فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼یک اقیانوس عشق
🍃یک دریا مهربانی
🌼یک آسمان آرامش
🍃یک دنیا شور و شعف
🌼یک روز عالی
🍃هزاران لبخند زیبا
🌼را برای تک تکتون آرزومندم
🍃روزتون زیبا و در پناه خداوند
🌼 روز بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عزادارى حيوانات
در كتاب دارالسلام مرحوم عراقى و كلمه طيبه مرحوم نورى و داستانهاى شگفت و كتابهاى ديگر كه مطالعه كرده ام همه از عالم جليل وكامل نبيل صاحب كرامات باهره و مقامات ظاهره آخوند ملازين العابدين سلماسى اعلى اللّه مقامه نقل كرده اند و مكررا از موثقين نقل شده و آثار حزن از حيوانات در عاشوراى آقا ابا عبداللّه الحسين ع بارها به چشم مشاهده شده چنانچه در جلد يك همين كتاب نوشته شده ، خلاصه اين عالم بزرگوار كه اهل مكاشفه مى باشد و بارها خدمت امام زمان عجل اللّه تعالى فرجه الشريف رسيده فرموده وقتى كه از سفر زيارت حضرت رضا ع بر مى گشتم عبور و گذر ما به كوه الوند افتاد كه در نزديكى همدان واقع شده است جهت استراحت در آنجا فرود آمديم ، موسم بهار هم بود، همراهان و رفقا و دوستان مشغول خيمه زدن شدند، من هم نظر به دامنه كوه مى كردم و منظره دل فريب آنجا را مشاهده مى كردم كه ناگهان چشمم به يك چيز سفيدى افتاد چون تاءمل كردم پير مردى محاسن سفيد را ديدم كه عمامه كوچكى بر سر داشت و بر سكوئى نشسته كه قريب به چهار صد زرع ارتفاع داشت و بر دور آن سنگهاى بزرگ چيده كه به جز سر چيزى از او نمايان نبود، نزديك رفته و سلام كردم ، مهربانى نمود پس با من انس گرفت و كم كم با او هم صحبت شدم فهميدم كه به خاطر گناه و معصيت از شهر به ديار و اهل و عيال وخويشان و مردم دور شده و براى عبادت بيشتر به كوه و دشت آمده و هيجده سال است كه در اينجا سكونت دارد و رساله هاى عمليه علما را هم با خود داشت و از جمله تعريفهاى عجيبيه اى كه برايم نقل كرد اين بود.
گفت : اولين روزى كه من به اينجا آمدم ماه رجب بود و من هم اينجا را خلوت ديدم گفتم براى عبادت عاليست و شروع به تهذيب نفس كردم ، پنج ماه واندى گذشت ، شبى مشغول نماز مغرب بودم كه ناگهان صدا و ولوله عظيم و عجيبى شنيدم ، از ترس نمازم را سريع خواندم ، يك نگاهى به اين دشت و بيابان كردم ، ديدم بيابان پر از حيوانات عجيب و غريب است و تا مرا ديدند به طرف من آمدند اضطراب و خوف و ترسم زياد شد و از آن اجتماع تعجب كردم ، چون ديدم در آنها حيوانات مختلفه و متضاده اند مثل شير و آهو و گاو كوهى و پلنگ و گرگ باهم مختلطند و به صداهاى غريبى صيحه مى زنند پس در اين محل دور من جمع شدند و سرهاى خود را به سوى من بلند نموده و فرياد مى زنند، با خود گفتم دور هم جمع شدن اين وحوش و درندگان كه با هم دشمنند براى دريدن من نيست زيرا اگر براى من بود همديگر را مى دريدند، پس بايد براى امر بزرگى باشد بايد يك حادثه عجيبى در دنيا رخ داده باشد. خوب كه فكر كردم فهميدم امشب شب عاشوراى آقا ابا عبداللّه الحسين علیهالسلام مى باشد و اين فريادها و سرو صداها و فغان و اجتماع ونوحه گرى و گريه و ناله براى مصيبت حضرت سيد الشهداءع است ، وقتى مطمئن شدم عمامه را از سر برداشتم و بر سر خودم زدم و خود را از اين مكان انداختم و مى گفتم : حسين ، حسين ، شهيد كربلا حسين و امثال اين كلمات ، پس حيوانات در وسط خود جائى برايم خالى كردند و دورم حلقه زدند. بعضى از حيوانات سر به زمين مى زدند و بعضى خود را در خاك مى انداختند و همين طور تا طلوع فجر عزادارى مى كرديم پس آنها كه وحشى تر از همه بودند رفتند و به همين ترتيب يك يك حيوانات رفتند و متفرق شدند و از آن سال تا به حال كه مدت هيجده سال است اين عادت ايشانست و هر وقت من فراموش مى كنم يا بر من مشتبه مى شود آنها با جمع شدنشان به من توجه مى دهند.
