eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۶ مهر | میزان ۱۴۰۳ 🗓 ۳ ربیع الثانی ۱۴۴۶ 🗓 7 اکتبر 2024 ❌ در ۱۳ مهر ساعت ۱۴:۵۰ ظهر وارد برج می گردد. ❌ ۱۶ مهر ساعت ۳:۱۰ صبح قمر از برج عقرب خارج می شود. 🌹 متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹سفر امام حسن عسکری به گرگان 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️5 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️7 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️31 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️39 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: یا قاضیَ الحاجات "ای برآورنده ها" ❇️ این که مختص روز می‌باشد خواندنش موجب افزایش مال می‌شود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می‌باشد روایت شده است آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود بسیار بالایی دارد. ❇️  (یا ) ۱۲۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۴ سوره می‌باشد. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است. ✅ برای گرفتن روز مناسبی است. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰زمان :از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر. 🔹امروز روز سختی است. 🔹امروز برای شروع کارها خوب نیست. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود پس اززسه روز بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن حتی الامکان انجام نشود. 🔸برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد، مناسب نیست. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت،متوسط است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و حویشاوندان خوب است. 🔹در این روز، سفر توصیه نمیشود. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 پشت پا 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوثه و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ☜ صبح 04:41 اذان ظهر 11:52 ☜ مغرب 17:58 طلوع آفتاب 06:04 ☜ آفتاب 17:39 نیمه شب 23:10 🌺 🌺 براي حاجت خيلي خيلي سخت كسي كه مُضطره و با خودش فكر ميكنه ديگه به بن بست رسيده امشب در دل شب وضوبگيريد و ١١٠بار بگويد يا قاهر العَدوّ يا والي الوٓلي يا مَظهر العجايب يا مرتض علي سپس صد صلوات اينطور بفرستيد:ربّ صل علي محمد و اهل بيتي و حتما صدقه كنار بگذاريد چون اين ذكر سنگينه بسيار بسيار مجرب است. 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۴:۰۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 💓الهی که 🌸امروز و هر روز 💓ضربان قلبتان 🌸به لبخندهای مکرر 💓تکرار شودو هرآنچه به 🌸دل آرزویش را دارین 💓بی بهانه ای از آن شماشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی افرادی که هنوز کودک هستند و از مادرشان برای انجام کارهایشان نظر می‌خواهند. ❌بعضی از آقایون از لحاظ شخصیتی،کودک درونشون فعاله و نیاز به والد دارن.../دکتر عزیزی 🎥
هیچ گلی نمیتونه خودشو بو کنه هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه هیچ پروانه ای نمیتونه بالهای خودشو ببینه و خب توام مشکلت همینه! که نمیتونی خودتو ببینی چقدر زیبایی:) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⁦ ··‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
