eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
660 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
گزیده ای از کلاس مقالات ج ۳ مورخ هفدهم آذر ۴۰۲ سیدعلی سیدعربی در ادامه بحث طلب مرقوم فرمودند که .... لازم است شكر نعمت «طلب» را هميشه بجا بياورد، و خود را از اداى حق اين شكر عاجز بداند، كه عاجز نيز هست، تا اين نعمت از او گرفته نشود، و بلكه زياد و كامل‏تر گردد.... اینجا به یکی از راهکارها اشاره فرمودند که چطور این نعمت را میشود حفظ کرد شكر عبد، شكر «مولا» را به همراه دارد از اين رو يكي از اسماي حسناي الهي «شاكر» است: (فإنّ الله شاكر عليم)(إنّه غفور شكورٌ)(حلیم شکور) اصلا لغت «شكر» معنايش تقدير است، يعنى قدردانى كردن؛ شكر يعنى قدردانى يعنى بنده‏اى كه خدا نعمتى را به او داده است آن نعمت را اظهار مى‏كند. به ظهور میرساند ، گفتن «الهى شكر» نيست، الهى شكر خبر از است نه خود ؛ مثل اينكه «استغفراللّه ربّى و اتوب اليه» صيغه توبه است نه خود توبه برخى ميان صيغه توبه و خود توبه اشتباه مى‏كنند. توبه يعنى پشيمان شدن از گناه، و تصميم اكيد بر تكرار نكردن گناه و بازگشت به سوى حق و ... اين حقيقت يك لفظ و بياني دارد كه مى‏گوييم: «استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه»، ولى خود اين كه توبه نيست. من اگر يك تسبيح دستم بگيرم، نه صد بار بلكه هزار بار اين جمله را بگويم در حالى كه پشيمان از گناه نيستم و تصميم به اينكه ديگر گناه نكنم ندارم و اگر باز هم گناه پيش بيايد انجام مى‏دهم، اين صد هزار بار گفتن، توبه نيست، اين نگفتنش بهتر از گفتنش است، اين صيغه توبه است نه خود توبه... یک معنی اظهار نعمت که همان نعمت محسوب میشود به اين است كه آن را به زبان بياورى،مرتب به یادت داشته باشی که از کجاست از کیست وکتمان نکنی و منعم را در برابر دادن اين نعمت، مدح و ثنا بگويى و در قلب به ياد آن باشى، و از يادش نبرى فراموش نکنی و .... اما معنی دیگر اظهار نعمت که نعمت است یعنی نعمت را در جاى خود استعمال كنى، آن جايى كه دهنده نعمت در نظر داشته، اگر دهنده نعمت آن نعمت را میدهد که شما بندگی کنید پس نعمتها باید ابزار طاعت و عبادت باشند پس او در برابر نعمت ‏هايش به اين است كه در آن نعمت‏ ها خدا اطاعت بشود، و به ياد مقام ربوبيّتش باشند این میشود اظهار نعمت یعنی نعمت را در آن هدف مربوطه شما به ظهور رساندی صرف کردی يعنى به كار بردن نعمت حق در مسيرى كه خداى متعال آن نعمت را براى آن آفريده است. پس اگر خدا نعمت را داد و دیدید که دردی سراغ شما امده و همش مترصد جلب رضای حق هستید و لحظه به لحظه رضای خدا را میخواهید..... این درد و این که در قلب آمده را باید قدرش دانست و از خدا خواست که این نعمت را نگیرد هم زبانا شاکر بود هم از خدا دید خدا و مدح و ثنا کرد هم توسل و تضرع داشت که خدایا با خطاها مواخذه نکن از دستم نگیر هم درست عمل کرد به ظهور رساند ..... اگر حق را فهمیدی و به یادت انداختند که چه باید بکنی و چگونه باید جلب رضای حق کنی بی درنگ عمل کنی و آن را به منزل مقصود برسانی.... Eitaa.com/darharameyar
