eitaa logo
در حرم یار
1.4هزار دنبال‌کننده
570 عکس
34 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است
مشاهده در ایتا
دانلود
در زمان آیت الله بروجردی خادم مخصوص او حاجی احمد می‌گفت 54 سال خادم ایشان بودم می‌گفت یکسال نیمه شب گذشته بود سرلشکری از تهران تلفن کرده بود گفتم چه کار داری گفت مسئله ای دارم از آقا باید بپرسم گفتم آقا پیرمرد است خوابیده است جرأت نمی‌کنم بیدارش کنم من فردا صبح که بیدار شد مسئله را می‌پرسم و فردا به تو جواب میدهم به شرطی که اگر اول خودم بلد بودم خودم می‌گویم اگر نتوانستم صبح از آقا می‌پرسم. سرلشکرها که همه بی‌دین نبودند گفته بود من دختری دارم 18 سالش است 2 بعد از نیمه شب آمده به او می‌گویم کجا بودی میگوید مگر تو خبر نداری مملکت آزادی است. چه کار داری که من کجا بودم... حالا من می‌خواهم سر این دختر را ببرم جایز است یا نه. حاجی احمد چون خدمتگزار آقا بود حاضر جواب بود. گفته بود من جوابی می‌دهم اگر نپسندیدی فردا صبح دوباره از آقا می پرسم حاجی احمد به او گفته بود آنوقت که دخترت 7 ساله بود و فرستادی دبستان بی‌جوراب اشکالی نداشت ؟ سر برهنه و شانه کرده ، یک کیف دستش دادی و دستش باز بود اشکال نداشت ؟ الان که رسیده به 18 سال آمدی بپرسی چرا روز اول که 7 ساله بود و می‌فرستادی دبستان از آقا نپرسیدی من دخترم را چگونه بفرستم. گفت راست می‌گویی تقصیر خودم است.... ما که از بسیاری از فرزندان شکایت می‌کنیم باید ببینیم از روز اول که سر سفره ما نشستند چه دیدند خود ما چه ها گفتیم چه ها کردیم اگر ضد دین ضد ولایت بارآمدند از کجاست ؟ پدر مادر عمو عمه خاله دایی و.... سر هر سفره ، غیبت مردم، بهتان مردم، رهبر فلان، رئیس جمهور فلان، و.... از این حرفها چه فایده‌ای رسید؟ چه چیزی اصلاح شد ؟ انسانی که بی‌مورد قولش، فعلش، مالش، اعتقادش، را مصرف می کند چه چیزی در قبالش بدست می آورد؟ چه معامله ای می‌کند؟.... Eitaa.com/darharameyar
(ره) افشای سر از مهلکات بسیار بدی است معنی افشای سر این نیست که انسان عیب کسی را جایی بگوید، این گوشه‌ای از افشای سر است، افشای سر به معنای وسیع است، یعنی آنچه که باید مخفی باشد را افشا کند ولو عیب کسی نباشد. کسی می‌آید پیش شما حرفی می‌زند و جمله‌ای می‌گوید یا با شما خصوصی، صحبتی میکند و شما اطّلاعاتی از رفتار و خصوصیات او دارید امّا راضی نیست شما آنچه که از او می‌دانید، از خصوصیات او، از خصوصیات درونی او یا آن حرف‌هایی که پیش شما گفته است، را به کسی بگویید حتی عیب هم نبوده است امّا راضی نیست بگویید سر و امانت است، این‌ها را گفتن می‌شود افشای سر این از مهلکات است. بعد شب می‌بینید موقع عبادت آن حال را که باید داشته باشید یا انتظار دارید که داشته باشید ندارید. این چوب را از کجا خوردید؟ از همان حرفی که گفتید و توجّه هم نکردید، حرفی بود که نزد شما امانت بود سر بود، سر به معنای وسیع آن، یعنی مایل نبود که شما به کسی بگویید، این به شما لطمه می‌زند و احیاناً لطمه خوردید هر چه هم سعی کنید که بفهمید این سنگ را از کجا خوردید، متوجّه نمی‌شوید. مگر کسی خیلی مراقب باشد و در مراقبت خیلی دقیق باشد، بندگان خوب خدا همیشه زبانشان بسته است .... Eitaa.com/darharameyar
یکی از نشانه‌های اخلاق حسنه اینست که انسان مورد اعتماد مردم قرار میگیرد و در کارها و مشکلات و سختیها به او مراجعه کنند چنانکه فرموده‌اند: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً جَعَلَهُ مِفْتَاحاً لِلْخَيْرِ» اگر خداوند بنده‌ای را دوست بدارد او را کلید حل مشکلات قرار میدهد، لذا یک نشانه برای اینکه انسان بداند مفتاح خیر شده است یا نه، باید ببیند آیا مشکل گشای مردم شده است یا نه، در حدیث دیگری میفرمایند: «خَيْرُ النَّاسِ‏ أَنْفَعُهُمْ‏ لِلنَّاس‏» بهترین مردم آنست که سودمندترین برای مردم باشد. چه بسا افرادی که صد سال عمر میکنند لیکن به اندازۀ یک سال هم فایده‌ای برای مردم نداشته باشند. در تاریخ آمده که اسکندر در شهری وارد شد و دید روی قبرها نوشته شده که این شخص در سن سه سالگی در گذشته و بر سنگ دیگری نوشته شده که این شخص در سن یک سالگی در گذشته است. امّا وقتی که به افراد آن جامعه نگاه کرد مشاهده کرد افراد سالخورده در میان آنها بسیار است، تعجّب کرد و سبب اختلاف را جویا شد، در جواب گفتند ما بر روی قبرها عمر انسانیت افراد را ذکر کرده‌ایم و آن مقدار از عمر افراد را که در حال رشد و خدمت بوده و توانسه‌اند منشأ خدمت باشند ذکر کرده‌ایم. از طرفی ما هنگامیکه به زندگی علماء و بزرگان مینگریم می‌بینیم اگر چه عمر آنها در ظاهر چندین ده سال است لیکن عمر واقعی آنها چندین قرن است، شخصیتی مثل مرحوم صدوق که در حضرت عبد العظیم مدفون هستند و با دعای امام زمان (عج) متولّد شد با خدماتی که با تألیف کتب تعدّد به عالم اسلام نمودند اگر چه در ظاهر 80 سال عمر کردند لیکن باید گفت 1200 سال است که ایشان زنده‌اند و خدمت میکنند. مشابه ایشان را در زمان خودمان در وجود شهید مطهّری می‌یابیم. بسیاری از علماء هستند که عالمند و درس خوانده‌اند لیکن نه خصوصیات اخلاقی ایشان را دارند و نه برکت عمر ایشان را، شهید مطهّری در عمر 50، 60 سالۀ خویش آنقدر کتابهای مفید و با ارزش از خویش به یادگار میگذارند که امام دربارۀ کتابهای ایشان میفرمایند: "چیزی که مخالف اسلام و مضر برای اسلام باشد در آنها وجود ندارد" در حالی که بیشتر نویسندگان در کتابهایشان خطا هم دارند، بنابراین اگر انسان در صدد باشد تا متخلّق به اخلاق الهی بشود باید سعی کند به حال مردم و جامعه مفید باشد و وجودش یک وجود با برکت باشد. Eitaa.com/darharameyar
یکی از راههای سلوک برای آقایان، سلوک اخلاقی آنها در منزل در ارتباط با همسر است خوش‌اخلاقی با همسر، محبت به همسر، مهربانی به همسر، احترام به همسر، شاد کردن همسر، خدمت کردن به همسر، تغافل از بدی‌های همسر، صبر بر بداخلاقی همسر، عفو و گذشت از خطای همسر، ملایمت و مدارا با همسر و... همه این نمونه ها از مسئولیتهای اخلاقی و سلوک عبودی شوهر در منزل است رفتار مؤدبانه و ارج نهادن به زحمات و تلاش‌های زن، به‌ویژه در برابر دیگران، و احترام به نقشی که وی در ساختار خانواده دارد، همچنین فرو کاستن از بار مسئولیت و اشتغالات زنان در داخل منزل، خدمت کردن و کمک شوهر به همسر در انجام کارهای منزل، به‌ویژه در هنگام بیماری و ناتوانی زن یا درباره زنانی که به دلیل زایمان و فرزندآوری مسئولیت و اشتغالی دوچندان دارند از همین مصادیق است، جای تعجب است که بعضی از آقایان که مدعی ایمان و تقوی و سلوک هستند خود را مالک زنان میدانند یا تلویحا انتظاراتی دارند که خارج از وظایف شرعی و فقهی زنان است زن کارپرداز شما نیست نگاه اسلام به حقوق اقتصادی و کرامت اجتماعی زن بگونه ای است که کار منزل را وظیفه فقهی زن نمیداند بلکه از وظایف اخلاقی زن برای حفظ خانواده می شمارد و با توجه به همه مسائلی که به قوای بدنی زن آسیب می زند، مردان را مسئول حمایت و تأمین عزتمندانه زن قرارداده است نه اینکه خود مردان بار منزل را بر دوش زنان گذارند اگر زنان اخلاقا این وظایف را انجام میدهند، در صورت قصور و کم کاری محلی برای اعتراض و کج خلقی مردان نیست، بسیاری از گرفتاری های خانوادگی به تحمیل هایی مربوط می شود که از سوی یکی بر دیگری وارد می شود برای بعضی از مردان ایمانی این توّهم ایجاد ‌شده که زن را باید تحت اختیار و کنترل خود بگیرند و زن در برابر مرد انقیاد و اطاعت محض داشته باشد. باید توجه داشته باشید که اطاعت زن از شوهر، مطلق نیست؛ بلکه مانند اطاعت از پدر و مادر مقیّد است. در واقع این اطاعت، تنها به حوزه ی مشترک زندگی زوجین و مسائل زناشویی مربوط می شود؛ و حیطه های اختصاصی و فردی زن، از دایره اطاعت از شوهر خارج است. و بسیاری از ارتباط ها در خانواده از دایره ولایت و اطاعت خارج است و در دایره محبت قرار می گیرد. خداوند خواسته است که مؤمنان در ذیل محبت به یکدیگر، درخواست های یکدیگر را اجابت کنند؛ آن چیزی که تحت عنوان ولایت شوهر مطرح می شود، حیطه ی محدودی دارد که اولی مربوط به نیاز جنسی است و دوم در خصوص خروج از منزل است. حتی خداوندی که ولایت اصلی و اصل ولایت به او تعلّق دارد و همه ی ولایت ها تحت ولایت اوست، به انسان اختیار داده است. در طول 9 سال زندگی امیرالمؤمنین (ع) با فاطمه(س)، روزی از زندگی مشترک آنها سئوال شد. علی (ع) فرمودند: «والله ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امراً» خدارا گواه می گیرم که در هیچ موردی خشم فاطمه(س) را درنیاوردم اسلام، مردان را به خدمت‌گزاری و کمک به زنان در خانه به‌ویژه برای رفع نیازهای آن‌ها، توصیه و تشویق کرده و بابیان پاداش الهی برای مردِ خدمت‌گزار، خدمت کردن در منزل را نشانه مردان بزرگ و مؤمن واقعی شمرده است. زن مظهر اسم لطیف خدای متعال است و وظیفه او ایجاد فضای معنوی و لطافت در خانواده است اگر از فطرت خود دور شود وظیفه اصلی خود را نمیتواند ایفا کند قرآن صراحتا اشاره میکند که زن عامل ایجاد لطافت و آرامش و سکینت در خانواده است لذا با توجه به ساختار روحی و جسمی خاص از شخصیتی ویژه برخوردار است و حراستی ویژه می طلبد. Eitaa.com/darharameyar
