eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تقویم شیعه @taqvim_shia ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ میلادی: Saturday - 12 February 2022 قمری: السبت، 10 رجب 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹ولادت امام جواد علیه السلام،‌ 195ه-ق 🔹ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام،‌ 60ه-ق @taqvim_shia 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️5 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️15 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️16 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ▪️17 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ⭕️ @dastan9 💐🌺
✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی : همین که گردی بر دلتان پیدا می شود یڪ《سبحان الله》بگویید آن گرد ڪنار می رود . هر وقت خطایی انجام دادید ‌《استغفرالله》بگویید که چارہ است. هر جا هم نعمتی به شما رسید 《الحمدلله》بگویید چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی‌گیرد . 💥با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد ⭕️ @dastan9 🌺💐
✨﷽✨ 🔴فقط جلب رضای خدا ✍شاگردی از استادش درباره جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید. استاد گفت: به گورستان برو و به مرده‌ها توهین کن شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت. استاد گفت: جواب دادند؟ شاگرد گفت: نه استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آن‌ها را ستایش کن. شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت. استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مرده‌ها جواب دادند؟ و شاگرد گفت: نه استاد گفت: برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن نه به ستایش‌های مردم توجه کن و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان؛ بدین صورت است که می‌توانی راه خودت را در پیش‌گیری ⭕️ @dastan9 💐🌺
✨﷽✨ 🔴 علت طول عمر برخی از علما از زبان آیت‌الله بهجت (ره) ✍يکی از معمرين علمای نجف که حدودا از عمر شريفش می‌گذشت، می فرمود: تا اين ساعت به طبيب مراجعه نکردم، عرض شد: چه طور؟ شما چه برنامه‌ای در زندگی پياده کرده‌ايد که تا کنون بيمار نشده‌ايد؟فرمودند: تابع شرع مقدس اسلام بوده‌ام، در خوردن غذاها از نظر کم و کيف و جهات ديگر، فقط به عمل کرده‌ام. ↫ مرحوم مجلسی رحمه الله عليه در يکی از مولفاتش نوشته است: " اگر انسان به طب مأثور از ائمه اطهار عليهم‌السلام عمل کند، به بيماری مبتلا نمی‌شود؛ زيرا آنان عالِم به خواص مأکولات و سبزی‌ها و چيزهای ديگر هستند. " ↫ بنده هم فی الجمله ديده ام شخصی به طب مأثور عمل کرد، حدود 80 سال داشت و مريض نشده بود. زمانی که ما در نجف بوديم، زياد شيوع داشت، ايشان به عيادت بيماران می‌رفت. با اين حال به بيماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش اين بود که به نماز جماعت نمی‌آمد و به استراحت می‌پرداخت. البته برای کارهای ديگر به بيرون می‌آمد و نمی‌دانم که در وقت وفات مريض شد يا نه. انسان می تواند با رعايت آداب شرعی و دستورهای دينی، از اطبا مستغنی ( بی نیاز ) شود. 📚کتاب بهجت عارفان، ص 186 ⭕️ @dastan9 💐🌺
ما انسان ها گاهی از سر اجبار کاری می کنیم که بعدش پشیمان می شیم اما چه فایده! من مهرانه ام.. بچه که بودم پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند و هر کدوم رفتند دنبال زندگی خودشون. من پیش عمه ام زندگی می کردم. هجده سالگی ازدواج کردم و یک سال بعدش پسرم دنیا اومد. بعد از تولد یک سالگی پسرم، همسرم که شاگرد مکانیک بود، با ماشین صاحب کارش تصادف کرد و فوت شد! من موندم و یه پسر کوچیک و هزار تا خرج و مخارج و درد و مصیبت! ⭕️ @dastan9 💐🌺
داستانهای کوتاه و آموزنده
#وسوسه #قسمت‌اول ما انسان ها گاهی از سر اجبار کاری می کنیم که بعدش پشیمان می شیم اما چه فایده! م
