اتاق تاریک آخرالزمان!
فیلم اوپنهایمر زیر پایهای فیل رم کرده حقیقت
نعمتالله سعیدی
💠بخشی از متن:
🔸دو نوع مدل توسعه که نه در مقدمات و نه در نتایج نمیتوانند مثل هم باشند... هر چند بخشهای بسیاری از مسیرشان مشترک به نظر برسد. دیدم طبق معمول، دو- سه مقاله باید مقدمه بنویسم که چرا این بحث خیلی مفصل است! نهایتاً به این نتیجه رسیدم تقصیر خودم بوده که دقت نداشتم حجم یک کتاب حداقل دو جلدی را چطور میتوان در یک یا دو مقاله ریخت؟! هگل بدبخت هم ظاهراً در یک کتاب قطور (فلسفه تاریخ) نتوانسته بود حرفش را تمام کند. چه ماجراهایی گذشت بماند، تا بنا شد فیلم اوپنهایمر را نقد و بررسی کنیم. خوشبختانه این پیشنهاد میتوانست از مخمصهای که گرفتارش شده بودم نجاتم دهد. اما شروع که کردم، متأسفانه بدتر شد! هر چه دست و پا میزدم که از کنار بحث قبلی عبور کنم، میدیدم گلاب به رویتان... «کریستوفر» (مخفف و اصلاح ژنتیکی شدهی اسامی قبلی) انگار این فیلم لامصب را در راستای همین بحث قبلی ساخته است! تا اینکه حماس با پاراگلایدر در آسمان ظاهر شد و موشکهای مقاومت انگار در کلمات متنم فرود آمدند! «ضرورت برهمزدن تمام معادلات قبلی!» و دوباره نوشتن آنها.
🔸کاری که من باید چندین سال قبل در نقد ادبی و هنری میکردم! از خود میپرسیدم امکان ساخت چنین جلوههای ویژهای را باید از کرسیوفر نولان توقع داشت یا اسپیلبرگ، یا آلفرد هیچکاک یا تارنتینو یا...؟ قبلاً کدام یک از کارگردانان بزرگ هالیوود میتوانستند (یا میتوانند و خواهند توانست) یک چنین کارهای عجیب و غریبی را که جبهه مقاومت در طوفان الاقصی رقم زد، تصور کنند؟ (به تصویر کشیدنشان پیشکش!) چرا سینمای هالیوود که میتواند تقریباً هر چیزی را (با جلوههای ویژه رایانهای و ساخت ماکت و بدل کاری و...) به تصویر بکشد، سالها ست قدرت تخیل خودش را از دستداده و به تکرار و ابتذال رسیده است؟! نسل بعدی بزرگانی چون هیچکاک کجا هستند؟
🔸اصلاً من اگر استراتژیست نظامی میشدم بهتر نقد فیلم مینوشتم، در مورد طوفان الاقصی؟! یا حالا که بنا ست منتقد سینمایی و فیلسوف زیبایی شناسی دینی باشم؟ بگذریم... یادداشت نوشتن در مورد یک فیلم مثل اوپنهایمر یک چیز است و نقد آن موضوع دیگری. در یادداشت میتوانی برای حرفهایی که از قبل داشتهای، یک فیلم را بهانه کنی و... نهایتاً به این نتیجه برسی که: دیدی میگفتم؟! اما نقد واقعی یک اثر هنری وقتی است که مثل داعش به خودت نارنجک ببندی و خودت و هنرمند و اثرش را با هم منفجر کنی. بعد با کالبد اختری خودت مثل انکر و منکر بر جنازهی آن نازل شوی (سالن تاریک سینما بشود شب اول قبر ماجرا!) و سؤالوجواب را شروع کنی. من ربک... رب تو کیست پدر سوخته؟! پیغمبرت کیست؟ و امامت؟ با جوانی خود چه کردهای؟ ثروت خود را از کجا آوردهای و چقدر در گیشه فروش داشتهای؟
#قاب_پیشرفت
#دانشمند16
#روایت_پیشرفت
#سینمای_پیشرفت
#غزه
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
گذار از انسان جهادی به جامعه جهادی
با نگاهی به روایت سریال عاشورا
💎بخش هایی از متن:
🔸سریال مملو از روابط شریف انسانی است. بیش از هر چیز دیگری ما با انسانهایی مواجهیم که روابط حاکم بر آنها سراسر ایثار، فداکاری، رفاقت و مروت است. روابطی که همه در فضای جبهههای دفاع مقدس شکل میگیرد. این شرافت در نسبت با دشمن نیز برقرار است. خسرو به جسد یکی از نیروهای بعثی برمیخورد که سه ساعت روی دست دارد. خسرو خم میشود و ساعتها را یکییکی از روی دستش بیرون میآورد. از جای ساعت سوم روی دست، متوجه میشود که این ساعت متعلق به خود نیروی بعثی است، به همین دلیل آن را روی دستش برمیگرداند. در جای دیگر با وجود غم ازدستدادن عزیزان و خشم از دشمن، مهدی باکری دستور عدم برخورد با اسرای بعثی را میدهد.
🔸یکی دیگر از ویژگیهای ممتاز سریال عاشورا، توجه به نوحهها و آئین سینهزنی در جبهههاست. سینهزنی دستهجمعی لشکر 31 عاشورا، تیتراژ ابتدایی سریال است. استفاده از نوحه زیبای «ابوالفضله گل ایله عنایت آتام اوغلی» در تیتراژ پایانی و در برخی از سکانسها که خیلی دقیق و درست و به اندازه استفاده شده و حس معنویت، حماسه و برادری را منتقل میکند. این نوحه زبانِحال حضرت اباالفضل علیه السلام با امام حسین صلوات الله علیه هست، از طرفی موقعیت های برادری در سریال بسیار زیاد است، چه از جنس برادری نسبی مهدی و حمید(که البته فراتر از آن است) و چه برادری دینی و عاطفی خسرو و محمد(ممد) و این یعنی فرم که تمام اجزاء اثر شامل موسیقی، داستان، فضا، شخصیتها و... در ترکیب و هماهنگی باهم یک کل را منتقل میکنند که حس برادری تولید میکند، حسی که از خط مقدم تا پشت جبهه و خیابانهای شهر ادراک میشود.
🔸ناتوانی در ساختن قهرمان از مهمترین خلأهای روایتهای زمانه ماست؛ اما «عاشورا» بهخوبی از پسِ ساختن قهرمان برمیآید. حجازیفر به سراغ شخصیتی رفته که سالها عاشقش بوده.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند16
#روایت_پیشرفت
#سینمای_پیشرفت
#سریال_عاشورا
#رضا_قیومی
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
جزیره رؤیاها
نگاهی به انیمیشن «باد بر میخیزد»
💠بخشی از متن:
🔸ما در این فیلم با دوران اوج مشکلات ژاپن مواجه هستیم. از جنگ و بلایای طبیعی تا فقر و بیماریهای واگیردار. اما با ناامیدی؟ اصلاً. حتی نام اثر هم رسالتی در جهت امیدبخشیاش ایفا میکند. عنوان، از شعر کوتاهی اثر پاول والری وامگرفته شده است: «باد برمیخیزد. برای زیستن، کوششی باید...» این عبارت مانند ترجیعبند نویدبخشی تا پایان اثر در رؤیاهای جیرو تکرار میشود.
🔸هر جا ممکن است تصور شود امید ازدسترفته است کاپرونی او را با این سؤال مواجه میکند: «هنوزم باد میوزه؟» درست در صحنهای که زلزله عظیمی رخداده و مردم وحشتزده و پریشان هستند، جیرو در بیرون کتابخانهای نیمسوخته به طور اتفاقی عکس کاپرونی را میبیند که از وسط کتابی جدا شده بود. او در حال خاموشکردن آتش، دوباره در خیالش او را ملاقات میکند که در ساخت یکی از طرحهایش دچار مشکل شده است. اما امیدوارانه فریاد میزند: اکنون باید زیست. جیرو نیز همین را میگوید و با تلاش بیشتری کار خاموشکردن آتش را ادامه میدهد و اینگونه صحنهای پر التهاب که شاید باید سراسر یأس و دلهره باشد، با جملهای امیدبخش به پایان میرسد.
🔸از نقاط برجسته این فیلم این است که درعینحال که توسعهیافتگی دیگران و عقبماندگی خود را نفی نمیکند، اما خودتحقیری و خودناتوانپنداری را نیز القا نمیکند. شوقمندانه هواپیمای ساخت آلمان را میبیند و میگوید این نمادی از پیشرفت و تکنولوژی آلمان است. ولی از آن طرف میگوید: «ما مثل خرگوشی هستیم که بیست سال دیرتر از لاکپشت شروع به دویدن کرده است.»
#قاب_پیشرفت
#دانشمند17
#روایت_پیشرفت
#سینمای_پیشرفت
#انیمیشن
#پریسا_زارع_مهرجردی
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
اتاق تاریک جهان و فیل رمکرده حقیقت
فرصت غزه برای جهان
نعمتالله سعیدی
💠بخشی از متن:
🔸 این روزها همه میتوانند هر موضعی بگیرند و همه چیز را به نفع خود تفسیر و تحویل کنند. در این بین انگار یک چیز قطعی و مشترک است: این ماجرا همانقدر مخاطرهآمیز و بحرانی است که فرصتساز. تمام دنیا تبدیل به یک اتاق تاریک شده و فیل واقعیت، رم کرده است! هر جا پا میگذارد، میتواند ویرانی و بحران ایجاد کند. توده مردم در تمام دنیا متوجه نیستند که چقدر فاصلهشان با مرز فروپاشی تمام ساختارهای اجتماعی اندک شده است.
🔸تبدیلشدن نماز به تمرینات یوگا، مراسم کلیسا به اپرا، روزه به رژیم کاهش وزن، یکسان پنداشتن یوفوها با اجنه و شیاطین و حتی فرشتگان، بیاعتبار شدن برقآسای دلار، قدرتگرفتن اراذل و اوباش به صورت گروههای شبهنظامی (بدون هیچ مرام و مسلک سیاسی!) فروپاشی ناگهانی ارزشهای سنتی مثل قبح همجنسگرایی و بیحجابی و سگبازی در خانوادههای مسلمان و مشروب خوردن و مست کردن زنان در محافل زنانه، قلیان کشیدن کودکان مقابل چشم پدران و... غارت شدن امکانات و تجهیزات دولتی توسط خود کارمندان نهادها و سازمانها و... حاکم شدن آنارشیسم در ماهیت قدرتهای جهانی!
🔸اما در این فضای متشنج دوقطبیزدگیها، تنها تفکراتی میتوانند تبدیل به یک قطب شوند که یا واقعاً آن قدر از نور حقیقت برخوردار هستند که حداقل زیر پایشان را نشان دهند و به سمت یکدیگر جذب شوند، یا تاریکی مطلق میتواند چنان محصور و محاصرهشان کند که نتوانند به هیچ سمت دیگری گام بردارند.
🔸مثلاً صدها حزب و گروه مخالف که هیچ ربطی به هم ندارند، به نفع اسرائیل موضعگیری میکنند؛ و از این طرف شیعه و اهلسنت و حتی باقیمانده احزاب سوسیالیستی و کمونیستی سابق در جهان عرب برعکس! الغرض، نسبیگرایانه هم نگاه کنیم، آنهایی که واقعا گرایش به حقیقتطلبی دارند به سمت یکدیگر جذب میشوند و آنهایی که حقیقتستیزی در وجودشان غلبه یافته بیشتر درهم میپیچند. خودِ هرجومرجی که در این تحرکات وجود دارد، مثل موج یا سیلابهایی عمل میکند که کموزنها را به سطح میآورد و به ناکجاآباد سرازیرشان میکند. هرکس ریشه نداشته باشد، یا از ریشه خود جدا شود، دیگر دست خودش نیست که به کدام سمت رانده خواهد شد.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند17
#روایت_پیشرفت
#سینمای_پیشرفت
#غزه
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
ادامه:
در فیلم میبینیم محسن باوجود شکستهای مکرر ناامید نمیشود. برای اینکه سینمای کودک در راستای امیدآفرینی و تلاش حرکت کند باید چه کند؟
🔸محسن بر اساس جریان زندگی خود، تصورش این است که با بهدستآوردن یک سری ابزارها و ویژگیها میتواند موفق شود و برای او قابلباور نیست که بینتیجه بودن تلاشهایش به دلیل مسیر اشتباهی بوده که تصور میکرده است. اما محسن وقتی به نقطهای میرسد که ضعف خود را متوجه میشود و با کمک مشغلامرضا بهعنوان یک فرد باتجربه به راهحل میرسد که باید مسیرش را اصلاح کند و در کنار آن اتحاد ایجاد کند. شخصیت اصلی داستان باور دارد که میتواند؛ ولی بار اول مسیر را اشتباه میرود. دوست داشتیم در این اثر به مخاطب کودک و نوجوان بگوییم که تجربهاندوزی هم بخشی از واقعیت زندگیست و برخی از اشتباهات حتماً تجربه و دستاوردهایی دارند.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند۱۸
#سینمای_پیشرفت
#تکتم_نجفیمنش
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
🎥 افسانه جومونگ چگونه برای مردم قهرمان میسازد؟
به بهانه استقبال چندین باره مردم از بازپخش سریال افسانه جومونگ
💠بخشی از متن:
🎞در میان مؤلفههای روایی متعدد سریال جومونگ، آن بخشی که بسیار برجسته میباشد و وجه تمایز روایت سریال شده است، «قصه» میباشد. درواقع نه اینکه سریال جومونگ قصه دارد، بلکه همه سریال جومونگ قصه است! اهمیت این نکته وقتی فهمیده میشود که بدانیم، اشکال اصلی غالب فیلم و سریالها ضعف قصهگویی میباشد و در دورانی به سر میبریم که شاهد فیلمنامههای عرضی هستیم نه طولی! فیلمنامه عرضی یعنی چه؟ یعنی پس از دقایق ابتدایی فیلم که آغاز قصه مشخص میشود دیگر شاهد اتفاق ویژهای که قصه را پیش ببرد نیستیم. دائماً توضیحات اضافی و بدون ضرورتی پیشروی ماست که فیلمنامه را در عرض حرکت میدهد و همین مسئله، مخاطب را خسته میکند.
🎞 بگذارید با ذکر خاطرهای عمق فاجعه را نشانتان دهم! در دوران تحصیل و زندگی در خوابگاه دانشجویی فرصت دیدن سریالهای تلویزیون را نداشتم. وقتی به خانه میآمدم خانواده را در حال تماشای سریال مشهور آن روزهای تلویزیون میدیدم. حالا در هر دورهای یک سریالی مشهور و هر شب پخش میشد. سریال 90 قسمتی بود و من وقتی میرسیدم قسمت 87 بود. از سر کنجکاوی از برادرانم میپرسیدم قصه فیلم چیست و تا حالا چه اتفاقاتی افتاده است. حدود 20 دقیقهای شرح ماوقع میکردند و با هم قسمت 88 را میدیدیم. باورتان میشود من تقریباً همه اتفاقات آن قسمت را میفهمیدم. کمتر پیش میآمد نکته مبهمی برایم پیش بیاید. چرا؟ چون واقعاً قصه کل آن سریال 90 قسمتی، همان 20 دقیقهای بود که برای من گفته بودند، بی کموکاست.
🎞حالا مجدداً جمله ابتدای متن را تکرار میکنم: «در میان مؤلفههای روایی متعدد سریال جومونگ، آن بخشی که بسیار برجسته میباشد و وجه تمایز روایت سریال شده است، «قصه» میباشد. درواقع نه اینکه سریال جومونگ قصه دارد، بلکه همه سریال جومونگ قصه است!» این حجم از قصههای متعدد و متنوع در طول یک سریال، اتفاقی کمنظیر میباشد که در سریال افسانه جومونگ رقم خورده است.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند۱۸
#سینمای_پیشرفت
#رضا_قیومی
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽️ افسانه جومونگ و توانایی قصه گفتن
به بهانه استقبال چندین باره مردم از بازپخش سریال افسانه جومونگ
💠بخشی از متن:
🔸قهرمان ساختن برای مردم در اولین قدم توانایی قصه گفتن میخواهد. اگر بلد بودید قصه بگویید میتوانید امیدوار به ساخت قهرمان باشید. افسانه جومونگ در دل این خوب قصه گفتن، قهرمان تخیلی خودش را ساخته است. قهرمانی که ابعاد انسانی و درونی ویژهای دارد. قهرمانی که مخاطب با او سمپاتی دارد. او را دوست دارد و در تکتک نبردها در کنار اوست. قهرمان قصه اهل شکستخوردن نیست. اهل کمآوردن نیست. نه از انسانها شکست میخورد و نه از مشکلات و موانع! او بشدت عاقل است در کنار انقلابی بودن. اهل تدبیر است. اهل صبر و سعهصدر است. بقیه عجله دارند؛ ولی او با دوراندیشی بقیه را به صبر فرامیخواند.
🔸قهرمان بشدت خانواده میفهمد. خانواده دوست است. وفادار است. برای نجات جان بقیه جانش را به خطر میاندازد. روایت جومونگ ضدقهرمان هم زیاد دارد که حس تنفر و انزجار مخاطب از تمامی آنها نشانه درستی و درآمدن قصه است. در پایان سریال، سوگ ازدستدادن قهرمان و فقدان او نیز درسآموز است؛ جومونگ بر اثر جراحات در طول دوران مبارزه میمیرد؛ یعنی اولاً هیچوقت کسی نتوانسته او را شکست دهد. ثانیاً در یکلحظه تمام مبارزات و تلاشهای او بار دیگر به ذهن مخاطب میآید. ثالثاً صحنه از دنیا رفتن او نشان داده نمیشود و صرفاً بیان میگردد که اینگونه مرده است، یعنی تصویر قهرمان همیشه باید در اوج بماند.
