eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ *📜 عیب بینی* 💠 امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند : ⭕ *بدترین* مردم کسی است که *عیب مردم* را دنبال کند 👈🏻 در حالی که *نابینای* عیوب خود است. 📚غررالحکم،ج۱،ح۶۷ ------------------------------ ✍🏻 تقریبا میشه گفت *اکثرا* اینجوری هستیم! خودمون *سرتاپا* عیب و نقصیم ولی مدام واسه دیگران *عیب تراشی* میکنیم! ‼️کاش جای این کار به دنبال *اصلاح عیوب خودمون* باشیم...! ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
می گفت: "پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته نشه... کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره..." یه بار توی جلسه فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد؛ یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد از خستگی خوابش برده بود دلمون نیومد بیدارش کنیم چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد، عذرخواهی کرد؛ گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام... 🦋❤️ @dastan9 ❤️🦋
✍️ 🔵توصیه امام زمان عجل الله تعالی فرجه جهت حاجت روایی با خاصیتی از سوره یس ◽️شخصی از بندگان خدا در شهر یزد گرفتاری سختی داشت خدمت حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه مشرف می شود ولی آن بزرگوار را نمی شناسد. حضرت به او فرموده بودند :سوره یس را بخوان چون به کلمه مبین که در شش مورد آمده رسیدی حاجت خود را نیت کن و پس از قرائت سوره نیز حاجت خود را درخواست کن تا خداوند دعای تو را مستجاب نماید. ◽️او گفت : چون در سوره یس نگاه کردم دیدم کلمه مبین در هفت مورد ذکر شده تعجب کردم. اما با تامل دقت کردم فهمیدم در شش مورد بدون الف و لام است ( مبین ) و در یک مورد همراه با آن می باشد ( المبین ) سپس گفت سوره را همان طوری که حضرت فرموده بود خواندم و خداوند نیز دعایم را مستجاب کرد. 📔صحیفه مهدیه بخش ششم صفحه ۵۸۷ ❤️🦋 @dastan9 🌺❤️
✨﷽✨ ✍ملامهرعلی خویی، عالم و سخن‌ور و خطیب توانایی بود. روزی به مغازه‌ی بقالی در بازار رفت و خواست مقداری گردو بخرد. قیمت گردو را پرسید.بقال پیمانه را داد و به ملا گفت: گردو‌ها را دستت بگیر و سبک سنگین کن و هر کدام وزنی نداشت (پوچ بود) جدا کن. ملا سوال کرد: چرا چنین لطفی در حق من می‌کنید؟ (گردوی سالم را به من و خراب را به دیگران می‌فروشی!!!) بقال گفت: شما عالم باسوادی هستید. من مطالب زیادی از شما یاد گرفته‌ام و به وجود شما افتخار می‌کنم و می‌خواهم جبران علم کنم. ملا آه سردی کشید و سری به تأسف تکان داد و پیمانه را به بقال داد و گفت: این همه من در منبر، از انصاف سخن گفتم؛ بهای علم من آن بود که مانند دیگران، گردو به پیمانه برای من می‌کشیدی نه این که اختیار انتخاب دهی و چنین پیشنهادی به من بدهی!!! احترام من را زمانی نگه داشته بودی که آن‌چه را در پای منبرم شنیده بودی استفاده و عمل می‌کردی؛ و مرا نیازی به جبران حق‌الزحمه علمم با مقداری گردوی پُرمغز نبود. وای بر حال من که بر پای منبر من چنین کسانی می‌نشینند. ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
1_1606958140.mp3
3.45M
🔊 🎵 «رتبه منتظران در کلام امام صادق» 🎙 حجت الاسلام ⭕️ معرفت بالایی است که آدم فرج رو برای چشم‌روشنی اهل بیت بخواهد نه فقط برای گشایش کارهایش.... 🦋❤️ @dastan9 ❤️🦋
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Saturday - 18 June 2022 قمری: السبت، 18 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️12 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️19 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️21 روز تا روز عرفه ▪️22 روز تا عید سعید قربان ▪️27 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️30روزتا عید غدیر ▪️42روز تا محرم ▪️92روز تا اربعین ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
