4_5834514558227581417.mp3
3.3M
🎙سخنرانی حاج آقا دانشمند
▫️زن ابروی یک کشور و مملکت است. خدا هرکی رو دوست داشته باشه بهش دختر میده
💠 احکام دانش آموزی: حجاب کامل چیه؟!
🔻 از مدرسه که تعطیل شدیم بابای مهشاد اومد دنبالش. وقتی سوار موتور شد، شلوارش رفت بالا و پاهاش معلوم شد. باهاش خدا حافظی کردم و رسیدم خونه. به مهشاد زنگ زدم و گفتم: وقتی میخوای سوار موتور بشی جوراب بلند بپوش، پاهات معلوم میشه!
◾️مهشاد گفت: حجابم که کامل بود 😊
⁉️بچه ها نظر شما چیه؟
🔸 مهم حجابه که داشته.
🔹 رو موتور عیب نداره پا معلوم باشه.
🔸 فقط صورت و دست ها و پاها تا مُچ عیب نداره، نه بیشتر.
🔹 مهشاد قدبلند بوده، عیب داره.
✅ بچه های گل، حد حجاب شرعی صورت و مچ تا دست هاس؛ پس وقتی یه دختر گل یادش بره جوراب بپوشه یا جورابش کوتاه باشه، کارش اشتباهه و باید جورابی بپوشه که پاهاش معلوم نباشه. چه رو موتور، چه موقع راه رفتن😊
❣️امیدوارم مواظب خودتون و خوبیاتون باشین🌹
📎 #احکام_دانش_آموزی
📎 #کودکانه
📎 #حجاب
📎 #بچه_شیعه
😰 فرزندم کَمرو و خجالتیه
👨🏻 🏫 رفتار صمیمی، محترمانه و حمایتگرایانه شما با او باعث می شود که عزت نفس و اعتماد به نفسش ارتقا پیدا کند. همچنین می توانید با رفتارهای مناسب و متناسب در موقعیت های مختلف اجتماعی، نقش الگو را در این مسائل برایش ایفا نمایید تا سریع تر از این برهه زندگی عبور کند.
جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇
🌐 http://btid.org/node/267919
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هرگاه فقیر شدید، این گونه با خدا تجارت کنید!
🎙 حجت الاسلام فرحزاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیره پیامبر(ص) در برخورد با کودکان
🎙حجت الاسلام مرویان حسینی
📎 #تربیت_فرزند
📎 #سبک_زندگی
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمتصدوبیستششم 🌿﷽🌿 🌺گروهی که اسمشان در قرعه کشی برای اعزام به سوریه در آمده بود پ
#یادت_باشد
#قسمتصدوبیستهفتم
🌿﷽🌿
🌹به واسطه دوستم کتاب «دختر شینا» به دستم رسید.
روایت زندگی زن و شوهری را می خواندم که شبیه زندگی خودمان بود.
عشقی که بینشان بود، خاطرات اول زندگی که همسر شهید از حاج ستار خجالت می کشید یا مأموریت های همیشگی شهید، نبودنها و فاصله ها، همه این ها را در زندگی مشترکمان هم می توانستم ببینم.
🌸صفحه به صفحه می خواندم و مثل ابر بهار اشک می ریختم و با صدای بلند گریه می کردم، هر چه به آخر کتاب نزدیک میشدم ترسم بیشتر می شد، می ترسیدم شباهت زندگی ما با این کتاب در آخر قصه هم تکرار بشود.
به حدی در حال و هوای کتاب و زندگی «قدم خير» قهرمان کتاب دختر شینا غرق بودم که متوجه حضور حمید نشدم.
بالای سر من ایستاده بود و چهره اشک آلودم را نگاه می کرد، وقتی دید تا این حد متأثر شده ام کتاب را از دستم گرفت و پنهان کرد.
گفت: «حق نداری بقیه کتاب رو بخونی، تا همین جا خوندی کافیه».
با همان بغض و گریه به حمید گفتم: «داستان این کتاب خیلی شبیه زندگی ماست، می ترسم آخر قصه عشق ما هم به جدایی ختم بشه».
انقدر بغض گلویم سنگین بود که تا چند ساعت هیچ صحبتی نمی کردم، حمید مشغول سر و کله زدن با آبمیوه گیری بود که درست کار نمی کرد.
چون توی مخابرات مشغول بود دست به کار فنی خوبی داشت، هر چیزی که خراب می شد سعی می کرد خودش درست کند، از کلید و پریز گرفته تا لولای در و شیر آب.
خیلی کم پیش می آمد که بخواهیم چیزی را بدهیم بیرون درست کنند.
🌺 داخل آشپزخانه خودم را مشغول کرده بودم، با مرور خاطرات دختر شینا به اولین روزهای عقدمان رفته بودم که با حمید خیلی رسمی صحبت می کردم، اسمش را هم نمی توانستم بگویم.
ولی حالا حمید برای من همه چیز شده بود و لحظه ای تاب دوریش را نداشتم.
با شنیدن صدای تلفن از عالم خاطراتم بیرون آمدم، مسئول بسیج دانشگاه بود، اصرار داشت برای اردوی دانشجویان جدیدالورود دانشگاه همراهش باشم.
دلم پیش حمید بود، نمی خواستم تنهایش بگذارم ولی دوستان دیگرم شرایط همراهی کاروان را نداشتند، بعد از موافقت حمید
هشتم آبان همراه با دانشجویان به سمت رامسر راه افتادیم.
ادامه دارد...
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمتصدوبیستهفتم 🌿﷽🌿 🌹به واسطه دوستم کتاب «دختر شینا» به دستم رسید. روایت زندگی زن
#یادت_باشد
#قسمتصدبیستوهشتم
🌿﷽🌿
🌻 قبل از اردو برایش آش و شله زرد پختم.
معمولا قبل از اردوهایی که می رفتم برایش دو سه وعده غذا می پختم و داخل یخچال می گذاشتم تا خودش گرم کند و بی غذا نماند.
هوای رامسر ابری بود و باران شدیدی می آمد، بعد از یک روز برگزاری کلاس های آموزشی روز دوم دانشجویان را کنار ساحل بردیم.
دریا طوفانی بود، با دانشجوها کلی عکس گرفتیم و بعد هم به سمت «کاخ موزه پهلوی» حرکت کردیم.
🌺فصل پرتقال و نارنگی بود، بعضی از دانشجوها شیطنت می کردند و از میوه های درختان باغ جلوی موزه می چیدند.
با حمید که تماس گرفتم متوجه شدم برای مراسم اولین شهید مدافع حرم استان قزوین شهید «رسول پورمراد» به شهرک قلعه هاشم خان زادگاه این شهید رفته است.
زیاد نمی توانست صحبت کند، وقتی گفتم بچه ها از باغ پهلوی حسابی میوه چیدند گفت:
«عزیزم به اون میوه ها لب نزن، بیت الماله، معلوم نیست شاه اون زمون با مال کدوم رعیت این باغها رو مال خودش کرده، اومدی قزوین خودم کلی برات پرتقال و نارنگی می خرم».
چون کلوچه دوست داشت موقع برگشت برایش کلوچه خریدم.
خانه که رسیدم حمید رفته بود باشگاه، لباس هایش را شسته بود و روی طناب پهن کرده بود، اجازه نمی داد من لباس هایش را بشورم، از لباس مهمانی گرفته تا لباس باشگاه و لباس نظامی، همه را خودش می شست.
🌹 سال اول که طبقه پایین بودیم آشپزخانه جایی برای شیر تخلیه ماشین لباسشویی نداشت، وقتی هم که به طبقه بالا آمدیم آشپزخانه آنقدر کوچک بود که درب ماشین لباسشویی باز نمی شد.
برای همین هیچ وقت نتوانستیم از ماشین لباسشویی جهازم استفاده کنیم، مجبور بودیم با این شرایط کنار بیاییم و لباس ها را با دست بشوییم.
دوست داشتم بعد از دو روز دوری برایش یک پیتزای خوشمزه درست کنم، سریع وسایلم را جابجا کردم و مشغول آشپزی شدم.
🌷حمید به جز کله پاچه و سیرابی غذایی نبود که خوشش نیاید، البته طبق تعریفی که خودش داشت در دوران مجردی از پیتزا هم فراری بود.
مثل اینکه با یکی از دوستانش پیتزا خورده بودند ولی چون خوب درست نشده بود، از همان موقع از پیتزا بدش آمده بود.
با یادآوری اولین پیتزایی که برایش درست کردم لبهایم به خنده کش آمد، وقتی برای اولین بار پیتزاهایی که خودم پخته بودم را دید اولین لقمه را با چشم های بسته خورد.
خوب که مزه مزه کرد خوشش آمد و لقمه های بعدی را با اشتها خورد.
بعد از آن هم نظرش کامل برگشت، جوری شده بود که خودش می گفت:
💐«فرزانه امشب پیتزا درست کن، اون چیزی که ما بیرون خوردیم با این چیزی که تو درست می کنی زمین تا آسمون فرق داره، مطمئنی این هم پیتزاست؟!»
مشغول آماده کردن بساط پیتزا بودم که متوجه شدم داخل سبد نان
انگار دو سه کیلو خمیر گذاشته شده است!
خوب که دقت کردم کاشف به عمل آمد که حمید می خواسته نانهای خیلی ترد را آب بزند تا از خشکی در بیاید.
اما به جای پاچیدن چند قطره آب، انگار نان ها را به کل شسته بود، بعد هم تا کرده و داخل جا نونی گذاشته بود!
ادامه دارد....
- .mp3
2.45M
#والدین_بدانند🌹
🔴 باید فرزندانمان را با مفاهیم دینی بیشتر آشنا کنیم
🎙حجت الاسلام پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 هر رگِ توی بدنت یه شهری تو بهشت میشه!
🔻 کسی که در خانه در خدمت زنش باشد؛
جارو کند، رخت بشورد، کار کند، اسم این آدم در دیوان شهدا نوشته میشود.
ایت الله مجتهدی (ره)
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
💠حد پوشش گردی صورت
💬آیاخانمها باید زیر چونهشون رو در نماز بپوشونن؟
#احکام
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔹پیامبر خدا صلى الله عليه و آله:
💠 هر که دختر داشته باشد، خداوند در پی یاری كمك بركت و آمرزش اوست.
📚 مستدرك الوسائل، ج ۱۵ ص ۱۱۵
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 نوبت جهاد به شما خانمها هم رسید، بسمالله
درود خدا بر زنانی که لحظه لحظه در عبادتند
🗣استاد عالی
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