eitaa logo
روضه خانگیِ دخترانِ سلیمانی
118 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
690 ویدیو
6 فایل
هر گونه سوال ،پیشنهاد یا انتقادی دارید با کمال میل در خدمتتون هستیم🥰❤️ میتونید به این شناسه مراجعه کنید👇 @Ash1721
مشاهده در ایتا
دانلود
بیانات امام خامنه‌ای بمناسبت . ۱۴۰۳/۱۰/۱۲ https://khl.ink/f/58844 [حاج قاسم] خطر را از بیرون از مرزها تشخیص می‌داد و به فکر علاج بود. این همان تعلیم اسلام است که انسان خطر را از پیش تشخیص بدهد. امیرالمؤمنین فرمود که من با لالایی دشمن بی‌خیال نمی‌شوم و خوابم نمی‌برد. ایشان این‌جوری بود؛ این هم یک خصوصیّتی از خصوصیّات [ایشان]. اینها، بعضی از خصوصیّات این شهید عزیز [است]. خب، این خصوصیّات در شهید سلیمانی بود امّا نه به عنوان یک شخص. شهید سلیمانی، به عنوان شخص خودش، به عنوان یک انسان، در درجه‌ی بعد مطرح است؛ آنچه مطرح است به عنوان عضو یک مکتب، راه‌رو یک راه به سمت یک هدف، مطرح است. این خصوصیّات را شهید سلیمانی به عنوان یک مکتب، دارا بود و دنبال می‌کرد و احساس وظیفه می‌کرد که حالا به آن می‌گوییم «مکتب سلیمانی» [که همان] مکتب اسلام است، مکتب قرآن است و او به این مکتب پایبند بود و به آن عمل می‌کرد. شد شاخص، شد محور، شد مرکز. ما هم اگر همان ایمان را، همان عمل را، همان عمل صالح را داشته باشیم، می‌شویم سلیمانی. هر کدام از ما هم دارای همین پایبندی به این راه باشیم، ما هم مشمول همان لطف الهی می‌شویم. خب این نکته‌ی اوّل بود راجع به شهید سلیمانی. نکته‌ی بعدی درباره‌ی مسئله‌ی «دفاع از حرم» است. «دفاع از حرم» یک عنوانی است که در ایران، در بین مردم ما و جامعه‌ی ما، آن‌چنان جا افتاد که بهترین جان‌های ما آماده شدند که بروند خودشان را برای آن فدا کنند؛ خون‌های پاکی ریخته شد، جان‌های عزیزی در این راه برای دفاع از حرم داده شد. یک عدّه‌ای ــ حالا من تعبیر بد نمی‌خواهم بکنم ــ از روی عدم تحلیل درست، عدم فهم درست، عدم شناخت لازم از مسائل، تصوّر می‌کنند و به زبان می‌آورند و شاید ترویج می‌کنند که با حوادث اخیر منطقه، خون‌هایی که در راه دفاع از حرم ریخته شد، هدر رفت! این خطای بزرگ و این اشتباه بزرگ را اینها می‌کنند. خونها هدر نرفت. اگر این جان‌ها نمی‌رفتند، این مبارزه انجام نمی‌گرفت،‌ این حاج قاسم سلیمانی در کوه‌ها و بیابان‌های این منطقه با آن شهامت حرکت نمی‌کرد و [مدافعان را] دنبال خودش نمی‌کشاند، امروز از این اعتاب مقدّسه خبری نبود؛ این را مطمئن باشید. نه‌فقط از زینبیّه خبری نبود، از کربلا هم خبری نبود، از نجف هم خبری نبود. دلیلش؟ سامرّا؛ در مورد سامرّا یک مقدار غفلت شد، شما دیدید که گنبد عسکریّین (علیهما السّلام) را ویران کردند، ضریحشان را شکستند؛ چه کسانی؟ همان تکفیری‌ها، با کمک آمریکایی‌ها. همه‌جا همین‌جور می‌شد؛ اگر چنانچه این دفاع انجام نمی‌گرفت، سرنوشت این اعتاب مقدّس، این قبله‌های دل مردم مسلمان، سرنوشت همان گنبد تخریب‌شده‌ی عسکریّین (علیهما السّلام) می‌شد. اینها رفتند تلاش کردند، کار کردند، جلوی دشمن را گرفتند، توی دهن دشمن زدند، توانستند از یک حقیقت بزرگ دفاع کنند. این حقیقت بزرگ فقط هم مکان مقدّس نیست؛ صاحب مکان است، مکتب آن امام بزرگوار است. این را هم ما بدانیم که اساساً در فرهنگ قرآنی، هر خونی که در راه خدا ریخته بشود، بجا ریخته شده، هدر نمی‌رود؛ هیچ خونی هدر نمی‌رود؛ حتّی اگر چنانچه پیروزی حاصل نشود، خونی که ریخته شد، هدر نمی‌رود. خون جناب حمزه در اُحد ریخته شد؛ هدر رفت؟ نه. بالاتر از همه، خون سیّدالشّهدا (سلام الله علیه) در کربلا ریخته شد؛ هدر رفت؟ نه. خونی که در راه حق ریخته می‌شود هدر نمی‌رود. قرآن هم ناطق به این معنا است؛ قرآن می‌‌فرماید: وَ مَن یُقاتِل فی‌ سَبیلِ اللَهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیمًا. فرق نمی‌کند؛ چه پیروز بشوید، چه کشته بشوید، شکست بخورید، پیروز نشوید، نفْس این حرکت پیش خدا ارزش دارد؛ این جهاد پیش خدای متعال ارزش دارد، اهمّیّت دارد. و البتّه پیروزی هم قطعی است. حالا به این جوله‌ی باطل نگاه نکنید؛ بدانید اینهایی که امروز جَوَلان می‌دهند، یک روز زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد. نکته‌ی بعدی یک نکته‌ی مربوط به انقلاب است، مربوط به جمهوری اسلامی است. حوادث این چند سالی که شهید سلیمانی و یارانش و دوستانش در آن فعّال بودند و نمایان بودند، از جمله حوادث دفاع از حرم، نشان داد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی سرزنده است، باطراوت است، درخت ثمربخش است؛ تُؤتی‌ اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛ این را نشان داد.
