eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌺💐🌺🕊🌹 روز را باید به تو تبریک گفت تو که عشق، صفا، صمیمیتی جهاد و پای کار ولایت بودنی واقعی مبارزه و مقاومتی همه خوبی هایی شادی روح و ، بالاَخص 🌹 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 از معبر حرفهایش درهای را باز میکند بہ روی کہ در ملکوتِ او آمادهٔ گرفتن هـستند سلام بر کہ راههای را به نشان دادند شادی روح و ، بالاَخص 🌹 @dashtejonoon1🌴🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌺💐🍀💐🌺🌼 شغل شما بچه ها و کودک هاست ، از به 💐 @dashtejonoon1🌼🌺
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🌼🌺🍀🌺🌼💐 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌸 بسیجی محمد صالحی (غلامحسین) 🌸 بسیجی سیف اله قاسمی (حسن) 🌸 بسیجی عشقعلی احمدی (حسن) 🌸 بسیجی محمدعلی سلیمی (حسن) 🌸 سرباز علیرضا کارشناس (ابوالقاسم) 🌸 سرباز حسن لطفی (عباس) 🌸 سرباز علی اصغر محمدی (حیدرقلی) 🌸 سرباز حسن شهسواری (حسین) 🌸 جهادگر اکبر محمدی (اسداله) 🌸 جهادگر محمد جواد نجفیان (محمدعلی) 💐 @dashtejonoon1🌺🌼
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌷 سردار احمد حجتی (مرتضی) ـ ۳۰ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی حسینعلی پورمحمدی (عباس) ـ ۲۳ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی علیرضا سلمانزاده (احمد) ـ ۱۹ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی ابراهیم حبیب الهی (محمد) ـ ۲۵ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی مهدی حجتی (محمدعلی) ـ ۱۸ ساله - همت آباد 🌷 بسیجی حجت سلمانی زاده (جعفر) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی ناصر شیاسی (علی) ـ ۲۲ ساله - رضوانشهر 🌷 بسیجی اصغر عاطفی (علی محمد) ـ ۲۲ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی عباس کریمزاده (حسین) ـ ۲۲ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی عباس ناصحی (محمود) ـ ۲۹ ساله - نجف آباد 🌹 سرباز علی صالحی (اکبر) ـ ۲۱ ساله - یزدانشهر 🌹 سرباز سید مجتبی آیتی (سید مصطفی) ـ ۲۰ ساله - نجف آباد 🌹 سرباز عباسعلی پورقوریان (غلامرضا) ـ ۲۱ ساله - نجف آباد 🌹 سرباز محمدعلی صادقی پور (لطفعلی) ـ ۱۶ ساله - نجف آباد 🌹 جهادگر عبدالمهدی حاجی نصرالهی (عباسعلی) ـ ۲۸ ساله - صالح آباد 🌹 جهادگر عبدالحسین رجایی (یداله) ـ ۳۷ ساله - نجف آباد 🌹 جهادگر ابراهیم رجبیان (غلامحسین) ـ ۳۴ ساله - نجف آباد 🌹 جهادگر احمد معین (محمدکاظم) ـ ۲۷ ساله - نجف آباد 🌹 کارگر فتح اله ساریان (محمدعلی) ـ ۲۴ ساله - نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🕊🥀
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊 #شهیده_رقیه_رضایی #قسمت_اول رقیه در دبیرستان از شاگردان ممتاز بود.او در دوران تحصیل بسیار
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊 دو سال و چند ماه قبل از شهادت با همسرش آشنا شد. اقوام با شناختی که از رقیه داشتند، او را به همسرش معرفی کرده بودند.آن زمان رقیه در حزب جمهوری فعالیت داشت و یکی از کانون های حزب را اداره می کرد. وقتی با هم آشنا شدند، همسر رقیه او را بسیار نزدیک به افکار و روحیه خودش یافت. همسرش می گوید«آن زمان من در سیستان و بلوچستان فعالیت می کردم. مثل رقیه در حزب جمهوری بودم ووقتی به ایشان گفتم من در سیستان کار می کنم و باید به آنجا بروم، بدون هیچ قید و شرطی پذیرفت. گفت تبعیت از همسر بر من واجب است» با شروع بیماری مادرش،کردستان را ترک کرد و به قزوین بازگشت. همسرش می گوید«خانواده ایشان مذهبی و سنتی بوندن. پدرشان تجارت چوب می کرد و مادرش خانه دار بود. یک خواهر بزرگ تر از خودش داشت. او تنها دختر توی خانه بود.رقیه در استعداد و نبوغ و ایمان زبانزد فامیل بود» مهریه رقیه یک سفر حج بود وچهارده سکه طلا، ازدواج با من بخاطر رضای خود بود نه برای مادیات یا هر چیز دیگر.در همسر داری اش طوری رفتار می کرد که همه اش رضایت خدا را مد نظر داشت. سر سوزنی از تکالیفش را چه نسبت به من و چه در رفتار با دیگران کم یا زیاد نمی کرد. خودش را فانی در خدا می دید. هر وقت می خواست کاری انجام بدهد، با خودش می اندیشید که آیا این کار رضایت خدا را در پیش دارد؟ بعد هم جوابش را به سرعت پیدا می کرد. 🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