eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
141 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
توحید اگر در ذهن ذخیره شود، هیچ گاه جهان نمی‌سازد. اما زمانی که توحید در قلب بنشیند؛ یعنی همان جایی
توحید به عنوان مبنا و عدل به عنوان بدنه و معاد به عنوان مقصد حیات دینی به شمار می‌آید. هر چند بخشی از مدعیان دینداری اعتقادی به اصل عدالت ندارند. همه اصول برآمده از توحیدند. اما اینکه در کدام مرحله کدام سطح از توحید آشکار شود، به مسئله شکل عینی‌تر می‌دهد. عدل چگونه تأمین خواهد شد؟ فروع دین می‌تواند بخشی از پاسخ ما باشد. فروع دین در اصل چند چیز نیستند. یک امر واحدند در چندین صورت. چنانکه در هر موقعیتی عمل مؤمنانه آبستن سویه‌های ده‌گانه فروع دین است. بناست فروع دین انسان را به مقام جمع برسانند و جمعیت انسانی شکل دهند. اگر خود دچار تفرقه ذاتی باشند، این امکان را نخواهند داشت. نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و تولی و تبری و امر به معروف و نهی از منکر، همه وجوه مختلف تکلیف مؤمنانه هستند. اگر این وظایف درست انجام داده شده باشد، مؤمن نباید دچار پراکندگی گردد. اگر جامعه مؤمن فروع دین را درست اجرا کرده باشد، نباید دچار تفرقه و تشتت گردد. این ده امر، از یکدیگر حمایت و پشتیبانی می‌کنند. اینها مانند ده صفتند از عمل توحیدی. به ظاهر ده هستند و در باطن یک. نماز در عین اینکه نماز است، روزه و حج و جهاد نیز هست. روزه در عین اینکه روزه است، خمس و زکات و تولی و تبری نیز هست. امر به معروف و نهی از منکر نیز عین نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و تولی و تبری هستند. جامعه‌ای که نتواند این ده نماد و نمونه را در فضای خود نهادینه کند، قطعا نخواهد توانست نفس لوامه را به نفس مطمئنه ارتقاء بخشد و از پاشیدگی و پوسیدگی رها گردد. همه اینها بناست جامعه‌سازی کنند. اصول و فروع در مجموع مقام جمع و جمعیت را تأمین می‌کنند. مقامی که موجود را آماده می‌کند تا توحید را بیابد و بفهمد و زندگی کند. مقامی که اجازه می‌دهد روح القدس بر تن جامعه نازل شود و به آن حیات طیبه ببخشد. دلیل مبارزه نظامات شیطانی با فروع دین آشکار است. آنها نباید اجازه دهند جامعه مؤمنانه به قوت و قدرت و اقتدار لازم برسد. در روزهای گذشته به ارتباط بین سه سه‌گانه اثبات و تثبیت و ثبات؛ و قوت و قدرت و اقتدار؛ و تعادل و اعتدال و عدالت اشاره رشد. عملیات دشمن ضد این سه‌گانه‌های سه‌گانه انجام می‌شود و در مقابل عملیات مؤمنانه رویکرد ایجابی برای تأمین و تقویت این سه‌گانه‌ها برای تحقق کامل و جامع و فراگیر آنهاست. تلاش مؤمن همواره در این مسیر قرار می‌گیرد که عوامل تفرقه و انشقاق را از بین ببرد و به یکدستی و یکدلی و یک‌تنی برسد. یک‌تنی یعنی همه عناصر و عوامل جزئی به یک رابطه عضوواره برسند و یک روح واحد بیابند و نسبت خود را با آن روح واحد بسنجند. اما جهان کافران بر اساس تفرقه و تفاوت است. آنها دائما با وسوسه در جزئیات، از حضور جمعی کلی فاصله می‌گیرند و با اصرار بر مهار مادی و بیرونی حداکثر تکثر و تکاثر رقم می‌زنند. لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ ۚ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ ۚ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ آنها با عوامل جمع کننده بیرونی خود را جمع نشان می‌دهند و از عوامل ذاتی اتحادبخش محرومند. بلکه دچار عوامل تفرقه‌افکن هستند. قلب محل اتحاد است. آنها توحید را تجربه نمی‌کنند و امتدادهای آن را نیز نمی‌یابند. آنها متحد نمی‌شوند، متفق می‌شوند. آنها به تفاهم نمی‌رسند، به توافق می‌رسند. آنها جمع نمی‌شوند، اجتماع تشکیل می‌دهند. زندگی آنها درون‌زا نیست. فروع دین برای کسانی قابل اجراست که مبانی آن را فهمیده و پذیرفته باشند. کسانی که مبانی توحید و نبوت و امامت را انکار یا تحریف می‌کنند، نمی‌توانند لوازم فرعی آن را پیاده کنند.