🌼حکایت ✍ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺷﺖ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺰﻧﺪ، لحظه ای ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﺩﺵ ﺳﻨﮓ‌ﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎب ﻭ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ، ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﺪ؟ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ؟» ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻧﻪ، ﻣﺎ ﭼﯿﺰ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﻢ.» ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ: «ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻡ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﯽ‌ﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ.» درشت می ستاند و نرم باز می دهد، یعنی اگر شما هم سخن درشت و تلخ و تند از کسی شنیدید، به او نرم و نازک پاسخ دهید؛ مانند آسیاب. 📚 اسرارالتوحید، محمد بن منور ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ ✳ حب به مال و مقام تمام دین انسان را نابود می‌کند ✍آیت الله مجتبی تهرانی: در روایات داریم حب به مال و حب به مقام اگر در کسی نفوذ کنند، همه‌ی دین او را هلاک خواهند کرد؛ زودتر از این‌که دو گرگ، یک گله‌ی بی‌صاحب را بدرند! تعبیر روایت خیلی زیباست؛ چون گرگ این‌گونه است که وقتی وارد گله‌ای می‌شود، این‌طور نیست که یکی را بخورد و وقتی سیر شد، به‌دنبال کار خود برود؛ بلکه اول همه‌ی گوسفندان را زخمی می‌کند و روی زمین می‌اندازد، بعد که سبُعیّتش آرام گرفت، شروع به خوردن یکی از آن‌ها می‌کند تا سیر شود. حب به جاه و مال هم این‌طور نیست که فقط اعتقاد به نبوت یا امامت را سست کند و بعد از بین برود؛ بلکه وقتی این تعلق‌ها بیایند، ریشه‌ی همه‌ی اعتقادات را می‌زنند و تمام دین انسان را نابود می‌کنند. هم اعتقادات، از مبدأ تا معاد را خراب می‌کنند و هم التزامات انسان به فروع را سست کرده و نماز و روزه را از بین می‌برند. 📚 رسائل بندگی (رساله‌ی دوم: حب به دنیا) ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ ✅بدهکاری که طلبکار است ✍روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی می‌کرد. شیخ در مزرعه کار می‌کرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت: در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت که با پیک برود. شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت. پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت: ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی. کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید: داستان چیست؟ شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خریده و به من بدهکار است. من از اینکه او با دیدنم از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم. ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت بلکه مرا به پو‌ل‌پرستی هم متهم کرد. من به‌جای گناه او شرمنده شدم و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه می‌کشد که ما گناه می‌کنیم ولی او شرمش می‌شود آبروی ما را بریزد. تازه به‌جای عذر‌خواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم می‌گشاییم. گویند شیخ این راز به هیچ‌کس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد. ▫️کرم بین و لطف خداوندگار ▫️گنه بنده کرده است و او شرمسار ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
سلام به همگی🌺✨ سوتی که نه شیطونی ما تو آزمایشگاه مرکزی شهرمون (آزمایشگاه درسی مال مدارس) اتفاق افتاد... من و سه تا از دوستام برای آمادگی برا جشنواره خوارزمی علوم رفته بودیم آزمایشگاه از اونجا که من خیلی شیطونم بعد از اینکه آموزش اون روز تموم شد و آزمایشگاه رو کلا تمیز و جمع و جور کردیم چون قرار بود از اداره بیان ببینن ما چقد بلدیم اسکلت رو جا به جا کردن و کنار در گذاشتن منم یه روپوش برداشتم تنش کردم و براش ماسک و دستکش هم گذاشتم و عینک هم رو چشاش خوشگل که شد رفتم نشستم رو صندلی تا خانم بازرس تشریفشونو بیارن این خانم خیلی دک و پوزش بالا بود انگار از دماغ فیل افتاده بود نا گفته نمونه من تو اداره سوگلی بودم چون خیلی فعالم و نفس این خانووم😂 دم در با یه نازی اول به دبیر آزمایشگاه سلام داد وارد شد و به اسکلت یه سلام بلند بالایی کرد و طرف ما اومد هی اون میگفت سلام بچه ها خوبین هی ما کف زمین