❄️#تشرف❄️
داستان واقعی _برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند
❄️ حجت الاسلام شیخ احمد کافی فرمودند :یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم دینی خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی گفته به شیخ مرتضی انصاری گفته به شیخ عبدالکریم حائری گفته و... ، این بنده خدا نوشته: من چهل شبِ چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد جمکران، توسلی و حاجتی داشتم.
🔸 شب چهارشنبه چهلمی، دو هفته قبل بود. در مسجد جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم. در صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم چه خبر است؟ گفتند: آقا آمده.
🔺 من خوشحال دویدم رفتم جلو، آقا را دیدم اما نتوانستم جلو بروم. حضرت فرمودند: برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند.
☑️ به خدا قسم آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد. خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده: مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند. هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است.
قربان غریبی ات شوم مهدی جان
📚 کتاب ملاقات با امام زمان در مسجد جمکران، ص۱۵۸
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
#معرف_کانال_خود_باشید 🌹
#امام_حسین #امام_زمان #تشرف
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...👌
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:👌🍃
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که
خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است.
🍃 دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
🍃نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد. 🍃
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🌿
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
⭕️ splus.ir/dastan9 🦋
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🦋
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨معجزات امام زمان عج
ملاقات با #امام_زمان عج
🔹ماجرای #تشرف یکی دیگر از نیک بختان دوران غیبت...
🎤 استاد معاونیان
➖➖➖➖➖➖➖
↶【😘 #بهمابپیوندید 😘】↷
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
❤️🌴❤️🌴❤️🌴❤️🌴❤️🌴❤️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨معجزات امام زمان عج
ملاقات با #امام_زمان عج
🔹ماجرای #تشرف یکی دیگر از نیک بختان دوران غیبت...
🎤 استاد معاونیان
┄┄┅┅┅❅❤️❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
----------------------------------
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان #تشرف یک طلبه بیمار و کمک کردن #امام_زمان علیه السلام به ایشان
🎙 #آیت_الله_ناصری
➖➖➖➖➖➖➖
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍داستان #تشرف یاقوت اهل حله، محضر #امام_زمان ارواحنافداه
🎙"حاج احمد واعظی"
اللﮩـم عجـل لولیڪ الفـــرج
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
🕊⃟ @DASTAN9
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
712.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز #تشرف سید عبدالکریم کفاش
در یکی از تشرفات سید کریم، امام زمان (ع) به او میفرمایند: «اگر هفتهای بر تو بگذرد و ما را نبینی چه میکنی⁉️ «سید در پاسخ میگوید: «آقا جان! به خدا میمیرم!» و امام زمان (ع) میفرمایند: «اگر این طور نبود، هفتهای یکبار ما را نمیدیدی‼️»
در یکی دیگر از تشرفات، امام زمان (ع) خطاب به سیدکریم میفرماید: «آیا کفش ما را نیز میدوزی⁉️» و سید بلافاصله میگوید: «بله آقاجان! اما سه نفر جلوتر از شما کفششان را آوردهاند.»
امام زمان (ع) دقایقی بعد، بار دیگر میفرمایند: «سید!کفش ما را نمیدوزی⁉️» و سید میگوید: «چرا آقاجان! بعد از این سه کفش میدوزم.»
دقایقی میگذرد و امام زمان (ع) برای بار سوم میپرسند: «سید! آیا کفش ما را نمیدوزی⁉️» در این هنگام، سید طاقت از کف میدهد و بر میخیزد و امام زمانش را در آغوش میگیرد و میگوید: «سید و آقای من! این قدر مرا امتحان نفرمایید! اگر یک مرتبه دیگر بفرمایید، فریاد میزنم و همه را خبردار میکنم که یوسف فاطمه در آغوش من است».
#مطالب_خوب_با_ما_نشرش_با_شما 😍
#داستانهای_کوتاه_و_آموزنده 💐
╭┅───👑───┅╮
🥀 @DASTAN9🥀
╰┅───👑───┅╯