اختلال وصف العیش... بسیاری از ما تا کنون شنیده‌ایم که وصف العیش، نصف العیش. اما آیا تا کنون به تأثیرات اجتماعی این پدیده اندیشیده‌ایم؟! افراد زیادی وجود دارند که به واسطه فقر یا ضعف شخصی و شخصیتی به سمت فربه کردن نهاد وصف العیش می‌روند. در اینجا بنا نیست افراد را قضاوت کنیم. اساسا می‌خواهیم بگوییم که این امکان که می‌تواند مفید نیز باشد، چگونه با رویکرد غلط تبدیل به یک معضل بزرگ اجتماعی می‌شود. اساسا هر پدیده‌ای اگر در جایگاه خود به خدمت گرفته نشود، می‌تواند ابزار نابسامانی در زندگی فردی و اجتماعی مادی و معنوی گردد. شما می‌توانی با وصف العیش مقدار قابل ملاحظه‌ای از لذت و نئشگی را تجربه کنی. مثلا لازم نیست من صاحب جنگل باشم. تماشای جنگل برای ما لذت‌بخش است. لازم نیست هر چیزی را داشته باشیم. اگر نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم، می‌توانیم با دریافت تصاویری از آن پدیده، بخشی از لذت را داشته باشیم. زیرا ذهن ما نقش اساسی را در تولید لذت دارد. حتی کسانی که صاحب یک چیزی هستند، در بسیاری از مواقع نه با خود شیء که با وصف ذهنی آن احساس لذت می‌کنند. در روایات ما نیز مطلبی نزدیک به این معنی هست که وصف دنیا همواره بهتر از اصل آن است. بر خلاف آخرت که اصل آن همواره از وصفش دل‌انگیزتر است. فرض بفرمایید یک جامعه به دلایل مختلف دچار فقر شخصی یا شخصیتی باشد. یعنی نتواند دارایی‌های واقعی را به دست آورد. اندک اندک برای جبران این نقیصه حرکت خواهد کرد و جایگزین‌هایی برای آن خواهد یافت. تصمیم به تولید تصویر و تمرکز در محسوسات از جمله این تدبیرهاست. اگر ما امکان این را داشته باشیم که صورت‌های لذتبخش را در قاب تصویر تکثیر کنیم و آن را هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک کنیم و در دسترس قرار دهیم افراد بیشتری می‌توانند فرصت وصف العیش را داشته باشند. اگر بتوانیم بو و مزه را تکثیر کنیم و توسعه دهیم نیز چنین است. اگر شنیدن را و لمس کردن را در این مسیر به میدان بیاوریم قطعا فضای بیشتری به وصف العیش خواهیم داد. اگر بتوانیم این دنیای پوسته‌ای و قشری را به صورت مجازی تولید کنیم و آن را به صورت بازی در اختیار عموم قرار دهیم، موقعیت آن را بیشتر تثبیت خواهیم کرد. ضعیف شدن انسان و فقیر شدن او به واسطه رفتارهای ظالمانه باعث خواهد شد میل اجتماعی برای جنس ارزان بیشتر و بیشتر شود. جهان به واسطه سلطه حکومت‌های طاغوتی به سمت فقیرتر شدن و ضعیف‌تر شدن انسان پیش رفته است. راهبرد جایگزین انسان ضعیف شده چه بوده است؟ زیست نمایشی... انسان برای اینکه بتواند ارزان‌تر و راحت‌تر زندگی کند، به سمت وصف العیش حاد حرکت کرد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
اختلال وصف العیش... بسیاری از ما تا کنون شنیده‌ایم که وصف العیش، نصف العیش. اما آیا تا کنون به تأثیر
دنیای ما لبریز از راه حل‌های انسان ضعیف و فقیر است برای جبران کاستی‌ها و نادرستی‌ها. تقریبا تمام گستره صنعت تولید تصویرهای حسی در صورت‌های پنجگانه آن در خدمت اختلال وصف العیش است. رویکرد افراطی بشر به وصف العیش برای پاسخ به تمنای راحت‌طلبان است. آنان که نمی‌خواهند هزینه کنند. حال ندارند تولید موقعیت کنند. سست و کسل و بی‌انگیزه و بی‌همت هستند. مستضعفین در این جریان خود به خود بخش دیگری از مشتری‌های جهان نمایشی هستند. منفعل‌ها به جای اینکه زندگی را بسازند، زندگی را تماشا می‌کنند. این یعنی یک بازار بزرگ چند میلیارد نفری برای دنیای نمایشی. خوب بخش دوم دنیای نمایش تقویت ذهنی و توهمی آن است. پس به موازات تقویت جهان نمایشی باید بدن نیز آماده باشد تا این تصویرها را تصور و تخیل کند. انواع ابزارهای تحریک و تخدیر به کمک دنیای نمایشی می‌آیند. اگر بخواهم جهان نمایش را توصیف کنم بایستی بسیاری از پدیده‌های مدرن را بشمارم. البته که محدود به پدیده‌های مدرن نخواهد بود. ما در دنیای گذشته نیز راه‌ها و روش‌های تقویت کننده این مبنا داشته‌ایم. هجوم مردم به سوی جهان ساختگی و صنعت‌زدگی و مصرف‌گرایی و اعتیاد به ماده در همین فضا نیز فهمیده می‌شود. جامعه ضعیف تن می‌دهد به راهکارهای ضعیف. جامعه کوتاه‌‌قد تن می‌دهد به راهکارهای کوتاه‌قد. حاکمان ظالم، مستکبرین، مستبدین، اشخاص و ساختارهای دیکتاتورمآب، مردم را به سمت ضعف بیشتر سوق می‌دهند. آنها در واقع جمعیت را در نمایش رسوب می‌دهند تا بتوانند با تغییر متن فیلمنامه یک کلان فضا تولید کنند و تمام اجزاء جامعه را طوری مهار و مدیریت کنند که آسیبی به کارگردانی آنان وارد نگردد. یک سو، تماشاچیان، سیاهی‌لشگرها، بازی‌گرها، کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان، تهیه کنندگان و.... سوی دیگر هم تماشاگر، هوادار، بازیکن، کاپیتان، مربی و صاحبان باشگاه و ورزشگاه و .... اینکه ورزش ابزار سلامت است، اگر فریب نباشد، لااقل بخشی از واقعیت است. جامعه‌ای که دچار بازی با رنگ‌ها و شکل‌هاست به کودکی می‌ماند که نقاشی می‌کشد و تشویق می‌شود و جایزه می‌گیرد. جایزه... تشویق... انتظار دارم مخاطب محترم جهان پیرامونش را جستجو کند و ببیند که چه میزان از دنیایش را تصاویر غیر ضروری شکل داده‌اند تا از موهبت وصف العیش نهایت بهره‌برداری را بکند. بلکه دچار سوء استفاده از وصف العیش شود. وقتی عادت کردم بدون زحمت لذت ببرم آنگاه اعتبار راهبردهای قیمتی را نیز زیر سؤال خواهم برد. این یعنی کنار زدن فاصله‌ها و انکار ممیزی‌ها و زیر پا گذاشتن قانون و نادیده گرفتن قاعده و تبدیل شدن به یک بی‌نظم و نظام. فرد و جامعه‌ای بدون شخصیت. نصف دیگر عیش کدام است، اگر وصف العیش نصف العیش است؟ اگر مردم به سمت وصف العیش حرکت کنند، چه کسانی باید نصف واقعی عیش را تأمین کنند؟! آنگاه حداقلی باقی می‌مانند که به دنبال تأمین واقعیتی هستند که بتوان وصفش کرد. آنها حاکمان زمین هستند. آنها کسانی هستند که فریب وصف العیش را نمی‌خورند. یا فریب دهندگان هستند و یا افشا کنندگان. به نظر شما مردم کدام یک را بیشتر دوست دارند؟! به نظر من و البته طبق تجربه‌ای که دارم اولی از نظر آماری محبوب‌تر است. این به خاطر غلبه ضعف و فقر در جامعه انسانی است.
اگر جهاد با نفس را در دوایر مختلف خویشتن تحلیل کنیم، آنگاه مسیر اصلاح و صلح را خواهیم یافت. جهاد با نفس در بستر حب نفس شکل می‌گیرد. در فضای خیرخواهی و نه رقابت و خودخواهی...
اگر خداوند می‌خواست دین امری فردی باشد، آیا لازم به این همه سرمایه‌گذاری بود؟! دین فردی می‌توانست دلی باشد. دعوای دین روی مصداق‌هاست. تا وقتی کسی به مصداق‌های آشکار و روشن و معین نرسیده به دین نرسیده است.
نسبتی بین طهارت و ولایت است. حسب و نسب طیب و طاهر زمینه جریان ولایت در وجود انسان است. یک سوی داستان «لایمسّه إلّا المطهرون» است و سوی دیگر آن «انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» به حکم حدیث ثقلین که «إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَیّ الْحَوْضَ» به حریم و حرم ولایت نمی‌توان دست یافت مگر اینکه در منظومه طهارت قرار گیرد و به نسبت پاکیزگی رتبه‌ای پیش رود و ارتقاء یابد. مسیر طهارت بی‌گمان تشبه و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت است. خداوند به حق صدیقه طاهره روزیمان فرماید.
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
🔹خبر تکان‌دهنده‌ای که الجزیره مخابره کرده را شاید شنیده‌اید: صهیونیستها در مجتمع الشفاء بعد از تجاوز به تعدادی از زنان، آنها را به شهادت رساندند!!! 🔹از آن خبرهاست که اگر جهان اسلام بشنود و از غصه بمیرد رواست. 🔹هرکس آنچه در توان دارد را باید به صحنه بیاورد؛ مهمترینش به میدان آوردن مردم در کل دنیاست؛ موضوعی که چند صباحی است خیال صهیونیستها از آن، بواسطه‌ استیلای رسانه‌ایشان، جمع شده و از آن اجتماعات بزرگ در دنیا کاسته شده است. 🔹خداوندا تو شاهدی که جهان عرب که روزگاری به حمیّت و غیرت خود می‌نازید، به واسطه‌ی برخی حکام بی‌غیرت و مزدورش اینچنین به خفت و خواری تن داده است که چنین غمها و جنایات بزرگی را می‌بیند و آنچه باید بکند را انجام نمی‌دهد! 🔹خداوندا تو شاهدی که اردوغانها و ‌علی‌اف‌ها که پس پرده بخشی از مایحتاج ضروری صهیونیستها را از انرژی تا … تغذیه می‌کنند در این جنایات و توحش شریکند. @TasnimNews
هدایت شده از کوتاه و گویا
بسم الله الرحمن الرحیم رهبر فرزانه انقلاب امسال را "سال جهش تولید با مشارکت مردم" قرار دادند. چند نکته در این باره قابل توجه است: نکته اول تاکید بر نقش مردم است . رهبری گرانقدر در روز اول فروردین مشارکت مردم در تولید را اینگونه تشریح فرمودند : "برای موفّقیّت در این راه، از مشارکت مردم به معنای واقعی کلمه استفاده بشود؛ میخواهیم همه‌ی نیرو‌ها در این راه بسیج بشوند." اما باید دولتمردان مراقب باشند که مشارکت مردم به سبک خصوصی سازی در دولت‌های گذشته که بخش خصوصی فقط شامل خواص و دوستان و آشنایان و رانت خواران بود ، نشود. تجارب چهل و پنج سال گذشته هم نشان می دهد که هر جا مردم به معنی واقعی آن وارد صحنه شدند، موفقیت در آن عرصه قطعی بوده است. جمع شدن غائله های گروهک‌ها و توطئه هایی با تابلو قومیت ها و بعد از آن دفاع مقدس تا واکسیناسیونهای عمومی و کمک‌های مردمی در حوادث طبیعی و مشارکت در مقابله با کرونا و کمک‌های مومنانه مردمی ، نمونه هایی از حضور موفق مردم در تمامی عرصه هاست . باید مراقب بود مشارکت مردم در تولید به گروه خاصی منحصر نشود ادامه دارد https://eitaa.com/kootahgooya
