eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
270 عکس
28 ویدیو
2 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
در اين عشق هاي مجازي، وقتی کسی سر سفره معشوقش مي‌نشيند، دیگر توجه به چگونه سفره انداختن و جمع كردن او ندارد كاري ندارد چه چيزي سر سفره می آورد و برمیدارد فقط خود معشوق را تماشا ميكند مثلا كسي كه تازه ازدواج كرده و عشق وعلاقه اي به محبوبش دارد، وقتي به بهانه نهار يا شام به منزل آن معشوقه میرود، دیگر توجه ندارد که آن محبوبش سر سفره براي او چه گذاشته، كباب آورده يا نان و ماست آورده این عاشق، خود آن معشوق را میخواهد و نهار وشام بهانه است اين سفره بهانه اي بوده كه به ديدار او نائل بشود غذای مناسبی هم نبود ناراحت نمی‌شود اصلا توجه به سفره ندارد خوش وناخوشی او در بود و نبود يار است حال سفره ای که معشوق پهن کرده هرچه ميخواهد باشد... اين جفاي به خداست، كه ما مدعي محبت و طلب خدائيم بعد بیاییم به سبب داشتن دنيا مسرور شویم يا از نبود آن محزون پس معلوم می‌شود خدا را نميخواهيم بلکه سفره اش را ميخواهیم كسي كه خدا را بخواهد بهار و پاييزِ خدا هر دو برایش زیباست هوا گرم باشد زيباست، سرد باشد زيباست، فقر باشد زيباست، ثروت باشد زيباست،... از سفره الهي هر چه باشد لذت مي‌برد از كار خدا و دگرگونيها لذت ميبرد... يك تعبيري در دعاي عرفه از سيد الشهدا(ع) نقل شده است که فرمود «عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي» من از دگرگوني آثار، رفت و آمد آثار، اينكه پاييز مي‌رود، بهار مي‌آيد، شب مي‌رود، روز مي‌آيد... فهمیدم که تو مي‌خواهي خودت را در همه چيز به من معرفي كني، «حَتَّى لَا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‏ءٍ» تا اينكه در هيچ چيز نسبت به تو غافل نباشم. در بهار هم با تو باشم. در پاييز هم با تو باشم. در شب هم با تو باشم. در روز هم با تو باشم. در جواني با تو باشم در پیری هم با تو باشم... اين آن چيزي است كه خداي متعال مي‌خواهد. بنابراین انسان باید یک سلسله مفاهیمی را برای خودش حل کند که این هستی چیست ؟ انسان کجای این هستی است ؟ کجاباید برود؟ عاقبتش چه خواهد شد؟ اگر اینها را حل نکند هر چقدر هم بخواهد یک نظام اخلاقی درست کند نمیشود نظام اخلاقی منهای جهانبینی صحیح راه به جایی نمیبرد بایدهای اعتقادی باید به یقین برسد «وبالآخره هم یوقنون» اولیاء الهی کاری با این جلوه ها ندارند بلکه با آن حقیقتی که در وراء همه این جلوه ها هست و خودش را در این جلوه ها پنهان کرده سر و کار دارند لذا تنها راه جدایی از این اضطراب‌ها و غصه ها و نگرانی‌ها همین است که انسان دل به محبوبی ببندد که نه ما می توانیم از او جدا شویم و نه او از ما جدا می شود فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ... Eitaa.com/darharameyar
وقتی میبینید شیطان در بعضی مواقع خیلی فشار می آورد یا بعضی چیزها رعایتش خیلی برای شما سخت و غیر قابل تحمل است باید متوجه شوید که شیطان همان نقطه را هدف گرفته مثلا غیبت نکردن یا دروغ نگفتن خیلی برای من سخت نیست اما عصبانی نشدن خیلی سخت است اینجا باید بدانم که شیطان در همین نقطه برای من سرمایه گذاری کرده ، تمام نیرویش را اینجا متمرکز کرده یا میبینید دروغ نگفتن خیلی به شما فشار وارد نمی آورد و سخت نیست اما ساکت ماندن و سکوت را پیشه کردن بسیار سخت است بدانید رد پای شیطان همین جاست شیطان میداند که شما مصمم هستید دروغ نگویید و این اراده قوی از قلب شما بیرون آمده و به باور قلبی رسیده اید و این عزم از قلب شما بیرون زده و فراتر از عقل وفکر رفته که نباید دروغ بگویید ، و نمی‌گویید فلذا نیرویش را خیلی آنجا صرف نمیکند اگرچه رها نمیکند و به وقتش آنجا هم می آید ولی بالاخره شما مقاومت میکنید ، اما میبینید در ساکت بودن یا در عصبانی نشدن خیلی فشار تحمل میکنید نمیشود خیلی سخت است خراب میکنید .... باید متذکربشوید که شیطان تمام