آبادیهای ماربین
منطقه ماربین روزگاری متشکل از حداقل 58 آبادی بود. امروزه حدود نصف این آبادیها به نواحی شهرداریهای اصفهان پیوسته و مابقی شهرستان خمینی شهر با اضافه شدن محلات جدید را به وجود آورده اند. به تدریج و به ترتیب حروف الفبا پیشینه آنها معرفی می شود. البته در کتاب نام ها و نشانه ها، نگارش محمدعلی شاهین وسایت دانشنامه خمینی شهر به طور مفصل به این موضوعات پرداخته شده است.
{{{{{{
جنیران
پیشینه و موقعیت جغرافیایی
جنیران یکی از آبادیهای ماربین و در غرب اصفهان بوده است که موقعیت جغرافیایی آن در حال حاضر، بین خیابان آتشگاه و آیت الله اشرفی (کهندژ ) با مساحت 281 جریب می باشد. از چهارسو به محلات سودان، کلیچه و گلستان و لادان منتهی می شود. خیابان بهشت(متصل به خیابان آتشگاه و آیت الله اشرفی ) از بین این محل که گنیران هم می نامند عبور کرده و آن را به دو قسمت تقسیم نموده است.
حد فاصل بین خیابان آیت الله اشرفی اصفهانی (کهندژ) و خیابان بهشت غلبه با بافت مسکونی می باشد، خیابان بهشت به سمت غرب بیشتر زمین های کشاورزی است.
کلمه گنیران واژه ای پهلوی است و به احتمال بسیار و با توجه به همجواری این منطقه با کوه آتشگاه احتمالا در گذشته های دور محل سکونت بوده است. بنا به گفته های شفاهی سال های دور طوفان شنی در این منطقه آمده است که باعث مدفون شدن این منطقه در زیر شن گردیده است و ظاهرا فردی از محل که در آن زمان در کربلای معلی سکونت داشته است پس از بازگشت و مشاهده وضع موجود در حوالی محل قبلی، به زندگی پرداخته است که به مرور زمان باعث شکل گیری و گسترش محل شده است.
نقل از کتاب نام ها و نشانه ها محمدعلی شاهین
https://eitaa.com/danehnameh
نکونامان
ءءءءءءء
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
به جاست تحت عنوان فوق به تدریج نکونامانی از گوشه و کنار استان و منطقه ماربین معرفی شود:
امیرقلی امینی
وی در سال ۱۲۷۶ خورشیدی در اصفهان متولد شد در نوجوانی از هر دو پا فلج شد اما به تحصیل ادامه داد و زبانهای فرانسه، عربی و اسپرانتو را فراگرفت. وی به تالیف و ترجمه کتاب پرداخت و همزمان درکارهای عام المنفعه و اجتماعی و فرهنگی و عمرانی وارد شد و به تدریج به عنوان یک فرد نویسنده، روزنامهنگار، سیاستمدار، مترجم و پژوهشگر شناخته شد. امینی در فعالیتهای اجتماعی و عمرانی، بینهایت فعال بود و علاوه بر این در انجام امور توسعه شهری، برنامههای بسیار سازنده و پیشرویی داشت. از جمله فعالیتهای ایشان در امور خیریه تأسیس جمعیت شیر و خورشید سرخ اصفهان در سال ۱۳۱۱ و پرورشگاه کودکان اصفهان در سال 1313 است. وی از سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۸ در چند دوره به عضویت انجمن بلدیه و شهر اصفهان برگزیده شد.
در فاصله سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۱، روزنامه اخگر و از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۴ روزنامه اصفهان را منتشر کرد.
امیرقلی امینی پس از ۲۸ مرداد، بهدلیل حمایت از دکتر مصدق از فعالیتها به ناگزیر کناره گرفت، او در سال ۱۳۵۷ درگذشت و در خانه خودش به خاک سپرده شد. منزل مذکور را امیرقلی جهت امور فرهنگی وقف نموده و کنار بیمارستان کاشانی قرار دارد.
https://eitaa.com/danehnameh
دوهفته نامه فرصت وارد شانزده سالگی شد
<<<<<<<<
اولین شماره: 20 خرداد 1388
بررسی اجمالی تاریخ نشریات در منطقه بیانگر این موضوع است که در دهه 1330 دو تلاش جداگانه یکی از سوی شهرداری و دیگری اداره فرهنگ همایونشهر منجر به انتشار « نشریه شهرداری همایونشهر» و نشریه وزین"فرهنگ همایونشهر" گردید.
در دیماه 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی اخبار منطقه در نشریات نهادهای انقلاب شهر مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد و بنیاد شهید منتشر میشد. با تشکیل اولین شورای اسلامی شهر با وجود اعضای فرهنگی مانند مرحوم دکتر الهیاری شورا مبادرت به انتشار ارمغان شورا به شکل ضمیمه روزنامه استانی نمود. از سال 1380 نشریه داخلی شهرداری خمینی شهر با عنوان« شهر و شهروند» منتشر و 5 سال ادامه یافت
در چنین شرایطی فعالان فرهنگی و اجتماعی شهر جای خالی یک نشریه فراگیر را حس می کردند و به همین دلیل دست به کار شده و تلاشهایی برای انتشار نشریه انجام دادند که منجر به انتشار نشریات دانشجویی و مراکز فرهنگی در حد محدود شد. چاچب، طلوع و سدژ از جمله آنها بود. تا اینکه در سال 1387 شهرداری و شورای اسلامی شهر تصمیم گرفت این خواسته دیرینه را عملیاتی کند. در این راستا از تعدادی از فعالان و اصحاب فرهنگی دعوت به عمل آمد و پس از هفت ماه پیگیری، اولین شماره دو هفته نامه در مهرماه 1387 با عنوان حضور انتشار یافت همزمان اقدامات و مکاتبات برای کسب مجوزهای لازم پیگیری شد. اولین مانع نام نشریه بود که به دلیل وجود نشریه دیگری با همان عنوان در کشور بایستی تغییر می کرد و لذا نام فرصت پیشنهاد داده شد. این روند 9 ماه طول کشید و نهایتا اولین رسانه جامع محلی شهر در 20 خرداد ماه 1388 با عنوان فرصت تولد یافت و 15 سال است منتشر می شود.
