eitaa logo
دفتر شعر من
95 دنبال‌کننده
7 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
بر شب تیره ی خود میل پگاهی دارم جز توسل به خیال تو چه راهی دارم آنقدر فاصله افتاده میان من و تو که به حسرت همه شب ناله و آهی دارم خوب می دانم از اعمال خود این گونه شدم با همه کوه گنه شوق نگاهی دارم ما گرفتار بلاهای عظیمیم عزیز بی تو ای روح و روان وضع تباهی دارم شیعه مظلومترین جمع جهان است دگر باز آ خصم ببیند که پناهی دارم عسکری عطر تو آید اگرش می گوید که به هر سد گران راه گشایی دارم ۲۰ دی ۱۴۰۲
خداوندا بزرگان را حفاظت کن ز لغزشها که قانع کردن آنها ز خردان بر نمی آید
تمام حسن تو هر چند راز ناگفته است پدر ترانه ی مدح تو را خدا گفته است اگر که خصلت خوبی تو راست از پدر است چه خوب امام چهارم تو را ثنا گفته است تو را بود ز پدر ریشه این خودش کم نیست به صرف این برش انصاف قد کفا گقته است ولی هر آنچه که داریم از پدر داریم چه نکته های قشنگی به گوش ما گفته است بهشت زیر قدمهای مادر است، درست که اجر همقدمش را از او جدا گفته است؟ که هست حامی مادر؟ همان که در مدحش هر آنچه شعر سرودی تو مرحبا گفته است برای اوج، کبوتر، دو بال می خواهد هر آنکه گفت جز این بی گمان خطا گفته است اگر ز مصحف حق عسکری سند خواهی به حفظ حرمت آنها خدا هما‍‌* گفته است ۲۱ دی ۱۴۰۲ *سوره اسراء (آیه ۲۳) وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (٢٣)
پای دلش به گرد سیاست نمی کشد رازش ولی به مرز حراست نمی کشد باشد اگر رئیس رعیت شود برت برشانه اش ردای ریاست نمی کشد مفلس هم ار بود به تو جان هدیه می کند بی چیزیش به حال خساست نمی کشد خوش بختیت تمام امیدش بود که حق آنرا به جز به کیل قداست نمی کشد او آبرو دهد به تو از خود اگر برد کام از تو با جفای کیاست نمی کشد از عسکری نصیحت نابی به گوش گیر عاشق تو را به دام نجاست نمی کشد ۱۴ دی ۹۶
زیارت آل یاسین به شعر نو سلامٌ علی آل یاسین سلامم به تو داعی حق که مرآت آیات حقی سلامم به تو باب فیض الهی نگهبان دینش سلامم به تو حجت حق که بر میل ایزد نشانی سلامم به تو ای تلاوتگر مصحف وترجمانش سلامم به تو در همه لحظه های شب و روز سلامم به تو ای که بر این زمین بهر حقی بقیه سلامم به تو وعده ی حق که بر آن ضمانت نموده سلامم به تو ای برافراشته رایت حق و علم چو باران به خلق خداوند ریزان تو ای دادرس بر جهان، رحمت واسعه،وعده ی غیر مکذوب سلامم به تو چون که برخیزی از جا سلامم به تو چون به جا می نشینی سلامم به تو چون بخوانی و تبیین نمایی سلامم به تو چون به حال نمازی به ذکر قنوتی سلامم به تو در رکوع و سجودت سلامم به تو وقت تهلیل و تکبیر پروردگارت سلامم به تو حین حمد الهی و آن لحظه ای که طلب می کنی از خدا مغفرت را سلامم به تو چون شود شب فراگیر و روزت بود در تجلی سلامم به تو ای امام امینم سلامم به تو آرزوی مقدم سلامی تو را جامع از من بر این امر مولای من شاهدم باش