eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
270 عکس
28 ویدیو
2 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
(ره) قرآن در خصوص شب زنده‌داران می فرماید: شب زنده‌داران، صاحبدلان هستند، آن‌ها که شب را به رکوع و قیام و سجود می‌گذرانند این‌ها می‌دانند، این‌ها می‌فهمند، این‌ها اولی الالباب هستند، این‌ها دل دارند. وقتی گناه را ترک کردید خدا با اسم محیی به سراغ شما می آید و دل شما زنده خواهد شد، کم کم حیات پیدا خواهد کرد، خواهد فهمید، دیگر شب برای شما حساب خاصی خواهد داشت. می فرماید صاحبان دل شب را به سجود و قیام و رکوع می‌گذرانند، می‌ترسند از آخرت و امید دارند به خدای متعال، این‌ها با آن‌ها که نمی‌فهمند یکی نیستند. نمی‌دانم شب خود را چگونه می‌گذرانید؟ لذّتی دارد. آن‌ها که صاحبان دل هستند وقتی شب می‌رسد واقعاً کأنّه عید آن‌ها شروع می‌شود، چون روز که مشغولیت‌ها می‌آید کأنّه در جهنّم هستند، مجبور هستند با این و آن سر و کار داشته باشند. ولی وقتی شب خلوت می‌شود از همه‌ی شرور به اذن الله ایمن می‌شوند. آن وقت خلوت می‌کنند کأنّه تازه متولّد شده‌اند. ان شاءالله اوّل گناه را ترک کنید تا حیات پیدا کنید،و به موازات ترک گناه همان چیزهایی که در ردیف بعدی دل را از کار می‌اندازد آن‌ها را هم شروع کنید ترک کنید. نمونه آنها را گفتم مانند علاقه شدید داشتن به دنیا ، مدام خودتان را کنترل کنید، یعنی مدام تعلّقات را محدود کنید. یعنی روز به روز کم بکنید از خوش بودن و دائماً به دنیاپرداختن کم کنید با اینها مقابله کنید از خواب زیاد کم کنید، زیاد خوردن‌ها را ترک کنید البته حفظ سلامتی جسم در حدّی لازم است باید بخوابیم باید بخوریم ولی فعلاً تکلیف من و شما این است که گناه را ترک کنیم و این حرف‌ها را فعلاً نشنیده بگیرید. نروید برعکس برداشت بکنید، فوری بگویید من کم می‌خورم کم می‌خوابم بعد بیمار بشوید. یعنی افراط نکنید. اصل مسئله که دل‌ها را از کار انداخته روی آن کار بکنید و آن گناهان بود، آن وقت ببیند دل شما زنده می‌شود یا نه؟ واقعاً هم زنده می‌شود. Eitaa.com/darharameyar
(ره) خيلي ها غصه ميخورند كه نميتوانيم زياد ذكر بگوييم حضرت علي (ع) ميفرمايند اين غصه ها را نخوريد غصه اين را بخوريد كه چقدر عملتان براي خداست و دل چقدر براي خداست غصه اين را نخوريد كه اين ذكر را نگفتم يا كم مستحبات انجام دادم ، روي مقدار نرويد ، غصه اخلاص وعدم اخلاص را بخوريد دراصول كافي آمده است كه امام رضا (ع) فرمودند خوشابحال آن كسي كه عملش را خالص كند براي خدا ، عبادت ودعايش را خالص كند براي خدا حضرت اينجا به موزات عمل به تخليص دل اشاره ميكنند قلبش مشغول نشود به آنچه چشمانش مي بيند وياد خدا را فراموش نكند با آنچه گوشش ميشنود يعني چشم وگوشش او را به واديهاي ديگر نبرد يعني قلب او همراه گوش و چشمش نرود و دلش محزون نشود به اينكه فلاني به چه منصبي رسيد و چه شد و ... از همه فارغ باشد دل وقتي تخليص شد نه صداها اورا بازميدارد و نه ديدن ها و نه احوالات مردم دل آنچنان در ياد خدا و حب خدا و مستغرق در ياد خدا باشد كه همه اين مسائل براي او موهومات باشد از من ميشنويد هرچه مطالعه داريد قطع كنيد و برويد در آياتي كه درباره قلب است تدبر كنيد كه چه ميگويد بعد از انجام واجبات قسمت مهمي از فكر وغصه و همت ونيرو را صرف مطالعه و كار روي قلبتان بكنيد كارهاي خود را تعطيل كنيد (كارهاي اجتماعي را نميگويم ) كارهاي فردي را كه فكر ميكنيد عبادت است ترك كنيد و بجاي آن عبادت بهتري انجام دهيد ، بنشينيد در گوشه اي و ببينيد در قلب شما چه خبر است ، قلب خود را جويا باشید ، تصميم بگيريد اين كجي ها را در قلب خود اصلاح كنيد ، آن مرض را اصلاح كنيد ، آن اعوجاج را اصلاح كنيد اكثر متدينين حتی آنها كه خوب عامل هستند در وجودشان سكون و آرامش نیست، خشيت در وجودشان حاكم نيست ، خوف در وجودشان حاكم نيست ، فكر ميكنند كه راه را رفته اند . اين ملاك يادتان باشد و تا آخر عمر فراموش نكنيد ، اين حرف در گوشتان باشد كه هرچه راه شما درست باشد ترس شما بيشتر خواهد بود و هيچ نقطه روشني در وجود خود كه بتوانيد روي آن تكيه كنيد نخواهيد ديد ، اين ملاك سنجش است ، يادتان باشد ، آنچه بعد از مردن به ظهور ميرسد همانست كه در قلب است ، اينها فقط در اينجا ميماند بايد عمل كرد وشكسته بود ، خدا به شكسته رحم مي آورد ..... Eitaa.com/darharameyar
(ره) انسان بعد از یقظه، بعد از توبه، بعد از انابه مراقبت را که شروع کرد و به مرحله‌ی طلب که وارد شد در مرحله‌ی اوّل یک تصمیم کلی و قصدی را در پیش می گیرد یعنی از آن لحظه که شخص بیدار شده، توبه کرده، انابه کرده، رو به خدا آورده و از راه‌های قبلی برگشته و به سوی مقصد متوجّه شده از آن لحظه که متوجّه شده شب و روز باید در حرکت به سوی مقصد باشد یک تصمیمی گرفته بر این‌که دل از همه چیز بردارد، چشم از همه چیز بپوشد و به معنی صحیح کلمه، جز یک مقصد مقصد دیگری نداشته باشد یعنی واقعاً سالک وقتی به باطن خود مراجعه کند این حالت را باید بیابد که دیگر از همه چیز إلی الأبد چشم پوشیده، منصرف شده و دنبال یک مقصد که مقصد اصلی و آن لقاء ذات مقدّس حق است، می باشد این حالت را خود در باطن خود باید بیابد، این معنای قصد در سلوک است می‌خواهیم ذهن شما روشن بشود که قصد چه بود، وقتی سالک به باطن خود مراجعه می‌کند به قلب و درون خود مراجعه می‌کند و بررسی می‌کند این حالت را می‌یابد که جدّاً دیگر چیزی نمی‌خواهد، تصمیم گرفته از همه چیز دست بردارد، مقصدی ندارد، مقصودی ندارد، محبوبی، مطلوبی، آرزویی، چیزی نمی‌خواهد دیگر، تصمیم گرفته إلی الأبد روزه بگیرد تا در وقت خود افطار کند، ( روزه از آنچه که تا به حال می‌خواسته و مردم می‌خواهند و این هم می‌خواسته، و برای او مقصد و آرزو بوده و با آن‌ها خوش بوده، و با آن‌ها مأنوس بوده، الی الابد از اینها روزه می‌گیرد تا زمان افطارش برسد ) این‌چنین آدمی صاحب قصد است که یک حالت مشکل و یک قدم مشکل در جای خود است یعنی انسان خود وقتی به باطن خود مراجعه کرد بیابد که جدّی است، از خود قبول کند که جدّی است و چیزی را نمی‌خواهد، چشم از همه چیز پوشیده گفتیم که ما در همین جاها معمولاً مشکل داریم، در همین تصمیم اوّل نمی‌توانیم واقعاً تصمیمی بگیریم که موقع بررسی از خود قبول بکنیم که دیگر همه چیز را کنار گذاشتیم، معمولاً