eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
384 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1974160 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از خوندن یادداشت هاش، یه یادداشت هم من براش نوشتم... کاملا هدفمند👌 قبلا هم برا فهم این عبارات براش زمینه سازی کردم😍 دفتر رو که بهش میدادم تشنه خواندن بود😉👇👇
🍁 ازدحام دعوت ها 🍁
🍁 چگونه می توانی لبیک نگویی 🍁 و به سوی او نیایی؟!
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و خداقوت🌹
هدایت شده از اندکی تفکر
😂😂 نشانه‌ی اینکه رفتار آدم برگرفته از تفکر و منطق باشد، با اینکه برگرفته از جوّ و هوس باشد، این است که فرد جوّ زده با اندکی ترس، دست از عقایدش می‌کشد و میدان را خالی می‌کند. 🌷 @ttafakor
کانال مفیدی است و مشاوره های مفیدی میده👆👆
عزیزانی که صوت های نظام فکری دین اصیل رو گوش میدن، دیدن این کلیپ خالی از لطف نیست😍👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد میکنم حتما این کلیپ زیبا رو ببینید. ❤️ وقتی که دین، حاصل انتخاب انسان باشد، پای اعتقاداتش میمونه و بهاش رو هم میده👌 @dar_entezare_ruyesh
راستی، رفیق شیمیدان این هفته بعد از کلاس بلاد ایمان، یَک سوتی داد که نیا و نبین😅 از بس بخاطر سوتی اش خندید، دیگه به جای مشق های قرآنی، شرح سوتی رو نوشت🙊😅بماند که در نوشتن، برخی تعابیری که من استفاده میکنم رو برا خودش جا زده😉😅👇
از چند سال پیش که آغاز رفاقتم با استاد جان بود تا امروز خاطرات جالب و شوخی ها و خنده ها و گریه هایی را پشت سر گذاشته ایم که هر کدام برای خودشان داستانی هستند!! الحمدلله خاطرات تلخ و شیرین همیشه در هم آمیخته بود و تا امروز یک رفاقت تمام عیار را تجربه کرده ایم اما اینجانب در اکثر مواقع علامه سوتی خیز این رفاقت بوده ام و بیشتر سوتی ها را من مدیریت کرده ام .. 😅😂 لذا در مواقعی که سوتی از جانب استاد جان باشد دیگر ول کن ماجرا نمی شوم و تا مدتها شیطونک های وجودم هم دست از سرم بر نمی دارند در کنار شخصیت پر خنده و شوخی و پر از شیطنتم گاها سوتی هایی داده ام که بعد با خودم فکر می کنم حالا با چه رویی زندگی کنمممم؟؟!!! 😅 علامه لقبی بود که استاد جان در پی سوتی های پی در پی به بنده داده اند 🙈 اویل آنقدر استاد جان علامه خطابم کرده بودند که گاها عمّامه را دور سرم احساس می کردم 😂 البته آن موقع ها فاجعه هایی بیشتر و عمیقتر به بار می آوردم ولی به مرور از کیفیت سوتی هایم کاسته شد اما کمیت شان همچنان پا برجا بود ، تا اینکه دیروز فلسفه تمام سوتی های تاریخی ام را بستم و در یک جمله با خاک یکسان شدم 😂😂
این هفته، سر کلاس تدبر بودیم در بلاد ایمان ، اواخر کلاس به بحث آزاد نشسته بودیم که صحبت از حجاب شد و بحث کتاب ترگل پیش آمد👌 با ژست انسان های متفکر و کتابخوان و کتاب شناس و با چه شوق و ذوقی گفتم بعععلههه اصلا عالیه این کتاب ، بنده هم تعریف این کتاب رو شنیده بودم و از دیروز شروع کردم به مطالعه پی دی اف این کتاب 😌😌😌 استاد در حالیکه چهره شان هم شبیه علامت تعجب ❗️ شده بود گفتند ولی پی دی اف کتاب ترگل که منتشر نشده!!!! و من با اعتماد به نفس تمااام گفتم خیر منتشر شده خیلی وقت است من پی دی اف این کتاب رو دارم 😊 این حرف به قدری عجیب و باور نکردنی بود ولی این حجم از اطمینان و اعتماد به نفس در گفتار رفیق شیمی دان عرب زبان هم چیزی نبود که استاد جان به سادگی از کنارش بگذرند پس بنا را بر این گذاشتیم که به احتمال خیلی زیاد غیر قانونی و بدون رضایت ناشر منتشر شده .. من هم تایید کردم و برگشتم و دیگر سراغ کتاب رو نگرفتم تا شب شب استاد پیام دادند که با ناشر صحبت کردم و اونها هم اظهار بی اطلاعی و نارضایتی کردند پی دی اف کتاب رو با آدرس کانال برام بفرست که ناشر خواسته تا بررسی بشه این که حال ناشر اون لحظه چطور بود و چه فکری می کرد رو نمی دونم ولی من شبیه آنهایی شده بودم که کشف بزرگی کرده اند و جلوی جنایت عظیمی را گرفته اند و افتخارات بزرگ به دست آورده اند 😅🙈 اما پی دی اف رو که ارسال کردم حسم کاملا تغییر کرد... 😂 چشمتون روز بد نبینه ضایع بازی در حد جام جهانی 😅 خدا رو شکر که در حال چت بودیم و چهره استاد رو نمی دیدم 😂 پی دی اف و آدرس کانال رو که دیدن صداشون بلند شد 🙈 این چیهههه؟؟؟ این که پی دی اف کامل کتاب ترگل نیستتت!! این فقط معرفی کتابه .. ( یکی دو فصل از کتاب ) این کانال هم کانال انتشارات هست این هم که خود ناشره!! حالا من با چه رویی پیام ناشر رو سین کنم ؟ حالا بهشون چی بگم ؟؟ 😂😂😂🤣🤣🤣 حاضر بودم خودم رو به پی دی اف غیرقانونی این کتاب تبدیل کنم ولی این حجم از ضیوع ( جمع مکسر ضایع شدن ) رو به جون نخرم 🤦‍♀ خنده و گریه ام آمیخته شده بود، مخصوصا که استاد جان هنوز احساس می کرد در حال شوخیم و اصرار داشت پی دی اف کامل رو براش بفرستم ، ولی حیف که من فقط یک سوتی غیر قانونی بودم 😂😂 تازه اینجا بود که دستگیرم شد این پی دی اف چند صفحه ای توسط خود انتشارات جهت تبلیغ و معرفی کتاب ایجاد شده و اینطور که پیداست پی دی اف غیر قانونی هم کار خودشونه 😅😂
البته ناگفته نماند ایشون بعد از این سوتی، پی دی اف غیرقانونیِ کل کتاب دکل رو هم یافتند و جلوی این جنایت عظیم را گرفتند😂 نکته اخلاقی: 👇👇👇 قبل از مطالعه فایل های کتب در اینترنت و..، از حلال بودنشان مطمئن شویم😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنظرم دیدن این کلیپ در ایام فاطمیه یه رزقه👌 و عمل کردن به آن، رزقی فراتر❤️👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و ارادت خدمت شما عزیزان🍁
حالتون خوبه؟ اونجا هوا چطوره؟! اینجا به تعبیر اخوان ثالث، هوا بس ناجوانمردانه سرد است❗️😊 بدون برف و بارون😢
دیروز سر کلاس دینی در بلاد کفر😅 اتفاق جالبی افتاد. دستگیرهِ درِ کلاس، ظاهرا مشکل داشت و من در جریان نبودم . یکی از بچه ها به خاطر تهویه هوا، پنجره کلاس رو کمی باز کرد و باز شدن پنجره همان و ورود جریان هوا به کلاس همان و بسته شدنِ در کلاس که درست رو به روی پنجره بود، همااان😐😂 در، بسته شد و دیگه کلا باز نشد! ما ماندیم داخل کلاس، پشت درهای بسته😂😅 و اگر تلاش های همکارمون برا بازکردن نبود، شاگردان ما تجری من عیونها الانهار می شدند و خالدین فیها در کلاس دینی می ماندند😂 و من زنگ نماز رو از دست میدادم😢 آخه کلید روی در نبود، حسن روحانی اونو برداشته بود😂 بالاخره تلاشهای بی کلید(😅) نتیجه داد و در باز شد😍 و من رفتم درست مثل همیشه، یکّه و تنها نمازم رو خوندم. اینجا هم یادی کنیم از نماز خواندن آقای رئیسی در کاخ کرملین😅 امروز با همون کلاس، درس داشتم و موضوع درسمون فرجام کار بهشتیان و جهنمیان بود. در توصیف بهشت بودیم که با شوخی گفتم بهشت جایی مثل کلاس دینی ماست😅 فقط کافیه واردش بشی، دیگه