شما سر میزند، خودتان را از خشم خدا ایمن میبینید. اگر انسان خودش را از خشم خدا ایمن نبیند که کار خلاف نمیکند؛ مثلاً غیبت میکند، حرف خلاف میزند، دروغ میگوید امّا خود را از خشم خدا ایمن میبیند. آمَنُ سَخَطَه، من احساس ایمنی میکنم؛ آمَنُ، یعنی احساس ایمنی میکنم از سَخَط او، از خشم او؛ عِندَ کُلِّ شَرّ، در هر کار بدی، در هر کار زشتی؛ یعنی در هر بدیای و کار زشتی که از من سر زده. ببینید اینجوری است: هر کار خیری میکنیم امید داریم که خدا به ما کمک کند، خدا از ما قبول کند، خدا به ما پاداش بدهد، خدا این کار ما را حساب کند؛ [مثلاً] دو رکعت نماز میخوانیم، یک اعتکافی میکنیم، یک روزهای میگیریم، یک پولی صدقه میدهیم، در همهی اینها امید داریم که خدا به خاطر این کار به ما تفضّل کند. خب شما که برای کارهای خوبتان از خدا توقّع و انتظار و رجاءِ لطف و محبّت دارید، برای کارهای بدتان هم از خشم او ترس داشته باشید! این را ندارید. ببینید، این نشان میدهد که نسبت ما با خدای متعال، نسبت یک بندهی لوس و بندهی نُنُر است در مقابل پروردگار که از او توقّع داریم کارهای خوب را نگاه کند، ببیند؛ [امّا] دلمان میخواهد کارهای بد را نبیند و توجّه نکند. نسبتِ ما و خدا، یک نسبتِ مولای کریمِ بزرگوارِ بخشندهای است که یک چنین امیدی را برای کارهای خوبمان در دل ما و یک چنین ایمنیای را برای کارهای بدمان در ما به وجود آورده؛ یعنی از بس کار بد کردهایم و به ما خشم نگرفته، ما دیگر خاطرمان جمع است که [اگر] کار بدی میکنیم، از خشم او ایمنیم. نسبت ما و خدا، نسبت بخشندگیِ فراوان و لطف فراوان خدا در حقّ ما است. این فقرهی اوّل.
یا مَن یُعطِی الکَثیرَ بِالقَلیل؛ این هم همان مضمون را دارد؛ [یعنی] ای کسی که به یک کار کوچک، یک پاداش بزرگ میدهی! فرض کنید که آنچه ما در راه خدا انجام میدهیم، میبخشیم، تلاش میکنیم، خب اینها اهمّیّتی ندارد؛ در مقابل نعمتهای الهی چه اهمّیّتی دارد، امّا خدا در مقابل آن به ما چه میدهد؟ بهشت، رضایت خودش، نعمتهای اخروی که اینها خب خیلی بزرگ است، خیلی اهمّیّت دارد. یا مَن یُعطِی الکَثیرَ بِالقَلیل؛ در مقابل کار قلیل ما، عطای کثیر میدهد. این هم فقرهی دوم.
فقرهی سوّم هم همین مضمون است و باز هم مولای خوب را نشان میدهد، خداوندیِ همراه با کرامت را نشان میدهد. یا مَن یُعطی مَن سَأَلَه؛ [یعنی] هر کسی از او چیزی بخواهد، به او میدهد. این واقعیّت است، بدانید که [اگر] انسان از خدا چیزی بخواهد، خدا به او میدهد؛ آنجایی که میبینید دعا مستجاب نمیشود، یا شما درست نخواستید، یا یک مصلحتی، یک مانع بزرگی در کار است، یا بر خلاف سنّتهای آفرینش است؛ [چون] سنّتهای آفرینش هر دعایی را مستجاب نمیکند، اجازه نمیدهد هر خواستهی انسان برآورده بشود. امّا اگر این موانع نباشد، هر خواستهای از خدا داشته باشید، خدای متعال میدهد. این هم فقرهی سوم که هر چه خواستید خدا به شما میدهد.
فقرهی چهارم، از این بالاتر است: یا مَن یُعطی مَن لَم یَسئَله؛ خدا حتّی به کسی هم که از او چیزی نخواسته میدهد؛ مثل چه کسی؟ مثل خود شما وقتی که بچّه بودید؛ چه چیزی از خدا خواسته بودید؟ نَفَس خواسته بودید؟ جان خواسته بودید؟ بُنیه خواسته بودید؟ معدهی کاری، ریهی فعّال؟ اینها را که خدا به شما داده، شما از خدا خواسته بودید؟ یا نه، خدا نخواسته به شما داد؟ یکهزارم همهی آنچه را شما دارید، از خدا نخواستید، یکمیلیونم آن را شما از خدا نخواستید، امّا خدا به شما داد. پس «یا مَن یُعطی مَن لَم یَسئَله» [یعنی] به کسی که از او چیزی نخواسته عطا میکند. وَ مَن لَم یَعرِفه؛ حتّی به کسی [هم] که اصلاً خدا را نمیشناسد میدهد؛ چون همهی این نعمتهای زندگی ما مال خدا است.
خب این بزرگواریها، این لطفها، این مهربانیها از طرف خدای متعال، ناشی از چیست؟ ناشی از این است: تَحَنُّناً مِنه؛ تحَنُّن یعنی احساس مراقبت؛ «حَنان» یعنی لطف و نزدیکی و مراقبِ چیزی بودن، مراقب کسی بودن به خاطر لطفی که به شما دارد و مراقب شما است. وَ رَحمَة؛ و به خاطر رحمتی که به شما میخواهد بکند. خدای متعال بشر را برای همین آفریده، وَ لِذٰلِکَ خَلَقَهُم خلقت بشر برای این است که به او رحمت [عطا] کند.
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای
#صفحه_پنجم
#سهشنبه_۲۵_دی
بیانات امام خامنهای
#سالروز_قیام_نوزدهم_دی_۱۳۵۶
۱۴۰۳/۱۰/۱۹
https://khl.ink/f/58928
درست نقطهی مقابل آن کاری که دشمن میخواهد بکند که امید را از دل جوانهای ما خارج کند، آنها را مأیوس کند، همهی کسانی که در زمینههای تبلیغاتی مخاطبی دارند، میتوانند حرف بزنند، زبان گویایی دارند، یکی از بزرگترین و اوّلیترین اهدافشان بایستی این باشد که امید را در دلها زنده کنند و حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند. این کاری بود که امام بزرگوار خیلی به آن توجّه داشت. شما ملاحظه کنید در همین قضیّهی نوزدهم دی، روز نوزدهم دی این حادثه اتّفاق افتاد، مردم قم قیام کردند و قیام قم سرکوب شد؛ مردم را زخمی کردند، شهید کردند، خیابانها را خونین کردند؛ این مال نوزدهم دی است. پیام امام بزرگوار، در دوّم بهمن ــ یعنی دوازده روز بعدش ــ از نجف آمد؛ در پیام امام این عبارت هست که من یادداشت کردهام: «من به ملّت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیهی قوی و شجاعت بیمانند، نوید پیروزی میدهم.» مردم در خیابانهای قم سرکوب شدند؛ چه کسی گمان پیروزی میبَرد؟ امام میگوید من به شما نوید پیروزی میدهم! امام بشارت میدهد که شما با این کارتان، با این حرکتتان، ایران را زیرورو کردید، سیاست جهانی را تغییر دادید. این، نوید پیروزی امام است.
چه کسی آنوقت باور میکرد که این حرکت به جایی برسد که یک قدرت بزرگِ خطشکنی مثل جمهوری اسلامی در این منطقه سرپا بیاید که برای همهی اهداف خباثتآلود غرب تا آنجایی که میتواند اختلال ایجاد کند و مانع بشود، جلوی خیلی از تجاوزها را بگیرد، جلوی خیلی از سیاستها را بگیرد؛ چه کسی باور میکرد؟ آن روز چه کسی باور میکرد که روزی فرابرسد که پرچم آمریکا در کشورهای غربی آتش زده بشود، حتّی در خود واشنگتن آتش زده بشود؟ چه کسی خیال میکرد؟ آن روز امام گفت من به شماها نوید پیروزی میدهم. این معنایش همین است که ما بایستی هرگز نگذاریم چراغ امید خاموش بشود.