رو گاز میزدیم من از بس خندیدم غش کردم افتادم وسط کلاس نفسم بالا نمیاد یعنی یه حالی بود نه میتونستیم بخندیم نه میشد خفه شیم برام آب قند آوردن بعد اینکه حالم جا اومد با دستم اسکلت رو نشون دادم خانم بازرس که اسکلتو دید حالا یکی اینو جمعش می‌کرد مگه خفه میشد 😂😂😂😂 اووف چقد طولانی شد کاش شمام بودین میدیدین😂💔 سماگل💕✨ ارسال سوتی، خاطرات و داستان های شما 👇🏻♥️ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ 🌼خدایا! چَشم ✍ لذت زندگی به بندگی است. انگار یاران امام از همان اولِ زندگی، خدا را درک کرده‌اند... خداجویی و خداترسی در سراسرِ زندگیشان مشخص است. از دیدگاه امام‌صادق، یارانِ حضرت‌ مهدی گنج‌هایی هستند که خدا را شناخته‌اند و مومنانی‌اند که دل‌هایشان مانندِ مشعلی نورانی است.*۱ همیشه به یاد خدایند و عبد او شده‌اند. به دنبال رضایتِ خدا هستند نه خواست دلشان. برای هرکاری در دل، نیتِ تقرب (نزدیکی) به خدا را دارند. «قربة اِلی‌ اللّٰه» که بگویی حتی خوابَت هم عبادت حساب می‌شود. رمضان و شوال برایشان فرقی نمی‌کند. هیچ توقفی در مسیرِ بندگی ندارند. در همه‌ٔ ماه‌های سال، شب‌ها را به عبادت صبح می‌کنند و روزها را با روزه به پایان می‌رسانند. همیشه حتی سوار بر اسب هم به ذکر و تسبیح خدا مشغولند و همین تسبیحِ پیوسته و مداوم از آن‌ها مردانی قوی ساخته است. 🔺 آری! دل از غیر خدا که بِبُرّی، نمازت از جنس نور می‌شود و روزه‌ات از سر اخلاص. 📚 ۱. امام‌ صادق، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Sunday - 19 June 2022 قمری: الأحد، 19 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️11 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️18 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️20 روز تا روز عرفه ▪️21 روز تا عید سعید قربان ▪️26 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️29روزتا عید غدیر ▪️41روز تا محرم ▪️91روز تا اربعین ❤️🦋 @dastan9 ❤️📣
☀️امیرالمومنین (علیه السلام): 🌟هر چه اميد داريد، به خداى سبحان داشته باشيد و به كسى جز او اميد مبنديد ؛ زيرا هيچ كس به غير خداوند متعال امید نبست مگر آن كه نوميد بازگشت. از کتاب : غررالحکم _۲۵۱۱ ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
👈 یک استاد دانشگاه می گفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا . از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی . خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد . 👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت . گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید . 📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زنده‌اند» ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
✨﷽✨ 🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند! ✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و می‌گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم. اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
💠داستانی که نگاه شما را به عوض خواهد کرد💠 ✅ بعضیها فکر میکنن که رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راه‌های نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم، 🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل می‏کند که: در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی می‏کرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت. همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم. دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده‏ اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم. در راه پیر مردی را در مغازه‏ای دیدم که تعدادی در اطرافش جمع‏اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است، با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم. او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید، پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟ سیده می‏گوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه‏اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم. در نیمه‏ های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد. در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو می‏رود و پیامبر(ص) از او روی می‏گرداند عرض می‏کند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض می‏کنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید. پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟ در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود می‏زد و می‏گریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است. شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمی‏گذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: می‏خواهم این هزار دینار را به او بدهم. گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمی‏پذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده‏ای من هم دیده‏ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است. سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان‏شده‏ایم 📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‏2، ص: ۴۴۵ من کاری به خشک مذهبی ها ندارم ولی بیاید اسلام واقعی رو به مردم بگید این چیزایی که ما از خودمون در میاریم اصلا مسلمانی نیست مسلمان یه سری وظایف داره که فکر نکنم ما 10 درصدشم انجام بدیم ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ میلادی: Monday - 20 June 2022 قمری: الإثنين، 20 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️10 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️17 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️19 روز تا روز عرفه ▪️20 روز تا عید سعید قربان ▪️25 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️28روزتا عید غدیر ▪️40روز تامحرم ▪️90روز تا اربعین ⭕️ @dastan9 🦋❤️
✨﷽✨ 🌼توصیه‌های معصومین(ع) به مردان برای زن داری ✍ پیامبر اکرم (ص): «جبرئیل آن قدر درباره زن به من به سفارش كرد كه گمان كردم طلاق زن سزاوار نیست.» 📚مستدرك الوسایل، ج۱۴، صفحه ۱۳۲ 💫 پیامبر اکرم (ص): «كامل‌ترین مؤمنان در ایمان، خوش‌خلق‌ترین آنهاست و بهترین شما خوش خلق¬ترین شما با زنانند.» 📚طوسی، ۱۴۱۴ هـ ق، ص ۳۹۲ 💫 پیامبر اکرم (ص): «هر مردی كه بر زنش صدمه‌ای وارد كند، خداوند به نگهبان آتش دستور می¬دهد كه بر گونه او هفتاد ضربه در آتش دوزخ وارد سازد. هر مرد مسلمانی كه به گیسوی زن مسلمانی چنگ زند، دست او با میخ‌های آتشین كوبیده خواهد شد.» 📚سنن ابن ماجه، ج۱، ص۶۳۸-۶۳۹ 💫 پیامبر اکرم (ص): «نشستن مرد نزد زنش نزد خدای متعال محبوب تر است از اعتکاف او در مسجد.» 📚میزان الحکمة، ج۵، ص ۲۲۹ 💫 پیامبر اکرم (ص): «جز كریمان زنان را تكریم نكنند و جز انسانهای پست زنان را تحقیر ننمایند.» 📚بدران، ج ۷، ص ۵۰ 💫پیامبر اکرم (ص): کسی که در راه خانواده اش بکوشد، همچون مجاهد در راه خداست.» 📚مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳ ص۱۳ ✳️ روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد خانه فاطمه (س) شد و دید که علی (ع) و حضرت زهرا (س) با هم عدس پاک می کنند. پیامبر علی (ع) را تشویق کرده و فرمودند: «هیچ مردی زنش را در کار خانه کمک نمی کند مگر آنکه خداوند به تعداد موهای بدن او عبادت یک سال، که روزها روزه گرفته، و شب ها شب زنده داری کرده باشد ثواب به شوهر می دهد». 📚جامع السعادات ج ۲، ص۱۴۰ 💫 پیامبر اکرم (ص): يا علي خدمت به خانواده, کفاره گناهان کبيره است و مايه فرونشاندن غضب پرودگار و مهريه حوريان بهشتي خواهد بود.» 📚جامع السعادات، ج۲ ص۱۴۲ ⛔⛔ این که ما مردها یا کلا مردم اینا رو انجام نمیدیم تقصیر اسلام نیست گردن اسلام نندازید این که من ضعف دارم به دینم بر نمیگرده به خودم برمیگرده لطفا دین رو بفهمیم مقایسه کنیم بعد آنوقت اگه کم و کسری داشت ضربه بزن اینقدر خودزنی واقعا درست نیست ⛔⛔ خواهش میکنم یه آمار بگیرید که چرا🤔 بیشترین مسلمان ها رو از کشورهای اروپایی و آمریکایی تشکیل میدن و چرا بیشتر اونها از خانم‌ها💐 هستن واقعا چراااااااااا 🤔🤔🤔🤔🤔 🦋❤️ @dastan9 ❤️🦋
