از چند سال پیش که آغاز رفاقتم با استاد جان بود تا امروز خاطرات جالب و شوخی ها و خنده ها و گریه هایی را پشت سر گذاشته ایم که هر کدام برای خودشان داستانی هستند!!
الحمدلله خاطرات تلخ و شیرین همیشه در هم آمیخته بود و تا امروز یک رفاقت تمام عیار را تجربه کرده ایم اما اینجانب در اکثر مواقع علامه سوتی خیز این رفاقت بوده ام و بیشتر سوتی ها را من مدیریت کرده ام .. 😅😂
لذا در مواقعی که سوتی از جانب استاد جان باشد دیگر ول کن ماجرا نمی شوم و تا مدتها شیطونک های وجودم هم دست از سرم بر نمی دارند
در کنار شخصیت پر خنده و شوخی و پر از شیطنتم گاها سوتی هایی داده ام که بعد با خودم فکر می کنم حالا با چه رویی زندگی کنمممم؟؟!!! 😅
علامه لقبی بود که استاد جان در پی سوتی های پی در پی به بنده داده اند 🙈
اویل آنقدر استاد جان علامه خطابم کرده بودند که گاها عمّامه را دور سرم احساس می کردم 😂
البته آن موقع ها فاجعه هایی بیشتر و عمیقتر به بار می آوردم ولی به مرور از کیفیت سوتی هایم کاسته شد اما کمیت شان همچنان پا برجا بود ، تا اینکه دیروز فلسفه تمام سوتی های تاریخی ام را بستم و در یک جمله با خاک یکسان شدم 😂😂
#مشق_های_بلاد_ایمان
این هفته، سر کلاس تدبر بودیم در بلاد ایمان ، اواخر کلاس به بحث آزاد نشسته بودیم که صحبت از حجاب شد و بحث کتاب ترگل پیش آمد👌
با ژست انسان های متفکر و کتابخوان و کتاب شناس و با چه شوق و ذوقی گفتم بعععلههه اصلا عالیه این کتاب ، بنده هم تعریف این کتاب رو شنیده بودم و از دیروز شروع کردم به مطالعه پی دی اف این کتاب 😌😌😌
استاد در حالیکه چهره شان هم شبیه علامت تعجب ❗️ شده بود گفتند ولی پی دی اف کتاب ترگل که منتشر نشده!!!!
و من با اعتماد به نفس تمااام گفتم خیر منتشر شده خیلی وقت است من پی دی اف این کتاب رو دارم 😊
این حرف به قدری عجیب و باور نکردنی بود ولی این حجم از اطمینان و اعتماد به نفس در گفتار رفیق شیمی دان عرب زبان هم چیزی نبود که استاد جان به سادگی از کنارش بگذرند پس بنا را بر این گذاشتیم که به احتمال خیلی زیاد غیر قانونی و بدون رضایت ناشر منتشر شده ..
من هم تایید کردم و برگشتم و دیگر سراغ کتاب رو نگرفتم تا شب
شب استاد پیام دادند که با ناشر صحبت کردم و اونها هم اظهار بی اطلاعی و نارضایتی کردند
پی دی اف کتاب رو با آدرس کانال برام بفرست که ناشر خواسته تا بررسی بشه
این که حال ناشر اون لحظه چطور بود و چه فکری می کرد رو نمی دونم ولی من شبیه آنهایی شده بودم که کشف بزرگی کرده اند و جلوی جنایت عظیمی را گرفته اند و افتخارات بزرگ به دست آورده اند 😅🙈
اما پی دی اف رو که ارسال کردم حسم کاملا تغییر کرد... 😂
چشمتون روز بد نبینه ضایع بازی در حد جام جهانی 😅
خدا رو شکر که در حال چت بودیم و چهره استاد رو نمی دیدم 😂 پی دی اف و آدرس کانال رو که دیدن صداشون بلند شد 🙈
این چیهههه؟؟؟
این که پی دی اف کامل کتاب ترگل نیستتت!!
