eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
141 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
خط مقدم جایی است که نه طول دارد، نه عرض، نه عمق، نه ارتفاع. یک نقطه است که تو در آن نشان می‌دهی که چه در چنته داری. در تنهایی مطلق خویش.
دوستی می‌فرمود: اگر آزمون ما غیبت بعد از نعمت باشد چه؟! اگر در دستگاه خداوند دوران فترت در نظر گرفته شده باشد چه؟! کدام از ما باقی خواهد ماند برای این تنازل ظاهری و تصاعد آزمون برای کشف عصاره ایمان باقیمانده مردم؟!
شهادت مانند خورشید می‌ماند. از دور زیباست. به سویش می‌روی و جز سوختن هیچ تقدیری در میان نیست. این همان برهوتی است که هزاران هزار کاروان در آن خاکستر شدند و به مقصد نرسیدند. آنان که رسیدند، نور شدند و تابیدند. نه آنان دیگری را دیدند و نه دیگری آنان را. خیلی‌ها را دیده‌ام از دور برای شهادت شعر می‌گویند؛ اما به اندازه سر ناخن از کوه قاف عجب خویش تنازل نمی‌کنند.
سپاه رعب، پیش‌قراول سپاه دشمن است. قبل از او از راه می‌رسد. اگر از هم پاشیدیم که نتیجه معلوم است. پیروزی ارزان برای دشمن و شکست شرم‌آور برای ما. اما اگر صف‌ها به هم فشرده‌تر شد و جان‌ها آماده‌تر، آنگاه دشمن راه جایگزین را خواهد آزمود. ایمان به خدا و مردم و راه و مقصد، ما را در هنگام خطر گرد هم می‌آورد و بدنه دفاعی شکل می‌گیرد که باعث کمانه کردن رعب به سوی دشمن خواهد شد. اما اگر ایمان‌ها آن روز تو زرد از آب درآید، نتیجه ترس و لرز و تردید و تزلزل است. هر کس با دیدن ابرهای سیاه آزمون سخت به سویی خواهد گریخت و امام را تنها خواهد گذاشت و دشمن سرزمین بی‌دفاع را تصاحب و تجاوز خواهد کرد. اگر می‌بینید تمام منافقان و کافران به ایمان ایرانیان حمله می‌برند تا امید را در آنان بمیرانند و شک و تردید و بدبینی و پشیمانی را عمومی کنند، می‌خواهند ارزان به تهران برسند. آنان می‌خواهند ما را اول درون خودمان فروریزند و سپس بر ویرانه‌های ما بتازند. با مهربانی بی‌گدار بی‌شمار طرح دشمن باطل خواهد شد.
. شهید در آن لحظه آخر خندان و نگران است. خندان از چیزی که در پیش رو می‌بیند نگران یارانی که باقی ماندند آنها که هنوز در سرزمین درد دست و پا می‌زنند و به وادی امن بی‌دردی نرسیده‌اند .