بیشتر ازhttp://daneshnam.ir /
فرصت شماره 293
https://eitaa.com/danehnameh
فرهنگ لغات نیاکان(6)
اشاره:اسامی و کلماتی در پیشینه شهر به کار برده می شد که ممکن است عده ای با آن آشنا نباشند. این گونه لغات با عنوان (فرهنگ لغات نیاکان) از طریق دانشنام به تدریج نشر می شود. امید است همراهان عزیز هم با فرستادن لغات محل خود همراهی بفرمایند.
////
صبا: فردا، صبا صبح: فردا صبح
صندوقخانه: بخش دوم اطاقهای قدیمی
طاس تاس فارسی بی مو، کچل ، تشت، طشت، کعب، نرد، پیاله، پیمانه، ساغر، قدح، تاس، کاسه، لگن
عاشق دلاله: پرستو یا پرنده ای شبیه به آن
قاطی: مخلوط
قاشوه: وسیله ای دندانه دار که با آن پوست مثلا گاو را تیمار می دادند
کالاجوش: نوعی غذا با ترکیب پیاز، کشک، گردو و کشمش
کَش: مرتبه، دفعه، چندکش: چندبار
کَل: غلافهای گندم که پس از خرمن کردن هنوز حاوی دانههای گندم بودند و به خانهها منتقل و با کوبیدن آنها دانهها را جدا میکردند
کَهریز: کاریز، قنات.
کُت کِنه: جوجه تیغی
کُتِکچوق: چوبی دستهدار با سر پهن و بیضی شکل که هنگام شستشوی لباس روی لباسهای کثیف میکوبیدند تا چرکهای آن خارج شود.
کاغذ دهشاهی: کاغذ خطدار به انداز کاغذ آ3 که از وسط تا خورده بود و چهار صفحه میشد. برای امتحانات، دانشآموز آنرا میخرید. بقالها هم آنرا با آویزان کردن از بند جلوی مغازه عرضه میکردند چون در ابتدای عرضه ده شاهی فروخته میشد به این اسم معروف بود.
کَت یا کرت: بخشی از یک زمین کشاورزی
کتونه: مکان کوچکی برای نگهداری مرغ در خانه
کفتربچه: نوعی گلابی
کلک: محلی که آتش در آن روشن میکردند و دو طرف جانبی آن مسدود بود به شکلی که باگذاشتن چند میله روی آن میشد ظروف را روی آتش قرار داد
کلون: سازهای چوبی که پشت درب نصب و درب با آن قفل و باز می شد.
کِوِیج: زالزالک، خَفجه، کیالک، یمیشان، با نام علمیCrataegus aronia ، میوه ای است درختی و پاییزی با سه نوع زرد، سیاه و قرمز. کِوِج گویش محلی آن است.
گالش: نوعی کفش، محفضهای لولهای شکل با دسته که استکان در آن گذاشته می شود.
https://eitaa.com/danehnameh
چگونه با تاریخ و پیشینه زادگاه خودمان(ماربین، سده، همایونشهر، خمینی شهر) آشنا شویم؟؟؟؟
//////////////////////////////////////////////////////////////
تعطیلات تابستانی فرصت مناسبی برای آشنایی با تاریخ کهن و پیشینه خمینی شهر است با این کتابها و فضای مجازی
آشنایی با رخدادهای منطقه از مهاجرت آریایی ها تا تشکیل شهرستان خمینی شهر با کتاب «رخدادهای مهربین»
///
آشنایی با رخدادهای چهل ساله منطقه با کتاب «رخدادهای خمینی شهر»
///
آشنایی با تعدادی از قصه های شهر با کتاب « چهل پسینه» و بزودی کتاب آدم دوسره
///
آشنایی با ریشه نامها و پیشینه آبادیهای ماربین، سده، همایونشهر، خمینی شهر و شهرت ها با کتاب « نامها و نشانهها »
///
آشنایی با سال شمار و روزشمار هزارسال تاریخ منطقه از ماربین به خمینی شهر همراه عکس های رنگی با کتاب «هزار سال خمینی شهر»
///
آشنایی با تاریخ شفاهی پیشینه منطقه با کتاب « راویان ماربین جلد 1 »
///
آشنایی با عناوین و برخی اسناد دسته بندی شده، از مهربین تا تشکیل شهرستان با کتاب« زبان اسناد »
///
آشنایی با تاریخ شفاهی سده از دهستان ماربین تا تشکیل بخش با کتاب « راویان ماربین جلد 2 »
///
آشنایی با تاریخ سده و همایونشهر، از مشروطیت تا پیروزی انقلاب اسلامی با کتاب « مروری بر تاریخ سده و همایونشهر »
///
آشنایی با تاریخ شفاهی سده از تشکیل بخش تا تغییر نام به همایونشهر (1338-1326) با کتاب « راویان ماربین جلد 3»
///
آشنایی با پیشینه نیکوکاری و وقف و خیریه های منطقه از صفویه تا سال1400 با کتاب « سرزمین مهر »
///
آشنایی با تاریخ شفاهی اواخر دهه 1330 تا اوایل دهه 1350 با کتاب « راویان ماربین جلد 4 »
///
آشنایی با تاریخ پزشکی منطقه با کتاب « سرگذشت پزشکی »
///
آشنایی با تاریخ شفاهی دوران انقلاب با کتاب « راویان ماربین جلد 5 »
///
آشنایی با آثار و بناهای تاریخی، خانههای قدیمی، چشمه ها و مناطق گردشگری، فضاهای سبز، موزه ها و میراث معنوی شهرستان با کتاب جاذبه های خمینی شهر
///
آشنایی با تاریخ شفاهی دهه 1360 با کتاب راویان ماربین جلد 6
///
آشنایی با تاریخ حال و پیشینه منطقه از طریق مجازی با سایت« دانشنامه شهرستان خمینی شهر »http://daneshnam.ir
++++
انتشار این متن کمک موثری به آشنایی دیگران با تاریخ کهن (ماربین، سده، همایونشهر، خمینی شهر) می کند.
