eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
999 ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌺🌸💐🌸🌺🍀 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 💐 پاسدار غلامعلی حبیب الهی 🌸 (حسینعلی) 🌼 بسیجی نوراله اکبری 💐 (یداله) 💐 بسیجی علیرضا عینی 🌸 (اسحاق) 🌼 جهادگر ناصر جلالی 💐 (مصطفی) 💐 @dashtejonoon1💐🌸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 طلوعی دوباره است ... که تو را میخواند و در رگهای جاریست می گوید برو و میخواند بیا ... آنگاه در آغوش و "الله" جای میگیری سلام برشما که خدا شد و شما را کرد با ما را هم کنید 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #منصور_قشقائی #قسمت_دهم آن روز اتفاقی افتاد؛ در تپه چال
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 یک گروهبان به نام ملت داشتیم که اسلحه دار بود. گفتم: ملت بیا با من برویم. سوار تویوتا شدیم و به دره سانواپا، که یکی از دره‌های خطرناک و سخت منطقه بود، رفتیم. قدم به قدم این دره پر از خطر و پیچ بود. سانواپا به پیچ مرگ یا دره مرگ معروف بود. یک ارتفاعی به نام کله‌قندی که مشرف به دره بود. وقتی ماشین رد می‌شد گلوله می‌انداختند و می‌زدند. بالاخره به سنگر رسیدیم. هنوز پوتین را در نیاورده بودیم که سرباز همراهم گفت: چه چیزی می‌خورید؟ گفتم: چای خوب است. گفت: نه. شربت خاکشیر درست کنیم و بخوریم. هنوز داشت شربت درست می‌کرد که دیدم آتش تهیه شروع شد. درواقع سنگین‌ ترین آتش تهیه‌ای که در طول جنگ دیدم، همان آتش بود. دشمن وجب به وجب را می‌زد و جایی نبود که گلوله نخورد. یک دفعه دسته یک و دو و سه اعلام کردند که عراقی‌ها وارد کانال‌های ما شده‌اند. تپه ما را به طور کامل گرفته بودند. 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