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
🌹ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻩ 🕊🌼
ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ…🕊🌼
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ…
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ…🕊🌼
ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻧﻤﻲ ﭼﺮﺧﺪ! 🕊🌼
ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ
ﺧﻄﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻲ ﺩﻭﺩ ﻭ …
ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﺩ .🕊🌼
ﺍﻳﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮﻩ، ﺍﻳﺪﻩ🕊🌼 ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻱ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﻲ ﺍﺳﺖ!
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻣﻴﮑﻨﺪ🕊🌼
ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲگردد...🕊🌼
#شاملو
🕊🌼🕊🌼🕊🌼🕊🌼🕊🌼
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سى سال عمر
مرحوم آقا ميرزا محمود رضوان اللّه تعالى عليه فرمود مرحوم آقا شيخ محمد حسين قمشه اى كه از فضلاء و تلاميذ و شاگردان مرحوم آقاسيد مرتضى كشميرى بود و بنام از گور گريخته مشهور بود و سبب اين شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنيدم آن بود كه : ايشان در سن هيجده سالگى در قمشه مبتلا به مرض حصبه مى شود روزبروز مرضش سخت تر مى گردد و اتفاقا فصل انگور بوده و انگور زيادى در همان اطاقى كه مريض بوده است مى گذارند، ايشان بدون اطلاع كسى پنهانى مقدار قابل توجهى از آن انگورها را تناول مى كند پس مرضش شديدتر مى شود تا اينكه مى ميرد. وقتى حاضرين صحنه را مى بينند در آن حال گريان مى شوند. در اين لحظه مادرش وارد مى شود و مشاهده مى كند فرزندش مرده مى گويد: كسى حق ندارد دست به جنازه فرزندم بزند تا من برگردم .
مادر فورا قرآن مجيد را بر داشته و به پشت بام مى رود و در آنجا شروع به تضرّع به حضرت پروردگار و قرآن و على الخصوص حضرت اباعبداللّه الحسين علیه السلام مى كند و وجود مقدس حضرت را شفيع قرار مى دهد مى گويد: اى حسين جان تا فرزندم را بمن برنگردانى دست از توبرنمى دارم . چند دقيقه از اين تضرع ها و دعاها نگذشته بود كه جان به كالبد آقا شيخ محمد حسين بر مى گردد و با طراف خود نظر مى كند، چون مادرش را نمى بيند ميگويد به والده بگوئيد بيايد كه خداوند مرا به حضرت اباعبداللّه ع بخشيد.
حاضرين مادر شيخ محمد حسين را باخبر كردند و آنگاه شيخ محمد حسين نحوه بازگشت خويش را مجددا به اين دنيا چنين نقل مى كند.