بیشتر ازhttp://daneshnam.ir /
https://eitaa.com/danehnameh
آبادیهای ماربین
منطقه ماربین روزگاری متشکل از حداقل 58 آبادی بود. امروزه حدود نصف این آبادیها به نواحی شهرداریهای اصفهان پیوسته و مابقی شهرستان خمینی شهر با اضافه شدن محلات جدید را به وجود آورده اند. به تدریج و به ترتیب حروف الفبا پیشینه آنها معرفی می شود. البته در کتاب نام ها و نشانه ها، نگارش محمدعلی شاهین وسایت دانشنامه خمینی شهر به طور مفصل به این موضوعات پرداخته شده است.
{{{{{{
جوزدان
پیشینه و موقعیت جغرافیایی
اسامی جوزجان و جوزان هم برای این منطقه به کار رفته است. منطقه ای در شمال غربی اصفهان است که لنبان در جنوب آن واقع می باشد. از آبادیهای ماربین به حساب می آمده و اکنون از محلات اصفهان است.
در محاسن اصفهان و معجم البلدان جوزدان را قریه بزرگی در دروازه اصفهان ذکر کرده اند که اهل اصفهان آنرا کوزدان گویند. حافظ ابونعیم آنرا یکی از پانزده قریه ای ذکر کرده که با توسعه و بهم پیوستن اصفهان را به وجود آورده اند.
ریشه نام جوزان
جوزدان متشکل از دو کلمه جوز به اضافه دان میباشد کلمه جوز در لغت عرب به معنی گردو میباشد و دان آن پسوند دارا بودن میباشد.
نقل از کتاب نام ها و نشانه ها محمدعلی شاهین
https://eitaa.com/danehnameh
نکونامان
ءءءءءءء
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
به جاست تحت عنوان فوق به تدریج نکونامانی از گوشه و کنار استان و منطقه ماربین معرفی شود:
سراجالدّین صدر جبلعاملی موسوی
از جمله شخصیّتهای آزادیخواه صدر مشروطیّت، و از روشنفکر ترقّی خواه و روزنامه نگار پر بود. از زندگانی او اطّلاع چندانی در دست نیست. آنچه معلوم و مشخص است اینکه ، ایشان به سال 1252ش. ( 1290 ق ) متولّد شده و قسمتی از عهد سلطنت ناصر الدّین شاه قاجار ( 1264 - 1313 ق.) را درک کرده است. از اوایل عمرش تا شروع انقلاب مشروطیّت، که دوره رشد و ظهور کمالات علمی و ادبی و سیاسی اوست، ایام را به تحصیل. از اساتید برجسته وی در این دوره «آقا نجفی» بود.
با شروع حرکت های مردمی برای کسب آزادی، او نیز برای نیل به اهداف تلاش و کوششهای فراوانی انجام داد تا اینکه با به ثمر رسیدن انقلاب و اعلام تشکیل «انجمنهای ایالتی» او به عنوان یکی از اعضاء اتجمن ایالتی اصفهان، انتخاب و با شرکت در آن در پیشرفت امور این انجمن خدمات مهمی انجام داد. پس از آن پیشنهاد چاپ روزنامه برای ارائه افکار و بیانات و نظریات این انجمن از طرف او مطرح شد و خود او مأمور انتشار روزنامه شد. چند سال بعد با تعطیلی این روزنامه، سراج الدّین گوشه نشینی و عزلت را اختیار کرده و سرانجام در سال 1314ش. (1354ق.) دیده از جهان فرو بست. وی در تخت فولاد تکیه مادر شاهزاده به خاک سپرده شد.
صدر عاملی، از سادات و روحانیون برجسته و سرشناس اصفهان به شمار می رفت و از اعتماد و احترام زیادی در بین مردم برخوردار بود. به خاطر صداقت در گفتار و کردار خدمات صادقانه اش، از او همواره به عنوان «سید المجاهدین» و «مدیر روشن ضمیر» یاد میکردند. انجمن ایالتی اصفهان نیز او را امین خود می دانست، سراج الدّین نگارشش شیوا و روان بود و هر چند تیز و بی پروا می نوشت، ولی حریم و احترام اشخاص را همواره حفظ و محترم می شمرد.
https://eitaa.com/danehnameh
در دهه 1320 چه مشاغلی در سده فعال بودند؟؟
<<<<<<
در سال 1322 شهرداری سده اقدام به صورت برداری از دکانهای سه محله ورنوسفادران، فروشان و خوزان کرد. بر طبق اسناد مذکور، در محله ورنوسفادران 368 ، در محله فروشان 262 دکان به اضافه 22 شیرکش و در محله خوزان 112 دکان با مشاغل گوناگون وجود داشت.
در فهرست مذکور علاوه بر مشاغل معمول مانند بقالی به مشاغلی بر می خوریم که امروزه در دسته کهنپیشه ها جای می گیرند. کلاه مالی، سُردوزی، پالاندوزی، علاقهبندی، ندافی، صباغی علافی، بارورزی، حلاجی، تختکشی، نعلبندی و چیت سازی از جمله آنهاست.بر اساس این اطلاعات در محله ورنوسفادران بیشترین دکانها مربوط به تخت کشی بوده که حدود 110 دهنه را تشکیل می داده است.
برای تولید گیوه تخت را مردها در دکانها و رویه را زنها در خانه درست می کردند. بنابراین می شود گفت حدود 250 نفر بدون احتساب شاگردان احتمالی به تولید گیوه که حتی قزاقها مشتری آن بودند اشتغال داشتند.
https://eitaa.com/danehnameh
فرهنگ لغات نیاکان(6)
اشاره:اسامی و کلماتی در پیشینه شهر به کار برده می شد که ممکن است عده ای با آن آشنا نباشند. این گونه لغات با عنوان (فرهنگ لغات نیاکان) از طریق دانشنام به تدریج نشر می شود. امید است همراهان عزیز هم با فرستادن لغات محل خود همراهی بفرمایند.
