eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
مستقل بودن تصمیم گیری رو شدیداً آسون میکنه؛ برای این که قبول می کنید تنها شخصی هستید که تحت‌تأثیر تصمیماتتون قرار میگیرید، ولی وقتی استقلال کم تر و وابستگی بیشتری به افراد دیگه برای حمایت عاطفی و مالی داشته باشید، تصمیم گیری برای شما جزء سخت ترین کار ها میشه. افرادی که کمتر مستقل هستن ، رغبت بیشتری به تکیه کردن به دیگران دارن. علتش هم میتونه این باشه که این افراد نمی خوان خودشون برای خودشون تصمیم بگیرن یا شجاعت این رو ندارن که تو زندگی خودشون با مشکلات به تنهایی رو به رو بشن بدون اینکه فردی کنارشون باشه. داشتن همچین شخصیتی می تونه شما رو به یه شخص نیازمند تبدیل کنه. هرچقدر بیشتر مستقل باشید، عزت نفستون به همون نسبت افزایش پیدا میکنه و ارزشتون هم بیشتر میشه. برای این که شما هرچقدر تجربیات بیشتری به دست بیارید، افق دید وسیع تری پیدا کنید، ارزش کلام بالاتری هم به دست میارید و از طرف دیگه ای هم عزت نفستون افزایش پیدا میکنه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💞 معمولاً افرادی که در کودکی، از مهرباني و مهر کافی بهره‌مند نبوده‌اند، در دام اعتياد به روابط عاطفی گرفتار می‌شوند. 💞 متخصصان بر اين باورند که «خودکم‌بینی و کمبود عزت‌نفس» در افرادی که در کودکی مهر و محبت کافی دريافت نکرده‌اند، در بزرگسالی آنها را به وابستگی شديد و اعتياد عاطفی سوق خواهد داد. 💞 بسياری از اين افراد، در کودکی تنها گذاشته شده يا رها شده‌اند و به همين دليل، با تمام وجود می کوشند تا به روابط عاطفی خود «بچسبند» و از ترک‌شدن دوباره به هر قيمتی جلوگيری کنند. 💞 اين افراد گاهی، در گرداب روابط عاطفی ويران ‌کنندهای می افتند، ولی به جهت ترس از ترک‌ شدن و تنها ماندن، از تمام کردن اين رابطه دوری می‌گزينند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 خوبی و مهربانی تبدیل به جنس خودش میشه.🌷/دکتر الهی قمشه ای 🎥 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
معیارهای اشتباه درانتخاب همسر ۱- نداشتن شناخت کافی ۲- ازدواج به امید تغییر ۳- انتخاب هیجانی و عاطفی ۴- انتخاب از روی ظواهر ۵- احساس تنهایی ۶- انتخاب از روی قسمت ۷- عدم مشاوره تخصصی ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . از پتو وبالش حتی دوتا استکان نبود چایی بریزیم بخوریم .فق
📜 🩷 .مریم زندگیم خوب بود بچه ها یکم بداخلاقی میکردن  مخصوصا وقتی فامیلهای حسین رو میدیدن ولی من باهاش خوب بودم مثل بچه های خودم شده بودن .زندگی رنگ ورو گرفته بود کم کم وسیله خریدیم .حسین میرفت بندر عباس کاسبی وسه چهار ماهی یه بار میومد من هم اینقدر پولهایی که برامون به عنوان خرجی میزاشت رو پس انداز میکردم که به شش ماه نرسیده دوتا گاو چند تا گوسفند خریدیم و یکم وضع مالیمون خوب شده بود .برای همین مادر حسین وزنداداشاش چشم دیدن منو نداشتن میگفتن با اومدن تو حسین از ما بریده .مادر زن قبلی حسین همسایه ما بود  شش هفت تا خونه اونورتر از ما ولی اخرین خونه بود ونزدیک قبرستون بود خونشون .حسین همیشه میگفت جای خونشون قبرستون بوده صافش کردن وروش خونه ساختن برای همین صداهای عجیب میاد شبا از تو خونشون .مادر زن حسین اسمش فاطی بود وروزی سه چهار بار میومد خونه ما .هرچقدر همسایه ها میگفتن راهش نده چه معنی داره این باز بیادوبره یه دختر تو این داشته که مرده ورفته تموم شده .