این فقط معرفی کتابه .. ( یکی دو فصل از کتاب )
این کانال هم کانال انتشارات هست این هم که خود ناشره!!
حالا من با چه رویی پیام ناشر رو سین کنم ؟ حالا بهشون چی بگم ؟؟
😂😂😂🤣🤣🤣
حاضر بودم خودم رو به پی دی اف غیرقانونی این کتاب تبدیل کنم ولی این حجم از ضیوع ( جمع مکسر ضایع شدن ) رو به جون نخرم 🤦♀
خنده و گریه ام آمیخته شده بود، مخصوصا که استاد جان هنوز احساس می کرد در حال شوخیم و اصرار داشت پی دی اف کامل رو براش بفرستم ، ولی حیف که من فقط یک سوتی غیر قانونی بودم 😂😂
تازه اینجا بود که دستگیرم شد این پی دی اف چند صفحه ای توسط خود انتشارات جهت تبلیغ و معرفی کتاب ایجاد شده و اینطور که پیداست پی دی اف غیر قانونی هم کار خودشونه 😅😂
#مشق_های_بلاد_ایمان
البته ناگفته نماند ایشون بعد از این سوتی،
پی دی اف غیرقانونیِ کل کتاب دکل رو هم یافتند و جلوی این جنایت عظیم را گرفتند😂
نکته اخلاقی: 👇👇👇
قبل از مطالعه فایل های کتب در اینترنت و..، از حلال بودنشان مطمئن شویم😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنظرم دیدن این کلیپ در ایام فاطمیه یه رزقه👌
و عمل کردن به آن، رزقی فراتر❤️👌
حالتون خوبه؟
اونجا هوا چطوره؟!
اینجا به تعبیر اخوان ثالث، هوا بس ناجوانمردانه سرد است❗️😊
بدون برف و بارون😢
دیروز سر کلاس دینی در بلاد کفر😅 اتفاق جالبی افتاد.
دستگیرهِ درِ کلاس، ظاهرا مشکل داشت و من در جریان نبودم . یکی از بچه ها به خاطر تهویه هوا، پنجره کلاس رو کمی باز کرد و باز شدن پنجره همان و ورود جریان هوا به کلاس همان و بسته شدنِ در کلاس که درست رو به روی پنجره بود، همااان😐😂
در، بسته شد و دیگه کلا باز نشد! ما ماندیم داخل کلاس، پشت درهای بسته😂😅
و اگر تلاش های همکارمون برا بازکردن نبود، شاگردان ما تجری من عیونها الانهار می شدند و خالدین فیها در کلاس دینی می ماندند😂
و من زنگ نماز رو از دست میدادم😢
آخه کلید روی در نبود، حسن روحانی اونو برداشته بود😂
بالاخره تلاشهای بی کلید(😅) نتیجه داد و در باز شد😍 و من رفتم درست مثل همیشه، یکّه و تنها نمازم رو خوندم.
اینجا هم یادی کنیم از نماز خواندن آقای رئیسی در کاخ کرملین😅
امروز با همون کلاس، درس داشتم و موضوع درسمون فرجام کار بهشتیان و جهنمیان بود.
در توصیف بهشت بودیم که با شوخی گفتم بهشت جایی مثل کلاس دینی ماست😅
فقط کافیه واردش بشی، دیگه درش بسته است و خالدین فیها توش هستی😂😍
درست همین لحظه، برق ها قطع و مهتابی های کلاس خاموش شد و به دلیل ابری بودن هوا، فضا بشدت تاریک شد😅
گفتم قرار بود در ادامه درس، به توصیف جهنم هم برسیم ،ولی یه خرده زودتر رسیدیم🙊😅
جهنم هم یه فضایی مثل اینجاست، تاریک و بی نور و سوزان🔥🌑
وای به جهنمی که معلم دینی هم توش باشه🙊😱😅
( اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)❗️
صدای خنده بچه ها کلاس رو پر کرد😂
نکته:
بدیهه گویی با اتفاقات غیر مترقبه کلاس و ارتباط دادن تمثیلی اونها با محتوای درس، کلاس رو جذاب و سرِ حال میکنه😍👌
#خاطرات_بلاد_کفر
یکی از بخش های درس دینی که با اقبال کمِ دانش آموزان رو به رو میشه، قرائت آیات قرآن کریم هست.