⊱ 📗 آنتونی ۴۰ ساله بود ڪه دڪترها به وی گفتند، یڪ سال دیگر بیشتر زنده نیست؛ زیرا توموری در مغز خود دارد. وی بیشتر از خود نگران همسرش بود ڪه پس از وی چیزی برای وی باقی نمی گذاشت. آنتونی قبل از این هرگز نویسنده حرفه ای نبود، اما در درون خود میل و ڪششی به داستان نویسی حس می ڪرد و می دانست ڪه استعداد بالقوه ای در وی وجود دارد. بنابر این تنها برای باقی گذاشتن حق الامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ ڪرد. او حتی مطمئن نبود ڪه آیا ناشری حاضر می شود داستان وی را چاپ ڪند یا نه ولی می دانست ڪه باید ڪاری انجام دهد. در ژانویه ۱۹۶۰ وی گفت: من فقط یڪ زمستان، بهار وتابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت و پاییز آینده، همراه با برگریزان، خواهم مرد. در این یڪ سال وی ۵ داستان را به انتها رساند و یڪی دیگر را تا نیمه نوشت. (بهره وری او در این یڪ سال برابر با بهره وری نصف عمر فورستر و دو برابر سلینجر بود.) اما "آنتونی برجس" نمرد. سرطان وی ناپدید شده بود. وی تا پایان عمرخود، ۷۰ ڪتاب نوشت. مشهورترین ڪتاب وی پرتقالهای ڪوڪی است ڪه به همت خانم پری رخ هاشمی به فارسی ترجمه شده است. پس امید وار باش معجزه همیشه هست ڪافیه ایمان داشته باشی☘
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . چقدر این روزها بی مادری رو بیشتر حس میکردم .بعد از ناهار
📜 🩷 . باشه برو دونفر باشید هم بهتره .منم خیالم راحت تره البته به ممدعلی میگم که ببره وبیارتتون .خیلی خوشحال شدم که آقام یه دفعه هم شده بی چک وچونه ودعوا وکتک به حرفم گوش داد وگذاشت برم پی آجیم .آماده شدیم وراه افتادیم تا سرجاده .تو راه به سکینه گفتم خوشگذرونی نمیرم ها میرم دنبال خواهرم یعنی باید راه برم وبگردم براش تو تا دستشویی تو حیاط میری ومیای دوساعت ناله میکنی وکمرم وپام ودلم میگی حالا چه جوری میخوای راه بیای که زود گفتی منم بیام .سکینه:راه میام تو چیکار داری نترس تو نمیخواد بهم کمک کنی . سوار ماشین ممدعلی شدیم وراه افتادیم .تموم راه فکرم درگیر بود راستش ازشهر رفتن ازخاطره خوبی نداشتم دیگه ترسیده بودم از اسم شهر .وقتی رسیدیم شهر ممدعلی گفت من برم پنجری ماشینمو بگیرم .شما هم بریدخونه من ظهر میام درخونه اعظم دنبالتون .ازممدعلی جدا شدیم ورفتم تاکسی گرفتم .سکینه:میگم اول من برم دکتر بعد بریم خونه اعظم ها مریم :ببین سکینه الان چندوقته ازآبجیم بی خبرم تو هم که چیزیت نیست حالا .پس توروخدا یه امروز رو با من باش وبه من کمک کن .وقتی رسیدیم در خونه هرچقدر در زدم کسی درو باز نکرد .از همسایه بعلی پرسیدم که گفت :ما یه چند روزی خونه نبودیم وقتی اومدیم دیگه از اون روز من اعظم وندیدم چندبارم رفتم درخونشون جواب ندادن .ببین با اون خونه در کرم داره با اونا زیاد رفت وآمد داشت یه سوال ازشون بپرس شاید بدونن . سریع تشکر کردم ورفتم دراون خونه رو زدم .کسی جواب نداد خونه نبودن .نشستم جلو در خونه ودائم سکینه غر میزد .کلافه شده بودم که یه خانم چادری بایه زنبیل دستش .رفت جلو خونه ای که درکرم داشت وباز کرد وسریع بلند شدم گفتم خانم خانم جون ببخشید .بله فرمایید؟من خواهر کوچیک اعظمم همسایه ها گفتن با شما رفت وامد داشته ما الان دوسه سالی هست ازش بی خبریم توروخدا اگه خبری ازش داری بگو بخدا دوساعته اینجا نشستیم والان شب میشه باید برگردیم ده .خانمه زن مهربونی بود .تعارف کرد وبه زور مارو برد خونه وچایی داغ ریخت گذاشت جلومون وگفت:پس کجایید شما هم خانواده اید اگه بدونی طفلک اعظم چی کشید تو این کوچه .شوهرش بیکار شده بود وبا یه چند نفر دوست شده بود که نارفیق بودن و شب تا صبح نمیومد خونه .اعطم بدبخت نون خالی هم نداشت که با بچش بخوره.