امروز در همین مسئلهی اقتصادی هم ــ که حالا ما مشکلات اقتصادی داریم ــ آن کسانی که واردند، مطّلعند، کارشناسند، اینها افق را امیدوار میبینند. وقتی مثلاً فرض کنید در سیاستها گفته میشود، [رسیدن به] رشد هشتدرصدی اقتصاد کشور، یک عدّهای حرفهایی میزنند که معنایش این است که این ممکن نیست. در نمایشگاه فعّالان اقتصادی که رئیسجمهور رفت آنجا، فعّالان اقتصادی گفتند و ثابت کردند و رئیسجمهور حرف آنها را تکرار کرد، گفتند ما رشد هشتدرصدی را میتوانیم تأمین کنیم، بدون احتیاج به خارج. بنابراین ما در همهی زمینهها باید امیدوار باشیم، منتها امیدواری بدون تلاش معنی ندارد. امیدوار باشیم و تلاش کنیم؛ امیدوار باشیم و به لوازم پیشرفت عمل کنیم؛ امیدوار باشیم و بدانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم و چگونه باید به دنبال آن حرکت بکنیم. این امیدواری [است].
مطلب آخری که میخواهم عرض کنم این است که حوادث گوناگون ــ چه حوادث ما، چه حوادث منطقه مثل حوادث سوریه ــ نباید مسئلهی فلسطین را در یادها کمرنگ کند. مایهی اصلی مقاومت، مقاومت در مقابل حرکتِ خباثتآلودِ رژیم صهیونی است. مقاومت این است. مقاومت زنده است و باید زنده بماند و باید روزبهروز قویتر بشود و ما از مقاومت حمایت میکنیم؛ از مقاومت در غزّه، از مقاومت در کرانهی باختری، از مقاومت در لبنان، از مقاومت در یمن. ما از هر نقطهای که در مقابل حرکت خباثتآلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند، حمایت میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای
#صفحه_اول
#سهشنبه_۱۶_بهمن
بیانات امام خامنهای در جمع شرکتکنندگان در چهلویکمین دوره #مسابقات_بینالمللی_قرآن.
۱۴۰۳/۱۱/۱۴
https://khl.ink/f/59224
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
خیلی خرسندم و خدا را شاکرم که توفیق عنایت کرد تا یک بار دیگر این محفل قرآنی شیرین و مطلوب و عزیز را در این حسینیّه داشته باشیم. از جناب آقای خاموشی و سازمان اوقاف تشکّر میکنم به خاطر برگزاری این دورهی از مسابقات و بحمدالله ترویج قرآن کریم به شکلهای مختلف و پیدرپی در سراسر کشور تبریک عرض میکنم میلاد حضرت اباعبدالله الحسین (علیه الصّلاة و السّلام) را و امیدوارم که خداوند متعال، ما را از پیروان این بزرگوار و این خاندان مکرّم قرار بدهد.
دربارهی کلامالله مجید، بزرگان و علما هزاران نکتهی پُرمغز و شیرین گفتهاند و هزاران هزار نکتهی ناگفته همچنان باقی است. هر چه دربارهی قرآن عرض بکنیم، به اوج فضیلت قرآنی و ارزش این کتاب مقدّس آسمانی نخواهیم رسید. من امروز فقط یک نکته را عرض میکنم و توقّع دارم که مردم عزیزمان و شنوندگان این سخن به این نکته التفات داشته باشند و توجّه کنند. آن نکته این است که ما هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم، توجّه داشته باشیم که قرآن معجزهی پیغمبر است. قرآن معجزه است؛ یعنی خدای متعال به وسیلهی قرآن، اثبات نبوّت نبیّ مکرّم اسلام را کرده؛ این مسئلهی خیلی مهمّی است. [قرآن] معجزهی خالده است. فرق این معجزه با معجزات دیگر انبیا این است که آن معجزات مال دوران خود آن نبیّ مکرّم بود، و مشاهدهی معجزهی الهی مخصوص به همان مردم بود: ناقهی صالح را فقط مردم آن زمان دیدند، عصای موسیٰ را فقط مردم آن زمان دیدند، بقیّه خبرش را شنفتند؛ لکن معجزهی پیغمبر را در طول تاریخ و تا هزاران سال دیگر، خود مردم جلوی چشمشان مشاهده میکنند، این معجزه را به چشم خودشان میبینند. این استمرار اعجاز قرآنی و اعجاز نبوی یک برکت عظیمی است برای عالم انسانیّت، برای عالم وجود.