دانش آموزانی که به عشق بی.تی.اس، زبان کره ای یاد گرفته اند(❗️)از زبان دینشان، عربی غافلند😔 و وقتی قرآن میخونن، طوری با مشقت و با غلط و به زحمت می خونند انگار داره همون لحظه براشون آیات جدید نازل میشه😥
امسال برا بخش قرآنِ درسمون، چاره ای اندیشیدم که اتفاقا نتیجه بخش هم هست😍
مسابقه صحیح خوانی قرآن رو پیشنهاد کردم😉
به این ترتیب که باید حواسشون جمع باشه آیات رو درست بخونند؛ وگرنه با اولین خطا، مسابقه به نفر دوم تحویل داده میشه 😍
با این روش، دانش آموزانِ کم اقبالِ دیروز، حالا خودشون رو می کشند که خانووم من...🙋♀من بخونم؟ ...من داوطلبم😊
دیروز تو کلاسی داشتم این روش رو پیاده می کردم. همه عزیزان داوطلب شدند😍
با نفر اول شروع کردیم، نفر اول تو همون کلمات اول، خطا داشت؛😩
تحویل دادیم به نفر بعدی، ایشونم یه کمی خوند ولی به خطاش رسیدیم😊
همینطور ادامه دادیم ...
نکته ایده آل این مسابقه، اینه که همه ایات صفحه رو با صدای یک عزیز بتونیم بشنویم، یعنی از اول تا آخر، بتونه صحیح بخونه😍❤️
چالش جالبی بین بچه ها شکل گرفته بود.👌
هر آیه ای که خطا در قرائتش بود، توسط خودِ اعضای کلاس، اصلاح میشد.
ولی تو این کلاس نتونستیم به ایده آل مدنظر برسیم.
یعنی کسی نبود که همه رو کامل خونده باشه.
لذا بعد از تذکر دادن خطاهای هر عزیز، نوبت رسید به خودم😉
همه ساکت بودند، آماده خواندن بودم که یهوو.
.
.
.
یکی از عزیزان درحالی که چشماش رو کمی جمع کرده بود و دستش به نشانه "کمی صبر کنید" سمت من بود،گفت :
خانوم یه لحظه صبر کنید، نخونید، من می خوام عطسه کنم😂
( همه کلاس از شدت خنده منفجر شدیم 🤣😂)
گفتم خب تو راحت باش، عطسه کن، این منم که دارم میخونم، خوندن من هم لطمه ای به عطسه شما وارد نمیکنه😅
بنده خدا، عطسه اش برگشت😞ولی عوضش یه دل سیر خندیدیم، از شدت خنده در شرف دل درد بودیم.😂
( یکی از ضعف های منِ معلم، این بود که دیگه نتونستم خنده ام رو کنترل کنم و خوندن آیات رو از سر بگیرم، تا میخواستم شروع کنم، خنده جمع و خودم نمیذاشت!)
