eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
278 دنبال‌کننده
259 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پیشرفت ایران
فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون 💠بخشی از متن⬇️
فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون 💠بخشی از متن: 🔸شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تألیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تأثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالباً به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و مثلاً در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیده‌اند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی، در معرکه حاضر و با علوم، در تعامل زنده است و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. 🔸شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند. در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و وقتی مؤثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا به سوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علومِ ‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، شأنی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ اتم ایرانی برای درمان گزارش اختصاصی مجله دانشمند درباره گره‌خوردگی سلامت و درمان با پیشرفت‌های مل
⭕️ اتم ایرانی برای درمان گزارش اختصاصی مجله دانشمند درباره گره‌خوردگی سلامت و درمان با پیشرفت‌های ملی هسته‌ای 💎بخشی از متن: 🔻یکی از مهم‌ترین بخش‌های فعالیت صنعت هسته‌ای ایران، تولید رادیو داروهای تشخیصی و درمانی برای حوزۀ سلامت و پزشکی کشور است که گرچه بیشترین پیوند را با زندگی و سلامت مردم دارد، اما اغلب در سایه سایر فعالیت‌های هسته‌ای ایران یعنی چرخه تولید سوخت و نیروگاه برق هسته‌ای قرار می‌گیرد. در ایران، سالانه بیش از یک میلیون بیمار از رادیو داروهای تولیدی سازمان انرژی اتمی استفاده می‌کنند. استفاده از فناوری هسته‌ای در تولید دارو، از سال‌ها قبل مورد توجه دانشمندان ایرانی قرار داشته و از اواسط دهه 60 شمسی تولید تحقیقاتی این رادیوداروها آغاز شده است. 🔻اما تا سال 87 و قبل از آغاز تحریم‌های شدید هسته‌ای، اکثر این داروها از خارج کشور وارد می‌شدند که علاوه بر قیمت بسیار بالاتر، به‌خاطر هدررفت طول عمر آن در فرآیند ارسال و انتقال، حجم موثر دارو (که برحسب واحد کوری اندازه‌گیری می‌شود) و اثرگذاری آنها کاهش می‌یافت. اینها غیر از مشکل عدم دسترسی پایدار به اینگونه داروهای وارداتی بود که موجب می‌شد بسیاری از بیماران سرطانی، امکان استفاده از آنها را نداشته باشند. 🔻 اما از سال 87، فرایند تولید انبوه این محصولات دارویی در پژوهشگاه علوم و فنون هسته‌ای آغاز شد و سال به سال بر تنوع و روزآمدی عناوین رادیو داروهای تولید داخل افزوده شده است. امروز در ایران و به کمک متخصصان داخلی، بیش از 50 نوع رادیوداروی تشخیصی و درمانی تولید می‌شود. 🔻اما رادیو داروهای ایرانی بیشتر به چه روش‌ها و در کدام مراکز ساخته می‌شوند؟ برخی از انواع این داروها که قدرت و طول عمر بیشتری دارند، در راکتور تحقیقاتی تهران ساخته شده و تعداد دیگری از جمله داروهای موردنیاز برای دستگاه‌های تصویربرداری هسته‌ای PET، در سیکلوترون کرج تهیه شده و به سراسر ایران ارسال یا به خارج از کشور صادر می‌شوند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️دشمن ترور می‌کند، ما فراموش!