بنی‌إسرائیل قوم برگزیده خدا بودند. خداوند روی آنان سرمایه‌گذاری بزرگی فرمود. اما... ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿١١٢﴾ نباید هیچ‌گاه غرّه شد به الطاف خداوندی. مؤمنین عهدی با خدا دارند: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
تحلیل‌های بزدلانه که تلاش می‌کند غرب و اسرائیل و همراهانشان را تبرئه کند، زمین تحولات را دایره بسته‌ای در داخل محور مقاومت در نظر می‌گیرد تا سرنخ تمام ماجراهای شکست را در همین جا پیدا کند و آن را بر سر اهالی مقاومت آوار کند. خوش خدمتی برخی جریانات برای خودسوزی و خودویرانگری محور مقاومت به امید روزهایی است که جبهه حق شکست بخورد و باطل مهار امور را به دست بگیرد و منافقان بیماردل را به رأس کار بگمارد. در تحلیل‌های فیزیکی تعریف سیستم نقش زیادی در شکل گیری صورت مسئله و حل آن دارد. سیستم آن محیط بسته فرضی است که می‌خواهیم تعادل نیروها را در آن بررسی کنیم. آنگاه نیروهایی که در سیستم و بر سیستم اعمال می‌شود مشخص می‌گردد و حالا ما می‌توانیم برای ایجاد تعادل، نیروی جبران کننده را وارد معادله کنیم. در مسائل سیاسی، غربگرایان برای اینکه منبع قدرت آنان یعنی غرب از خیانت و زشت‌کاری تبرئه شود، سعی می‌کنند، در تحلیل‌های خود نقش منفی غرب را به شکل‌های مختلف پنهان نمایند و سعی کنند با هر چه که درون منطقه اتفاق می‌افتد مسئله شکست و ضعف را طرح و حل کنند. برعکس هر گاه پیروزی و گشایشی پدید می‌آید، آنان تلاش می‌کنند انفعال نیروهای داخلی را نشان دهند و فعالیت نیروهای کلان بیرونی را. در نتیجه پس از گذشت زمان و رسوب تحلیل‌های بیمار و نارس، ذهن مخاطب دچار این نگرانی و اضطراب خواهد شد که هر چه سوی ماست شکست است و هر چه از سوی دیگران است فتح و ظفر است. این در حالی است که هیچ جبهه‌ای در شکست یا پیروزی مطلق نیست و این نوع پرداخت به صحنه کاملا غلط و غیر واقعی و دروغ و فریبکارانه است. عوامل دخیل در منطقه ما در طول زمان و عرض زمین و ارتفاع زمینه و ژرفای زمانه است. چنین نیست که در یک دایره کوچک، در یک زمان محدود، با انگیزه‌هایی کوتاه‌مدت و با انقلابات گروهی و قبیله‌ای و نژادی و ملی بتوان حادثه را تحلیل کرد. حضور چند صدساله غرب در شرق با تمرکز ویژه بر روی جنوب غرب آسیا با نیت استعلاء‌ و استیلا و بهره‌برداری حداکثری از امکانات و منابع و منافع آن در هم تنیدگی بسیار زیادی را با واقعیات منطقه به وجود آورده است. نمی‌توان زمان را از دایره‌ای که می‌خواهیم تعادل آن را بررسی کنیم منهی کرد. نمی‌توان زمینه‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی را از آن منهی کرد. نمی‌توان زمانه‌ای را که اتفاق در آن می‌افتد منهی کرد. نمی‌توان همه چیز را در یک زمین مسطح دید و با ساده‌انگاری، صحنه را عقیم کرد و آنگاه دچار جزئیاتی شد که در دایره فرضی ما با هم می‌ستیزند و مقصر تمام مشکلات به نظر می‌رسند. نتیجه چنین تحلیل‌های نصفه و نیمه‌ای اثبات عقب‌ماندگی مردم منطقه و وحشی بودن روابط آنان و ضعف آنان در توانایی حکومت بر خویشتن و وابستگی آنان به غرب برای نجاتشان است. همان چیزی که تلاش می‌شود تمام مردم منطقه تا مغز استخوانشان آن را باور کنند و پس از آن هر چه اندیشه از این نهاد آلوده برمی‌آید تمنای قرار گرفتن ذیل اراده غرب باشد.
