eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 همه در حال حاضر منتظر سواران آخرالزمان هستند... 🔹 سخنان عجیب و قابل تأمل دیمیتری مدودف: «اینها پیش‌بینی نیست. این چیزی است که در حال حاضر اتفاق افتاده است. می‌توان با این موضوع متفاوت برخورد کرد، اما می‌توانیم فرض کنیم که سواران آخرالزمان در حال حاضر در راه هستند و تمام امید فقط به خداوند خداوند متعال است.» 🔸 پیش از این هم چچنی‌های ارتش روسیه در مورد آخرالزمان و منجی بزرگ حضرت مهدی گفته بودند...‌ همه در حال حاضر منتظر سواران آخرالزمان هستند...‌ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Thursday - 16 June 2022 قمری: الخميس، 16 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️14 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️21 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️23 روز تا روز عرفه ▪️24 روز تا عید سعید قربان ▪️29 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️32روزتاعید غدیر ▪️44روزتامحرم ▪️94روز تا اربعین ⭕️ @dastan9 ❤️🦋
🔰حواسمان باشد چه چیزی را فدای چی دیگر می‌کنیم ✍️فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکه‌ای خورد. تاریک بود، فکر کرد طلاست! کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند. دید آن سکه ۲ ریالی است! بعد دید کاغذی که آتش زده، ۱۰۰۰ تومانی بوده! با خودش گفت: چی را برای چی آتش زدم! 🔹و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش می‌زنیم و خودمان هم خبر نداریم! بیشتر دقت کنیم که برای به دست آوردن چیزی، چه چیزی را داریم به آتش می‌کشیم! برای بدست آوردن دیگران خودمون رو فدا نکنیم😔 📣 ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
*گفتگوی دوتا خانم یکی محجبه یکیشون بی حجاب* 👇👇👇 *بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟* *گفت: آره ! خیلی دوسش دارم* *گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟* *گفت: آره!* *گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟* *گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله* *گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد* *گفت: چرا؟* *براش یه مثال زدم:* *گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟* *بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…* *دیدم حالتش عوض شده* *بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟* *گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه* *گفتم: پس حجابت….* *اشک تو چشاش جمع شده بود* *روسری اش رو کشید جلو* *با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره* *از فردا دیدم با چادر اومده* *گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!* *خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره* *می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.* *حالا اگه خوشت اومد بازنشر کن.....* *آجرکم الله یا صاحب الزمان* 🥀🥀‌ *تا جایی که میتونید ارسال کنید برا گروهایی ک هستین برا دوستان برا همه* *اجرتون با قرآن و صاحب الزمان*.\ ⭕️ @dastan9 ❤️🦋
پرهیز از غضب🔥 مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است. سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده و مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت. ناگاه اندرز پیامبر اکرم(ص) که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه ضرر و زیان مثل زخم و قتل...که از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید. بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند و آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید. 📜داستان های بحارالانوار، قم، دارالثقلین، ۱۳۷۷، ج ۳، ص۲۷۷ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
🍂اهل دلی چه زیبا می گفت: 🌱ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!! 🌱ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! 🌱ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! 🌱ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! 🌱ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...! 🌱ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!!! 🌱ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!! 🌱ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!! 🌱ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...! 🌱ﺭﺍﺳﺘﯽ ، عشق قدیمی ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...! ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ گریه هایش ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ...! 🌱ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...! 🌱ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!!! 🌱ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ✅ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...!!! ✅من می مانم و خدا..... با احساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو ترسانده اند.. چرا...؟‌ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
♦️‍ توسل دائمی به امام زمان علیه السلام♦️ سالک بایستی پیوسته در همه ی اوقات در باطنش حال توسلی به حضرت حجت خداوند وجود مبارک خاتم اوصیاء وامام عصر و زمان عجل الله فرجه داشته باشد و منتظر ظهور نور مبارک و دوران حکومت آ ن بزرگوار ارواح العالمین له الفدی باشد و در تعقیبات نمازهای پنجگانه مداومت داشته باشد به ذکر اللهم عرفنی نفسک...و قرائت سه سوره مبارکه توحیدبه نیابت از آ ن حضرت؛ و خواندن "دعای عهد"را در هر صبح ترک ننماید؛ وچون سالک خودش به تنهایی قابلیت توجه به حضرت قدوس تعالی را ندارد پس از درون تاریکی های گناه و غفلت با پریشانی و بی آبرویی بگوید: خداوندا همانا گناهانم مرا نزد تو بی آبرو کرده پس به وسیله ی آبروی خلیفه ات که در نزد تو روسفید و درخشان است به تو روی می آورم. رساله لقاء الله، میرز اجواد آقاملکی تبریزی 🦋❤️ @dastan9 🦋❤️
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Friday - 17 June 2022 قمری: الجمعة، 17 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️20 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️22 روز تا روز عرفه ▪️23 روز تا عید سعید قربان ▪️28 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️31روزتا عید غدیر ▪️43روز تا محرم ▪️93روزتااربعین ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
﷽ *📜 عیب بینی* 💠 امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند : ⭕ *بدترین* مردم کسی است که *عیب مردم* را دنبال کند 👈🏻 در حالی که *نابینای* عیوب خود است. 📚غررالحکم،ج۱،ح۶۷ ------------------------------ ✍🏻 تقریبا میشه گفت *اکثرا* اینجوری هستیم! خودمون *سرتاپا* عیب و نقصیم ولی مدام واسه دیگران *عیب تراشی* میکنیم! ‼️کاش جای این کار به دنبال *اصلاح عیوب خودمون* باشیم...! ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
می گفت: "پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته نشه... کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره..." یه بار توی جلسه فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد؛ یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد از خستگی خوابش برده بود دلمون نیومد بیدارش کنیم چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد، عذرخواهی کرد؛ گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام... 🦋❤️ @dastan9 ❤️🦋
✍️ 🔵توصیه امام زمان عجل الله تعالی فرجه جهت حاجت روایی با خاصیتی از سوره یس ◽️شخصی از بندگان خدا در شهر یزد گرفتاری سختی داشت خدمت حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه مشرف می شود ولی آن بزرگوار را نمی شناسد. حضرت به او فرموده بودند :سوره یس را بخوان چون به کلمه مبین که در شش مورد آمده رسیدی حاجت خود را نیت کن و پس از قرائت سوره نیز حاجت خود را درخواست کن تا خداوند دعای تو را مستجاب نماید. ◽️او گفت : چون در سوره یس نگاه کردم دیدم کلمه مبین در هفت مورد ذکر شده تعجب کردم. اما با تامل دقت کردم فهمیدم در شش مورد بدون الف و لام است ( مبین ) و در یک مورد همراه با آن می باشد ( المبین ) سپس گفت سوره را همان طوری که حضرت فرموده بود خواندم و خداوند نیز دعایم را مستجاب کرد. 📔صحیفه مهدیه بخش ششم صفحه ۵۸۷ ❤️🦋 @dastan9 🌺❤️
✨﷽✨ ✍ملامهرعلی خویی، عالم و سخن‌ور و خطیب توانایی بود. روزی به مغازه‌ی بقالی در بازار رفت و خواست مقداری گردو بخرد. قیمت گردو را پرسید.بقال پیمانه را داد و به ملا گفت: گردو‌ها را دستت بگیر و سبک سنگین کن و هر کدام وزنی نداشت (پوچ بود) جدا کن. ملا سوال کرد: چرا چنین لطفی در حق من می‌کنید؟ (گردوی سالم را به من و خراب را به دیگران می‌فروشی!!!) بقال گفت: شما عالم باسوادی هستید. من مطالب زیادی از شما یاد گرفته‌ام و به وجود شما افتخار می‌کنم و می‌خواهم جبران علم کنم. ملا آه سردی کشید و سری به تأسف تکان داد و پیمانه را به بقال داد و گفت: این همه من در منبر، از انصاف سخن گفتم؛ بهای علم من آن بود که مانند دیگران، گردو به پیمانه برای من می‌کشیدی نه این که اختیار انتخاب دهی و چنین پیشنهادی به من بدهی!!! احترام من را زمانی نگه داشته بودی که آن‌چه را در پای منبرم شنیده بودی استفاده و عمل می‌کردی؛ و مرا نیازی به جبران حق‌الزحمه علمم با مقداری گردوی پُرمغز نبود. وای بر حال من که بر پای منبر من چنین کسانی می‌نشینند. ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
1_1606958140.mp3
3.45M
🔊 🎵 «رتبه منتظران در کلام امام صادق» 🎙 حجت الاسلام ⭕️ معرفت بالایی است که آدم فرج رو برای چشم‌روشنی اهل بیت بخواهد نه فقط برای گشایش کارهایش.... 🦋❤️ @dastan9 ❤️🦋
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Saturday - 18 June 2022 قمری: السبت، 18 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️12 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️19 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️21 روز تا روز عرفه ▪️22 روز تا عید سعید قربان ▪️27 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️30روزتا عید غدیر ▪️42روز تا محرم ▪️92روز تا اربعین ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