قرآن همهچیزش معجزه است؛ لفظ قرآن معجزه است، نظم قرآن معجزه است، مفاهیم قرآن معجزه است، خبر قرآن از گذشته و آینده معجزه است، بیان قرآن از سنّتهای عالمِ وجود معجزه است، از بطون انسان خبر دادن معجزه است؛ همهچیز قرآن معجزه است؛ ما از این معجزهی بزرگ باید بهره ببریم، استفاده کنیم. اگر از قرآن بهره ببریم، زندگی بشر به سامان خواهد رسید، همهی مشکلات برطرف خواهد شد. درسهای قرآن برای بشر، درسهای عملی است، قابل تجربه است؛ این غیر از معارف بلندی است که فقط برای بزرگان و اولیا و مقرّبان، دسترسی به آن ممکن است؛ [منظور از] این چیزی که عرض میکنیم، همین ظواهر قرآن است، همین کلماتی است که همهی ما میفهمیم، همین «وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر» است؛ اینها برای آحاد بشر قابل استفاده است؛ قرآن را با این دید نگاه کنیم.
من یک مثال عرض میکنم که با آن مثال، توجّه بکنیم نوع تبیین قرآنی را؛ مثلاً قرآن میفرماید: وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛ اگر به خدای متعال توکّل کردید، یعنی تکیه کردید و اعتماد کردید، خدا برای شما کافی است و به هیچ وسیلهی دیگری، به هیچ عامل دیگری برای رسیدن به مقصود احتیاج ندارید. خب این یک درس مهم و کلّی است؛ منتها باید تدبّر کرد. یعنی چه «اگر توکّل کردیم، به عامل دیگری احتیاج نداریم»؟ در چه شرایطی، با چه وضعی این حقیقت قطعی و مسلّم تحقّق پیدا میکند؟ این را از خود قرآن باید پرسید؛ خود قرآن این را برای ما مشخّص میکند. توکّل به خدا و ترتّبِ اثر بر توکّل به خدا، دارای یک شرط ذهنی، و یک شرط عملی و واقعی است. اگر این دو شرط تحقّق پیدا کرد، آن وقت «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه»؛ یعنی محتاج هیچ عامل دیگری نخواهید بود.
یکی از آن دو شرط، شرط ذهنی است. شرط ذهنی چیست؟ شرط ذهنی این است که شما اعتماد داشته باشید به صدق وعدهی الهی؛ وَ مَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلاً؛ این را معتقد باشید. معتقد باشیم که وعدهی الهی، وعدهی صادق و قاطع است؛ این جزو زمینههای ذهنیِ توکّل است؛ [اگر] این نباشد، توکّل پیدا نمیشود. لذا شما ملاحظه میکنید که خدای متعال مذمّت میکند کسانی را که به خدا سوءظن دارند: اَلظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصیراً؛ یعنی سوءظنّ به وعدهی الهی نباید وجود داشته باشد. معتقد باشیم که اینکه میفرماید «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» راست است؛ این اعتماد را باید داشته باشیم؛ این شرط ذهنی است.
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای
#صفحه_اول
#سهشنبه_۲۳بهمن
بیانات امام خامنهای در دیدار
#دستاندرکاران_برگزاری_کنگره_شهدای_کاشان.
۱۴۰۳/۱۰/۲۶
khl.ink/f/59038
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
برادران عزیز، خواهران عزیز! خیلی خوش آمدید؛ مخصوصاً خانوادههای محترم شهیدان و بخصوص مادران شهدا و این بانوی گرامی که مادر چهار شهیدند. آقای منصوری را هم که سالها بود زیارت نکرده بودیم؛ [بنده] ایشان را از دورهی دانشجوییشان که مشغول مبارزه بودند، میشناسم. کاشان یک شهر برجسته است؛ حالا منهای آنچه در دورهی ما اتّفاق افتاد ــ که حالا اشاره خواهم کرد ــ در طول تاریخ هم کاشان حقّاً و انصافاً برجستگی دارد: عالِمپرور است، شاعرپرور است، فقیهپرور است، ریاضی[دان]پرور است، مبارزپرور است، هنرپرور است؛ شخصیّتهای برجستهی بزرگی [دارد] و یک شهر عجیبی است. همین فرشی که در کاشان بافته میشود، از لحاظ نگاه هنری، یک هنر بسیار بزرگ و بسیار باارزش است؛ ما قدر این هنرهای زیرِ پاافتاده و پیشِ پاافتادهی خودمان را نمیدانیم. شخصیّتهای برجستهای [از این شهر] برخاستند که خب شماها آنها را میشناسید و میدانید و معروفند، و اسمشان در تاریخ همهجا ثبت است.