صبا: فردا، صبا صبح: فردا صبح
صندوقخانه: بخش دوم اطاقهای قدیمی
طاس تاس فارسی بی مو، کچل ، تشت، طشت، کعب، نرد، پیاله، پیمانه، ساغر، قدح، تاس، کاسه، لگن
عاشق دلاله: پرستو یا پرنده ای شبیه به آن
قاطی: مخلوط
قاشوه: وسیله ای دندانه دار که با آن پوست مثلا گاو را تیمار می دادند
کالاجوش: نوعی غذا با ترکیب پیاز، کشک، گردو و کشمش
کَش: مرتبه، دفعه، چندکش: چندبار
کَل: غلافهای گندم که پس از خرمن کردن هنوز حاوی دانههای گندم بودند و به خانهها منتقل و با کوبیدن آنها دانهها را جدا میکردند
کَهریز: کاریز، قنات.
کُت کِنه: جوجه تیغی
کُتِکچوق: چوبی دستهدار با سر پهن و بیضی شکل که هنگام شستشوی لباس روی لباسهای کثیف میکوبیدند تا چرکهای آن خارج شود.
کاغذ دهشاهی: کاغذ خطدار به انداز کاغذ آ3 که از وسط تا خورده بود و چهار صفحه میشد. برای امتحانات، دانشآموز آنرا میخرید. بقالها هم آنرا با آویزان کردن از بند جلوی مغازه عرضه میکردند چون در ابتدای عرضه ده شاهی فروخته میشد به این اسم معروف بود.
کَت یا کرت: بخشی از یک زمین کشاورزی
کتونه: مکان کوچکی برای نگهداری مرغ در خانه
کفتربچه: نوعی گلابی
کلک: محلی که آتش در آن روشن میکردند و دو طرف جانبی آن مسدود بود به شکلی که باگذاشتن چند میله روی آن میشد ظروف را روی آتش قرار داد
کلون: سازهای چوبی که پشت درب نصب و درب با آن قفل و باز می شد.
کِوِیج: زالزالک، خَفجه، کیالک، یمیشان، با نام علمیCrataegus aronia ، میوه ای است درختی و پاییزی با سه نوع زرد، سیاه و قرمز. کِوِج گویش محلی آن است
https://eitaa.com/danehnameh
آدم دوسره، در آستانه روز قلم منتشر شد
مجموعه داستان کوتاه با عنوان«آدم دوسره» از زیر چاپ خارج شد. این مجموعه را محمدعلی شاهین بر پایه سبک زندگی و باورهای مردم برخی از مناطق ایران در دهه هایی اولیه قرن 14 نگارش کرده است. آدم دوسره شامل 29 داستانک است که در 150 صفحه با این عناوین نگارش شده است
باز هم تابستان
پا به پای ننه جون
پاداش برف روبی
پالان دوز
پیش آهنگی
جذامی
چون سواری
خانم های پایین باغچه
خفاش سرگردان
در انتظار نوروزعلی
دردسر های فیلم دیدن
دودی های محله
آدم دوسره
سلام خان
سلام علیک کلافکنی
سوتک های امامزاده
شرط بندی های عجیب
غلوم عباس
قصه های نا تمام بابا
کتک چُوق
کُرکُری
گیتی نورد
لجبازی های علی کلاه مال
نان و پنیر و سبزی
نذر بادام
نسخه شیر
نوجوان مهاجر
هیاری
یک سر و دو گوش
https://eitaa.com/danehnameh
هدایت شده از محمدعلی شاهین
نکونامان
ءءءءءءء
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
به جاست تحت عنوان فوق به تدریج نکونامانی از گوشه و کنار استان و منطقه ماربین معرفی شود:
سیدابوالحسن سیادت
سیدابوالحسن فرزند سید عباس در سال 1252 خورشیدی در محله خوزان سده چشم به جهان گشود
وی در حوزه های علمیه اصفهان در محضر علمای بزرگی چون آیات عظام سید محمدباقر درچه ای، آخوند کاشانی، شیخ عبدالکریم حائری و میرزا احمد اصفهانی تلمذ نمود. تحصیلات حوزوی را تا اخذ درجه اجتهاد ادامه داد. مدرک اجتهاد وی در سال 1317 به تایید وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه رسید. سیدابوالحسن سیادت ملقب به عمادالشریعه از پیشگامان فعالیت های اجتماعی فرهنگی، خدماتی و عمرانی بود. او که مردی خیّر و معتمد مردم بود با پشتوانه و همت همسرش حاج عصمت، بنایانگذار و پیشران خدمات زیادی در سده آن زمان گردید.سوایق کاری و اجتماعی وی را می توان به چند دسته بنیانگذاری تحصیلات نوین در سده، پیشرانی احداث بیمارستان سده، عضویت در انجمن بلدیه سده، محضرداری و حل اختلافات مردم محل و تربیت فرزندان تحصیل کرده و متخصص تقسیم نمود.
https://eitaa.com/danehnameh
از چه تاریخی حدود سی آباد ماربین از فرمانداری خمینی شهر جدا شد
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس از تشکیل شهرستان خمینی شهر از سال 1362 بر اساس ماده 17 و تبصره های مربوطه آیین نامه اجرایی قانون بحث برانگیز تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران مصوب 15 تیرماه 1362 مجلس شورای اسلامی، انتزاع بخش هایی از شهرستان نوپای خمینی شهر شروع شد.
در اثر این اقدام، عاشق آباد، ملک شهر، خانه اصفهان، محمودآباد، رهنان، لنبان، جهادآباد(چاله سیاه)، سودان، بخشی از منطقه حفاظت شده قامشلو، دهنو، بابوکان، دستگرد خیار، نصرآباد، گورتان و ... از شهرستان جدا و عمدتا به شهر اصفهان الحاق پیدا کردند و بخشی از6 منطقه شهرداری اصفهان شامل مناطق 1 و 2 و 8 و 9 و 11 و 12 را تشکیل دادند.