( این ضعف باید اصلاح شود😥 ولی شنیدن کی بود مانند دیدن، باید تو کلاس می بودید😅)
خلاصه، حالت ایده آل این مسابقه از کفِ منِ معلم ربوده شد😐
و یکی از بچه ها اجازه خواست عنوان ایده آل ترین فرد مسابقه رو از آنِ خودش بکنه.😍
شروع کرد و درست تا آخرین کلمات آیه آخر صفحه بدون خطا خوانده بود 😍👌
که
ناگهاان شاگرد مدیتیشنی، بی اختیار عطسه کرد! آیه رو که تموم کردیم خودتون حدس بزنید جو کلاس چی شد😂😂😂
کلاس عطسه خیزِ خنده دارِ قرآن خوان 😍😍❤️❤️
#خاطرات_بلاد_کفر
انصافا سر کلاس بلاد ایمان جاتون خالیه😍😍
بعضی چیزا گفتنی و خواندنی نیست، فقط باید باشی تا لذت ببری❤️😍🤩
من هفته ای یه روز و یه جلسه تو بلاد ایمان میرم خودمو برا کار در بلاد کفر شارژ میکنم😅
انصافا تجربه یِ همزمانِ بودن در دو فضای کاملا متفاوت تجربه بکری هست☺️
مخصوصا که تو هر دو فضا، رویکرد و هدفت دینی باشه😉
ما تو بلاد ایمان در محضر عزیزانی اهل فهم و فکر و مشتاق و طالب رشد هستیم ❤️😍
جمعمون هم تقریبا همگی ماشاءالله طنز پردازان حرفه ای😂
لابلای بحث ها، فارغ از جدیت و تأمل، گاهی اظهار نظرهایی متنوع و جالب پیش میاد که بعضیاش، خوراک طنزنویسیه😅😉
تو جراحی های زیبایی ، ملت، لب شتری درست میکنن برا خودشون👄
ما امروز مخترع نگاه شتری شدیم😂
در ذیل آیه" افلاینظرون الی الابل کیف خلقت" پرسیدم:
تا حالا به خلقت شتر دقت کردید؟!
یکی از اعلام طناز گفتن: بله، خیلی کج و معوجه😂😅🤣
طناز دیگری فرمود، حتی نحوه بلند شدنش هم یه جوری کج میشه که آدم میترسه از اون بالا بیفته😅
منم گفتم والا من از موتورسواری هم میترسم، شترسواری دیگه جای خود داره😅🙈
خلاصه ، سر بحث کجیِ شتر، خنده هایی کردیم که کلا کج و معوج شدیم😅
بماند که آه شتر دامان من و رفیق شیمیدان رو گرفت!
( دقت کردید من چقدر زود تاوان میدم🤦♀😂)
تو مسیر برگشت، به ازدحام جمعیتی برخوردیم که بخاطر پرهیز از برخورد فیزیکی به بقیه، کلا کج و معوج راه رفتیم😅😂
حالا برگردیم کلاس👇
بعد از تبیین هماهنگی و تناسب خلقت شتر و کوهان و ذخیره چربی و مقاوم بودنش به کم آبی و تناسب ساختار چشم و پلک های شتر در مقابل طوفان و تناسب اینها با محیط زندگیش که بیابانه..... 🐪🐫
نتیجه گرفتیم در تدبیر ربوبی خدا، همه چی درسته، فقط ماییم که نگاه شتریِ کج بین داریم😂🙊
درست اینجای بحث، یه بیتی از حافظ رو چنان ناموزون و کج و معوج افاضه فرمودم که استخوانهای حافظ در قبر لرزید🙈😅
شما را مهمان میکنم به بیت موزون حافظ در باره موزون بودن خلقت😍👇👇
پیرِ ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت
آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوشش باد
ولی حافظ هم شاگرد منتقدی بوده هااا،
پیرش در مصرع اول خطا نمی بینه،
ولی خود حافظ در مصرع دوم، میگه آفرین بر نظر پاک خطاپوشش(!😐 )
یعنی حافظ معتقده، خلقت خطاهایی داره که پیر با نظر پاکش، اونا رو نادیده گرفته!!
نتیجه: حافظ هم نگاه کج بین شتری داشته😂😂
ولی از حق نگذریم:
جهان، چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست😍👌
.
.
.
دلتون نخواد آآ، ولی تدبر در قرآن تو همچین فضایی چقدرررر می چسبه😍😋
#مشق_های_بلاد_ایمان
سلام و وقت عزیزان بخیر
انصافا این کلاس های تدبر در قرآن در بلاد ایمان عجیب دلنشین و دوست داشتنی است ..
تا جایی که من خودم بشخصه روزهای هفته رو به شوق سه شنبه ها سپری می کنم و سه شنبه ها با وجود کار و مشغله زیاد و تحمل بی خوابی( به خاطر شرکت در کلاس ) اما انرژی یک هفته ام رو از این یک جلسه برداشت می کنم ..
یعنی این کلاس های تدبر ما در حد جام جهانی است 👌😍
همینقدر پرشور و نشاط و پر خنده و دوست داشتنی😅
بماند که اکثرا به خاطر دوری مسیر و سپردن بچه ها به مهد و کارهای دیگر معمولا دیر میرسم و حیف که مقداری از کلاس رو از دست میدم ولی بی نهایت شکر بابت همین رزقی که باقی می ماند و به دستم می رسد 😍
بریم تا گوشه ای از درسها و شیطنت های امروزمون رو براتون تعریف کنم 😊
#مشق_های_بلاد_ایمان
اتفاقا دیشب تصمیم داشتم عزیزی رو که سواد بالایی ندارند ولی به شدت اهل قرآن و معنویات است و اتفاقا ایشون هم سه شنبه ها پای ثابت کلاس های قرآنِ خودشان است رو برای رفتن به کلاس موسسه با خودم همراه کنم ..
هر چه اصرار کردم با وجود علاقه فراوان گفت در کلاس خودشون به سوره غاشیه رسیدند و بلد نیست و از درسش عقب می ماند 😅😍
امروز که به موسسه رسیدم متوجه شدم ما هم این هفته در محضر سوره غاشیه هستیم و جای این عزیز خالی است ☺️
#مشق_های_بلاد_ایمان
تدبر در سورهی غاشیه حال و هوای خاصی داشت و کمی تا قسمتی ترسناک بود ولی الحمدلله که کلاس پایان خوش و پرخنده ای داشت •°
محور اصلی آیات در سورهی غاشیه در مورد معاد است!
این سوره در فضایی که کافران لجوج با عدم پذیرش ربوبیت و شریعت الهی ، از حساب و کتاب آخرت غافل شده بودند و به دعوت مصرانه پیامبر کفر می ورزیدند و به تلاش های دنیوی و منافع زودگذر مادی خویش امیدوار بودند، سوره غاشیه نازل شد ✅
بیشتر آیات سوره ی غاشیه در مورد معاد است که به خواسته استاد آیاتی که در مورد معاد سخن گفته بود را شمردیم و در کل ۱۹ آیه از ۲۶ آیه سوره را شامل می شود
سوره با صحبت در مورد شروع روز قیامت آغاز می شود که هیچ کس راه فراری از آن ندارد!!
و بعد در مورد عده ای صحبت می کند که از شدت غم و اندو در آن روز نشانه های خستگی و خواری و ذلت در چهره هایشان است و با وجود تلاش و کوشش زیاد چیزی جز خستگی برایشان نمانده است و اعمالشان در آن روز به دستشان نمی رسد!!
یادم هست چند سال قبل هم که این دوره را در محضر این استاد سپری کرده بودم اینجا برایم سوال ایجاد شده بود که چطور و چگونه ممکن است تلاش کنی و بدوی و چیزی به دستت نرسد؟؟!!
در مورد شرح عذاب این گروه با هم دیگر گفت و گو کردیم که وارد آتش سوزان می شوند و نوشیدنی شان آبی است که (انیه) یعنی به شدت داغی خود رسیده است و غذایشان علف های خاردار خشک است که چنان ناگوار و تهوع آور است که نه رفع گرسنگی می کند و نه چاق کننده است 😱
اینجا استاد در پرانتز توضیح دادند که باید مهارت بیان و تفهیم صحیح این آیات را داشته باشیم!
