eitaa logo
دانشجو
391 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
100 فایل
راهی برای بروز بودن دانشجویان عزیز @daneshgahiyan لینک کانال دانشجو نگاشته های آل یمین لینک کانال در سروش https://splus.ir/aleyamin https://eitaa.com/aleyamin ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/alyamin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠الگویی برای روحانیون و مربیان حلقه‌های معرفتی 🔶از امام رضا نقل شده است که امیرالمؤمنین جلسات رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) با اصحابشان را چنین توصیف فرمودند: 🔸«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه نزد گروهی می‌رفتند که نشسته بودند، در انتهای مجلس می‌نشستند و (دیگران را نیز) به همین کار دستور می‌دادند. 🔸سهم و بهره همه افراد حاضر در جلسه را ادا می‌کردند، به‌نحوی که هیچ‌یک از آنان گمان نمی‌کرد دیگری نزد پیامبر از او گرامی‌تر است. 🔸هرکس نزد ایشان می‌نشست، حضرت (خودشان جلسه را تمام نمی‌کردند، بلکه) آن‌قدر صبر می‌کردند تا خود آن شخص بلند شود و جلسه را ترک کند... 🔸خلقِ نیکوی ایشان شامل حال عموم مردم بود (نه فقط برای بعضی اقشار خاص). 🔸برای مردم پدری مهربان بودند و در برابر حق، همه برای ایشان یکسان بودند. 🔸جلسه ایشان، جلسه بردباری، حیاء، راست‌گویی و امانت‌داری بود. 🔸در جلسه ایشان، صدای کسی بلند نمی‌شد، حُرمت کسی نمی‌شکست و اشتباهات کسی بازگو نمی‌گشت. 🔸حاضرین بر اساس تقوا با هم برابر و به هم پیوسته بودند. نسبت به یکدیگر متواضع بودند، به بزرگ‌ترها احترام می‌گذاشتند و با کوچک‌ترها مهربان بودند. 🔸نسبت به نیازمندان ازخودگذشتگی می‌کردند و از افراد غریب محافظت می‌کردند. 🔸ایشان همواره خوش‌رو، نرم‌خو و خوش‌برخورد بودند. سخت‌گیر نبودند. 🔸خشن، اهل دادوفریاد، بدزبان و عیب‌جو نبودند. 🔸نه زیاد شوخی می‌کردند و نه زیاد از کسی تعریف می‌کردند. 🔸خود را نسبت به چیزی که خوش نداشتند، به غفلت می‌زدند تا کسی از ایشان مأیوس نشود و دوست‌دارانشان نااُمید نگردند. 🔸(در جمع‌ها) نسبت به خود، سه چیز را ترک می‌کردند؛ بحث و جدل، پرحرفی و حرف‌های بی‌فایده. 🔸همچنین نسبت به دیگران، سه چیز را ترک می‌کردند؛ هرگز کسی را مذمّت نمی‌کردند و با سرزنش خود او را سرافکنده نمی‌نمودند، دنبال لغزش‌ها و کارهای زشت و شرم‌آور کسی نبودند و جز در موردی که امید ثواب داشتند، سخنی نمی‌گفتند. 🔸زمانی که سخن می‌گفتند، حاضرین در جلسه آرام می‌گرفتند، گویا پرنده‌ای روی سرهایشان بود و زمانی که ایشان ساکت می‌شدند، دیگران سخن می‌گفتند. 🔸حاضرین، نزد ایشان، فرصت صحبت کردن را از یکدیگر نمی‌ربودند و هرگاه نزد ایشان کسی صحبت می‌کرد، دیگران خاموش می‌شدند و گوش می‌دادند تا حرفش تمام شود. 🔸حضرت به چیزی می‌خندیدند که دیگران به آن می‌خندیدند و از چیزی ابراز شگفتی می‌کردند که دیگران از آن شگفت‌زده می‌شدند. 🔸ایشان نسبت به کسی که غریب بود (با آداب حاکم بر جلسه آشنا نبود) و هنگام درخواست کردن و سخن گفتن با بدرفتاری و خشونت برخورد می‌کرد، صبر می‌کردند... 🔸سخن کسی را قطع نمی‌کردند مگر این‌که از حدودِ (الهی) تجاوز کند؛ که در این‌صورت یا با نهی کردن یا با برخواستن از مجلس، حرفش را قطع می‌کردند. 