چون مرگ من رسيد دو نفر نورانى سفيد پوش نزدم حاضر شدند و گفتند چه باكى دارى گفتم تمام اعضايم درد مى كند در اين هنگام يكى از آنها دست برپايم كشيد پايم راحت شد و هرچه دست را به سمت بالا مى آورد درد بدنم راحت مى شد، يكدفعه ديدم تمام اهل خانه گريانند هرچه خواستم به آنها بفهمانم كه من راحت شدم نتوانستم تا بالاخره آن دو نفر مرا به بالا حركت دادند و از اين حركت بسيار خوشحال بودم و در بين راه بزرگى نورانى جلوى من حاضر شد و به آن دو نفر فرمود: ماسى سال عمر به اين شخص عطاء كرديم واين عطاء عمر در اثر توسل مادرش بما بود شما او را برگردانيد و اين دو نفر به سرعت مرابرگرداندند و ناگهان چشم خود را باز كردم و اطرافيان را گريان ديدم و آنگاه به مادر خود گفتم اى مادر توسل شما به ابى عبداللّه الحسين ع پذيرفته شد و مرا سى سال عمر دادند آيت اللّه شهيد دستغيب در پايان اضافه فرموده كه اغلب آقايان نجف كه اين داستان را از خود آقا شيخ محمد حسين شنيده بودند منتظر مرگ او در راءس سى سال بودند و اين حادثه در همان راءس سى سال در نجف اشرف اتفاق افتاد و ايشان مرحوم گرديد.
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
°●💚🌿●°
محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم ، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت
محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود.
شهید_حسین_عطری🌷🕊
✾📚 @Dastan 📚✾
07.pdf
1.63M
♦️عاشورا پیامد تغییر ارزشها
⬅️چرا 50 سال بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واقعه عاشورا اتفاق افتاد⁉️
🖊حجت الاسلام والمسلمین مریجی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حسينيّه ها
حضرت آية اللّه سيد حسن ابطحى كه خدا انشاء اللّه اين وجود پاك را حفظ فرمايد در كتاب ملاقات با امام زمان فرموده يكى از تجار اصفهان كه مورد وثوق من و جمعى از علماء بود نقل مى كرد: من در منزل ، اتاقى بزرگ را به عنوان حسينيّه اختصاص داده ام و اكثرا در آنجا روضه خوانى و ذكر مصائب آقا سيّد الشّهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام را برقرار مى كنيم .
شبى در خواب ديدم كه من از منزل خارج شده ام و به طرف بازار مى روم ولى جمعى از علماء اصفهان به طرف منزل ما مى آيند. وقتى به من رسيدند گفتند: فلانى كجا مى روى ؟ مگر نمى دانى منزلت روضه است . گفتم : نه منزل ما روضه نيست . گفتند چرا منزلت روضه است و ما هم به آنجا مى رويم و حضرت بقيّة اللّه عجل اللّه تعالى فرجه الشريف هم آنجا تشريف دارند، من فورا با عجله خواستم به طرف منزل بروم آنها به من گفتند: با ادب وارد منزل شو، من مؤ دّبانه وارد شدم ، ديدم جمعى از علماء در حسينيه نشسته و در صدر مجلس هم حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف نشسته اند، وقتى به قيافه آن حضرت دقيق شدم ديدم ، مثل آنكه ايشان را در جائى ديده ام . لذا از آن حضرت سئوال كردم كه آقا من شما را كجا ديده ام فرمود: همين امسال در مكه در آن نيمه شب در مسجد الحرام ، وقتى آمدى نزد من و لباسهايت را نزد من گذاشتى و من به تو گفتم مفاتيح را زير لباسهايت بگذار.
تاجر اصفهانى مى گفت همينطور بود يك شب در مكه خواب از سرم پريده بود با خود گفتم . چه بهتر كه به مسجد الحرام مشرف شوم و در آنجا بيتوته كنم و مشغول عبادت بشوم ، لذا وارد مسجد الحرام شدم به اطراف نگاه مى كردم كه كسى را پيدا كنم لباسهايم را نزد او بگذارم وبروم وضو بگيرم ، ديدم آقائى در گوشه اى نشسته اند، خدمتش مشرف شدم و لباسهايم را نزد او گذاشتم مى خواستم مفاتيح را روى لباسهايم بگذارم فرمود مفاتيح را زير لباسهايت بگذار و من طبق دستور ايشان عمل كردم ومفاتيح را زير لباسهايم گذاشتم و رفتم و وضو گرفتم و برگشتم و تا صبح در خدمتش و در كنارش مشغول عبادت بودم ولى در تمام اين مدت حتى احتمال هم ندادم كه ايشان امام عصر روحى و ارواح العالمين له الفدا باشد به هر حال در خواب از آقا سئوال كردم فرج شما كى خواهد بود؟ فرمود نزديك است به شيعيان ما بگوئيد دعاى ندبه را روزهاى جمعه بخوانند.