مثلا برای عده ای نهایت آرزویشان این است که به طعامی دست پیدا کنند که چاق کننده نباشد😅 و با شنیدن این آیه به بهبه و چهچه بیفتند که چه خوب چه رمانتیک غذایی که چاق نمی کند 😄
اینجا باید صحیح و کامل توضیح داد که نه تنها چاق کننده نیست رفع گرسنگی هم نمی کند و دائم گرسنه است و خوردنش دردناک و زجر آور است ✅
گروه دیگری هم هستند که برعکس گروه قبلی بسیار شاد و خوشحال و .. 😍
هر چه تلاش کرده اند نتیجه داده است و به بهترین شکل پاداش داده شده است که ساکن بهشت می شوند و در جوار رحمت حق هرگز سخنان لغو و بیهوده نمی شنوند
در مورد دورهمی هایمان صحبت کردیم که چه می گوییم و می شنویم و در مورد اینکه هر دورهمی که در آن سخن لغو و بیهوده ای نباشد و یاد خدا باشد بهشت است 😍 ( بیخود نیست که کلاس سه شنبه ها انرژی یک هفته مان را تامین می کند 😉 )
رسیده بودیم به ظرف های آب اهل بهشت و لیوان های بدون دسته ( اَکواب ) و دوستان در حال گفت و گو در مورد چرایی بدون دسته بودن لیوان های اهل بهشت بودند!!
اما من آن طرف در صندلی ام نشسته و در ذهن خودم لیوان بدون دسته خودم رو با طلایی خوش رنگی هم رنگ کرده و در حال تناول بودم 😅😂
از پشتی های کنار هم چیده شده گذر کردیم و در فرش های شیک و مجلسی اهل بهشت فرود آمده بودیم و در حال گفت و گو بودیم ولی ذهن من به متفاوت تر از فرش های صحن حرم امام رضا علیه السلام راضی نشد و گقت همین است که همین است 😍 فرش های فاخری در زمین ، برای نشستن و آسایش آنها فراهم شده است 😍
#مشق_های_بلاد_ایمان
از آیه ۱۶ به بعد محور بحث عوض می شود و خداوند می فرماید آیا به شتر نگاه نمی کنید که چطور آفریده شده است؟؟
فداااای این خدا بشم با این مثالهای نابی که میزند 😅 خب به فرموده استاد جان شتر در زمان های قدیم حکم لامبورگینی و فِراری اهل عرب را داشته و آخر کلاس بوده!
استاد هم از ما سوال کردند که آیا نگریسته اید؟؟
الحمدلله که در منطقه شتر خیزی زندگی نمی کنیم اما تا دلتان بخواهد من در سریال یوسف پیامبر شتر دیده ام 😅
مخصوصا سکانسی که یعقوب نبی در یک حرکت خودش را از بالای شتر ایستاده پایین انداخت تا زودتر به یوسفش برسد 😍
یکی از دوستان گفتند بله من دیده ام خیلی کج و معوج است 😐😂 الحمدلله که من ندیده ام!!
یکی دوستان گفتند بلند شدنش هم خیلی کج و معوج است و ترسناک!!
استاد جان که عقیده داشتند کلا از هر نوع سوار کاری می ترسند حتی از موتور سواری ..
و احتمالا یادشان نبود در همین ایام قرنطینه کرونا جهت پر کردن ایام فراغت ایجاد شده به لطف کرونا،دل شیر پیدا کرده بودند و با سقوط آزاد فلسفه تمام سوار کاری هایشان را بسته بودند 😅😂😂
سوال بعدی آسمان بود!
و به آسمان نمی نگرند که چگونه برافراشته شده؟؟
استاد سوال کردند و من جواب دادم آسمان هم لابد خیلی صاف است 😅😂
در مورد صاف بودن یا نبودن آسمان بحث ها کردیم و سوال بعدی
و به کوه ها نمی نگرند؟؟!!
واقعا اگر دست بچه های بلاد ایمان میفتاد یک تفسیر جدید ارائه می دادند چون مثالهای زده شده واقعا یک در میان صاف و کج بود 😅😂
و امااااا
در ادامه خداوند به پیامبر خود می فرمایند
ربوبیت بی همتای خداوند را به مردم تذکر ده که وظیفه اصلی تو در امر رسالت تنها تذکر و یادآوری است
#مشق_های_بلاد_ایمان