🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
هر وقت تصمیم به تغییر در زندگیات بگیری، ذهنت شروع به مقاومت میکند.
مثل اینکه دستی نامرئی سعی کند تو را عقب بکشد، مدام بهانه بتراشد و سد راه شود.
چرا؟ چون ذهن به وضعیت فعلی عادت کرده و نمیخواهد دنیای جدید را تجربه کند.
اما کسانی که با عزم و اراده واقعی به دنبال تغییر هستند، راه خودشان را پیدا میکنند.
تفاوت موفقها با دیگران در انگیزه و تعهدشان است.
اگر بخواهی فقط تلاش کنی، ممکن است وسط راه خسته شوی.
ولی اگر تعهد بدهی که به هدفت برسی، دیگر چیزی نمیتواند جلویت را بگیرد.
پس از خودت بپرس: «آیا واقعا این تغییر را میخواهم؟»
اگر پاسخ مثبت است، باید با تمام وجودت قدم برداری، حتی اگر سخت باشد.
چون موفقیت از آن کسانی است که مقاومت ذهنشان را شکستند و ثابت قدم ماندند.
پس به ذهنت بگو: «همراه شو یا کنار برو، من ادامه میدهم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍از دالایی لاما پرسیدند:
چه چیزی درباره انسان او را متعجب
می سازد؟
او پاسخ داد:
انسان برای بدست آوردن پول
سلامتی اش را از دست می دهد و
بعد پولش را از دست می دهد
تا دوباره سلامتی اش را بدست آورد و
بعد آنقدر مضطرب آینده می شود که
زمان حال را از دست می دهد نتیجه
آنکه نه در زمان حال زندگی می کند و
نه آینده ...
او آنگونه زندگی می کند که انگار هیچگاه
مرگ را تجربه نخواهد کرد، و سرانجام
مرگ را تجربه می کند در حالی که هیچگاه
زندگی نکرده است !!
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
👇@daneshanushe✍️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت88 . از زبان احمد: سارای عزیزم باردار شده بود و باز یه نقل کوچیک
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت89
.
بهش گفتم همه موارد خوبن ولی برای همه دلیل های الکی می آورد و رد میکرد و به این وسیله باز منو کشید سمت خودش منم که دیگه از سمت سارا زیاد محبتی نداشتم به خاطر حال نامساعدش ناخوادگاه به پروانه کشش پیدا کردم و بیشتر باهاش حرف میزدم
پروانه هم باباش بالاخره یه پول ناچیزی گذاشت کف دستش و با واسطه گری یکی از فامیل هاشون یه شغل ثابت توی یه شهر دیگه پیدا کرد و تنهایی پاشد اومد همون شهر و یه سوئیت خیلی کوچیک اجازه کرد و دیگه آزاد و رها شده بود.
دیگه گوشی هم داشت و مدام با من پیامک بازی میکرد البته من وقت هایی خونه بودم جوابش رو نمیدادم که سارا حساس نشه و زودتر می اومدم خونه و بیشتر سارا رو ناز و محبت میکردم و باز سارا برای من گلستان درست کرد اما وسوسه های پروانه هم جذاب بود و یه روز گفت میخوام از این سوئیت بلند شم برم جایی دیگه اینجا خیلی کثیفه میشه بیایی و کمکم اسباب کشی کنی؟!
خواستم مخالفت کنم اما خوب دلم لرزید و گفتم باشه!
توی راه که داشتم میرفتم پیشش هزار بار پشیمون شدم گفتم زنگ بزنم و بگم کارگر بگیر اما دلم نیومد ولی عذاب وجدان هم داشتم نسبت به سارا که نکنه بهش حیانت کنم!
بالاخره رسیدم به خونه پروانه و در زدم و اونم درو باز کرد و خوب یادمه یه لباس سرتا پا آبی آسمونی تنش بود و شالی همون رنگی روی سرش و آرایش ساده ای هم کرده بود؛ تعارف کرد و گفتم نه زنگ بزن وانت بیاد که شیطون و با غمزه گفت بیا تو نمیخورمت پسر خاله! دو دل وارد شدم و نگاهی به دور خونه چرخوندم و گفتم پروانه تو که هیچی رو جمع نکردی؟!