هدایت شده از کوتاه و گویا
بسم الله الرحمن الرحیم درباره سال جهش تولید با مشارکت مردم (قسمت دوم) دومین نکته درباره شعار سال این است که برای اقشار مختلف مردم در تحقق شعار سال باید سهم آنها را تعریف کنند. برای مثال سهم آموزش و پرورش و فرهنگیان در تولید چیست؟ سهم خانواده ایرانی در جهش تولید چه می تواند باشد؟ سهم نهادهای فرهنگی و رسانه ها مانند صدا و سیما و وزارت ارشاد و ... در تولید چیست ؟ به نظر نگارنده با نگاهی گذرا به موفقیت‌های نظام اسلامی در ۴۵ سال گذشته ، نقش اول و اساسی را نیروی انسانی متعهد ایفا کرده است. پیروزی انقلاب بر رژیم شاهنشاهی محصول تربیت یافتگان مکتب خمینی بود. پیروزی در دفاع مقدس نه بخاطر سلاح و تجهیزات که تنها نتیجه ایمان و عزم راسخ رزمندگان اسلام بود. موفقیت‌های علمی و ورزشی و فرهنگی و اجتماعی همگی ناشی از انسانهای باورمند ، امیدوار و با انگیزه بود. بنابر این نقطه عطف در جهش تولید هم باید برپایه تربیت انسانهای مومن و اندیشمند و با انگیزه قرار داده شود و بر اساس همین استدلال نهادهای آموزشی و فرهنگی و خانواده در تولید یا همان تربیت ،نقش محوری دارند......ادامه دارد https://eitaa.com/kootahgooya
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ وحدت ملی، راهبرد قطعی نظام 🖊 حسین محمودزاده یکی از محورهای مورد تاکید در بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب، «سیاست قطعی نظام در حفظ و تقویت اتحاد ملی» و «عقب‌افتادگی‌ها» و «غفلت‌»‌ در این موضوع است: «نکته‌ی بعدی در باب منافع ملی مساله‌ی اتحاد دل‌های مردم است. ... ما در این زمینه متاسفانه مشکلاتی داریم. عقب افتادگی‌هایی داریم ... در این زمینه دچار غفلت شده‌ایم خودمان به دست خودمان وحدت ملی‌مان را درش اختلال ایجاد می‌کنیم. همه‌مان در این غفلت شریکیم. همه‌مان وظیفه داریم وحدت ملی را، اتحاد مردم را، اتحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم. این سیاست قطعی جمهوری اسلامی از روز اول بوده است.» ⬅️ در این زمینه سه نکته قابل توجه است: 1⃣ استفاده‌ی فروتنانه‌ی پدر و بزرگتر خانواده از صیغه‌ی متکلم مع الغیر (همه‌ی ما در این غفلت شریک هستیم)، حامل اشارات و درس‌های بزرگی برای دیگران است. افرادی که هنگام تذکر وحدت، به جای قبول مسئولیت و رعایت وحدت ملی، با فرافکنی و روحیه‌ای بچه‌گانه این بار بلندتر فریاد می‌زنند «تقصیر فلانی بود ... اول او شروع کرد ...» 2⃣ این ضمیر جمع، مرجع‌های متعددی دارد. مناسب است همه‌ی ما، از شهروندان معمولی گرفته تا کنشگران سیاسی و فرهنگی، موثرین اجتماعی و هدایتگران دینی، چهره‌های هنری و الگوهای ورزشی، هر کدام که دل در گروی پیشرفت و آبادانی ایران دارند، در خلوت خود و فارغ از مسئولیت‌گریزی‌های بچه‌گانه، رفتار خود را در موقعیت‌های مختلف (انتخابات، تب‌های رسانه‌ای در موضوعات فرهنگی و ...) ارزیابی کنیم و ملاحظه کنیم چه مقدار به ضرورت وحدت ملی توجه