نیرویش را دارد آن نقطه متمرکز میکند و از همان نقطه شما را به هلاکت می اندازد بنابراین فشارهای نفس و تحریکات و نسیم ها و طوفانهایی که از سوی شیطان میوزد یک انسان متقی را هوشیارتر می‌کند، متذکر میکند که همین نقطه است که نقطه امتحان است ، نخوردن را میتواند تحمل کند ولی حرف نزدن را نمیتواند همین میشود امتحانش ، روزه را میتواند میگیرد ولی نماز را کاهل است اهل خمس است، اهل نماز است اهل رعایت است ، تندی اهل بیرون را تحمل می‌کند ولی در منزل باهمسرش بداخلاق است ، بددهن است پرخاشگر است ..... ۹۹ راه نفوذ را بسته ولی یک راه را باز گذاشته از همانجا مسموم میشود درهمان نقطه باید بفهمد نقشه ای در کار است اگر همان لحظه متوجه باشد و غلبه کند يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا... Eitaa.com/darharameyar
در این قسمت از کتاب جلد دوم از برکات صُمت نکته ای فرمودند و آن اینکه صُمت راه نفوذشیطان را در حد خود میبندد وغلبه سالک بر شیطان وکنارزدن خواطر شیطانی را آسان تر میسازد خب چه موفقیتی از این بهتر آن هم با یک عبادت آسان به نام بستن زبان... خدا نکند که عقلی تحت نفوذ شیطان قرار بگیرد و شیطان روی آن مستقر بشود آن وقت میشود عقلی که همه چیز را بر مدار نفس تنظیم میکند ماوقتی تحت نفوذ شیطان و خواطر آن باشیم که هستیم اکثر تصمیم گیریها ، قضاوت ها، تجزیه وتحلیل ها،همه مطابق میل ونفسمان تنظیم میشود نه آنچه مرضیّ و خواست خداست درست است که این عقل خدا را قبول کرده ولی همه چیز را با تعلقات خودش میسنجد و در بسیاری موارد شرع و دین را دور میزند نفسش را معیار ارزش قرار میدهد نفسش ترازو و میزان ارزش گذاریها میشود شما دیدید در کشورهای اروپایی مسجد و میکده فی نفسه و ذاتا در ارزش داشتن، در بهاء داشتن تفاوتی باهم ندارند ، هیچکدام ذاتا نه مقدسند نه منفور ارزش آنها را نفس انسان تعیین میکند ، برای کسی میکده میشود باارزش ، برای کسی مسجد میشود باارزش ، اسمش را هم میگذارند آزادی ، که در واقع آزادی نفس سرکش است نه آزادی انسان وانسانیت انسان میگویند شما هرکدام را میخواهی انتخاب کن ، هرچه نفس تو خواست قابل احترام است البته آن نفسی که تحت نفوذ شیطان است نه عقل وفطرت ، هر چه میل تو خواست قابل احترام است ، شما اگر خواستید در مسجد یا کنار خیابان نماز بخوانید کسی حق ندارد به شما تعرض کند پلیس هم محافظت میکند ، آن کسی هم که کنار خیابان بخواهد فلان فحشا را انجام بدهد کسی حق ایجاد مزاحمت ندارد پلیس هم محافظت میکند، هرکدام که نفس تو میخواهد ارزشمند است... آن مَنیّت و نفس پروری میشود ترازو میشود میزان ارزش میشود میزان خوب یا بد ، همان منیتی که ظهورش از شیطان آغاز شد و با مس شیطان با انسان به انسان هم سرایت کرده ، ثمرش هم عقلهایی است که بر مدار نفس میچرخد ، عقلی که از مدار خداخواهی وفطرت خارج شده ، وقتی شیطان نفوذ کرد انتهایش میرسد به اینجا منتهی مراتب دارد ، ملاکها، ارزشها،ترازوها،میزان ها، شاقول کردنها، همه را از مدار عقل سالم بیرون میبرد و این عوض شدن معیار چه نتیجه ای دارد ؟ میشود همان میزانی که در قیامت ظهور می‌کند و قرار است شما را ترازو کنند... Eitaa.com/darharameyar
(من یتق الله یجعل له مخرجا) بعضی این آیه را تعمیم میدهند به رزق وروزی و کسب وکار و درآمد های مالی ولی این یکی از مراتب گشایش بعد از تقوی است ، یکی از معانی (یجعل له مخرجا) این است که انسان متقی در همه امورش گشایش حاصل میشود در امور خانواده شغلی اجتماع در نگاهش به پیرامون در شبهات ، در ظلمات ، در آتش ها ، در معصیت ها.... گشایشی که خدا می‌دهد فقط این نیست که فلان مشکل را حل کند یا مال شما را زیاد کند یا شکم شما را سیر کند بلکه شما را حاکم شکم میکند ، تقوی که تسکین دهنده درد نیست ، شفا دهنده است ، همه مسائل را حل میکند ، بجای شکم سیرکردن شمارا حاکم شکم میکند وقتی حاکم شکم شدی چه گرسنه باشی چه سیر، صراط مستقیم را میروی ، وقتی حاکم شکم شدی آن شکم دیگر در مقابل شما محکوم است ، وقتی حاکم فقر شدی آن فقر زیر دست شماست و در مقابل شما محکوم است شما یک کسی را می‌بینید که خیلی هم اهل تقوی است ولی فقیر است پس آیا کلام خدا نقض شد؟ غنی شدن که فقط به پولدار شدن نیست بلکه بی نیاز از پول می‌شود ‌ وقتی حاکم خواب شدی آن خواب محکوم شماست ، وقتی حاکم زبان شدی آن زبان محکوم شماست وقتی حاکم زبان شدی ، امیر زبان شدی، زبان دیگر اسیر شماست نه شما اسیر او که هرجا بخواهد شما را بکشاند شما هستید که هر جا بخواهید اورا میکشانید ، شما امیر غضب میشوید نه اسیر غضب ، بجا در مقابل دشمن خدا غضب میکنید و بجا هم سعه صدر نشان میدهید ، حاکم غضب هستید.( یجعل له مخرجا) یعنی تقوی همه چیز را در مهار شما در می‌آورد... Eitaa.com/darharameyar
شیطان از نقطه ضعف ها نفوذ میکند اضطرارها و فقرها و نیازمندی های انسان در هر زمینه ای که باشد اگر تحت امر و حاکمیت و عقل سلیم در نیاید ،و ما امیر وحاکم آنها نباشیم تبدیل میشوند به نقط ضعف همین فقرو نیاز ما اگر محکوم ما نشد وتبدیل به نقطه ضعف شد میشود ابزار وراه نفوذ شیطان ، گرسنگی هم میتواند نقطه ضعف ما شود هم نقطه قوت ، حرف زدن میتواند نقطه ضعف ما شود یا نقطه قوت ، سکوت کردن میتواند نقطه ضعف ما شود یا نقطه قوت ، پول نداشتن ، همسر بداخلاق داشتن ، فرزند نااهل داشتن حتی همسر خوب و فرزند خوب داشتن همه میتواند نقطه ضعف شوند و انسان را جهنمی کنند و یا نقطه قوت باشند ، بستگی به واکنش شما دارد ، یکی همسر بدی دارد ولی با همان راه بهشت را بر خودش باز میکند و یکی همسرخیلی خوبی دارد ولی باهمان دارایی اش جهنمی میشود بعضی ها همسر و اولاد بد برایشان میشود نقطه قوت ، میشود سبیل الله ، میشود سکوی پرش آنها و بعضی با وجود داشتن همسر و فرزند خوب و آرام ، همان دارایی میشود برای آنها نقطه ضعف ، هر کس به طریقی امتحان میشود ، یکی با نعمتها یکی با نقمتها، بعضی با داشتن ها ، بعضی با نداشتن ها ، بنابراین لحظه به لحظه را باید راه صعود و تبدیل به نقطه قوت کرد ، باید دانست که ما در عالم خلقت حادثه و اتفاقات تصادفی و به اصلاح بدون محاسبه و غیر منتظره نداریم تمام اتفاقاتی که برای شما می افتد اعم از یک تماس تلفن، یک سلام و جواب سلام، یه برخورد ساده، دیدن و شنیدن و هر نوع توجه و میلیاردها اتفاقات در ثانیه به ثانیه عمر شما همه و همه درست برای شخص شما نشانه گیری شده بود و دقیقا هم به هدف اصابت کرده و عالم وجود منتظر عکس العمل شماست انسان اگر لاابالی نباشد دائم در حال مبارزه است ، هروقت انسان احساس کند که در توبه یا در هجوم شیطان و گردبادها بی مبالات شده باید در ایمانش شک کند... Eitaa.com/darharameyar
به موازات این حب شهرت یا بهتر بگوییم از زاییده های شهرت طلبی رذیله دیگری است بنام حب مدح و ثناء که همه ما به آن گرفتاریم . ما غیر از اینکه دوست داریم در همه زمینه های زندگی چه در کار چه در مسکن ، چه در لوازم منزل و پوشاک و تحصیل وهنر وسلیقه و زرنگی وزیبایی وغیره وغیره بهتر وبالاتر از دیگران باشیم که همه گفتیم شهرت طلبی است ، علاوه بر این دوست داریم مورد مدح وستایش و تعریف و تمجید دیگران هم باشیم یعنی بواسطه داشتن این برتری ها تعریفمان هم بکنند . مورد توجه چشمها وقلبها باشیم اینطور نباشد که به چشم نیاییم یا اینطور نباشد که مردم نسبت به آنچه ما کسب کردیم بی تفاوت باشند . دوست داریم و خوشمان می آید و لذت میبریم از اینکه تعریفمان کنند، از خوبیهایمان بگویند از داشته هامان بگویند . از نقص ها و عیب ها نگویند، نبینند نفهمند، صحبت نکنند . این یکی از رذایل نفس است. خود علم داشتن ، هنر داشتن ، زیبایی داشتن ، پول داشتن ، تقوی داشتن ، بدنیست همه وسیله حرکت در صراط است اما اینکه ما خوشمان بیاید که بواسطه نعمتهایی که خدا داده و فضایلی که خدا عنایت کرده، مورد توجه و تعریف باشیم و دیگران از ما بگویند، این یک رذیله خطرناک و ریشه دار است و حجابی است مابین ما و خدای متعال. بهترین فرصت و مطمئن ترین فرصت برای تهاجم و اصابت تیرهای شیطان چه زمانی است ؟ زمانی که انسان در وهم وخیال و خواب و اوهام گرفتار باشد . از هوش رفته باشد، آن وقت خیلی راحت تر تیر اصابت می کند . وقتی کسی گرفتار این اوهام شد، گرفتار عُجْب شد، گرفتار مدح و ثناء شد، گرفتار تملق شد، این آدم مثل انسان تخدیر شده است که مخدر او را مست کرده و تا به خودش نیاید مرتب وپیاپی تیر اصابت میکند. حالا برخی افراد بدون اینکه کاری کرده باشند و فضیلتی داشته باشند دوست دارند در برابر کارنکرده محمود و ممدوح باشند، اینها دیگر نوبرند ما باید مواظب باشیم آدمها مارا نخرند، سرمایه ها را بشناسیم، بازارها را بشناسیم. اگر سرسفره دنیابودیم، اگر سرسفره آدمها بودیم، اگر کف وسوت آدمها وتعریف و تکذیبشان مارا بِبَرد چه برایمان میماند ؟ خلاصه، همه عمرِ ما دارد به بازی میگذرد. و نمیگذارد انسان جایی را ببیند وقتی هم جایی را ندید به جای اینکه راه صحیح را طی کند به کج راهه میرود و بعد هم میرسد به جایی که خدا میفرماید (عن الصراط لناکبون) کسانی هستیم که خودمان از راه لغزیدیم – این سرگرمیها وبازیها اگر جمع نشود انسان نمیتواند معرفت پیدا کند وخدا را و راه خدا را پیدا کند اگر دورانی که به ما شیر می‌دادند، نعمت می‌دادند، عمر وسلامتی پول و شهرت می‌دادند... اگر دورانی که ستار العیوب ما بودند و ما را محبوب می‌کردند.... فهمیدیم اینها از چه کسی بود صاحبش چه کسی بود اگر فهمیدیم این ستاریت از کجا بود این محبوب شدنها و نعمت‌ها از چه کسی بود اگر فهمیدیم از ما نبوده و قدر دانستیم و خرج تقوی کردیم و ره توشه تهیه کردیم آنوقت درامان هستیم... Eitaa.com/darharameyar
خدا سرشت انسان را بگونه ای آفریده كه بایدها و نبایدهایی که هست لازمه حرکت و تکامل اوست اگر بایدها و نبایدهای هست لازمه انسانیت انسانهاست و لازمه رسیدن به رحمت الهی و آنچه خود انسانها دنبال آن هستند می‌فرماید از پاکی‌ها بخورید و بیاشامید هر کاری که می‌کنید پاکی و طهارت باشد اگر علیه اینها طغیان کردید از رحمت خدا دور می‌شوید و سقوط می‌کنید خوراک انسان پاکی است خوراک یعنی نگاه شما خوراک یعنی گفتار شما شنیدن شما نیات شما اخلاقیات شما و ایضاً هر چه که از ما صادر می‌شود این‌ها خوراک ماست خوراک چیزی است که ما را می‌پروراند رشد می‌دهد می‌سازد تمام هویت و حقیقت ما را اخلاقیات و اندیشه‌ها خوراک و تغذیه انسان است حواس انسان خوراک و تغذیه انسان است همه اینها انسان را می‌پرورانند صحبت اینجاست که خدا ما را طوری آفریده كه پاکی‌ها را مصرف کنیم هم برای جسم هم برای روح و لذا می‌فرماید هر کاری که می‌کنید پاکی و طهارت باشد اگر خوراک شما ناپاک باشد حال شما را به هم می‌زند بدن هم غذای سالم و پاک می‌خواهد اگر غذای مسموم بدهید تهوع به آن دست می‌دهد یعنی این گوارش بگونه ای آفریده شده که پاکی را مصرف کند روح را هم طوري آفريد كه پاكي مصرف كند دقت کنید ساختار روح مانند بدن همین است که باید پاک مصرف کند پس تمام آن چه که ناپاك باشد، و با شخصیت و هویت انسانی سازش نداشته باشد، با آن روح الهي و آن دم الهي كه از آن خلق شديم سازش نداشته باشد، حال مارا به هم ميزند یعنی مارا به دوردست ها پرتاب ميكند همین ميشود معنای غضب الهی و لازمه دور شدن از رحمت الهی اگر ما خلاف نظام ساختاری انسان عمل کردیم یعنی فاصله گرفتیم از آن رحمتی که سرشت انسان بود یعنی از خدا تمام عالم همسو و تسبیح گوی و در حال حرکت بسوی خداست و خدا سیستم ما را جوری آفریده که ما با رفتارهای زیبا و ترک آلودگی‌ها، انرژی‌های برتر در نظام هستی را جذب کنیم، و به عکس با انجام آلودگی وترک پاکی آن انرژی مثبتی که در عالم صادرمی‌شود را طرد کنیم خدا از سر رحمت می‌گوید که خودت را از رحمت من دور نکن ، اینجاست كه معنای غضب ریشه در خودما انسان‌ها دارد ، لذا غضب خدا این نیست که خدا از دست ما عصبانی شود خدا که تحول حال ندارد بلکه ما هستیم که از خداوند دور می‌شویم این دوری از خداوند یعنی خدا غضب کرد پس نگویید که خدابه ما غضب کرده است ، شما از خدا فاصله گرفته‌اید ، خدا غضب نکرده است ، تو داری از رحمت الهی دور می‌شوی و در حقیقت خدا از تو طلب کار است نه اينكه تو ازخدا طلبکار باشی Eitaa.com/darharameyar