هدایت شده از تعلیقات
روایت مقاومت (1) نقد روایت‌های جاری از حاج قاسم 🔹 امروز با یک جستجوی ساده می‌بینیم ده‌ها عنوان کتاب درباره سلیمانی منتشر شده است. اینکه یک شخصیت دارای چنان عظمت و ظرفیت روحی است که می‌توان ساعت‌ها درباره او سخن گفت و از جوانب مختلف شخصیت و زندگی‌اش بهره برد، درجای خود بسیار مهم است. روایت خوش‌قلبی و لطافت روحی حاج قاسم و گرفتن شاخه گل از آن کودک خوب است ولی متوقف شدن در این و بسنده کردن به آن قطعاً غلط و ناشکری نسبت به این امکان بزرگ است. 🔹 اما مسئله این است که رویکرد ما در روایت حاج قاسم تنزل و تقلیل حاج قاسم از یک جریان و مکتب به یک شخص است. ما در دوران فقرِ قرار داریم. نمی‌دانیم چه چیزی را روایت کنیم؟ چه موضوعی را از کدام زاویه روایت کنیم؟ هر موضوعی را در چه مقطعی روایت کنیم؟ ابزار روایت ما غیر از کتاب و مقاله چه باشد؟ اساساً مقوله روایت اجتماعی چیست؟ همه این‌ها موجب شده است نتوانیم از ظرفیت وجودی و مدیریتی حاج قاسم برای انقلاب اسلامی بهره ببریم. 🔹 حاج قاسم استعاره‌ای از کنش بین‌المللی جمهوری اسلامی است. حاج قاسم نماد موفقیت ایران در صحنه رویارویی با استکبار است. با حاج قاسم می‌توان پروژه‌های بزرگ آمریکا و اسرائیل در منطقه را توضیح داد. 🔹 جامعه ما، به‌ویژه جوان ما نمی‌داند انقلاب از طریق حاج قاسم چگونه مقوله را رقم زده است. با حاج قاسم می‌توان توسعه انقلاب اسلامی را توضیح داد. با حاج قاسم می‌توان عقلانیت راهبردی انقلاب را روایت کرد. چگونه سپاه قدس نماد بروز، ظهور و امتداد است و توانسته است به‌صورت گام‌به‌گام استکبار را به عقب براند، امت‌ها را همراه کند، ما را چند گام به امت‌سازی و تمدن‌سازی نزدیک کند و دست برتر را نسبت به آمریکا در منطقه بسازد. 🔹ما از حاج قاسم یک شهید برجسته دارای فضائل اخلاقی ساختیم، و هشتک را برجسته کردیم دقیقا همان زمانی که آقا گرا دادند که حاج قاسم است. حاج قاسم باید نماد خواست، مباهات و آرزوهای همه ایرانیان و محور باشد نه متعلق به جامعه حزب‌اللهی. چه آنکه مقاومت یک امر ملی است و مربوط به همه ایران است و مقاومت در نقطه ایستاده است، نه در ناحیه خواست بخشی از ایرانیان. 🔹 از سوی دیگر تمرکز بر روایت سیره اخلاقی حاج قاسم و عدم توسعه روایت کنش کلان و راهبردی او به‌جای آنکه باشد، قعودساز است. روایت حاج قاسم باید باشد، انسان‌هایی که بتوانند در سطوح حاج قاسم عزم کنند، طراحی کنند، دوراندیش شوند، اهل طراحی راهبردی باشند، اهل جمع‌سازی باشند و به آن آرمان را در مقیاس امت اسلامی دنبال کنند. روایت حاج قاسم باید دارای ظرفیت در بین نسل جدید باشد. ➖➖➖➖➖➖ 📝یادداشت مرتبط: مرد میدان یا قهرمان ملی؟ https://eitaa.com/taalighat/838 🆔 @taalighat
در تمدن غربی که می‌خواهد نظم نوین جهانی را جا بیاندازد، غرب نر غالب است. در غرب آمریکا آن نر غالب است و می‌خواهد به دیگران بفهماند که کشورهای دیگر به دو دسته تقسیم می‌شوند. یا نرهای مغلوبند که باید از ماده‌ها فاصله بگیرند و یا ماده مفعولند که باید تن به حکم غالب دهند. غرب منطقه ما را اینگونه شناسایی می‌کند. لذا سگ نگهبانش یعنی باند تبهکار صهیونیستی را بر سر منطقه می‌گمارد و عده‌ای مستبد و مستکبر را به عنوان رئیس به رسمیت می‌شناسد