داشته‌ایم و چه مقدار از آن غفلت کرده‌ایم. 3⃣ کلید‌واژه‌ی «سیاست قطعی» را شاید باید به عنوان «سیاست تنظیم کننده سیاست‌های دیگر» فهمید. این راهبرد کلی، سیاست‌های جزئی را تعطیل نمی‌کند، بلکه آن‌ها را جهت‌دهی می‌نماید. در فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، دو گزینه‌ی ساده وجود دارد: ۱- رفتارهای هیجانی و احساسی که معمولا ضد وحدت هستند؛ ۲- تعطیل کردن کنشگری و به انفعال کشیده شدن از ترس اختلاف. ✅ اما انتخاب سخت‌تر، کنشگری آگاهانه و با استقامت بر اساس تبیین و روشنگری‌ست. این معنای تقدم وحدت بر سیاست‌های دیگر و لزوم سوگیری آن‌ها با راهبرد کلی وحدت ملی‌ست. @Tanbiholomah
هدایت شده از تعلیقات
📝 سال نو و محاسبه جنس سلوک با انقلاب اسلامی (استقبالی از فرمایشات آغاز سال رهبری) 🔻 محاسبه و مراقبه گاهی موردی و روزانه است و گاهی کلان و سالیانه. و اتفاقاً هردو فوایدی دارد. امام راحل انقلاب را با قواعد سلوکی معرفی می‌کنند و مسیری برای یک تکامل جمعی. پس در این باید قواعدی را رعایت کرد. 🔻 سخنرانی ابتدای هر سال آقا به‌مثابه یک سالیانه است. اینکه نقاط قوت و ضعف سالیانه خود در مقیاس ملی را مرور کنیم. این محاسبه زمینه شناخت موقعیت کنونی با مختصات واقعی آن را می‌دهد تا ابتدای سال کنیم که ضعف‌ها را تکرار نکنیم و بر امور بایسته داشته باشیم. 🔻 کانونی ترین نکته‌ای که هم روز اول سال مورد اشاره آقا بود در حوزه داخلی و بایسته‌های است و در حوزه خارجی شناخت قدرت و موقعیت و راهبرد اقدام بین‌المللی بود. 🔻 باید خط به خط این بیانات را به‌صورت طلبگی کرد اما فقط یک نکته را برجسته می‌کنم: 🔹 مسئله و مقدمه بودن آن برای مسئله حیاتی است. هرکدام از ما و جريان‌های سیاسی ببینند چه نسبتی با این امر دارند؟ 🔹 مدل ما و برآیند آن ترویج امید است یا یأس؟ 🔹 مدل ما و برآیند آن ترویج امید است یا یأس؟ 🔹 مدل ما و برآیندش ترویج امید است یا یأس؟ 🔹 مدل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ما چگونه است؟ چطور داریم همه چیز را از نقطه تاریک آن می‌بینیم. 🔻 رفقا بد نیست خودمان را با سنجه آقا محک بزنیم. دم انتخابات به اسم چه بلایی سر ذهن جامعه آوردند؟ این بلیه و و غش کردن به سمت دیدن عیوب و غفلت و نادیده گرفتن دارایی‌ها قطعاً یک روحی و نارسایی است که باید درمان شود. 🔻 وقتی این بیماری در روح انسان گسترش پیدا کند، دیگر وجهه روح انسان به‌نحوی تغییر می‌کند که نمی‌تواند هیچ امر مثبتی را ببیند و یا اگر دید آن را باور کند. وقتی این مدل در جمعی توسعه پیدا کرد با و یأس آفرین مواجه خواهیم بود که نه تنها خودشان که ديگران را نیز آسیب می‌زنند و از همه مهمتر موجب برهم خوردن نسبت افراد با می‌شوند. 🔻 کاروان انقلاب با انرژی است که حرکت می‌کند. یعنی نابود کردن کاروان انقلاب برای ادامه دادن به این مسیر تاریخی. محاسبه کنیم رفتارهای جزئی ما در کلان چه آثاری دارد. 🔻 توجه کنیم رفتار ما در شکل‌گیری محیط اجتماعی اثرگذار است. امروز محیط عمومی محیط اعتماد و امید است یا بدبینی و یأس؟ نقش ما و رفتار ما چه بوده است؟ ما به این محاسبه محتاجیم. 🔻🔻🔻🔻 🆔@taalighat