۱ آذر ۱۴۰۳
۳ آذر ۱۴۰۳
•
آخرین دستنوشتهی شهید سیدهاشم صفیالدین، ساعاتی قبل از شهادت، خطاب به وجود مقدس حضرت مهدی [روحیلهالفدا]:
«از زندگانیام، جز اندکی باقی نمانده، آیا میپسندی بدونِ اینکه تو را دیده باشم از این دنیا بروم؟ اگر از اهلِ رستگاری باشم به اجدادت چه بگویم اگر حالِ تو را بپرسند..؟ و اگر از اهلِ خواری باشم چه چیزی برایم سود دارد، اگر از دیدار تو محروم شوم..؟ حاشا، که از کَرَم تو دور است بندهای مقصر را که از اعمالش کوتاهی کرده است از خود دور کنی.. آیا تو همان رحمتِ وسیعی نیستی که عاشقان را در بر میگیرد..؟ همانگونه که در مورد نیاکانت برایمان گفتهاند..؟ آیا میپسندی به غیر از پناهگاهِ تو، به جایی دیگر پناه برم..؟ آیا میپسندی که نااُمید شوم..؟ و به نورِ تو و بلندای مقامت نرسم..؟»
@daroniyat
۳ آذر ۱۴۰۳
۷ آذر ۱۴۰۳
۷ آذر ۱۴۰۳
۷ آذر ۱۴۰۳
•
_مامان.
+هوم
_برات قصه بگم؟
+آره
_قصهی گرگ رو بگم یا سگ؟ فقط همین دوتا رو بلدم.
+قصهی گرگ رو بگو.
_یکی بود یکی نبود. یه زرافه بود که اسمش دایناسور بود...!
#قصهگویی_به_سبک_نوین
@daroniyat
۷ آذر ۱۴۰۳
۹ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از «پاراگراف»
•
هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ.
[قرآن / سورهٔ مبارکهٔ فتح]
@paragerafat
۹ آذر ۱۴۰۳
۱۲ آذر ۱۴۰۳
•
این عجیب نیست که ما همیشه قربانیِ همان سایههایی میشویم که روزی در برابرشان، طغیان کردهایم.
|فئودور داستایفسکی|
@daroniyat
۱۲ آذر ۱۴۰۳