و دیگران را تا سر حد تسلیم می‌فشارد. فهم ما اما از روابط انسانی فراجنسیتی است. ما میهن و جامعه را خانه و خانواده گسترده می‌دانیم. در جامعه‌ای که انسان ایرانی می‌شناسد، مادرانه‌ها و پدرانه‌ها و خواهرانه‌ها و برادرانه‌ها و دوستانه‌ها رشد می‌کنند و یک شأن اجتماعی پیدا می‌کنند. در سطح بین‌الملل نیز ما روابط نر و ماده را بر اساس غلبه نر غربی بر ماده شرقی نمی‌پذیریم و بنیاد این نگاه را باطل می‌دانیم. دانش و تجربه و باور ما نسبت به غرب نشان می‌دهد که این نوع نگاه در خود غرب نیز شایع است و تمام مناسبات آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است. آنها بر همین اساس تمرد ما از دستوراتشان را تمرد کنیزها و بردگان از صاحبانشان می‌دانند و آن را خیانت و گناهی نابخشودنی می‌شمارند. آنها معتقدند که جهان وحشی‌سرایی بوده که توسط ایشان اهلی شده و تمام حقوق مادی و معنوی این وضعیت به آنها می‌رسد و این آنها هستند که منافع مورد نظر خود را به دیگران اختصاص می‌دهند و شرایط استفاده از آن را تعیین می‌کنند. گویی خود را حاکم بالفطره شرق می‌دانند و زیست گله‌ای خود را با زور به سایر سرزمین‌ها تسری می‌دهند. انقلاب اسلامی ایران این نگاه را به کلی کور کرد و نشان داد که نمی‌توانند تجاوز خود را این نحوه صورت‌بندی‌ها لطف و خدمت تلقی کنند. اگر شرق شأن زنانه هم می‌داشت تسلیم نرهای وحشی متجاوزی مانند سلاطین غربی نمی‌شد. اما مسئله از بیخ و بن باطل است. اساسا روابط مردمان در جامعه جنسیتی تقسیم‌بندی نمی‌شود. فراجنسیتی است و در این نگاه فراجنسیتی آنچه که قله ارزشمندی به شمار می‌آید فهم روابط ولایی است که محبت‌پایه و انسان‌مدار است و دو گانه انفعال، فعالیت را جز در برابر خداوند متعال نمی‌پذیرد که وجودی لایزال است و نسبت برابری با تمام بندگان دارد و هیچ نیازی به بندگان ندارد که بخواهد آنان را به نفع خود به استعمار بکشد. بلکه سراسر لطف و رحمت و خیر و برکت است و این بندگان هستند که تصمیم می‌گیرند با این ثروت بی‌حساب چگونه روابط بین خود را اصلاح کنند. نمی‌توان انکار کرد که برخی اهالی منطقه پذیرفته‌اند که نسبت ارباب و رعیت با غرب دارند و نمی‌توانند به چیزی فراتر از آن بیاندیشند. در حالی که تمدن غرب به مراتب افول فروجنسیتی در موطن خود رسیده، عده‌ای تلاش می‌کنند مسیر مورد نظر غرب در منطقه را دنبال کنند و هر گونه مقاومت در برابر سلطه غرب را زیر سؤال می‌برند. مانند برده و کنیزی که آقایی اربابش را پذیرفته و زندگی خود را ذیل سایه سلطانی او معنی می‌کند و نظم می‌بخشد. لذا رئیس جمهور آمریکا جرأت می‌کند به شاهزاده بزرگ‌ترین کشور عربی لقب گاو شیرده بدهد و او نیز خوشحال و مسرور از لقبی که دریافت کرده وفاداری بیشتر خود را ثابت کند. اما ایران و محور مقاومت شکل گرفته پیرامون آن هرگز نخواهد پذیرفت که تاریخ به دوران استعمار خود بازگردد و تمام دیوارهای خفقان غربی را در منطقه ویران خواهد کرد.
. برخی اصرار دارند بگویند در سوریه انقلاب شده. کدام انقلاب!؟ ملتی روزهای احتضار پس از انتحار را سپری می‌کند... آیا این مردم ستمدیده به زندگی باز خواهند گشت؟! .
. در برابر فراروی هویتی مؤمنان مقاومت می‌کنند. چراغ گردسوز ایمانشان تا همین‌جا روغن داشت. .