eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.3هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═✼🕊✼═┅ 🌷ابراهیم می‌گفت: بهتره که شب‌ها زود بخوابیم تا نماز صبح رو اول وقت و سرحال بخونیم. کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده، آدم باید نماز صبح هم اول وقت بخونه. @dadashebrahim2
لطفاَََ در میانِ نگاه‌های مُختلفی که به خود جلب می‌کنید مراقب چشمان گریانِ امام‌زمان"عج" و شهدا باشید چه خانوم هستید چه آقا.. 🙂🕊 🌿@dadashebrahim
-و‌َخدا‌نکنه‌تو‌مجازی‌ حق‌الناس‌کنیم.! با‌چتبانامحرم‌!✖️ بایه‌پروفایل‌‌که‌به‌گناه‌میندازه‌! با‌یه‌کانال‌مبتذل🚫 با‌یه‌مزاحمت‌! باایجاد‌ِ‌یه‌گروه‌مختلط‌|: با‌یه تبرج‌🖐🏻 با‌یه‌لایک‌و‌کامنت‼️ حواست‌باشه‌همش‌نوشته‌میشهو‌باید‌جواب‌بدی! ‌حواسمون باشه رفیق امام زمان هم با این گناه های ما اشک میریزند... @dadashebrahim2
همراه های داداش ابراهیم ادمین جهت تبادلات شبانه نیاز داریم، درصورت تمایل همکاری پیوی پیام بذارید لطفا🙏 👇 @A_bahrami67
کمک شهید سلیمانی به فرمانده داعشی! سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) : حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از بود شناخت! سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه... خود سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست، که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی فرمانده سپاه حضرت صاحب الامر (عج) قزوین @dadashebrahim2
یه‌جـٰآنوشته‌بود شَھآدت‌یك‌مقآم‌روحیست ! دنبـٰآلِ‌گلولہ‌خوردن‌نبـآشید .. رآستم‌میگفت حآج‌قآسم‌ قبل‌ازشَھآدتش.. شھیدِزنده‌بود :) ♥️ @dadashebrahim2
داستان انار بهشتی روزی علیها السلام بیمار و بستری شد. علیه السلام به بالین او آمد فرمود: جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟ گفت: من از شما چیزی نمی خواهم. حضرت علی علیه السلام اصرار کرد. علیها السلام گفت: ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم. علیها السلام گفت: اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است. حضرت علی علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از منزل بیرون رفت. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید: انار در کجا پیدا می شود؟ آنها گفتند: یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد علت آمدن آن حضرت را پرسید؟ علی علیه السلام ماجرا را گفت و افزود که برای خریداری انار آمده ام. شمعون گفت: چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان کردم. آنگاه رفت و انار را آورد و به حضرت علی علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است. امام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم درهم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت. آن حضرت در برگشت به طرف منزل، صدای ناله درمانده ای را شنید، به دنبال صدا رفت، دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و از او پرسید: تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟ گفت: ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرضهایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است - امام فرمود: من یک انار برای بیمار عزیزم می برم، ولی تو را محروم نمی کنم و نصفش را به تو می دهم. حضرت انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود! علی علیه السلام نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد. آنگاه حضرت بعد از خداحافظی با آن جوان بیمار به سوی خانه حرکت کرد. در حالی که از شدت حیا غرق در فکر بود به در خانه رسید، ولی حیا کرد وارد خانه شود. از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه علیها السلام خواب است یا بیدار. مشاهده کرد فاطمه علیها السلام تکیه کرده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست. پرسید: جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟ علیها السلام گفت: ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است. ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
یارفیق من لارفیق له ای دوست آنکه دوستی ندارد...... رفیق شهیدم ابراهیم هادی @dadashebrahim2