گزیده ای از جلسه جمعه گذشته مقالات جلد ۳ امر سوم _تسبیحات حضرت زهرا(س) یکی از مقدماتی که در رسیدن به مقام ذکر و ورود به وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام و راه یافتن به آستان امام و در رسیدن به وادی توحید بسیار کمک می‌کند همین اذکار زبانی توام با توجه قلبی است منتها باید بیشتر مقید باشیم که به همان کیفیت و عددی که معصومین فرمودند انجام شود... (نجات و سعادت کمال ابدی انسان در رسیدن به اسماء جمالی خدای متعال است که در مباحث مختلف تشریح شده) مانند اسماء عَفُوّ و غفور و رحیم و ودود و... یعنی انسان باید خود را در معرض تجلی این اسماء قرار دهد.. امام صادق (ع) فرمودند : «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ مِنْ صَلَاتِهِ الْفَرِيضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَه‏» یکی از راه های رسیدن به غفران الهی و اسم غفور حق همین تسبیحات است منتهی نکته ای دارد و آن اینکه در روایات تاکید شده که رسیدن به اسماء الهی مانند گنج‌هایی است که مختصات آن در اذکار باید رعایت شود یعنی این اعدادی که در ذکر های مختلف گفته میشود یا زمان و مکان و مختصاتی که برای اذکار ذکر شده است مانند وَجَب و اندازه گیری است اگر کم و زیاد شد، به آن محیط گنج نمی‌رسید، یا بدون بهره کافی عبور می‌کنید فرض کنید نقشه گنجی در اختیار شماست و در آن نقشه قید شده که چند قدم به راست ، چند قدم به چپ ، .... که اگر تعداد قدمها را ولو یک عدد کم و زیاد کنید به گنج نمیرسید لذا یکی از مختصات آن حقیقتی که باید به آن برسیم در رعایت زمان و مکان و اعداد ذکر است که در تسبیحات حضرت زهرا (س) نیز تاکید شده بدون اینکه موقعیت خود را در نماز تغییر دهید و با همان ترتیب و با همان عدد انجام شود یعنی حتی اگر عدد از دست رفت و شک کردید از اول تکرار کنید و با اقبال قلب هم گفته شود... اصلا آداب هر ذکری اقبال قلب است حضور وتوجه است ، زبان به چه درد مي‌خورد اگر زبان آوردن به درد مي‌خورد ابن ملجم هم زبان آورد. ‌اباسفيان هم زبانش از همه چرب‌تر بود. زبان به چه درد مي‌خورد! خدا قلب مي‌خواهد. اگر زبان بخواهد ارزش پيدا كند ارزش آن به قلب است چون مترجم است،‌ گوياي قلبي است كه خدا را مي‌خواهد... بعضی‌ها ظاهر عملشان خیلی خوب ولی باطن عمل آن‌ها خراب است قرآن می‌فرماید «وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ» خدا کنایه میزند که عده ای صحبت‌های آن‌ها، زبان آن‌ها، چقدر زیباست، آدم‌لذّت می‌برد، چقدر زیبا صحبت می‌کنند، چقدر جذّاب هستند امّا دل آن‌ها خراب است «كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ‏ مُسَنَّدَة» می‌فرماید مانند یک چوب خشک هستند، یعنی کلام روح ندارد. به چوب خشک شده خَشَب می‌گویند. «خُشُبٌ‏ مُسَنَّدَة» یعنی چوب‌هایی که هیچ تکان نمی‌خورد، هیچ بادی هم آن را نمی‌لرزاند «إِنَّكَ‏ لا تُسْمِعُ‏ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ» قرآن می‌فرماید: «لا تُسْمِعُ‏ الْمَوْتى» این‌ها اصلاً مُرده‌اند امّا انسان زنده آن کسی است که «اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ‏ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ‏»... با اجابت هر دستوری و انجام هر فریضه ای از ناحیه حق و اولیاء حق حیات پیدا می‌کنند، حرکت می‌کنند، جان می‌گیرند، زنده می‌شوند نه اینکه مانند چوب خشک باشند همینطور از آداب دیگر ذکر طُمأنینه داشتن است، خوب اَدا شود، معمولا حق تسبیحات حضرت زهرا(س) خوب اَدا نمی‌شود حق این تسبیحی که این قدر عظمت دارد رعایت نمی‌شود، هر یک از اذکارش باید با یک تَنَفُّس گفته شود در احوالات بعضی از بزرگان نقل شده که یک ساعت تسبیحات حضرت زهرا(س) برایشان طول می‌کشید... Eitaa.com/darharameyar