در حالی سینی شربتی دستش بود اومد و جلوم نشست و با لبخندی ملیح گفت اره دیگه بدون مشورت پسر خاله که جایی نمیرم!
منگ حرفش بودم که کمی اخم تو هم کشید و گفت بخور اول شربتت رو بعد بهت میگم!
یه نفس سر کشیدمش و چشمم به لب های پروانه بود که بگه موضوع چیه که اروم گفت ببین پسر خاله راستش من اصلا نمیخوام از اینجا بلند بشم اتفاقا هم کرایه اش خوبه هم جاش به محل کارم نزدیکه ولی راستش...
من منی کرد و ادامه داد راستش خواستگارا ولم نمیکنن هروز یکی در این خونه رو میزنه و منم اصلا دیگه قصد ازدواج ندارم فقط میخوام زندگی کنم ولی متاسفانه زن های مطلقه بدبخت هستن هرکس از راه میرسه به دید یه لقمه مفت و مجانی نگاشون میکنه و همین ازارم میده ...
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت89 . بهش گفتم همه موارد خوبن ولی برای همه دلیل های الکی می آورد و
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت90
.
دهنم از وقاحتش وا مونده بود و داشتم همینطور خیره نگاش میکردم که متوجه شد و با تته پته گفت حالا اگه نمیخوای هم اشکال نداره ولی...
نزاشتم حرف بزنه همونطور زدم بیرون و توی خیابون پیاده راه افتادم! سرم سنگین شده بود و نمیتونستم هضم کنم شخصیت این زن رو و اینکه چقدر رندانه خواسته اش رو مطرح میکنه! زنی که اول من چشم نداشتم ببینمش چطور تونست منو به جایی برسونه که برای کوچیک ترین کارش حاضر باشم مسافت هرچند ناچیز تهران تا اونجا رو بیام و آخر سر اینطور صریح بگه از من چی میخواد! حتم داشتم بارها و بارها این نقشه رو توی اون مغز کوچیکش پرورش داده و حالا میخواد اونو به مرحله اجرا برسونه!
یهو این وسط یاد سارا افتادم! وای سارای عزیز من؛ واقعا حق داشت نگران من باشه و منی که خودمم میدونستم دارم چیکار میکنم و به عنوان یه مرد میفهمیدم قصد پروانه چیه اما هربار خودم رو گول میزدم که نه من حواسم هست و توی دامش نمی افتم!
کلافه بودم و از خودم بیزار! آخه چرا باید من پروانه رو به زندگیم راه میدادم؟!
پوفی از روی کلافگی کشیدم و سمت تهران حرکت کردم و توی مسیر چندین بار پروانه زنگ زد که رد تماس دادم و ذهنم مدام درگیر بود تا اینکه دید جواب نمیدم پیامک داد احمد تو رو خدا جواب بده! به خدا من قصد بدی ندارم! من تو رو به دید داداشم نگاه میکنم و میخوام اینطوری ازم محافظت کنی و بیش از این هم مزاحمتی برات ندارم!
اون مدام پیامک میداد و منی که فقط میخوندم و لحظه به لحظه لبخند روی لبم پررنگ تر میشد!
آری شیطان راه رو خوب بلده و از راهی وارد میشه که نقطه ضعف شماست! من اون روزا رابطه زیادی با سارا نداشتم و پیشنهاد پروانه منو وسوسه کرد هرچند به دلم نهیب میزدم که نه و نمیشه اما این وسوسه توی جونم رسوخ کرده بود!