نقل از کتاب رخدادهای خمینی شهر، محمدعلی شاهین.
https://eitaa.com/danehnameh
آبادیهای ماربین
منطقه ماربین روزگاری متشکل از حداقل 58 آبادی بود. امروزه حدود نصف این آبادیها به نواحی شهرداریهای اصفهان پیوسته و مابقی شهرستان خمینی شهر با اضافه شدن محلات جدید را به وجود آورده اند. به تدریج و به ترتیب حروف الفبا پیشینه آنها معرفی می شود. البته در کتاب نام ها و نشانه ها، نگارش محمدعلی شاهین وسایت دانشنامه خمینی شهر به طور مفصل به این موضوعات پرداخته شده است.
{{{{{{
درباغ مهیار
در باغ مهیار ده کوچکی است از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان، واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری سده و 5 هزارگزی راه شوسه نجف آباد به اصفهان. آب آن از زاینده رود و راه آن فرعی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
این منطقه در تقسیمات کشوری بعد از انقلاب به شهر اصفهان ملحق شد و در حوزه شهرداری ناحیه 9 قرار دارد.
در جاده اصفهان به شهرضا منطقه ای به نام مهیار وجود دارد. نامی از نام های مردان بوده و کاتب فارسی دیلمی شاعر مشهور، متوفی در 428 ه.ق، معاصر سید رضی مهیار ابن مرزویه، نام داشته است.
ریشه نام مهیار
مهیار از دو قسمت (مه +یار) ترکیب یافته است (مه) تخفیف یافته نام ماه است و (یار) به معنی دوست و معشوق است پس مهیار معنی دوست و معشوق ماه را می دهد.
https://eitaa.com/danehnameh
سوالاتی در باره کتاب آدم دوسره؟
؟؟؟؟؟؟
آدم دوسره عنوان داستانهای کوتاهی است که اخیرا منتشر کرده ام، سوالاتی در خصوص این کتاب مطرح شده که جواب آنها را می خوانید
*چرا آدم دوسره؟
در فرهنگ مردم باورهایی از موجوداتی وجود دارند که آنها واقعی نیستند، خیالی هستند، وهمی هستند. اسامی آنها در هر منطقهای و فرهنگی فرق می کند. البته بعضی آنها فرا محلی هستند. این موجودات وهمی از سیاست تا خانه کاربرد دارند مثلا برای انحراف افکار، ترساندن بچه ها و کنترل جوامع. دو داستان براساس اینگونه موجودات با عناوین آدم دوسره و یک سر و دوگوش در کتاب وجود دارد. عنوان کتاب هم نام یکی از این موجودات وهمی است که روزگاری عده ای به وجود آن باور داشتند.
*هدف از نگارش اینگونه کتابها چیست؟
برای ثبت تاریخ و فرهنگ یک منطقه به روشهای مختلفی عمل می شود، مانند تاریخنگاری شفاهی، خاطره نگاری، ثبت رخدادها، نگارش موضوعی تاریخچه ها و تاریخنگاری عمومی. یکی از روشها استفاده از داستان و نمایشنامه است. این دو مجموعه با استفاده از داستان نویسی بر پایه سبک زندگی، باورها، شرایط محیط و... با روش داستان نویسی است.
*در متن داستانها کلماتی وجود دارد که برای نسل فعلی آشنا نیست، مانند خرند، سوک، هیار، مطبخ و غیره، آوردن این لغات عمدی بوده؟
فضای داستانها مربوط به گذشته است، طبیعی است که لغاتی که وجود دارد هم مربوط به آن دوران است که بعضا ممکن است نسل فعلی با آنها آشنا نباشند. استفاده از این لغات، ضمن حفظ ادبیات آن دوران، مانع فراموشی آنها و ریزش گنجینه لغات میشود، ضمن اینکه مسنترها را به حال و هوای گذشته بر می گرداند.
*داستانی هم در کتاب وجود دارد که فضایی محرم را در دوران تاریخی داستانها ترسیم کند؟
بله و نام آن نسخه شیر است.
*قبل از اینهم کتابی به این سبک منتشر کرده اید؟
بله در سال 1398 یک مجموعه با چهل داستان با عنوان «چهل پسینه» به شکل مشترک با سرکار خانم لیلا پیمانی منتشر شد. نام آن از یکی از داستانهای کتاب با همین عنوان گرفته شده است که در منطقه اتفاق افتاده است. جالب اینکه اخیرا متوجه شدم رویداد چهل پسینه در حافظه تاریخی اهالی خوانسار و روستاهای اطراف آن هم وجود دارد.
*تفاوتی هم بین این دو اثر هست؟
در چهل پسینه محل وقوع حوادث که همان منطقه ماربین و سده باشد، مشخص است ولی در آدم دوسره منطقه مشخص نشده و جنبه عمومی حداقل برای بخشی از کشور، مشابه با منطقه ما دارد.
*دو کتاب مذکور قابلیت تبدیل به شکلهای دیگر مانند نمایشنامه، تئاتر، مستند، فیلم کوتاه و مناسب با فضای مجازی دارد؟
بله تمام آثاری که تا کنون منتشر کرده ام در واقع مستند سازی و تولید محتوا است که افراد دیگر به ویژه هنرمندان علاقه مند همشهری، می توانند به روش و هنری که در آن تخصص دارند، چه در فضای مجازی و چه فضای حقیقی از آن استفاده کنند. سابقه این کار هم وجود دارد. مثلا تعدادی از داستانهای چهل پسینه به شکل نمایش رادیویی، توسط هنرمندان خوب شهرمان اجرا شده است. امیدوارم دوستان هنرمند جوان این دو مجموعه را دست مایه تولید تئاتر، نمایشنامه، فیلم های کوتاه و... قرار دهند.