صاحب خونه هم هرروز جلو در خونه بود تا روز آخر صابخونه وسیله هاشو ریخت تو کوچه شوهر نامردشم نبود .بدبخت اعظم با اون بچه واون شکم نشست گوشه کوچه که من با التماس آوردمشون خونه یه لقمه نون دادم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌شخصی که باعث ازدواج دو نفر شود طبق روایات معصومین چه پاداشی دارد؟ ((⚜امیرالمومنین علیه السلام : بهترین وساطتها این است که میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود ، تا سر و سامان بگیرند 📚میزان الحکمه جلد ۵ صفحه ۸۷)) 🎥 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
«گاهي كمي تنها بمان ...» 🔸🔹ثابت شده که تنهایی و خلوت کردن با خود یکی از نیازهای مهم بشر در این دنیای پر سر و صدا است. در واقع، تنهایی به ما فرصت می دهد تا به طریقی بسیار گسترده تر با بقیه ارتباط برقرار کنیم. 🔹🔸تنها بودن به ما این امکان را می دهد تا زندگی هایمان را تنظیم و تعدیل کنیم. به ما شکیبایی، ثبات، و توانایی برای برآوردن نیازهایمان اهداء می کند. تنهایی میل ما به اکتشاف و کنجکاوی ما برای کشف ناشناخته ها، فردیت و امید ما به آزادی را دو چندان می کند. در واقع اوقات تنهایی سوخت زندگی ما را تامین می کند. 👈و اکنون بیش از پیش، نیاز به تنهایی داریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ترفندی برای قهر نکردن همسر - این فرد آسیب دیده است ❤️·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . باشه برو دونفر باشید هم بهتره .منم خیالم راحت تره البته
📜 🩷 . خودش که پوست واستخون خیلی بدبختی کشید من تا الان فکر میکردم پدرم نداره .واقعا متاسفم چه جوری دلش اومده پدربچشو ول کنه .مریم:الهی بمیرم برای آبجیم .حاج خانم من اصلا نمیدونستم که تو این وضعیت واصلا خبر نداشتم که دوباره باردار شده یا اینکه عباس اینقدر بد شده وآبجیمو اذیت میکنه آخه اونا خیلی خیلی همدیگرو دوست داشتن با بدبختی وخودکشی کردن وتهدید به هم رسیدن بخدا .توروخدا حاج خانم بگو بعدش چی شد الان کجاست آبجیم .رقیه خانم:هیچی دیگه دخترم یه دوسه روزی اسباب اساسیه تو کوچه بود واعظم وملیحه هم به زور آوردم تو خونه ما موند .عباسم ازش خبری نبود تا بعد دوروز اومد وقتی دید که چی شد رفت ویه روز بعد اومد وسیله ها رو اعظمم برد یه چندروزی من ازشون بی خبر بودم چون اعظم خودشم نمیدونست کجا میخوان برن .تا چندوقت بعد اعظم زنگ زد وگفت که تو محله چشمه پایین یه اتاق گرفتن ونشستن (چشمه بالا اسم یکی از پایین ترین وداغون ترین محله های شهر هستش که اصلا جای بردن وزندگی کردن با زن وبچه نیست بیشتر مجرد ها ومعتادها وساقی ها اونجا سکونت دارن )گفت بالاخره یه روز مریم خواهرم میاد دنبالم بهش بگو که من کجام فقط اون سراغمو میگیره .با شنیدن حرفای رقیه خانم جیگرم آتیش گرفت اصلا نمیدونستم چیکار باید بکنم کجا باید برم کل شهر دور سرم میچرخید چقدر دلم برای بدبختی های خودمون میسوخت .بلند شدم وگفتم توروخدا رقیه خانم ادرسو برام دقیق بنویس من سواد ندارم زیاد میترسم اسمش یادم بره به سکینه هم گفتم تو ممدعلی برو دکتر یا برو خونه یکی از خواهرات چون من معلوم نیست کی برگردم .ولی قبول نکرد وگفت منم میام حاجی بفهمه که تنها رفتی برای دوتامون بد میشه .رفتم پرس با پرس سه چهار بار اتوبوس سوار شدیم ویه دوساعت هم پیاده رفتیم .انگار اون سر دنیا خونه گرفته بودن .وقتی رسیدیم سرکوچه خونه سر کوه بود یعنی باید نزدیک هزار تا پله شایدم بیشتر بالا میرفتیم تا برسیم .محل کر وکثیف وداغون که اصلا ماشین وموتور ازش رد نمیتونست بشه .تموم کوچه ها ومحله های جوونهای داغون وکه هرکی رد میشد تیکه مینداختن .نصفه راه سکینه وایساد وای مریم من دیگه نمیتونم بیام .رفتم وگفتم توروخدا سکینه من که بهت گفتم نیا حالا هم که اومدی باید بیای دیگه میخوای بمونی تو کوچه پیش اینا ؟پاشو من کمکت میکنم .دستشو انداختم رو شونمو ویه دستمم دور کمرش گرفتم و با هر بدبختی بود رسیدیم ته کوچه .یه خونه با یه در آبی رنگ که رنگش ریخت
