🔰 نمونه ارائه #راهکارهای دستيابی به #مثل های مفيد.
🌷و موضوع بندی؛ مثل ها:
1️⃣ - اما راهکار انتخاب ضرب المثل
👈شما می توانيد از #ضرب_المثل های با معنای موجود در اینترنت استفاده کرده و آن مقداری که از آنه را که احتمال می دهيد در کارهای روزمره به کارتان می خورد را به عنوان: «مثل های دم دستی کرده و طبق نياز خود و ویرایش کنيد
👈 سپس آنها را موضوع بندی الفبایی کرده؛ تا به مرور زیاد، ملکه در ذهن شما شود و در کسب و کار و زندگی به جای پر حرفی به کار ببنديد.
پس از مدتی به نتیجه هايش می رسيد به اين معنی که :
1 - مردم شناسی و جامعه یاد گرفتهاید و نيز تا حدودی به روانشناسی می رسيد و نيز راهکار برخورد با افراد گوناگون را فرا گرفته ايد.
برکات اين آشنائی اعتبار پيدا کردن بين مردم است از اين رو سخن مردم در باره شما چنين است می گويند:
🌷این فردی است لايق، چرا که:
اولا: سخن او حساب شده با استفاده از عبارت های حکیمان است
ثانيا: کاهايش نيز روی حساب و قانون است.
2 – راحتی خود انسان
تجربه نشان می دهد خود اين افراد هم که از پرحرفی خسته شده اند ديگر دچار مشکل سخن گفتن نمی شوند.
👈 اکنون، به نمونه عملی راهکار تنظیم موضوعی مثل ها توجه فرمایید:
اول :
🌷 در سفارش به میان روی در زندگی از باب مثال آمده است:
🌷 آخر شاه منشی کاه کشی است.
👈در معنايش هم آمده عاقبت آدم ولخرج و ثروتمند فقر و بیچاره گی است!
🌷 در اینجا شما می توانید بدین صورت موضوع بندی کنید!
الف :
1 -نمونه عوامل فقر و بیچارگی
2 - موجبات داشتن زندگی آبرومند
3 - سرزنش ولخرجی
4 نمونه راهکارهای استفاده صحيح از مال و ثروت.
ب : اين تلاش در موضوعات متفرقه نیز به کار آید مثل:
سبک زندگی در امور اقتصادی.
1 - راه و روش اقتصادی
3 - مدیریت اقتصاد خانواده و...
دوم :
نمونه دیگر از مثل ها که برای نمونه آورده می شود:
🌷آخرین تیر ترکش
👈منظور آخرین چاره یا تدبیر است
👈 انشاء الله که با فکر و اندیشه خود هم برای خودآگاهی افزودن و نیز جهت آگاهی بخشی و بصیرت افزایی نسبت به دیگران دین خود را به به همنوعان خود ادا کنیم. چرا که گفته شده :
دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما به کاریم و دیگران بخورند
👈انشاء الله در کانال شبکه آموزش مؤسسه مقداری از اين مثل را برای شما می فرستم؛ سريع آن ها را جایی کپی کنید چون طولانی است و عرصه را برای آموزش بعدی ما تنگ می کند از اين رو ممکن است این مقدار حذف شود.
🔰#راهکار_اخلاقی_هشداری
👈نمونه #آموزش_نبايدهای_سبک_زندگی با #ادبيات_ضرب_المثل_های#برگرفته_از_قرآن_و_عترت.
زن: سوال ؟ازت می پرسم قسم بخور راستشو میگی
مرد: به خدا راستشو می گم
زن : اگه یه روز یه گرگ به من و مادرم حمله کنه به کدوممون کمک می کنی
مرد : به گرگه
خدا بیامرز زیادی صادق بود روحش شاد یادش گرامی😐😱😂
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
💠ولاتَقُل بِما لاتعلم بَل لا تـَقُل کلّ ما تعلم و لاتقل مما لاتٌحِب ان يقال لک .
« آنچه را که نمی دانی نگو بلکه هر آنچه را که می دانی نگو و نيز نگو آنچه را که دوست نمی داری در باره تو بگويند»
(نهج البلاغه)
❇️جز راست نباید گفت ـ هر راست نشاید گفت!
👈ياد آور می شود کاربد اين مجموعه را در کانال تعليم تربيت با ليگ زير مشاهده خواهيد کرد.
https://eitaa.com/madresehtalim
🍎سکوت تنها راه نجات!
👈از جمله بايدها و نبايدهای #سبک_زندگی_دينی پاسخ ندادن بجا است چرا که گفته شده: سکوت بهترين جوابه!
#ضرب_المثل
💕 #داستانک
روزی شیخ الرئیس "ابوعلی سینا" وقتی از سفرش به جایی رسید، اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد.