💥ِ جوانی با قصد مزاحمت به یک دختر پیام داد: ♻ممکن هست خودرامعرفي کنید؟ دختر گفــت بله چراممڪن نیست: من حواء هستم ڪه با تو از یڪ خاک آفریده شدم تا اذيّتم نکنی و فراموش نکنی قطعه ای ازوجودتم! من هدیه الهی هستم که به تو ارزانی شد تا بعد ازخروج از بهشت تنهاوافسرده نباشی. وقتی دنبال همدم بودی مونس تنهائی تو شدم، من مـــادر ، خـــواهر ، دختـــر ، همـــسر و دوشيـــزه شـــدم تا پاسدار ڪيان خانواده ات باشم! من سوره نساء ، مجادله ، نور ، طلاق ، مریم ، هستم! من همـــانم ڪه وقــتی مادر شدم بهشت در زير پايم قرارمیگيرد من همانی هستم ڪه نصف میراث ات را برایم تعیین ڪرده اند نه بابت ڪسرشأنم بلڪــه، برای اینڪه مسؤليت تمام هزینه و امورمالي ام را تو عــهده دارهستــي! ♻ من همــانی هستم ڪه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: 💐شما راسفارش میڪنم به زنان نیکی کنــید؛ 💥حال جناب محترم شما که هستيد؟ 👌جوان پاســـخ داد من توبه ڪننده بسوی اللّه هــستم 👌آفرین به مــادری ڪه تو را تربیت داد. 🌹 🦋❤️ @dastan9 🦋❤️
¦→📙••• •‌‌‌‌‌‌ دادن با نامحرم 🔖 دست دادن زنان با مردان نامحرم و برعکس گوش کنیم به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آل وسلم که فرمودند: 🔹«اگر با میخ آهنی در سر یکی کوبیده شود بهتر است از این که زن غیرمحرم را لمس کند» 📒 طبرانی 20 / 212، صحیح الجامع 4921. 🔸بسیاری از زنان و مردان مسلمان هستند که بر خود ستم می‌کنند و با غیر محرم دست می‌دهند، و عذرهایی می‌آورند که از گناه زشت تر هست! 🗣می‌گویند: دل‌مان پاک است! 👈🏻گویا قلب‌شان از قلب رسول خدا صلوات الله علیه پاک‌تر است! و می‌گویند اصل نیت انسان است! ✖آیا (نعوذبالله) به خداوند می‌خندند؟ ✖وقتی اصل عمل گناه است، پس نیت به چه کار آید؟ 🔹برادر و خواهر مسلمان توجه کن: اگر با اره سرت را نصف کنند بهتر است برایت تا با نامحرم دست بدهی. ❗برادر عزیز❗ ❌دختر عمو ❌دختر عمه ❌دختردایی ❌دخترخاله ❌زن برادر ❌خواهرزن 👆🏻تمام این زن‌ها برایت نامحرم، و دست دادن با آن‌ها و غیر از آن‌ها حرام است. ❗و خواهر گرامی آگاه باش❗ ❌پسر عمو ❌پسرعمه ❌پسردایی ❌پسرخاله ❌برادرشوهر ❌شوهر خواهر 👆🏻دست دادن با تمام این مردها و نامحرمان دیگر، برایت حرام است. ------------------- ❤گفتار مؤمنان وقتى به سوى خدا و پيامبرش خوانده شوند تا ميان‌شان داورى كنند تنها اين است كه می‌گويند: سمـــعنا واطــــعنا (شنيديم واطاعت كرديم) اينانند كه رستــگارنــد (نور:۵۱) 🦋❤️ @dastan9 🦋❤️
¦→📒••• •‌‌‌ موقع خواب بهمون خبر دادن که امشب رزم شب دارین ، آماده بخوابین همه به هول و ولا افتادیم و پوتین به پا و با لباس کامل و تجهیزات نظامی خوابیدیم تنها کسی که از رزم شب خبر نداشت حسین بود آخه حسین خیلی زودتر از بچه ها خوابیده بود... نصفه های شب بود که رزم شب شروع شد با صدای گلوله و انفجار از جا پریدیم💥 بچه ها مثل قرقی از چادر پریدند بیرون و به صف شدیم خوشحال هم بودیم که با آمادگی کامل خوابیدیم و کارمون بی نقص بوده😎 اما یهو چشامون افتاد به پاهای بی پوتینمون تنها کسی که پوتینش پاش بود حسین بود از تعجب داشتیم شاخ در می آوردیم آخه ما همه شب موقع خواب با پوتین خوابیده بودیم و حسین بی پوتین به بچه ها نگاه کردم ، داشتن از تعجب کُپ می کردند فرمانده با عصبانیت گفت : مگه نگفتم آماده بخوابین و پوتین هاتون رو دم در چادر بذارین؟😡 این دفعه رو تنبیه تون می کنم که دفعه دیگه حواستون جمع باشه زود باشین با پای برهنه دنبالم بیاین...   صبح روز بعد همه داشتیم پاهامون رو از درد می مالیدیم🤕 مدام هم غُر می زدیم که چطور پوتین از پاهامون در اومده🤔 یهو حسین وارد شد و گفت : پس شما دیشب از قصد با پوتین خوابیده بودین؟ همه با حیرت نگاش کردیم و گفتیم: آره! مگه خبر نداشتی قراره رزم شب بزنن و ما تصمیم گرفتیم آماده بخوابیم؟ حسین با تعجب گفت : نه! من خواب بودم ، نشنیدم بچه ها که شاکی شده بودند گفتند: راستی چرا دیشب همه ی ماها پاهامون برهنه بود جز تو؟🤨🧐 حسین که عقب عقب راه می رفت گفت : راستش من نصف شب بیدار شدم خواستم برم بیرون چادر که دیدم همه با پوتین خوابیدن گفتم حتما خسته بودین و از خستگی خوابتون برده و نتونستین پوتیناتون رو در بیارین☺️ واسه همین اومدم ثواب کنم و آروم پوتین هاتون رو در آوردم ، بد کاری کردم؟😁 آه از نهاد بچه ها در نمی اومد حسین رو گرفتیم و با یه جشن پتوی حسابی حالشو جا آوردیم🤣 ❤️🦋 @dastan9 ❤️🦋