درش بسته است و خالدین فیها توش هستی😂😍 درست همین لحظه، برق ها قطع و مهتابی های کلاس خاموش شد و به دلیل ابری بودن هوا، فضا بشدت تاریک شد😅 گفتم قرار بود در ادامه درس، به توصیف جهنم هم برسیم ،ولی یه خرده زودتر رسیدیم🙊😅 جهنم هم یه فضایی مثل اینجاست، تاریک و بی نور و سوزان🔥🌑 وای به جهنمی که معلم دینی هم توش باشه🙊😱😅 ( اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)❗️ صدای خنده بچه ها کلاس رو پر کرد😂 نکته: بدیهه گویی با اتفاقات غیر مترقبه کلاس و ارتباط دادن تمثیلی اونها با محتوای درس، کلاس رو جذاب و سرِ حال میکنه😍👌
سلام و احترام🌹 این پیام 👆 جواب من برای عزیزی که تو ناشناس ازم خواستید عضو کانال بشم.🙏
یکی از بخش های درس دینی که با اقبال کمِ دانش آموزان رو به رو میشه، قرائت آیات قرآن کریم هست. دانش آموزانی که به عشق بی.تی.اس، زبان کره ای یاد گرفته اند(❗️)از زبان دینشان، عربی غافلند😔 و وقتی قرآن میخونن، طوری با مشقت و با غلط و به زحمت می خونند انگار داره همون لحظه براشون آیات جدید نازل میشه😥 امسال برا بخش قرآنِ درسمون، چاره ای اندیشیدم که اتفاقا نتیجه بخش هم هست😍 مسابقه صحیح خوانی قرآن رو پیشنهاد کردم😉 به این ترتیب که باید حواسشون جمع باشه آیات رو درست بخونند؛ وگرنه با اولین خطا، مسابقه به نفر دوم تحویل داده میشه 😍 با این روش، دانش آموزانِ کم اقبالِ دیروز، حالا خودشون رو می کشند که خانووم من...🙋‍♀من بخونم؟ ...من داوطلبم😊 دیروز تو کلاسی داشتم این روش رو پیاده می کردم. همه عزیزان داوطلب شدند😍 با نفر اول شروع کردیم، نفر اول تو همون کلمات اول، خطا داشت؛😩 تحویل دادیم به نفر بعدی، ایشونم یه کمی خوند ولی به خطاش رسیدیم😊 همینطور ادامه دادیم ... نکته ایده آل این مسابقه، اینه که همه ایات صفحه رو با صدای یک عزیز بتونیم بشنویم، یعنی از اول تا آخر، بتونه صحیح بخونه😍❤️ چالش جالبی بین بچه ها شکل گرفته بود.👌 هر آیه ای که خطا در قرائتش بود، توسط خودِ اعضای کلاس، اصلاح میشد. ولی تو این کلاس نتونستیم به ایده آل مدنظر برسیم. یعنی کسی نبود که همه رو کامل خونده باشه. لذا بعد از تذکر دادن خطاهای هر عزیز، نوبت رسید به خودم😉 همه ساکت بودند، آماده خواندن بودم که یهوو. . . . یکی از عزیزان درحالی که چشماش رو کمی جمع کرده بود و دستش به نشانه "کمی صبر کنید" سمت من بود،گفت : خانوم یه لحظه صبر کنید، نخونید، من می خوام عطسه کنم😂 ( همه کلاس از شدت خنده منفجر شدیم 🤣😂) گفتم خب تو راحت باش، عطسه کن، این منم که دارم میخونم، خوندن من هم لطمه ای به عطسه شما وارد نمیکنه😅 بنده خدا، عطسه اش برگشت😞ولی عوضش یه دل سیر خندیدیم، از شدت خنده در شرف دل درد بودیم.😂 ( یکی از ضعف های منِ معلم، این بود که دیگه نتونستم خنده ام رو کنترل کنم و خوندن آیات رو از سر بگیرم، تا میخواستم شروع کنم، خنده جمع و خودم نمیذاشت!) ( این ضعف باید اصلاح شود😥 ولی شنیدن کی بود مانند دیدن، باید تو کلاس می بودید😅) خلاصه، حالت ایده آل این مسابقه از کفِ منِ معلم ربوده شد😐 و یکی از بچه ها اجازه خواست عنوان ایده آل ترین فرد مسابقه رو از آنِ خودش بکنه.😍 شروع کرد و درست تا آخرین کلمات آیه آخر صفحه بدون خطا خوانده بود 😍👌 که ناگهاان شاگرد مدیتیشنی، بی اختیار عطسه کرد! آیه رو که تموم کردیم خودتون حدس بزنید جو کلاس چی شد😂😂😂 کلاس عطسه خیزِ خنده دارِ قرآن خوان 😍😍❤️❤️