🔸حتماً دلایل دیگری برای مؤلفههای روایی سریال «افسانه جومونگ» میتوان برشمرد و درمورد ضعف و قوت آنها صحبت کرد؛ اما به نظر میرسد هیچکدام به میزان قصه اهمیت و اثر نداشتهاند.
روایت قهرمان ساز «افسانه جومونگ» درسی است برای ما که دیروز و امروزمان پر از قهرمانان و اسطورههای جاودانهاند اما نتوانستهایم روایتشان کنیم، یا بهتر است بگوییم هنوز قصه آنها درنیامده است. درآمدنی از جنس قصه سریال افسانه جومونگ.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند۱۸
#سینمای_پیشرفت
#رضا_قیومی
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
🔅 کار گروهی در بچه زرنگ
گفتوگو با بهنود نکویی از کارگردانان انیمیشن بچه زرنگ
💠بخشی از متن:
در بخش محتوایی و آموزشی بنا داشتید چه کنید؟
در بخش آموزشی هدف اصلی مجموعه ما شناخت کودک و نوجوان از تواناییهایشان بود؛ اینکه بدانند قهرمان بودن برای همه امکانپذیر است. ما دوست داریم بچهها بدانند قهرمانشدن نیاز به ابزار منحصربهفردی که فقط در اختیار قشر خاصی هست، ندارد. بچهها باید اعتمادبهنفس داشته باشند و بتوانند نقش خودشان را در زندگی درست ایفا کنند. مهم است که بدانیم هیچکس بهتنهایی کافی نیست و با دیگران و اتحاد است که میتوان به موفقیت دست پیدا کرد. حتماً شنیدهاید که گاهی مطرح میشود که ما در انجام کارهای گروهی تعلیموتربیت خوبی ندیدهایم و در زمینه کارهای فردی موفقتر هستیم. برای همین است که مجموعه ما دوست دارد به این موضوع بپردازد که کارگروهی در بیشتر زمینهها میتواند احتمال موفقیت را افزایش بدهد.
ولی در بخشی از داستان زمانی که محسن قصد دارد -با وجود مخالفتهای ببری- با روشهای خودش جنگل را نجات بدهد، میبینیم که با وجود اجماع همه جنگل هم پیروز نمیشود!
اینکه بچهها به شناخت درستی از موقعیت خودشان برسند، حتماً از ابزارهای موفقیت است و یکی از شرطهای پیروزی. محسن در آنجا شناخت درستی از موقعیت خودش نداشت و روش و مسیر اشتباهی را انتخاب کرده بود و بدون مشورت و بهرهگیری از نظرات افراد باتجربهتر و عاقلتر و با وجود مخالفتهای ببری، این مسیر را در پیش گرفته بود. در حقیقت این یک تصمیمگیری فردی بود و نه جمعی. ولی وقتی که شناخت محسن کاملتر شد و از راهنمایی مش غلامرضا کمک گرفت، همان جمع توانستند در مسیر درست، موفق شوند. یکی از نکات دیگری که خیلی برای ما مهم بود، بحث گذشت بود. شما ببینید علیرغم اینکه کاراکتر منفی فیلم در پی نابودی همه حیوانات جنگل بود، اما با گذشت و راه و روش درست قلب جنگل و بقیه حیوانات، توانستند شخصیت منفی را هم جذب کنند.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند۱۸
#سینمای_پیشرفت
#تکتم_نجفیمنش
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
"بچه زرنگ" از داستانها و بوم خودمان است
گفتوگو با بهنود نکویی از کارگردانان انیمیشن سینمایی بچه زرنگ
💠بخشی از متن:
🔸 در انیمیشن بچه زرنگ به پیرنگهای فرهنگی و بومی ما مانند ببر مازندران، جنگل و مفاهیمی مانند زیارت پرداخته شده که بسیاری از سازندگان به دلیل نگرانی از پذیرفتهنشدن توسط مخاطب سراغ آن نمیروند. چطور به این موضوعات ورود کردید؟
این موضوع که گفتید یکی از سیاستهای محتوایی مجموعه هنرپویاست. از طرفی داستانهای بومی ما پر از پیوندهای تنگاتنگ تاریخی و فرهنگی و اقلیمیمان است. داستانهای مادربزرگهایمان نمونه خوبی است که هم از روابط اقوام میگفتند هم از شخصیتهای منحصربهفرد هر اقلیم، هم بحثهای فرهنگی و اعتقادی را مطرح میکردند هم بحثهای متنوع دیگر و قصههای عامتر. ولی رفتهرفته فضا بهگونهای پیش رفت که وقتی فیلمسازان خواستند داستان بگویند، از فیلمهایی با محتوای غیربومی و متفاوت بافرهنگمان ایده گرفتند و خواستند داستانهایی به آن شکل بگویند. پس طبیعی است که وقتی داستانگویی ما از آن مدل تبعیت میکند، این عناصر در آن جایی ندارند یا اگر این عناصر در آن جاگذاری شوند، گلدرشت و غیرقابلباور به نظر برسند. درصورتیکه اگر به داستانهای خودمان رجوع کنیم همه این مضامین در کنار هم و خیلی شیرینتر و روانتر در آن وجود داشتهاند؛ لذا ما در گروه هنرپویا سعی کردیم آنچه را در داستانهای بومی و فرهنگ خودمان هست، کنار هم بچینیم و به این داستان برسیم.
🔸 برای گریز از شعارزدگی چه کردید؟
ما به این موضوع دقت داشتیم که قصه اینطور پیش نرود که یک نیروی ماورایی همه کارها را انجام بدهد. داستان سعی دارد بگوید که موفقیت، با توکل و شناخت و تلاش به دست میآید. حتی خود قلب جنگل که نماد یک موضوع ماورایی است بنا دارد بگوید که وقتی یک اقدام خیری صورت میگیرد، نتیجه آن تا نسلها و سالها باقی میماند که این، هم یک امر واقعی و منطقی است و هم در فرهنگ ما موضوعی پذیرفته شده است. داستان تلاش میکند بگوید اگر بخواهی به دیگران هر چند کوچک و کمتر موردتوجه کمک کنی، به اثرات ماندگاری خواهی رسید. حتی سعی کردیم این موضوع که ببر ما به کمک یک نیروی ماورایی به زندگی باز میگردد را هم در فضایی فانتزی مطرح کنیم تا دچار شعارزدگیهای معمول نشویم.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند۱۸
#سینمای_پیشرفت
#تکتم_نجفیمنش
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
اتاق تاریک جهان و فیل رمکرده حقیقت
فرصت غزه برای جهان
نعمتالله سعیدی
💠بخشی از متن:
🔸 این روزها همه میتوانند هر موضعی بگیرند و همه چیز را به نفع خود تفسیر و تحویل کنند. در این بین انگار یک چیز قطعی و مشترک است: این ماجرا همانقدر مخاطرهآمیز و بحرانی است که فرصتساز. تمام دنیا تبدیل به یک اتاق تاریک شده و فیل واقعیت، رم کرده است! هر جا پا میگذارد، میتواند ویرانی و بحران ایجاد کند. توده مردم در تمام دنیا متوجه نیستند که چقدر فاصلهشان با مرز فروپاشی تمام ساختارهای اجتماعی اندک شده است.
🔸تبدیلشدن نماز به تمرینات یوگا، مراسم کلیسا به اپرا، روزه به رژیم کاهش وزن، یکسان پنداشتن یوفوها با اجنه و شیاطین و حتی فرشتگان، بیاعتبار شدن برقآسای دلار، قدرتگرفتن اراذل و اوباش به صورت گروههای شبهنظامی (بدون هیچ مرام و مسلک سیاسی!) فروپاشی ناگهانی ارزشهای سنتی مثل قبح همجنسگرایی و بیحجابی و سگبازی در خانوادههای مسلمان و مشروب خوردن و مست کردن زنان در محافل زنانه، قلیان کشیدن کودکان مقابل چشم پدران و... غارت شدن امکانات و تجهیزات دولتی توسط خود کارمندان نهادها و سازمانها و... حاکم شدن آنارشیسم در ماهیت قدرتهای جهانی!
🔸اما در این فضای متشنج دوقطبیزدگیها، تنها تفکراتی میتوانند تبدیل به یک قطب شوند که یا واقعاً آن قدر از نور حقیقت برخوردار هستند که حداقل زیر پایشان را نشان دهند و به سمت یکدیگر جذب شوند، یا تاریکی مطلق میتواند چنان محصور و محاصرهشان کند که نتوانند به هیچ سمت دیگری گام بردارند.
🔸مثلاً صدها حزب و گروه مخالف که هیچ ربطی به هم ندارند، به نفع اسرائیل موضعگیری میکنند؛ و از این طرف شیعه و اهلسنت و حتی باقیمانده احزاب سوسیالیستی و کمونیستی سابق در جهان عرب برعکس! الغرض، نسبیگرایانه هم نگاه کنیم، آنهایی که واقعا گرایش به حقیقتطلبی دارند به سمت یکدیگر جذب میشوند و آنهایی که حقیقتستیزی در وجودشان غلبه یافته بیشتر درهم میپیچند. خودِ هرجومرجی که در این تحرکات وجود دارد، مثل موج یا سیلابهایی عمل میکند که کموزنها را به سطح میآورد و به ناکجاآباد سرازیرشان میکند. هرکس ریشه نداشته باشد، یا از ریشه خود جدا شود، دیگر دست خودش نیست که به کدام سمت رانده خواهد شد.