ولی من دلم براش میسوخت نمیخواستم فکر کنه من جای دخترشو گرفتم بعد هم میگفتم چندتا نوه داره که براش بوی دخترشو میدن گناه داره بگم نیاد . دوسه ماهی بود حسین رفته بود ومنو بچه ها تنها بودیم دلم شور میزد .محمود یه سال ونیمش شده بود .محرم وصدیقه پسر وزن همسایمون بودن باهم رفت وامد داشتیم محرم پسر جوونی بود ازغروب اومد جلو در خونه ما هی التماس میکرد آبجی مریم توروخدا امشب بیایید خونه ما شب نشینی تو روخدا ما هم تنهاییم .دلم شور میزد برای همین قبول نمیکردم محرم رفت وبا مادرش صدیقه اومد باز هم قبول نکردم تا اینکه محبوبه ودخترا شروع کردن التماس که بابا نیست وما حوصلمون سر رفته بریم .بالاخره راضی شدم به خاطر بچه ها برم . بعد از شام آماده شدن ولی محمود خواب بود .اینقدر هم بهونه گیر بود وبدخواب که اگه جابه جاش میکردی تا دوروز وق میزد ودیگه نمیخوابید برای همین من به محبوبه گفتم محمود خوابه نمیشه هم بلندش کنیم ببریم بی قرار میشه خوابزده میشه .شما برید من بمونم پیشش .ولی محبوبه پاهاشو زمین میکوبید ومیگفت بدون تو نمیریم ما رومون نمیشه محمود بزار خونه من چنددقیقه یه بار میام بهش سر میزنم اگه بیدار شده بود با خودم میارمش قول میدم آجی بریم دیگه جون من .منم قرآن ویه تیکه نون گذاشتم بالای سر محمود ورفتم .هی به محبوبه میگفتم گوش کن ببین صدای گریه محمود نمیاد .دوسه باری فرستادمش خونه وگفت محمود هنوزم بیدار نشده .. .
🔻 خانم با وجود جذابیت و ظاهری عالی 🔹 اگر عصبی باشد 🔹 اگر بهانه گیر باشد 🔹 اگر غرغرو باشد 🔹 اگر استرس داشته باشد 🔹 اگر نسبت به مسائل بدبین باشد 🔺 کم کم ارزشهایش را پیش همسر از دست خواهد داد زنان خوش‌بین جذابند؛ جذاب بودن مهمتر از زیبا بودنست، زیبایی عادی میشود؛ اما جذابیت عادی نمیشود چرا که اولی در ظاهر و دومی در باطن است ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مــي دوني مَـــرد کــيه.؟🍂🌺 اگر دست کسی رو گرفتي و پس نزدی مَردي ... اگر درد داشتی و دم نزدی مَـــردي ... اگر غم داشتی و غم ندادی مَـــردي ... اگر نداشتی و بخشیدی مَـــردي ... اگر کم آوردی ولی کم نذاشتی مَـــردي ... اگر دلت گرفت ولی دلگیر نکردی مَـــردي ... اگر از خودت گذشتی مَـــردي ... اگر گردنت رو به زمین خم بود مَـــردي ... اگر جلوی نامرد قد علم کردی مَـــردي ...!🍂🌺 🎙 @daneshanushe✍️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم زندگیم خوب بود بچه ها یکم بداخلاقی میکردن  مخصوصا وق
📜 🩷 .مریم صدیقه هم مدام منو سرزنش میکرد که تو خیلی وسواس داری بچه خوابیده دیگه بابا بشین مگه پشتت میخ داره به زمین نمیاد .یه نیم ساعتی به حرف زدن وبازی بچه ها سرمون گرم شد صدیقه هم هشت تا بچه داشت وصدا به صدا نمیرسید تا اینکه انگار تو دلم رخت میشستن یه دفعه ای بلند شدم وگفتم پاشید بچه ها من دیگه نمیتونم بمونم .صدیقه هی اصرار کرد که مریم تازه سرشبه هنوز ساعت ده نشده یه ساعتم نیست اومدین بشینید بچه ها داشتن بازی میکردن .نکنه جن زده شدی دختر .گفتم خیلی ممنون آبجی صدیقه بخدا نمیتونم بمونم یه موقع حسینم میاد ببینه خونه نیستیم نگران میشه محمودم گریه کنه صداش نمیاد .راه افتادیم سمت خونه رفتیم ولی تا رسیدیم در خونه باز بود ترس تموم وجودمو گرفت دوییدم تو اتاق دیدم محمود نیست .دودستی زدم تو سر خودم وگفتم محبوب خاک به سرمون شد محمود نیست مگه درا قفل نبود .نفسم بند اومده بود از ترس .با بچه ها تموم سوراخ سمبه ها رو گشتیم حتی پشت وبوم وطویله هرجایی که فکر میکردیم ولی نبود که نبود .