بیانات امام خامنه‌ای ۱۴۰۳/۱۰/۱۹ https://khl.ink/f/58928 این جزو درس‌های نوزدهم دی است ــ همچنان که آن روز ذهن قمی‌ها مصونیّت پیدا کرده بود. چرا؟ مقاله منتشر کردند، امام را متّهم کردند، بدگویی کردند؛ هدفشان چه بود؟ اینها که بر همه‌چیز مسلّط بودند؛ هزاران نفر از طرف‌داران امام زیر شکنجه بودند، در زندان‌ها بودند، در تبعیدها بودند؛ دیگر مقاله چرا؟ آنها به یک حقیقتی دست پیدا کرده بودند که امروز هم وجود دارد؛ آنها فهمیده بودند که غلبه‌ی بر یک ملّت فقط با ابزارهای سخت‌افزاری ممکن نیست، ابزارهای نرم‌افزاری هم لازم است. آنها چیست؟ تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن. اینکه بنده این‌همه روی «تبیین» تکیه میکنم [به همین خاطر است]. می‌خواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند. چند هزار نفر از طرف‌داران امام اینجا در زندان و در تبعید و زیر فشار و کتک و همه‌چیز، امّا این کافی نبود؛ باید کاری می‌کردند که آن ذوالفقاری را که از کنار قبر امیرالمؤمنین، این دلها را برمی‌آشفت و این حرکت عظیم را به وجود می‌آورد، از بین ببرند؛ [یعنی] زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سختگیری می‌کردند، یک پیام یا یک اطّلاعیّه از امام می‌آمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار می‌شد، خستگی آدم‌های خسته برطرف می‌شد، میدان مبارزه گرم‌تر می‌شد. قیام قمی‌ها این نقشه را باطل کرد. اگر شما قمی‌ها روز نوزدهم دی آن حرکت را انجام نمی‌دادید، این مقاله‌نویسی و اهانت کردن ادامه پیدا می‌کرد؛ اوّل به یک صورت، بعد به شکلهای پیچیده‌تر؛ از شخص امام بزرگوار به روحانیّت، از روحانیّت به اصل دین سرایت می‌کرد و پیش می‌رفت. قمی‌ها جلوی این حرکت را گرفتند، نگذاشتند این اتّفاق بیفتد. امروز هم همین‌جور است. امروز هم آمریکایی‌ها خوب فهمیده‌اند که با ابزارهای سخت‌افزاری نمی‌شود کارها را پیش برد. ببینید در غزّه این‌همه آدم کشتند، تانک آمد، توپ آمد، بمب آمد، مسلسل آمد، ریزپرنده آمد، عناصری را به شهادت رساندند امّا نهضت را نتوانستند از بین ببرند. در لبنان، از حزب‌الله کسی مثل سیّدحسن نصرالله را به شهادت رساندند، عناصر زیادی را از بین بردند ــ اینها کارهای سخت‌افزاری است ــ امّا نتوانستند حزب‌الله را از بین ببرند و نمی‌توانند و نخواهند توانست؛ لذا باید کار نرم‌افزاری کنند، باید تبلیغات کنند. این، برای من و شما مردم ایران، امروز یک شاخص مهم است. کار نرم‌افزاری عبارت است از: دروغ، دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیّت با فکر و تصوّر افکار عمومی. شما رو به قوّت می‌روید، او تبلیغ می‌کند که شما دارید ضعیف می‌شوید؛ خودش دارد ضعیف می‌شود، تبلیغ می‌کند که دارد قوی می‌شود؛ شما تهدید‌ناپذیر می‌شوید، او می‌گوید من با تهدید شما را از بین می‌بریم. تبلیغات این است. یک عدّه‌ای هم تحت تأثیر قرار می‌گیرند. امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما،‌ برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پرده‌ی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز قمی‌ها کردند؛ آن روز این ابزار را از دست دشمن گرفتند، شکستند؛ کاری کردند که او دیگر نتواند اصلاً ادامه بدهد. این درس سوّم. خب حالا در این زمینه‌ی استفاده‌ی از درس‌های نوزدهم دی، یک چیز دیگر هم دنباله‌ی همین مسئله عرض بکنم و آن، این است که ذات استکبار تغییر پیدا نکرده. کسی خیال نکند که آمریکای امروز با آمریکای آن روز فرق دارد، رژیم صهیونیستیِ امروز با رژیم صهیونی آن روز فرق دارد؛ نه، همان[جور] هستند؛ روش‌ها تفاوت کرده، ابزارها تفاوت پیدا کرده. آن روز با مقاله این کار را می‌کردند، امروز وسایل و ابزارهایشان هزار برابر متنوّع‌تر و گسترده‌تر و تواناتر شده؛ ما [هم] باید هزار برابر از آن روز هوشیارتر باشیم؛ باید توجّه کنیم، دقّت کنیم؛ باید امنیّت‌سازی کنیم، مصونیّت‌سازی کنیم، حرف دشمن را باور نکنیم. کلید قضیّه این است: حرف دشمن را باور نکنیم. اگر دیدید در تبلیغات دشمنان حرفی وجود دارد که احساس می‌شود برای تحت تأثیر قرار دادن شما است، [آن] حرف را رد کنید؛ بدانید دروغ می‌گوید، بدانید دروغ می‌گوید! اگر نشانه‌های فریب را در یک سخنی دیدید، بی‌درنگ آن را کنار بگذارید. عید نوروز می‌شود، رئیس‌جمهور آمریکا به مردم ایران تبریک می‌گوید! این تبریک راست است؟ خب معلوم است این یک فریب و یک دروغگویی بزرگ [است]؛ اینها حاضرند میلیون‌ها [نفر] از مردم ایران را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید درباره‌ی غزّه از آن طرف پول می‌دهند، سلاح می‌دهند به دشمن، از آن طرف [دیگر] هم گاهی اظهار می‌کنند که نه، مثلاً خوب است که این کارها انجام نگیرد.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۰۳ http://khl.ink/f/59052 امّا در عین حال آن چیزی که وظیفه‌ی یک کشوری است که مورد تحریم است، این است که به ظرفیّت داخلی خودش هر چه بیشتر چشم بدوزد، توجّه کند، خود را از آن بهره‌مند کند. من پیشنهاد می‌کنم مسئولین کشور بیایند این نمایشگاه را ببینند؛ قبلاً هم در دوره‌ی گذشته همین درخواست را کردیم؛ [مسئولین] اگر ندیدند بیایند ببینند. رؤسای محترم قوا، مسئولین مختلف بیایند ببینند این نمایشگاه را. سال گذشته من همین درخواست را کردم، رئیس‌جمهور شهید، آقای رئیسی ــ خدا رحمتش کند ــ بعد از یکی دو روز آمد اینجا این نمایشگاه را دید؛ بیش از آنچه من در این نمایشگاه توقّف کرده بودم ــ شاید دو برابر ــ توقّف کرد، و بیش از من خوشحال و خرسند شد؛ یقین دارم مسئولین کشور، رؤسای قوا و مسئولین مختلف همین حالت را پیدا خواهند کرد. یک نکته‌ی شیرینی وجود دارد که هم در نمایشگاه دیده می‌شد و هم در صحبتهای امروز تکرار می‌کردند، هم من از خارج هم می‌دانستم و اطلاع داشتم، و آن، این است که در یک مواردی ــ که کم هم نیست ــ مشاهده می‌کنیم سرمایه‌گذار خصوصی بیش از آنکه دغدغه‌ی درآمدهای شخصی برایش اهمّیّت داشته باشد، پیشرفت کشور برایش اهمّیّت دارد؛ این خیلی مهم است؛ این را ما در حرف‌های امروز هم مشاهده کردیم. بله، درآمد و گسترش زندگی خصوصی هم برایشان مطرح است امّا به اندازه‌ی آن، در مواردی بیش از آن یا چند برابر آن، برایشان پیشرفت کشور مهم است؛ اینکه کشور بتواند از این مشکلات خارج بشود. نکته‌ی اساسی‌ای که در عرایض من بوده، امروز هم روی همان نکته می‌خواهم تکیه کنم، این است که نظام تصمیم‌گیریِ اجرائی کشور باید به بخش خصوصی کمک کند؛ این الزام است: باید کمک کند. مهم‌ترین کمک هم این است که موانع را از سر راهشان بردارد؛ موانع را بردارد. من متأسّفانه مشاهده می‌کنم در یک جاهایی دستگاه‌های دولتی یا دستگاه‌های نظارتی نقش سرعت‌گیر را ایفا می‌کنند؛ یعنی به جای اینکه کمک کنند به پیشرفت و توسعه‌ی شرکت، موانعی ایجاد می‌کنند که این در واقع مانع پیشرفت آن می‌شود. یک مسئله، همین مسئله‌ی واردات است که چند نفر از آقایان این مسئله‌ را گفتند؛ این حرفی است که من بارها تکرار کرده‌ام؛ خب این را دنبال کنید. آقای دکتر عارف از وزرای محترم، از وزیر محترم صمت بخواهند. انسان شرمنده می‌شود که یکی از آقایان گفتند: رقم مالی واردات [محصول مشابه] کارخانه، حدود چهل درصد بیشتر از رقم واردات تولید آن کارخانه است؛ یعنی رقیب برای کارگر ایرانی، برای کارخانه‌ی ایرانی، برای سرمایه‌گذار ایرانی. انسان واقعاً خجالت می‌کشد! وقتی جنس ایرانی می‌تواند مشکل کشور را برطرف کند، چرا ما اجازه بدهیم، راه را باز کنیم برای اینکه به قیمت به زانو درآمدن سرمایه‌گذار ایرانی، سرمایه‌گذار خارجی بهره‌مند بشود و پیش برود؟ این ضرر زدن به کشور است؛ این چیز کوچکی نیست؛ این را باید دنبال بکنیم. آنچه من [به آن] تاکید می‌کنم این است: باید دستگاه‌های دولتی کمک کنند، موانع را برطرف کنند؛ این موانع گاهی قانون است، قانون را اصلاح کنند؛بعضی از مقرّرات دولتی است، آنها را تغییر بدهند. البتّه من به سهل‌انگاری در مقابل بدعمل‌ها توصیه نمی‌کنم؛ بعضی هستند به عنوان سرمایه‌گذار، به عنوان کارآفرین وارد میدان می‌شوند لکن واقعیّت این نیست که آنها سرمایه‌گذارند؛ آنها می‌خواهند سوء‌استفاده بکنند که [این] در قضیّه‌ی تخصیص ارزهای ترجیحی و مانند اینها ملاحظه شد و سوء‌استفاده‌های زیادی انجام گرفت؛ من این را توصیه نمی‌کنم. مراقبت را زیاد کنید امّا کمک را هم افزایش بدهید؛ کمک به آن کسانی که به معنای واقعی کلمه کارِ درست انجام می‌دهند؛ موانع را از سر راهشان بردارید. یک مصداق مهم برای برداشتن موانع، عمل به سیاستهای اصل ۴۴ است. وقتی ما سیاستهای اصل ۴۴ را چند سال قبل از این اعلام کردیم، همه ــ یعنی همه‌ی افراد از مسئولین و افراد وارد و مطّلع که با بنده ارتباط داشتند ــ [آن را] تأیید کردند؛ بعضی در مطبوعات، بعضی در رسانه‌ها تأیید کردند، بعضی به خود ما گفتند که این راه‌حلّ مشکلات اقتصادی کشور است و گره‌ها را باز می‌کند. امّا متأسّفانه بسیاری از مسئولین ذی‌ربط به این سیاست‌ها عمل نکردند؛ هنوز هم ما دچار این مشکل هستیم. سیاستهای اصل ۴۴ بایستی عمل بشود. به نظر من، یکی از علل تنزّل اقتصادی ما در دهه‌ی ۹۰ همین بود. علل مختلفی بود؛ یکی از عللش همین بود که به این سیاست‌ها عمل نشد؛ مکرّر هم ما توصیه می‌کردیم [امّا] توجّهی نمی‌شد.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار در سالروز مبعث پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه وآله‌و‌سلّم) ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ https://khl.ink/f/59153 عزّت یعنی کسی دارای حالتی باشد که هیچ عامل بیگانه‌ای نتواند بر روی او اثر سوء بگذارد؛ این عزّت است. اِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعا. نه دشمن، نه عوامل گوناگون فکری، روحی، خارجی، جسمانی، روحانی ــ همه‌جور ــ نمی‌توانند اثر بگذارند وقتی که عزّت وجود داشته باشد. یا در آیه‌ی شریفه[ی دیگری می‌فرماید]: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین‌؛ اگر ایمان باشد، شما برترین هستید، بالاترین هستید. خب، کارکرد عقل را امروز ما در دنیا مشاهده کنیم و عقل را به کار بیندازیم؛ اگر عقل را به کار بیندازیم، می‌توانیم خیلی از مفاهیم عالم را بفهمیم. در دعا [هست که] «اَللَهُمَّ اَعطِنی نَصراً فی دینِکَ وَ قُوَّةً فی‌ عِبادَتِکَ وَ فَهماً فی خَلقِک»؛ درک واقعیّات جامعه‌ی بشری؛ این [واقعیّات] را درک بکنیم. ما به عنوان جمهوری اسلامی، به عنوان ایران اسلامی، به عنوان مسئولان سیاسی یک کشور بزرگ و مهم ــ کشور عزیز ما یک کشور واقعاً استثنائی است از جهات گوناگون ــ باید توجّه بکنیم و بفهمیم این حقایقی را که در عالم وجود دارد. استعمارِ قدرت‌های ظالم، در درجه‌ی اوّل و در مرحله‌ی اوّل، از غارت منابع شروع کرد. شما [اگر] بخوانید تاریخ استعمار را، اوّلین چیزی که اینها هدف قرار دادند و دنبال کردند، منابع طبیعی بود؛ در مرحله‌ی اوّل از اینجا شروع کردند؛ این یک مرحله است. مرحله‌ی بعدی، تخریب فرهنگهای اصیل ملّت‌ها بود. داستان تلخی است این داستان؛ یعنی شرح این مطلب از آن چیزهایی است که واقعاً گریه‌آور است که اینها چه کردند با ملّت‌ها و با تمدّن‌ها! در همین آفریقایی که شما ملاحظه می‌کنید، تمدّن‌هایی وجود داشته، فرهنگ‌های اصیلی وجود داشته؛ اینها آمدند وارد شدند همه‌چیز را به هم ریختند، همه‌چیز راه خراب کردند، تخریب کردند و در واقع، اینجا هم غارت کردند؛ غارت فرهنگی. و در مرحله‌ی بعدی، چشم به هویّت ملّی و دینی ملّت‌ها دوختند تا آن را تحت تصرّف بگیرند. ما امروز دچار هر سه مرحله‌ی استعماریم. امروز هم دستگاه‌های قدرت زورمند شیطانی عالم، هم به منابع طبیعی کشورها و ملّت‌ها چشم دارند و نظر سوء دارند، هم به فرهنگ اصیل آنها، هم به هویّت ملّی و اسلامی آنها نظر دارند و درصدد تخریب اینها، درصدد تصرّف اینها هستند. البتّه همه یک جور نیستند؛ در رأس اینها آمریکا است. امروز آن توصیفی که ما برای استعمار و استکبار میکنیم، مصداق اتمّش دولت آمریکا است که زیر نفوذ قدرتمندان مالی دنیا است؛ یعنی امروز قدرتمندان درجه‌ی یک مالی دنیا بر تعدادی از حکومتهای غربی ــ که از جمله‌ی آنها و شاید هم بیشترین آنها دولت آمریکا است ــ مسلّطند؛ به تعبیر رایج خودشان، کارتل‌ها و تراست‌ها و امثال اینها مسلّطند و نقشه‌ی هر سه مرحله‌ی استعمار را اینها دارند می‌کشند. اینکه می‌بینید هر روزی یک سوغات تازه‌ی عملی در زمینه‌های بشری، در زمینه‌های جنسی، در زمینه‌های مالی، پی‌درپی بُروز میکند، ناشی از این است؛ [یعنی] همین تغییر هویّت ملّت‌ها، تغییر مصالح ملّت‌ها و کشاندن آنها به سمت خودشان. قرآن توصیف روشنی دارد: [می‌فرماید:] «وَدّوا مَا عَنِتُّم»؛ هر چیزی که شما را دچار مشکل می‌کند، دشمنان شما، کفّار، و کسانی که تابع شیطان هستند و شیطانی حرکت می‌کنند، آن را دوست می‌دارند. «قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن اَفواهِهِم وَما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر»؛ دشمنی در زبانشان هم پیدا است؛ حرف هم که می‌زنند، نطق هم که می‌کنند، دشمنی‌شان را نشان می‌دهند؛ حرکت هم که می‌کنند، دشمنی را نشان می‌دهند، امّا آنچه در دلشان هست بیشتر است؛ آنچه دشمنی آنها را [ایجاد می‌کند]. گاهی اوقات، در یک مواردی این دشمنی‌ها ظاهر می‌شود؛ یعنی یک جاهایی همان ضمایر خصمانه‌ی خبیث در مواردی خودشان را نشان می‌دهند. مثلاً فرض کنید در کنگره‌ی آمریکا برای تکّه‌‌تکّه شدن هزاران کودک، نمایندگان بلند می‌شوند، برای قاتل کف می‌زنند و تشویقش می‌کنند! این همان «وَما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر» است که اینجا ظاهر می‌شود، اینجا [خودش را] نشان می‌دهد. چندین هزار کودک را تکّه‌تکّه کنند، بعد بیایند اینجا مورد تشویق قرار بگیرند! یا کاپیتان ناو وینسنس آمریکا، بزند یک هواپیمای مسافربری را با حدود سیصد مسافر سرنگون کند و همه‌ی سرنشینان را هلاک کند، بعد به او مدال تشویقی بدهند. این «ما تُخفی صُدورُهُم» اینجا ظاهر می‌شود، اینجا نشان می‌دهد خودش را. اینها همیشه پشت لبخندهای دیپلماسی پنهان است؛ پشت لبخندهای دیپلماسی، این‌جور دشمنی‌ها، این‌جور کینه‌ها، این باطن خبیث، پنهان است.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ https://khl.ink/f/59275 خب این حرکت به اعتقاد راسخ این حقیر به ارتش ایران هویّت داد. در دوران آن رژیم، نقشه‌ی کلّی این بود که ارتش ایران در ذیل دستگاه نظامی آمریکا تعریف بشود؛ استقلالی وجود نداشت. سازمان، سازمان آمریکایی؛ سلاح، سلاح آمریکایی؛ محدودیّت دسترسی به سلاح به اجازه‌ی آمریکا؛ یعنی اف‌چهارده داده بودند امّا استفاده‌ی از اف‌چهارده را که کجا باید بشود، آمریکا باید اجازه می‌داد؛ مثلاً [اینکه] تعمیر هواپیمای پیشرفته در کجا باید انجام بگیرد،‌ تعویض قطعه در کجا باید انجام بگیرد، این در اختیار نیروی فنّی ایرانی نبود، [در اختیار] آمریکایی بود. من بارها در این جلسه گفته‌ام که قطعه‌ی خراب‌شده را می‌گذاشتند در هواپیما، می‌بردند آمریکا، با قطعه‌ی درست تغییر می‌دادند برمی‌گرداندند ایران؛ اجازه نمی‌دادند که قطعه در اینجا تعمیر بشود. یعنی حقیقتاً ارتش در ذیل ارتش آمریکا و سازمان نظامی آمریکا باید تعریف می‌شد. انتصابات مهم، آمریکایی؛ سلاح، آمریکایی؛ آموزش، آمریکایی؛ محلّ مصرف شدن این ارتش، آمریکایی. حتّی از مسئولان کشور هم اجازه نمی‌گرفتند. یک جایی خواندم که محمّدرضا می‌گوید آمریکایی‌ها آمدند ارتش را بردند‌ استفاده کردند، به من خبر هم ندادند؛ اجازه که نگرفتند هیچ، خبر هم نداده بودند به شاه که این بخش از ارتش را بردیم استفاده کردیم. [جایگاه] ارتش این‌جوری بود. یکی از اعتراض‌های امام (رضوان ‌الله ‌علیه) در نطقی که ایشان در سال ۴۳ کرد در اعتراض به کاپیتولاسیون، همین بود؛ همین که به ارتش اهانت می‌شود. یعنی واقعاً کاپیتولاسیون همین‌جور بود. کاپیتولاسیون معنایش این است: وقتی یک دولتی، کشوری با یک کشور دیگری قرارداد کاپیتولاسیون امضا می‌کنند، معنایش این است که [فرد] نظامی، یا شخصیّت آن دولت اگر جرمی در این کشور کرد، نباید اینجا محاکمه بشود؛ این را آمریکایی‌ها تحمیل کردند بر نظام پادشاهی آن روز! این عناصر ضعیف ما از پادشاه گرفته تا عضو مجلس سنا،‌ تا عضو مجلس شورای ملّی آن روز، تا شخصیّت‌های برجسته‌ی دولتی امثال عَلَم و هویدا و امثال اینها همه امضا کردند که یک شخص آمریکایی ــ هر کسی می‌خواهد باشد ــ در ایران اگر جرمی انجام داد نباید محاکمه بشود؛ این معنایش این بود که اگر یک گروهبان آمریکایی زد توی گوش یک افسر ارشد ایرانی، مثلاً توی گوش یک سرهنگ، آن سرهنگ که حق ندارد مقابله به مثل کند ــ آن که هیچ ــ امّا این افسر هم اینجا محاکمه نباید بشود؛ او را باید ببرند آمریکا آنجا یک دادگاهی رسیدگی کند ببیند ایشان کار بدی کرده یا کار خوبی کرده! ذلّت از این بالاتر؟ این را امام اعتراض کرد. امام در آن نطق، به این سلطه‌ی ذلّت‌آور آمریکا بر ارتش ایران و بر حکومت ایران و بر کشور ایران اعتراض کردند. انقلاب آمد به ارتش هویّت داد؛ ارتش هم شایستگی خودش را نشان داد و شد یک ارتش سرافراز و مستقل. اتّفاقاً تجربه‌ی دفاع مقدّس پیش آمد و ارتش در صفوف مقدّم دفاع مقدّس حضور پیدا کرد؛ شهید داد، مبارزه کرد، فعّالیّت کرد که بنده در صحبت‌ها مکرّر خاطرات زیادی از این قضیّه نقل کرده‌ام. امروز هزاران ستاره‌ی درخشان، از قبیل صیّاد و بابایی و ستّاری و امثال اینها، در عرصه‌ی تاریخ کشور ما می‌درخشند؛ [اینها] شخصیّت‌های برجسته‌اند. امروز ارتش چه‌کار باید بکند؟ من این سؤال را مطرح می‌کنم: امروز مهم‌ترین وظیفه‌ی ارتش چیست؟ پاسخ این است که امروز مهم‌ترین وظیفه‌ی ارتش، تقویت خود است؛ تقویت خود، این مهم‌ترین وظیفه‌ی ارتش است. ارتش، هم از لحاظ نیروی انسانی، هم از لحاظ تسلیحات، هم از لحاظ آموزش، هم از لحاظ آمادگی رزمی، آمادگی دفاعی، باید تقویت کند خودش را. آن روزی که درگیری وجود ندارد، مهم‌ترین وظیفه‌ی سازمان‌های نظامی این است: نگاه کنند و نقاط ضعف را، رخنه‌ها را، آسیب‌پذیری‌هایی که احیاناً در مجموعه‌ی سازمان وجود دارد، پیدا کنند، روی اینها کار کنند، [خود را] تقویت کنند؛ ارتش روزبه‌روز باید خودش را تقویت کند. این نهضت نوآوری، ساخت نوآورانه که چند سال است شروع شده ــ چه در وزارت دفاع، چه در ارتش، چه در سپاه ــ باید ادامه پیدا کند. خوشبختانه سازمان‌های نظامی ما و همچنین صنعت نظامی ما لیاقت خودشان را ثابت کردند، نشان دادند که می‌توانند کارهای بزرگی انجام بدهند. از آن کارهای بزرگی که تا حالا انجام دادید، بزرگ‌ترش را هم می‌توانید انجام بدهید؛ باید دفاع از کشور، سرلوحه‌ی خواسته‌های شما باشد، و این ممکن نمی‌شود مگر با تقویت سازمان‌های ارتشی. با همان روحیه، با همان سلحشوری، با همان شجاعت، با همان ابتکار و محاسبه‌ی درست که [حرکت] نوزدهم بهمن به ما یاد داده، در میدان تقویت ارتش جمهوری اسلامی بایستی ان‌شاء‌الله پیش بروید و کارها را دنبال کنید.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۲۴ https://khl.ink/f/59329 نکته‌ی دوّم: اگر می‌خواهید پیشرفت ادامه پیدا کند، باید نوآوری را هدف خودتان قرار بدهید؛ متمرکز بشوید روی نوآوری. در سازوکارهای رایج نباید متوقّف بشوید. ابتکار و نوآوری حدّ یقف ندارد. نوآوری لازم است. این کافی نیست که ما تواناییِ آن را پیدا کنیم که دستگاهی را که دیگران ساخته‌اند، بسازیم یا تکمیل کنیم یا مثلاً یک خُرده پیشرفته‌تر کنیم؛ این کافی نیست. باید بروید سراغ کاری که او نکرده، او انجام نداده. در عالم طبیعت خیلی از چیزها وجود دارد، خیلی از امکانات وجود دارد که ما اینها را نمی‌شناسیم. یک روزی این قوّه‌ی برق را مردم نمی‌شناختند؛ این از ازل وجود داشت در دنیا؛ در طبیعت نیروی الکتریسیته وجود داشت؛ انسان آن را نمی‌شناخت، بعد کشفش کرد. میلیاردها توان و ظرفیّت از قبیل این در طبیعت وجود دارد. می‌بینید دیگر، پیشرفت‌های علوم را می‌بینید دیگر؛ روزبه‌روز [است]. یک روزی اینترنت نبود، بعد به وجود آمد؛ و بعد انواع و اقسام خصوصیّات افزاینده‌ی آن به وجود آمد؛ یک روز هوش مصنوعی نبود، بعد به وجود آمد؛ اینها حقایقی است. کسانی روی یک چیزی متمرکز می‌شوند، برقی در ذهنی زده می‌شود، آن را دنبال می‌کنند، به نتایجی دست پیدا می‌کنند؛ باید بروید دنبال این؛ نوآوری یعنی این. نوآوری با تکمیل کارهای قبلی تفاوت دارد. اگر می‌خواهید پیشرفت به معنای واقعی کلمه انجام بگیرد، باید نوآوری کنید. این هم نکته‌ی دوّم. البتّه در این عرصه نیروهای جوان، مؤمن، انقلابی، بااستعداد، دانشمند باید به کار گرفته بشود؛ نیروی «جوان» که توانش را دارد، ذهنش را دارد؛ می‌گوییم «مؤمن»، چون ایمان به انسان قوّت می‌دهد، به انسان نیرو می‌دهد، انسان را در خطّ درست و صراط مستقیم باقی نگه می‌دارد؛ می‌گوییم «انقلابی»، برای اینکه به این تحوّل عظیم باور داشته باشد؛ این تحوّل سیاسی و اجتماعی‌ای که در کشور به برکت انقلاب به وجود آمد. اینها می‌توانند این نوآوری را انجام بدهند. نکته‌ی سوّم؛ در تحقیقات دانشگاهیِ نیروهای مسلّح، تأمین نیازهای دفاعی کشور را مورد نظر قرار بدهید؛ یعنی هدف، تأمین نیازهای دفاعی باشد، پُر کردن خلأها باشد؛ چرا این را می‌گویم؟ برای خاطر اینکه در بعضی از دانشگاه‌های کشور همّت استاد و دانشمند متوجّه مقاله نوشتن و مقاله منتشر کردن است؛ کاری به این ندارد که این مقاله کدام خلأ از خلأهای کشور را پُر می‌کند. گاهی اوقات این مقاله نوشته می‌شود، دیگران بیشتر از خود ما از آن استفاده می‌کنند؛ کأنّه برای رفع نیاز دیگران نوشته شده. در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلّح مراقبت بشود که این آفت به وجود نیاید. فقط نگاه کنید ببینید نیازهای ما کجا است، نیازهای دفاعی‌مان کجا است، روی آن کار بشود، روی آن دقّت بشود، روی آن پژوهش و تحقیق انجام بگیرد. آنچه را امروز شما در اختیار دارید، این فکر خوب،‌ این توان تحقیق، توان ساخت، توان ابتکار و نوآوری، این، نعمت الهی است؛ این نعمت‌ها را شکر کنید و از خدای متعال بدانید؛ ما بِنا مِن نِعمَةٍ فَمِنکَ لا اِلٰهَ اِلّا اَنت‌. همه‌ی نعمت‌ها را خدای متعال به ما داده؛ شکر کنید. شکر این نعمت‌ها هم علاوه‌ی بر تشکّر قلبی و زبانی از ذات اقدس الهی، به کار گرفتن این توانی است که خدای متعال به شما داده. والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
۱۳۶۵/۱۲/۰۱ https://khl.ink/f/21491 معنای آزادی عقیده در اسلام این است که حالا اگر کسی این وظیفه‌ی اسلامی و قلبی خود را انجام نداد و یک عقیده‌ی غلط و باطلی را به عنوان اعتقاد خود انتخاب کرد، آیا اسلام با اینگونه انسانی چگونه رفتار می‌کند؟ آیا در برابر او بزور متوسل می‌شود که باید از عقیده‌ی خود برگردی؛ شمشیر را بالای سر او می‌گیرد که باید به عقیده‌ی حق ایمان بیاوری؟ او را از حق حیات در جامعه محروم می‌کند؟ او را از حقوق شهروندان در جامعه‌ی اسلامی محروم می‌کند؟ او را از میان خود اخراج می‌کند؟ نه. اسلام هر چند آن عقیده را قبول ندارد و آن را ناروا و ناجایز می‌داند، اما دارنده‌ی عقیده باطل و غلط را نه فقط از حق حیات محروم نمی‌کند، بلکه از حقوق اجتماعی هم در حد مقررات و چهارچوبهای آن جامعه محروم نمی‌کند. این یک مطلبی است که ما هم در آیات قرآن، هم در سیره‌ی پیغمبر و تاریخ صدر اسلام بروشنی آن را مشاهده می‌کنیم. پس آزادی عقیده به این معناست که هیچ کس در جامعه‌ی اسلامی به خاطر عقیده‌ی غلط و باطل خود زیر فشار قرار نمی‌گیرد. اسلام مثل اروپای قرون وسطی نیست که کسی را به خاطر یک عقیده‌ای تهدید به قتل کند؛ مثل روش نظام اُموی و عباسی نیست در صدر اسلام که کسانی را به خاطر داشتن عقایدی که دستگاه حکومت آنها را قبول نداشت و غلط می‌دانست، زیر فشار قرار بدهد و از حق زندگی محروم کند یا تحت تعقیب قرار بدهد یا کیفر کند یا مالیات و مجازات مالی برای یک عقیده‌ای معین کند. هیچ یک از اینها در اسلام نیست، بلکه اسلام کفار را و کسانی را که به اعتقاد او معتقد نیستند و از دایره‌ی عقاید اسلامی بیرونند، در جامعه‌ی اسلامی تحمل می‌کند، برای آنها حق قائل است، از آنها دفاع می‌کند، اگر دزدی خانه‌ی آنها را بزند هم، مجازاتش می‌کند و امنیت و سلامت و بقیه‌ی حقوق اجتماعی را برای آنها هم در صورتی که آنها به شرایط زندگی در این جامعه عمل کنند - که اشاره خواهم کرد - مجرا می‌داند. در یکی از خطبه‌ها درباره‌ی هجوم سپاهیان اموی به شهر انبار امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) می‌فرماید: «بلغنی انّ الرّجل منهم کان یدخل علی المراة المسلمة و الاخری المعاهدة»؛ شنیدم که این غارتگران، این مهاجمین وارد خانه‌ی زن مسلمان یا زن اهل کتاب می‌شدند که مسلمان نیست و زیور آلات او را از او می‌گرفتند و دستبند و پا بند او را که طلا بوده، از پایش خارج می‌کردند. و بعد در آخر همین بیان، امیرالمؤمنین می‌فرماید که جا دارد اگر انسان مسلمان از این غم بمیرد؛ غمِ تهاجم دشمنان و متجاوزین به خانه‌ی زن مسلمان یا زن یهودی و نصرانی که در زیر سایه‌ی اسلام و در جامعه‌ی اسلامی زندگی می‌کند. این یک مطلب.  و در کنار این، چند مطلب دیگر را هم باید دانست. اولاً آنچه که اسلام روی او حساسیت به خرج نمی‌دهد، خود عقیده است، اما آثاری که در عمل آن شخص مترتب بر عقیده بشود و مخالف مصالح نظام اسلامی باشد، چرا، در مقابل آنها حساسیت زیادی را اسلام نشان می‌دهد. یعنی اگر این شخصی که عقاید حق را قبول ندارد، بر طبق عقاید خود عمل بکند، اما آن عمل به حیثیت جامعه‌ی اسلامی، به امنیت جامعه، به سلامت جامعه، به یکپارچگی جامعه و به دیگر مصالحی که در این جامعه مورد نظر هست، ضربه‌ای نزند، اشکالی ندارد. برای خودش، بر طبق عقاید خودش عمل می‌کند. مثلاً در معابد خودشان، در کلیساهای خودشان حاضر می‌شوند و اعمال دینی را انجام می‌دهند، اما اگر اعمالی بر طبق عقاید خودشان انجام بدهند که حیثیت جامعه را، سلامت اخلاق را در جامعه، یکپارچگی جامعه را، استقلال جامعه را و جهات گوناگونی را که دولت اسلامی برای یک جامعه در نظر می‌گیرد خدشه دار بکند، اینجا دولت اسلامی عکس‌العمل نشان می‌دهد و آنها را از آن کار باز می‌دارد و اگر اصرار کردند، آنها را مجازات خواهد کرد. پس بنابراین، این آزادی صرفاً در محوطه‌ی عقیده و نیز اعمالی است که با چهار چوب جامعه‌ی اسلامی منافاتی ندارد، اما اگر اعمالی از آن شخص مخالف با عقیده‌ی نظام اسلامی سر بزند که با مصالح جامعه‌ی اسلامی و با چهار چوب‌ها و مقرراتی که از آن عقاید اسلامی سرچشمه گرفته منافات دارد، با آنها معارضه دارد، نه، اینجا دیگر نظام اسلامی آن را تحمل نمی‌کند و با او معارضه می‌کند. این به معنای مخالفت با آزادی عقیده نیست، این به معنای حراست از مرزهای جامعه است؛ مرزهای فرهنگی، مرزهای اقتصادی، مرزهای سیاسی، و این وظیفه‌ی دولت اسلامی است و بایستی آن را رعایت کند. در همه‌ی عقاید و سلائق دیگر هم همین طور است. در همین مسائل روزمره‌ی معمولی خودمان در جامعه ملاحظه کنید.