⭕️دشمن ترور می‌کند، ما فراموش! 🔸هشت آذر ۱۳۸۹ سالروز شهادت یکی از قله‌های علم و دانش کشور، دانشمند عزیز مجید شهریاری است. در آن سالها که آمریکا با تحریم موادِ تولید رادیوداروها، تصمیم داشت زندگی را برای بیماران ایرانی جانکاه‌تر کند، این دانشمند مومن ما و همکارانش بودند که با علم و تخصص خودشان کمک کردند تا کشور به فناوری غنی‌سازی بیست درصد برسد. 🔸حیات طیبه ایشان نمونه اعلایی از تجربه ما از «علم در میدان» است که کمک به حل مسئله مردم کرد؛ ماجرایی که برای آمریکا و اسرائیل بسیار سنگین بود و با ترور این عزیز، خوی کثیف خودشان را اثبات کردند. 🔸امروز توفیقی بود که برای زیارت به قم مشرف بشویم. کنجکاو شدم بببینم تصویری از شهدای ۷ و ۸ آذر در سطح شهر و حرم میبینم یا نه. متأسفانه هیچ بیلبوردی نه از شهید شهریاری دیدم نه شهید فخری‌زاده.(شایدم جایی بوده و من ندیدم، ولی دقت بسیار کردم.) 🔸این روزها که مسئله هسته‌ای دوباره داغ شده و قطعنامه‌ هم علیه‌مان صادر شده و مهم‌تر اینکه در جنگی مستقیم و وجودی با خود رژیم جلاد قرار داریم‌، اینکه نشانه‌ای در شهر وجود داشته باشد بر ذکر و بزرگداشت دانشمندانی که کف خیابان‌های پایتخت، توسط رژیم کودک‌کش شهید شده‌اند، خیلی اهمیت دارد. 🔸آن سالها، اکثر دانش‌آموزان کشور حتی به‌دنیا هم نیامده بودند و بقیه هم که خردسال بودند... تلخ است ولی گاهی، وقتی در جلسات دانشجویی می‌پرسم «کسی مجید شهریاری یا مسعود علیمحمدی را میشناسد؟»، متاسفانه اقلیتی دست بلند می‌کنند... پ‌ن: از ۲۳ شماره مجله دانشمند که توسط تیم ما منتشر شد در چهار شماره آن پرونده ویژه درباره موضوع پیشرفت‌های هسته‌ای و شهدای آن داشتیم. مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ روایت پیشرفت؛ فراسوی یاوه ۱ درباره ضرورت اندیشیدن انضمامی به پیشرفت بخشی از متن: 🔸از جمله مهم‌ترین و سترگ‌ترین موانع ما در مسیر پیشرفت و اندیشیدن بدان، بلیه انتزاع‌اندیشی است. اندیشیدن درباره پیشرفت منهای ملاقات با واقعیت عبارت است از «بحث‌های ذهنی» و «مباحث تئوریک بدون توجه به خارج و واقعیات» که امکان خلق نظریه و ایده را از ما گرفته است. در نتیجه می‌بینیم گاهی حاصل پژوهش‌ درباب پیشرفت در عالی‌ترین سطوح، به انشاهای توتولوژیک و کلی‌گویی‌های بی‌حاصل و کلامی می‌ماند. برای توضیح بیشتر مرور یک تجربه تلخ، خالی از لطف نیست. چند سال قبل از سوی یک مرکز پژوهشیِ رسمی متنی منتشر شد که عنوان «سند پایه الگوی پیشرفت» را یدک می‌کشید و با عناوین مجعولی از این دست توصیف و تجلیل می‌شد. 🔸متن مملو بود از جملاتی از این قبیل که «تحقق ارزش‌ها موجب پیشرفت دنیوی و سعادت اخروی است»؛ انبوهی از کلیات انتزاعی و این‌همان‌گویی‌ که می‌توانستند بخشی از یک خطبه ملال‌آور و محافظه‌کارانه در ظهر جمعه باشند اما محصول سال‌ها پژوهش یک و یا شاید یک سلسله از مراکز پژوهشی معظم بودند! در متن مذکور این جملات به عنوان مبانی جامعه‌شناختی و مبانی ارزش‌شناختی الگوی پیشرفت توصیف شده بودند. جملاتی که البته مبانی و جامعه‌شناختی نبودند اما شاید در آن متن آمده بودند تا به ما بگویند ببینید ترکیب‌هایی همچون «مبانی جامعه‌شناختی»، که روزگاری برای راه‌حل یک مسئله خلق شده بودند، امروز به چه اوضاعی دچار شده و چگونه خود بخشی از مسئله شده‌اند. 