عمه ام هزار بار گفت بیا پیش خودم، تنها نباش‌ اما واقعیتش خجالت می کشیدم. باید فکری به حال خودم می کردم و لااقل از یک جایی در آمد زایی می کردم اما از کجا! عمه ام می گفت آرایشگری یاد بگیرم و تو محله آرایشگاه بزنم، چون اون سمت آرایشگاه نبود کارم حتما می گرفت ولی خب آموزش دیدن آرایشگری و رهن مغازه و خرید کلی لوازم پول می خواست که من اصلا نداشتم! دو تا انگشتر یه جفت گوشواره داشتم که فروختم گذاشتم بانک که سود چندغازش با یارانه ی خودم و پسرم به زور کفاف خرد و خوراکمون و پول آب و برق و گاز و.. هزار تا کوفت دیگه رو می داد. ⭕️ @dastan9 💐🌺
ما انسان ها گاهی از سر اجبار کاری می کنیم که بعدش پشیمان می شیم اما چه فایده! من مهرانه ام.. بچه که بودم پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند و هر کدوم رفتند دنبال زندگی خودشون. من پیش عمه ام زندگی می کردم. هجده سالگی ازدواج کردم و یک سال بعدش پسرم دنیا اومد. بعد از تولد یک سالگی پسرم، همسرم که شاگرد مکانیک بود، با ماشین صاحب کارش تصادف کرد و فوت شد! من موندم و یه پسر کوچیک و هزار تا خرج و مخارج و درد و مصیبت! ⭕️ @dastan9 💐🌺
🍃نزديكى به خدا پيامبر صلى اللّه عليه و آله از اصحاب خود سوال كرد در چه هنگام زن به خدا نزديكتر است ؟ اصحاب جواب صحيح آن را ندانستند. وقتى فاطمه عليها السلام از سوال پيامبر صلى اللّه عليه و آله با خبر گرديد فرمود: بيشترين نزديكى زن به خداوند وقتى است كه در منزل خود قرار دارد. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: به راستى كه فاطمه پاره تن من است . اين حديث به معناى آن نيست كه زن از منزل بيرون نرود چه اينكه فاطمه عليها السلام خود براى آوردن آب از منزل بيرون مى رفت بلكه به اين معناست كه منزل محيط امنى است كه زن در آن نزديكى بيشترى با خدا دارد. 📚بحارالانوار، ج 43، ص 92. ⭕️ @dastan9 💐💐
💠ابلیس هم عاشورا گریه کرد❗️ پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند: عصر عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید. گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟ گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند. گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟ گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد. السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) یا باب رحمه الله الواسعه 📚داستانهای روح افزا صفحه ۱۲۷ ⭕️ @dastan9 🌺💐
داستانهای کوتاه و آموزنده
#وسوسه #قسمت‌اول ما انسان ها گاهی از سر اجبار کاری می کنیم که بعدش پشیمان می شیم اما چه فایده! م
خواهر شوهرم وضع مالیش خوب بود اما دریغ از کمک! یه شب که برای شام دعوتمون کرده بود، تو سرویس متوجه دستبند طلاش شدم.. وسوسه شده برشداشتم! فروختمش.. با پولش رفتم آرایشگری یاد گرفتم و بعد از یک سال مغازه زدم! شدم یه آرایشگر که شکر خدا در آمدش خوب بود! دو سال بعد، با پولم همان دستبند رو خریدم و با پست فرستادم دم خونه ی خواهر شوهرم.. بدون اینکه بهش چیزی بگم! بخدا که من نمی خواستم دزدی کنم و مجبور شده بودم! پول اون دستبند کمک خیلی زیادی بهم کرد، حداقل دیگه شکم خودم و بچه ام سیره، لباس داریم که بپوشیم، جامون گرمه و از ترس پول گاز زمستونا بخاری رو کم نمی کنم.. از ترس پول آب دو هفته یکبار حموم نمیریم، از ترس پول برق دیگه پسرم رو از دیدن کارتون محروم نمی کنم! ⭕️ @dastan9 🌺💐
داستانهای کوتاه و آموزنده
#وسوسه #قسمت‌سوم خواهر شوهرم وضع مالیش خوب بود اما دریغ از کمک! یه شب که برای شام دعوتمون کرده
واقعا شرمنده بودم اما حداقل حال خودمو پسرم خوب بود. خداروشکر که تونستم دستبندو بخرم و بفرستم برای خواهر شوهرم! اما اون اتفاق.. فردای اون روز، اون دستبند برگشته شد بهم.. پست آورد دم آرایشگاه تحویلم داد، با یک نامه ی کوچیک که داخل نوشته شده بود " من هیچ احتیاجی به این دستبند و پولش ندارم، می دونمم که مجبور شدی برش داری و همون موقع حلالت کردم، اینم برای پسرت، هر کاری میخواش باهاش بکن، با فرستادنش برام ذاتتو نشون دادی بهم، من خوب می شناسمت و میدونم اهل این کارا نیستی، من فراموش کردم، توام فراموش کن!" تو آرایشگاه، با خوندن اون نوشته کلی اشک ریخته و از ته قلبم خدارو شکر کردم! اون دستبندو نگه داشتم.. اگر واقعا لازمش داشتم که می فروختمش، اگر نه تا ازدواج پسرم ازش مراقبت کرده و اون موقع کمک خرجی بهش میدادمش! ⭕️ @dastan9 💐🌺
📌 دنیای بدون مریضی 🔰 شکوفایی شگفت انگیز دانش‌ها، به ویژه علم بهداشت و درمان در عصر حکومت امام مهدی و بهره‌گیری از آن برای گسترش بهداشت در جامعه و فرو نشستن شعله‌های جنگ و پیدایش آرامش روانی و تأمین بهداشت روحی با اصلاح شدن انسان‌ها و نیز گسترش کشاورزی و دامداری و تأمین تغذیه در حد مطلوب، از جمله عواملی است که بهداشت را در روزگار امام عصر به حد بالا و ایده‌آل خود می‌رساند و چنان می‌شود که وضعیت جسمی مردم دگرگون می‌گردد و عمر آنان طولانی می‌شود. 🔅 امام سجاد در این مورد می‌فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند عزوجل بیماری و بلا را از شیعیان ما دور می‌سازد و قلب‌های‌شان را همانند آهن‌های محکم قرار می‌دهد و توان و نیروی هر یک از آنان را برابر با نیروی چهل مرد می‌گرداند و آنان فرمانروایان روی زمین و بزرگان آن می‌شوند»*۱ 🔹 می‌توان گفت منظور از این سخن این است که مرگ‌ها و بیماری‌هایی که پیش از ظهور حضرت گسترش یافته، در دوران حکومت حضرت بسیار کم می‌شود. 📚 ۱- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۷ ۳۹ ⭕️ @dastan9 🌺💐
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ میلادی: Sunday - 13 February 2022 قمری: الأحد، 11 رجب 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) @taqvim_shia ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️4 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️14 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️15 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ▪️16 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ⭕️ @dastan9 🌺💐
✍پيامبر اکرم (ص) : ای على: خدمت به خانواده، كفاره گناهان كبيره و خاموش كننده خشم خداوند و مهريه حورالعين و زياد كننده حسنات و درجات است.ای علی خدمت نمیکند کسی به خانواده اش مگر صدیق یا شهید یا کسی که خدا خیر دنیا و آخرت را برای او می خواهد. 📚 جامع الاحاديث الشيعه ج ۲۲ ✍پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايند: بهترين زنان شما آن زني است كه براي شوهرش آرايش و زينت مي‌كند، اما از بيگانگان خود را مي‌پوشاند." 📚 بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵ ⭕️ @dastan9 🌺💐
🌹منتظر صد تومانِ شما هستم! ✍یکى از طلبه‌هاى ایرانى که در نجف درس مى‌خواند، وضع معیشتى سختى پیدا کرده بود. به حرم امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام مشرّف شد و گفت: یاعلى! دستم به دامانت، شما آن امام مهربانى هستى که به فقرا سر مى‌زدى، من هم در آتش فقر مى‌سوزم؛ آقایى بفرما، لطفى کن تا همین لحظاتى که در حرم هستم یک نفر صدتومانى به من بدهد! دقایقى نگذشته بود که تازه واردى از ایران او را دید و سلام و علیک کردند. پرسید از ایران چه خبر؟ زائر گفت: روز آخرى که مى‌آمدم پدرت مرا دید و صد تومان برایت فرستاده است. طلبه ایرانى صدتومان را گرفت و به کنار ضریح آمد و عرض کرد: یاعلى! این صد تومان از پدرم مى‌باشد، منتظر صد تومانِ شما هستم. وقتى به منزل رسید متوجّه شد صد تومانى نیست، به سمت حرم دوید دید حرم بسته است. فرداى آن‏ روز به کفشداری ها و مغازه‏‌ها اعلام کرد، ولى خبرى از صدتومان نشد. ماجرا را براى استادش تعریف کرد. استاد گفت: تو به مولایت توهین کرده‌‏اى. گرچه صدتومان را پدرت فرستاده بود، ولى هزار شرط لازم داشت تا او در همان ساعت تو را پیدا کند و به دستت بسپارد. وضو بگیر و براى عذرخواهى به حرم برو. طلبه به حرم آمد و عذرخواهى کرد. در همان حال زن عربى جلو آمد و گفت: من چند شب پیش به حرم مى‌آمدم که مبلغى پول پیدا کرده‌‏ام. طلبه نشانى پول خود را که داد، زن پول را به او داد. پس‌از دریافت پول در حالى که از مولا تشکّر مى‌کرد، از حرم خارج شد. ⭕️ @dastan9 🌺💐