هر دو بخوانیم 💞 اجازه ندید تو زندگیتون حرمت‌ها از بین بره🙂 ❣زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، می‌شود كلاف سردرگم، گره مى‌خورد، می‌پيچد به هم، گره‌گره مى‌شود. 👈 بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى. زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگ‌تر مى‌شود، کورتر مى‌شود. يک جايى ديگر نمى‌شود کاری كرد. ❣بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود. 👈 يادمان باشد گره‌هاى توى كلاف همان دلخورى‌هاى كوچک و بزرگند، همان كينه‌هاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد. زندگى به بندى بند استْ به‌نام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است... 😔 ❤️
⚡️🌸 ویژگی های مردایده آل برای ازدواج 👈تکیه گاه شماست 🔹️بیشتر بانوان در زندگی مجردی دوست دارند زمانی که ازدواج می کنند به همسر خود تکیه کنند. مرد ایده آل تمام زنان مردی قوی است که همواره مراقب آنهاست و از آنها محافظت می کند. زنان دوست دارند تکیه گاه محکمی داشته باشند. اگر این تکیه گاه متزلزل شود و مرد ضعیف باشد قطعا زن امیدی به آینده با او نخواهد داشت. توصیه ما به شما این است این ویژگی را مورد توجه قرار دهید. ❤️
🌷🌷🌷 ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف و توانگران را دادی به طرح. صاحب دلی برو بگذشت و گفت: زورت ار پیش می‌رود با ما با خداوند غیب دان نرود زورمندی مکن بر اهلِ زمین تا دعائی بر آسمان نرود حاکم از گفتنِ او برنجید و روی از نصیحتِ او در هم کشید و برو التفات نکرد، اَخذتهُ ألْعزَّةُ بِألْاثمِ،  تا شبی که آتشِ مطبخ در انبارِ هیزمش افتاد و سایرِ املاکش بسوخت و از بستر نرمش به خاکسترِ گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص برو بگذشت و دیدش که با یاران مي‌گفت:  ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد. گفت: از دودِ دلِ درویشان. به هم بر مکن تا توانی دلی که آهی جهانی به هم بر کند چه سال‌های فراوان و عمر‌های دراز که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت چنان که دست بدست آمده ست مُلک به ما به دست های دگر همچنین بخواهد رفت گلستان باب اول، حکایت ۲۶ ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 در زبان فرانسوی ؛« raison d'être » به معنی دلیلی برای وجود داشتن و زندگی کردن . ‌. . دلیلی برای ادامه دادن . . . دلیلی برای پیشرفت کردن . . . مثل وقتی که کسی رو پیدا میکنی که بی دلیل میشه دلیلی برای حال خوبت ! دلیلی برای زندگی کردنت ! مثل‌ تو که شدی دلیلی برای زندگیِ من😘❤️‍🔥🍃💞💋 ❤️