بعد از طی مسیر کوتاه رسیدم تهران و ذهنم درگیر حرف ها و کشمکش های قلبم بود طوری که احساس کردم کلی خسته ام بنابراین به زحمت خودم رو خونه و میخواستم فقط بخوابم اما تا وارد شدم دیدم سارای عزیزم با شکم پر و خسته برام غذایی دوست دارم درست کرده اونم با اون دستپختی که من عاشقش بودم. سارا و امید به استقبالم اومدن و سارا که تازه وارد ماه چهارم شده بود و دیگه زیاد ویار نداشت با مهربونی بهم سلام کرد و خوشامد گفت.
نمیتونستم توی چشمای سارا نگاه کنم؛ از خودم بدم می اومد که چرا باید به اندازه حتی پشیزی به فکر حی.انت به این زن باشم! عذاب وجدان سراغم اومد و رفتم اتاق و همونجا تصمیم گرفتم شماره پروانه رو پاک کنم و هیچوقت جوابش رو ندم اما باز نتونستم و به خاموش کردن گوشی بسنده کردم و رفتم سمت عشقم سارا
🔥(غفلت از پروردگار)❣
🌿پادشاهی برای خدا گردن کلفتی می کرد فرشته ها گفتندخداوندا چرا جواب او را نمی دهی که گردن کلفتی میکندوخداوند فرمودبه او مهلت میدم
✨اما همچنان پادشاه ازشدت غرور وتکبر از این امر دست برنمی داشت
☀️ روزی که آن پادشاه غذا زیاد خورده بود خداوند به معده او دستور داد غذا را هضم نکن او بیمار شد هیچ پزشکی نتوانست اورا مداوا کند
❣خداوند به فرشته ای فرمود به شکل انسان شو ونزد آن پادشاه برو وپودری به اوبده برای درمانش در عوض نصف دارایهای او را بگیر.
👈 آن فرشته به درب قصر رفت وگفت من پادشاه را درمان میکنم به شرطی که نیمی از دارائهایش را به من بدهد .قبول کردند پودر را داد ومعده پادشاه کار کرد ولی بیش از حد کارکرد وحال دیگر بند نمی امدومدام اسهال میشد.
فرشته گفت یک داروی دیگری می دهم به شرط اینکه نصف دیگر دارایهای پادشاه را هم به من بدهید وبا اکراه زیاد قبول کردند.ونصف دیگر دارایی پادشاه نیز از دست او درآمد.تا اونجایی که کم کم حکومت پادشاه ضعیف شد وپادشاه دیگری برتخت نشست.
👌انسانی که اینقدر ضعیف است که کار نکردن معده واسهال او را از پا در می آورد سرکشی و گردن کلفتی برای خدا چرا؟
❣قرآن می فرماید:((انتم الفقراء الی الله))
☘ای انسان تو همیشه محتاج ونیازمند به پروردگار هستی.☘
✨✨✨
با همسر ولخرج چه کنیم؟
اگر همسرتان مدام به دوستانش پول قرض میدهد یا بدون هیچ فکری بیمحابا پول خرج میکند و چیزی برای پسانداز باقی نمیگذارد باید سعی کنید کمی مدیریت مالی خانه را در دست بگیرید تا شوهرتان را هم بهتر کنترل کنید؛ برای اصلاح همسرتان با انتقادهای پیاپی از او یا دست گذاشتن روی اشتباهات و قصورات او شروع نکنید.
چه همسر شما مستحق این سرزنش باشد چه نباشد. این نحوه برخورد تنها اختلاف و فاصله بین شما را افزایش میدهد و راه گفتوگو را سختتر میکند. به جای این کار، سعی کنید با شیوه دوستانه و عاشقانه با این موضوع مواجه شوید. مثلا به او توضیح دهید که میخواهید هزینههای خودتان و همسرتان را تحتکنترل قرار دهید و بحث را از آنجا شروع کنید. تاکتیک دیگر، حرف زدن در مورد راههای پسانداز پول برای چیزی مهم مانند یک سفر خوب، خرید خانه یا حتی دوران بازنشستگی است. طوری رفتار کنید که شما و همسرتان در راه اهداف اقتصادی خانواده یک تیم باشید. در غیر این صورت همسر شما ممکن است در مورد هزینههایی که انجام میدهد به شما دروغ بگوید
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت90 . دهنم از وقاحتش وا مونده بود و داشتم همینطور خیره نگاش میکردم
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت91
.
رفتم سمت عشقم سارا و از زحماتش با قول خرید تکه ای طلا ازش تشکر کردم.
از روز بعد دیگه باز جواب پیامک ها و تماس های پروانه رو ندادم و اونم افتاده بود به التماس که ببخشید و غلط کردم و از حرفم پشیمونم و فلان و بیسار و با هر پیامکش تمام تلاش منو برای فراموش کردنش از بین میبرد و باز درگیرش میشدم.
این روند ادامه دار شد و من هر شب و روز به پروانه و پیشنهادش فکر میکردم! پروانه مطلقه بود، عاشق منم بود و حاضر بود هر شرطی بزارم با تمام وجود قبول کنه، رابطه ای با سارا هم نداشتم و من پر از نیاز بودم و از همه مهم تر انگار خودمم به سمت پروانه متمایل شده بودم و امکان نداشت سارا بفهمه چون مدتی بود دیگه بهم اطمینان پیدا کرده بود و گوشی ام رو چک نمیکرد و خودمم سریع پیام های پروانه رو پاک میکردم پس میتونستم تا وقتی سارا فارغ بشه پری رو صیعه اش کنم و بعدش هم ازش جدا بشم! خوب لابد بعد از اونم ازش سیر میشدم و گذشتن ازش ساده تر میشه؛ خیلی با خودم کلنجار رفتم که چه کنم و هربار بیش از پیش به نقشه ام و درستی اش میرسیدم و به پروانه متمایل میشدم تا اینکه یه روز دیگه طاقت نیاوردم و به پروانه زنگ زدم که با اولین بوق جواب داد و گفت جون دلم احمد جونم! از لطافت کلامش دلم غنج رفت و با لبخند گفتم زهر مار! کمی انگار دلش شکست اما کم نیاورد و با بغض گفت قربونت برم ببخش تو رو خدا! به خدا غلط کردم! اصلا اونی گفتم رو فراموش کن!
تحقیر امیز و با لبخند گفتم خفه شو! تا دو ساعت دیگه آماده شو بریم بیرون! گفت باشه دورت بگردم باشه عزیز دلم!
باز بدون خدا حافظی قطع کردم و شماره خونه رو گرفتم و امید با شیرین زبونی گفت الو بابا؟! تا گفت بابا دلم هوری ریخت! یعنی من داشتم به امید و سارا حیانت میکردم؟! باز عذاب وجدان سراغم اومد اما حیف که آتش ش*هو/ت عجیب آدم رو گمراه میکنه!
تا سارا گوشی رو از امید گرفت باز عذاب وجدان بهم وارد شد اما نتونستمم از فکر جذابم بگذرم بنابراین به سارا گفتم دارم میرم ماموریت و اونم قبول کرد و با دلی لرزان سمت شهری پروانه توش بود رفتم! توی راه هراز بار پشیمون شدم و دقیق هزار بار به وجدانم گفتم من که کار بدی نمیکنم، فقط تا زایمان سارا وقتم رو با پروانه میگذرونم و بعدش رهاش میکنم و میچسپم به زن و بچه هام و بالاخره قدرت چربید و من زنگ خونه پروانه رو زدم ...
آقایان بخوانند
👈مردها مراقب چند اقدام ناپسند بعد از ازدواج باشند
‼️بیتوجهی به ظاهر
👈همونطور که در اوایل آشنایی به خودتون میرسیدید، الان هم به ظاهرتون رسیدگی کنید تا همسرتون احساس خوبی کنه.
👌فراموش کردن مناسبتها
❌رعایت نکردن ادب
👈‼️کاری نکنید که همسرتون تصور کنه برای شما فرقی با یکی از دوستان مذکرتون نداره.
‼️بیتوجهی به ظاهر و احساسات همسرتون
❤️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت91 . رفتم سمت عشقم سارا و از زحماتش با قول خرید تکه ای طلا ازش تش
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت92
.