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃 🌹نماز فوق العاده استغفار برای وسعت رزق 🌸✨رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود : هرگاه در زندگیت دچار تنگی معیشت و کسادی شدی، حاجتت را به خدا عرضه کن و نماز استغفار را ترک نکن.نماز استغفار دو رکعت است و در هر دو رکعت، چنین عمل کن: 1⃣👈در هر رکعت، یک بار حمد، و یک بار سوره قدر را بخوان 2⃣👈بعد از خواندن این دو سوره، 15 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 3⃣👈سپس در رکوع، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 4⃣👈بعد از بلند شدن از رکوع ، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 5⃣👈در هر دو سجده، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 6⃣👈بعد از هر دو سجده، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 📚 مکارم الاخلاق، ص328🌹 ⭕️ @dastan9 🌺💐
🔴 خاطرات هادی غفاری شما معنای جنایت را نمی‌توانید بفهمید مگر اینکه به آن دچار شده باشیداین شعر یادتان باشد، «به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را.» آب در ۱۰۰ درجه به نقطه جوش می‌رسد و دمای سیگار ۴۰۰ درجه سانتی گراد است. بدن من پر از جای سیگار است، هنوز سیاهی برخورد سیگار بر بدنم پاک نشده است. وقتی سیگار روی بدن من روشن می‌کردند و صدایی بدتر از حیوان از من خارج می‌شد. حدود ۴۴ سال از سال‌هایی که شکنجه می‌شدم، می‌گذرد. الان که حضور شما نشسته ام خدا را گواه می‌گیرم که ضربات کابل آن چنان رگ‌های پای من را پاره پاره و متلاشی کرده است الان هم پاهایم می‌سوزد. هر روز صبح که از خواب بلند می‌شوم باید کلی پایم را در آب سرد نگهدارم که خون‌هایی که کف پای من می‌آید، برگردد. افرادی که از شاه و هویدا دفاع می‌کنند این چیز‌ها را ندیدند و اظهار نظر می‌کنند. «آپولو» را ندیده اند. ظرف یا استوانه مسی بزرگ روی سر می‌انداختند و با چوب یا آهن به آن می‌زدند، به طوری که صدایی شبیه انفجار بمب اتم در گوش شما طنین افکن می‌شد. آقایانی که امروز از عملکرد رژیم گذشته دفاع می‌کنند به پنکه بسته نشده اند تا ۱۰-۱۵ روز ادرارشان دست خودشان نباشد. ۶ ماه شما را حمام نبرند تا بدنتان بوی عفونت و نجاست بگیرد. روزی هر چقدر ناله کردم که اسهال گرفته ام و نمی‌توانم خودم را نگه دارم اجازه ندادند به دستشویی بروم در کاسه‌ای مدفوع و ادرار کردم. نیم ساعت بعد در همان کاسه غذا خوردم... هویدا مسئول مستقیم تمام شکنجه‌ها بود. خواهر من را لخت کردند و مرا تهدید کنند که اعتراف نکنی با خواهرت چنان می‌کنیم. آن‌ها ندیده اند دست بسته را از پشت ببندند و بالا بکشند و آویزان کنند. این شکنجه بیشتر از ۳۰ ثانیه انجام نمی‌شود، چون انسان را می‌کشد. سوزاندن پا‌ها با اتوی داغ را ندیدند و نمی‌دانند چیست. کف پای من قطرش به بیش از ۲۰ سانت می‌رسید حسینی شکنجه گر ساواک یا همان «استوار شعبانی معروف» برای اینکه پا‌های من عفونت نکند و نیازی به بیمارستان نباشد و بار بعد هم بتواند شکنجه کند با بیش از ۱۰۰ کیلو وزنش روی جفت پای من می‌ایستاد تا چرک‌ها خارج شود در این وضعیت صدایی بدتر از صدای حیوان از انسان خارج می‌شود. از پدرم می‌خواستند که من را با شلاق بزند. بعد همان شلاق را به من می‌دادند و می‌گفتند پدرت را بزن. وقتی من امتناع می‌کردم آن چنان مرا کتک می‌زنند که پدرم به من می‌گفت: «بزن پسر خودت را راحت کن!» در دانشکده الهیات بازداشت کردند و تا خود زندان اوین داخل ماشین کتکم می‌زدند. سال ۵۴ به زور به من سم خوراندند و بلافاصله آزادم کردند. یکی، دو ساعت نگه ام داشتند بعد در خیابان رهایم کردند گوشه خیابان نشستم و خون استفراغ کردم. الان معده من یک سوم معده انسان معمولی است. «ازغندی» سربازجوی من در زندان بود چنان با پوتین بر دهان من زد که فک من شکست و دندان هایم خورد شد (دهانش را باز می‌کند و می‌گوید) این‌ها که می‌بینید دندان‌های من نیست و استخوان مصنوعی است. آقایان یادشان نیست، چون ندیدند و تجربه نکردند و امروز متاسفانه هویدا و شاه را تطهیر می‌کنند. ⭕️ @dastan9 🌺💐
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ میلادی: Monday - 14 February 2022 قمری: الإثنين، 12 رجب 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹مرگ معاویه بن ابوسفیان لعنة الله علیه، 60ه-ق 🔹ورود امیرالمومنین علیه السلام به کوفه،‌ 36ه-ق @taqvim_shia 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️3 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️13 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️14 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ▪️15 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ⭕️ @dastan9 🌺💐
✍آمدند پیش برادر، با او حرف زدند، از او گندم خریدند ولی او را نشناختند. دوباره و سه باره هم آمدند، ولی تا یوسف علیه السلام خودش را به آنها معرفی نکرد، او را نشناختند. خدا اگر بخواهد حجت خودش را مخفی می کند، حتی از برادران و پدرش؛ او هم به اذن خدا بین مردم راه می رود، در بازارها قدم می زند، روی فرش ها پا می گذارد، ولی او را نمیشناسند؛ شباهت یوسفِ یعقوب و یوسف فاطمه همین مخفی ماندن است. امام صادق علیه السلام اینگونه فرموده است. 📚غیبت نعمانی، ص163. ⭕️ @dastan9 ،🌺💐
🌿🌹🌿🌹🌿 💠آیت الله فاطمی نیا: ما که اهل دزدی نیستیم، شراب که نمیخوریم، ربا که نمیگیریم ، پس مشکل از کجاست؟ 🍃 مشکل بیشتر ما از ناحیه هاست. وقتی در خانه ات به فرزندت سر یک موضوع ساده میگویی خفه شو ! داری دل بچه را میشکنی ، حواست هست؟ وقتی شخصی اشتباهی میکنه یا حرف ناپسندی میزند ، جوابشو با خوش رفتاری بده . حضرت باقر علیه السلام فرموده از زندگی دو قسم را نبین و یک قسم را ببین_یعنی زیرکی نکن . 🍃 ازش میپرسن فلانی چطور آدمیه؟ میگه نماز میخونه ، اهل دعا و زیارت عاشوراست، آدم خوبیه ولی یکم بداخلاقه ! اصلاً مومنی که بداخلاقه به درد نمیخوره . انسان باید با صفا باشه. انسان بی صفا به درد نمیخوره. ⭕️ @dastan9 🌺💐
‍ ▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ يك روز صداى در منزل بلند شد، 🔔 وقتى آمدم در را باز كردم، خانمى نيمه برهنه و بى حجاب و آرايش كرده 💄و دست و سينه باز را مقابل خود ديدم ،😱😰 خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنايى كنم . 🤔فكر كردم همين كه در خانه يك روحانى با اين قيافه آمده شايد معايب بى حجابى را نميداند: و شايد بتوانم نصيحتش كنم .‼️😁 سرم را پائين انداخته و گفتم بفرمائيد، داخل اطاق شده نشست، و مسئله اى در مورد ارث از من سوال كرد. من گفتم خانم من هم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب داديد من هم جواب مى دهم گفت: شما از من ؟!!! 😳 گفتم بله . گفت: بفرمائيد؟ 🤔 ✔️گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردن است غذا هم بسيار مطبوع و خوشبو است 🍛🍲 گرسنه اى از كنار او مى گذرد، پايش از حركت مى ايستد جلوى او مى نشيند شايد تعارفش كند، ولى او اعتنا نمى كند.😒🙁 ‼️ شخص گرسنه تقاضاى يك لقمه ميكند او ميگويد: غذا متعلق بمن است و نمى دهم هر چه التماس مى كند او به خوردن ادامه ميدهد،‼️ خانم اين چگونه آدميست ؟🙄 گفت : آن شخص بيرحم از شمر بدتر است .🤔 📌گفتم : گرسنه دو جور است ، ⬅️يكى گرسنه شكم و يكى گرسنه شهوت . ✅جوان غربى و گرسنه شهوت، خانم نيمه برهنه و زيبائى را مى بيند كه همه نوع عطرها و آرايش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه ميرود شايد خانم توجهى به او بكند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، جوان او اعتنا نمى كند. 👈جوان : اظهار علاقه ميكند،😍 زن : محل نمى گذارد، جوان : خواهش ‍ مى كند، زن ميگويد: من نجيبم و حاضر نيستم با تو صحبت كنم .😒😠 جوان التماس ميكند، زن : توجه نمى كند. اين خانم چگونه آدمى است ؟‼️ خانم فكرى كرد🤔و از جا حركت كرد و از خانه بيرون رفت .🚪 ✔️فردا درب منزل صدا كرد، رفتم در را باز كردم ، ديدم مردی دم در ايستاده و اجازه ورود مى خواهد،😥 وقتى وارد اطاق شد و نشست . گفت : 🔴من شوهر همان خانم ديروزى هستم، 😑😱 وقتى كه با او ازدواج كردم چون خانواده اى مذهبى بوديم از او خواستم با حجاب باشد، گفت : بعد از ازدواج ، ولى آنچه به او گفتم و خواهش كردم تهديد كردم ، زير بار نرفت ولى ديروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست ، نمى دانم شما ديروز به او چه گفتيد😳 ماجرا را به او گفتم : او با خود عبايى آورده بود. به من داد و تشكر كرد و رفت .😊 ⭕️ @dastan9 💐🌺
این روزا خیلی مرسوم شده که اکثر مردم صفحات اینستاگرامی بازیگرا و سلبریتی ها و شاخ های ایستاگرامی رو دنبال میکنند 👈🏼 در ظاهر همشون زندگی هاشون خوبه ولی قطعا حقیقت زندگیهاشون تلخ و سخت هست. 🚫 خانمی که هزار مدل آرایش میکنه و عکس بی حجابش رو توی فضای مجازی میذاره معلومه که شوهر بی غیرتی داره. اون شوهرت بی غیرت حتما اقتدارش توی خونه از بین رفته که حاضر شده به چنین وضعیتی تن بده ❇️ و شماها که دیگه با بحث اهمیت حفظ اقتدار مرد آشنا هستید و میدونید در خانواده ای که اقتدار مرد حفظ نشه اون خانواده هیییییییچ وقت زندگی شیرینی نخواهند داشت... ⭕️ پس قطعا سلبریتی ها زندگی شیرینی ندارند. برای همینم هست که تقریبا هر یکی دو سال با یه نفر زندگی میکنند و جدا میشن و دوباره میرن با یکی دیگه تا زندگی نکبت بار خودشون رو ادامه بدن...👆🏻👇🏻 : البته ما واقعا از بدبخت شدن و جهنمی شدن این افراد خوشحال نیستیم و با تمام وجود میخوایم که خدا کمکشون کنه و هدایت بشن. اون بیچاره ها هم اسیر آموزش های غلط و فرهنگ نادرست هستند. کسی نبوده مبارزه با نفس رو بهشون یاد بده. لطفا برای همه دعا کنید تا خدا کمک کنه و زندگی های همه مردم واقعا شیرین بشه و پر از عشق خدا ❤️✨ کپی حلال خوشحال میشیم کپی کنید ⭕️ @dastan9 🌺💐
داستان کمک امام زمان (عج) به فردی تازه مسلمان را بخوانید. یکی از هم‌وطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیه‌السلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) فعالیت می‌کردند، شد و وقتی از حال آن‌ها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده‌اند و مسلمان شده‌اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیه‌السلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) نوکری کنند. کمی نزدیک‌تر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می‌بینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟» پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می‌دانستم بی‌جهت به دین دیگری رو نمی‌آورد. نماز و روزه و تمام برنامه‌ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می‌کردم دلم آرام نمی‌گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می‌کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر می‌بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه‌ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند. وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم می‌لرزید و بی‌اختیار اشک می‌ریختم و گریه می‌کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده‌ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می‌برد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمی‌فهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می‌دیدم، با سرعت به طرف آن‌ها می‌رفتم، ولی وقتی نزدیک می‌شدم متوجه می‌شدم که اشتباه کرده‌ام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمی‌دانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می‌آید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهره‌اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافله‌ات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده‌ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد. از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می‌رسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می‌کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.» منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی ⭕️ @dastan9 💐🌺