🔸گفتگو درباره پیشرفت، با فروماندگی در اقتضائات رتوریک و تئوریک دوران پیش از انقلاب ممکن نیست. «تحقق ارزش‌ها موجب پیشرفت دنیوی و سعادت اخروی است» شاید نیم قرن پیش از این، بخشی از یک خطابه یا ایده جذاب دینی بود. گرچه همان زمان هم چنین نگرشی لزوما بخشی از الهیات انقلاب اسلامی نبود اما اکنون که سال‌ها از تجربه پیشرفت انقلاب اسلامی گذشته، چنین گزاره و نگرشی، نه تنها بخشی از پایه‌های نظری لازم برای پیشرفت جمهوری اسلامی نیست بلکه چه بسا بخشی از مهم‌ترین بن‌بست‌های پیش روی ایده پیشرفت اسلامی ایرانی باشد. 🔸القصه رهبر انقلاب در ابلاغی نوشتند که متن مذکور طی دو سال و در یک جمهوری معرفتی به بحث گذاشته شود، پس از آن جمع‌بندی شده و از ابتدای قرن پانزدهم به اجرا گذاشته شود. اکنون چندین سال از آن زمان گذشته و هنوز خبری نشده و مگر قرار بود خبری شود؟ ابلاغ رهبر انقلاب، در جایی بر زمین ماند که خبری از مقصران همیشگی، لیبرال‌ها و تجددزدگان نبود. شاید به این دلیل که اثبات کند برای ایده انقلاب، تجرد و ذهن‌زدگی، کم‌خطرتر از تجددزدگی نیست. 🔻حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ترکِ تحصیل در حباب استارتاپ ۱ یادداشتی بر سریال «ترک تحصیل»
⭕️ ترکِ تحصیل در حباب استارتاپ ۱ یادداشتی بر سریال «ترک تحصیل» 🔸سریال «ترک تحصیل» (انگلیسی: The Dropout) بر اساس یک ماجرا و شخصیت واقعی ساخته شده است. «الیزابت هولمز» دختر جوانی با آرزوهای بزرگ است که مانند بسیاری از همسالان خود می‌خواهد «دنیا را تغییر دهد». او که در دوره مهندسی پزشکی دانشگاه استنفورد پذیرفته شده است، از همان ابتدا با متقاعدکردن یکی از اساتید، وارد آزمایشگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی می‌شود. در سال دوم دانشگاه، طرحی برای ساخت دستگاه کوچکی می‌دهد که فقط با یک قطره خون، قادر خواهد بود آزمایش‌های متنوع پزشکی را انجام دهد. 🔸هولمز برای اجرایی کردن این طرح، شرکت «ترانوس» را تأسیس کرده و از دانشگاه انصراف می‌دهد تا شهریهٔ دانشگاه و تمام وقتش را صرف توسعهٔ شرکت خود کند. تا پایان قسمت سوم سریال، ما شاهد مسیری هستیم که هولمز، سخت‌کوشانه و امیدوارانه برای پیش‌بردن شرکت و به نتیجه رساندن تحقیقات تکنولوژیک دستگاهش طی می‌کند. اما طرح او غیرعلمی و بلندپروازانه است؛ دستگاه جواب نمی‌دهد و هیأت مدیره معتقد است که ایراد از مدیریت اوست. او حاضر نمی‌شود پا پس بکشد و برای پیدا کردن سرمایه‌گذاران جدید و ماندن در مقام مدیرعاملی شرکت ترانوس، به دروغِ بیشتر و پنهانکاری روی می‌آورد. 🔸یکی از نقاط مثبت سریال آن است که به جای آنکه فقط به روایت هولمز و اشتباهات و کلاهبرداری‌هایش بسنده کند و «رسوایی ترانوس» را به یک فرد تقلیل بدهد، آدم‌های مؤثر دیگری را نیز نشان می‌دهد که با انگیزه‌های مختلف و بدون آنکه یک تأییدیه علمی و قانونی از دستگاه وجود داشته باشد، به الیزابت و ترانوس اعتماد کرده و با سرمایه‌گذاری در عملکرد او شریک می‌شوند. مانند پزشک باتجربه‌ای که هولمز را نمادی از آینده‌نگری و تغییر مسیر فناوری می‌داند و فکر می‌کند روش‌های اعتبارسنجی متداولِ ایده‌های علمی، دیگر جواب نمی‌دهد. یا سیاستمدار کهنه‌کاری که خودش را پایان‌دهنده جنگ سرد می‌داند و حالا تنها به اتکای حرف‌های پرشور و مطمئن یک دختر جوان، از او حمایت می‌کند و حتی وقتی نشانه‌های دروغگویی و تقلب را از زبان نوهٔ خودش می‌شنود، حاضر نمی‌شود اشتباهش را بپذیرد. 🔸در نهایت دو فارغ التحصیل جوان که پس از استخدام در شرکت، متوجه کارهای غیرعادی و روند غیر شفاف آزمایشگاه و ارائه نتایج شده‌اند، جرأت آن را پیدا می‌کنند تا به رغم تهدیدها و فشارهای حقوقی ترانوس، دست به افشای واقعیت بزنند. با انتشار مقاله «وال استریت ژورنال»، کم‌کم ابهامات درباره روند کاری ترانوس رسانه‌ای می‌شوند تا در نهایت و پس از حدود ۱۵ سال، شرکتی که بسیاری از سیاسیون و نظامیان سابق آمریکا از سهامداران آن هستند (به‌طوری که خبرنگار وال‌استریت ژورنال هیئت مدیرهٔ آنجا را به «ارتش» تشبیه می‌کند) اعتبار خود را از دست داده و ورشکست می‌شود. (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ روایت پیشرفت؛ فراسوی یاوه ۲ درباره ضرورت اندیشیدن انضمامی به پیشرفت
⭕️ روایت پیشرفت؛ فراسوی یاوه ۲ درباره ضرورت اندیشیدن انضمامی به پیشرفت 🔸اکنون که مفهوم پیشرفت که روزی متولد شد تا جمهوری اسلامی را از چاله توسعه به در آورد، خالق مباحثی شده است که به آن راهِ چاه را نشان می‌دهند؛ چاره چیست؟ پاسخ چندان دشوار نیست. دشوار آن است که کسی پرسشی ندارد و سراسر پاسخیم. پاسخ‌هایی انتزاعی و از پیش تعیین شده که پیشرفت‌های عصر جمهوری اسلامی را حتی به قدر یک مورد مطالعاتی نیز قابل بررسی نمی‌داند. حاضر است درباره مبانی ارزش‌شناختی و دیگر مبانی شناختی پیشرفت، کلیاتی ذهنی و انشاگونه ببافد و جزئیاتی سراسر یاوه بسراید اما حاضر نیست کمی از استعلای انتزاع فرود آید و پای در میدان واقعیت بگذارد. چه باید کرد؟ درست در این نقطه است که «روایت واقعیت» به مثابه یک پاسخ برای برون‌رفت از این امتناع فکری متولد می‌شود. 🔸برای رهایی از «مباحث تئوریک بدون توجه به خارج و واقعیات» کافی است نخست به «واقعیات» توجه کنیم و سپس مبتنی بر این واقعیات و متوجه آن‌ها، «مباحث تئوریک» را بنا کنیم. بدین روی از مهم‌ترین مسیرهای برون‌رفت از این تنگنای کنونی در اندیشیدن به پیشرفت، فراخنای روایت پیشرفت است. تجدد[زدگی] ما را به وادی توسعه انداخت و تجرد[زدگی]، جهد ما برای درک پیشرفت را به ورطه انتزاع کشانید. اکنون این تجربه پیشرفت و روایت آن است که می‌تواند راهی جدید پیش روی ما بگشاید و به ما درکی انضمامی از پیشرفت بدهد. روایت واقعیت و پیشرفت، یعنی رسانه و ژورنالیسم پیشرفت؛ یعنی سینمای پیشرفت؛ سپس یعنی حوزه عمومی‌ای که در آن درباره پیشرفت گفت‌وگو و مباحثه شود و آن‌گاه مباحثی نظری که مبتنی بر آن واقعیات و از دل این گفتگوها بر می‌آید. 🔸مبانی البته مهم هستند. این مبانی بودند که امکان طی این مسیر را فراهم آوردند. ضرورت روایت و واقعیت‌، نافی ضرورت فلسفی‌اندیشی نیست. بدون فکر فلسفی و بدون فعال کردن سنت فقهی و حکمی، پاسخ به پرسش‌های پیشرفت اگر نگوییم ناممکن است، دست‌کم چیزی جز پاسخ‌هایی روزمره و دم‌دستی نیست. نشریه «دانشمند» را آن‌قدری که تورق کرده‌ام، در این تولد مجدد خود به قطعه‌ای از پازل ژورنالیسم پیشرفت تبدیل شده است. روزنامه‌نگاری پیشرفت خود قطعه‌ای از پازل روایت پیشرفت است و روایت پیشرفت با عبور از دالان گفت‌وگویی اجتماعی، زمینه برای پیدایی نظریه‌ی واقعی درباره پیشرفت را فراهم می‌کند. ما برای پیشرفت نیازمند بازسازی و احیای عقل عملی‌مان هستیم. کاری بزرگ که از همین گام‌های کوچک آغاز می‌شود. 🔻حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ترکِ تحصیل در حباب استارتاپ ۲ یادداشتی بر سریال «ترک تحصیل»
⭕️ ترکِ تحصیل در حباب استارتاپ ۲ یادداشتی بر سریال «ترک تحصیل» 💠چرا ترک تحصیل؟ 🔸به نظر می‌رسد که نام «ترک تحصیل»، نه‌تنها به الیزابت هولمز، بلکه به فرهنگ نو و الگوهای جدیدِ رایجِ موفقیت و پیشرفت اشاره دارد. پس از ظهور اینترنت و با موفقیت‌‌های خیره‌کنندهٔ شرکت‌های فناور این حوزه، افرادی مانند بیل گیتس، استیو جابز و مارک زاکربرگ به اسطوره‌های نسل جدید بدل شدند. ادبیات خاصی از پیشرفت، که با محوریت سخنان، کتابها و فیلمهای زندگی این افراد شکل گرفته و با انبوهی از تولیدات مشابه دیگر فربه شده است، نوع نگاه جوانان و سرمایه‌گذاران استارتاپ‌های فناور را تغییر داده است. چنانچه دنیل لاینز نویسنده کتاب «مصائب من در حباب استارتاپ» به طعنه، تیپ ایده‌آل کارآفرینان سیلیکون‌ولی را «ترک‌تحصیل‌کرده‌هایی با ایده‌های نیم‌بند و جنون‌آمیز، بدون سابقه کار و بی هیچ تصوری از راه‌ورسم پول درآوردن» معرفی می‌کند. 🔸در جای‌جای سریال، بازتاب تصویر اسطوره‌ای برساخته‌شده از افرادی چون استیو جابز و مارک زاکربرگ، دیده می‌شود. افراد مختلف با تکرار جملات و اشاره به تجربیات این آدم‌ها، کار خود و یا شرایط موجود را توجیه می‌کنند. مثلا الیزابت جایی در پاسخ به این سوال که آیا دستگاهشان تأییدیه سازمان غذاودارو را گرفته می‌گوید: «داریم رایزنی می‌کنیم اما به قول مارک زاکربرگ "سریع حرکت کنید و قوانین رو زیرپا بگذارید"». الیزابت هولمز چنان معروف می‌شود که روی جلد نشریات معتبری مانند فوربس به عنوان «مدیرعاملِ زنِ جوانِ موفق» معرفی می‌شود؛ در حالی‌که همیشه با لباس‌های کاملا سیاه، تلاش می‌کند تا یک کپی زنانه از «استیو جابز» را به نمایش بگذارد. 🔸در همان ابتدای سریال، وقتی الیزابت طرح اولیه از یک چسب دارورسان را به یکی از اساتید زن دانشگاه (که بعدا از پیگیری‌‌کنندگان پرونده ترانوس و بازکردن پای آن به روزنامه می‌شود) ارائه می‌کند، او آن را فوری رد می‌کند و می‌پرسد «آیا تو هیچ تجربه‌ای با بیماران واقعی داشته‌ای؟» و در مقابل اعتراض به عدم حمایتش می‌گوید: «تو می‌خواهی زود به نتیجه برسی اما "علم" اینگونه نیست و آرام حرکت می‌کند.» این همان تفاوتی است که میان دنیای توسعهٔ سریع و انفجاری فناوری‌های بازاریابی، سرگرمی و شبکه‌های اجتماعی با حوزه‌های پرسابقهٔ علمی دیگر وجود دارد و انگیزه‌های علم‌آموزی جوانان را چنان تحت‌تأثیر قرار داده است که ادامه تحصیل در رشته‌های سخت را بی‌ثمر و کم‌اهمیت می‌شمارند. 🔻بنابراین «ترک تحصیل» الیزابت هولمز نه یک عملکرد فردی، بلکه نمادی از تغییر مسیر موفقیت و پیشرفت در نگاه نسل هزاره‌ای ( قرن ۲۱) است که تصور می‌کنند در هر زمینه‌ای، با داشتن ایده‌ای ابتدایی ولی بلندپروازانه، شوروشوق زیاد و تکرار جملات انگیزشی کتابهای موفقیت و بدون خاکِ صحنهٔ علم را خوردن، می‌توانند دنیا را تغییر دهند. (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ ترکِ تحصیل در حباب استارتاپ ۳ یادداشتی بر سریال «ترک تحصیل»
⭕️ ترکِ تحصیل در حباب استارتاپ ۳ یادداشتی بر سریال «ترک تحصیل» 💠 اعادهٔ حیثیت علمی و فرهنگی : 🔸پس از مشخص‌شدن شرایط غیرعادی شرکت و شروع تحقیقات، ترانوس ورشکست می‌شود؛ بیش از ۷۰۰ میلیون دلار از پول سرمایه‌داران از بین می‌رود و ۸۰۰ نفر کار خود را از دست می‌دهند. این‌ها غیر از اثرات فرهنگی و ضربه بزرگی است که به اعتماد مردم زده می‌شود؛ به‌طوری‌که در پایان سریال عنوان می‌شود که:«بعد از این رسوایی، بسیاری از کارآفرینان زن در "سیلیکون‌ولی"، قادر به جلب اعتماد سرمایه‌گذاران نیستند.» با این‌حال، «روایت‌ و تجربه‌نگاری» می‌تواند از این رسوایی علمی، پلی به سوی پیشرفت بسازد. 🔸گرچه در نگاه اول، پرداختن به این رسوایی بزرگ در آمریکایی که قوانین کسب‌وکارش بسیار محکم به‌نظر می‌رسد، آن هم در حالی که پای بسیاری از دولتمردان سهامدار در وسط است، مایه شرمساری به‌نظر می‌رسد؛ اما در دنیای رسانه‌زدهٔ امروز، انتقاد از ضدفرهنگ‌ها و اصلاح خلأهای قانونی پدیدآور آنها، جز از راه روایت و رسانه‌های عمومی امکان‌پذیر نیست. از سال ۲۰۱۷ که واقعیت‌ها افشا و شرکت ورشکسته شده است، تا سال ۲۰۲۲ که هنوز حکم نهایی دادگاه الیزابت هولمز صادر نشده است، یک کتاب (توسط روزنامه‌نگار وال‌استریت ژورنال)، یک مستند و یک سریال درباره این شخصیت و شرکت ساخته شده و قرارداد ساخت یک فیلم سینمایی نیز امضا شده است. نمونهٔ «ترک تحصیل» به ما یادآوری می‌کند که روایت و سینمای پیشرفت، تنها سیمای موفقیت‌ها و امید به آینده نیست، بلکه روایت و سینمای عبرت از گذشته نیز هست. 🔸متأسفانه این تأثیرات فرصت‌آفرین رسانه، در ایران و در شرایطی که اهداف پیشرفت در بالاترین اولویت سیاستگذاری‌ها قرار دارند، اصلا موردتوجه قرار نمی‌گیرد. شاید به‌عنوان معادل داخلیِ چنین فریبکاری علمی، «سامانه مستعان» را بتوان مثال زد: دستگاهی که ادعاهای گزافش در بحبوحهٔ بحران کرونا و در حالی‌که در شرایط بسیار سخت بعد از ترور سردار سلیمانی، دستاوردهای نظامی-علمی ما مورد مباهات بود، موقعیت علمی کشور و نیروهای نظامی را مورد تردید و مایه تمسخر قرار داد. با این حال و با گذشت چند سال از آن تاریخ، حتی گزارش و مصاحبه‌ای از افراد دخیل و مسائلی که پدیدآورنده آن شرایط بودند را نمی‌توان یافت؛ امری که اگر انجام شود، قطعا به‌تدریج زمینه‌های تکرار چنین رخدادهایی در سطوح مختلف را از میان برخواهد داشت. (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🚌 با حل مشکل سرویس دانشگاهمان شروع کردیم ۱ روایت یک شرکت دانش‌بنیان جوان در حوزه حمل‌ونقل
🚌 با حل مشکل سرویس دانشگاهمان شروع کردیم ۱ روایت یک شرکت دانش‌بنیان جوان در حوزه حمل‌ونقل 💠 «اینوباس» یک سامانه رزرواسیون حمل‌ونقل اختصاصی و اشتراکی است که توسط یک استارتاپ جوان یزدی طراحی شده است. آنچه تجربیات این شرکت را خواندنی می‌کند، نه سود هنگفت یا حضور در بازارهای بزرگ یا برافراشتن نام ایران در جهان، بلکه مسیر الهام‌بخشی است که پیموده‌اند. جوانان بیست‌ساله‌ای که برای حل مشکل سرویسی که در بسیاری از مراکز و دانشگاه‌ها وجود دارد گام متفاوتی برداشتند، اکنون نه‌تنها در 25 سالگی شرکت خودشان را دارند بلکه توانسته‌اند به اثرگذاری در حوزه شهر و استان‌شان برسند. 🔸داستان تیم ما از سال 95 شروع شد: چند تا دانشجوی ورودی کامپیوتر در پردیس مهریز دانشگاه یزد بودیم. دانشگاهمان تازه‌تأسیس بود و مقداری با شهر یزد فاصله داشت. دانشگاه سه رشته داشت و در مجموع حدود 80 نفر بودیم. ساعات رفت‌وآمد هم خیلی متفاوت بود و چون تعدادمان کم بود، نمی‌شد برایمان سرویس بگذارند. شهرداری مهریز یک‌سری خط واحد داشت که می‌گفتند با همان‌ها بروید و بیایید که برای بچه‌ها سخت بود. ما یک گروه در انجمن علمی کامپیوتر بودیم و با بچه‌های بسیج هم همکاری می‌کردیم. آمدیم یک اتاق فکر راه انداختیم و ‌گفتیم بچه‌ها وقت اضافه‌ بین کلاس‌هایتان را بیایید بنشینید اینجا، فکر کنیم و صحبت کنیم و مسائل و مشکلاتمان را بریزیم روی دایره و یک‌جوری با تخصص‌هایی که داریم حلش کنیم. بچه‌ها آمدند و گفتند «آقا مشکل سرویس‌ها را حل کنیم.» 🔸می‌دانید که در بحث دانشگاهی، حتی دوتا همکلاسی یا دوتا هم‌رشته‌ای هم برنامه‌شان شبیه به همدیگر نیست؛ در دانشگاه ما تعداد کم بود و کلاس‌های یک روز هم اصلا ساعت‌هایش با هم جور نبود. آمدیم در تلگرام نظرسنجی کردیم که چه کسانی سرویس می‌خواهند این ساعت؟ ۱۰ نفر می‌گفتند ساعت ۸، ۱۰ نفر می گفتند مثلا ساعت ۹. بعد یک جورهایی می‌گفتیم آن‌هایی که ساعت ۱۰ باید بیایند، ساعت ۸ بیایند تا یک سرویس تشکیل بدهیم. با یک پیمان‌کار هم صحبت کردیم و گفتیم ما شب قبلش به شما می‌گوییم چه ساعت‌هایی سرویس تشکیل می‌شود. ترم دوم را با همین سیستم گذراندیم؛ اما نظرسنجی تلگرام هم مشکلات خودش را داشت؛ بچه‌ها می‌گفتند ما می‌آییم این ساعت و بعد نمی‌آمدند یا اینکه هر روز در نظرسنجی شرکت نمی‌کردند. گفتیم یک سایتی درست می‌کنیم که آنجا رزرو کنند و هزینه‌اش را همان اول پرداخت کنند که این مشکلات پیش نیاید. 🔸یک گروه سه-چهار نفره اصلی بودیم و برخی دوستان دیگر که کمک‌هایی می‌کردند. تازه سال اول را تمام کرده بودیم و سایت نوشتن بلد نبودیم. از آن طرف هم پولی نداشتیم که بدهیم برایمان سایت طراحی کنند. این بود که خودمان دست‌به‌کار شدیم: تقسیم کردیم یکی برود مثلا کدنویسی‌های پشت کار را یاد بگیرد، یکی برود کدنویسی‌های جلوی کار و ظاهر سایت را یاد بگیرد، یکی مثلا وسیله نقلیه را پیگیری کند. همان وقتی که شروع به طراحی سایت کردیم، ساخت دستگاه سخت‌افزاری احراز هویت را هم در برنامه داشتیم؛ ولی کار سختی بود و ما هم تخصصمان بیشتر در نرم‌افزار بود. برای همین هم به‌جای آن، آمدیم یک تبلت گرفتیم؛ تبلت را در باکس‌هایی جاگذاری کردیم و دستگاه اسکنر هم گذاشتیم کنار دستگاه که به تبلت وصل شود. بعد هم با نوشتن نرم‌افزار، احراز هویت را از طریق اسکن کدهای QR و در تبلت انجام دادیم. (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) @daneshmand_mag | مجله دانشمند
هدایت شده از صبحانه ایرانی
22.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معرفی کتابی که زندگی شهید علیمحمدی را شرح می‌دهد + منصوره کرمی، همسر شهید علیمحمدی 🔴 @sobhaneye_irani
37.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧬پروفسور بهاروند؛ پدر فناوری سلول‌های بنیادی کشور 🔬دکتر بهاروند شخصیتی که با تلاش و پشتکار فوق‌العاده خود، سقف علمی کشور را به‌طرز شگفت‌انگیزی ارتقا داد و ایران عزیز را به یکی از پیشتازان دانش پیشرفته سلول‌های بنیادی انسانی در جهان تبدیل کرد. 🔅دکتر حسین بهاروند، دانشمند برجسته پژوهشگاه رویان، در اوایل دهه هشتاد با دستاوردهای بزرگ خود، پنجره‌ای نوین به نام «پزشکی بازساختی» را بر روی کشور گشود. 🏥در اواخر دهه نود، کشور شاهد پیشرفت شگرفی در حوزه سلول‌درمانی به‌دست دکتر بهاروند بود. ماجرا از این قرار بود که ایشان و تیم تحقیقاتی‌شان موفق شدند با استفاده از دانش سلول‌درمانی، دستاورد بزرگی در درمان بیماری پارکینسون به‌دست آورند. این موفقیت علمی، دکتر بهاروند را شایسته دریافت عنوان دانشمند برگزیده جایزه مصطفی(ص) کرد. 🌱اگر این اطلاعات برای شما جدید و جذاب بود، این دانشمند برجسته ایرانی را به دیگران نیز معرفی کنید.راستی می‌تونید کتاب خاطرات جذاب دکتر بهاروند با نام «سلول‌های بهاری» رو هم بخونید. 🔖خانه هنر و رسانه‌ پیشرفت @daneshmand_mag
روایت پیشرفت ایران
🚌 با حل مشکل سرویس دانشگاهمان شروع کردیم ۲ روایت یک شرکت دانش‌بنیان جوان در حوزه حمل‌ونقل
🚌 با حل مشکل سرویس دانشگاهمان شروع کردیم ۲ روایت یک شرکت دانش‌بنیان جوان در حوزه حمل‌ونقل 🔸دوست داشتیم کارمان را گسترش دهیم؛ برای همین یک‌مقدار حرفه‌ای‌تر تیم تشکیل دادیم، یک زیرپله اجاره کردیم، میز و صندلی خریدیم و شرکت ثبت کردیم. با دانشگاه میبد و شرکت پیمان‌کاری آنها جلسه گذاشتیم و طرحمان را ارائه کردیم و قرارداد بستیم. سیستم را برای آنها هم طراحی کردیم و دستگاه‌ها را ساختیم. آن روزی که بچه‌ها دستگاه آخر را بستند روی ماشین، گفتند که کرونا آمده و دانشگاه‌ها تعطیل است. ما ماندیم و یک‌مقدار وام که با آن دستگاه ساخته بودیم و یک شرکت تازه تاسیس. آن موقع تازه پذیرش حضور در پارک علم و فناوری را گرفته بودیم. 🔸کرونا فرصتی شد برای بازنگری پروژه‌مان. این دید را داشتیم که چنین سیستمی برای افرادی موردنیاز است که در یک مجموعه ساعات مشخص به یک جای معینی می‌روند و برمی‌گردندند؛ مثل کارخانه‌جات، مدارس، ادارات، دانشگاه‌ها. همان موقع رویدادی در شهرداری برگزار شد به نام «ایده‌شو شهری حمل‌ونقل». در آن شرکت کردیم و آن‌جا از طرحمان استقبال شد. شهرداری یزد مشکل داشت. سالی تقریبا ۳۰-۴۰ میلیارد تومان هزینه‌ی حمل‌ونقل عمومی می‌شود؛ اتوبوس‌های زیاد، کلی زیرساخت، رانندگی، مدیریت و کلی هزینه؛ اما واقعا مردم استفاده نمی‌کنند. 🔸از یک طرف شهرداری می‌گفت این هزینه‌های ماهانه زیاد است و از آن طرف هم بخش خصوصی می‌گفت صرفه‌ ندارد سه میلیارد ماشین را برای این درآمد کم اختصاص بدهیم. مدیران شهرداری خوشبختانه یک دید خوبی داشتند و با برگزاری رویداد دنبال این بودند که از ظرفیت استارتاپ‌ها برای حل این مشکل استفاده کنند. ما با توجه به تجربه و تحقیقاتی که کرده بودیم می‌دانستیم چرا مردم از حمل‌ونقل عمومی استفاده نمی‌کنند و بنابراین تقریبا بدون کمک هیچ‌کس، با سرمایه خودمان و وام‌هایی که می‌توانستیم بگیریم، سیستم «اینوباس» را توسعه دادیم. اسم اینوباس هم به زبان یزدی خودمان به معنای «این را بگیر» است. 🔸کلیت کار ما این است که برای سازمان‌ها سرویس می‌گذاریم. اگر دقت کنید خیلی از سازمان‌ها دوست دارند سرویس داشته باشند ولی شرایطش را ندارند؛ تعداد اعضای سازمان کم است یا حتی تعداد اعضا هم زیاد هست ولی وقتی نگاه می‌کنید یک نفر این‌طرف شهر است و یک نفر آن‌طرف شهر. ما سعی می‌کنیم با بهینه‌سازی مسیر و هزینه و انعطاف لازم، سرویس‌دهی سازمان‌ها و دانشگاه‌ها و کارخانجات را برنامه‌ریزی کنیم. سیستم اینوباس تا حالا چندبارهم ویرایش خورده است؛ مدام نیازهای مشتری را دیده‌ایم و کار را اصلاح کرده‌ایم. همزمان هم کارهای مرتبط با شهرداری را پیش برده‌ایم: مجوز بگیریم، اتوبوس‌ها را بهمان بدهند. البته هرچقدر که جلو می‌رویم، مسائل برایمان روشن‌تر می‌شود. (مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ ) 🌱خانه هنر و رسانه‌ پیشرفت @daneshmand_mag