#قاب_پیشرفت
#دانشمند17
#روایت_پیشرفت
#سینمای_پیشرفت
#غزه
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
🎥 نور، صدا، برپا
معرفی آثار سینمایی مرتبط با مدرسه
📽 بایست و تحویل بده (Stand and Deliver)
کارگردان: Ramón Menéndez
🔻فیلم «بایست و تحویل بده» داستان زندگی واقعی معلم ریاضی دبیرستان، جیمی اسکالانته را روایت میکند که در یک مدرسه آمریکایی در منطقهای کارگرنشین است. همانطور که انتظار میرود دانشآموزان این مدرسه درگیر حاشیههای اجتماعی زیادی هستند و عملکرد تحصیلی خیلی پایینی دارند. اسکالانته تلاش میکند دانشآموزانی را که تمایل به ترک تحصیل دارند، تشویق به یادگیری علم حساب کند. ادوارد جیمز اولموس که نقش این معلم را بازی میکند، نامزدی بهترین بازیگر مرد را در شصت و یکمین دوره جوایز اسکار دریافت کرد.
📽 به من تکیه کن (Lean on Me)
کارگردان: John G. Avildsen
🔻در این فیلم روایت یک مدیر به نام دکتر فرانک ناپیر بیاراده را میبینیم که مدرسهاش به پایینترین رتبه در بین مدارس ایالت نیوجرسی نزول میکند. دکتر ناپیر در حالی که مدرسهاش در خطر قرار گرفتن در اختیار دولت ایالت نیوجرسی قرار دارد و امیدش را از دست داده، از معلم سابق مدرسه با نام جو کلارک (با بازی مورگان فریمن) برای سپردن مسئولیت مدیریت مدرسهی رو به زوالش دعوت میکند. متأسفانه کلارک، قبل از اینکه بتواند روی بهبود نمرات آزمون دولتی دانشآموزان تمرکز کند، باید بهنوعی مدرسه را از شر مشکلاتی مانند درگیری با مواد مخدر خلاص کند. جو کلارک معلمی سختگیر، اما درستکار است که تصمیم میگیرد مدرسه را به هر نحوی بهبود ببخشد. درحالیکه در مدرسه از روشهای آموزشی غیرمتعارف استفاده میشود. در این مدرسه او باید با معتادان به مواد مخدر و خشونتهای گروهی دانشآموزان مقابله کند. باوجوداینکه بهتدریج در تغییر رویهی آنجا موفقیت بسیار بالایی به دست میآورد، روشهای غیرمعمول او منجر به درگیری با مقامات شهر میشود. مورگان فریمن در این فیلم بازی درخشانی را در نقش جو کلارک از خود به نمایش گذاشت.
📽 آنسوی تختهسیاه (Beyond the Blackboard)
کارگردان: (Jeff Bleckner)
🔻فیلم آنسوی تختهسیاه برگرفته از زندگی زنی جوان به نام استیسی بِس (Stacy Bess) است. استیسی قرار است فعالیت معلمی خود را در یک مدرسه آغاز کند، اما در اولین روز کاریاش متوجه میشود که مدرسهاش نه یک مدرسهی معمولی، بلکه اردوگاهی برای اقامت آوارگان است و او قرار است به کودکان خانوادههای آواره تعلیم دهد. در آغاز کار، انبوه مشکلات این اردوگاه، مشکلات خانوادگی زیاد کودکان، و نبود حداقل امکانات آموزشی برای برگزاری کلاس، استیسی را سردرگم، و گاه خسته و ناامید میکند. او به اتاق کثیفی پا میگذارد که هیچ صندلی و نمیکتی ندارد. آنها کتاب و دفتر و مدادی ندارند و سنوسال هر کدام با دیگری فرق میکند. اما استیسی روبهروی این چالشها رفتهرفته میآموزد که چگونه شور و شوقش برای تعلیم و پرورشِ کودکانِ این اردوگاه را، با اشتیاقی که در دیگران میبیند پیوند دهد؛ اشتیاقی هرچند پنهان که در هر کدام از والدین، مسئولان اردوگاه و خود کودکان، برای تغییر وضع و احوالشان وجود دارد. استیسی با امیدی که در چشم مخاطب خوشخیالی به نظر میرسد، دستبهکار میشود و درحالیکه باردار است، پلهپله مدرسهاش را میسازد…
📽 جلوی کلاس (Front of the Class)
کارگردان : Peter Werner
🔻فیلم "جلوی کلاس" یک فیلم زندگینامهای درام است که در سال 2008 منتشر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی برندهی جایزهی معلم کارآموز " برت کوهن" است که به دلیل ابتلا به بیماری تورتیکس و عدم کنترل حرکات بدنی خود، با مشکلاتی روبرو شده است. "جلوی کلاس" داستان برد کوهن یک جوان با سندرم تورت را دنبال میکند. او رؤیای تبدیلشدن به یک معلم را دارد. با وجود مواجهشدن با چالشهای بسیاری به دلیل وضعیتش، از جمله آزار و اذیت و تبعیض، برد هرگز از رؤیایش دست نمیکشد. با حمایت خانوادهاش و اراده خود، او موانع را پشت سر میگذارد و به یک معلم الهامبخش تبدیل میشود. فیلم سیر زندگی برد را درحالیکه از سیستم آموزش عبور میکند، به تصویر میکشد و خودش را بهعنوان یک معلم قابلاعتماد و پرتلاش اثبات میکند. همچنین تأثیر او بر دانشآموزانش را نشان میدهد، زیرا او به آنها درسهای مهم زندگی راجع به پذیرش، پیشروی و قدرت اعتقاد به خودش آموزش میدهد. "جلوی کلاس" داستانی دلگرمکننده و الهامبخش است که پیروزی روح انسان و توانایی پشت سر گذاشتن سختیها را جشن میگیرد. این فیلم یادآور این است که بااراده و انگیزه، هر چیزی ممکن است.
#سینمای_پیشرفت
#معلم #مدرسه #دانشمند۱۷
#قاب_پیشرفت #سینمای_مدرسه
🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سینما و ورزش ملی ۱
مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ورزشی ملی
🔸فیلمهای ورزشی همواره دسته مهمی از فیلمهای انگیزشی را تشکیل میدهند و میتوان آنها را از جنبه همین الهامبخشی، در دو دستهبندی کلی قرار داد: فیلمها و سوژههایی که بیشتر جنبه توسعه فردی دارند و فیلمها و سوژههایی که جنبههای تیمسازی و کار جمعی نیز در آنها بسیار پررنگ است. در دسته اول، اغلب شاهد این هستیم که چگونه افرادی با امکانات کم و یا در شرایطی نامناسب و ضعیف، به کمک نیروی اراده و تمرینهای دشوار و یا با کمک و حمایت مربیان و خانواده و افرادی دلسوز، به موفقیت دست پیدا میکنند و موانع پیشرویشان را از میان برمیدارند.
🔸در دسته دوم، علاوه بر موضوع ضعف و بدون امکانات بودن گروهی از ورزشکاران، دشواریهای همهدفکردن افرادی با انگیزههای متفاوت و گاها مخالف و هدایت آنها و به تعبیری «ساختن یک تیم» نیز خط اصلی داستان را شکل میدهند. در فیلمهایی که به بحث «ساختن و یا بازسازی یک تیم» میپردازند، گاهی غیر از مشکلات داخلی میان اعضای گروه و چالشهای مختلف پیش پای مربی تیم، مسائلی ساختاری نیز بر سر راه پیشرفت تیم وجود دارد که غلبه بر آنها، لایههای دیگر و واقعیتری از زندگی واقعی را پیش چشم مخاطب قرار میدهد.
🔸از میان دسته دوم، شاید بتوان فیلمهایی را که به داستانهای واقعی در مورد تیمهای ملی ورزشی میپردازند، در سطحی متعالیتر از جهت انگیزه دانست؛ فیلمهایی که مسائل تیمسازی و غلبه بر رقبا و چالشهای آن را در بستری از احساسات و حمایتهای وطنپرستانه مطرح میکنند و از این جهت، اغلب دیدن آنها به مانند مرور یک خاطره مشترک، برای تعداد زیادی از مردم یک کشور و حتی سایر کشورها، جذاب و الهامبخش است.
🔸در این شماره، به مرور پنج فیلم سالهای اخیر در مورد تیمهای ملی کشورها پرداختهایم که نمونه ایرانی آنها یعنی «پرویزخان»، یکی از معدود آثار سینمایی با سوژهای واقعی از دل فوتبال ملی است؛ مسئلهای که این مرور را جذابتر و به مسائل موردنیاز و موردتوجه امروز ما نزدیکتر میکند.