محبوبه گفت خونه فاطی آجی بریم ببینیم اونجا نرفته .گفتم اخه مگه راه میره بعدم تو این شب وتاریکی اونجا قبرستون بچه جرآت نمیکنه .ولی چاره ای نداشتم دوتایی با سلام وصلوات با محبوبه رفتیم در خونه فاطی آجی زنگ زدیم  محبوبه با تته پته گفت فاطی آجی محمود اینجاست .آجیش گفت نه اینجا نیست مگه محمود راه میره من دیگه توان نداشتم رو پاهام بمونم افتادم رو زمین که فاطی محمود تو بغلش اومد گفت کجا بودید چرا مواظب محمود نبودید .با دیدن محمود جون دوباره گرفتم بلند شدم بغلش کردم خدایا شکرت .فاطی ابجی چه جوری اومده اینجا آخه تو رفتی خونمون ؟فاطی:نه بابا ما داشتیم جا مینداختیم بخوابیم که دوبار زنگ در خونه رو زدن اومدم پایین دیدم محمود پتو پیچیده پشت در خوابه رو زمین .هیچ کی هم نیست همه جارو نگاه کردم کسی نبود منم بردمش بالا .محبوبه اینجور هوای برادراتو داری بزار بابات بیاد به حسابتون میرسم .محمود وبرداشتم وراهی خونه شدم دلشورهام بیخودی نبود .میترسیدم اگه حسین بفهمه یا پدرو مادرش چه فکری درمورد من میکنن حتما میگن من هرشب بچه رو ول میکنم میرم .تو سرم هزارتا فکر بود ولی هزار بار خداروشکر کردم ویه سفره حضرت رقیه نذر کردم برای پیدا شدن محمود ..
💕 آه کشیدن برای داشته های دیگران انگیزترین کار و ندیدن داشته های خود ترین کار دنیاست! ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
در این شب زیبـای زمستانی دعا میکنم کلبه دلاتون همیشه آرام باشه و شادی و برکت مثـل باران رحـمت از آسمان براتـون بباره
تقویم نجومی اسلامی ✴️ شنبه 👈 19 آبان/ عقرب 1403 👈7 جمادی الاول 1446👈9 نوامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر: ✅آغاز نویسندگی و نگارش کتاب و مقاله. ✅آغاز عمارت و بنایی. ✅درختکاری. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅شکار و صید و دام گذاری. ✅مناظره و بحث. ✅شروع به کسب و کار. ✅مسافرت. ✅اقدامات قضایی. ✅و دیدار روسا و مسئولین خوب است. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید. 🚘مسافرت: مسافرت خوب است. 👶زایمان خوب و نوزاد برای پدر و مادر و خودش مبارک و خوش قدم است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ختنه و نام گذاری کودک. ✳️رفتن به منزل و مکان نو. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️درختکاری. ✳️تعمیر خانه. ✳️معامله و خرید خانه. ✳️کندن چاه و جوی و کانال. ✳️و پیمان گرفتن از رقیب نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت و ثروت می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث مرگ ناگهانی است. 💑حکم مباشرت امشب شب یکشنبه: مباشرت برای سلامتی بدن خوب است. 😴😴 تعبیر خواب: خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است. لیحق الحق و یبطل الباطل... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است و از این قبیل امور قیاس شود. کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶ 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
الهی به امید تو 🌹🌹🌹🌹 صبحتون بخیر و شادی 🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫💫 رفتار مناسب نوجوانی که دوست دارد خارج برود - اگر می‌خواهد مستقل شود و والدین کمکی نکنند برود/دکتر عزیزی 🎥 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
اگر گذشته ات رو تو گذشته رها نکنی، آيندت رو خراب ميکنه. برای چيزي که امروز به تو ميده زندگي کن، نه چيزی که ديروز ازت گرفته.