اين ملاقات به ما چند چيز را مى گويد:
1 آن حضرت در هر جاكه روضه خوانى و ذكر مصائب حضرت سيد الشهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام باشد و در هر مكان كه بنام جدش امام حسين ع باشد حضرت ولى عصر در آنجا حاضر و ناظر و عزادار و به عزاداران جدش احترام و ملاطفت دارد . و خيلى دوست دارد در حسينيّه ها و در هر جا كه بنام جدش حضرت ابا عبداللّه الحسين علیه السلام دوستان و شيعيان آن حضرت دورهم جمع شوند و براى آقا اشك ريخته شود.
2 آن حضرت دوست دارد كه دوستانش لااقل روزهاى جمعه گِرد يكديگر بنشينند، و زانوى غم در بغل بگيرند و اشك از ديدگان بريزند و همه باهم بگويند اين بقية اللّه ... بگويند اين الطالب بدم المقتول بكربلا...
3 در همه عزادارى ها نظر دارند و با عزاداران ، عزادارى مى كنند و اهميت زياد مى گذارند و اين قضيه را جهت اين عرض كردم كه بگويم آقا امام زمان هم خود براى جدش عزادار است و ناظر بر عزادارى شيعيان خود مى باشد و ما هم بايد حتى الامكان تا مى توانيم در اين گونه مجالس شركت كنيم تا انشاء اللّه باعث خشنودى قلب آن سرور گردد.
📚ملاقات با امام زمان : ج 1، ص 65.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا...
به مَذهبی ها بفهمان که
مذهب اگر پیش از مَرگ به کار نیاید
َپس از مَرگ به هیچ کار نَخواهد آمد.!
خدایا.!!م
صدایِ افکارِ بعضی از آدمهایت
را خاموش کُن،تا صِدایِ تو را هم بشنوند!
آن قَدر غَرق دَر قِضاوَت هَستند
که فَراموش کَرده اَند
قاضی تویی.!
"دکتر شریعتی"
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مواظبت بر زيارت عاشورا
حضرت صادق علیه السلام به صفوان مى فرمايد: اين زيارت و دعا را بخوان و از آن مواظبت كن بدرستى كه من چند چيز را براى خواننده آن تضمين مى كنم :
1 زيارتش قبول .
2 سعى و كوشش مشكور باشد.
3 حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ بر آورده شود و نا اميد از درگاه خدا بر نگردد. اى صفوان اين زيارت را به اين ضمان از پدرم يافتم و پدرم از پدرش على بن الحسين ع و او از امام حسين علیه السلام و ايشان از برادرش امام حسن ع و ايشان از پدرش اميرالمؤ منين على علیه السلام و آن حضرت از رسول خدا صل الله علیه وآله و سلم و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از خداى متعال ، هركدام اين زيارت را به اين ضمان يعنى ضامن شدن در برآمدن و استجابت حاجات تضمين كرده و از خداوند متعال نقل فرمودند و خداوند عزّوجل قسم خورده به ذات اقدس خود كه هركس زيارت كند حسين علیه السلام را به اين زيارت از نزديك يا دور دعا كند به اين دعا، زيارت و
دعاى او را قبول مى كنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم ، و عطا كنم .
پس از درگاه من با نااميدى و زيان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش ، و رسيدن به بهشت و آزادى از دوزخ خرسند و خوشحال مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند بپذيرم .
حضرت صادق علیه السلام فرمود: اى صفوان هرگاه براى تو بسوى خداى عزّوجل حاجتى روى داد، يعنى اگر از خدا حاجتى خواستى پس بوسيله اين زيارت به سوى آن حضرت توجه كن از هر جا ومكانى كه بوده باشى و بخوان اين دعا را و حاجتت را از پروردگار خود بخواه كه بر آورده باشد و خداوند و عده خود را خلاف نخواهد كرد.
آرى هركس حاجت و مهمّ بزرگى داشته باشد حوائج و خواسته هايش با چهل روز خواندن زيارت عاشورا خواهد گرفت و تجربه گواه عارف و عامى است و حكايات در كتابها زياد نقل شده و خود و دوستان ديده و شنيده ايم ونمونه هايى هم كه در اين كتاب نوشته شده اين تجارب را نشان مى دهد.
عظمت زيارت عاشورا و آثار بركات آن سبب شده كه علماء و بزرگان دين اين زيارت را ورد وذكر دائمى خود قرار داده و در كارها و مشكلات به آن متوسل شوند.
وقايع و رؤ ياهاى صادقه كه حكم مكاشفه حقه را دارند، خصايص عظيمه و منافع جليله اين زيارت را ثابت كرده آنقدر زياد است كه جمع آورى آنها بطور كامل كارى بسيار مشكل است لكن براى آگاهى دوستان و علاقه مندان به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام توصيه مى شود به نمونه هائى از آن به كتاب شريف زيارت عاشورا و آثار شگفت دانشمند معظم عالم بزرگوار سيد جليل القدر جناب حاج آقاى سيد على موحد ابطحى اصفهانى مراجعه فرمائيد.
📚 بحار الانوار: ج 98/300.
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
♦️حیوانات با اینکه مقامشان از انسان پستتر است، به جهنم نمیروند؛
⚠️ ولی انسان با این عظمت به جهنم میرود، بلکه محکوم به خلود در نار میگردد،
☘️ با اینکه میتواند با یک گام برداشتن به مَلَک برسد، و به بهشت و خلود در بهشت دست یابد!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۹۹
#آیت_الله_بهجت_ره
✾📚 @Dastan 📚✾
فکرهای خوب کن
حرفهای خوب بزن
به بقیه خوبی کن
همه چیز به خودت برمیگرده
✾📚 @Dastan 📚✾
#سلام_امام_زمانم♥️
✨سلام ای بهترین مخلوق!
سلام ای شکافندهی شب!
سلام ای منجی بشریّت!
سلام ای قیام کنندهی به حق!
ای محبوب! ای نور مبین!
جهان انتظار شما را میکِشد!
چشممان را به دیدهی وصال روشن کنید!
ای روشنتر از هر روشنایی …✨
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
✾📚 @Dastan 📚✾
▪️امام صادق علیهالسلام فرمود:
🔸میدانید فضیلت زائر کربلا چیست و پیش ما اهلبیت چه خیر بزرگی دارد؟
گفتند: نه.
فرمود:
فضیلتش این است که فرشتههای آسمان به زائر کربلا افتخار میکنند،
اما آنچه پیش ما اهلبیت دارد این است که ما هر صبح و شام بر او رحمت میفرستیم (و به او لطف و محبت داریم).
🔹فَقَالَ هَلْ تَدْرِي مَا فَضْلُ مَنْ أَتَاهُ وَ مَا لَهُ عِنْدَنَا مِنْ جَزِيلِ الْخَيْرِ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ أَمَّا الْفَضْلُ فَيُبَاهِيهِ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ أَمَّا مَا لَهُ عِنْدَنَا فَالتَّرَحُّمُ عَلَيْهِ كُلَّ صَبَاحٍ وَ مَسَاء.
📚 کامل الزیارات، ص۳۲۵.
👈🏻 امام زمان علیهالسلام هر صبح و شام دعاگوی زائران کربلاست،
شایسته است زائران کربلا هم مدام دعاگوی مولای خود باشند.
#زیارت
#اربعین_مهدوی
#امام_حسین_علیه_السلام
#زیارت_کربلا_به_نیت_فرج
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆توقيع امام زمان علیه السلام
يكى از شيعيان به حضرت حجة بن الحسن عجل اللّه تعالى فرجه الشريف در زمان غيبت صغرى توسط نائب خاص حضرت مى نويسد: آقا جايز است ، تربت آقا حسين علیه السلام را باميّت در قبر بگذاريم يا با تربت حسين روى كفن بنوسيم ؟
در توقيع مبارك حضرت صاحب الامر والعصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف نيز اذن داده شده است و وجود مقدسش در پاسخ چنين مرقوم فرموده بودند هر دو جايز و كار پسنديده است البته بايد رعايت احترام تربت بشود. مُهر يا تربت مقابل يا زير صورت ميت باشد تاشايد به بركت خاك قبر حضرت حسين علیه السلام قبرميّت محل امن باشد و او از هربلا و آفت و عذابى در امان بماند. از اين مرقوم شريفه چنين استنباط مى شود اگر ميت در خود خاك كربلا دفن شود چه بهتر است .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
حواست باشه
چیزهایی که میریزی تو دل و مغزت
و جمعش میکنی یک روزی
شروع به وزن گیری میکنه...
✾📚 @Dastan 📚✾
.: شهید عباس بابایی :.
«در دوران تحصیل برای كمك به بابای پیر مدرسه كه كمر و پاهایش درد می كند نیمه های شب ـ قبل از اذان صبح ـ به مدرسه می رود و كلاس ها و حیاط را تمیز می كند و به خانه برمی گردد. مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش در تردید می مانند كه جن ها به كمك آنها می آیند! و در نیمه شبی « عباس» را می بینند كه جارو در دست مشغول تمیز كردن حیاط است.»
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ شهادت "اويس قرنی" صحابی امام علی(ع) در جنگ صفين (37 ق)
🔻 اویس بن عامر تمیمی، از پارسایان نامدار صدر اسلام، ملقب به سیّد التابعین و از اصحاب امام علی ع بود. وی در "قَرَن" از نواحی یمن متولد شد. زمانی که خبر رسالت پیامبر اکرم ص به او رسید، ایمان آورد.
▫️ وی، یک بار برای دیدن پیامبر ص به مدینه آمد، اما چون مادرش اجازه توقف بیش از نیم روز در مدینه را به وی نداده بود، برای حفظ حرمت کلام مادرش، بدون این که موفق به زیارت پیامبر اکرم ص شود، به یمن بازگشت.
🔸 وی که از علاقمندان امام علی ع بود، سرانجام در جنگ صفین به یاری ایشان شتافت و در نبردی سخت با سپاهیان معاویه بن ابی سفیان، به شهادت رسید.
#تقویم_تاریخ
#18صفر
#اویس_قرنی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔸اهانت به عزاداران
در روز عاشورا مردم از اطراف و اكناف شهر و روستاها به حسينيّه ها هجوم آورده بودند كه اقامه عزادارى كنند و بعد از عزادارى سفره اى پهن مى كردند و اطعام مى دادند خوب چون جمعيت زياد بود در حسينيه هم جانبود مردم در كوچه گاهى براى نوبت گرفتن و تناول غذا مانع از عبور و مرور ماشين و خودروها مى شدند تا اينكه وارد كوچه شوند و گاهى از ازدحام عبور وسائل طول ميكشيد در اين اوقات ماشينى از راه مى رسد و شلوغى مانع رفتن او مى شود يكى از سرنشينان آن ماشين به تندى مى پرسد چه خبر است كه اين گذر آنقدر شلوغ است ؟
يكى ميگويد: مردم آمده اند از غذاى امام حسين ع تناول كنند. آن سرنشين كه زنى تهرانى بود گفت خاك برسرتان گُشنه گداها خجالت نمى كشيد؟ برويد گم شويد چه شلوغى كرده اند؟!
اين زن به ظاهر اشرافى باگستاخى و بى حيائى به خود اجازه ميدهد كه به مهمانان آقا ابى عبداللّه الحسين ع زخم زبان بزند تا به اين وسيله راه باز شود و برود، ولى فرداى آن روز كه روز يازدهم محرم بود ميگويد من در قسمت آخر آشپزخانه حسينيّه به نظافت و نظم اثاثها مشغول بودم تازه خورشيد ميخواست سوبزند كه احساس كردم كسى درب حسينيّه را مى زند من خيال كردم رفقاهستند درب را باز كردم زنى را ديدم كه چهره اى اشك آلود و پريشان التماس كنان كه اجازه دهيد داخل حسينيّه شوم ، گفتم چرا، گفت مرا راه دهيد براى شما ميگويم ، وقتى كه وارد شد انگشت خود را با آب دهان ترمى كرد و مى ماليد بر روى چهار چوب درب حسينيّه و ميخورد و مرتب مى گفت آقاجان حسين جان غلط كردم نفهميدم مرا ببخش و با اين كلمات در پيشگاه امام حسين ع عذر خواهى مى كرد و بعد، از كيف دستى خود دستمالى درآورد مقدارى از خاك درگاه را در آن ريخته آن را گره زده و در كيفش نهاد و بعد از من درخواست كرد كه اگر غذائى از ديروز باقى مانده به من بده ، من گفتم خير چيزى از غذاى ديروز نمانده بايد همان ديروز براى صرف غذا مى آمديد ديدم آن زن مقدارى به سر و صورت خود زد و اشك ريزان ، با صداى گره خورده گفت ديروز از تهران براى ديدار فاميلم به يزد آمدم ماشين ما از اين كوچه ميگذشت جمعيت فشرده بود گفتم براى چه اين مشكل بوجود آمده ؟ گفتند در حسينيّه نهار ميدهند، من هم از روى نادانى و غرور حرفهاى ناروايى زدم . ولى شب در عالم خواب ديدم كه هوا بيرحمانه گرم است و من از شدت تشنگى گلويم مى سوزد و چشمهايم فضا را تيره مى بيند و مى خواهم از جوار همين حسينيّه بگذرم در عالم رؤ يا ديدم درب حسينيه باز است و سيد بزرگوارى در كنار چهار چوب در ايستاده وهر كسى كه عازم حسينيّه است از اين آقا براتى و اجازه نامه اى ميگيرد و داخل مى شود و همچنين روبروى آن آقا بانوئى مجلل به همين كيفيت نوشته اى به زنان ميدهد تا وارد شوند من پيش رفتم به آن خانم گفتم نوشته اى هم به من بدهيد تا وارد شوم ايشان با حالى متاءثر فرمود شما به مهمانهاى ما اهانت كرده اى چطور انتظار دست خط ما را دارى ؟
من از شدت شرمندگى و عطش از خواب بيدار شدم و تا صبح خواب به چشمم راه نيافت و با خود فكر ميكردم كه در چه محلى به عزاداران جسارت كردم تا اينكه ماجراى روز گذشه در نظرم آمد، حالا اگر غذائى وجود دارد به من بدهيد.
گفتم : هيچ غذائى وجود ندارد ديدم رفت تكه هاى نان كه آلوده بود بدست گرفت و شست و خورد و در و ديوار حسينيّه را با گريه مى بوسيد بطورى كه مرا سخت منقلب و گريان ساخت و ميگفت اى خاندان عصمت و طهارت و اى عزيز زهرا مرا ببخش .
كرامات حسينيّه .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍ نکته ظریف اهل معرفت
🔹با اهل معرفتی افتوخیز داشتم که هیچگاه از او نشنیدم به کسی در زمان سختی بگوید:
خدا یاورتان باشد.
🔸همیشه میگفت:
خدا یاور همهمان باشد.
🔹در این دعای او ظرافت بسیار خاصی یافتم. اگر میگفت: «خدا یاورتان باشد»، نوعی نفس خود را به خدا شریک کرده بود که در دعای خویش، خود را از یاری خدا بینیاز دیده بود.
🔸پس دعای خود جمع میبست که مبادا نفسش، خودش را از یاری خدا بینیاز بیند.
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ شهادت مبارز انقلابی "سيدعلي اندرزگو"
▫️شهید سیدعلی اندرزگو در سال ۱۳۱۸ ش در تهران به دنیا آمد. مشکلات زندگی، او را از تحصیل بازداشت و مشغول کار شد، ولی در همان حال به علوم حوزوی روی آورد. در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد. و در قیام ۱۵ خرداد، وارد عرصه مبارزه با رژیم پهلوی شد.
🔸 پس از قیام 15 خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجه های سخت، لب به سخن نگشود تا آزاد گردید. از آن زمان، وارد شاخه نظامی هیئت مؤتلفه اسلامی شد و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی حسنعلی منصور، همکاری نمود.
🔻 از آن پس، رژیم به شدت در تعقیب او بود. برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نام های مستعار و قیافه های متفاوت آشکار می شد. این شهید، نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم داشت.
🔹ساواک پس از سال ها تعقیب، او را در یک مکان شناسایی و محاصره کرد. سرانجام، طی درگیری با ماموران ساواک، در دوم شهریور ۱۳۵۷ با زبان روزه به شهادت رسید. او قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه شد.
#تقویم_تاریخ
#2شهریور
#شهید_اندرزگو
✾📚 @Dastan 📚✾
.
🌸 مرحوم حجت الاسلام ؛ عارف واصل؛ شیخ
علی مقدادی فرزند آیت الله شیخ حسنعلی
اصفهانی نخودكى
🔹 یک سال به خاطر کارم در مشهد زندگی کردم. یک کار پیمانکاری برای بازسازی تعدادی دامپتراک ( کامیونهای سنگین معدنی) گرفته بودم. خانه ای که برای کارگرهام اجاره کرده بودم متعلق به نوه دختری آقای نخودکی بود.
🔸 ایشان تعریف می کرد که :
روزی ، دایی من یعنی آقای مقدادی در خیابان می رفت که چشمش به یک کالسکه می افتد. یک لحظه می بیند که زن زیبایی پوشیه صورتش را در داخل کالسکه برداشته است و ایشان چشمش به صورت آن زن می افتد.
☘ بعد که پیش پدرش می آید ، مرحوم نخودکی می پرسد : علی. دنبال چیزی می گشتی؟(یعنی چرا چشمات هرز می گشت) . از آن زمان به بعد ، ایشان مدام چشمانشان رو به زمین بود.
✾📚 @Dastan 📚✾
✅خواص عاشورایی:
یزید بن زیاد بن مُهاصِر کِندی
🔹 يزيد بن زياد بن مُهاصِر كِنْدى، تیرانداز دلاوری بود. هنگامى كه فرستاده ابن زياد، براى حُر پيام آورد كه بر امام ع سختگيرى كند، ضمن برخوردى تند به او گفت: "پروردگارت را نافرمانى كردى و براى خود، ننگ و آتش را كسب كردى".
🔻 وى روز عاشورا پس از وداع با امام ع به میدان رفت. پس از جنگی دلیرانه، اسبش به وسیله دشمن پی شد. او کنار امام زانو زد و دشمن را هدف تیر قرار داد. امام ع برای وی چنین دعا کرد: "خداوندا تیرش را به هدف بنشان و پاداش وی را بهشت قرار ده!".
▫️ پس از پرتاب صد تیری که به همراه داشت برخاست و گفت: جز پنج تیر خطا نرفت. سپس به دل سپاه دشمن زد و پس از نبردی جانانه به شهادت رسید.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#یزید_بن_زیاد
#بصیرت
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی خداوند بهتون
دلی آرام تنی سالم لبی خندان
و عاقبتی بخیر عطا کنه
آفتاب عمرتون همیشه درخشان
و عمرتون سبز و پایدار
و زندگیتون سرشار
ازعشـق
روزتون پر از بركت
صبحتون دلنشین
✾📚 @Dastan 📚✾