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #سینمای_ملی #سینمای_ورزش
#دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سینما و ورزش ملی ۲
مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ورزشی ملی
فیلم «معجزه» (Miracle)
🔸فیلم معجزه به ماجرای کسب مدال طلا توسط تیم ملی هاکی روی یخ آمریکا در بازیهای المپیک زمستانی سال 1980 میلادی میپردازد؛ تیمی که از تعدادی جوان غیرحرفهای تشکیل شده بود، میتواند با شکست تیم ملی هاکی شوروی که برای چهار دوره متوالی قهرمان بلامنازع هاکی جهان بوده است، عبور کند و به افسانه شکستناپذیری آن خاتمه بدهد.
🔸«هرب بروک» بازیکنان خود را از میان جوانان غیرحرفهای انتخاب میکند و سعی میکند در زمان نُهماههای که در اختیار دارد، با تمرینات سخت و فشرده و تأکید بر کار تیمی، آنها را برای المپیک زمستانی آماده کند. ایده او که مدام آن را به بازیکنانش یادآوری میکند این است که شما هیچکدام استعداد کافی برای غلبه بر شوروی را ندارید و تا وقتی نتوانید مثل یک تیم هماهنگ پیش بروید و پابهپای آنها در زمین اسکی کنید، از هیچ روش دیگری امکان موفقیت ندارید.
🔸فیلم دارای زمینههای سیاسی پررنگی است که سعی دارد با اشارههای مختلف به وضعیت سیاسی آمریکا، پیشزمینهای جمعی برای چرایی تأثیرگذاری بالای پیروزی تیم هاکی و مدال طلای آن که به «معجزه روی یخ» معروف شد، خلق کند. علاوه بر اشارههای مختلف به جنگ سرد میان آمریکا و شوروی و وجه حیثیتی رویارویی این دو تیم، اشارههای روشنی هم به تضعیف روحیه ملی مردم آمریکا و کمرنگشدن اعتمادبهنفس ملی وجود دارد و حتی خبر اشغال سفارت آمریکا در ایران هم در این راستا ضریب میگیرد.
🔸درخلال جشن کریسمس اعضای تیم، بخشهایی از سخنرانی سال نوی رییسجمهور پخش میشود که اذعان میکند امید به «پیشرفت» که یکی از پایههای اعتقادی مردم آمریکاست، بسیار کمرنگ شده است و مردم چشمانداز روشنی را پیش پای خود و فرزندانشان نمیبینند. رییسجمهور در همین سخنرانی که روی تصاویر مربی تیم شنیده میشود، بیان میکند که «اطمینان به آینده» زیربنای همه چیزهای دیگر است و از همه میخواهد تا از حرفزدن دست بکشند و شروع به راهرفتن کنند.
🔸این فضاسازیها، همه منجر به این میشوند که مخاطبان فیلم، تلاش مربی و تیمش را چیزی فراتر از انگیزههای رشد شخصی و تیمی، حرکتی در جهت بازگرداندن رویا و امید یک ملت و بازسازی «ایمان مشترک» آنها ببینند و چرایی خاطرهانگیزشدن این پیروزی در میان مردم آمریکا را درک کنند.
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #سینمای_ملی #سینمای_ورزش
#دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽 سینما و ورزش ملی ۳
مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ورزشی ملی
فیلم «در مسیر بوستون» کره جنوبی
🔸فیلم در مسیر بوستون، درباره ورزشکاران کرهای است که در اولین مسابقه رسمی و بینالمللی دوی ماراتن پس از جنگ دوم جهانی، یعنی ماراتن سال 1947 بوستون آمریکا، شرکت میکنند. در ابتدای فیلم شاهد این هستیم که یکی از دوندگان کرهای به نام «چانگ کی سون» موفق میشود که در المپیک سال 1936 برلین، مدال طلای ماراتن را بهدست آورد و همتیمی او «سونگ یونگ نام» هم مدال برنز را به گردن میآویزد. چون آن سالها کره جنوبی تحت حاکمیت ژاپن است، سون که با این وضعیت مخالف است، در هنگام اهدای مدال پرچم ژاپن را میپوشاند! به همین دلیل در بازگشت از المپیک، مجبور به عذرخواهی و امضای تعهدنامهای مبنی بر کنارهگیری از ورزش میشود.
🔸 حالا ده سال بعد از آن واقعه و پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست ژاپن از آمریکا، سلطه ژاپنیها بر کره پایان یافته است اما اینبار کره، که حالا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است، زیرنظر حکومتهای شوروی و آمریکا اداره میشود. «نام» که همچنان به دویدن و مربیگری دومیدانی ادامه میدهد، به دنبال یافتن استعدادهای ورزشی جدید است و از «سون» که قهرمان ملی و صاحب مدال طلا و فرد شناختهشدهای است دعوت میکند به آنها کمک کند؛ او میتواند به کمک رابطه دوستانه و آشناییاش با یکی از قهرمانان آمریکایی، دعوتنامه رسمی حضور تیم کره در مسابقات ماراتن بوستون را بگیرد.
🔸غیر از مشکلات دوندگان و عدم آمادگی آنها، مسائل دیگری هم پیش پای اعزام تیم به بوستون وجود دارد؛ به دلیل اینکه کره کشوری تحت اشغال است، طبق قوانین آمریکا لازم است یک فرد حاضر در آمریکا، آنها را ضمانت کند و مبلغ زیادی پول هم به عنوان وثیقه پرداخت شود. با پیداشدن یک کرهای ساکن آمریکا، مشکل اول حل میشود اما برای تأمین مبلغ وثیقه، هیچیک از تاجران و سیاستمداران کرهای حاضر به حمایت مالی از تیم نمیشوند. از سوی دیگر هم دولت نظامی آمریکا در کره، درخواستهای آنها مبنی بر حذف وثیقه سنگین مالی موافقیت نمیکند؛ خبری که اعلامش موجب میشود مردم خودشان دست به کار شده و با جمعآوری پولهای اندک، این مبلغ را تأمین کنند.
🔸بعد از همه این ماجراها، تیمی که با انگیزههای وطنپرستانه و سختی و دشواری زیادی خودش را به بوستون آمریکا رسانده است، در آنجا با واقعیت تلخی روبرو میشود؛ آنها به خاطر اشغال کشورشان توسط آمریکا، باید با پرچم آمریکا در مسابقات شرکت کنند! اتفاقی که برای «سون» که مدال طلای المپیکش به نام کشور ژاپن ثبت شده است، اصلا پذیرفتنی نیست. ضامن کرهای سعی میکند آنها را مجاب کند که با شرایط کنار بیایند؛ به هر حال دولت و سیاستمداران کره هیچ حمایتی از آنها نکردهاند، پس چرا آنها باید این فرصت را از دست بدهند و اینقدر روی ثبت نام و نشان کشور کره پافشاری کنند؟
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #سینمای_ملی #سینمای_ورزش
#دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽 سینما و ورزش ملی ۴
مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ورزشی ملی
فیلم «شکستناپذیر» ساخت آمریکا
🔸پس از سالها حکومت آپارتاید و مبارزات سخت و خونین سیاهپوستان، اکنون با اعطای حق رأی به سیاهان، نلسون ماندلا رییسجمهور کشور آفریقای جنوبی شده است؛ کشوری که اکنون با کنار گذاشتن قوانین نژادپرستانه، تغییرات زیادی حتی در حد سرود و پرچم ملی دارد، تغییراتی که البته همچنان موردپذیرش برخی از سفیدپوستان نیست. تیم ملی راگبی این کشور نیز وضعیت خاصی دارد؛ راگبی ورزش موردعلاقه و اقبال سفیدپوستان است و سیاهان بیشتر علاقهمند به فوتبال هستند. سالها عقاید آپارتاید سفیدپوستان موجب شده است اولا اکثر بازیکنان این تیم سفیدپوست باشند و ثانیا سیاهان همواره به جای تیم آفریقای جنوبی، حریفان آن را تشویق کنند.
🔸حالا قرار است کمتر از یک سال دیگر، کشور آفریقای جنوبی میزبان جام جهانی راگبی باشد؛ اما وضعیت تیم ملی راگبی اصلا خوب نیست و اغلب بازیهایش را میبازد. برخی این شرایط را فرصت مناسبی برای تسویه حسابهای قدیمی با این تیم میبینند و حتی برخی سیاهپوستان، رأی به تغییر لباس و سرود این تیم که حاوی اشارات نژادپرستانه و خاطرات مرتبط با آن دوران است، میدهند و برخی دیگر نیز پیشاپیش، امیدی به موفقیت تیم ندارند. نلسون ماندلا اما نگاه دیگری دارد و تیم راگبی و جام جهانی آن که موجب میشود حدود یک میلیارد بیننده، به کشور آفریقای جنوبی بنگرند را فرصت مناسبی برای نمایش «چهره و شخصیت جدید کشور آفریقای جنوبی در قالب یک ملت متحد از سیاهان و سفیدان» میداند؛ اتفاقی که در صورت وقوع، میتواند موانع و مقاومتهای موجود بر سر تغییرات قانونی و اقتصادی را هم تسهیل کند و کشور را از افتادن دوباره به دام تقابلهای خونین نژادپرستانه نجات دهد.
🔸ماندلا با دعوت از کاپیتان تیم، تلاش میکند سطح انگیزه او و تیم ملی را بالا ببرد و مسئله آنها را از یک بازی ورزشی به یک امر ملی و تأثیرگذار تبدیل کند؛ او معتقد است که «تعالی انگیزه» باعث میشود تا هر کسی، توقع بیشتری از خودش داشته باشد و قطعا برای عبور از شرایط سخت فعلی، باید همه تلاش کنند تا پا را از سطح توقعات پیشینشان فراتر بگذارند. ماندلا با حمایت ویژه از تیم راگبی و راهاندازی تور «یک تیم، یک کشور» که اعضای اغلب سفیدپوست تیم (فقط یک بازیکنان سیاهپوست در تیم حضور دارد) را به میان کودکان محلات فقیرنشین سیاهپوست میبرد.
🔸کمکم فضای تبلیغاتی مثبتی در سطح ملی برای تیم به وجود میآید و علاقه به تیم ملی راگبی و سرنوشت آن در جام جهانی، میان سیاهپوستان نیز فراگیر میشود. این تصمیم رئیسجمهور البته با مخالفتهای متعددی حتی در میان خانواده خود او که رنج آپارتاید و دوران طولانی زندان ماندلا را از نزدیک تجربه کردهاند، روبهرو میشود. او تلاشش را به رغم همه مخالفتها میکند و حالا همه امیدها به تلاش بازیکنان در زمین دوخته شده است.
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #سینمای_ملی #سینمای_ورزش
#دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان
گفتوگو با نعمتالله سعیدی، نویسنده و پژوهشگر سینما
💎بخشی از متن:
🔸روایت پیشرفت چقدر اهمیت دارد؟ یک مثال میزنم. کل 300-400 سال درگیریهای جهان غرب به اصطلاح رسیده به 2 تا قطب کمونیسم و سرمایهداری. در مقطعی که تقریبا من به اصطلاح میتوانم بگویم قطب کمونیست تقریبا بازی را برده است؛ یعنی شوروی سابق آمده است برای هر آدمی خانه ساخته، هر آدمی شغل دارد. هیچ کس گرسنه نیست. یعنی آهنگ رشدی که از انقلاب کمونیستی تا به اصطلاح آن مقطع داریم خیلی عالی است و اصلا قابل مقایسه با غرب نیست و روسیه خیلی رشد میکند و خیلی توسعه پیدا میکند. تا ماجرای چی اتفاق میافتد؟ ماجرای سفر آمریکا به کره ماه.
🔸اصلا میدانید که هنوز هم چقدر حکایت دارد و مثلا میگویند آرمسترانگ اولین کسی است که رفت روی کره ماه. خب آن کسی که فیلم میگرفته از اولین قدم آرمسترانگ آن کجا بوده؟ مثلا از این بحثهای اینطوری میکنند خیلی چیزهای جالبی میگویند. کاری ندارم ولی خب میخواهم این را عرض کنم چه راست چه دروغ، آمریکا با همین آپولو جنگ را برد. یعنی ورق برگشت. با وجود اینکه اولین انسانی که رفت فضا، یوری گاگارین روسی بود. پس روایت پیشرفت خیلی اهمیت دارد.
🔸وقتی میگوییم روایت پیشرفت در سینما، خیلیها فکر میکنند که آیندهپژوهی و نشان دادن آینده و ترسیم افق آینده یکی از رسالتهای مهم این عرصه است. ولی بخش مهمی از قضیه که میخواهم عرض کنم، سر یادآوری و نوآوری است و برمیگردد به گذشته. یعنی مثلا وقتی میخواهی بگویی ایران الان به بالای مدار 700 یا 750 کیلومتری زمین رسیده است؛ باید اول یک کارشناسی بیاید و مدارها را توضیح بدهد حداقل. جاذبه اتمسفر و اینها را توضیح بدهد، بگوید تا 200 کیلومتر چطوری است و چه موانعی وجود دارد، 300 کیلومتر ماجرایش چیست و همینطور تا برسد به قصه بالای مدار 700 کیلومتر. اما ما اینجا فرد راوی که رویش فکر کرده باشیم نداریم. یعنی ما موشک را با همه فراز و فرودهایش فرستادهایم رفته در مدار 750 ، ماهوارهمان دارد عکس میگیرد ولی نمیتوانیم قصهاش را بگوییم.
##کارخانه_رؤیا #کارخانه_آرمان
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#نعمتالله_سعیدی #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲
گفتوگو با نعمتالله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما
💠بخشی از متن:
🔸 آیا پیشرفت و توسعه را دانشکدههای علوم انسانی ما میتوانند تعریف کنند که ما از سینما و تلویزیون توقع داریم که به تصویرش بکشد؟ میتوان قصه گفت ولی باید توجه کرد که هنر، برزخی است بین حس و تجربه، علم و فلسفه و عرفان. هنرمند وقتی میتواند پیشتازی کند که تو بهش مواد خام بدهی که روی آن فعل و انفعال انجام بدهد. الان شما یک بچه مسلمان را پیدا کن که بیاید پیشرفت یا توسعه را تعریف کند؛ هزار تا ابهام داریم در این مفاهیم. در علوم انسانی به شدت مشکل داریم؛ مثلا رفاه، توسعه، سعادت چه نسبتی دارد. آیا فرهنگ غربی توسعه را سعادت تعریف میکند؟ نمیکند.
🔸ما برای اینکه بتوانیم پیشرفت را روایت کنیم، باید این تعاریف را داشته باشیم. الان ما بنشینیم ساعتها فکر بکنیم، یک تهران ایدهآل 20 سال آینده را میتوانیم تصور کنیم؟ اگر هم تصور کنیم، تمام الفبایش همان توسعه بر مبنای تعریف غربی است چون حتی نمیدانیم معماری ایدهآل ما چه خواهد بود. سینماگری که میخواهی بروی شهر آرمانی ما را در 20 سال بعد به تصویر بکشی، شهر میدانمحور و فلکهمحوری مثل مشهد مثل همدان مثل اصفهان، چه فرقی دارد با شهرهای شطرنجی؟ پس چرا طلبکارانه از سینماگر و تلویزیون خودمان انتظار داریم که تو چرا پیشرفت را روایت نمیکنی؟وقتی اندیشمند ما نمیتواند تعریفی بگوید، آن موقع تو نمیتوانی از سینماگر توقع داشته باشی که وقتی میرود سراغ ناو جماران، بتواند داستان هم بگوید. تهش این است که ناو جماران را لوکیشن داستانش در نظر میگیرد.
*تفکر اسلامی مبتنی بر شکر، به ذکر و یادآوری نیاز دارد*
🔸ما گرفتار تفکر انتقادی هستیم. الان مثلا بنده نوعی شمای نوعی، هر کسی بخواهد با سوژه روایت پیشرفت در سینمای ایران صحبت کند، فکر میکند حتما باید چند تا نقد اساسی و فحش محکم، مثلا حرف نیشدار بزنم تا کارم بگیرد. اما جانمایهی تفکر اسلامی، تفکر انتقادی نیست؛ تفکر ما میگوید شکر. به داود حکمت یاد دادیم برای اینکه شکر کند؛ تفکر مبتنی بر شکر، با تفکر مبتنی بر انتقاد زمین تا آسمان فرق دارد. البته آن تفکر شاکرانه تفکر انتقادی را هم دارد و به معنای انفعال نیست. وقتی به سینماگر میگویی در اساس، فیلمسازی نوآوری است؛ با قحط سوژه مواجه میشود. اما هنر فقط نوآوری نیست؛ بخش عمدهای از آن هم ذکر و یادآوری است. وقتی با رویکرد یادآوری میروی جلو، میبینی چقدر سوژه داری در همین روایت پیشرفت! از شدت ایدهها و سوژههایی که به ذهنت میآید، هنگ میکنی و آنوقت نوآوری هم تویش اتفاق میافتد.
🔸الان گرفتاری سینمای ما این است که وقتی میخواهد برود سراغ روایت پیشرفت، میخواهد نوآوری کند و مثلا یک چیز تازهتری بگوید. عزیزم شما خود همان روایت را بگو؛ اصرار بر نوآوری در اینجا، بیشتر منجر به واپسگرایی میشود. یعنی طرف میگوید مثلا قواعد سینمای ملودرام، تقی و نقی و عشق مثلثی است. تو به من شهید بدهی، در این میگذارم. دانشمند بدهی هم در این میگذارم. قاتل بدهی توی این میگذارم که فیلم هناس در میآید. اما درستش این است که آن فرم و آن مدیوم و آن موقعیت نمایشی، از دل روایت میآید بیرون نه اینکه موقعیت نمایشی را بگیری دستت و کاراکتر را بگذاری تویش و بعد تاریخ را جعل کنی. اتفاقا فیلم هناس را قواعد دراماتیک خراب کرده است! چرا فکر میکنیم اصلا شروع انرژی اتمی، قصه علمی و تکنولوژیک ندارد؟ اپنهایمر، قصه اصلیاش همین علم و تکنولوژی است؛ عشق و خرده پیرنگهای جانبی هم دارد ولی دال مرکزی آن چیز دیگری است. هناس اما هیچ دال مرکزی ندارد.
##کارخانه_رؤیا #کارخانه_آرمان
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#نعمتالله_سعیدی #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
مدارگَرد مریخ؛ مأموریت پیشرفت
یادداشتی بر فیلم هندی مأموریت مریخ
💠بخشی از متن:
🔸در دنیایی که کشورهای استعمارگر، ذهنهای سیاستمداران و مدیران کشورهای جهان سومی و یا حتی درحال توسعه را با خودکمپنداری و ناتوانی ملی انباشت کردهاند؛ تنها ذهنهای جوان و ناآلوده میتوانند در برابر این امواج سستکننده بایستند و مسیری تازه را با اتکا به ظرفیتهای مهجور داخلی باز کنند. روبرت، دانشمند هندیالاصلی که سالهای جوانی خودش را در خدمت به ناسا سپری کرده است، در پیری به ایسرو دعوت میشود و بهجای دانشمند جوان هندی که میخواهد تمام توانش را صرف پیشبرد فناوری فضایی کشور خودش کند، پروژه چاندریان2 را به دست میگیرد؛ او با همان ذهن استعمارزدهای که نمیتواند ظرفیتهای انسانی و فنی داخلی کشورش را ببیند، به واردات تجهیزات و سفینه فضایی رو میآورد.
🔸دانشمند جوان هندی به او لقب «مرد وارداتچی» را نسبت میدهد؛ مردی که از خودباوری ملی خالی ست و تصور نمیکند کشورش بتواند به تنهایی و با ظرفیتهای داخلی، مسیری که هیچکدام از سازمانهای فضایی بزرگ دنیا نپیمودهاند را بپیماید. با این حال و در کمال ناباوری روبرت، کمتجربهترین دانشمندان جوان هندوستانی با خودباوری دستنیافتنیها را به واقعیت مبدل میکنند و خود، باوری تازه به نام «ما میتوانیم» میسازند.
🔸هر جامعهای اعم از کوچک یا بزرگ، برای رشد و پویایی، برای دوام و ماندگاری، نیاز به موتور محرکی دارد که اعضایش را به حرکت و تعهد وادارد. رؤیای مشترک همان موتور محرک است و باید آنقدر قدرت داشته باشد که بتواند به تمام اعضای جامعه در نسلهای مختلف منتقل شود. راکش داوان شخصیت اول داستان، دانشمند نخبۀ جوانیست که توانست با تشکیل یک تیم جوان، جامعۀ خودش را بسازد. مأموریت مریخ هم همان رؤیای زیبا و مشترکیست که توانست فکر و قلب دانشمندان جوان را تسخیر کند تا برای محققشدنش تمام اولویتهای زندگی را کنار بگذارند و همه تمرکزشان را برای تحقق آن صرف کنند.
🔸واژۀ «رؤیا» بارها از زبان شخصیت اصلی فیلم شنیده میشود و تبدیل به کلیدی مهم برای گشایش گرهی از داستان میشود. راکش داوان در جایی میگوید: «رؤیا چیزی نیست که توی خواب ببینی، رؤیا چیزیه که نمیذاره بخوابی»؛ همین اتفاق هم رخ میدهد و رؤیایی شکل میگیرد که تا زمان به حقیقت پیوستنش، خواب را از چشمانِ صاحبانش میرباید.
🔸راکش داوان، تمام عمر خود را برای پیشبرد صنعت فضایی هندوستان صرف میکند؛ او مصرّانه به دنبال بومیسازی فضاپیماها و عدموابستگی به خارج از کشور در صنعت فضایی هندوستان است و سرانجام با ایستادگی بر این باور، موفق میشود به هدفش برسد. اگر راکش مغلوب محدودیتهایی میشد که وجود داشت، اگر موانع میتوانست او را به کرنش یا بیخیالی وادار کند، هرگز هندوستان اولین کشور آسیاییِ فرستندۀ فضاپیمای مدارگَرد به مریخ نمیشد. راکش هم در مقام سخن و هم در مقام عمل، ثابت کرد هر پیشرفتی که در هر کجای جهان برای قوم و گروهی حاصل شده است، ناشی از مقاومت عدهایست که روی باورهایشان محکم ایستادهاند و تن به موانع و محدودیتها ندادهاند.
##مدارگَرد_مریخ #سینمای_هند
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فاطمهسادات_کاظمیمنش #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سینما و ورزش ملی ۵
مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ورزشی ملی
💠 فیلم «پرویزخان» سال 1402 / ایران
🔸فیلم با شکست فوتبال ایران مقابل کویت در بازیهای آسیایی سال 1986 سئول آغاز میشود. دهداری در بازی با کویت، بازیکنی که از اصول و دستوراتش تخطی کرده بود را با وجود گلزنی، مورد مؤاخذه قرار میدهد. بعد از بازگشت از مسابقات، 14 تن از بازیکنان اصلی تیم به دلیل مخالفت با پرویز دهداری، سرمربی تیم ملی، استعفا میدهند. آنها معتقدند دهداری سختگیریهای بیموردی دارد و بر اصول اشتباه بازی زمینی پافشاری میکند.
🔸با این استعفای جمعی، ترکیب اصلی تیم ملی از دست میرود. مسابقات مقدمات المپیک 1988 قرار است چند ماه دیگر برگزار شود؛ در این شرایط فشار روزنامهها و مردم به دهداری برای استعفا بالا میرود اما او معتقد است که تیم ملی چیزی نیست که بتوان از آن استعفا داد و رفتار ورزشکاران بسیار بد بوده است و نباید در برابر آن کوتاه آمد. در آن شرایط سخت داخلی که کشور درگیر جنگ تحمیلی است، بازی بعدی با کویت، جنبههای حیثیتی و سیاسی جدیتری نیز دارد که بر اهمیت آن میافزاید. در این میان، حمایت از بازیکنان یا دهداری هم دستمایه گروههای سیاسی میشود و برخی از نمایندگان مجلس تلاش میکنند تا با فشار به رییس فدراسیون، دهداری را مجبور به استعفا بکنند و حتی رأی کمیته اخلاق را که علیه بازیکنان است، تغییر دهند.
🔸در میانه این کشاکشهای سیاسی و جنگی، دهداری به دنبال یافتن بازیکنانی جدید برای تیم ملی، کوچهپسکوچهها و تیمهای کوچک و شهرستانی را هم رصد میکند و چندین نیروی جوان و غیرحرفهای را به اردوی تیم ملی دعوت میکند. از بازیکنان قدیمی نیز تنها دو نفر، باوی و قایقران، که در آن استعفا نقشی نداشته یا از آن ابراز ندامت کردهاند، در تیم حضور دارند. بعد از تلاش زیادی که دهداری برای آموزش و آمادهسازی این تیم جدید انجام میدهد، با فشار سیاسی، از او خواسته میشود که برای خط حمله تیم ملی، یکی از بازیکنان مستعفی را به تیم برگرداند؛ درواقع مخالفان دهداری که میدانند او از اصول خود کوتاه نمیآید، این اجبار را راهی غیرمستقیم برای اجرایی کردن استعفای او میدانند.
🔸دهداری که عملا به فکر کنارگذاشتن منصب مربیگری است؛ با دیدن اخراج بازیکنان جوان و جدید تیم ملی از کمپ تمرینیشان، دچار دوراهی دشواری میشود؛ آیا باید برای نجات انگیزه و غرور و آرزوی این جوانان، از اصولی که یک عمر روی آنها پافشاری کرده است بگذرد یا تسلیم شود؟ آیا واقعا درصورت حمایت همهجانبه از این تیم، نتیجه بازیها چیزی خواهد بود که انتظار دارد یا حق با کسانی است که همواره اصول و شیوه بازی او را موردانتقاد قرار دادهاند؟ درواقع اکنون خود دهداری، در دوراهی حفظ اصول اخلاقی خود و تصمیمگیری به صلاح کشور قرار گرفته است و باید این تعارض را حل کند.
🔸فیلم «پرویزخان» در خلال داستان خود که تا حد زیادی مستند به اتفاقات و خصوصیات شخصیتی واقعی آدمها است، توانسته لایههای مختلفی از مسائل ورزشی را طرح کند؛ فیلم هم در لایه توسعه فردی و تیمسازی و چالشهای آن نکات جالبی دارد و هم از جهت اهمیت و تأثیرگذاری فوتبال ملی و چالش ترجیح مصالح جمعی بر فردی، موقعیتی جدید را مطرح میکند. همچنین در حالی که در فیلمهای خارجی، امکان تجربه حس نوستالژیک و مرور خاطرات مشترک ایرانی وجود ندارد، این فیلم به دلیل آشنابودن شخصیتها و پرداختن به حس مشترکی که همگی هرچند مدت یکبار آن را تجربه میکنیم، موجب همذاتپنداری بیشتر مخاطب میشود.