محل دسترسی و فروش کتاب
کتابخانه های عمومی
کتابفروشی فروغ جنب دبیرستان عماد
کتابفروشی خ بوعلی نزدیک چهاراه شریعتی
کتابسرای خمینی شهر، خ شریعتی شمالی
https://eitaa.com/danehnameh
فرهنگ لغات نیاکان(7)
اشاره:اسامی و کلماتی در پیشینه شهر به کار برده می شد که ممکن است عده ای با آن آشنا نباشند. این گونه لغات با عنوان (فرهنگ لغات نیاکان) از طریق دانشنام به تدریج نشر می شود. امید است همراهان عزیز هم با فرستادن لغات محل خود همراهی بفرمایند.
گالش: نوعی کفش، محفضهای لولهای شکل با دسته که استکان در آن گذاشته می شود.
گالوار:؟
گذر: مکانهای مناسب از یک منطقه که مراسم عزاداری امام حسین(ع) و تعزیه درآن برپا میشود و آماده سازی محل و مخارج آنرا مردم همان محل به عهده دارند.
گل سفید: از غار می آوردند برای شستشو
چوبه: مثل چوب بود می کوبیند و با گل سفید برای شستشو
گیرونه: چوبهای بسیار نازک برای روشن کردن آتش لته: زمین کشاورزی
کُوری کردن: منظور حداقل کردن شعله در اجاق و بخاری وچراغ است.
لُوده: سبده بافته شده از ترکههای چوب جهت حمل میوه
لُوچی: لُودهچی، نوعکوچک لُوده
مِجری: صندوقچه کوچک
مُبصر: نماینده کلاس
مجمعه: سینی بزرگ دایرهای کنگره دار که بر روی کرسی میگذاشتند و یا به عنوان سفره ازآن استفاده می کردند.
مشربه: ظرفی بزرگ و غالباً مسین برای حمل آب و غیره
مچمچ: صدا کردن دهان در موقع خوردن غذا.
ملیچی: میان وعده که کارگران حدود ده صبح میخورند.
موسوره: سمور
https://eitaa.com/danehnameh
برخی رخدادهای مردادماه در پیشینه شهر
3 مرداد 1358
انتصاب آیتاله جبلالعاملی به سمت قاضی شرع
4 مرداد 1390
افتتاح مرکز دوم موسسه محمودیه
5 مرداد 1286 (1325ه.ق)
تجمع مشروطه خواهان در چشمه منظر
9 مرداد 1366
شهادت 8 نفر از حجاج زن خمینیشهری در مکه
9مرداد 1390
تصویب تبدیل روستای اصغرآباد به شهر
۱۲ مرداد ۱۳۵۸
انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی
13 مرداد 1346
انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی، نماینده منتخب، مهندس محمود پریشانی
14 مرداد 1361
تذکر نماینده شهرستان، حجت الاسلام احمدی در مجلس به وزیر راه در باره احداث جاده کمربندی
17مرداد 1389
تجلیل از خبرنگاران شهرستان برای اولین بار
18 مرداد 1363
انتخابات میاندورهای دوره دوم مجلس شورای اسلامی، نماینده منتخب محمدجعفر سعیدیانفر
18 مرداد1381
برگزاری اولین نماز جمعه در کوشک
19 مرداد 1394
ثبت موسسه خیریه همیاران بهزیستی
20 مرداد 1358
صدور حکم اولین امام جمعه بعد از انقلاب همایونشهر
22 مرداد 1357
اعلام حکومت نظامی در همایونشهر
25 مرداد 1325
راه اندازی حزب دمکرات در سده
26 مرداد 1358
تغییر نام ورزشگاه اصلی شهر به ورزشگاه قدس
26 مرداد 1358
برپایی اولین نماز جمعه خمینیشهر پس از انقلاب
26 مرداد 1369
آغاز بازگشت 370 آزاده خمینیشهری همزمان با سراسر کشور به زادگاه
28 مرداد 1392
انتشار ماهنامه فرهنگی اجتماعی کهندژ
29 مرداد 1358:راه اندازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همایونشهر
31 مرداد 1318:پایان احداث راه اصفهان به نجفآباد (جاده آتشگاه)
31 مرداد 1325:درگیری بین افراد حزب توده و دمکرات
31 مرداد 1384: تاسیس سازمان تاکسیرانی خمینیشهر
https://eitaa.com
در جستجوی دانش آموز برای دبیرستان سده
اولین کلاس دبیرستان تشکیل شد .تعدادی از دانش آموزان کلاس هفتم به دلایل مختلف به کلاس هشتم نرفتندوکلاس نهم اساسا به آن شکل پا نگرفت وبه این ترتیب دبیرستان نوپا دوام نیافت.سالها طول کشید تا دوباره تلاش های عده ای برای تاسیس دبیرستان به ثمر رسید ودر اوایل دهه 1330این بار خانه ای درخیابان ورنوسفادران(امام شمالی فعلی) متعلق به خانواده بختیاریها اجاره ودبیرستان درآن شکل گرفت .گرچه از میزان تبلیغات علیه درس خواندن واتکای خانواده ها به کار فرزندان 30 سال پس از تاسیس اولین مدرسه به سبک جدید کاسته شده بود ولی با این وجود هنوز داوطلب برای ثبت نام در دبیرستان کم بود.در چنین شرایطی تعدادی ازمعتمدین محلی به دنبال دانش آموزانی می گشتند که دوره دبستان را طی کرده اند تا آنها را به ادامه تحصیل در دبیرستان تشویق کنند. درآن زمان 10 تومان برای شهریه،دوسه تومان برای پول کتاب ومبلغی هم برای شیر وخورشید از دانش آموزان دریافت می شد.چند سال بعد دبیرستان پسرانه عماد ساخته شد وبه این ترتیب به تدریج تحصیل در دبیرستان رونق گرفت.