⊰•☁️⃟🕊•⊱ . ‌بگردید‌یہ‌رفیق‌خدایی‌پیداکنید کہ‌وسط‌میـدون‌مین‌گناھ ‌دستتون‌روبگیره(: -حاج‌حسین‌یکتا!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . ⊰•🕊•⊱¦⇢ ⊰•🕊•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @dadashebrahim2
🍁شدت خونریزی بسیار زیاد بود، حتی توی اون لحظات آخر هم مراقب رفتارش بود و مدام به ما میگفت ببخشید خونم روی شما میریزه. مدام ذکر یاحسین و یازهرا میگفت و پر کشید. @dadashebrahim2
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
داداش ابراهیم میشه برگردی؟ دلتنگتیم ..🖤🌿 @dadashebrahim2
میشه برگردی؟ اخه میگن دارن شهدای فکه رو میارن تازه میگن شهدای عملیات والفجر مقدماتی هم هستن 💔 میشه تو هم همراه اون ها بیای و بشی آرام قلب کل ملت؟ بیا که دل هامون بدجوری تنگ شده برات @dadashebrahim2
ابراهیم به هیچ وجه گِرد گناه نمیچرخید براۍ همین الگوئی براۍ تمام دوستان بود حتی جایۍ که حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض مۍکرد🌱!' هیچ‌گاه از کسۍ بد نمۍگفت مگر به قصد اصلاح کردن ، خودش را به کارهای سخت مشغول می‌کرد . مۍگفت : براۍ نَفْس آدم لازم است😉 ابراهیم هادی @dadashebrahim2
«س» ‌🍀ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند! 🌸به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده خدا هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند." 🌺من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه...؟! 📚سلام بر ابراهیم جلد 1 کار که عیب نیست بیکاری عیبهـ... همیشه کاری کن خدا خوشش بیاد نه مردم... #«عزیزدُردانهٔ_خدایمان - ابراهیم- » ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ✨ 💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ ┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓  「⃢🦋➺@dadashebrahim2 ┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
‌ ‌ ~🌿🌸✨~ برق‌نگاهت‌.. قدرت‌گناه‌را‌از‌من‌گرفتھ.. من‌تا‌ابد‌بھ‌عھد‌خویش.. با‌چشمانت‌پایبندم.. وقتـے‌نگاهت‌بھ‌من‌است.. مگر‌مـےشود‌دست‌از‌پا‌خطا‌کرد..! تو‌هم‌شاهدے‌و‌هم‌شھید..:)🌿 🌹 شمارو به کانال شھیدابراهیم هادی دعوت میکنیم🌿♥️ @dadashebrahim2 اینجا دلتنگے حاکمِ پریشانِ شهر است...💔 و من همچنان بے‌اختیار رهسپار خیال توام!🍃 در این هواے بے هوایے، هوایمان را داشته باش برادر!✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ زِ همه دست کشیدم کھ تو باشی همه‌ام با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد!♥ - داش‌ابراهیم‌هوای‌دلمو‌داشته‌باش .. ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ✨ 💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ ┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓  「⃢🦋➺@dadashebrahim2 ┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تم‌بࢪای‌فاطمیہ‌:))! 🌿 @dadashebrahim2
📖 این هم یک قرآن کامل، همراه با صدا و تصویر هدیه ای قابل، برای شما دوستان ... 🌎 parsquran.com/book برای این مجموعه زحمات زیادی کشیده شده لطفاً جهت همه گیری این هدیه گرانبها و استفاده هر چه بیشتر از آن، تا می توانید باز نشر دهید. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج @dadashebrahim2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برید دعا کنید شهید بشید..💔 واقعا تعجب داره... 📍این شهدا چی دیده بودند و چی فهمیده بودند که اینطور حرف می زدند؟ @dadashebrahim2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حمله به مسجد حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها 🔹کوی فاطمیه اراک 🔻در شب‌ شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها 🤲خدا رو شکر آتش به مسجد وارد نشده و مهار شد. @dadashebrahim2
برق‌نگاهت‌.. قدرت‌گناه‌را‌از‌من‌گرفتھ.. من‌تا‌ابد‌بھ‌عھد‌خویش.. با‌چشمانت‌پایبندم.. وقتـے‌نگاهت‌بھ‌من‌است.. مگر‌مـےشود‌دست‌از‌پا‌خطا‌کرد..! تو‌هم‌شاهدے‌و‌هم‌شھید..:)🌿 🌹 @dadashebrahim2
همراه های داداش ابراهیم ادمین جهت تبادلات شبانه نیاز داریم، درصورت تمایل همکاری پیوی پیام بذارید لطفا🙏 👇 @A_bahrami67