گزیده کلاس مقالات ۳ جمعه ۴۰۲/۱۰/۱ ادامه موضوع طلب امروز مسئله «جبر محيط» براى بسيارى از مردم يك عذر شده است. از فردى مى‏پرسند: آقا تو چرا اين‏جور هستى؟ يا خانم! تو چرا حجاب درست نداری؟ مى‏گويد: ديگر محيط است، محيط اينچنين اقتضا مى‏كند. به آن ديگرى مى‏گويند: تو چرا در مجالسى كه شركت در آن مجالس حرام است شركت مى‏كنى؟ولو براى خوردن نان حلال، حرام است. چرا در چنين مجلسى شركت مى‏كنى؟ مى‏گويد: اوضاع و شرايط اينجا اينچنين اقتضا مى‏كند، چه كنيم، محيط فاسد است. میگوییم چرا بچه هايت فلان فیلم و و عکس را مى‏بينند؟ مى‏گويد: خوب ديگر، محيط است، مگر مى‏شود جلويش را گرفت؟! محيط فاسد است! مسئله جبر محيط براى عده‏اى يك عذر شده است. از نظر اسلام اين عذر به هيچ وجه مقبول نيست. اینکه محيط فاسد است، محيط اجازه نمى‏داد، در اين محيط بهتر از اين نمى‏شد عمل كرد، از نظر اسلام عذر غیر قابل قبول است قرآن در اين زمينه میفرماید کن عذری را قبول نمیکند مى‏فرمايد: انَّ الَّذينَ تَوَفَّيهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى انْفُسِهِمْ قالوا فيمَ كُنْتُمْ قالوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِى الْارْضِ قالوا الَمْ تَكُنْ ارْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِروا گروهى هستند كه وقتى فرشتگان الهى براى قبض روح اينها مى‏آيند، وضع اينها و به اصطلاح امروز پرونده اينها را خيلى خراب مى‏بينند. به اينها مى‏گويند: شما در چه وضعى بسر مى‏بريد؟ چرا اينچنين؟! چرا اينقدر سياه و تاريك؟! آنها از اين عذرهايى كه در دنيا براى انسانها ذكر مى‏كنند و به خيال خودشان عذر است مى‏آورند: كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِى الْارْضِ ما يك مردم بيچاره دست نارسى بوديم، در يك گوشه زمين افتاده بوديم. ما كه دستمان به علم نمى‏رسيد، به عالم نمى‏رسيد، به معلم نمى‏رسيد محيط ما فاسد بود، مساعد نبود. آيا فرشتگان اين عذر را قبول مى‏كنند و مى‏گويند بسيار خوب، پس شما معذوريد، خدا هم شما را عذاب نخواهد كرد؟ آيا مى‏گويند اينكه محيط شما فاسد بوده تقصير شما نبوده؟ نه، به آنها مى‏گويند: قالوا الَمْ تَكُنْ ارْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِروا فيها آيا زمين خدا فراخ نبود؟ شما را بسته بودند به همين سرزمين و محيط فاسد؟ الَمْ تَكُنْ ارْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِروا فيها آيا زمين خدا فراخ نبود؟ آيا نمى‏توانستيد كنيد؟ اين محيط فاسد است، چرا به محيط ديگر نرفتيد؟ اين است كه در اسلام به طوركلى كردن يعنى خانه و لانه و زندگى را رها كردن، وطن را رها كردن و به جايى رفتن كه در آنجا ايمان نجات پيدا كند، و این يك مسئله اساسى است و حكمش هم براى هميشه باقى است این در ظل و سایه آن کلی و اساسی است اصل هجرت هجرت از خودیت و منیت ها ست که انسان را به هیچ چیز نمی بندد وابسته نمی‌کند به هیچ چیز نه به محله نه به شهر نه به آب و هوا و منطقه نه به همسر و شغل و الْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئات اما اسلامى منحصر به اين نيست كه انسان از شهر و ديار و ده و منطقه خود كند بلكه کلا انسان نبايد اسير خصلتها و عادتهاى روحى كه به او چسبيده است باشد نباید اسیر منیت و خودیت باشد صحبت ما در این نوع است که استاد در کتاب مرقوم فرمودند بحث ما است در و حکم طلب این نوع که مطرح میکنیم (هجرت از خود) مد نظر است طالب باید مهاجرت کند از خودش حرکت در درون خودش چاره ای نداریم جز اینکه ما برای رسیدن به خدا باید به درون خودمان برویم، خداوند آن مرتبه مطلق وجود انسان است. کسانی که در مباحث توحید هستند بهتر متوجه میشوند در باطن انسان خیلی خبرهاست.... متاسفانه ما عادت داریم، هر چیزی را که‌ با آن روبه‌رو می شویم،در بیرون از خودمان جستجو کنیم. وقتی می شنویم،که حسادت بد است، فوری می گوییم: بله فلانی آدم حسودی هست. بابا! تو چی کار به بیرون داری؟ در درون خودت جستجو کن....از خودت بیرون نرو..... این را دقت کنید، که ،هجرت درونی هست..... Eitaa.com/darharameyar