https://eitaa.com/danehnameh
تعداد صفحات:.88، رقعی
سال انتشار: 1402
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پایان سال 1357 تا اواخر سال 1369 کشور و به پیوست آن بخش ماربین به مرکزیت همایونشهر، شاهد تحولات متعددی بود. تشکیل نهادهای انقلابی ، فعالیت بی سابقه گروهها ، تشکیل شهرستان خمینی شهر و پیوستن تدریجی آبادیها به شهر، رشد جمعیت و مهاجرت به منطقه، توسعه ساخت و سازها و گسترش شهر حتی به قیمت از دست رفتن بخشی از اراضی کشاورزی، شرکت گسترده اهالی در دفاع مقدس، کمبود کالاها، شکل گیری تعاونیها و شوراهای محلی، وارد شدن مهاجران جنگی به منطقه، تغییر در ساختار سنتی ماربین، برگزاری چندین انتخابات، از جمله آنها بودند. مجموعه این تحولات پرشتاب، تاریخ پر فراز و نشیب این مقطع از پیشینه شهر را شکل داده است. با گفتگوهای انجام شده در این جلد از راویان، سعی شده ابعادی از رویدادهای 12 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی مستند شود.
https://eitaa.com/danehnameh
ریشه نام ماربین
درباره ریشه نام ماربین چند نظریه وجود دارد ذر این متن نظر دوتن از اصفهان شناسان آوره شده است
نظر محمد مهریار
وی در کتاب خود می نویسد:« مطابق شعری که منسوب است به ابوالحسن علی بن حسین حسنی درباره زاینده رود که تمام آن در کتاب محاسن نقل شده عبارت چنین است: «و لقعله فی ماربین تریک تحتک خبه من حیث بیت النار.» بنابراین مارفانان قلعه نیست دیهی هم نیست بلکه دهستان وسیع ماربین را مارفانان=ماربانان=مهربانان می خواندند».
به نظر استاد مهریار، ماربین از دو جزء (مار + بین) ترکیب شده است. جزء اول (مار) همان حیوان زهرناک گزنده نیست. بسیاری نام واژه های کهن با نام مار شروع می شده است و سخت شگفت است که بیندیشیم آریایی نام محلی را که به زحمت فراوان ساخته است و زیستگاه خود نموده مار بنهد بلکه در اینجا مار تخفیف یافته کلمه مهر است و در همان روزگاران عهد کهن ساسانیان نیز این تطور روی داده است.
روایت لطف اله هنر فر
لطفالله هنرفر (۱۲۹۸−۱۳۸۵ اصفهان) ماربین را تصحیف نام مهربین می داند که در زبان پهلوی به این شکل در آمده است. هنرفر مهر را به معنی خورشید در زبان اوستایی، میداند که این کلمه در دوره ساسانی مار خوانده می شود. نتیجه اینکه نام منطقه قبل از اسلام مهرین و مهربین بوده که ماربین تصحیف آن در فرهنگ پهلوی عصر ساسانی است و کم کم جایگزین مهربین شده است.
نقل از کتاب نامها و نشانه ها، نگارش محمدعلی شاهین
https://eitaa.com/danehnameh
آبادیهای ماربین
منطقه ماربین روزگاری متشکل از حداقل 58 آبادی بود. امروزه حدود نصف این آبادیها به نواحی شهرداریهای اصفهان پیوسته و مابقی شهرستان خمینی شهر با اضافه شدن محلات جدید را به وجود آورده اند. به تدریج و به ترتیب حروف الفبا پیشینه آنها معرفی می شود. البته در کتاب نام ها و نشانه ها، نگارش محمدعلی شاهین وسایت دانشنامه خمینی شهر به طور مفصل به این موضوعات پرداخته شده است.
{{{{{{
درباغ مهیار
در باغ مهیار ده کوچکی است از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان، واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری سده و 5 هزارگزی راه شوسه نجف آباد به اصفهان. آب آن از زاینده رود و راه آن فرعی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
این منطقه در تقسیمات کشوری بعد از انقلاب به شهر اصفهان ملحق شد و در حوزه شهرداری ناحیه 9 قرار دارد.
در جاده اصفهان به شهرضا منطقه ای به نام مهیار وجود دارد. نامی از نام های مردان بوده و کاتب فارسی دیلمی شاعر مشهور، متوفی در 428 ه.ق، معاصر سید رضی مهیار ابن مرزویه، نام داشته است.
ریشه نام مهیار
مهیار از دو قسمت (مه +یار) ترکیب یافته است (مه) تخفیف یافته نام ماه است و (یار) به معنی دوست و معشوق است پس مهیار معنی دوست و معشوق ماه را می دهد.
نقل از کتاب نام ها و نشانه ها محمدعلی شاهین
https://eitaa.com/danehnameh
هدایت شده از محمدعلی شاهین
سابقه سکونت در اطراف قلعه مهرین(آتشگاه)
بر پایه برخی متون در پایین قلعه مذکور حداقل یک آبادی بوده است که محل زندگی بومی ها بوده است. بر اساس برخی نظریه ها حدود دو تا چهار هزار سال پیش از میلاد آریایی ها به فلات ایران مهاجرت کردند و هر کدام از اقوام در محلی ساکن شدند. مادها در نواحی شمال غربی و بخشی از کوه های زاگرس شمالی و بخشی در نواحی جنوبی تر. در این بین گروهی که در تاریخ به نام پاری تاکنها (پری تاکنها) ملقب بودند در نواحی ماربین، برخوار و جرقویه، اردستان و نطنز ساکن و اولین مساکن حصار دار و قلعه ای خندق دار را با حفر اولین قنوات به وجود آوردند. مهاجرین به کشاورزی و دام پروری مشغول شدند. طبق نظر استرابون مورخ و جغرافی دان یونانی اولین یک جا نشین ها توسط آریایی ها در نواحی مرکزی ایران رخ داده که ماربین نیز جزو آن است. نواحی برخوار، ماربین، گرکویه (جرقویه) و اردستان زنجیره ای از تمدن های کهن آریایی را در خود داشته و در مراحلی از تاریخ جزو مناطق مهم اداری، مذهبی و نظامی حکومت های قبل از دوره اسلام بوده اند. زبان مشترک مناطق مرکزی ایران خود دلیلی براین ادعاست.
نقل از کتاب نام ها و نشانه ها، محمدعلی شاهین
https://eitaa.com/danehnameh
فرهنگ لغات نیاکان(8)
اشاره:اسامی و کلماتی در پیشینه شهر به کار برده می شد که ممکن است عده ای با آن آشنا نباشند. این گونه لغات با عنوان (فرهنگ لغات نیاکان) از طریق دانشنام به تدریج نشر می شود. امید است همراهان عزیز هم با فرستادن لغات محل خود همراهی بفرمایند.
ناراگی: ناسازگاری، گریه کردن
نوشکری، نان شکری: بیسکویت، شیرینی
نوشکری گلی: نان گلی
نخودآب: گوشت و نخود
واز یا باز: وسیلهای ابتدایی که با جاسازی تعدادی میخ در چوب مسطح درست میشود و برای شخم زدن زمین استفاده میگردد.
ورکردن: انتقال غذا از ظرف اصلی به ظروف مصرف کننده.
از آن استفاده میشد و اهل خانه گرد آن غذا میخوردند.
ونگ: وسیلهای چوبی با سر گرد و دسته بلند برای خارج کردن دانهها مثلا گندم از غلاف با کوبیدن بر آنها.
هُونج: لفظی که برای راه انداختن الاغ به کار می رود.
هشتی: ورودی خانههای قدیمی که به چند بخش از خانه باز میشد.
هولَر: نوعی گیاه که مصرف علوفهای دارد و در دورانی که اغلب خانهها گاو و گوسفند داشتند کشت میشد.
هندشتی: زیراندازی ضخیم و کوچک که زیر پای کودکان برای جوگیری از نفوذ ادرار آنها به فرش می انداختند.
هیار: افرادی که با بیل زمینهای کشاورزی را میکنند به آنها بیلدار هم میگویند. شاید همیار باشد به دلیل اینکه آنها با همدیگر و هماهنگ کار کندن زمین را انجام می دادند و هیار گویش محاورهای باشد.
یاد: زن برادر شوهر، جاری.
یانه: مخزنی سنگی برای کوبیدن مواد غذایی، هاونگ
یه پسا: یک وقت
https://eitaa.com/danehnameh
آبادیهای ماربین
منطقه ماربین روزگاری متشکل از حداقل 58 آبادی بود. امروزه حدود نصف این آبادیها به نواحی شهرداریهای اصفهان پیوسته و مابقی شهرستان خمینی شهر با اضافه شدن محلات جدید را به وجود آورده اند. به تدریج و به ترتیب حروف الفبا پیشینه آنها معرفی می شود. البته در کتاب نام ها و نشانه ها، نگارش محمدعلی شاهین وسایت دانشنامه خمینی شهر به طور مفصل به این موضوعات پرداخته شده است.
{{{{{{
درباغشاه
پیشینه و موقعیت جغرافیایی
در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 باغشاه را چنین معرفی کرده است: «دهی است از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان، واقع در 9هزارگزی( حدود 9کیلومتر) جنوب خاوری سده و یک هزارگزی(حدود یک کیلومتر) راه شوسه اصفهان به تهران، با 339 تن سکنه. آب آن از زاینده رود و راه آن ماشین رو است ». همان، ص ۹۹. این منطقه اکنون در حاشیه اتوبان امام خمینی اصفهان و از محلات شهرداری ناحیه 2 اصفهان است دیگر محلات این ناحیه عبارتند از: بختياردشت، دهنو، رسالت، بابوكان، مشكين، ولدان، برزان، آفاران و جاوان که بیشتر آنها از آبادی های شمالی و شمال شرقی ماربین بوده اند و تا اواسط دهه 1360 از حوزه فرمانداری خمینی شهر محسوب می شده اند.
ریشه نام
ریشه نام آن از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست و منظور منطقه ای است که در مجاور باغ شاه می باشد.نقل از کتاب نام ها و نشانه ها محمدعلی شاهین
https://eitaa.com/danehnameh
26 مرداد 1369
آغاز بازگشت 370 آزاده خمینیشهری همزمان با سراسر کشور
در روز 26 مرداد 1369 اولين گروه آزادگان ايرانی پس از تحمل سالها اسارت در زندانهای رژيم بعث عراق با ورود به کشور به جمع خانوادههای خود بازگشتند. اين رويداد دو هفته پس از اشغال نظامی کويت توسط ارتش صدام و دو روز پس از آن که صدام در نامهای بههاشمی رفسنجانی ریيس جمهور وقت ايران بار ديگر عهدنامه 1975 الجزيره را پذيرفت و به شرايط ايران برای پايان جنگ تسليم شد، صورت گرفت. در جریان آزادی اسرا، آزادگان خمینی شهری هم وارد میهن و شهرستان شده و مردم با شور و شعف بسیار از آنها استقبال کردند به نحوی که شهرحالت تعطیل به خود گرفت.
بیشتر ازhttp://daneshnam.ir /
https://eitaa.com/danehnameh
مرداد 1318 پایان احداث جاده اصفهان به نجف آباد
.........
در دهه 1310 راه ارتباطی مناسب از اصفهان به شهرهای اطراف ونیز تهران وجود نداشت به همین دلیل تصمیم گرفته شد اینگونه راه ها از جمله اصفهان به تهران و اصفهان به نجف آباد کشیده شود که هر دوی آنها به سده هم مربوط می شد. ابتدا قرار شد راه اصفهان به تهران از سده عبور کند که اینگونه نشد و جاده انوشیروان در دستورکار قرار گرفت.
جاده دیگر از اصفهان به نجفآباد بود. اولین گامها برای احداث جادهای از اصفهان به منارجنبان و آتشگاه و نجفآباد در سالهای اولیه قرن 14 برداشته شد و اعتبار احداث آن در شهریور 1314 تامین و نهایتا در مرداد سال 1318 به پایان رسید. در همان سالها سده از طریق خیابان جنوبی آن به این مسیر اتصال پیدا کرد و عملا راه رفت و آمد اصلی بین سده و اصفهان از این مسیر ممکن شد. مدتی بعد راه سده، شوسه شد.
https://eitaa.com/danehnameh