eitaa logo
داریوش سجادی
943 دنبال‌کننده
916 عکس
342 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نبرد اراده و عربده! علی‌رغم اُلدورم بُلدروم همآورد طلبانه ترامپ، شواهد نظامیگری موید روشن نشدن ماشین جنگ در خلیج فارس است. منطق جنگ در فهم کلاسیک نظامی‌گری بعد از جنگ جهانی دوم، استوار بر دوگانه «عربده و ارعاب» بود. ظرفیت و حیثیت جنگآوری در پولارایز دو قطبی استظهار به توازن وحشتی داشت که مطابق آن عنصر پیروز و متفوق آنی بود که در نبردعربده‌ها بتواند با عربده‌ٔای افزون تر بر چاشنی ارعاب افزوده و بدین منوال عنصر مقابل را خائف و مرعوب خود سازد. پیروز چنین آوردی، آنی بود که بتواند طرف مقابل را در ماراتن وحشت ، زودتر مرعوب خود کند. در واقع در چنین آوردگاهی طرف مغلوب آنی بود که قبل از جنگ «توحش ناشی از جنگ» و «مهابت جنگ افزارانه حریف» ایشان را خائف و زمینگیر طرف مقابل کند. بحران موشکی خلیج خوک‌ها در ۱۹۶۳ مدلی برجسته از چنان نزاعی بین واشنگتن و مسکو بود که طی آن «کندی» توانست در نبرد عربده‌ها، زبردستانه «خروشچف» را با اتکای بر عربده افزون‌تر نظامی خود مرعوب و وادار به عقب نشینی کند. مشکل ترامپ و سلف وی (جورج دبلیو بوش) در منازعه با ایران، فریزشدگی ایشان در ترمینولوژی میلیتاریسم جنگ سرد است. دیروز «دبلیو بوش» همانقدر اشتباه کرد که در فردای ۱۱ سپتامبر خولی‌وشانه به ایران طعنه زد که «در نبرد با تروریست یا با مائید یا بر ما» و رهبر ایران ناخائفانه ایشان را شماتت کرد «نه با شمائیم نه با تروریست‌ها»! و امروز نیز «ترامپ» با همان ادبیات منقضی شده نابلدانه می‌کوشد ایران را از موضع «تفنگ سالاری» خائف و مهزوم خود کند. جنگ در خلیج فارس همان روزی «آغاز نشده تمام شد» که واشنگتن با دادار دودور عزیمت ناو هواپیمابر آبراهام لینکن را بقصد ارعاب ایران «هشدار فرمائی» کرد اما برخلاف تصور، جمهوری اسلامی نه تنها دچار واهمه نشد بلکه ناباکانه خبر از خرامش شکار به شکارگاه داد! مشکل آمریکا با ایران آنست که استراکچر نظامی واشنگتن برخوردار از عدم تقارن با میلیتاریزم ارزش محور ایران است. واشنگتن برای جنگیدن تنها یک چیز را می داند و آن این که طرف مقابلش موظف به ترسیدن باید باشد و مشکل ایران نیز آنست که برخلاف توقع واشنگتن «بلد نیست» بترسد! جنگ نوین برخلاف اندیکاتورهای جنگ سرد، جنگ اراده است نه عربده!
آزمون خنده! آمریکائیان در ادبیات محاوره از اصطلاح «پاس کردن آزمون خنده» زمانی استفاده می‌کنند تا بدانوسیله بخواهند بر تضمین یک ادعا صحه بگذارند. بمعنای دیگر در فرهنگ آمریکائی یک ادعا زمانی می‌تواند معتبر باشد تا با اتکای بر بداهت و واقعیت مستمع را بابت هجو بودن نخنداند. متهم کردن ایران به حمله به نفت کش‌ ژاپنی در دریای عمان آن هم در موقعیتی که پایوران ایران میزبان نخست وزیر ژاپن بودند، از جمله دواعی است که مطابق فرهنگ آمریکائی نمی‌تواند آزمون خنده را پاس کند. ماجرای کشتی «کارین ای» در ژانویه ۲۰۰۲ همچنین فانتزی ترور شاهپور بختیار در آگوست ۹۱ دو نمونه مشابه از این موارد است که مانند ماجراجوئی اخیر در دریای عمان موید ستاپ بودن بمنظور در تنگنا قرار دادن ایران بود. در ماجرای کشتی «کارین ای» اسرائیل با توقیف کشتی مزبور در مدیترانه، محیرالعقولانه کشف محموله‌های اسلحه از جانب ایران برای مبارزان فلسطینی را ادعا کرد و در موقعیتی که ایران در شهر بُن در کنار غربی‌ها مشغول رایزنی برای کمک به تثبیت موقعیت در افغانستان بود، تل‌ اویو از این طریق توانست واریته‌ای علیه ایران راه اندازی کند تا دو هفته بعد جورج بوش نیز پاس طلائی رژیم صهیونیستی را بخوبی در زمین ایران اسپک کند و ایران را در «محور شرارت» قرار دهد! سناریوی مضحکی که بسرعت معلوم شد با مشارکت صدام و اسرائیل طراحی و رژیم بعث از طریق دپوی اسلحه‌های غنیمتی ایران در دوران جنگ بر روی کشتی «کارین ای» این مضحکه را پرده‌داری کرده بود. ترور بختیار نیز مضحکه دیگری است که در موقعیتی که ایران خود را آماده میزبانی از «فرانسوا میتران» رئیس جمهور وقت فرانسه در تهران می‌کرد توسط اغیار طراحی ـ عملیاتی شد و بختیاری که در آن مقطع فاقد کمترین ارزش یا خطری برای ایران بود ناگهان در پاریس ترور شد و بدینوسیله با قرار گرفتن انگشت اشاره اتهام به ایران «میتران» سفر خود به ایران را که برای تهران بسیار حائز اهمیت بود، کنسل کرد. در واریته حمله به نفتکش ژاپنی نیز هر چند ترامپ کوشید ادای سلف خود را (جورج بوش پسر) درآورد و ایران را مرعوب اُشتُلم خود کند اما پاسخ محکم آیت الله خامنه‌ای به ترامپ در ملاقات با «شینزو آبه» تا آن اندازه برای ترامپ غافلگیر کننده بود تا بتواند تمرکز وی را بر هم بزند و وقتی در واکنش به پاسخ رهبر ایران برخلاف ادعاهای قبلش مبتلا به هذیان شد و گفت: ایرانی‌ها آماده مذاکره نیستند و ما هم آماده مذاکره نیستیم «!» چنین واکنشی اثبات کرد که ترامپ قابلیت مدیریت شوندگی دارد و رهبر ایران بخوبی توانست وی را مدیریت کند. بدین منوال تَلَوُّن ترامپ دالی است بر این مدلول که از این هُلشتاین افسارگریخته نمی‌توان ترسید. ترامپ برخلاف سلف‌اش (جورج بوش پسر) که تا بُن دندان فردی ایدئولوژیک بود نه مرد جنگ است و نه مرد سیاست و تنها مرد تجارت است و بقاعده سنت تجارت موظف به ترسوئی بمنظور حفظ سود و سرمایه و تجارت‌ است. مضحک اعرابی‌اند که در حاشیه خلیج فارس و در طمع نوشیدن شیر این «گاو» پستان‌هایش را با ولع بلعیده‌اند غافل از آنکه این گاو «نر» است!