آیت الله محمدشجاعی (ره) : قلب پر از بیماری‌ها است هیچ کاری در این باب نکرده است می‌بینید که بعضی ها خیلی زیاد روزه می‌گیرند اوّل ماه، وسط ماه، آخر ماه، ایّام بیض، ماه رجب، ماه شعبان، ماه مبارک و امثال آن، امّا همین روزها که روزه می‌گیرند در درون آن‌ها مرتب افطار می‌کنند. آن‌ها در حال روزه نیستند روزه می‌گیرند ولی مرتب در افطار هستند یک شرط اوّل برای قبول همه‌ی عبادات که شرط اساسی و مسلّم است، چه نماز، چه روزه و هر عبادت و هر خیر دیگری، احسان باشد، انفاق باشد، روزه باشد، حج باشد، نماز باشد هر چه باشد، اوّلین شرط اساسی برای قبول آن ترک گناه است اوّلین شرط اساسی قبول اعمال است مثلا روزه می‌گیرند و بعضی از مستحبّات را هم انجام می‌دهند ولی توجّه پیدا نمی‌کند که تند خلقی یکی از مهلکه‌های بسیار بالا است. یعنی نمی‌داند که چقدر مسئله مهم است تند خلقی در منزل مثلاً با پدر با مادر با برادر با خواهر با والدین با زن با شوهر با اولاد با همکاران با همسایه‌ها با کسانی که انسان معاشرت می‌کندو.... یا غیبت می‌کنند رسول اکرم (صلوات الله علیه) فرمود: «مَنِ اغْتابَ مُسْلِماً اَو مُسْلِمَةً» هر کس غیبت مرد مسلمان یا زن مسلمانی را بکند «لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعالى صَلاتَهُ وَ لا صيامَهُ اَرْبَعينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً» خدا نماز او و روزه‌ی او را چهل روز و شب قبول نمی‌کند. یعنی مجاهدت به جایی نمی‌رسد مگر این‌که صاحب غیبت ببخشد واِلّا چهل روز سود ندارد عمل که چیزی نیست. عمل فقط سبب است برای حرکت خود انسان. نردبان حرکت است وقتی عمل قبول نمی‌شود این‌طور تعبیر می‌کنیم که خود انسان را خدا قبول نمی‌کند اوّلاً روزه‌دار باید علاوه بر این‌که از مفطراتی که در رساله است؛ مانند خوردن، آشامیدن و چیزهایی که در رساله‌ها آمده، ، علاوه بر امساک از آن مفطرات، به عنوان اوّلین شرط از شروط روزه گناه را ترک کند باید همه‌ی اعضاء و جوارح خودش را مخصوصاً زبان خود را از آنچه که خدای متعال نهی فرموده است حفظ بکند، این اوّلین شرط است؛ حفظ اعضاء و جوارح و مخصوصاً زبان از آنچه که خدا نهی فرموده است. خیلی روی زبان تأکید شده است ، چون زبان بیشتر به گناهان مبتلا می‌شود. این اوّلین شرط آن است، صمت و سکوت را زیاد اهمّیّت بدهد، زیاد مراقب صمت یعنی سکوت، یعنی حرف نزدن، یعنی حرف‌های بی‌جا نزدن،باشد این جدای از  غیبت و دروغ و سب و استهزاء و از این‌گونه چیزهاست اینها که حرام است صمت یعنی از حرف زدن‌هایی که مباح است، حرام نیست از داستان گفتن، زیاد و بی‌جا حرف زدن ، که نه غیبت است، نه دروغ است، نه چیز حرامی است بپرهیزد حتّی در روایت امام صادق (ع)  آن آیه را که حضرت مریم (س) گفت که من روزه دار هستم و صحبت نخواهم کرد آن آیه را هم برای صمت شاهد آوردند. هر چه می‌توانید کم حرف بزنید طوری باشد که با اعضاء خانواده کم حرف بزنید مگر به ذکر قرآن مشغول باشید، همین حرف بی‌جا زدن کلّی از آن نورانیّت باطن را از میان می‌برد و کلّی به آن ضیافت باطنی آن سویی لطمه می‌خورد. روزه برای سالک یک ادب خاصّی دارد. سالک در همان ابتدا روزه‌ی او باید یک ادب خاصّی داشته باشد. اگر روزه‌ی سالک روزه‌ای باشد که دیگران دارند، آن روزه ای که عامّه‌ی مردم دارند اگر روزه‌ی او روزه‌ای باشد که قبل از سلوک داشته است، این درست نیست، خلاف ادب است. سالک باید توجّه داشته باشد در روزه به چه نتیجه‌ای باید برسدو........ Eitaa.com/darharameyar
جایگاه رحمت در فضای ما مثل هوای سالم است که پر از اکسیژن است مادامی که این عنصر حیاتی و این عنصر سلامتی وجود نداشته باشد نه زبان می تواند بگوید و نه چشم می تواند ببیند و نه دست و پا می تواند حرکتی بکند . شما در نظر بگیرید که فضای اینجا را گاز خفه کننده گرفته ، کجا را میشود دید؟ انسان حسش را از دست می دهد و بعد هم خفه می شود و می میرد عوالم وجود را فضای رحمت حق پر کرده است فرمود : من این رحمت را بر همه ی عالم گسترانیده ام و خودم را بعنوان رحمان به این عالم معرفی می کنم یعنی کسی که دارای رحمت واسعه و گسترده است علاوه بر این خودم را بعنوان رحیم معرفی می کنم و قرآن خودم را با رحمان و رحیم بودن آغاز کردم و شما هم دست به هر کاری می‌زنید با همین نام شروع کنید (بسم الله الرحمن الرحیم) و رحمانیت و رحیمیت مرا ببینید و در نظر بگیرید به رحمت خودم است که ایجاد می کنم و به رحمت خودم است که موجودات را به کمال می رسانم یعنی اول یک سفره ای بنام رحمت را باز می کنم و بعد از آن است که سخن از جهنم و بهشت و عبودیت و...به میان می آید خدای متعال به ما یاد می دهد که دائم به رحمت من توجه کنید . اگر انسان از رحمت خداوند کم بگوید ، کم تصور کند ، کم امید داشته باشد به همان مقدار غلو می کند . و به همان مقدار تاریکی جای نورانیت را می گیرد و در فضای تاریک دید انسان درست کار نمی کند . در فضایِ آشفته بازارِ پر از غوغای یاس و ناامیدی، حقیقت به گوش انسان نمی رسد در این حالت انسان فلج شده و از بین رفته است. بنابراین رحمت ، عنصر حیاتی ماست . اگر ما همیشه از رحمت خدا بگوییم باز کم گفته ایم . این گفتنِ از رحمت، مانند اکسیژن و عامل حیات بسیار لازم و ضروری است و باید تکرار شود شما این همه تاکید قرآنی را در باب رحمت خدا می بینید. می فرماید: بزرگترین گناه مایوس شدن از رحمت پروردگار است. درست است ما این همه گناهان کبیره داریم و هرکدام از آنها هم در جایگاه خودش خطرناک است و این اشارات هیچ کدام دلیل بر بی تفاوتی نسبت به گناه نیست می فرماید : عذاب من شدید است ولی برای کسانی که توبه نمی کنند ، گردن کشی می کنند ، سرکش هستند و عناد دارند و از طرفی نیز می فرماید که خطرناکترین گناه مایوس شدن از رحمت پروردگار است . یعنی آنجاست که تو مرده بحساب می آیی و بینایی ات را از دست داده ای، تحرک و جنب و جوش را از بین برده ای نه آنجا که گناه میکنی چون راه توبه باز است بنابراین ما باید خط قرمز را داشته باشیم و از آن عدول نکنیم در عین حال از رحمت خدا نیز مایوس نباشیم Eitaa.com/darharameyar
شما اگر یک غذایی فاسد شد چکار میکنید؟ اگر یک گلی پژمرده شد و خشک شد چکار میکنید؟ شما میوه های تازه و فاسد شده را از هم جدا نمی‌کنید؟ هر کدام را در محل مناسب خودشان قرار نمیدهید؟ میوه و سبزیجات سالم را در یخچال و فاسد شده ها را در زباله دان نمی اندازید؟ شما خودتان به کسانی که در امورات خودشان بی تدبیری می‌کنند و خودشان را به مهلکه می اندازند طعنه نمیزنید که - خود کرده را تدبیر نیست- چرا پس به خدا اشکال میگیرید خداوند از اینکه کسی را در آتش بسوزاند لذت نمی برد . اما اگر کسی زغال شد چه باید کرد ؟ زغال را باید در آتش انداخت یا در گلستان؟ اگر کسی خودش آتش شد چه باید کرد ؟ آتش را در یخچال و فریزر نمی گذارند میوه سالم را در یخچال نگهداری می‌کنند محصولات خوب را در سطل زباله نمی اندازند محصولات فاسد را هم در یخچال نمی گذارند هر چیزی به تناسب در جای خودش است . خدا انسان را آفریده و زمینه های خوبی و پاکی را به او داده است اما وقتی این انسان خودش را تبدیل به ویروس می‌کند و از دورن فاسد می‌کند و یک موجود سرتا پا فاسد شده است کجا باید نگهداری شود؟ آیا مابین انسانهای سالم؟ نباید اینها جایگاهشان جدا شود که مزاحم هم نباشند؟ این عین عدالت نیست؟ اصلا معنای عدل همین است شما در همین دنیا در امور دنیایی خود دنبال عدالت نیستید؟ گله و ‌شکایت ندارید که چرا عدالت رعایت نمی شود؟ دنبال این نیستید که هر کسی و هر دست آوردی در جایگاه خودش باشد و مجزّا ‌شود و به دیگری ظلم نشود؟ عزیز من اینگونه نیست که خدا وقتی بنده اش می سوزد لذت ببرد . آن بنده خودش این بلا را به سر خودش آورده است نه اینکه خداوند بخواهد کسی را عذاب بدهد و لذت هم ببرد.... از بیرون کسی ما را وادار به انجام کاری نمی کند راحت طلبی و لذت طلبی ما این اجازه را نمی‌دهد که درست عمل کنیم بعد هم اشکال به خدا میگیریم که چرا جهنم را خلق کرده و چرا.... جهنم مخلوق ماست نه خدا مخلوق سوء اختیار ماست تلاش لازم است بدون تلاش انسان، انسان نمیشود . رها شدن انسانیت در رفاه و خوشگذرانی و بدون تلاش محصولش حیوانیت است.. Eitaa.com/darharameyarش
(ره): چرا در شهر الله المبارك انسانها به ضيافت الهى دعوت شده اند و در ضيافت مقام ربوبى هستند؟ وقتى انسان علاوه بر انجام دادن واجبات و ترك محرمات، از مباحات نيز اجتناب می كند و براى نيل به جوار حق و رضوان او از آنها دورى می جويد و به خواسته هاى مجاز و مباح خود جواب رد می دهد و قلب خويش را هم از ياد اغيار باز می دارد و با تمام وجودش در طلب مقصود است، در حقيقت، خود را كنار می زند و خود را ناديده می گيرد. در اين مقام است كه انسان در باطن امر با كنار گذاشتن خود به جوار قدس ربوبى راه می يابد ولايق جوار او میگردد و در جوار او قرار میگيرد و از افاضات او بهره مند گشته و از طعام و شراب پاك ربوبى محظوظ شده و در ضيافت حق میباشد. و اگر پرده ها كنار برود، اين ضيافت ربوبى مشهود افتد. خويش را عريان كن از جمله فضول ترك خود كن تا كند رحمت نزول اگر در روزه به همه شرايط و احكام ظاهرى و باطنى آن عمل شود، و روزه به معنى كلمه روزه باشد، يعنى علاوه بر امساك از خوردن و آشاميدن و ديگر مفطرات روزه، همه اعضا و جوارح ظاهرى، و همه قواى باطنى، و فكر و دل هم در حال روزه باشد، آنچه بنده را عايد میشود، در تصور نمی آيد. در چنين روزهاى بنده در ظل حضرت معبود، و در ضيافت جناب اوست، و پيداست كه در اين ضيافت آنچه می شود، درعقل و فكر ما نمی گنجد. در اين ضيافت الهى، بنده از غذا و شراب طهورى كه جز لفظ از آن نمی شناسيم برخوردار میشود. با امساك از آنچه بايد امساك شود، بنده آن صلاحيت را پيدا مبكند كه در پشت پرده به طعام و شراب ديگرى كه طعام و شراب اصلى اوست منعم گردد. اين دهان بستى دهانى باز شد كاو خورنده لقمه هاى راز شد گر زشير ديوتن را وا برى در فطام او بسى حلوا خورى اين طعام و شراب طهورى كه در ضيافت روزه بنده را میدهند، طعام وصال و شراب فنا ست، طعام و شرابى كه نديده و نچشيده به حقيقت آن نمیتوان رسيد، و هر چه گفته شود، بيانگر آن نخواهد بود، و هر چه گفته شود، و هر چه تصوير يا تصور شود، حكايت آن نخواهد داشت. اطعام كننده در ضيافت روزه حضرت «الله» است، و سيراب كننده هم جناب او، زيرا كه ضيافت كننده و ضيافت دهنده اوست، و سقاهم ربهم شراباً طهوراً. طعام و شراب اين ضيافت، نه مانند طعام و شراب دنياست كه بنده را از حضرت معبود دور كند و تيرگى را بيشتر و حجاب را غليظتر سازد، بلكه بنده را از خود دور و به حضرت او نزديكتر میكند، و سير در جمال وجه او، و به قرب بالاتر سوق میدهد، و اين خاصه هر طعام و شراب بهشتى است. سالك عارف را مقصدى جز مقصد اعلى نيست، و مقصد وى در همه مجاهداتش لقاى حضرت معبود، و فناء و بقاء است. همه مجاهدات عبودى براى همين است و بس. ليكن در ميان اين مجاهدات روزه را جايگاه مخصوصى هست، و روزه، مجاهدتى است كه در سوق دادن و بالا بردن سالك به سوى مقصد اعلى حساب خاصى دارد. در بيان ديگر، هر مجاهدتى راهى است به سوى مقصد، و روزه راه مخصوصى است قال الله عزوجل،( ألصوم لى و أنا أجزى به)........ Eitaa.com/darharameyar
اگر خدا بنده ای را دوست داشته باشد او را به ولایت اهل (س) پذیرش میدهد و از عمده آثار دوستی و رضایت خدا نسبت به بنده این است که عشق اهل بیت را رزق او می کند به همان مقدار که شخص به اهل بیت عشق می ورزد نشان می دهد که خدا به همان مقدار از او راضی است . اما این رزق چقدر نصیب ما شده و میزان رضایتمندی خدا از ما چقدر است و چقدر به اهل بیت عشق می ورزیم ؟ به همان میزان که ولایت پذیریم که البته دارای مراتب است ولایت مانند یک نرم افزاری است که هر فرد روی فکر و اندیشه و اعضای بدنش نصب می کند روی گفتار یعنی روی زبانش ، روی دیدار یعنی چشمش و روی شنیدار یعنی گوشش ، و.... یک نرم افزاری که تعیین میکند چه گفتاری چه نگاهی چه صدایی بد یا خوب است این سیستم که در وجود و قلبش تعبیه شده قبل از هر حرکتی و در هر صحنه ای جهت گیری رفتار را بر مبنای همان عشق و محبت تنطیم می‌کند و نمی گذارد خلافی از او صادر بشود پس میزان عمده رضایت پروردگار از ما ، به میزان ولایت است . به مقداری که این ولایت ما را دریک قرنطینه قرارداده و واکسینه کرده و آسیب پذیری را کمتر کرده است هرچه که ولایت بالا می رود ، آسیب پذیری ها کمتر می شود . عزیزان روی این پارامتر دقت کنند و روی این مسئله کار کنند اگر من زیاد آسیب می بینم یعنی محبت من به اهل بیت کم است همه ما میگوییم یا مهدی کجا هستی ؟ او می فرماید که شما کجا هستید ؟ چقدر ولایت پذیر بودید ؟ چقدر محبت داشتید ؟ انسان وقتی مدعی محبت است به خاطر او حرف میزند به خاطر او سکوت میکند به خاطر او میخندد به خاطر او گریه میکند به خاطر او کمک میکند حالا فرقی نمیکند انسان محبوبش را خدا در نظر بگیرد یا خلیفه خدا در بسیاری از موارد در امورات زندگی و رفتارها اصلا توجه نداریم که محبوب ما چه حسی و چه نگاهی به ما دارد عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ این کلام حضرت امیر (س) چقدر دقیق اشاره میکند که وقتی دنیا در نظر انسان بزرگ شد طبیعی است خدا در نگاهش کوچک می‌شود به همان اندازه که دنیا و مردم و حرفشان، نگاهشان، قضاوتشان برای ما مهم شد، بزرگ شد خدا کوچک میشود ما همه دنبال خدای بزرگ میگردیم و خدا را بزرگ میدانیم ولی با بندگی خودمان نشان میدهیم که خدا بزرگ نیست وقتی انسان خدا را بزرگ ببیند به او تکیه می‌کند، اعتماد میکند، توکل میکند، روی وعده های او حساب میکند، با ذکر او آرام است، با غفلت از او ناآرام است... Eitaa.com/darharameyar
ماه مبارک ورود میخواهد و هر مومنی هم به یک حدی ورود پیدا میکند استعداد و اذن ورود را طی یازده ماه یعنی تا آخرماه شعبان کسب میکنند و اول ماه مبارک هم آماده سازی برای سال پیش روست مکرر شنیدید در این ماه شیاطین در غل و زنجیر هستند و دربهای جهنم بروی روزه داران بسته است لذا کسی که گناه میکند از این ماه مبارک خارج شده است واصلا ورود پیدا نکرده چون اگر کسی درب ماه رمضان برویش گشوده شده باشد مسلما دربهای جهنم برویش بسته است برای امثال ما که تحصیل آمادگی نکردیم و اذن ورود نداریم تنها چیزی که برایمان می ماند امید به فضل خداست که «الهی عِنْدَكَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ، وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ، وَ فِيمَا أَنْكَرْتَ تَغْيِير» که در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را و نیاز است که انسان در این ماه بین خود و مشغله های روزمره فاصله بیاندازد و فراغتی برای مراقبه این ماه و تدارک سالش پیدا کند و این مهم نیاز به برنامه ریزی صحیح دارد.. Eitaa.com/darharameyar
سلام علیکم با توجه به تعطیلی کلاس در ایام ماه مبارک و دور نماندن همراهان عزیز از تذکرات اخلاق و بهره مندی مضاعف از برکات این ماه تلاشمان بر این است که جلسات ماه مبارک سال 99 که بصورت مجازی در همین کانال برقرار بود هر شب رأس ساعت 22/30 جهت متقاضیان بارگزاری گردد ان شاءالله
1_1.mp3
9.82M
دروس مجازی سال ۱۳۹۹ شب اول ماه مبارک رمضان استاد سیدعلی سیدعربی مدت زمان ۳۰ دقیقه Eitaa.com/darharameyar
آيت الله محمد شجاعي (ره) افطار اصلش خوب است اما سعي كنيد به افطاركه ميرسيد زياد نخوريد شكم را پرنكنيد رنگين نخوريد به هم آميخته نكنيد اينها به ضرر است بپرهيزيد قبل وبعد از افطار خواندن سوره قدر را فراموش نكنيد دعاي مخصوص قبل از افطار را (اللهم رب النور العظيم ) بخوانيد از نكته هايي كه در ماه مبارك نبايد غفلت كنيد تصدق به فقراست همچنين انفاق واحسانات از اوصافي كه خدا دوست دارد كه يك روزه دار به همراه داشته باشد احترام به بزرگترها و ترحم ودلسوزي نسبت به كوچكترهاست اين نكته را فراموش نكنيد صله رحم را آن گونه كه در دستورات است بجا آوريد زياد دعا كنيد كه خدا شما را در اين ماه مشمول توبه ومغفرت نمايد تا از اشقياء نباشيد كسي كه در اين ماه فرصت را از دست بدهد و مشمول مغفرت حق نشود از اشقياست از اين مسئله به خدا پناه ببريد با تضرع بخواهيد كه هر چه تخلف داشته ايد خدا ببخشد و در دعاها نيز شرايط دعا را فراموش نكنيد (اصرار ، الحاح ، تضرع) از آنجا كه ما بي قيد از ديگران و آزاد از خلق نيستيم و اسيريم و پختگي لازم را نداريم سعي كنيد در خلوت مشغول دعا ومناجات باشيد كه چيزي وارد وآميخته نشود كه دعا را خراب كند دستها را رو بقبله بلند كنيد و با گريه و تضرع و پناهندگي از خدا بخواهيد كه وقتي آتش ميايد خدا شما را پناه دهد پشت دست به سمت آسمان وكف دست به سمت خودتان مانند يك پناهنده ما خيلي خراب كرده ايم و بنا هم نيست اينجا براي كسي معلوم شود و معلوم هم نخواهد شد در دعا حالت ابتهال داشته باشيد يعني سر پايين باشد و حالت شرمندگي داشته باشد و دست را تا ميتوانيد بالا ببريد و گاهي هم نگاهي با تضرع بسوي آسمان اميد بالا به رافت خدا داشته باشيد اميد اگر نباشد مسئله درست نميشود حسن ظن به خدا داشته باشيد كه در ماه مبارك وعده داده كه مي بخشم و اين بخشش ماه مبارك وسعت عجيبي دارد فلذا مسئله را جدي بگيريد از صلوات در روز وقبل وبعد دعا غفلت نكنيد در همه اوقات با ديگران با حلم برخورد كنيد و از تندي بپرهيزيد كه باطن روزه را بكلي خراب ميكند و..... Eitaa.com/darharameyar
خدای متعال می فرماید که به همه بندگانِ اسراف کار در گناهِ من پیغام بده که از رحمت من مایوس نشوید بنده ای که در پیشگاه خدا اقرار به گناه خود میکند و برمیگردد این اقرار مثل آبی است که ریخته می شود و او را پاک می کند . و از رحمت خدا بهره مند می شود و جذبه ی رحمت او را می کشاند روی این نکته باز تاکید بکنم که هر چه که ما کردیم از رحمت خدا مایوس نشویم یعنی نگوییم که درها به روی من بسته شده و خدا دیگر توبه ی من را نمی پذیرد ، پس بروم گناه بکنم زیرا آب از سر من گذشته است . ما این را نمی پذیریم . از رحمت خدا مایوس نشویم ، هرچه که کردیم قابل بازگشت است و این عبد می تواند برگردد . امام خمینی(ره) فرمودند که امام زمان (عج) فرموده که اگر انسان پیامبر خدا را هم بکشد باز قابل توبه است . و اگر توبه کند خدا قبول می کند، یعنی این قدر باب توبه باز است. بخاطر همین است که می گوییم مایوس نشوید . نگوییم من که پنجاه سال گناه کرده ام دیگر امکان ندارد که برگردم ، این امکان ندارد را حذف کنیم . بدانیم که خداوند توبه کار را دوست می دارد و اقرار و اعترافی که در پیشگاه خدای متعال داریم ،پذیرفته شده است اما اگر می خواهیم استغفار بکنیم توجه داشته باشیم که به صرف گفتن استغفرالله ، و لا اله الا الله که نیست استغفار صیغه توبه است نه خود توبه برخى ميان صيغه توبه و خود توبه اشتباه مى‏كنند. توبه يعنى پشيمان شدن از گناه، و تصميم اكيد بر تكرار نكردن گناه و بازگشت به سوى حق و ... اين حقيقت يك لفظ و بياني دارد كه مى‏گوييم: «استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه»، ولى خود اين كه توبه نيست. من اگر يك تسبيح دستم بگيرم، نه صد بار بلكه هزار بار اين جمله را بگويم در حالى كه پشيمان از گناه نيستم و تصميم به اينكه ديگر گناه نكنم ندارم و در صدد جبران نیستم و اگر باز هم گناه پيش بيايد انجام مى‏دهم، اين صد هزار بار گفتن، توبه نيست، اين نگفتنش بهتر از گفتنش است، اين صيغه توبه است نه خود توبه... اگر من آب بخواهم چکار می کنم ؟ لیوان آب را برمی دارم و می خورم نه اینکه بگویم تشنه مان است و آب هم بد نیست ، این نوشیدن آب نیست استغفار یعنی من برخیزم و به طرف خدا حرکت کنم این را هم در نظر بگیرید که وقت تنگ است و فرصتی نیست و اگر انسان از این فرصتهای طلایی استفاده نکند به خسران ابدی می افتد گناه روی گناه انسان را سنگین می کند و باعث میشود که استغفار کمرنگ بشود . یعنی تاریکی او بیشتر می شود و تقاضای نورانیت استغفار را از او می گیرد و تضمینی نیست که بعد از گناه توبه باشد. روایت داریم که از گناه بترسید چون ممکن است در گناهانی واقع بشوید که خدا بفرماید به عزت و جلال خودم شما را نمی بخشم. بنابراین درب توبه باز است خصوصا این ایام اما بدست آوردن توفیق توبه مهم است اینطور نیست که با سستی و کاهلی و چند ذکر انسان موفق به توبه باشد ما در خصوص اصل توبه زیاد صحبت کردیم در باز است اما بعضی توبه نمی کنند خداوند توفیق توبه به آنها نمی دهد . در کنار بیابانی باغی است که درب آن باز است، آیا معنایش این است که همه ی آنهایی که در بیابان هستند به آن باغ می روند ؟ یا اینکه آنها باید تلاش کنند تا خودشان را به آن باغ برسانند ؟ در باز است اما نه اینکه همه درون باغ هستند . باب توبه باز است و خدا هیچ کس را ناامید نمی کند . ولی آیا شخص می تواند به آنجا برسد ؟ آیا می تواند خودش را از مهلکه ای که گرفتار شده نجات بدهد ؟ بخاطر همین می گویند که شما وارد عرصه ی گناه نشوید . شاید این گناه از آن گناهان سنگینی برای شما باشد که نتوانید پرواز کنید و به توبه وارد بشوید . کار به جایی می رسد که دیگر توفیق استغفار پیدا نمی کنید گاهی آن قدر گناه سنگین است که قدرت پرواز را از شما می گیرد یعنی خود بخود شما را ناامید می کند ، حس و حالی پیدا می کنی که به تعبیر قرآن از خداوند هم متنفر می شوی .... پس یعنی یک موازنه ای باید بین گناه و استغفار فراهم بشود Eitaa.com/darharameyar
گاهي خستگى از مشغوليت هاي زيادي كه براي خودمان درست كرديم باعث عدم نشاط در كار و عبادت ميشود ،،‌ چنانكه در بسياری از اعمال روزانه خصوصا نماز خواندن آزموده ايم، وقتى از سر كار با خستگى آمده ايم، نماز خواندن براى ما سنگينى كرده، و انجام آن با كسالت همراه است، تجربه هم ثابت کرده هر عملی که بدون نشاط و علاقه انجام بگیرد معمولاً رو به سستی و نابودی گذارده و یا از جهت کیفیّت و کمّیّت به درجه مطلوب نخواهد رسید. اگر روحيه ى انسان مجذوب عملى شد، آن عمل با نشاط صورت مى گيرد، وگرنه خیر، آن كس كه شغلش را، محل كارش را، همكارانش را دوست دارد، عشق به كار و كسبش دارد، صبح زود با نشاط به سر كار مى رود، یا اگر كسي روحيه اش مجذوب مطالعه و درس خواندن باشد، با نشاط درس مى خواند، و به كسى توجهى ندارد، و خود را در اوج خوشى مى بيند..... در ما جذبه نيست عشق به خدا نيست . فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد، پدر خانمش، ملاصدرا، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد. جوانی به خواستگاری دختری رفت. والدین دختر ، شرط کردند که هیچکدام تا زمان عقد همدیگر را ملاقات نکنند عروس پنهانی با داماد قرار گذاشت که زمان مشخصی به بهانه تکاندن فرش بیاید پشت بام و داماد هم از کوچه او را ببیند آن جوان هم میرفت در کوچه به تماشا، و میگفت بله من می دانم تو نیامدی قالی تکان بدهی آمدی خودت را به من نشان بدهی! ملاصدرا این ماجرا را که دید یک شبانه روز تمام گریه میکرد مرحوم فیض کاشانی سوال کرد که به چه سبب این گونه گریه می کنی؟ گفت: من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با چه سرور و نشاطی سخن می گفت. من این همه سال فلسفه خواندم و خود را عاشق خدا می دانم اما هنوز نتوانستم با خدای خود با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت سخن بگویم لذا به حال خود گریه می کنم. غرض اینکه این همه شب و روز و بهار و پاییز و زمستان و جوانی و فرش و قالی و... برای این است خدا می خواهد در آیات مختلفش خودش را به ما نشان بدهد که مرا ببینید اینطرف بیایید با من مسرور باشید این تعبیر منقول از امام حسین(ع) در دعای عرفه است «إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ‏ مِنِّي‏ أَنْ‏ تَتَعَرَّفَ‏ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى لَا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‏ء» مسئله این نیست که من نسبت به تو غافل نباشم بلکه باید در همه چیز حضور تو را احساس کنم و در هیچ چیز از تو غافل نباشم. اگر جمالی هست اگرکمالی هست، بدانم از توست حالا چه کسی لذت می برد؟ آیا آن کسی که در این عالم مشغول این طبیعت میشود که دنبالش خزان می آید یا مشغول نقش آن قالی میشود که ازبین میرود ؟ یا آن کسی که پشت به این زیبایی ها کرده و قالی را نمیبیند و معشوقش را میبیند و به هرجا نگاه می کند، حضور جمال و جلال الهی را می بیند و لذت میبرد ؟ اسلام درد من وشما را بیان میکند و محاسباتی که در مسائل اخلاقی هست را تاکید می کند میگوید تو باخودت غریبه نیستی ، چرا می خواهی از خودت فرار کنی ؟ اصل نشاط باید در درون تو باشد انسان مرتب از خودش فرار می کند و خودش را به خارج از وجود خودش می چسباند تا کمی تسلی پیدا کند، نشاط پیدا کند ولی همین که بر میگردد به وجود خودش باز همان افسردگی ،کسالت، غصه و بدبختی وجودش را پر میکند چون راه نشاط پیدا کردن را اشتباه رفته است و نشاط را امانت گرفته بود Eitaa.com/darharameyar
این نکته را دقت کنید که شادي كردن با سرورداشتن ونشاط داشتن فرق ميكند اكثريت اين دو مقوله را يكي ميدانند لذا مي‌گويند انسان براي با نشاط بودن هميشه بايد شاد باشد بعد ميگويند اسلام با شادي و نشاط مخالف است شما نشاط وسرور را با شادي كردن وغفلت بايد جدا كنيد . .. وقتى به جای نشاط، شادی ارزش محسوب شود طبیعتا هر چه موجب شادى شود مطلوب خواهد بود؛ یعنی انواع موسیقی و رقص و بذله گویی و هر نوع تفریح نامطلوبی چون موجب شادی است خوب و مطلوب مي‌شود!!! شما ميگویید با موسيقي و رقص وسينما و طنز و الكي خنديدن و تفريح در خودمان شادي و نشاط ايجاد كنيم و از حالت خمودي وافسردگي در بياييم درحالیکه شادي واقعي در جك گفتن و خنديدن و قهقهه زدن نيست اگه خوب دقت كنيد و زیاد قلب را خراب نکرده باشید بعد از همه اين قهقهه ها يك احساس سنگيني و افسردگي در وجودتان حس ميكنيد ميفهميد كه انگار متضرر شديد ببينید اسلام نشاط را چطور معنا ميكند، نشاطي كه حتي در دنيا از انسان، انساني فعال ميسازد درست همان چيزي كه شما میخواهید دين ميگوييد شادي كردن و خنديدن و پايكوبي با سرور ونشاط فرق ميكند خيلي چيزها نشاط آور است ولي اسمش شادي كردن نيست در سرور ونشاط يا خوشحالي سخن از حال خوش است كه بيانگر واكنش دروني است، قلبي است ،، درمقابل آن شادي كردن امري بيروني است. شما وقتي به شخصي كه مشكل دارد كمك ميكنيد و مشكلش حل ميشود و باري از دوشش برميداريد در باطن احساس خوشحالي وسرور و نشاط ميكنيد درست است ؟‌ بدون اينكه قهقهه بزنيد، طنزی گفته باشید و شنیده باشید، بدون اینکه موسيقي گوش کرده باشید،... هم نشاط پیدا کردید هم انرژي پيدا کردید يا وقتي زيارت ميرويد حالی پیدا می‌کنید، نشاط بدست می آورید، حتی در اشک برای اباعبدالله (ع) در وجودتان احساس مطلوبی همراه با انرژی مثبت پیدا می کنید يا وقتي سخاوت به خرج ميدهيد، وقتي ايثار ميكنيد، وقتي محبت ميكنيد، وقتي محبت ميبينيد و.... كم كم به جايي ميرسد كه با نماز نشاط پيدا ميكنید، با شب زنده داري نشاط پيدا ميكنید، با گريه مطلوب نشاط پيدا ميكنید، با روزه نشاط پیدا میکنید، برخي مي خورند تا لذت ببرند و برخي امساک مي کنند تا لذت ببرند.... Eitaa.com/darharameyar