درو باز کرد در حالی که واضح بود ذوق زده است و آرایش ملیحی هم کرده و تنش رو با لباسی زیبا خیلی تمرین کرده بودم که جدی باشم و فکر نکنه شیفته اش شدم اما با اون لحن عشوه گرانه و لبخند مهربون دلم لرزید.
تا حالا هیچوقت به دید یه شریک.. بهش نگاه نکرده بودم ولی این دفعه دلم سمتش کشش داشت و امان از بی وفایی!
وارد شدم و بی حرف لبه مبل کوچیک و فرسوده اش نشستم و اونم بی حرف رفت برام چایی و شیرینی آورد و روبه روم نشست و خودش برداشت و صمیمانه بهم تعارف کرد و منم در حالی نمیتونستم ازش چشم بردارم جایی رو برداشتم و قلمی خوردم و بهش گفتم خوب حرف بزن ببینم چی میخوای؟
زبونی به لب هایی که رژ صورتی روش زده بود کشید و اروم و مثلا سر به زیر گفت راستش همونی که گفتم البته اگه ...اگه ..اگه تو نمیخوای مشکلی نیست یه طوری حلش میکنم خودم!
پوفی مثلا از روی کلافگی کشیدم و گفتم میدونی که من عاشق سارا هستم؟! سری به تایید تکون داد؛ گفتم پس حتما میدونی من هیچوقت قصد ندارم کسی رو جاش توی قلبم جا بدم؟! با حالتی غمزده باز سری به تایید تکون داد!
گفتم میدونی که من یه بچه شش ساله و یه بچه تو راهی دارم و زندگیم مال بچه هامه؟!
باز با ناراحتی تایید کرد و خواست گریزی بزنه اینکه دیگه از پیشنهادش پشیمونه و من رو از ادامه حرفام منصرف کنه که تن صدامو بلند تر کردم تا متوجه بشه جدی ام و ادامه دادم گوش بده تو حرفم نپر...
باز مظلومانه و حالتی که نشون میداد تحقیر شده سر به زیر گوش داد و من ادامه دادم فقط یکسال!
با تعجب و منگ سر بلند کرد و گفت چی؟! نیشخندی زدم و گفتم فقط یکسال با هم باشیم و بعد هرکی بره پی کار خودش تا اون زمان هم سارای عزیزم سرپا شده و من دیگه نیازی به یه ندارم ...
نگاهی به صورت ماتش انداختم و راستش کمی دلم براش سوخت که اینقدر بی ارزش و تحقیرش کردم ولی خوب میدونستم زیر اون چهره مظلوم کلی نقشه و شیطنت خوابیده ولی خوب اون روز فکر کردم ارزشش رو داره.
پروانه کمی مثلا خجول شد و گفت به خدا من نمیخوام سوار زندگی تو بشم عزیزم من فقط میخوام کسی ازم حمایت کنه که کسی به دید ه.رز بهم نگاه نکنه...
نفس عمیقی کشیدم و گفتم باشه خوب ادا و ناز درنیار میدونم از خداته پس یه زمانی رو مشخص کن که بریم و محرم بشیم اونم برای فقط یکسال!
تا اینو گفتم سر به زیر و با لبخند گفت بله قطعا همینطوره؛ کی هست که مرام پسر خاله رو ببینه و عاشقش نشه!
با شیطنت گفتم الکی هندونه نزار زیر بغلم پری خانم و بدون که روی زمان یکساله مصمم و جدی هستم!
.
#سياست_زنانه 👸
☘جلوی خانواده همسرتون یا هر کس دیگه ای دائما خودتون رو نقد نکنید یا از سوتی ها یا اشتباهات خودتون نگین.
☘مثلا یه موقع نشینین تعریف کنین که " دیروز رفتم فلان لباس رو خریدم امدم خونه دیدم لک داشت ... همیشه میرم تو مغازه جو گیر میشم و ... "
☘شخصیت خودتون رو پایین نیارید.
📕#داستان_کوتاه
پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيرد و آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من از شما خواستم تمامِ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تک تک دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمک آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند!
دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و ، برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
سعدی
آموزه های دکتر سید محمود انوشه
یکی از دلایل
آرامش من
. اینه که برام مهم نیس
دیگران چه فکری راجع به من میکنن،
دیگران اگر فکر کردن بلد بودن،
یه فکری به حال خودشون بکنن....
#دڪــتــــر_انــــوشــه
@daneshanushe✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 آنچه مردان در بارداری همسرشان باید بدانند!
🔹تغذیه مادر یا اصطلاحا ویار!
🔹 حضور شوهر و آرامش خانمها
🔹 حمایتهای روحی و معنوی خانم دربارداری
@daneshanushe✍️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت92 . درو باز کرد در حالی که واضح بود ذوق زده است و آرایش ملیحی هم
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت93
.
با مهربونی و شعف گفت اره دیگه خیلی هم خوب بالاخره تا اون موقع هم من فکری برای خودم میکنم چون مطمنم بابا بعد از یکسال دلش برام میسوزه و حاضر میشه برم پیششون.
خلاصه من و پروانه برای یکسال با هم محرم شدیم و من تقریبا دو هفته ای یه بار به بهونه ماموریت میرفتم پیشش و اونم رند بود و کاملا منو توی لذت غرق میکرد طوری که برای رسیدن بهش و وقت گذروندن باهاش لحظه شماری میکردم؛ وقتی میرفتم پیشش تماما در خدمت من بود و در برابر تمامی حرف های من فقط محبت میکرد و اصلا خبری از غرغر و عقده گشایی و ... نبود و حتی من خرجی زیادی هم بهش نمیدادم ولی اون اصلا ابراز نمیکرد. اون مدت هرچند بیشتر وقتم رو با سارا و امید میگذروندم و هنوزم عاشقانه دوستشون داشتم اما جذابیت پروانه هم چیزی نبود که بتونم ازش بگذرم و دیگه دنیا به کام من شده بود ولی خیلی احتیاط میکردم که سارا چیزی متوجه نشه و برای سرکوب عذاب وجدان همش به خودم میگفتم تا زمان زایمان سارا تموم میشه و رسید اون زمان و دختر قشنگم آتوسا به دنیا اومد اما دل کندن از پروانه سخت بود و نمیشد به راحتی رهاش کنم بنابراین گفتم دقیق سر همون یکسال صیعه مون طولش میدم و برمیگردم به زندگی ولی سر یکسال هم شد و من همچنان در رویای پروانه غرق بودم و دیگه زیادم رعایت نمیکردم و توی خونه هم با پری پیامک بازی میکردم ولی برای اینکه سارا یهویی نره سروقت گوشیم رمزش رو پری گذاشتم و حالا از یکسال موعدمون هم مدتی دیگه هم گذشت و ما صیعه رو تمدید کردیم و من هرماه میگفتم ماه بعد تمومش میکردم اما واقعا تا اول ماه بعد میرسید نمیتونستم و این روند ادامه پیدا کرد تا رسید روزی که خسته از سر کار اومدم و به خواب عمیقی رفتم و وقتی صدای فین فینی رو شنیدم چشم باز کردم و دیدم سارا گوشی من دستشه و داره اشک میریزه؛ یهویی تمام تنم بی حس شد و این یعنی سارا همه چی رو فهمید چون تو آخرین پیام پری گفته بود قرص های ضد بارداری که براش خریده بودم نمیسازش بنابراین خشمگین و حق به جانب سمتش حمله بردم و بدون اینکه متوجه بشم چیکار میکنم سیلی محکمی بهش زدم که خودم حس کردم دنیا دور سرش چرخید که ای کاش دستم میشکست و نمیزدم
___
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🎀 حرمت چراغ خانه را نگهدارید!
🎤 دکتر محمود انوشه
❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📌مردهای پخته این ویژگی ها را دارند
1⃣ تمایلی به دعوا و کتک کاری با هیچ کس نداره.
2⃣ وقتی ازدواج کرد، مجالس شبانه با رفقاش رو کم میکنه و بهزندگیش می چسبه.
3⃣ درآمد و موفقیتهای مالیش رواین ور و اون ور جار نمیزنه.
4⃣ مسائل مربوط به همسر وخانواده همسرش رو به گوشخانواده خودش نمیرسونه.
5⃣ یه مرد پخته بین دوستاش زیاد در مورد زنش حرف نمی زنه.
6⃣ همیشه جلوی جمع و حتی توی خونه به همسرش احترام میزاره.
8⃣ تو مشکلات دنبال مقصرنیست.
8⃣ اجازه نمی ده قهرش طولانی بشهو زود دل زنش رو بدست میاره
9⃣ وقتی زنش ازش انتقاد میکنه گارد نمی گیره و دعوا نداره.
🔟 در مسائل خانواده همسرشکه به اون ربطی نداره دخالت نمی کند
🥀
برای کسانی که به عشق اعتقاد ندارن یا تجربهاش نکردن باید اینطور توضیح داد:
در واقع عشق مانند بیمار شدن است؛ نمیدانی چطور اتفاق میافتد
عطسه میکنی، یکهو میلرزی و دیگر دیر شده است، تو سرما خوردهای...
آنا_گاوالدا
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
هدایت شده از تبلیغات گالری هنرمندان🎻
🔴 فوری
عقیم شدن پسران و مردان ایرانی با خوردن این دارو!
این دارو رابه هیچ وجه مصرف نکنید!
ملت ایران بخونید چه بلایی داره سرتون میاد👇🏿
https://eitaa.com/joinchat/3108569448Cb027a4d4a9
🏷ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ
ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﻔﮕﻨﻨﺪ،
ﯾﻮﺳﻒ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ!
ﯾﻬﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ...! ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ با ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ...! ﺍﯾﻨﮏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﮐﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ"ﻧﺒﺎﯾﺪ جز خدا ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺪﻩﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩ..."
ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟
اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدِه
📚ﺳﻮﺭﻩ ﺯﻣﺮ، ﺁﯾﻪ۳۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نمکدان خدا جنس عجیبی دارد؛
هر چقد میشکنیم باز نمک ها دارد؛
خدایا به مهربانیت قسم؛
پشتیبان تمام بندگان نیازمندت باش؛
شبتـون در پناه امن الهـی...🌙
تقویم نجومی اسلامی
👈 یکشنبه 👈16 دی / جدی 1403
👈4 رجب 1446👈5 ژانویه 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید وسیله سواری.
✅داد و ستد و تجارت.
✅صلح دادن بین افراد.
✅خواستگاری عقد و عروسی.
✅و خرید کردن خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب و همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد مبارک و صالح است.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج حوت است و امور زیر خوب است:
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️آغاز امور آموزشی و تعلیمی.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️دعوت گرفتن از افراد.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و دیدار بزرگان خوب است.
🔵مناسب نوشتن و بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قران شود.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث درد در سر می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب دوشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 5 سوره مبارکه "مائده " است.
الیوم احل لکم الطیبات...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و یا به شکلی خوشحال شود. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
⚘صبح
⚘یکشنبه تون بخیر
⚘امروزتون
⚘به قشنگی بهشت
⚘به زیبـایی گـلها
⚘به شـادی پروانه ها
⚘به خوش خبری قاصدکها
⚘و به محکمی پیوند قلب ها
⚘که یاد آور خـوبیهاست
⚘روزتـان بخیر و نیکی
..
✅گلچین۱۰ جمله زیبا از استاد الهی قمشه ای:
۱-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید
قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید...
۲-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد...
۳- ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند...
۴- دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد...
۵- هیچ کدام از ما با “ای کاش”، به جایی نرسیدهایم...
۶- “زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” ...
۷- همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم
اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم …
۸- خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است...
۹- هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند !
۱۰- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز کــن...
⚘|❀ ❀|⚘
✨✨✨