eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸امام موسی کاظم(ع): 💎«مَنْ کَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْراضِ النّاسِ أَقالَهُ اللّهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ.»: هر که خود را از آبروریزى مردم نگهدارد، خدا در روز قیامت از لغزشش می گذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز دارد. 💠 🌸امام رضا(ع): 💎«مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ القِيمَةِ ». هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد. 💠 🌸امام محمدتقی(ع): 💎«مُلاقاةُ الاْ خوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إ نْ كانَ نَزْرا قَليلا.» « ملاقات و ديدار با دوستان و برادران - خوب - ، موجب صفاى دل و نورانيّت آن مى گردد و سبب شكوفائى عقل و درايت خواهد گشت ، گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد.» 💠 🌸امام علی النقی(ع): 💎«التَّواضُعُ أَن تُعطِی النّاسَ مَا تُحِبُّ أَن تُعطاه» «فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.» 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
✍️ این است حکایت دنیا 🔹قطره عسلی بر زمین افتاد. مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجاب‌انگیز بود. پس برگشت و جرعه دیگری نوشید. 🔸باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی‌کند و مزه واقعی را نمی‌دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد. 🔹مورچه در عسل غوطه‌ور شد و لذت می‌برد. 🔸اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود. پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت. 🔹در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد. 💢 دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! 🔺پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می‌یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می‌شود. ‌ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نبرد امام علی علیه‌السلام و شیطان در آخرالزمان‼️ 👤استاد ➖➖➖➖➖➖➖ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه و همچنین بنده حقیر *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁*     ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از در عربستان صعودی گفت ایران گَوی (قوی)...😁🇮🇷✌️ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 قرائت "زیارت عاشــورا" 🎧 با نوای علی فانی به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه 🙏 🏴امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 🏴خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید. 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 @dastan9 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Thursday - 15 August 2024 قمری: الخميس، 10 صفر 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️10 روز تا اربعین حسینی ▪️18 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام ▪️20 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️25 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام ▪️28 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام 💠 @dastan9 💠
🌸 امام صادق عليه السلام: 🌱 من أكرَمَكَ فأكرِمْهُ و مَنِ استَخَفَّكَ فأكرِمْ نَفسَكَ عَنهُ. 🌱 هر كس تو را گرامى داشت، تو نيز او را گرامى بدار و هر كس به تو بى احترامى كرد، خودت را در مرتبه او قرار مده! 📚 ميزان الحكمه، ج 10، ص 164. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
✍ جایگاه و منزلت توبه‌کننده نزد خدا 🔹قصابی شیفته دختر یکی از همسایگان خویش شد. 🔸روزی خانواده دختر را برای انجام کاری به روستای دیگری فرستاد. قصاب دنبال او رفت. چون می‌دانست که در خانه به‌غیر از دختر کسی نیست در خانه را زد. 🔹ھنگامی که دختر در را گشود با نگاہ مرد متوجه نفس بدش شد. با این حال فکری کرد و گفت: من تو را بیش از آنچه تو من را دوست داری، دوست دارم، ولی من از خدا می‌ترسم! 🔸قصاب گفت: تو از خدا می‌ترسی، اما من از تو می‌ترسم؟! 🔹همان دم توبه کرد و برگشت. میان راه گرفتار تشنگی شدیدی شد که نزدیک بود هلاک شود. ناگهان مردی نورانی دید و از او کمک خواست. 🔸آن فرستاده از او پرسید: خواسته‌ات چیست؟ 🔹گفت: تشنه هستم. 🔸فرستاده گفت: بیا تا از خدا بخواهیم که ابری بر ما سایه افکند تا به دهکده برسیم. 🔹قصاب گفت: مرا کار ارزنده و خیری نیست. 🔸فرستاده گفت: من دعا می‌کنم و تو آمین بگو. 🔹فرستاده دعا کرد و قصاب آمین گفت. ابری آمد و سایه‌اش بر آنان افتاد تا به دهکده رسیدند. 🔸قصاب به‌سوی خانه خود روانه شد. پاره ابر بر بالای سر او رفت و بر او سایه افکند. 🔹فرستاده به او گفت: تو فکر می‌کردی کار ارزنده‌ای انجام ندادی؟ من دعا کردم و تو آمین گفتی و اینک هنگام جدایی، این پاره‌ابر دنبال تو می‌آید. 🔸قصاب ماجرای خود را به او خبر داد. 🔹فرستاده گفت: توبه‌کننده در پیشگاه خداوند، جایگاه و منزلتی دارد که هیچ‌کس از مردم چنان جایگاه و منزلتی ندارند. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