تعمیم تجربه ✅اینقدر تجربه های غلط و حتی درست خودمون رو تعمیم ندیم به دیگران: 🔺اصلاً ازدواج نکن، من جای تو بودم تا آخر عمر ازدواج نمی کردم 🔺من اگه میدونستم اینقدر ازدواج خوبه زودتر ازدواج میکردم و... 1⃣ اولا تجربیات ما دلیل بر درست بودن اون موضوع و یا غلط بودنش نیست که بخواهیم ازش نتیجه گیری کنیم، در بسیاری از موارد ما انتخاب های غلط و تجربیات بدی داشتیم 2⃣ و دیگر آنکه هرکسی شرایط خاص خودش را دارد، ممکنه سنی که شما ازدواج کردید برای فرد دیگر با توجه به شرایطی که دارد نامناسب باشد و برعکس! 👈ما قرار نیست نگاه سیاه و سفید داشته باشیم به موضوعات، بلکه باید نگاهمون خاکستری باشه... 🌷🌸🍃🌺🍃🌸🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلهای شیشه ای 💔 رفتارهای سنگی 🪨/دکتر صاحبی 🎥 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
🌿🌺﷽🌿🌺 همه‌ٔ ما تا زنده‌ایم بین اوقاتِ غم و شادی تاب می‌خوریم زندگی یک تابِ بازی است دنیا ما را بین غم و شادی تاب می‌دهد تا یاد بگیریم چگونه به تعادل برسیم باید هنگامِ شادی با فروتنی و هنگامِ غم با اُمید خودمان را محکم نگه داریم و به خدایی مطمئن باشیم که ما را نخواهد انداخت پس با آرامش و اطمینان زندگی را بازی کنیم یه نگاه به خودت بنداز ببین خودتو چقدر درگیر چیزای بی ارزش کردی ببین چقدر داری به خودت ظلم میکنی غم میخوری و استرس داری می ترسی از آینده ای که هنوز نیومده می ترسی از اتفاقاتی که اصلا قرار نیست اتفاق بیفتن و دلیل این همه ترس و احساس بی پناهی اینه که یه جایی در اعماق وجودت خدا رو فراموش کردی و فکر میکنی تنهایی چرا خدا رو حس نمیکنی دیگه خدا چه جوری باید بهت بگه که من هستم چقدر آیه و نشانه باید بفرسته که باورش کنی و بفهمی که بالاسرت قدرتی هست به اسم خدا خدایی که بی اذنش برگی از درخت نمی افته و خدایی که اگه برات بخواد هیچکس جلودارش نیست پس خودت رو دست غم و غصه نده و توکل به خدا مطمئن باش خدا خودش بغلت میکنه و آرومت میکنه. جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
📚داستان کوتاه شأن و منزلت بسم الله گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد . شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. 📚 خزینةالجواهر ص 612 ✨✨✨
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . خودش که پوست واستخون خیلی بدبختی کشید من تا الان فکر میک
📜 🩷 . لای در باز بود درو باز کردم ورفتم تو حیاط یه بیست تا بچه گوشه حیاط بازی میکردن وگریه میکردن .یه سری لباس میشستن ویه سری سبزی پاک میکردن .دورتا دورحیاط اتاق های کاهگلی وداغون بودو یه پیرمرد با عصای ویه ماه گرفتگی بزرگ روی صورتش روی پلها نشسته بود جلو رفتم وگفتم اتاق عباس کجاست اسم خانمش اعظم هست نگاهی از سر تا پای ما انداخت وبا عصا به یه اتاق کوچیک ته حیاط اشاره کرد .سریع پر کشیدم سمت اتاق در زدم یه دختر بچه درو باز کرد گفتم ملیحه تویی خاله آره تو ملیحه ای ..با شنیدن صدای من اعظم ازتو اتاق گفت بالا خره اومدی مریمم چقدر دلم برات تنگ شد بود .یه نیم ساعتی تو بغل هم گریه کردیم .پا تو اتاق گذاشتم .هیچی هیچی تو اتاق نبود یه گلیم پاره زیر پاشون ویه گاز پیکنیکی ویه کتری داغون گوشه اتاق ودیگه هیچی .گفتم آبجی چی شده چرا اینجوری شدی چرا به ما یه زنگ نزدی .میدونی چه بدبختی کشیدم تا پیدات کنم تو هم مارو فراموش کردی اره .؟ اعظم:ای آبجی زندگیمون خیلی خوب بود وخوش بخت بودیم .یه دفعه عباس شروع کرد بداخلاقی کردن وشبا دیر میومد ووقتی هم میومد میخوابید وقتی هم میگفتم چرا نمیری سرکار هیچی نداریم منو ملیحه رو میگرفت به باد کتک واسه جون بچمم که شده مجبور بودم ساکت بمونم وهیچی نگم .ولی کم کم دیگه هیچی برای خوردن نداشتیم وصابخونه هم پنج شش ماه بود کرایه خونه نداده بودیم .عباس هم دیگه دوسه روزی یه بار میومد خونه اونم با سرو صدا ودعوا .