ما می‌خواهیم خدا خواستن و خدا یافتن و چیزهای دیگر را در خود جمع کنیم اما این شدنی نیست حالت ما این‌چنین است که وقتی به درون خود مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که نمی توانیم از همه چیز یک دفعه چشم بپوشیم، راضی نمی‌شویم از خیلی چیزها دست برداریم و دل برداریم، هنوز قصد تحقّق پیدا نکرده، قصد آن است که انسان خود بیابد که یکسره همه چیز را کنار گذاشته، این قصد مشروعاً مراتب و درجاتی دارد و به یک نظر واقعاً مشکل اساسی است... Eitaa.com/darharameyar
(ره) شما می‌توانید بگویید که مثلاً اگر 40 سال، 30، سال، 50 سال داشته باشید از این سالها که چندین هزار ساعت می‌شود چند ساعت آن را به ذکر بوده‌اید؟ و باقی آن را در غفلت؟ تخمین که می‌توانید بزنید آن ساعاتی را که در حال ذکر بوده‌اید در برابر آن ساعاتی که به غفلت گذشته است، چقدر بوده است ؟ اعمال من و شما همین است یا ذکر یا غفلت یکی از آن‌ مراحل ذکر بوده یعنی یاد خدا، حالا نماز بوده، دعا بوده، یاد خدا، یکی از مراحل هم غفلت بوده، این ساعات و لحظات غفلت شما در مقایسه با ساعات ذکر و یاد شما از خدا کم بوده یا زیاد ؟ زیاد بوده زیاد اکثر عالم شما غفلت است یا ذکر است؟ غفلت حالا من چیزهای بد و حرام را نمی‌گویم، اعمال مباح و خوب را می‌گویم، چیزهایی که هیچ کس ما را در برابر این اعمال که مرتکب شده‌ایم و اینکه چرا از خدا غافل شده‌ایم، ملامتی نمی‌کند، خود ما هم ملامت نمی‌کنیم، 30 سال عمر شما جز معدود لحظه‌ها که به یاد خدا بوده‌اید باقی آن غفلت بوده، 30 سال ممتد عالم ظلمت و تحیّر، آیا این غفلت ها صورت غیب و ملکوتی دارد یا ندارد؟ دارد حالا گوشه‌ای از آن را من به شما می‌گویم، می‌خواهید بدانید غیب غفلت چیست؟ ملکوت غفلت چیست؟ که عالم قیامت غیب آن لحظه‌ها را به ما خواهد داد غیب آن ظلمت است و تحیّر، وحشت است و سرگردانی و چیزهایی که نمی‌شود گفت، من و شما اگر در یک بیابان تاریکی قرار بگیریم که هیچ روشنایی نباشد و تنهای تنها باشیم و دستمان هم به جایی نرسد می‌ترسیم حالا در این ظلمت این‌جا، نه طلمت قیامت ظلمت آن‌جا اصلاً قابل مقایسه با ظلمت اینجا نیست چیز دیگری است، به شما توصیه می‌کنم که از خدا بخواهید خدایا ما را از خیالات نجات بده، به ما خوف عنایت کن، به ما تنبّه عنایت کن و ما را بیدار کن. توصیه می‌کنم گناه نکنید همه‌ی این‌ها می‌گذرد، آن کسی که شب و روز به لذّت گناه مشغول است آن هم به قیامت خواهد رسید، ما هم خواهیم رسید در آن لحظه هردو با هم یکی هستیم، چیزی به دست او نمانده، چیزی هم از دست ما نرفته، این‌طور است... Eitaa.com/darharameyar
(ره) همه ما شنیده‌ایم که بر اساس روایات وارده در ماه مبارک به ضیافت و مهمانی حق دعوت شده‌ایم خدا مهمان کرده صاحبخانه هم اوست اما این چه مهمانی است که هیچ چیز نخور و از همه چیز دست بردار چه مهمانی که آنچه به تو حلال کرده‌ایم و می‌توانی استفاده کنی و مال خودت هست و مشروع هست حرام نیست، نخور ننوش چرا نخورم؟ این چه عبادتی است؟ ضیافت این در کجاست؟ اگر تأمل کنید تأمل شما خیلی چیزها را روشن می‌کند البته در مقام تأمل هم باید متضرع باشیم و از خدا بخواهیم که خوب بفهمیم اولین نتیجه‌ای که این تأمل به ما می‌دهد همان است که ارباب ذوق و اهل باطن از این عبادات می‌فهمند که روح مسئله در عبودیت و اصل آن این است که انسان از غیر او دل بردارد ولو مباح باشد اگر این عبودیت مطلوب حضرت حق نبود روزه هیچ مفهومی نداشت اینکه برای رضای خدا مال حلال خود را نخوری برای رضای خدا آنچه خوشت می‌آید را ننوشی برای رضای خدا آنچه نفست می‌خواهد را استفاده نکنی اینها به این معناست که به رضوان خدا با این عمل نائل می‌شوی که نخوری و آنچه مشروع و مباح است انجام ندهی آب کم جوی تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست در همه عبادات این معنا کاملاً روشن است اگرچه ضیافت الله بودن معنایش از این عمیق‌تر است می‌فرماید اگر شما نخورید و نیاشامید مهمان خدا هستید یعنی آن وقت که نمی‌خورید در واقع می‌خورید و بهتر از آن آب را می‌نوشید ضیافت اینگونه است در پشت پرده سیرابی هست که بعداً به ظهور خواهد رسید سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا Eitaa.com/darharameyar
(ره) در ماه مبارک رمضان برای اینکه روزه خود را خراب نکنید از مجادله بپرهیزید با هم منازعه نکنید حرف‌های بیجا نزنید دیگران را رنج ندهید سکوت و صمت داشته باشید از اهل شرّ دور باشید این‌ها همه در روایات آمده سکینت و وقار خاص داشته باشید طوری باشید که ایام روزه شما با ایام غیر روزه فرقش مشهود باشد وقاری که به انسان حاکم باشد خشوع و خضوع داشته باشید قلبتان را از همه تفریق بکنید تجرید بکنید خود را ملزم نکنید که مانند غیر ماه مبارک همان برنامه‌ها و مراودات قبل را داشته باشید برنامه شما در ماه مبارک باید برنامه دیگر باشد کسی که می‌خواهد به ضیافت خدا برود باید زمینه را فراهم کند کارها را کم کنید از فعالیت‌ها و معاشرت‌ها و برخوردها و مراوده‌ها کم کنید آنچه می‌شود حذف شود را حذف کنید در هر شبی برای روزه فردا و در هر روزی برای قیام آن شب و شب آینده با تضرع دعا کنید اگر می‌توانید با توجه بر اینکه شب‌ها کوتاه است تمام شب‌های ماه مبارک را احیاء داشته باشید مغتنم است نمی‌شود فهمید چیست غفلت نکنید و از خدا بخواهید که شما را به احیای همه شب‌ها موفق کند افطار زیاد نخورید که کسالت آور است به دنبالش خواب می‌آورد و انسان از حرکت عبودی می‌ماند به اندازه‌ای که می‌توانید به فقرا تصدق کنید اطعام کنید روی این مسئله زیاد تاکید شده است..... ماه مبارک فرصتی است اگر کسی نتواند خود را مشمول مغفرت خدا کند از شقاوت اوست از خدا بخواهید که ما را از اشقیا قرار ندهد... Eitaa.com/DarharameyarAdmin
(ره) گاه بنشینید از اول بلوغ، از آن وقت که قلم تکوین به سراغ شما آمده است مرتب افعال و افکار خود را به یاد بیاورید و خوب به تصویر بکشید فرض کنید الان وقت رفتن شما به آن سو است زمانی که خواهد آمد فرض کردنش که مشکل نیست اگرچه فرض هم نیست در وقتش حقیقت است اما حالا فرض کنید که در حال رفتن به آن سو هستید خوب چه کرده‌اید؟ این کار را انجام دهید بنشینید فکر کنید که چه‌ها کرده‌اید ساعات شما چگونه گذشته از اول بلوغ تا الان افکار شما، خصال شما، اهداف شما چه بوده ساعات شما با چه اعمالی گذشته ببینید در عالم وجود خودتان چه می‌یابید کارهای خیر را هم فکر کنید اگر نمازی بوده فکر کنید آن هم چه جور نماز خواندنی بوده آیات قرآن صراحتاً می‌فرماید آنها که ایمان به خدای متعال آوردند و از همان راهی که خدا گفته پیش رفته‌اند، آنها برایشان امن و امنیت هست و تحت اسم مومن خدا قرار می‌گیرند آنهایی که به مقتضای ایمان قدم به قدم حرکت کردند حالا راه ما چیست؟ این‌ها که از ما گذشته راه ما اگر باشد راه تائبین است راه آنهایی که برمی‌گردند از راه غلطی که در پیش گرفته‌اند بر می گردند راه صحیح در پیش می‌گیرند که راه تقواست چون تحت اسم مومن خدا بودن و در امنیت بودن مشروط به تقواست ما تقوا را در حد خودمان اگر برگردیم می‌توانیم به دست آوریم و در حد خودمان از اسم مومن خدا می‌توانیم بهره‌مند باشیم که آن پر و بال اسم مومن خدا دست ما را بگیرد و آن زمان که مصیبت‌ها شروع می‌شود به فریاد ما برسد جوان‌ها شاید به این فکر نیفتند ولی ما پیرها که گاه گاه نشانه‌های مرگ را می‌بینیم خیلی حسرت می‌خوریم که چرا در جوانی این‌ها به فکر ما نیامد تا زیاد خراب نکنیم انسان وقتی پیر می‌شود بیماری‌ها تهدید می‌کند و بالاخره باید برود گاهی طوری خراب کردیم که اگر می‌خواهیم راهی در پیش بگیریم که در امن ربوبی باشیم گویا یأس انسان را فرا می‌گیرد اما خدا فرموده مأیوس نباشید در هر صورت راهی اگر باشد راه تقوا در پیش گرفتن است این سنت خداست قانون خلقت است تغییر ناپذیر است آنها که قرآن را و سنن الهی را می فهمند می‌ترسند ما متاسفانه ایمانمان را آمیخته به ظلم کردیم مدت‌ها هم از عمر ما گذشته ولی راه باز است می‌توانیم برگردیم و راه تقوا را در پیش بگیریم راه شکستگی در برابر خدای متعال را در پیش بگیریم مولوی می‌گوید هر که سر از زمین بلند کند هدف تیرها قرار می‌گیرد و هرکه با خاک یکسان باشد بنده باشد متکبر نباشد استکبار در مقام عبودیت و بندگی نداشته باشد جان سالم به در می‌برد آنکه سر بلند می‌کند و سینه در برابر خدا سپر می‌کند که خدا تو گفتی این چنین ولی من می‌گویم این چنین. خب من که گفتی هدف تیر قرار گرفتی در وقتش معلوم می‌شود آنکه خاکیست هیچ وقت نشانه این تیرها قرار نمی‌گیرد توبه را یک ساعت به تاخیر نیندازید والا خودتان به خودتان خشمی می‌کنید که عذاب جهنم از آن آسان‌تر است خشمی بر دوستان و نزدیکان داریم خشمی بر کسانی که محبت آنها را داشتیم و خشمی بر خودمان که جهنم عذابش کمتر از این خشم است الان نمی‌فهمیم خدا بفهماند ان شاءالله لذا اگر یک ساعت این برگشت خود را به تاخیر انداختید به اندازه همین یک ساعت تاخیر، خشم بدتر از جهنم بر خودخواهید داشت نکته‌ها می‌گویم هر کس فهمید که فهمید اگر نفهمید در وقتش می‌فهمد.... Eitaa.com/darharameyar
(ره) سالک از اوّل باید توجّه داشته باشد صبغه‌ی او باید صبغه‌ی الهی باشد باید با جوار حق بسازد به یک بیان دیگر باید متخلّق به اخلاق الله باشد، باید خصوصیات او، رنگ او، خلق او، اوصاف او همه متناسب با اوصاف و اخلاق حضرت حق باشد این یک جریان کلی است من از شما سؤال می‌کنم که آنچه از خُلق خدا، از وصف خدا در نظام وجود بیشتر برای شما چشمگیر بوده چه بوده است؟ آنچه که در نظام وجود زیاد از اوصاف خدا چشمگیر است چیست؟ حلم خدا است و حتّی از بس این برای ما جای تعجّب است که نمی‌توانیم زیاد هضم بکنیم، گاهی ناراحت هم می‌شویم که خدا چرا این‌چنین و آن‌چنان نمی‌کند؟ چرا این کفّار را از بین نمی‌برد؟ چرا این بدها را از بین نمی‌برد؟ چرا خدا به این‌ها مهلت می‌دهد؟ چرا بد را خدا مجازات نمی‌کند؟ چرا معصیت‌کار را خدا به جزای خود نمی‌رساند؟ یک مقدار این چراها از چه چیز برمی‌خیزد ؟ از حلم خدا آن‌چنان حلم خدا چشمگیر است که انسان واقعاً تعجّب میکند و به مقام اعتراض هم برمی‌آید، گلایه می‌کند می‌گوید که چرا خدا کسی را به جزای خود نمی‌رساند؟ آن فلانی را، آن تیپ را، این دسته را، آن کس را، این کس را حلم خدا تا آن اندازه است که مادامی که برای کسی امید برگشت هست که خود او هم بهتر می‌داند، راه را برایش باز نگه میدارد شما الآن این همه معصیت‌ها را، گناه‌ها را، طغیان‌ها را، فسادها را ملاحظه بکنید در درجات مختلف نسبت به افراد، به جوامع، به امم، به حکومت‌ها به هر کسی به هر دسته‌ای.... راه برگشت را باز میگذارد محاسبات او هم محاسبات حق است، محاسبات نا حق من و شما که نیست با محاسبات خود تا آن‌جا به انسان، و به هر موجودی مهلت می‌دهد که راه به روی او به کلی بسته نشده باشد. این‌قدر حلم خدا بالاست من و شما اصولاً از همان اوّل که بالغ شدیم و مکّلف شدیم با حلم خدا پیش آمدیم یعنی همین که فرموده است این واجب است و آن حرام است و دیگر بیش از این از ما به صورت واجب و حتمی توقع ندارد این حلم است نمی‌دانم توجّه کردید که خود این از جلوات حلم است یا نه ؟ این‌که اصلاً خدا گفته است فقط ما از شما واجبات را و ترک محرمات را میخواهیم از حلم اوست. کمتر کسی هم هست که بداند این حلم است، خود این حلم حق است. اگر حلم خدا نبود مسئله اینطور نبود. اگر حلم او نبود راه به این آسانی نبود، تکلیف به این آسانی نبود. حالا من این را توضیح نمی‌دهم به هر صورت حلم خدا زیاد است و سالک یکی از دقایقی که باید از اوّل متوجّه باشد این است که اگر این صفت را نداشته باشد و مقابل آن غضب را داشته باشد نمی‌شود به سوی خدای حلیم حرکت کرد، سنخیّت لازم است.. Eitaa.com/darharameyar
(ره) محبت به حضرت امیر سلام الله علیه چیزی نیست که انسان در آن کوتاهی کند اگر عقل داشته باشد اگر از محبتش در تمام قلوب جمع میشد و به تمام دلها راه میافت آتشی در خلقت نبود این هم رمز بالایی است و این به حقیقت حضرت امیر س می‌رسد اگر هر کسی با آن رشته محبت که رشته ارتباط تکوینی است و ارتباط درونی است مرتبط میشد آتشی نمی ماند برای انسان‌ها یعنی حقیقتی است که آتش به آن راه ندارد سعی کنید نوری از آن حقیقت داشته باشید بدست آورید و حفظ کنید اگر ما این را نداشته باشیم هیچ نداریم قبلاً گفته‌ام اگر عبادات ما را خوب حساب کنید (جرائم که هیچ) اما نسبت به همان عباداتِ خود اگر صدها سال هم عمر داشته باشیم باید نسبت به آنها استغفار کنیم این عبادات ما را به جایی نمی‌رساند از این نمازها باید استغفار کنیم اگر صدها سال هم عمر داشته باشیم باز برای استغفار نسبت به این نمازها کافی نیست خدا شاهد است کافی نیست نسبت به آن سوء ادب که در محضر کبریایی می‌کنیم کافی نیست مگر خدا با فضلش پیش بیاید سعی کنید چیزی به دست آورید بلکه موجب نجات شما باشد و آن اینکه حقیقتی از محبت حضرت علی ع را در دل خود ولو جزئی به دست آورید البته حرف‌های عامیانه را کنار بگذارید کسانی که مدعی محبت حضرت علی ع هستند را نمی‌گوییم آنکه پایبند به چیزی نیست و پایبند نبودن خود را هم توجیه می‌کند و می‌گوید محبت کافیست او را نمی‌گوییم محبت علی ع چیز ساده‌ای نیست که در هر قلبی باشد ولو ذره‌ای حبّی که حقیقت داشته باشد در هر قلبی هم جای نمی‌گیرد حبّی که موهومی و خیال آن صاحب خیال باشد را نمی‌گوییم..... برای اینکه محبت حضرت به دل انسان راه پیدا کند باید این دل حسابی پیدا کند و درون این دل آنقدر مسائلی نباشد که محبت حضرت را رد کند نظری به دل و باطن خود داشته باشید گناه نکنید واجب را تضییع نکنید تطهیر را شروع کنید جبرئیل نازل شد و خطاب به رسول اکرم ص فرمود خدا دستور می‌دهد که باید علی را دوست بداری و هر که را هم که علی را دوست دارد باید دوست بداری چرا ؟.... دقت میکنید؟ حقیقت محبت حضرت امیر اگر ذره‌ای به وجود شما راه یابد این کسالت که در عبودیت داریم و درد اساسی ماست از میان می‌رود... Eitaa.com/darharameyar
(ره) روایتی دیدم که کسی به حضرت امیر (صلوات الله علیه) گفت که چقدر شما بیش از حد صدقه می‌دهید، فرمود : من اگر می‌دانستم یک مورد از آنچه که خدا بر من واجب کرده است قبول شده است دیگر دست نگاه می‌داشتم، امّا نمی‌دانم قبول شده است یا نه... البته اشتباه نکنید این براساس معرفت و مقام خود حضرت است نه این‌که من نتیجه بگیرم، اعمال حضرت امیر هم مورد شبهه است یا مورد قبول واقع نشده ، آن معرفتی که ایشان داشت آن را ایجاب می‌کرد که اصلاً عقل ما نمی‌رسد یعنی چه.. اما منظور من این است که انسان نمازهایش را می‌خواند روزه‌هایش را می‌گیرد، از گناهان هم اجتناب می‌کند اما در مجموع سعی و همّت و عنایت او این است که همان ظاهر اعمال را انجام بدهد، هیچ همّت و عنایتی مصروف به این ندارد که دو رکعت نماز او قبول شود. یعنی اصلاً همّت بر این معنا ندارد که ببینم این اعمال من قبول هم شد یا نه. صورت ظاهر عمل را انجام میدهد در حدّی که دیگر قضا لازم نداشته باشد و به قول معروف تکلیف از لحاظ صورت ساقط شده باشد. عمل باید صاعد الی الله باشد صعود بکند نزد خدا و صعود که کرد انسان را هم صعود بدهد. آیا اگر عمل قبول نشود، و آن عمل را رد کنند صاحب عمل را راه می دهند؟ آن چیزی که خود انسان را باید به جوار حق ببرد عمل است «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» به سوی خدا کلمات پاک، (کلمات به معنی ارواح است) روح‌های پاک، کلمات طیبه صعود می‌کنند بعد می‌فرماید «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح است که ارواح را به جوار خدا می برد اصل مقبولیت باید خود انسان باشد. لذا شخص همّتی مصروف نمی‌کند که عملش مقبول باشد. این یکی از تزیین‌های شیطان است. شیطان طوری در نظر او وانمود می‌کند که همین‌قدر که صورت عمل را انجام دهم ان‌شاءالله خداوند قبول می‌کند. این تزیین شیطان است. گرفتار این تزیین نباشید. بعد از این همّت خود را بیشتر از اصلِ عمل به مقبولیت آن مصروف کنید. Eitaa.com/darharameyar
(ره) یکی از مهالک نفس صِغَر نفس است یعنی روح انسان کوچک باشد بزرگ نباشد نسبت به چیزهایی که به او اقبال می‌کند یا در برابر انسانها عجز نشان بدهد، شکست بخورد، شکست خوردن در برابر واردات، عجز نشان دادن در برابر واردات، انفعال داشتن در برابر اموری که انسان با آن‌ها مواجه می‌شود، شکست خوردن، منکسر شدن این یعنی صغر نفس که از مهلکات است، سالکی که این صغر نفس را داشته باشد در سلوک معطّل است این مسئله به دنبال خود چندین رذیله را می‌آورد، مانند ؛ ذلّت، مهانت، عدم توانایی در اقدام به امور مهم، مسامحه‌ی در امر به معروف و نهی از منکر، اضطراب داشتن همیشه در برابر امور، مرتّب در حال اضطراب قلبی است و این قلب به سوی خدا نمی‌تواند برود، و از اضطراب نمی‌تواند خلاص بشود که سوی خدا متوجّه باشد، همینطور ذلّت خواری و کوچک بودن یکی از رموز بزرگ در موفّقیت در مقام سلوک نداشتن ذلّت است، انسان باید از ذلّت بپرهیزد مخصوصاً یک سالک و جز در برابر خدا به خود اجازه‌ی ذلّت ندهد، خیلی دیده می‌شود کسانی که به این راه وارد می‌شوند ولی به مسئله صغر نفس و ذلّت گرفتار هستند، یعنی در برابر هر چیزی خود را شکست می‌دهند مخصوصاً در برابر انسان‌ها و دنیا، انسان‌ها و مسائل مالی، در برابر طمع‌های مالی، در برابر طمع‌های دنیوی، در برابر انسان‌ها خود را کوچک می‌کنند، اصلاً برای آن‌ها روال می‌شود مثلاً از من خواهش می‌کند فلانی من فلان‌جا مشکل دارم لطفا ببینید میتوانید درست کنید ؟ میتوانید فلانی را ببینید، فلان کار را درست کند؟، به شما می‌رسد یک جمله‌ی دیگر می‌گوید، به او می‌رسد یک جمله‌ی دیگر می‌گوید، در دست من چیزی است به آن طمع می‌کند، در دست آن یکی چیز دیگری است به آن طمع می‌کند، بالاخره وقتی به فشار افتاد به دامن این و آن چنگ می‌زند، تحمّل ندارد.... سالک باید مناعت داشته باشد، از گرسنگی هم بمیرد به ذلّت حاضر نشود، این خیلی مهم است، ابزار راه است، زاد راه است، توشه‌ی راه سالک است، این غیر از ادب و احترام است، غیر از معاشرت است این‌ها را فراموش نکنید... Eitaa.com/darharameyar
درعالم عبودیت هم زرنگی هست، ممکن است شما با آهی، با سوزی، با ناله ای و... راه هزارساله را یک شبه طی کنید چراکه مسئله از اوست، وقتی مسئله از اوست جای زرنگی هم هست، ممکن است تیری به هدف برسد، یک ناله ای، یک سوزی به جایش برسد، دلی بشکند ولو ذره ای، دل با خضوع خیلی از مشکلات را می‌تواند حل کند، باید تضرع کنیم که خدایا ما را بخواه، وقتی هم خواست نباید خراب کنیم، گاهی خواست خدا می آید و انسان آهی داشته، سوزی داشته، جذبی از حق شده و می‌خواهد روی بسوی خدا بیاورد لیکن چندین چیز در برابرش جلوه می‌کند و نمی‌تواند از آنها دست بردارد، اینجاست که خودِ انسان خراب می‌کند، عنایت حق به آن دانه ای است که زیر خاک افتاده و می‌خواهد که به فشار و زحمت بیفتد و دانگی خود را از دست بدهد، شکافته شود، غذا شود، نطفه شود، انسان شود و بسوی خدا عروج کند... Eitaa.com/darharameyar