"روستایی" سوار بر الاغ آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست، تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت:
خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند، روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت، ناگاه اسب لگدی زد.
روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.
"شیخ" ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود.
روستایی او را کشان کشان نزد "قاضی" برد، قاضی از حال سوال کرد، شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به روستایی گفت:
این مرد لال است.
روستایی گفت:
این "لال" نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید:
با تو سخن گفت؟ چه گفت؟
او جواب داد که:
گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند.
قاضی خندید و بر "دانش" شیخ آفرین گفت.
"شیخ" پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت:
《#جواب_ابلهان_خاموشی_ست.》
💚برگرفته از آيه شريفه : اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.
ياد آور می شود کاربرد اين مثل را در کانال مدرسه تعليم و تربيت می توان مشاهده نمود برا مشاهده از لينگ زير استفاده کنيد.
https://eitaa.com/madresehtalim
😂حکايت بوته خراب
📝 پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
💟⇦•گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زائیده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
✳️⇦•این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد. اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرضگوسفندان ما نمیشد. ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
✴️⇦•ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت. روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
✳️⇦•این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی وحشیبودن وحیوانیتشناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
🌷هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب.!!
👈از اين رو گفته شده: #شعر
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمي زاده بزرگ شود
سعدی
#ضرب المثل از ماست که بر ماست #داستانک
✔️مرد فقیرى بود که ...
همسرش کره مى ساخت.
زن کره ها را به شکل قالبهای یک کیلویى میساخت و مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها
شک کرد و آنها را وزن کرد.
اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود.
او عصبانى شد و به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم،
تو کره را به عنوان یک کیلو به من
مى فروختى در حالى که ...
وزن آن ۹۰۰ گرم است!
مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم.
چندی قبل یک کیلو شکر
از شما خریدیم
و آن را به عنوان وزنه قرار میدادیم👌🏻👌🏻👌🏻
[فرستاده شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا]
#ضرب_المثل
#ایراد_بنی_اسرائیلی
هر ایرادی که مبتنی بر دلایلی غیر موجه باشد آن را ایراد بنی اسرائیلی می گویند: اصولا ایراد بنی اسرائیلی احتیاج به دلیل و مدرک ندارد زیرا اصل بر ایراد است - خواه مستند و خواه غیر مستند - برای ایراد گیرنده فرقی نمی کند. ایراد بنی اسرائیلی به اصطلاح دیگر همان بهانه گیری و بهانه جویی است، النهایه گاهی از حدود متعارف تجاوز کرده و به صورت توقع نابجا در می آید.
پس از آنکه حضرت موسی به پیغمبری مبعوث گردید و قوم بنی اسرائیل را به قبول دین و آئین جدید دعوت کرد ، آنهابه عناوین مختلفه موسی را مورد سخریه و تخطئه قرار می دادند و هر روز به شکلی از او معجزه و کرامت می خواستند .
حضرت موسی هم هر آنچه مطالبه می کردند به قدرت خداوندی انجام می داد ولی هنوز مدت کوتاهی از اجابت مسئول آنها نمی گذشت که مجددا ایراد دیگری بر دین جدید وارد می کرند و معجزه دیگری از او می خواستند .
قوم بنی اسراییل سالهای متمادی در اطاعت و انقیاد فرعون مصر بودند و از طرف عمال فرعون همه گونه عذاب و شکنجه و قتل و غارت و ظلم و بیدادگری نسبت به آنها می شد. حضرت موسی با شکافتن شط نیل آنها را از قهر و سخط آل فرعون نجات بخشید.
ولی این قوم ایرادگیر بهانه جو به محض اینکه از آن مهلکه بیرون جستند مجددا در مقام انکار و تکذیب بر آمدند و گفتند" ای موسی، ما به تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه قدرت خداوندی را در این بیابان سوزان و بی آب و علف به شکل و صورت دیگری بر ما نشان دهی." پس فرمان الهی بر ابر نازل شد که بر آن قوم سایبانی کند: و تمام مدتی را که در آن بیابان به سر می بردند برای آنها غذای مأکولی فرستاد.
پس از چندی از موسی آب خواستند . حضرت موسی عصای خود را به فرمان الهی به سنگـــــی زد و از آن دوازده چشمه خارج شد که اقوام و قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل از آن نوشیدند و سیراب شدند.
آنچه گفته شد شمه ای از ایرادات عجیب وغریب قوم بنی اسرائیل بر حقیقت و حقانیت حضرت موسی کلیم الله بود که گمان می کنم برای روشن شدن ریشه تاریخی ضرب المثل ایراد بنی اسراییلی کفایت نماید...
@tafakornab
@shamimrezvan
https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi