روایت پیشرفت ایران
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱ 💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱
💠 بخشی از متن:
🔸یکی از تجربههای جمعی بسیار مهم ما در طول حیات انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی است که خود معدنی است از تجربهها؛ و یکی از موضوعات کلانی که هنوز از این معدن قابلاستخراج است تجربههای «چگونگی کار جمعی» است. در جهاد سازندگی افرادی که هدف خود را سازندگی انتخاب کردند شعار خود را «همه با هم» قراردادند و با هم کار کردن را تجربه کردند؛ و در این میان الگو یا الگوهایی را برای نحوه فعالیتها و روابط بین خودشان ایجاد کردند. با تقریبی نزدیک بهیقین میتوان گفت این الگوها بومی بودهاند چرا که عمدتاً افرادی این تشکیلات را ایجاد کردند و تجربهها را رقم زدند که خود در ساختارهای رژیم گذشته فعالیت نکردهاند و نیز غالباً تحصیلات دانشگاهی مرتبط با مدیریت نداشتند.
🔸کتاب «رسم جهاد» روایتهایی از تجربههای کار جمعی در جهاد سازندگی به روایت مرحوم حسینعلی عظیمی است. مرحوم عظیمی که از باسابقهها و مدیران مهندسی جنگ جهاد بودند در سالهای پایانی عمر شریفشان تلاش کردند تا راه و رسم جهاد و الگوی تجربهشده بچههای جهاد سازندگی را برای نسل حاضر و همچنین آیندگان به ودیعه بگذارند. در ادامه بخشهایی از این کتاب آورده شده است.
نحوه شروع یک فعالیت در جهاد
🔸تشکیلات جهاد اول از نفر شروع میشد. کاری که از یک نفر شروع نمیشد، هیچ وقت بعدها منجر به تشکیل واحد و سپس کمیته نمیشد. آن نفر در مقابل شورا امتحان خود را پس میداد، بعد از دو سه هفته فعالیت، میزان مورد اعتماد بودن و حد و اندازهاش معلوم میشد. بعد از این او اعلام میکرد که دو نفر دائم میخواهد تا مسئولیت دو بخش کار را به عهده بگیرند و با آنها تشکیل واحد میداد. کسی که به جهاد میآمد و در حوزهای تخصصی داشت اجازه داشت هرآنچه که برای جهاد و خودکفایی، هدف اصلی جهاد، لازم میداند انجام دهد. شروع به فعالیت میکرد، کار را تعریف میکرد، برای آن منابع مالی و امکانات پیدا میکرد، کمکهای مردمی جذب مینمود و کار را انجام میداد.
🔸وقتی فعالیتهای واحد افزایش مییافت پول زیادی باید خرج میکرد و روزی ده تا 20 درخواست به شورا ارائه میکرد. از طرفی شورای مرکزی نمیتوانست هر روز با 10 واحد ارتباط داشته باشد چون چندان هم اهل نشستن نبودند و میخواستند بازدید کنند. در نتیجه، عملا کار آن واحدها زمین میماند. در این حالت و هنگامی که شورا از طرق مختلف از جمله سرکشیهای مداوم روابط عمومی و نماینده امام میفهمید که کار واحد ضرورت دارد، آن واحد با تصمیم شورا تبدیل به کمیته میشد. یا این که چند واحد مرتبط با یکدیگر تبدیل به یک کمیته میشدند.
#دانشمند۱۲ #مطالعات_پیشرفت
#جهاد_سازندگی #تحول #آبادانی
#پیشرفت_منطقهای #مردم
#رسم_جهاد #علی_مشایخی
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲ 💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲
💠 بخشی از متن:
🔸یکی از تجربههای جمعی بسیار مهم ما در طول حیات انقلاب اسلامی که ارزش الگوگیری دارد، جهاد سازندگی است. پیش از آنکه به مطالعه و استخراج این تجربهها و الگوها بپردازیم، بهطورکلی باید انتظار داشت که فضای فرهنگی و اعتقادی کسانی که در دنیا اهدافی متعالی دارند، سبک مدیریت جداگانهای بطلبد و حتی دور از انتظار نیست در چنان تجربههایی، مفهوم مدیریت عوض شود و یا توسعه یابد. با بازخوانی تجربیات جهاد از زبان حسینعلی عظیمی در کتاب «رسم جهاد۱» میتوان به جنبههای جالبی از شیوه مدیریت انسانی متفاوت آن دست یافت.
ساختار شورایی
🔸ساختار جهاد در همه سطوح شورایی بود، شورای مرکزی، شورای استان، شورای شهرستان و کسی رئیس بقیه نبود. شورا ایجاد شده بود و همه باید با هم مشورت میکردند و این مشورت باعث رشدشان میشد. شخصی که مسئول کمیته فنی بود ابتدا اطلاع خاصی از روابط عمومی نداشت یا شخصی که مسئول مالی بود هیچ چیز از کشاورزی نمیدانست، اما درباره حوزههای کاری همدیگر صحبت میکردند تا از این موضوعات اطلاع پیدا کنند و بتوانند به هم کمک برسانند. یکی از اعضای شورا میگفت من فلان چیز را میخواهم، بقیه اعضا درباره علت نیاز سوال میکردند و او باید توضیح میداد تا اطمینان و اعتماد لازم را ایجاد کند. این مشورتها باعث سریعترین نوع آموزش در مدیریت جهادی میشد.
🔸مسائلی که مربوط به عموم نیروهای جهاد بود، باید در شورای هماهنگی تصویب میشد. کسی نمیتوانست به تنهایی بخشنامه صادر کند چون اگر در مقابل آن مقاومت به وجود میآمد، اجرایی نمیشد. بنابراین افراد باید توجیه میشدند تا بخشنامهای اجرایی شود. «شورای هماهنگی» از ابداعات جدید در جهاد بود که متاسفانه سران جهاد پس از وزاتخانهشدن قدرش را ندانستند. ولی ابتکار خیلی خوبی بود، معمولا هفتگی یا دو هفته یک بار تشکیل میشد. البته در جبهه کمتر شورای هماهنگی را تشکیل میدادیم چون سیستم بیشتر فرماندهی بود. شورای هماهنگی بچههایی را که عقب بودند بالا میکشید و آنهایی که خیلی بالا رفته بودند ولی متوجه نمیشدند پایین چه خبر است، پایین میآورد.
انسان مدار بودن ساختار
🔸جهاد ساختاری شکل داد که هدفش آبادکردن و خدمت بود؛ اگر نیروها تخصص نداشتند، مشکل را با آوردن متخصص حل می کردند. به دانشگاه میرفتند و التماس میکردند، جهاد میخواهد سدی بسازد، شما در این زمینه صاحب تخصص هستید، اگر امکان دارد مساعدت کنید. آزادی عمل و هدف مشترکی که در جهاد وجود داشت، باعث میشد نیروهای فعال در جهاد، بر سر ساختار با هم توافق کنند. کمیتههای تخصصی هم برحسب اینکه هر کدام از جهاد استانها چه نیروهایی داشتند تشکیل میشد. در حقیقت سازمان جهاد به جای سازمانمدار بودن، انسانمدار بود. نگاه میکرد چه نیرویی دارد و بعد بر اساس توانایی او ساختار را تشکیل میداد.
#دانشمند۱۲ #مطالعات_پیشرفت
#جهاد_سازندگی #تحول #آبادانی
#پیشرفت_منطقهای #مردم #رسم_جهاد #حسینعلی_عظیمی #علی_مشایخی
@daneshmand_mag | مجله دانشمند