که بر این گواهم که غیر از خدا نیست معبود و باشد یگانه و بر او نباشد شریکی محمد بود عبد پروردگار و رسولش حبیبی به جز او و اهلش نباشد تو شاهد بر این باش مولا که گویم علی میرِ بر مومنان، حجت از بهر حق است حسن حجت حق حسین حجت حق علی زینت عابدین حجت حق محمد شکافنده ی علم و جعفر، علی بن موسی بود حجت حق محمد جواد الائمه علی النقی حجت حق حسن ابن او حجت حق و مولا شما حجت الله بر ما شمایید اول وَ آخر و حق است از بهرتان رجعت و نیست شکی در آنم به روزی که نفعی نباشد بر ایمان آن کس که از پیش مومن نبوده است و حاصل نیاورده خیری از ایمان بَرِ خویش و مردن بود حق ملکهای آن که نکیر است و منکر بود حق قیامت که سازند زنده در آن مردگان را صراط خدا حق و مرصاد و میزان و حشر خدا حق حساب است حق و بهشت و جهنم و بر آن دو هر وعده داده است حق حق و ای سرور من شقی باشد آنکس که ضد شما شد سعید آنکه فرمان برد امرتان را پس ای سرور من شهادت بده بهر من آنچه بر آن گواهت گرفتم و من دوست هستم تو را و بری از عدویت که حق آن بود که تو راضی بر آنی و منکر همانی که نهیش نمایی که من بر خدا مومنم بر خدایی که او را شریکی نباشد و مومن به پیغمبر او و آنکس که بر مومنان میر باشد و مولا شما را که اول وَ آخر شمایید و آماده ام من که یاری نمایم شما را که در دوستی با شما خالصم من اجابت نمایم اجابت نمایم بیست و دوم خرداد نود و پنج 
دعای فرج به شعر نو خداوندا بلا عظما همه اسرار پنهانی نمایان شد تمام پرده ها پس شد امید آمد به پایان زمین تنگ آمد و شد آسمان هم منع از بارش و تو آنی که خوانندش به یاری و باید برد بر درگاه او تنها شکایت به سختی و به آسانی به تو آرند اطمینان درودی ای خدا بفرست بر احمد و آل او اولی الامری که واجب کرده ای بر ما تو فرمان بردن از آنها که در یابیم از این ما مقام عالی آنها گره از کار ما بگشای پس یا رب به حق جمله ی آنها چنان عاجل چنان نزدیک چو پلکی می زنی بر هم و حتی زودتر از این و اکنون یا محمد یا علی جان یا علی جان یا محمد مرا پس آورید اکنون کفایت که می باشید کافی بی گمان از بهر هر امری شما یاری رسانیدم که یاریگر شما هستید بی شک و ای مولای ما صاحب زمان فریاد رس فریاد رس فریاد رس ما را مرا دریاب مرا دریاب مرا دریاب همین حالا همین حالا همین حالا و خیلی زود و خیلی زود و خیلی زود به حق احمد و هم آل پاک او تو ای که مهربانتر از تمام مهربان هایی خرداد ۹۴ آخرین بازنگری ۲۰فروردین۹۹
چو یک چنگیز ویران کرد چین را من چه گویم چون به چین جان من افتاده غارتگر دو چنگیزت ۲۲ دی ۱۴۰۲
خدا این جمعه ات دیگر همان روز فرج باشد تمام عمر ما سهم غم و هجر و حرج باشد؟ خدایا خوب فهمیدیم بی او ما همه هیچیم نبیند روی منزل، هرگز آن باری که کج باشد به عالم آزمون داده است هر شاهی و سلطانی بلنگد کار آنجایی که عاری از حجج باشد دگر تاب تحمل نیست بر آنها که حق جویند جهانی را که لبریز از رعاع و هم همج باشد همه اعمالمان آلوده با تردید شد یا رب نماز و روزه باشد خواه یا اعمال حج باشد خدایا رحم کن بر ما در این طغیان ظالمها بدون حجتت یا رب عدالت هم فلج باشد ۱۸ آبان ۱۴۰۲
بیا ارباب این ویرانه دیگر جای ماندن نیست مرا دور از شما حسی برای شعر خواندن نیست بیا خورشید، من را کشت این شبهای ظلمانی جهان را با دلم کاری به غیر از غم چشاندن نیست ندارد نای فریادی دگر مظلوم و ظالم را پس از ظلمش به سر فکری به جز در خون نشاندن نیست زمین و آسمان تنگ است بر ما یوسف زهرا تو را بر بی پناهان قصد بر یاری رساندن نیست؟ بیا این امت مظلوم را خود دستگیری کن که قانون جهان ما بنایش حق ستاندن نیست بیا با ذولفقارت بر خسان یاد اوری فرما که این دنیا مکانی بهر ظالم پروراندن نیست بیا تا عسکری هم بعد عمری شادمان گردد که او‌ را آرزویی جز برایت جان فشاندن نیست. ۵ آبان ۱۴۰۲
هر سال ترک می خورد اين بیت سزاوار بر رخ بکشد مفخر خود تا که به انظار کوشید به پوشاندن این معجزه ابلیس تا آنکه کند فضل علی را همه انکار حق خواست که یادآور این واقعه باشد تا آنکه نماید همه ی خلق خبردار این بیت به اقدام علی گشته مکرم تا بیت بود رکن یمانی است نشان دار تا انکه بگوید که صدف هیچ مهم نیست آن دُر که در آن است بود باب دل یار ای کاش که ای عسکری این رخنه به دیوار یک روز کند رخنه به دین و دل اغیار ۷ اسفند۹۹
نگردی عاجز از فهم هزاران لشکر از دشمن تو و سوء تفاهم ها که با یک دوست هم داری ۲۲ دی ۱۴۰۲
ای مقدم بر تمام آرزوها ....باز هم؟َ! جمعه رفت و ماند ابتر جستجوها باز هم حجم بیداد بشر می گفت می آیی عزیز ماند دل با نیشهای طعنه گوها باز هم درد یک آدینه ی پوچ دگر سخت است سخت می شوند از این ستمگرتر عدوها باز هم خود دعا کن تا بیایی بر غریبان رحم کن وامنه این کار بر بی آبروها باز هم یوسفا کی در رکاب تو قدم خواهیم زد بی شفا ماندند این زخم گلوها باز هم عسکری افسرده شد از جمعه های بی ظهور می شود آزرده از این های و هوها باز هم ۱۲ آبان ۱۴۰۲
ای کاش که ما با دل او راه بیاییم از جرم و خطا یکسره کوتاه بیاییم از چاه درآییم که خورشید ببینیم تا در سفر سیر الی الله بیاییم با وسوسه ی نفس خطاکار بجنگیم با آن خود لوامه و حق خواه بیاییم بر طیّب و پاک است فقط طیّب و بی شک با اهل شدن همره با شاه بیاییم ای عسکری افسوس که شایسته نبودیم تا دافعش از غربت جانکاه بیاییم ۱۴ مهر ۱۴۰۲
دستها رفتند بالا باز تضییعی ز نو با همان قانون ناحقی که گویندش وتو یعنی اسرائیل حق دارد برای قتل عام خصلت انسان ندارد این جماعت قدر جو باز بمباران و قتل کودکان بی گناه هر چه از حق بشر گفتند آنها بود شو گر مسلمان می کشی قران به آتش می کشی بر تو ره باز است از هر راه می خواهی برو مهدیا زین ماکیاولها جهان گردیده تار عسکری را جان بده این جمع را جانانه شو ۲۵ آبان ۱۴۰۲
شاکیم از روزگار سالهای آزگار در تمنای نگار تشنه و چشم انتظار باز هم یک جمعه رفت بسته شد راه رجا باز هم آمد غروب تا بگریم زار زار این نشد رسمش فلک تا به کی ما را فراق سهم ما دلواپسی، رنج و بغض و اضطرار منتظرها می روند یک به یک از بینمان خواه با دستان مرگ خواه دست ننگ و عار مومنانی دیده ام در میان دشمنان که به خود شک کرده ام من هنوزم بر قرار؟! ترس دارم ای عزیز رد شوم در امتحان عسکری را مرگ به تا نباشد یار یار ۸مهر ۱۴۰۲
عاشق از معشوق اگر رنگی نگیرد عشق نیست آنچه سنگش را زند بر سینه ی خود هر چه هست ۲۲ دی ۱۴۰۲
در شهر رجب رو به خدا کن از شهر گنه باش تو بیرون تا آنکه شود جان تو لایق برنغمه ی این الرجبیون داعی همه شب یکسره گوید تا صبح در این ماهِ عنایت خوش باد به هر بنده ی ذاکر هرکس شده مشغول به طاعت حق گوید انیس است بر عبدی کو همدم او هست در این ماه بر آنکه مطیع است مطیع است غفار بر عاصی امان خواه ماه از من و هر بنده هم از من هم هست ز من بخشش و رحمت بخشنده ی بر خواهش اویم هادیش بر انوار هدایت این ماه میان من و عبدم چون رشته ی وصلست که هرگاه بر آن بزند چنگ بیابد بر قرب خداوند خودش راه ۲۹ اسفند ۹۶ آخرین بازنگری ۲۲ دی ۱۴۰۲
. ای آنکه به نیل هر نکویی بر من تو امید و آرزویی آسوده ام از اینکه به هر شر با من تو ره غضب نپویی ای آنکه ببخشیش چو کوهی آن را که بیاردت چو مویی ای آنکه عطا کنی به هر کس آید به درت به جستجویی ای آنکه ز رحمت و ز شفقت بی هیچ سوال و گفتگویی بخشد به کسی که نیست عبدش کز معرفتش نبرده بویی از چشمه ی خیرم به دو عالم از یمن دعا بده سبویی خود کل شرور و شر عقبی از جانب من بزن به سویی زیرا که به آنچه هدیه کردی نقصی نبود، کمال جویی از فضل خودت به من بیافزای احسان که شهی کریم خویی ای رب جلیل و با کرامت ارباب نعم ،سخا ،نکویی ای صاحب من و جود بر نار این شیب مدار روبرویی ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ آخرین بازنگری ۲۳ دی ۱۴۰۲
بر آغوش زمین آرد ز احسان چه خورشیدی خدای حی سبحان به عالم بود او را هر ستاره برای دیدنش آمد به میدان همه صف بسته بر راهش مودب برای بهره از نورش شتابان همان که بر فروزد مشعل علم هدایت ارمغان آرد بر انسان گشاید از علوم عصر اسرار به جسم مرده ی دانش دهد جان بود هفتاد الفش دانش آموز به دانشگاه علم و عشق و عرفان بگو ای عسکری در این ولادت به جمع شیعه تبریک فراوان ۲۳ دی ۱۴۰۲
که گفته زلزله وقتش دقیق روشن نیست نکرده است رصد بی گمان عبور تو را ۲۳ دی ۱۴۰۲
قلب وقتی عشق را تحمیل کرد مغز و چشم و گوش را تعطیل کرد عشق وقتی ناب و نغز و پاک شد بهر عاشق رنج را تسهیل کرد عشق انسان ساز گردد این چنین باید از این عشق ها تجلیل کرد از هوس آید اگر عشقی پدید در به پایان بردنش تعجیل کرد فتنه می خیزد از این ابزار دیو کی توان زر از لجن تحصیل کرد عشق اگر عشقی الهی شد ز خود سیر را بر عارفان تکمیل کرد بر ره این عشق باید سر نهاد عسکری آن سان که اسمعیل کرد ۳۱ خرداد ۹۷ آخرین بازنگری ۲۳ دی ۱۴۰۲
چون رجب ماه علی شعبان بود ماه رسول می رسد ماه خدا از بعد شعبان کن قبول از علی باید به پیغمبر رسی از او به حق ورنه خورشید هدایت در تو می گیرد افول شیعه باشد نمره اش صد در ره اسلام ناب چونکه صد کامل بود دارد نود را هم شمول سیر سالک قطع می گردد بدون مرتضی مدعی این گونه می سازد ز راه حق عدول آنکه توحیدش نبرد او را به پابوس رسول یا بود کاهل و یا خورده است از ابلیس گول گفت پیغمبر نماند بر صراط المستقیم هر کسی افتد جدا از راه این فحل الفحول پس مشو ای عسکری آنی ز مولایت جدا تا نباشی در قیامت نزد ایزد هم خجول اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری ۲۳ دی ۱۴۰۲
بیا طاقت ندارم جمعه دیر است دلم در دست عشق تو اسیر است شکیبایی کسی می خواهد از من که آگه نیست دل پیش که گیر است تو که باید خودت بهتر بدانی به من هجرت بلایی بس کبیر است چرا وعده به جمعه می دهی پس که خود مشروط بر امری خطیر است مگر یکشنبه ها روز خدا نیست دلم از جمعه های پوچ سیر است بیا این دل شکستن ها روا نیست بر آن یاری که از هجر تو پیر است مکن تحریم در تحریم یارا به وعده وعده کی مولا گزیر است به من گویند احوالم بجا نیست چه سازم درد درمان نا پذیر است ز تاریکی دل ما مرد مولا بیا ای آنکه بر دلها منیر است بتاب ای نور بر این دیر تاریک که بر آن سالهاظلمت امیر است بیا تا عسکری بیند عزیزم به خود عیدی که مانند غدیر است ۷اردیبهشت۹۹
آنجا که نبی به نور می آویزد با نور الهیش علی آمیزد با نور علی که شیعه می پیوندد از دشمن او چه آبرو می ریزد از حب تو ما چگونه گردیم جدا وقتی ز شمیم تو شرف می خیزد بی عشق تو زندگی ما بی معناست بیچاره کسی که عشق از او بگریزد ای کاش در آن زمان بگوییم علی ماندیم بر عشق و عهد خود با ایزد بودیم همیشه شهره بر عشق علی در دهر اگر عدو ز ما سر می زد او نیز به ما بگوید احسنت آن دم هم اینکه ازین غزل شکر می ریزد اثبات شد عسکری ز عشقت به علی بر خلق که عشق شعر می انگیزد ۹فروردین۱۴۰۱
. السلام ای بنده محمود رب ای محمد مصطفی نیکو نسب السلام ای بر محمد جانشین مرتضی حیدر امیر المومنین السلام ای دختر پاک رسول فاطمه ریحانه زهرای بتول السلام ای مجتبی شاه کرم ای حسن ای خاک صحرایت حرم السلام ای پاکباز نینوا ای حسین بن علی خون خدا السلام ای زینت عبادها ای علی ای اسوه ی سجادها السلام ای باقر بحر علوم بر تلمذ آورد خصمت هجوم السلام ای صادق آل رسول بی تو یابد آفتاب دین افول السلام ای موسی کاظم که پند داده ای بر امت از زندان و بند السلام ای حضرت موسی الرضا نزدت آهو نیز مشمول عطا السلام ای آنکه حاتم تر نبود از تو حاتم ای جواد اهل جود السلام ای هادی خلق خدا گرچه بنمودند از خلقت جدا السلام ای عسکری دائم به حصر ای حسن ای والد موعود عصر السلام ای حجة ابن العسکری کی به این دنیا صفا می آوری ای خدا بر حق این جمع حجج حواهمت تعجیل در امر فرج بر محمد هم بر آل او درود بی شمار از سوی رحمن ودود 13اردیبهشت 1401