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #سینمای_ملی #سینمای_ورزش
#فوتبال #دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۳
گفتوگو با نعمتالله سعیدی، نویسنده و پژوهشگر سینما
🔸در روایت پیشرفت مثال همافرها را عرض میکنم. همافرها نقل میکردند قبل از انقلاب که مستشاران آمریکایی بودند، مثلا وقتی F14 را باز و بسته میکردیم و به یک قطعهای میرسیدیم، مهندسشان میگفت برو فلان چیز را بیاور. یکی از همافرها میگوید من رفتم دیگر هرچی میشد را آوردم گذاشتم آنجا که یکبار بتوانم این قطعه را که یک جای حساس F14 بود ببینم. بالاخره این با پررویی یکبار میبیند که آن قطعه را چطوری باز و بستهاش میکنند و همان یکبار هم بوده است. دفعه دیگر مثلا طرف بهش نمیگوید که برو دستمال بیاور، رسما بهش میگوید پاشو برو بیرون و حذفش میکند. خب بعد مثلا در شروع جنگ، آمریکاییها به عراق میگویند که 6 ماه دیگر، جمهوری اسلامی یک پرنده ندارد بپرد و هواپیماهایش کاملا میخوابد. نمیخواهم حالا طول و تفسیرش بکنم. ببینید این ماجرا چقدر دراماتیک است؟ یا مثلا خاطره شهید تهرانی مقدم در لیبی. نکتهاش این است که این رخداد، بر اساس ذکر و یادآوری است. برو آنجا چارچوبش را بگیر و بعد هر چقدر دوست داری نوآوری کن.
🔸روایت ماهواره فضایی زمانی درست اتفاق میافتد که جوان ما با شنیدنش، به همزادپنداری برسد؛ بگوید ببین اینها 4 تا دانشجوی ایرانی بودند. خب اینکه سینما یک کارخانه رؤیاسازی است، در غرب قطعا اینطوری است. وظیفه مثلا سینمای غربی و سینمای هالیوودی، در درجه اول ساختن رؤیا برای مخاطبش است. ولی در ما لزوما چنین تأثیری ندارد؛ در ما ایجاد تغافل و عصبانیت است. این سوال مهمی است و تیترش این میشود که «سینمای ما، باید سینمای آرمانسازی باشد و نه رؤیاسازی.» رؤیا آن امیال و گرایشهایی است که صرف تصورکردنش هم برایمان لذتبخش است. یعنی ما در رؤیاپردازی، خیالِ به جایی رسیدن نداریم؛ یک آرزو و خواستی است که صرف اینکه من تصورش میکنم هم لذت میبرم. یعنی غایتش خودش است و هیچ بَعدی ندارد که من را فعال کند و به سمتی هُل بدهد.
🔸الان گرفتاری سینما و تمدن هند همین است. قرآن کریم میگوید مختال الفخور. این مختالی یکی از گرفتاریهای تمدن هند است که اگر میتوانست بگذارد کنار، با توجه به ضریب هوشی و امکانات بومی که دارد، اتفاقات عجیب و غریبی در کشورش میافتد. خب ما مثلا اگر به این مفاهیم دقت نکنیم، توقع داریم که سینماگر در عرصه پیشرفت، برای مخاطب رؤیا بسازد. در صورتی که اصلا نباید رؤیا بسازد، بلکه باید آرمان بسازد. رؤیا میشود همان مختالی و فخوری. رؤیا حد ندارد آن موقع. تو اگر میخواهی رؤیا بسازی برای مخاطب ایرانی در این فضا، باید بروی جنگ ستارگان بسازی؛ حد ندارد که. تو دیگر نمیتوانی سوخو را رؤیایی کنی. در همین امریکا که کشور فرصتها است، 99 درصد چرا احساس بدبختی دارند؟ آیا صرف اینکه این فرصت رؤیایی وجود دارد، برای تو کافی است؟ یعنی دوگانه رؤیا و حسرت؛ یا با افیونی که برایت از جهان سرمایه داری میسازم خوش هستی یا حسرت میکشی.
🔸وقتی که سینمای طرف مقابل ما کارخانه رؤیاسازی است، سینمایی که ما میخواهیم کارخانه آرمانسازی باید باشد. آرمان خواست و امیال و گرایشهایی است که من میخواهم بهش برسم و نه تنها میخواهم بهش برسم، خواستی است که ارزش آن از خودم بیشتر است. آن خواستی که من خودم را هزینهاش بکنم میشود آرمان. خارجیها رؤیاپردازی میکنند و برای همین هم جوان فکر میکند آنجا همهاش خوشی است؛ کار سنگین آنها را نمیبیند. جوانهای ما رؤیاپردازهای قوی هستند ولی آرمان ندارند؛ چون ما دیگر به آرمان ضریب نمیدهیم.
🔸ما الان با حکمت شُکر باید نگاه کنیم؛ اینکه داشتههایمان خیلی بوده است. مثلا از همینجا بگویم که فیلم بادیگارد خیلی عالی بوده است؛ بادیگارد روایت پیشرفتی است که دقیقا جای خودش قرار گرفته است. برایت آرمان ایجاد میکند؛ اینکه من برای همین کشور، دانشمند هستهای بشوم یا دانشمند کشورم را حفظ کنم. در عین حال هم اصلا از سانتریفیوژ صحبت نمیکند ولی این که من دانشمند هستهایام را حفظ میکنم از دست دشمن؛ این یعنی پیشرفت. برعکس هناس که اتفاقا مرگ دانشمندم را دارد به من نشان میدهد. اما الان اگر بروی به منتقدین سینمای ما بگویی «سینما کارخانه رؤیا نیست، سینما کارخانه آرمانسازی است.» اینها مگر قبول میکنند؟
#کارخانه_رؤیا #کارخانه_آرمان
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#نعمتالله_سعیدی #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ سینما و ورزش ملی ۶
مروری بر پنج فیلم ورزشی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ملی
💠فیلم «پسران در قایق» سال 2023 / آمریکا
🔸تیم قایقرانی دانشگاه واشنگتن، به دنبال جذب نیروهای جدیدی برای تیم دوم و جوانان خود است. با توجه به اینکه بیشتر اعضای این شهر و دانشگاه، از جامعه کارگری هستند و مشکلات مالی دارند، دریافت حقوق و محل اسکان، انگیزه خوبی برای شرکت در جلسات آموزش و انتخاب تیم است. تعدادی از دانشجویان از جمله جو رنتس، با همین انگیزه به این تمرینات میروند و به عنوان اعضای تیم انتخاب میشوند.
🔸زمان مسابقات داخلی کشور فرا رسیده و مربیان تیم از سوی مسئولین دانشگاه تحت فشار هستند که پس از سالها، بتوانند مقامی در مسابقات بگیرند و هزینههای صورتگرفته برای تیم را به نتیجه برسانند. در این شرایط حساس، مربی تیم انتخاب سختی می کند و عملا همه آینده خود و سایر کادر مربیان را در خطر میاندازد؛ او تصمیم میگیرد که بهجای تیم اصلی، تیم دوم و جوانان را به مسابقات ببرد چون معتقد است که اعضای این تیم، با وجود تجربه کمتر، هماهنگی بیشتر و بهتری با هم دارند.
🔸با وجود انگیزه، چالش حفظ هماهنگی و آمادگی این تیم جوان، چندان هم ساده نیست. آنها موفق میشوند تیم دانشگاه کالیفرنیا که رقیب قوی و همیشگی و قهرمان چندینساله کشور است را شکست دهند. با اینکه از قبل بنا بر این بوده است که تیم برنده بهعنوان نماینده آمریکا در المپیک ورزشهای تابستانی شرکت کند، مسئولین فدراسیون شرط جدیدی میگذارند؛ تیم برنده باید بتواند هزینه حضور خود را که چیزی در حدود پنج هزار دلار است را پرداخت کند؛ هزینهای که برخلاف تیم و ایالت پولدار کالیفرنیا، برای واشنگتنیهای کارگر بسیار زیاد است. لازم است که این مبلغ در مدت یک هفته تأمین شود وگرنه یکی از تیمهای رده بعدی مسابقات داخلی که میتوانند این هزینه را پرداخت کنند، به المپیک اعزام خواهند شد؛ تیمی که احتمالا متعلق به کالیفرنیا خواهد بود.
🔸دانشگاه واشنگتن برای تأمین این مبلغ، کمپینی مردمی را به کمک دانشجویان خود برگزار میکند و کسانی به این کمپین کمک میکنند که اصلا انتظارش را ندارند. المپیک ورزشهای تابستانی سال ۱۹۳۶، در کشور آلمان و با حضور رایش سوم برگزار میشود؛ کشوری که تیم ملی قایقرانیاش برای چندین دوره، قهرمان المپیک بوده است و در دورانی که دولت نازی میخواهد برتریاش را به رخ جهانیان بکشد، هر مدال طلا ارزش بالایی دارد. در این فیلم، شاهد رشد پلهپله انگیزههای افراد از سطح فردی به سطح ملی و سپس تلاش و فداکاری آنها برای رسیدن به مقامی میشویم که بسیار افتخارآمیز و در عین حال دستنیافتنی مینماید.
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #المپیک #سینمای_ورزش
#دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند