eitaa logo
داریوش سجادی
943 دنبال‌کننده
868 عکس
297 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حملات تلافی جویانه عربستان یا بوسیدن دست ایران مصاحبه دکتر #داریوش_سجادی با بی بی سی 🔺کاری از #بصیرت_عمار
لواشک آلو! رفتار «سعید ملائی» جودوکاری که بدلیل احتراز از مقابله با حریف اسرائیلی فرصت کسب مدال طلا در مسابقات قهرمانی جهانی جودو در توکیو را کراهتاً واگذار کرد، مؤید یک نابسامانی جدی در ساختار ورزش ایران است! صورت قضیه شفاف است و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بدلیل برسمیت شناخته نشدن رژیم صهیونیستی توسط ایران و موجودیت نامشروع حکومت اسرائیل ، ورزشکاران ایرانی پیرو سیاستگذاری‌ سازمان ورزش ایران از مبارزه با حریفان اسرائیلی در رقابت‌های ورزشی استنکاف می‌ورزند. این در حالی‌است که «ملائی» در حسرت و رغبت به طلای المپیک ۲۰۲۰ با رفتاری ساختارشکنانه از بازگشت به ایران اجتناب و رسماً و علناً اعلام کرد: زیر پرچم کمیته بین‌المللی المپیک و در تیم پناهندگان به مصاف رقیب اسرائیلی‌اش می‌رود و می‌کوشد با تمرین و پشتکار طلای المپیک ۲۰۲۰ را تصاحب کند! نارفیقی ملائی با اردوی جودوی ایران و دهان کجی وی نسبت به سیاست تنزه‌طلبانه ایران نسبت به حکومت غیرقانونی اسرائیل محصول مناسبات «مدال محورانه» در فونداسیون ورزش ایران است که طی آن اخلاق قربانی اشتهار می‌شود! اخلاق در ورزش نقطه عزیمت یک ورزشکار در حدفاصل دو رویکرد «پهلوانی» تا «قهرمانی» است! قدر مسلم این ورزش اخلاق‌محور است که اثبات کرده ظرفیت آن را دارد تا تاریخ ورزشی جهان را مُزین به مفاخر ورزشکاری کند که می‌توانند شجاعت نه گفتن به مدال را با نجابت توام با بی‌اجابتی‌شان به پلشتی‌ها، مابه‌ازای استجابت پهلوانی خود از جانب مردم کنند! زنده یاد «تختی» اگر برای مردم‌اش عزیز است عزت‌اش مدیون مدال‌های طلایش نبود! عزت تختی مدلول صولت مردانه و حشمت پهلوانانه و سلوک خاضعانه‌اش با مردم و خروج تهمتهانه‌اش با نامردمان‌اش بود! ورزشکاران ایران اگر نمی‌توانند «تختی» شوند کاش لااقل «محمدعلی» باشند که طلای المپیک‌اش را در اعتراض به منع ورودش به رستوران سفید‌پوستان به رودخانه اوهایو پرتاب کرد! زنده‌یاد علی حاتمی در «حسن کچل» به حلاوت «فخر پهلوانانه» را با «وهم قهرمانانه» به با هجوی نازک‌اندیشانه، ماندگارانه شفاف‌سازی کرد: حسن کچل:خسته نباشی پهلوون پهلوون: پاینده باشی جوون حسن کچل: ازکدوم جنگ میایی پهلوون؟ پهلوون:جنگ؟ حسن کچل:آره ، جنگ با اژدهای هزارپای هفت سر! پهلوون: گفتی اژدها؟ حسن کچل: شایدم دیوا پهلوون: دیوا؟ حسن کچل: آره پهلوون پهلوون: تو از پهلوونای قصه حرف می‌زنی، من پهلوون قصه نیستم. حسن کچل: مگه تو پهلوون نیستی؟ پهلوون هستم اما پهلوون قصه نیستم! حسن کچل: پس تو از کجا میایی؟ پهلوون: از مسابقه حسن کچل: از مسابقه؟ مسابقه دیوکُشی؟ پهلوون: بازم میگه دیو! نه بابا با آدم! آدم با آدم ، حریف با حریف ،ولی مثه دو تا دوست ، دو تا ورزشکار. حسن کچل: ورزشکار؟ پهلوون: آره، من سنگ هفتاد منی رو بلند کردم. حسن کچل: از روی کدوم چاه؟ پهلوون: بازم میگه چاه! حسن کچل: از جلوی کدوم چشمه؟ پهلوون: چشمه؟ حسن کچل: آره همون چشمه که آبش به رو مردم شهر بسته اس. پهلوون: من سنگو از رو زمین صاف بلند کردم! حسن کچل: زدیش رو سر دیوا؟ پهلوون: بازم میگه دیو! من سنگو گذاشتم سرجاش! حسن کچل: چرا؟ پهلوون: واسه اینکه اگه یه بند انگشت اشتباه می‌کردم ، بازنده بودم ، آخه گوش تا گوش داور نشسته بود! حسن کچل(طعنه زنان):خسته نباشی پهلوون(!) پهلوون: پاینده باشی جوون. حسن کچل: ولی آخه دیوا چی می شن؟ پهلوون: من دارم از حالا خودمو واسه بهار آینده آماده می‌کنم. حسن کچل: پس تو فکرشی!؟ پهلوون: میخوام تو اون بهار سنگ صدمنی رو وردارم. حسن کچل: که دوباره بذاری سرجاش!؟ پهلوون: آره به یاری حق! حسن کچل: لواشک آلو! پهلوون: چی؟ حسن کچل: برگه‌ی هلو!! پهلوون: چی؟؟ حسن کچل‌‌(نا‌امید): خسته نباشی پهلوون! پهلوون : پاینده باشی جوون!!!
لبخند دیپلماتیک! خندیدن و بشاشیت هر چند ارزش است اما دنیای دیپلماسی آداب خود را دارد و قهقهه در شان یک دولتمرد آن هم در ترازی عالی‌رُتبه نیست! خنده در دنیای سیاست مشتمل بر لبخند و تلخند و زهرخند و نیشخند است! متانت و وقار و تشخص اصلی‌ترین توقع از یک دیپلمات عالی رتبه آن هم در نشست‌های عالی سیاسی و دیپلماتیک با طرف‌های خارجی است! نهاد دیپلماسی دولت «تدبیر و امید» مذاکره که بلد نبود! مبارزه هم که بلد نیست! کاش لااقل مشق خندیدن و درست خندیدن می‌کرد!
گاوسالاری! تتلو از طرفداراش خواسته ۱۲میلیون کامنت زیر پست اینستاگرامش بگذارند و تاکنون گامنت‌هایش به ۱۷میلیون رسیده! بقول علی شریعتی: اگر جوان شیعه و تحصیل کرده امروز هوس‌ها و هوس بازی‌های بلتیس فاحشه‌ای از یونان را در زیباترین اشعارش به فارسی می‌یابد اما نهج البلاعه علی را نمی‌یابد، دلیل این تناقص «نشناختن» است! بقول سلمان هراتی: بگذار گریه کنم! برای دنیایی که زیست‌شناسان رُمانتیکش سوگوار انقراض نسل دایناسورند! دنیایی که در حمایت از نوع خویش، گاو شده است!
گاگول‌ها ادامه در زیر 🔽🔽🔽
توجیه! چرا وقتی قصد تقسیم فضائل و محاسن و ارشدیت ها و افضلیت ها و اعتبارها و حُریت ها و دانش و آگاهی ها را داریم همه این امتیازات را آن چنان فله ای و به ثمن بخس به حساب جوانان واریز می کنیم کانه سقف آسمان شکافته شده و بهترین جوانان دنیا از حیث هوش و دانش و ارزش و سیرت و صورت و ظاهر و باطن به طرفة العینی و در تیراژی میلیونی در حد فاصل جغرافیای منحصربفرد ایران نزول اجلال کرده اند! اما بمجرد آنکه رفتاری نامتعارف و زننده و ناهنجار و کریه و مهوع از سوی همین جوانان بروز پیدا می کند ناگهان عوام و خواص و روحانی و جسمانی و دکتر و مهندس و وکیل و وزیر و صغیر و کبیر، زمین و زمان را به هم می ریزند که: ایهالناس چه نشسته اید که مسبب و مقصر و محدث همه کژروی ها و کژ اندیشی ها و کژتابی ها و کژرفتاری های جوانان چیزی نیست یا کسی نیست الا حکومت و نظام و آمریت و عبوسیت و محدودیت تحمیلی «حُکام» به این قشر معصوم و محبوب و ماجور و مظلوم!!!؟ گیریم حکومت نابلدانه یا مغرضانه یا جاهلانه عرصه را بر تحقق مطالبات مقتضای سن کسری از جوانان متشبث به الگوهائی غیر بومی، تنگ یا مسدود کرده. اما این بمعنای فقدان مسئولیت فردی چنین جوانانی هم می شود تا ایشان به بهانه «سیاست های انقباضی حکومت» مجوز فرار از مسئولیت و دست زدن به هر رفتار و اطوار نامتعارفی را «احصا شده» فرض نمایند؟ مشارالیها طوری صحبت کرده و کیفرخواست صادر می کنند گوئی این جوانان زیر بوته به عمل آمده‌اند و فاقد خانواده و پدر و مادر بوده‌اند! پس تکلیف و نقش پدر و مادر در رشد و تکوین شخصیت فرزندان‌شان چه می‌شود! حکایت عطای اعتبار به جوانان در فصل «جوان نوازی های سیاسی» و فرار از مسئولیت در «ابتلا به فضاحت های اخلاقی» حکایت «بیست» گرفتن ها و «صفر» گرفتن های کودکانه مان است که وقتی نمره مان بیست بود با افتخار و سربلندی خبر از آن می دادیم: بیست «گرفتیم»! و در مقابل تمامی صفرهای مکتسبه مان نیز همیشه یک پاسخ کلیشه ای داشتیم: معلم به ما صفر «داد»!!! قسمتی از مقاله گاگول‌ها https://bit.ly/2m7MzDr به بهانه پست قبلی (گاوسالاری)
از پاپتی‌ها تا مغز‌تهی‌ها! جناب اپوزیسیون پیغام دادن در جمهوری اسلامی چه جذابیتی می‌بینی که به ما نمی‌پیوندی!؟ دوست عزیز! مسئله من قبل از جذابیت جمهوری اسلامی، بی شمایلی و پوچی و بی‌هویتی و کثافت مبتلابه اپوزیسیونی است که خود را به غلط در قله فضیلت و بصیرت، فهم و معنا کرده بدون آنکه کمترین عمق مطالعاتی یا شعور اندیشگی داشته باشند! مشتی ورشکسته به تقصیر که سفاهت خود را با میکاپ و ظواهر با «تشخصی صوری» ما به ازا کرده‌اند. می‌فرمایند حامیان جمهوری اسلامی مشتی پاپتی و بی‌سوادند! بر فرض قبول! فضیلت شما کجاست؟ جز آب و رنگ و ادا و اطوار و فضل فروشی چیزی در انبان دارید! به جدم حسین ابن علی قسم اگر ارزنی شانیت و شعور و سواد نزد فحول تان می‌دیدم، سینه خیز به پابوس‌تان می‌امدم!
تلخند! کرباسچی با اشاره به انتقاد برخی افراد در فضای مجازی از خند‌ه‌های روحانی در دیدار با روسای جمهور فرانسه و انگلستان گفت: متاسفانه برخی بهانه های بچه گانه می آورند و مدام در حال ایجاد حاشیه اند. در صورتی که کلیت مسأله این است که کشور گرفتار تحریم و فشار است و همه باید تلاش کنند در چنین موقعیتی مسائل کشور حل شده و مشکلی به مشکلات دیگر اضافه نشود. یک عده هستند که فقط منتظرند حر‌های حاشیه‌ای را به جای اصل مسأله بزرگنمایی کنند! ... آقای کرباسچی ـ سواری پیش‌کش (!) شما به دولت تدبیر و امید بفرمائید چاک زین را محکم بگیرند بیش از این مقدرات کشور را فدیه نابلدی‌ها و خودباختگی‌هایشان نکنند! جناب کرباسچی ـ ملالی از خنده‌های هیستریک و نامتعارف دولتمردان نیست! محل نزاع تلخند ملتی است که زیر لب با خود نجوا می‌کنند: بر لبم کس خنده‌ای هرگز ندید الا مگر در میان گریه بر احوال خود خندیده‌ام!
فهم‌های رُباتیک! آبراهام مزلو به درستی معتقد بود: تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه خبری خاص، مطالعه پیوسته کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودی‌های مغز بر روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامه‌ریزی شده توسط دیگران تبدیل می‌کند. زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف. مع‌الاسف در ایران نیروها و افراد و اقشار سیاسی و اجتماعی و طبقاتی بشدت خود را در مجاری و کریدورهای خاض فکری و خبری و رسانه ‌ای ایزوله کرده و با مفصل بندی‌هائی نامنعطف عملا خود را مُبدل به افرادی فاقد توانائی درک و فهم کارشناسانه کرده که تنها و طوطی‌وار دیتاهای جناحی خود را باور و القا می‌کنند!
#حب_الحسین_یجمعنا 📌 نیاز فوری به حمایت همراهان همیشگی بچه ها! الحمدلله اقلام خوراکی موکب ها با کمک مردم جمع شده اما هزینه( حمل و نقل )که مهمتره همچنان باقی مونده هر کس میتونه به اندازه جیبش حتی ۵ هزار تومن واریز کنه. و اونایی هم که تریلی کانتینر دار(اتاق دار)دارند و میتونن کمک کنن، بسم الله 🔸شماره حساب ۵۷۸۶۷۳۵۴۲۵ بانک ملت. شماره کارت۶۱۰۴۳۳۷۸۰۷۶۷۹۸۸۹ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 بنام موسسه یاسین عصر 🔹همکاری مشترک بصیرت عمار و موسسه پژوهشی یاسین عصر « اینم بگیم که؛ واریزی کلی رو استوری خواهیم کرد/ ان شاالله»
هیولائی خائف! رُمان «جادوگر شهر اُز» بقلم «فرانک باوم» که در ۱۹۳۹ با کارگردانی «ویکتور فلمینگ» سینمائی شد با خلق صحنه‌هائی الوان و شخصیت‌هائی مهربان توانست به اثری ماندگار در حافظه تاریخی قرن بیستم مُبدل شود. دوروتی دخترکی شجاع و سلیم نفس که مقهور مهابت خوفناک جادوگر نشد و همین پایمردی به دوروتی کمک کرد تا بفهمد در پشت چهره دژم و وحشتناک «جادوگر شهر اُز» مردی ناتوان و رقیق‌القلب نشسته که می‌کوشد ضعیف‌النفسی خود را با تشبث به لُغُزخوانی و اخافه‌سالاری استتار و ما به ازا کند! ترامپ رئیس جمهور آمریکا را از حیث سایکولوژیک می‌توان نزدیک‌ترین نمونه به کاراکتر «جادوگر شهر اُز» محسوب کرد که هر چند می‌کوشد در فاهمه رقیبان و حریفان خود را در قامت هیولائی قدرتمند و اراده‌گرا و خوفناک تداعی کند اما در کمتر از یک سال مانده به پایان دوران ریاست جمهوری‌اش دیگر کمتر کسی است که قاهریت و مهابت وی را جدی بگیرد و ترامپ در عمل نشان داد پشت آن «اراده معطوف به قدرت و شدت» نحافتی نشسته که بصورتی پاتالوژیک بشدت خائف و خشونت‌گریز است. انهدام پهباد ارتش ایالات متحده نخستین سیلی محکم ایران به ترامپ بود که برخلاف انتظار و رغم «تصور شدت عمل توسط این رجزخوان کاخ سفید» نشان داد پهلوان مزبور بُرزوئی پنبه‌ای است و بی‌عملی وی در فردای انفجار پالایشگاه عربستان نیز حامل این پیام به دولتمردان ریاض شد که آن «غول قاهر» تفنگش خرابه! فشنگم نداره! خودشم خوابه!!! علی‌ایحال این غول خائف اکنون در بزنگاه دیگری قرار گرفته و خیز جسورانه کنگره در تصاحب دمکرات‌ها جهت استیضاح ترامپ می‌تواند نقطه عطفی برای ماندن یا نماندن ترامپ در کاخ سفید باشد. کنگره آمریکا با توسل به استیضاح ترامپ مرتکب ریسک بزرگی شد. واقعیت آنست که دست کنگره از حیث ادله حقوقی برای شکست دادن ترامپ چندان پُر نیست و به همین منوال اگر دموکرات‌ها استیضاح را ببازند که «امری است محتمل» آنگاه این فرصت برای ترامپ فراهم خواهد شد تا «مظلوم‌نایانه و قهرمانانه» بتواند بر تارک اقبال شهروندان با محبوبیتی تصاعدی فاتح دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود. امری که می‌تواند از جانب ایران استقبال شود! برخلاف انتظار «ترامپ دور دوم» برای ایران می‌تواند ترامپی مقرون به صرفه باشد. مقرون به صرفگی ترامپ بازگشت به یک سنت نانوشته در کاخ سفید دارد که همه روسای جمهور آمریکا در دور دوم به اعتبار دور آخر ریاست جمهوری‌شان دیگر خود را مُقید به باج دادن به لابی قدرتمند یهود در آمریکا (ایپک) و به تبع مُقید به خاصه خرجی برای اسرائیل نمی‌دانند و بر این اساس آنک «ترامپ تاجر» این فرصت را خواهد داشت تا بدون نیاز به پهلوان‌نمائی پسیکولوژیک اینک عاقلانه و تاجرانه بین ایران و عربستان دست به انتخاب بزند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقالات را در سایت رسمی موسسه پژوهشی یاسین عصر مطالعه نمایید http://yasinasr.ir/ #داریوش_سجادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضاموتوری وقتی صندلی مجلس ارزش تجاری پیدا کنه ترانه یک مرد فرهاد مهراد در رضا موتوری که سهله! استبعادی نداره تا اسفند و انتخابات مجلس آرنولد و پنجگانه ترمیناتور هم بنفع نامزدها وارد کارزار تبلیغاتی بشه 😲😲😲 جذابیت های قدرت و صندلی تجارت معجزه می‌کنه
انقلاب تغییر «ظرف» زندگی انسان نیست، تغییر «درک و سبک» زندگی انسان است! اگر جمهوری اسلامی علی‌رغم گذشت ۴۰ سال و رغم نارسائی‌های اقتصادی و نابسامانی‌های سیاسی و نابلدی‌های مُلکداری، کماکان مورد اقبال عموم ایرانیان است. این امر ناشی از اینرسی انقلاب اسلامی است که اولاً مُبدع و مُولد معنائی از انسان و جایگاه و نسبت‌اش با «خدا» و «خلق» و «خود» شد که برخوردار از عمق فلسفی و غنای مفهومی است و ثانیا جمیع مخالفانش تاکنون نتوانسته‌اند با اندیشه‌ای عمیق و معرفتی بلیغ، بدیلی هم تراز با نظام معرف شناسانه جمهوری اسلامی را به میدان بفرستند. به عبارتی دیگر مخالفان ناتوان از آن مانده‌اند تا ایجاباً با اتکای بر توشه معرفت‌اندیشانه و لقمه‌های معنا‌شناسانه برای تحریر حقیقت و تقلیل مرارتِ «جامعه و انسان ایده‌آل‌شان» مُفردات و مُحکمات پارادیم فلسفی جمهوری اسلامی را به چالش کشند. آنها تنها می‌دانند چه نمی‌خواهند و آن «جمهوری اسلامی» است. اما نمی‌دانند چه می‌خواهند! و این لکنت را با ایهام «دمکراسی خواهی» گریم‌درمانی می‌کنند! بر این منوال جمهوری اسلامی تا اطلاع ثانوی «محکوم به مانائی» است. ......... نگاه کنید به مقاله فرجام و انجام انسان در لیبرالیسم و اسلام https://bit.ly/2NlyEpT
دین ، دیْن نیست «ریل» است! آنانکه سنگ سکولاریسم را بر سینه زده و بر طبل جدائی نهاد دین از نهاد حکومت می‌کوبند نه دین را می‌شناسند و نه سکولاریسم! سکولاریسم «میل» است و دین «ریل»! اسلام منش است و سکولاریسم روش! دوگانه اسلام ـ سکولار دوگانه‌ای است نامتضایف. این دو اساسا از یک جنس نیستند. بخشی از مقاله سکولاریسم یا بنی‌امیه‌ئیسم!
سپاه سیب‌زمینی نیست تا موضع نداشته باشد! در چکاچک حق و باطل مگر می‌شایست که بی طرف بود!؟ احتراز از دسته بندی سیاسی بمعنای سیب زمینی صفتی نیست! وظیفه ذاتی سپاه طلایه‌داری در سرحدات انقلاب است و برای این رسالت حق ندارد بی‌طرف باشد. تَفَطُن به شَر و تَحَفُظ از حَق «شَرط و شَرح» سپاه باید باشد
مضحکه‌ای برای ضحاک! ترامپ بعد از بالغ بر هفت سال جولان ارتش ایالات متحده در سوریه، نهایتا ضمن مضحک اطلاق کردن جنگ در این کشور دستور بازگشت ارتش آمریکا از سوریه را صادر کرد! جناب آقای ترامپ! ضمن استقبال از پذیرش این شکست‌تان باید به اطلاع‌تان برسانم اونی که برای شما مضحکه است برای مردم سوریه تراژدی و مصیبت و آوارگی و جنایت و دنائت و شناعت و کثافتی هست که از جوار زیاده‌خواهی و توسعه‌طلبی و دخالت شما و متحدان شماآمریکائیان در خاورمیانه، حاصل شد! مردم سوریه سهم و هزینه این به زعم شما «مضحکه» را با آواره شدن خود و آوار شدن کشور خود و صدها هزار کشته و به بهای خاصه‌خرجی شماآمریکائیان برای آن «گراز دست‌پروده‌تان» در تل‌آویو پرداختند! خرسندیم که اشتها و هاضمه خونآشامانه ارتش هولیگان‌تان بالاخره سیرآب شد. اما کاش دنیا بر محور عدالت بود تا می‌شد آنانکه کشوری را ویران می‌کنند بعد نام مضحکه بر آن می‌نهند را به اتهام جنایتکاران جنگی به صُلابه کشید!
هر چند عفونتی بنام تتلو بخشی از انحطاط مبتلابه نزد جوانان ایران است اما در همین جامعه به وفور جوانان دیگری موجودند که با ادبیاتی فاخر و بیانی نافذ و اشعاری متمایز عرصه هنر و خوانش و رامش و خرامش کشور را در حال میدان‌داری و عهده‌داری‌اند. تتلو همان قدر در جامعه ایران انکارناپذیر است که در جبهه مقابل چاووشی‌ها و زندوکیل ها و خواجه امیری‌ها افتخارآمیزند. مقاله پوچ سالاری متن کامل در لینک زیر در یاسین عصر https://bit.ly/2MmqpGx