🔸خاموشیِ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر اساس چهار چیز بود؛ «بردباری»، «احتیاط شدید»، «اندازه‌گیری» و «تفکّر»؛ 👈«اندازه‌گیریِ» ایشان این بود که در نگاه کردن به مردم (حاضرین) و گوش دادنِ سخن‌هایشان یکسان برخورد کنند. 👈«تفکر»شان در مورد چیزهایی بود که باقی هستند و چیزهایی که فانی‌اند (و از بین می‌روند.) 👈«بردباری» ایشان با صبرشان همراه بود؛ به‌همین‌خاطر چیزی ایشان را نه خشمگین می‌ساخت و نه ناخرسند می‌نمود. 👈«احتیاط شدید» حضرت نیز در چهار چیز بود: کار زیبا انجام دهند تا دیگران به ایشان اقتدا نمایند، کار زشت را ترک کنند تا دیگران نیز آن را ترک کنند، تمام تلاششان را برای تصمیم‌گیری برای اصلاح امتشان به‌کار گیرند و اقدام برای آن‌چه که خیر دنیا و آخرت را برای مردم در پی داشته باشد.» 📚عيون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۳۱۸ 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😰مبادا مربیانی جهنمی باشیم که متربیانی بهشتی تربیت می‌کنند! 🌿…عَنْ أَبِي اَلْأَسْوَدِ قَالَ: قَدِمْتُ اَلرَّبَذَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ فَحَدَّثَنِي أَبُو ذَرٍّ قَالَ: دَخَلْتُ ذَاتَ يَوْمٍ فِي صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي مَسْجِدِهِ فَلَمْ أَرَ فِي اَلْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ اَلنَّاسِ إِلاَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ اَلْمَسْجِدِ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، أَوْصِنِي بِوَصِيَّةٍ يَنْفَعُنِي اَللَّهُ بِهَا. فَقَالَ: «…يَا أَبَا ذَرٍّ! يَطَّلِعُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِلَى قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَيَقُولُونَ: مَا أَدْخَلَكُمُ النَّارَ وَ إِنَّمَا دَخَلْنَا الْجَنَّةَ بِفَضْلِ تَأْدِيبِكُمْ وَ تَعْلِيمِكُمْ! فَيَقُولُونَ: إِنَّا كُنَّا نَأْمُرُكُمْ‏ بِالْخَيْرِ وَ لَا نَفْعَلُهُ…» 📚الأمالي(للطوسي)، ص۵۲۷ 🔷از ابوذر نقل شده است که روزی در مسجدالنبی خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیدم، درحالی‌که هیچ‌کس در مسجد نبود و امیرالمومنین (علیه‌السلام) کنار ایشان نشسته بود. خلوتی مسجد را غنیمت شمردم و به پیامبر عرض کردم: 🔹ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایتان، مرا توصیه‌ای فرمایید که خداوند به واسطه‌اش به من سود رساند. 🔶ایشان فرمودند: 🔸«…ای ابوذر! گروهی از اهل بهشت بر گروهی از اهل جهنم وارد می‌شوند و می‌گویند: چه‌چیز موجب شد وارد آتش شوید، درحالی‌که ما فقط به فضلِ تربیت و تعلیمِ شما بود که به بهشت وارد شدیم؟! 🔸پاسخ می‌دهند: ما شما را به خوبی‌ها دستور می‌دادیم، اما خودمان آن‌ها را انجام نمی‌دادیم…»*️⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *️⃣آن‌چه ذکر شد، تنها یک فراز از وصیت طولانی‌ای است که ابوالأسود از ابوذر نقل کرده است. 👈در مطلب بعد به فرازی دیگر از این وصیت ارزشمند اشاره خواهد شد، ان‌شاءالله. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
هدایت شده از حدیثنا
✅نتیجه‌ی خوش‌سفری حضرت امیر با یک غیرمسلمان 🌿…عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع: «أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع صَاحَبَ رَجُلًا ذِمِّيّاً فَقَالَ لَهُ الذِّمِّيُّ: أَيْنَ تُرِيدُ يَا عَبْدَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «أُرِيدُ الْكُوفَةَ.» فَلَمَّا عَدَلَ الطَّرِيقُ بِالذِّمِّيِّ عَدَلَ مَعَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ الذِّمِّيُّ: أَ لَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تُرِيدُ الْكُوفَةَ؟ فَقَالَ لَهُ: «بَلَى.» فَقَالَ لَهُ الذِّمِّيُّ: فَقَدْ تَرَكْتَ الطَّرِيقَ. فَقَالَ لَهُ: «قَدْ عَلِمْتُ.» قَالَ: فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِي وَ قَدْ عَلِمْتَ ذَلِكَ؟ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «هَذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ الصُّحْبَةِ أَنْ يُشَيِّعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَيْئَةً إِذَا فَارَقَهُ وَ كَذَلِكَ أَمَرَنَا نَبِيُّنَا ص.» فَقَالَ لَهُ الذِّمِّيُّ: هَكَذَا قَالَ؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قَالَ الذِّمِّيُّ: لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لِأَفْعَالِهِ الْكَرِيمَةِ فَأَنَا أُشْهِدُكَ أَنِّي عَلَى دِينِكَ وَ رَجَعَ الذِّمِّيُّ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ.» 📚الكافي، ج۲، ص۶۷۰ 🌿از امام صادق، از پدرانشان (علیهم‌السلام) نقل شده است: 🔸«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یک مرد ذِمّی1️⃣ هم‌راه شدند. 🔹مرد ذمّی به ایشان عرض کرد: قصد داری کجا بروی، ای بنده‌ی خدا؟ 🔸حضرت فرمودند: «قصد کوفه دارم.» 🔸وقتی ذمّی راه کج کرد (تا به‌سوی مقصد خود برود)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز راه کج کردند. 🔹ذمّی به ایشان عرض کرد: مگر نمی‌خواستی به کوفه بروی؟ 🔸حضرت فرمودند: «بله» 🔹ذمّی عرض کرد: از راه کوفه خارج شدی! 🔸حضرت به او فرمودند: «خودم می‌دانم.» 🔹عرض کرد: حال که می‌دانی، پس چرا همراهِ من راه کج کردی؟ 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «این، از (مصادیقِ) تکمیل [ادبِ] «هم‌راهیِ نیکو» است؛ این‌که انسان وقتی از هم‌راهِ خود جدا می‌شود، او را با خوش و گوارایی، (مقداری) مشایعت کند. پیامبر ما (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، این‌چنین به ما دستور داده است.» 🔹ذمّی به ایشان عرض کرد: پیامبرتان چنین گفته؟ 🔸حضرت فرمودند: «بله.» 🔹ذمّی عرض کرد: مشخص است که هرکس از او پیروی کرده، به‌خاطر کارهای کریمانه‌اش بوده. پس من گواهی می‌دهد که بر دین تو هستم. 🔹آن ذمّی همراهِ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از راه خود (به‌سمت کوفه) برگشت و وقتی ایشان را شناخت، اسلام آورد.»2️⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣«کافر ذمی» در مقابل کافر حربی، به آن‌دسته از اهل‌کتاب گفته می‌شود که در سرزمین‌های اسلامی زندگی می‌کنند و با حاکم اسلامی قرارداد «ذِمّه» بسته‌اند. ذمّه، قراردادی است که در آن اهل‌کتاب اجازه پیدا می‌کنند در مقابل پرداخت جِزیه، بر دین خود باقی بمانند و در امان حکومت اسلامی باشند. فقیهان، پیروان ادیان یهودیت و مسیحیت و زرتشتی را اهل‌کتاب محسوب می‌کنند. (به نقل از ویکی‌شیعه) 2️⃣با توجه به این‌که مقصد امام کوفه بوده است، احتمالاً این ماجرا مربوط به سال‌های خلافت ایشان بوده است. صلوات‌الله‌علیه. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona