🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_نهم🌱 #تنهایی_اومدی_عروسی زخم موسی که خوب شد و برگشت جبهه، به دارعلی گفت: _پدر مجرد! کی بریم
#قسمت_دهم🌱
#پنج_سرباز
ساعت نُه صبح، پنج سرباز وارد جبهه شدند و خودرا به هاشم معرفی کردند.
_زود سنگرتون رو بزنید، دشمن با توپ لیزری خاکریز رو میزنه!
هاشم دور شد، پنج سرباز دست به کار ساختن سنگر شدند.
ساعت دو بعد از ظهر سنگر کوتاه و جمع و جوری زدند. کش و قوسی به تن دادند. بعد یکی یکی با سرنيزه، خطی عمودی روی الوار سقف سنگر انداختند. سرباز ارشد از کیف چرمی جیبش، عکس سه در چهار دختر بچه کوچکی در آورد و سنجاق کرد به پتوی ورودی سنگر. سربازی که صورت و موهای زال و پور داشت. چشم تنگ کرد. لبخند زد، گفت:
_جانشین گذاشتی برای خودت؟
سرباز ارشد دست روی عکس کشید. برگشت و گفت:
_نبودم بهش احترام میگذاری!
+یه وقت فرمانده گردان نیاد گیر بده!
_نه بابا آدم خوبیه!
ظهر نماز خواندند. سفره پهن کردند. ناهار نان کارتونی و کنسرو ماهی بود. میان لقمه لقمه گرفتن، آتش شدید شد. خمپارهای زمین خورد. سنگر لرزید. ترکشی داخل سنگر شد و توی پتو نشست. سرباز ارشد گفت:
_خدا رحم دختر خوشگلم کرد.
سرباز سبزه روی با ته لهجه جنوبی، خندید و اشاره کرد به سربازی که هنوز مو توی صورتش توجه نزده بود.
_سهم تو بود!
+چرا من؟
_خو ترکش، از کوچکتره!
پنج سرباز خندیدند. خمپاره بعدی که خورد زمین؛ ترکش دوم فِرفِر کرد و داخل شد.
_اینهم سهم ... .
خندیدند و لقمه گرفتند. سرباز ارشد بلند شد. ظرف آب آورد. داخل لیوان پلاستیک قرمز رنگ ریخت. لیوان را دست سربازی داد که عینک به چشم داشت. سقف لرزید. ذرات خاک روی سفره ریخت. ترکش بعدی وینگه داد و توی الوار چوبی سقف نشست. دو،سه نفری همصدا شدند.
_اینهم سهم ... .
ارشد لیوان آب دوم را سر کشید. کلاه آهنی آویخته به دیوار 《تاپ!》صدا کرد و ترکشی به اندازه نخود، داخل سفره سقوط کرد. همه خندیدند.
_اینهم سهم ... .
ارشد لیوان سوم دا که پر آب داخل سفره گذاشت، گلوله خمپاره سقف سنگر را درید و داخل شد.
#ماه_رجب
#امام_زمان
#کتاب_خوب_بخوانیم
#معرفی_کتاب
@dadashebrahim2
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_دهم🌱 #پنج_سرباز ساعت نُه صبح، پنج سرباز وارد جبهه شدند و خودرا به هاشم معرفی کردند. _زود سن
ٺـقدیـمشـماقشـنگآےدلـم!🦋🔏
نشر و کپی از این کانال مجاز و حلال است.
و مزید شکر و سپاس..🙏🌹
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋
@dadashebrahim2
•••┈✾~🌸~✾┈•••
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
دعای عهد🍃🌹🍃
بخونیم دعای عهد رو هر روز بعد نماز صبح
التماس دعای فراوان، از تک تک شما عزیزان ،برا اقای غریبـــ و تنهایمان
یا رب فرج اقای تنهایمان را برسان🤲
#امام_زمان
#برای_ظهور
هرروز متوسل میشیم به شهید ابراهیــم هادیـــ ..❤️
نذر نگاهت گناه نمیکنم ..
شهید ابراهیم هادی ✨❤️
#امام_زمان
#بصیرت
📸 پشت ماشین عروس نوشته شده:
امنیت مراسم ما مدیون حاج قاسم و همرزمان اوست . . .