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم صدیقه هم مدام منو سرزنش میکرد که تو خیلی وسواس داری
📜 🩷 .مریم چند روز از ماجرای محمود گذشته بود و من ذهنم درگیر بود که محمود چه طوری رفته اونجا تو اون تاریکی شب که سگ ها دورتا دور خونه پارس میکنن .تا اینکه فهمیدم مادر زن حسین با صدیقه نقشه کشیدن وکه مارو به زور ببره خونشون وتو اون فاصله که ما گرم صحبت بودیم محرم میره خونه ومحمود رو با پتوی سرش میبره میزاره جلو در خونه فاطی وزنگ میزنه وپشت دیوار قایم میشه تا درو باز کنه .اینجوری میخواستن به حسین بفهمونن که من مواظب بچه ها نیستم وصبح تا شب وشب تا صبح تو خونه اینو واون میرم وزن زندگی نیستم .میخواستن که بچه هارو ازمن بگیرن .با این وجود که فهمیده بودم نقششونو ولی باز به روی فاطی نیوردم وهمچنان تو خونمون رفت وآمد میکرد تا اینکه سر ظهر حسین بعد از چندماه با توپ پر اومد ودروبالگد باز کرد به من چیزی نمیگفت ولی حسابی با محبوبه دعوا کرد ومیگفت لنگت دراز شده چرا مواظب نبودی پس کدوم گوری بودی ازحرفاش فهمیدم بله قبل از خونه اومدن یکی خبرارو داده وحسابی پرش کرده  کارد بهش میزدی خونش درنمیومد مثل آقام اهل کتک زدن ونفرین دادن هم نبود فقط تو خونه میچرخید وخشن ترین وزشت ترین فحشش کثافت مثل گاو میمونی بود .به زور راضیش کردم نشست ویه چایی ریختم وتموم ماجرا وسمج شدن محرم وصدیقه رو تعریف کردم .بعد هم گفتم نقشه اینا بوده ما نیم ساعتم نموندیم خونه اونا .یکم فکر کرد وکفشاشو پوشید ورفت درخونه فاطی .پدر زنش که شوهر فاطی آجی بود اسمش کاظم بود وحسین رو خیلی دوست داشت واز این مردایی بود که رو به زن نمیداد واز دست کارهای فاطی عاجز بود .ترسیده بودم بلایی سرش بیاد چادرمو برداشتم ومحمود وسپردم به محبوبه ودنبالش رفتم .حسین عصبانی رفت سراع کاظم وگفت نمیتونی جلو زنتو بگیری بگو من جلوشو بگیرم تا دخترشم زنده بود تو رابطه وخونه ما دخالت میکرد ولی الان دیگه فرق میکنه مریم زنه منه منم دوسش دارم با این چیزا هم ولش نمیکنم پس پاتو ازگلیمت درازتر نکن .کاظم جلو حسین وگرفت وگفت چیشده مگه ؟حسین :از زنت بپرس .کاظم کمربندشو باز کرد وگفت باز چیکار کردی چرا اروم نمیگیری چیکار داری به زندگی بقیه کی میخوای آدم بشی تو .شروع کرد فاطی رو کتک زدن .دلم براش سوخت ولی گذاشتم کمی بزنه بعد برم جلوتا اینکه یاد بگیره وبترسه دیگه تو رابطه من با حسین وبچه ها دخالت نکنه .. ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
✅تلنگر ✍بعضی آدم‌ها مثل چوب‌ خشک‌اند! تا عصبانی می‌شوند، آتش می‌گیرند و همه جا را دودآلود می‌کنند. همه جا را تیره و تار کرده، اشک آدم را جاری می‌کنند. ولی بعضی‌ها این طور نیستند؛ مثل عودند... وقتی حرفی را می‌زنی که ناراحت می‌شوند و آتش می‌گیرند، بوی جوانمردی و انصاف می‌دهند و «گذشت»، انگیزه‌ی انتقام را در آن‌ها خاموش می‌کند. این است که می‌گویند: «هر کس را می‌خواهی بشناسی، در وقت عصبانیت و بشناس.» 🖌 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 تا چه حدی حریم خصوصی است ونباید توي کار همسر سرک بکشیم ❇️تو حریم خانوادگی باید اعتماد سازی بکنیم.... ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
🔻 ✍ موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد! 🔹ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند؛ و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. گاو را برای مراسم ترحیم کشتند 🔹و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می‌کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می‌کرد ... ⚠️ عاقبت به من چه گفتن همینه!