تا اینکه دوباره فهمیدم باردارم ولی با این شرایط ملیحه اصلا نمیخواستم یکی دیگه رو هم بیارم بدبخت کنم واسه همین واسه یه دکتر که بتونم بچه رو سقط کنم گشتم وپیدا کردم ولی نمیدونم کدوم از خدا بی خبر به عباس خبر داد وسر بزنگاه اومد ومنو با کتک آورد بیرون وتموم مطب دکترو هم به هم ریخت .عباس بد درگیر مواد شده مریم دوستای نابابش بیچارش کردن .یه شب دوستاش آورد خونه وهمه مست ونعشه بودن ومن وملیحه از ترس اینکه به ما نزدیک نشن گوشه حیاط کز کردیم تا برن .ولی به عباس گفته بودن که زنت بازم بچتو میندازه وواسه کوتاه کردن زبونش که بهت گیر نده بهش مواد بده تا دیگه نتونه بهت زخم زبون بزنه وبعد از رفتنشون عباس حسابی مهربون شده بود وهی به من تعارف میکرد که حالت خوب میشه وکمردردت خوب میشه واین حرفا وقتی دید زیر بار نمیرم تا میخورد کتکم میزد دنده هام شکسته بود وتموم بدنم زخم وزیلی که از ترس اینکه مرده باشم .منو ملیحه رو میبره جلو بیمارستان وولمون میکنه ومیره که با گریه ملیحه بالای سرم دکترا میفهمن ومارو میبرن..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥با پاک کن نشستن در کنار کودک چه بلایی بر سر فرزندان می‌آورید؟! - احساس اضطراب و ترس می‌کنند و مانند کفگیر به دست گرفتن برای زدنشان عمل می‌کند!/روانشناس پهلوان نشان
گل دختر عزیزم ، پسری که با شما قصد ازدواج 💝 دارد باید این نشانه ها را داشته باشد👇 ✅شما را به خانواده خود معرفی میکند ✅ برای مراسم خواستگاری رسمی اقدام می کند ✅شرایط و محدودیتهای شما بعنوان یک دختر را می پذیرد ✅مدام راجع به مسائل جنسی صحبت نمیکند ✅به دنبال ارتقاء شرایط خود از نظر شغلی - تحصیلی- خدمت سربازی میباشد ✅برای ازدواج با شما شتاب میکند ✅با شما صادق است ✅همه روشهای شناخت را در اختیار شما میگذارد ✅ثبات تصمیم گیری دارد ✅در خصوص خانواده شما سوال زیاد می پرسد ✅سعی در شناخت بیشتر شما دارد ✅برای شما وقت میگذارد ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹فقط خداست 💎 که میشود با دهان بسته صدایش کرد. 💎میشودبا پای شکسته هم به سراغش رفت. 💎تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد. 💎تنها کسی هست که وقتی همه رفتند میماند. 💎وقتی هم پشت کردند آغوش میگشایدو.....
💫 استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟» شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردی‌مان را از دست می‌دهیم.» استاد پرسید: «این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟» شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.» سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.» استاد ادامه داد: «هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.» •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
🔸زن و مرد در زندگی مشترک باید همراه یکدیگر باشند. هیچکدام از آنها معصوم نیستند و لذا ممکن است در زندگی، صفات و رفتارهای نامناسبی را در شرایط‌ مختلف از خود نشان دهند. 🔸هر صفت زشت و یا اخلاق بد همسرتان را یک بیماری حساب کنید که برای اصلاح یا مدیریّت آن نیاز به همراهی با اوست. نگاهتان به او فرد بیماری باشد که نیاز به کمک و همراهی شما دارد نه بیماری که به حال خود رهایش کنیم. 🔸مهربانی، صبوری، تحریک نکردن صفات زشت همسر، تشخیص نیازهای بجای او در حین بیماری، نیّت خالص و نگاه اخروی از ملزومات و ویژگیهای یک همراه مریض است و البته مراجعه به مشاور متبحّر مذهبی، کمک فراوانی به شما و همسرتان می‌کند. 🔸از امروز نقش همراه را برای همسرتان ایفا کنید تا نتایج زیبای آن را ببینید. ❤️