#امنیت
#سپاه
#جان_فدا
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ
#ماه_رجب
#امام_زمان
#هادـی_دلها #قهرمان_مـن
┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓
「⃢🦋➺@dadashebrahim2
┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# شهید ابراهیم هادی🕊🌹
@dadashebrahim2
سلام بر شهیدان گمنام✋
گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه افلاکیان
🌷🌷🌷🌷🌷
صبح و عاقبتتون شهدایی🤚
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══
@dadashebrahim2
°•°•
-امتــۍ ڪه ولی دارند...
چھ نیاز به وڪیل دارند؟✨🌱!"
#لبیڪ_یاخامنه_اۍ
#رهبرم
#امام_زمان
@dadashebrahim2
هدایت شده از •┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️برکات عالم رو میخوای؟ این کلیپ رو ببین!
#نشرالزامیست👍👍
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دارستانی
@rahekhoda
به چهره خندانش نگاه کن...❤️
و به خودت افتخار کن که
بین میلیارد ها انسان روی زمین،
دست تو را گرفته و تو را انتخاب کرده..☘
وشما رو دعوت کرده به راهش👌
کانال شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1085079789Cb15fdac39e
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #سه_شنبه ۴ بهمن ماه ۱۴۰۱ برابر ۲ رجب المرجب
📿 ذکر روز سه شنبه: یا ارحم الراحمین (صدمرتبه)
✅ ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات میشود.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@dadashebrahim2
شهادت دو پلیس فراجا در سیستانوبلوچستان
فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان:
🔹دیشب عوامل گشتی کلانتری شهرستان بمپور حین اجرای ماموریت گشتزنی مورد حمله ناجوانمردانه اشرار قرار گرفتند.
🔹در این درگیری سرگرد مختار مومنی و ستوانسوم ابوذر امیدوار به شهادت رسیدند و استواریکم میلاد عبداللهی نیز مجروح شد. اشرار متواری شدند.
@dadashebrahim2
📸اولین تصاویر از شهدای بمپور که شب گذشته در درگیری با اشرار مسلح در سیستانوبلوچستان به شهادت رسیدند
@dadashebrahim2
🧿💙
همگام با شهیدان
نامه و انگشتر🍃🍃🍃🍃🍃🍃
به هر بهانه ای برایم هدیه می خرید؛ برای روز مادر و روزهای عید. اگر فراموش می کرد، در اولین فرصت جبران می کرد. هدیه اش را می داد و از زحماتم تشکر می کرد.
زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود، مدت ها به خانه نیامده بود. یک روز دیدم در می زنند. رفتم دم در، دیدم چندتا نظامی پشت در هستند، گفتند: "منزل جناب سرهنگ شیرازی؟" دلم لرزید. گفتم :" جناب سرهنگ جبهه هستند. چرا اینجا سراغشان را می گیرید؟ اتفاقی افتاده؟ " گفتند: از طرف ایشان پیغامی داریم." و بعد پاکتی را به من دادند و رفتند. آمدم در حیاط ، پاکت را درحالی که دستانم می لرزید ، باز کردم. یک نامه بود با یک انگشتر عقیق . نوشته بود:" برای تشکر از زحمت های تو. همیشه دعایت می کنم." یک نفس راحت کشیدم. اشک امانم نداد.
به روایت همسر شهید صیاد شیرازی
#تجربه
#شهدا
#عاشقانه
@dadashebrahim2
❌هروقت میدید دوستانش در حال غیبت هستند، بحث رو عوض میکرد و یا مدام با صدای بلند میگفت صلوات بفرست.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
@dadashebrahim2
همیشہ میگفت:
در زندگی، آدمی موفق تر است ڪه
⇜در برابر عصبانیت دیگران"صبور"باشد.
⇜و ڪار بیمنطق انجام ندهد.
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود.. :)!
#شهید_ابراهیم_هادی♥️🌱
@dadashebrahim2
♥️͜͡😇
•
•
"بِحُبِڪیاأخےحتےوانَتَبَـ؏ـيد"
دوسټٺداࢪمبرادرمحتےاگࢪدورے...(:
@dadashebrahim2
و سلام بر او که می گفت:
«بعضیها فکر میکنند
اگر ظاهرشان را شبیه شهدا کنند
کار تمام است؛
نه، باید مانند شهدا زندگی کرد»
• شهید محمّدابراهیم همت🕊•
#شهیدانه
@dadashebrahim2
ما سامرا نرفتہ
گداے تو مےشويم
اے مهربان امام
فداےتو مےشويم
هادےِ خلق،
ڪورے چشمان گمرهان
پروانگان شمع
عزاے تو مےشويم
شهادت
امام هادی (ع)
به همه عزیزان تسلیت باد 🏴
@dadashebrahim2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام شهید مصطفی صدر زاده درمورد ماه رجب،
به حق شهید عزیز
اللهم حرم شیبتی علی النار.....
پیشنهاد دانلود
#ماه_رجب
@dadashebrahim2
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_دهم🌱 #پنج_سرباز ساعت نُه صبح، پنج سرباز وارد جبهه شدند و خودرا به هاشم معرفی کردند. _زود سن
#قسمت_یازدهم🌱
#خرجشون_هدر_رفت
_شوهرت مجروح جنگه؟
جای نرگس، دارعلی جواب داد:
_اگه چیزیه، به خودم بگید!
نگاه دکتر که به نرگس برگشت. زن گفت:
_اشکال نداره، بگید بهش.
+باشه ... سمت چپ مغزتون، کنار ترکش، یه غده بدخیم ریشه زده، درد سرت هم به خاطر همینه!
_چقدر مهلت دارم؟
+البته با شیمی درمانی میشه.
_آقای دکتر چه مدت مهلت دارم؟
+دو، سهماه، شایدم کمتر، گفتم میشه با شیمی درمانی یه کارایی کرد.
دارعلی با خنده گفت:
_قربونت برم امام حسین!
دکتر با تعجب به نرگس نگا کرد! زن گفت:
_پابوس امام حسین، دعا کرد از این درد خلاص بشه.
دارعلی که از مطب بیرون رفت، کلامی حرف نزد. نرگس خودش را رساند به او.
_ جازدی مرد؟
برگشت و خیره شد به چشمان عسلی نرگس.
_میدونی اهل جازدن نیستم.
+شوخی کردم فدات بشم! بگو تو چه فکری هستی؟
_قرض و بدهیم بی افته گرون تو!
+خداکریمه! خوب میشی گردن خودت. شیمی درمانی.
حرف زن را برید:
_نمیخوام آخر عمری از قیافه بیوفتم.
دکتر عکس جدید را با عکس قبل مقایسه کرد.
_همون عکس قبله؟
جای دارعلی، نرگس جواب داد:
_چیزی شده دکتر!؟
دکتر هردو عکس سیتیاسکن را چسباند روی تابلو نور مهتابی، با نوک خودکار جای غده را نشان داد.
_ترکش داخل هردو عکس سر جای خودشه، این جا .... این جا ... اما نمیفهمم چرا توی عکس دوم، اثری از غده نیست! هنوز هم درد داری؟
+کم!
_اون بخاطر چشم مصنوعیته!
نرگس با شوق و حرارت به دکتر نزدیک شد، گفت:
_یعنی غده ای وجود نداره؟
+عکس که اینو میگه خانم!
نرگس برگشت تا خوشحالیاش را با دارعلی قسمت کند، مرد از مطب بیرون رفته بود! نفسنفس پشت سرش دوید.
_شنیدی دکتر چی گفت؟ خدایا شکرت! چی شده؟ خبریه و من نمیدونم؟
دارعلی برگشت و به صورت نرگس خیره شد. خندید.
_از حسین بپرس!
+حسین کیه ... چرا اینجوری نیگاه میکنی؟ گیج شدم!
_یادته روز آخری که رفتیم بصره؟ بعدش همراه سیدعبد بطاط رفتیم کربلا. همونجا، پای قبر آقا گفتم حالا که قرض و بدهیام صاف شده و مزه زندگی رفته زیر زبونم.
خندید، ادامه داد:
_رفقا فهمیدن مردنی هسم، هم قرضی و بدهیام رو دادن، هم خط تلفن برام کشیدند ... پای ضریح از خدا خواستم.
+ساکت شدی؟! کُشتی منو!
_یه دفعه رفتم تو فکر رفقا و همکارام. این همه بدهی و گرفتاری منو حل کردن که با خیال راحت بمیرم.
+باز داری میخندی؟
_آخه خرجشون هدر رفت! 😂
#ماه_رجب
#لبیک_یا_خامنه_ای
#کتاب_خوب_بخوانیم
#معرفی_کتاب
@dadashebrahim2
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_یازدهم🌱 #خرجشون_هدر_رفت _شوهرت مجروح جنگه؟ جای نرگس، دارعلی جواب داد: _اگه چیزیه، به خودم ب
ٺـقدیـمشـماقشـنگآےدلـم!🦋🔏
نشر و کپی از این کانال مجاز و حلال است.
و مزید شکر و سپاس..🙏🌹