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم چند روز از ماجرای محمود گذشته بود و من ذهنم درگیر بو
📜 🩷 .مریم بعد از اینکه حسابی کتک خورد جلو اومد وگفت مریم ببخشید دست خودم نبود کور شده بودم فقط میخواستم یه ضربه ای بهت بزنم .کاظم هم کلی معذرت خواهی کرد ولی حسین گفت فاطی آجی دیگه حق نداری بیای خونه من هروقت هم بچه ها خواستن ببیننت اونا رو میفرستم خونتون  فاطی شروع کرد کولی بازی وگریه کردن که دیگه ما رفتیم خونه . بچه ها بزرگتر میشدن ودردسر وکارهاشون بیشتر وبیشتر .دوروزی یه بار یه خروار لباس باید میشستم براشون تو خونه هم آب نبود تو سرمای حیاط دستام مثل لبو میشد با آب سرد .دیگه برای آقام عزیز شده بودم آقام حسین رو خیلی دوست داشت آخه حسین دست ودلباز بود هروقت از کاسبی برمیگشت حسابی برای آقامینا ظرف وظروف وپول  ولباس میورد .حتی از نونوایی اینجا براشون دوهزارتا سه هزارتا نون میفرستاد تا سکینه خانم به زحمت نیوفته وبخواد نون بپزه .منم بخاطر بچه ها چیزی نمیگفتم .از خوبی حسین واینکه آقامو خیلی تحویل میگرفت وبهش میرسید آقام هفته ای دوبار میومد خونمون وناهار میخورد وحسین با کلی خواروبار با ماشین راهیش میکرد .یه روز که سر ظهر اومده بود خونمون دید من تو حیاط دارم لباس میشورم مثلا دلش سوخت وگفت قدم رو میارم یه چند روز کمک حالت باشه آخه کشاورزی هم داشتیم و هرروز ده دوازده تا کارگر داشتیم باید براشون ناهارو چاشت آماده میکردم .دوروزی از اومدن قدم خواهرم میگذشت ما ناهار آماده کرده بودیم برای کارگرها که پسر داییم که بعد از مرگ ننم ندیده بودیم .عموزاده حسین هم میشد اومده بود برامون کارکنه  که قدم رو دید وچند روز بعد با حسین حرف زده بودن وحسین وداییم وپسرش اسماعیل راهی خونه آقام شدن برای خواستگاری از قدم .چند روزی بعد هم عقد وعروسی خواهرم قدم انجام شد وطبق گفته آقام من اینقدر خوب رفتار کرده بودم که همه به حسین حسادت میکردن ومیگفتن حسین تو زن شانس داره اون اززن اولش که دوسش داشت اینم اززن دوم که اینقدر دوسش داره وزرنگ وکاریه .برای همین داییم به حسین گفته بود اگه اخلاق اون یکی هم مثل زن خودته مارو ببر خواستگاری .حالا دوتا خواهر بودیم تو این ده وغریب نبودیم .قدم روزی یه بار بهم سر میزد ولی من اینقدر کارام زیاد بود که نمیرسیدم .
👸 👈میدونستید زنانی که در خونه پرخاش میکنن و داد میزنن کمبود محبت شدید از طرف همسرانشون دارن؟ 👈آقایون میدونستید که آرامش را مرد به زن میبخشه و همون آرامش را زن در خانه بین بچه هاش تقسیم میکنه و دوباره به خودتون بر میگردونه... 👈آقایون آیا میدونستید صحبت در مورد احساسهای درونی بین زن و مرد باعث ایجاد ثبات و امید در زندگی میشه.. 👈آقایون میدونستید یکی از نیازهای خانوم ها شنیدن و تعریف از سوی همسرشونه. 👈اقایون میدونستید نوازشهای محبت آمیز مردانه از مسکن های قوی بهتر عمل میکنه؟؟ 👈پس از خانومتون تشکر کنید،محبت کنید براتون عادی نشه،کارهاش،تمیز بودنش و .. ‌ ‌‌
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 پسرک باصدایی لرزان گفت : بابا پس فردا از طرف مدرسه میبرن اردو ده هزار تومن پول بهم میدی؟؟ بابا سرشو بلند نکرد باصدای آرام گفت : فردا کمی بیشتر مسافر میبرم پسر با وعده شیرین پدر خوابید صبح رفت کنار پنجره باران ریز و تندی میبارید قطره های باران برای رسیدن به زمین انگار مسابقه داشتن بند دل پسرک پاره شد ... باخود گفت : تو این بارون که کسی سوار موتور بابا نمیشه حالا قطرات اشک پسرک با قطرات بارون هماهنگ شده بود... خدایا هیچ پدری رو شرمنده بچه هاش نکن ‌‌‌‎‌‌ 🍃🍃🍃🌼🍃 * ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا فرزند نصیحت‌ گوش نمی‌دهد؟ دکتر فاطمه حیدری ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراقب دل ها باشید... دل عزیزترین چیزهاست... ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
‍ ✍فوق العاده‌ست این متن... 🔸آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی... آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی... 🔹آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری... آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری... 🔸می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگترین فاجعه کدورت با خداوند است/دکتر الهی قمشه ای ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe