eitaa logo
داریوش سجادی
941 دنبال‌کننده
916 عکس
342 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تاخر زمانی آشنا! روژه گارودی قبل از مسلمان شدن و زمانی که دبیر کل حزب کمونیست فرانسه بود جمله معروفی را از خود در حافظه تاریخ سیاسی جهان ثبت کرد مبنی بر آنکه: فرزند من اگر در ۲۰ سالگی کمونیست نباشه تعجب می کنم و اگر در ۳۰ سالگی هنوز کمونیست باشه، تعجب می کنم! فحوای کلام گارودی دائر بر این نکته بود که هر سنی اقتضائات خودش را دارد و جوان به اقتضای رادیکالیسم سن‌اش طبیعی است در ۲۰ سالگی جذب شعارهای رادیکال کمونیست‌ها شود و با گذشتن از هیجانات جوانانه در عاقله مردی اعتدال برگزیند! نکته گارودی را با تعبیری دیگر می توان در کلام علی (ع) یافت که مسلمانان را به «فرزند زمان خویشتن بودن» توصیه می فرمودند! اظهارات اخیر حسام الدین آشنا که بعد از شهادت ۳۰ نفر از پرسنل سپاه در عملیات تروریستی در بلوچستان از موضعی تنزه‌طلبانه و اولترا روشنفکرانه توصیه به اجتناب از انتقام گیری کردند موید تاخر زمانی و عقب ماندگی ایشان از تحولات سیاسی ایران است. جناب آقای آشنا ظاهرا با کامنت خود قصد داشتند فضل فروشی کرده و از این طریق خود را در عداد خشونت ستیزان تحبیب کنند! جناب آشنا ـ دواعی خشونت ستیزانه و اتخاذ فیگورهای گاندی‌مآبانه اقتضائات دهه هفتاد ایران بود که جلوتر از شما اکبر گنجی با مقاله «خون به خون شستن محال آمد محال» آن را برای مدتی مبدل به مُد روز کرد. مُدی که درست یا غلط تاریخ مصرف‌آش در همان دهه ۷۰ منقضی شد و تکرار بی موقع و تاریخ مصرف گذشته آن نه مُمد حیات است و نه مُفرح ذات و نه اسباب فضل و کمالات شما! جناب آشنا ـ ژست تاریخ مصرف گذشته اسباب ملالت است و شایسته شماتت و بیشتر لوس است و به نُنُربازی می ماند تا فرزانگی و فطانت!
‍ واضعان خشونت! مصاحبه اخیر خبر‌آنلاین با «عباس عبدی» در رابطه با نتیجه انتخابات مجلس، صرف‌نظر از محتوا از منظری پاتالوژیک شاخصی از کژراهه «خویش‌بیش‌بینی» و «متفرعنانه‌ای»است که تالی فاسد اصلاحات و اصلاح‌طلبان در ایران شد و این جنبش بالنده را به غمزه مسئله‌آموز صد متکبر کرد! عبدی در این مصاحبه و در پاسخ به توفیق جذب آرای خاکستری توسط اصولگرایان در انتخابات اسفند گذشته می‌گوید: رای اصولگرایان رأی خاکستری نبود، رأی خاک بر سری بود(!) اخر در تهران با حدود ۲۲ درصد مشارکت چه چیزی را باید پیروزی نامید؟ و اگر کسی این موضوع ساده را متوجه نشود باید معلولیت فکری برای او در نظر گرفت(!) هر چند اظهارات عبدی طعنه به رقابتی نبودن انتخابات است اما فلتات زبانش قرینه شعاری است که از عمق تنفر و تفرعن در فردای پیروزی حسن روحانی توسط پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان در سطح شهر و با این مضمون ابراز شد: بدون هیچ دلیلی ـ خاک تو سر جلیلی(!) اصلاح‌طلبی با چنین خوانشی مبنای زایش و پردازش و گدازش عنصر خشونتی است که تصادفا اصلاحات خود را نافی آن معرفی می‌کرد و اکنون همان اصلاحیون با چنین انانیتی خواسته یا ناخواسته دامن زننده حلقه بسته خشونت جدلی‌الطرفینی در زمین رقابت‌های سیاسی ایران شده‌اند. در ۸۸ نیز همین آزموده مبنای جنگی مغلوبه بین طرفین شد و آنموقع نوشتم و اکنون نیز بازنوشت می‌کنم: خشونت در موسع ترین تعریف ناظر بر قول یا فعلی است که توسط آن عنصر خشونت‌ورز «عواطف یا جوارح» فرد یا افراد را مورد جراحت قرار می‌دهد. بر مبنای این تعریف با «مشت و لگد و چماق» بینی کسی را شکستن همان قدر خشونت است که با «فحش و متلک و ناسزا» روح و روان و عواطف و احساسات و شخصیت کسی را خوار و تحقیر و تخفیف کردن! خشونت‌ورزی از طریق جریحه‌دار کردن روحیات رقیب و هل دادن ایشان به تنگنای واکنش ،هم‌تراز با تعریف خشونت و بالتبع بازتولید خشونت در سیکل بسته و هم افزای تحقیر و زنجیراست. خشونت امری خلق‌الساعه نیست تا در خلاء بجوشد و برای اعمال خشونت ابتدا باید تولید نفرت کرد تا به اقتفای آن بتوان غول خشونت را از بطری خارج کرد! ـــــــــــــــــ