🌼حکایت ✍ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺷﺖ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺰﻧﺪ، لحظه ای ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﺩﺵ ﺳﻨﮓ‌ﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎب ﻭ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ، ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﺪ؟ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ؟» ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻧﻪ، ﻣﺎ ﭼﯿﺰ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﻢ.» ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ: «ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻡ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﯽ‌ﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ.» درشت می ستاند و نرم باز می دهد، یعنی اگر شما هم سخن درشت و تلخ و تند از کسی شنیدید، به او نرم و نازک پاسخ دهید؛ مانند آسیاب. 📚 اسرارالتوحید، محمد بن منور ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ ✳ حب به مال و مقام تمام دین انسان را نابود می‌کند ✍آیت الله مجتبی تهرانی: در روایات داریم حب به مال و حب به مقام اگر در کسی نفوذ کنند، همه‌ی دین او را هلاک خواهند کرد؛ زودتر از این‌که دو گرگ، یک گله‌ی بی‌صاحب را بدرند! تعبیر روایت خیلی زیباست؛ چون گرگ این‌گونه است که وقتی وارد گله‌ای می‌شود، این‌طور نیست که یکی را بخورد و وقتی سیر شد، به‌دنبال کار خود برود؛ بلکه اول همه‌ی گوسفندان را زخمی می‌کند و روی زمین می‌اندازد، بعد که سبُعیّتش آرام گرفت، شروع به خوردن یکی از آن‌ها می‌کند تا سیر شود. حب به جاه و مال هم این‌طور نیست که فقط اعتقاد به نبوت یا امامت را سست کند و بعد از بین برود؛ بلکه وقتی این تعلق‌ها بیایند، ریشه‌ی همه‌ی اعتقادات را می‌زنند و تمام دین انسان را نابود می‌کنند. هم اعتقادات، از مبدأ تا معاد را خراب می‌کنند و هم التزامات انسان به فروع را سست کرده و نماز و روزه را از بین می‌برند. 📚 رسائل بندگی (رساله‌ی دوم: حب به دنیا) ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ ✅بدهکاری که طلبکار است ✍روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی می‌کرد. شیخ در مزرعه کار می‌کرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت: در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت که با پیک برود. شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت. پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت: ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی. کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید: داستان چیست؟ شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خریده و به من بدهکار است. من از اینکه او با دیدنم از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم. ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت بلکه مرا به پو‌ل‌پرستی هم متهم کرد. من به‌جای گناه او شرمنده شدم و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه می‌کشد که ما گناه می‌کنیم ولی او شرمش می‌شود آبروی ما را بریزد. تازه به‌جای عذر‌خواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم می‌گشاییم. گویند شیخ این راز به هیچ‌کس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد. ▫️کرم بین و لطف خداوندگار ▫️گنه بنده کرده است و او شرمسار ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
سلام به همگی🌺✨ سوتی که نه شیطونی ما تو آزمایشگاه مرکزی شهرمون (آزمایشگاه درسی مال مدارس) اتفاق افتاد... من و سه تا از دوستام برای آمادگی برا جشنواره خوارزمی علوم رفته بودیم آزمایشگاه از اونجا که من خیلی شیطونم بعد از اینکه آموزش اون روز تموم شد و آزمایشگاه رو کلا تمیز و جمع و جور کردیم چون قرار بود از اداره بیان ببینن ما چقد بلدیم اسکلت رو جا به جا کردن و کنار در گذاشتن منم یه روپوش برداشتم تنش کردم و براش ماسک و دستکش هم گذاشتم و عینک هم رو چشاش خوشگل که شد رفتم نشستم رو صندلی تا خانم بازرس تشریفشونو بیارن این خانم خیلی دک و پوزش بالا بود انگار از دماغ فیل افتاده بود نا گفته نمونه من تو اداره سوگلی بودم چون خیلی فعالم و نفس این خانووم😂 دم در با یه نازی اول به دبیر آزمایشگاه سلام داد وارد شد و به اسکلت یه سلام بلند بالایی کرد و طرف ما اومد هی اون میگفت سلام بچه ها خوبین هی ما کف زمین رو گاز میزدیم من از بس خندیدم غش کردم افتادم وسط کلاس نفسم بالا نمیاد یعنی یه حالی بود نه میتونستیم بخندیم نه میشد خفه شیم برام آب قند آوردن بعد اینکه حالم جا اومد با دستم اسکلت رو نشون دادم خانم بازرس که اسکلتو دید حالا یکی اینو جمعش می‌کرد مگه خفه میشد 😂😂😂😂 اووف چقد طولانی شد کاش شمام بودین میدیدین😂💔 سماگل💕✨ ارسال سوتی، خاطرات و داستان های شما 👇🏻♥️ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ 🌼خدایا! چَشم ✍ لذت زندگی به بندگی است. انگار یاران امام از همان اولِ زندگی، خدا را درک کرده‌اند... خداجویی و خداترسی در سراسرِ زندگیشان مشخص است. از دیدگاه امام‌صادق، یارانِ حضرت‌ مهدی گنج‌هایی هستند که خدا را شناخته‌اند و مومنانی‌اند که دل‌هایشان مانندِ مشعلی نورانی است.*۱ همیشه به یاد خدایند و عبد او شده‌اند. به دنبال رضایتِ خدا هستند نه خواست دلشان. برای هرکاری در دل، نیتِ تقرب (نزدیکی) به خدا را دارند. «قربة اِلی‌ اللّٰه» که بگویی حتی خوابَت هم عبادت حساب می‌شود. رمضان و شوال برایشان فرقی نمی‌کند. هیچ توقفی در مسیرِ بندگی ندارند. در همه‌ٔ ماه‌های سال، شب‌ها را به عبادت صبح می‌کنند و روزها را با روزه به پایان می‌رسانند. همیشه حتی سوار بر اسب هم به ذکر و تسبیح خدا مشغولند و همین تسبیحِ پیوسته و مداوم از آن‌ها مردانی قوی ساخته است. 🔺 آری! دل از غیر خدا که بِبُرّی، نمازت از جنس نور می‌شود و روزه‌ات از سر اخلاص. 📚 ۱. امام‌ صادق، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Sunday - 19 June 2022 قمری: الأحد، 19 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️11 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️18 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️20 روز تا روز عرفه ▪️21 روز تا عید سعید قربان ▪️26 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️29روزتا عید غدیر ▪️41روز تا محرم ▪️91روز تا اربعین ❤️🦋 @dastan9 ❤️📣
☀️امیرالمومنین (علیه السلام): 🌟هر چه اميد داريد، به خداى سبحان داشته باشيد و به كسى جز او اميد مبنديد ؛ زيرا هيچ كس به غير خداوند متعال امید نبست مگر آن كه نوميد بازگشت. از کتاب : غررالحکم _۲۵۱۱ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
👈 یک استاد دانشگاه می گفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا . از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی . خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد . 👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت . گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید . 📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زنده‌اند» ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ 🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند! ✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و می‌گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم. اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
💠داستانی که نگاه شما را به عوض خواهد کرد💠 ✅ بعضیها فکر میکنن که رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راه‌های نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم، 🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل می‏کند که: در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی می‏کرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت. همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم. دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده‏ اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم. در راه پیر مردی را در مغازه‏ای دیدم که تعدادی در اطرافش جمع‏اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است، با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم. او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید، پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟ سیده می‏گوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه‏اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم. در نیمه‏ های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد. در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو می‏رود و پیامبر(ص) از او روی می‏گرداند عرض می‏کند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض می‏کنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید. پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟ در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود می‏زد و می‏گریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است. شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمی‏گذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: می‏خواهم این هزار دینار را به او بدهم. گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمی‏پذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده‏ای من هم دیده‏ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است. سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان‏شده‏ایم 📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‏2، ص: ۴۴۵ من کاری به خشک مذهبی ها ندارم ولی بیاید اسلام واقعی رو به مردم بگید این چیزایی که ما از خودمون در میاریم اصلا مسلمانی نیست مسلمان یه سری وظایف داره که فکر نکنم ما 10 درصدشم انجام بدیم ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