جلد دوم در صفحه 256 فرمودند : حُسن خلق، به معنی خوش‌خلقی از صفات فاضله روحي و خصوصیات وجودی بسیار بالاست خوش رویی، خوش برخورد بودن خوش گفتار بودن، گشاده روی بودن، و نرمی و ملاطفت داشتن از آثار این صفت است گاهي هم ميشود گفت خوش خلقي يعني دندان روي جگر گذاشتن در برابر مشكلات، حوادث، مصيبت ها صاحب این صفت در برخورد با هر کسی موجب خشنودی و انبساط روحی طرف مقابل می‌شود و کسی از برخورد با او رنج نمی‌برد، اذیت نمی‌شود، دل‌ها از او راضی می‌شوند... همه ما به نوعي به سوء خلقها و برخوردهاي نامناسب گرفتاریم... دستوراتي هست كه مي‌گويد چه چيزي خُلق حَسَن است؟ چه چيزي خلق قبيح است؟ با عائله چه‌طور بايد رفتار كرد ؟ با پدر و مادر چه‌طور بايد رفتار كرد؟ در محيط خانه چه‌طور؟ ، در محيط علمی چه‌طور؟ در محيط اقتصاد چه‌طور بايد رفتار بكنيد؟ با مردم چگونه رفتار كنيد؟ با حكومت چگونه بايد برخورد كنيد؟‍ با ديگران چه‌طور رفتار كنيد؟ و.... متاسفانه اغلب سوء خلقهاي ما هم در محيط خانواده و منزل است.. یکی از عوامل مهم برای زندگی مشترک و آرامش در زندگی و رسیدن به فضیلت حسن خلق حفظ حرمت یکدیگر است احترام به مقام و جايگاه ديگران زمینه مناسب برای سازگاری در زندگی اجتماعی است تا جایی که شما در روایات می‌بینید که می‌فرمایند احترام مومن از احترام كعبه بیشتر است به قدری این مسئله از اهمیت برخوردار است که بدن فاقد روح مومن را نیز باید احترام کرد چرا که روزگاری این بدن با روح مؤمن ارتباط داشته... امثال ما كه خيلي در برخورد هاي خانوادگي مشكل داريم اولین نکته‌ای که باید مورد توجه قرار بگیرد تفاوت‌های است که میان زن و مرد وجود دارد برای آنکه به همسر خود احترام کنیم و نماد حسن خلق باشیم ابتدا باید روحيات و مطالبات او را در نظر بگیریم دنیای او را درک کنیم، بفهمیم چه رفتاری از ما برای او نماد احترام محسوب می‌شود ، چه رفتاري از ما نماد سوء خلق است؟ مطمئنا همان رفتاري كه ما بايك دوست داريم يا با پدر و مادر داريم ممكن است دربرابر او حسن خلق نباشد... حالت‌های متفاوتی که هر یک از زن و شوهر دارند نوع رفتار مورد انتظار را تعیین می‌کند يعني نوع رفتار ما بستگي به روحيه و نياز طرف مقابل دارد البته در محدوده شرع مقدس... مطمئن باشید در میان ما انسان‌های عادی ، برنده کسی است که گاهی هم بازنده باشد. يكي از نشانه هاي حسن خلق در وجود من وشما درك طرف مقابل و درك نيازهاي آن، درك موقعيت هاي هركس، و درك جايگاه آنهاست... اینکه چه برخوردي با كسي كه بيمار است حسن خلق است؟ چه برخوردي با همسري كه باردار است حسن خلق است؟ چه برخوردي با مادري كه ناخوش احوال است حسن خلق است؟ چه برخوردي با كسي كه ناتوان تر از ماست؟... همینطور درك موقعيتهاي روحي و نيازهاي روحي چه برخوردي با كسي كه مصيبت ديده است حسن خلق است؟ چه برخوردي با همسري كه والدينش را از دست داده حسن خلق است؟ چه برخوردي با همسري كه پناهي ندارد حسن خلق است؟ چه برخوردي با كسي كه در تشويش و اضطراب است حسن خلق است؟... Eitaa.com/darharameyar
مقالات جلد سوم مبحث طهارت دائم انسان داراي سه مرحله وجود ملكوتي است كه عبارت هستند از وجود عقلي، وجود نفسي و وجود مثالي، و داراي يك وجود مادي است. انسان‌ها در مرتبه عقل اول در نهایت تقرب به خدای متعال بودند و چنان محو جمال او بوده و در فنا بودند که نه تنها از خودشان بلکه از نقصشان هم غافل بودند خداوند خواست آن‌ها را از نقص خارج کرده و به نهایت کمال برساند و براي اين كار هم می‌بایست این انسان اول متوجه خودش بشود و بعد هم متوجه نقصش لذا باید این وصال به فراق تبدیل میشد تا انسان از آن حالت فنا خارج شود و لازمه آن هبوط به عالم ماده بود... یعنی کلا هدف از هبوط انسان در قوس نزول از عالم قدس به عالم ماده به جهت تطهیر شدن از نقص بوده یعنی همه مراتب وجودی این انسان باید تطهیر شود تا بتواند مجدد بدون نقص در قوس صعود به عالم قدس راه پیدا کند خب رسیدن به خدایی که هم قدوس است و هم سبوح نیاز به تطهیر محض دارد “سبوح” و “قدوس” که از اسماء خدای متعال هستند به این معناست که خدا هم ذاتش پاک است هم فعلش پس این انسان در سنخیت پیدا کردن با خدا و ورود به عالم سلام و بهره مندی از آثار آن باید هم ذاتش مطهر باشد هم فعلش باید لیاقت پیدا کند به حریم مقدس و خدای سبحان برسد پس لحظه به لحظه باید ظاهر و باطنش را از نجاسات تطهیر کند، دور نگه دارد از نجاسات بدنی؛ مانند خون و بول و جنابت و....که در رساله آمده و نجاسات خلقی ؛ طمع – کبر – حسد که در مباحث اخلاق مطرح است و نجاسات عقلانی و نجاسات اعتقادی که با تحصیل در دروس فلسفه و اعتقادی و دریافت استدلالهای مُتقن تطهیر میشود و نجاسات روحانی که راه تطهیر آن ورود به عالم ذکر است... به هر حال انسان لحظه به لحظه در مقابل خدای خود یا در حال ذکر است یا غفلت که غفلت نمونه یک نجاست روحانی است... هر کدام از این نجاسات ظلمتی را بر روی قلب و روح انسان میگذارد که میشود (ظُلُماتٌ فوقَ بَعض) که دیگر نه تنها از طهارت خبری نیست بلکه به مرگ روح و ممات قلب میرسد... اگر قرار باشد انسان به وادی ذکر ورود کند و خود را با یاد حق زینت دهد مقدمه و لازمه هر تحلیه و زینتی تخلیه است تخلیه از موانع و آلودگی های جسمانی و روحانی همانگونه که وقتی شما میهمان به منزل دعوت میکنید ابتدا آب وجاروب میزنید و منزل را از آلودگی پاک میکنید یا اگر میخواهید به اباعبدالله (ع) سلام دهید اول به قاتلین حضرت لعن می‌فرستید بعد سلام می‌دهید... پس هم آلودگی های جسمی و هم آلودگی های روحانی باید از بین برود تا انسان بتواند به ذکر و حضور برسد و استوار بماند... با توجه به غفلتها و انواع نجاساتی که مرتب انسان را احاطه می‌کند خودِ وضو داشتن و طهارت با وضو تا حد زیادی ظلمتهایی که از ناحیه این نجاسات به روح عاید میشود را از بین می برد... مثلا خواب که نمودی از غفلت است نجاست روح محسوب میشود و هرچه مدت زمان خواب بیشتر باشد، لذت آن بیشتر باشد نجاست روح هم افزون میشود لذا هم توصیه به کم خوابیدن هست و هم گفته میشود که قبل از خواب و بعد از خواب انسان با طهارت باشد و این خواب بین دو طهارت قرار گیرد چون خود خواب ناقض طهارت و وضوست... در فقه و رساله بعضی امور ناقض وضو هستند اما در مراتب بالاتر و سلوک نواقض دیگری هم مطرح است. مانند دروغ یا ظلم یا شعر باطل خواندن که وضو را نقض میکند که این مبطلات ناظر به باطن وضو است، ناظر به آثار وضوست پس باید مراقب بود آثار وضو و طهارت را حفظ کرد ... Eitaa.com/darharameyar
جلد سوم امر هشتم تجدید عهد و جلب نظر حضرت ولی عصر(ع)... ما عهدی با خدای متعال بستیم که موحدانه زندگی کنیم و در صراط مستقیم قدم برداریم (یس /60-61) صراط مستقیم هم صرفا قاعده و قانون و دستورات شریعت نیست بلکه قاعده و قانون و شریعتی است که تحت ولایت امام معصوم باشد وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَة » وادي ولايت امام وادي صراط مستقيم است و خود امام هم صراط مستقيم است یعنی این طور نیست که ما مستقل از راه اولیاء حق بتوانیم حرکت کنیم بنابراین بلافاصله بعد از عهد توحید عهد ولایت مطرح است و به یک نظر یکی است یعنی انوار هدايت الهي بیرون از خانه ولایت نیست بيرون از اين خانه هر چه نماز بخوانی و ذکر بگویی سلوکی برای تو نمی آورد فقط درون این خانه است که اجازه حضور در محضر خدا داده شده است و ذکر و نماز شما سیر ایجاد می‌کند... در عالم خلقت دونوع ولايت مطرح مي شود يكي ولايت تكويني و ديگر ولايت تشريعي .... ولی و ولایت به معنی سرپرستی و واسطه فیض بودن، هم در وجود، هم در بقاء، هم در سلوک... هر رزق مادي و معنوي و