در دورهی نزدیک به ما، [یعنی] تقریباً دورهی معاصر ما، شخصیّتهایی هستند که با استعمار مبارزه کردند ــ که این فرق میکند با مبارزهی با حکومت داخلی ــ مِنجمله پدر مرحوم آیتالله کاشانی، مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی که ایشان از بزرگان علمای نجف بودند. وقتی که انگلیسها در پایان جنگ [جهانی] اوّل آمدند و در واقع منطقه را چند کشور اروپایی بین خودشان تقسیم کردند و آمدند طرف ایران، اینها به فتوای مرحوم آسیّدمحمّدکاظم یزدی، از نجف آمدند در منطقهی اهواز و منطقهی جنوب عراق و غرب ایران و جنوب غربی ایران، مبارزهی تنبهتن کردند؛ هم مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی، هم پسر ایشان مرحوم آسیّدابوالقاسم کاشانی که آیتالله کاشانی معروف ما این دوّمی است. بعد هم مبارزات اینها ادامه پیدا کرد. این اهمّیّت دارد؛ اینکه یک انسانی، یک انسان باشخصیّتی، زندگی خودش را وقف کند برای مبارزهی با زور، با ظلم، با تجاوزطلبی، خیلی برای یک ملّت مهم و باارزش است؛ قدرش را باید دانست. حالا بعضیها به مرحوم آیتالله کاشانی به خاطر یک اختلاف نظرات سیاسی اعتراض میکنند؛ دیگر توجّه ندارند که این مرد کسی است که دهها سال با کمال شجاعت، با انگلیسها مبارزه کرد.
در زمان رضاشاه که همهی نفَسها در سینهها حبس بود، مرحوم کاشانی مبارزه کرد؛ در آن زمان مبارزه کرد. امام رضوان الله علیه یک بار در یک جلسهی خصوصی که ما داشتیم، گفتند که من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. توجّه کنید! این حرف را چه کسی میزند؟ امامی که خودش مظهر رشادت و شجاعت است. این را خودم از ایشان مستقیم شنیدم؛ دیگر راوی وسط نیست. گفتند من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. بعد سه قضیّه نقل کردند از شجاعت مرحوم آقای کاشانی که حالا آن قضایا را من نقل نمیکنم. این[طور] است. در آن محلّ تاریخی، ما رفتیم آنجا، زندانی را که آقای کاشانی آنجا بوده دیدیم. آن سلّولی را که آقای کاشانی ــ البتّه مدّت کوتاهی ــ در آن سلّول زندانی بوده، به ما نشان دادند. قضیّهای را آنجا نقل کردند که در آن سلّولی که راحت نمیشد نشست، مأمور میرود پیش او و بنا میکند نصیحت کردن. آقای کاشانی یک پاسخی به او میدهد که نشانهی کمال جرئت و شجاعت و نترسی و دلِ قرص و محکم این مرد است. و همینطور بقیّهی کسانی که در این راه بودهاند؛ شخصیّتهای برجسته.
از جهات مختلفی کاشان انصافاً برجستگی دارد؛ یکیاش مسئلهی مبارزات است، یکیاش مسئلهی علم و هنر است، یکیاش مسئلهی توجّه به اهلبیت (علیهم السّلام) است که در زمان جوانی ما مجالس کاشان معروف بود همهجا که کاشانیها مجالس روضه و توسّل و توجّه دارند؛ و مانند اینها. خب، در آزمایش بسیار مهمّ دفاع مقدّس و بعد از آن در بعضی از حوادث دیگر، کاشانیها خوب حرکت کردند، خوب گذشتهی خودشان را تجدید کردند و نشان دادند که یک طبیعت مستمرّ تاریخیای در این منطقه وجود دارد که در گذشته و امروز انسانهایی را با این خصوصیّات پرورش میدهد. لذا شما شهدای برجستهای دارید، شهدای باسابقهای دارید، شهید دوران اوّل مبارزات دارید که این در کمتر شهری از شهرهای ایران وجود دارد؛ شهدای میدان جنگ دارید، پشتیبانیهای فوقالعاده و کمنظیر دارید که انسان را واقعاً تحت تأثیر قرار میدهد.
فرض بفرمایید چند نفر بانو مینشینند یک قالیِ باارزشی میبافند، میآیند تقدیم میکنند به جبهه که این را یک جایی من خواندم که این قالی را آن کسانی که گرفته بودند از این بانوی آورندهی قالی؛
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای
#صفحه_اول
#سهشنبه_۳۰_بهمن
بیانات امام خامنهای بمناسبت
#سالروز_قیام_۲۹بهمن_مردم_تبریز
۱۴۰۳/۱۱/۲۹
https://khl.ink/f/59361
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
از خداوند متعال بقا و دوام این روحیههای برجسته و ممتاز را که در این جمعِ حاضر مشاهده میکنیم، استدعا میکنیم و طلب میکنیم. خوشامد عرض میکنم به همهی حضّار محترم، بخصوص خانوادهی معظّم شهیدان و مسئولان محترم. رئیسجمهور محترم هم به مقتضای خوی مردمی در این جمع حضور دارند.
لازم میدانم قبل از هر سخنی یاد کنم از امام جمعهی شهید و فقیدمان، مرحوم آقای آلهاشم که سال گذشته در همین جلسه در اینجا بیانات متین، با بیان فصیح و پُرمغز بیان کردند. خداوند انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و خوشا به سعادت خدمتگزارانی که پایان کارشان اینچنین، با این شیوه به ارادهی الهی انجام میگیرد. همچنین یاد کنم از استاندار جوان و انقلابی و محبوب آذربایجان که ایشان هم جزو شهدای آن حادثه هستند و دیگرِ شهیدان عزیزی که در حادثهی تلخ گذشته از دست ملّت ایران گرفته شدند.
روز بیستونهم بهمن سال ۵۶، آنچه اتّفاق افتاد، حادثهی بزرگی بود. من امروز مایلم با نگاه به مردمی که آن حادثه را آفریدند، چند کلمهای عرض بکنم؛ چون افتخارات آذربایجان، از جهات مختلف، خیلی زیاد و متعدّد است و بنده مکرّر در مکرّر دربارهی این مطالب با شما عزیزان، مردم آذربایجان سخن گفتهام. امروز، جوان تبریزی ما که اوضاع منطقه را میبیند، میشناسد، دشمنان را، دوستان را تشخیص میدهد، در مقابل عربدههای یک نفر از آن طرف و زوزههای یک نفر از این طرف هیچ احساس ترسی نمیکند، احساس انفعالی نمیکند، [بلکه] احساس قدرت میکند.
جوان آذربایجانی، جوان تبریزی، امروز در مقابل این حوادثی که افراد کارکشتهی سیاست را متزلزل میکنند، مثل کوه میایستد؛ این جوان [باید] بداند که این روحیه میراث چه کسانی است، متعلّق به چه حادثهای است. اگر جوان ما ــ که دوران انقلاب را درک نکرده و از بیستونهم بهمن، جز یک نام و یک حادثه چیزی در خاطر ندارد ــ نداند که گذشتهی این مجموعه و مردمی که این حادثه را به وجود آوردند، این واقعهی عظیم را ایجاد کردند، که بودند، چه بودند، چه کار میکردند، با چه روحیهای در میدان حاضر میشدند، روایتهای غلطِ ساختهی دشمن بر ذهنها غالب خواهد شد؛ من امروز روی این نکته میخواهم یک مقداری عرایضی بکنم و تکیه کنم.
آذربایجان و تبریز در واقع سدّ مستحکم ایران در دورههای مختلف در قبال تعرّض و تجاوز بیگانگان بوده. در مواردی، به خاطر اینکه مرکزنشینان و پایتختنشینان بیعرضگی به خرج دادند، مأموران دولتهای تزاری یا عثمانی بر مناطقی از آذربایجان، حتّی بر خود تبریز مسلّط شدند امّا این مردم تبریز بودند که توانستند با ایستادگی خود، با صبر خود، در مقابل دشمن رفتاری را دنبال کنند که دشمن را مجبور به فرار بکنند. مأموران تزاری اصرار میکردند به ستّارخان که بالای خانهات پرچم سفید بزن تا از تعرّض نیروهای روس ــ که در آنجا بودند ــ محفوظ بمانی؛ ستّارخان گفت: من زیر بیرق ــ به تعبیر او «بیدق» ــ اباالفضلالعبّاسم؛ من زیر بیرق هیچ کس دیگر نمیروم.
در دورههای متعدّدی از سوی آدمهایی ــ که نمیتوان درست اینها را مأمور بیگانه دانست لکن به هر حال منحرف بودند و دستی در دستگاههای دولتی زمان طاغوت داشتند ــ تلاش میشد با تکیه بر خصوصیّات قومی، با یک نگاه ضدّ دینی و بهاصطلاح سکولاریستی، یک هویّت غیر اسلامی به آذربایجان بدهند؛ آنچه در مقابل این حرکت اتّفاق افتاد، برای چشمهای بینا درسآموز است. در همان دورانی که این تلاشها انجام میگرفت، تبریز گوهرهای درخشانی از قبیل علّامهی طباطبائی، از قبیل علّامهی امینی، شخصیّت برجستهی ادبی و هنریای از قبیل استاد محمّدحسین شهریار و امثال اینها را تحویل جامعهی ایران داد و نام ایران را، عنوان ایران را، اعتبار ایران را بالا برد. در دستگاههای مختلف اینجوری است.
یکی از خصوصیّات ممتاز آذربایجان که حوادثی از قبیل حادثهی مهمّ بیستونهم بهمن را به وجود آورد، ایمان اسلامی و غیرت دینی مردم آذربایجان بود. مردم تبریز و همهی کسانی که از شهرستانهای دیگرِ استان در آن روز در تبریز بودند و در آن حرکت شرکت کردند، این حادثه را به وجود آوردند. بزرگی حادثه فقط به این نیست که رژیم طاغوت مجبور شد در مقابل مردم، تانک در خیابانها بیاورد؛ بزرگی حادثه به این است که این حرکت توانست الگویی بشود برای سراسر ایران، و مردم ایران در شهرهای مختلف این حرکت را تکرار کنند و حرکت انقلابی عظیم سال ۵۷ اتّفاق بیفتد؛ عظمت حادثه اینجا است.
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای
#صفحه_اول
#سهشنبه_۷_اسفند
بیانات رهبر انقلاب در دیدار
#دستاندرکاران_همایش_بینالمللی
#تفسیر_تسنیم.
۱۴۰۳/۱۲/۰۴
https://khl.ink/f/59458
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خیلی خوش آمدید آقایان محترم؛ و خیلی متشکّریم از این توضیحات خوبی که هم جناب آقای اعرافی دادند، هم جناب آقای حاج آقا سعید [جوادی] گفتند راجع به این کتاب شریف، و استفاده کردیم. آنچه باید در معرّفی این کتاب گفته بشود، همینهایی بود که آقایان گفتند؛ چیز زیادتری نداریم.
من دو سه مطلب را [عرض میکنم]: یک مقوله، مقولهی شخص آیتالله آقای جوادی است؛ یک مقوله، مقولهی تفسیر تسنیم است؛ یک مقوله هم مقولهی رواج تفسیر قرآن ــ حالا فراتر از علوم قرآنی؛ نفْس تفسیر قرآن ــ در حوزههای علمیّه است.
راجع به آیتالله آقای جوادی، به نظر من حوزه واقعاً وامدار ایشان است؛ ایشان کار بزرگی انجام دادند. اینکه انسان از یک جای کوچکی شروع کند تفسیر قرآن را و چهل سال آن را ادامه بدهد، این کار آسانی نیست؛ یعنی انسان وقتی فکر کند، خواهد دید کار خیلی بزرگی است استقامت بر این کار، خسته نشدن در این کار، تردید پیدا نکردن در ادامهی این کار، بلکه شاید ــ من البتّه توفیق پیدا نکردم این را نگاه کنم بفهمم ــ احتمالاً شوق و ذوق مفسّر محترم نسبت به آیات در گذشت زمان بیشتر هم شده باشد؛ احتمالاً باید اینجور باشد. و اینکه انسان مبتهج به این کار ــ کار روی قرآن ــ باشد، خیلی باارزش است. صحبت شده بود با ایشان راجع به همین کار تفسیری ایشان، خود ایشان مبتهج بودند به این کار و میگفتند این یک «المیزان» امروز است؛ تعبیر ایشان این بود؛ میگفتند این المیزان است، منتها المیزان باب امروز، برای امروز. انسان که نگاه میکند، [میبیند] واقعش هم همینجور است. بنابراین، کار ایشان کار واقعاً باارزشی است. البتّه فعّالیّتهای علمی ایشان در زمینههای علوم عقلی و نقلی مهم است و جای تقدیر دارد، لکن هیچ کدام از آنها به نظر من با این کارِ تفسیریِ با این تفصیل، قابل مقایسه نیست؛ یعنی به نظر من این کار، هم از کارهای فلسفی ایشان، [هم] از کارهای عرفانی ایشان، [و هم] از کارهای فقهی ایشان مهمتر و والاتر است. خداوند انشاءالله به ایشان اجر بدهد، عمر ایشان را طولانی کند و این نشاطی را که موجب شد ایشان بتوانند این کار را در این مدّت طولانی ادامه بدهند، انشاءالله خداوند در ایشان حفظ کند. شاید بخواهند مراجعه کنند؛ پیش میآید که انسان گاهی مراجعه میکند، نظرش در مورد یک مسئلهای تغییر پیدا میکند، یک چیزی را اضافه میکند؛ انشاءالله این نشاط در ایشان ادامه پیدا کند.
و امّا راجع به مقولهی تفسیر تسنیم؛ به نظر من این تفسیر از افتخارات شیعه است. من واقعاً میتوانم اینجور تعبیر کنم که از افتخارات شیعه است. تفسیر به معنای خاصّ خودش در این کتاب خیلی خوب انجام گرفته، [یعنی] آیه تبیین شده، قوّت تفکّر عقلانی مؤلّف کمک کرده که برخی از مفاهیم ظریف، لطیف و دستنیافتنی در آیات، فهمیده بشود. من البتّه خیلی توفیق نداشتم مراجعه کنم به [این] تفسیر؛ گاهی چرا، لکن دیشب و امروز برای اینکه حاضرالذّهن باشم، گفتم یک جلد از آن تفسیر را بیاورند من نگاه کنم، تصادفاً جلد چهلم، سورهی یوسف [بود]. انسان نگاه میکند، واقعاً سرشار از مطالب دانستنیای است که میشد اینها را انسان ندیده بگیرد؛ مثلاً فرض کنید [اینکه] «رؤیا» چیست؛ حقیقت رؤیا، بحث دربارهی حقیقت رؤیا. همان سبک کاری که مرحوم آقای طباطبائی در المیزان انجام دادند تحت عنوان بحث فلسفی یا بحث مثلاً اجتماعی؛ منتها این، در سطح عظیمِ این تفسیر بزرگ، گسترده است؛ یعنی اگر فرض کنیم آن کاری که حالا نسبت به المیزان آن کار [انجام] شده، [مشابه آن] بنا باشد مباحث غیر تفسیری را از این کتاب استخراج کنند و جمع کنند، خودش یک دایرةالمعارف میشود؛ یک مجموعهی بزرگی از معارف میشود که قابل استفاده است، در موضوعات مختلف، مثلاً فرض کنید به مناسبت یک کلمه در یک آیه.
و برای اینکه این استفاده خوب انجام بگیرد، به نظر من این تفسیر احتیاج دارد به یک فهرست فنّی کامل. من نمیدانم حالا در این زمینه کاری شده یا نه. تفسیر، فهرست لازم دارد؛ این تفسیر، فهرست فنّی لازم دارد تا هم موضوعات بیان بشود، هم ترتیب حروف با [ترتیب] الفبایی ملاحظه بشود که اگر انسان مثلاً فرض کنید که راجع به فلان موضوع میخواهد بداند در این تفسیر چه هست، بتواند بزودی پیدا کند آنها را و استفاده کند. بنابراین هم تفسیر است، هم به یک معنا دایرةالمعارف است. بنابراین انصافاً تفسیر تسنیم جزو افتخارات شیعه است، جزو افتخارات حوزه است و ما خدا را شکر میکنیم بر اینکه این کار انجام گرفت.
#مقرری
#بیانات_امام_خامنهای