هر فيضي به هر موجودي كه مي رسد و يا از بلا و مصيبت رهانيده ميشود و هر نوع كنش و واكنشي كه در عوالم خلقت رخ ميدهد همه بواسطه و مجراي اين حقيقت و ولایت تکوینی خلیفه الله است يعني وليّ حق كاملا در نظام وجود نقش اساسي دارد و خواهد داشت بنابراین اصل سلوک را ولیّ خدا رهبری میکند اوست که از عوالم ظلمت عبور میدهد و سالک هر قدمی که برمیدارد از مجرای اوست خیلی مهم است که انسان در قلب این خلیفه الله و سلطان عوالم وجود جایی داشته باشد... ولایت و آن چيزي كه امام عهده دار اوست سرپرستي عبادت و بندگي خداست نه اینکه فکر کنید حضرت ولی عصر (ع) قرار است کاری بکنند که ما بهتر بخوریم بهتر بپوشیم بهتر بخوابیم بهتر تفریح کنیم بهتر درآمد داشته باشیم و ... چون اينگونه نيست كه ما خلق شده باشیم براي خوردن و آشاميدن و استراحت كردن و حالا امام بيايد و يك نظمي ايجاد كند كه همه راحت بخوابند، راحت بخورند و راحت استراحت كنند؛ شئون امامت اين نيست. این کارها که از یک رئیس جمهور وسیستم حکومتی مطلوب نیز تا حدودی ساخته است شأن امام که این نیست اگرچه انسانی که به عالم بندگي ميرسد و تحت ولایت امام به صراط مستقیم می افتد طبیعتا به هر آنچه مطلوب اوست رسیده و دنیای او تامین میشود و طبق ولایت تشریعی اگر حکومت دست ولی خدا باشد همگان به رفاه و امنیت و عدالت می‌رسند... Eitaa.com/darharameyar
جلد سوم گزیده شب گذشته مبحث حضور دل : امام صادق (ع) فرموده اند که «هل الدّین الّا الحبّ و البغض» آیا دین و دینداری چیزی جز حبُّ و بغض است ؟ محل حبُّ و بُغض کجاست ؟ آیا عقل است؟ تفکر است؟ قوه خیال و وَهم است؟ اعتقادات است؟ شما عشق و نفرت را کجا میابید؟ آیا غیر از دل و قلب است؟ قلب انسان محل حبُّ و بغض است ، یعنی تا زمانی که در درون قلب خود عشق خدا و بغض دنیا را پیدا نکردید دیندار نیستید ، اگر روزی هزار رکعت نماز بخوانید و تمام روزها را هم روزه باشید ولی این نماز بدون حضور دل باشد و خود را در محضر او نبینید دردی از شما دوا نمی‌کند... قرآن به مومنین و اهل ایمان هشدار می‌دهد که این ایمان شما تصدیقی بیش نیست تاکید دارد که دوباره ایمان بیاورید و از خدا و رسول تبعیت کنید تا قلب شما زنده شود «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ» چون تا حیات قلبی پیدا نکنید و تا از حیات دنیوی و حیوانی میرانده نشوید دیندار واقعی نیستید مرده ای بیش نیستید... ایمان قلبی و حضور خدا در قلب انسان دو اثر دارد یا قلب را خائف می‌کند یا عاشق یا هردو قلبی که نه خوف و خشیت دارد و نه شوق و بهجت نسبت به خدا دارد قلبی مرده است که نور مطلق در آن قلب حضور ندارد و طبیعتا آن قلب نیز هر کار کند نمی‌تواند در محضر حق باشد... دین یک حقیقتی است که دارای دو بُعد است در بُعد ظاهر و رساله عملی واحکام و شریعت جسمانی، انسان را از کفر به اسلام می‌رساند که اکثریت فقها و مراجع و علماء اسلامی نیز متاسفانه فقط روی همین لایه دین کار می‌کنند در حالیکه دین، یک مرتبه باطنی و لایه زیرین دارد که قرار است انسان را از مرتبه اسلام و اعتقادات و تصدیق ظاهری و عبادات جسمانی به حیات قلبی و باطنی برساند از ممات دل به حیات دل برساند برای انسان موت نَفْس و موت حیوانی ایجاد کند تا در حیات ملکوتی زنده شود و اصولا هدف از احکام و شریعت و عبادات جسمانی رسیدن به همین حیات است که روی قلب را از دنیا به عوالم قدس و طهارت هجرت دهد لذا اگر این لایه اولیه دین و شریعت، انسان را در این طریق نیاندازد و این نتیجه اصلی را ندهد به جا نیفتاده... وقتی می‌بینید خشیت در قلب نیست، عشق در قلب نیست یعنی خدا در قلب حضور ندارد پس قلب به خدا اعتقاد ندارد قلب باور ندارد قلب مرده است خدا اگر در قلب حضور پیدا کرد خوف و خشیت می آید خضوع و خشوع می آید عشق و محبت می آید اینجاست که شما هم در محضر خدا قرار می‌گیرید حالا باید محک بزنیم ببینیم قلب ما زنده هست یا نه... Eitaa.com/darharameyar