داستانهای کوتاه و آموزنده
تندخوانی جزء چهارم قرآن کریم 🙏🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷
تندخوانی جزء 5.mp3
4.04M
تندخوانی جزء پنجم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
"گریه بر امام حسین علیه السلام"
🔹 امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه درباره عاشورا و امام حسین میفرمایند: اگر روزگار مرا به تاخير انداخت و از ياری تو (در روز عاشورا) باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه (گریه) ميکنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون گريه ميکنم
❤️ امام صادق می فرمایند: هیچ گریه کننده ای بر او (امام حسین) نَگِریَد مگر آنکه فاطمه (س) را صِله کرده و حقّ ما (اهل بیت) را ادا نموده.
📚 کتاب کامل الزیارات، ۸۱، باب ۲۶
💢 پس هرگاه مومن در مصیبت امام حسین بگرید، حقّ امامی که بعد از آن حضرت باقی مانده را در آن فاجعه ادا کرده چون این کار موافقت نمودن با امام و تَسلّی دل اوست.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 29 April 2020
قمری: الأربعاء، 5 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️10 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️13 روز تا اولین شب قدر
▪️14 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️15 روز تا دومین شب قدر
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
هدایت شده از یازهرا
قلب زیبا
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد. جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیدهاند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.
ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت که قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه کردند قلب او با قدرت تمام میتپید اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او برداشته شده و تکههایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نکرده بودند برای همین گوشههایی دندانه دندانه درآن دیده میشد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکهای آن را پرنکرده بود، مردم که به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود میگفتند که چطور او ادعا میکند که زیباترین قلب را دارد؟ مرد جوان به پیر مرد اشاره کرد و گفت تو حتماً شوخی میکنی؛ قلب خود را با قلب من مقایسه کن؛ قلب تو فقط مشتی زخم و بریدگی و خراش است.
پیر مرد گفت : درست است. قلب تو سالم به نظر میرسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمیکنم. هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او دادهام، من بخشی از قلبم را جدا کردهام و به او بخشیدهام. گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای آن تکهی بخشیده شده قرار دادهام؛ اما چون این دو عین هم نبودهاند گوشههایی دندانه دندانه در قلبم وجود دارد که برایم عزیزند؛ چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند. بعضی وقتها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیدهام اما آنها چیزی از قلبشان را به من ندادهاند، اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآور هستند اما یادآور عشقی هستند که داشتهام.
امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعهای که من در انتظارش بودهام پرکنند، پس حالا میبینی که زیبایی واقعی چیست ؟ مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد، در حالی که اشک از گونههایش سرازیر میشد به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعهای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیر مرد تقدیم کرد پیر مرد آن را گرفت و در گوشهای از قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای قلب مرد جوان گذاشت.
مرد جوان به قلبش نگاه کرد؛ دیگر سالم نبود، اما از همیشه زیباتر بود زیرا که عشق از قلب پیر مرد به قلب او نفوذ کرده بود.
#ارسالی_اعضای_کانال💐
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستان زیر مربوط به شهید عارف احمد علی نیری می باشد که توسط
دوست او دکتر محسن نوری نقل گردیده است.
...من در آن دوران نزدیک ترین دوست احمد بودم ما رازدار هم بودیم یک روز به او گفتم احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما یه سوالی ازت دارم!
من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر تو در معنویات رشد کردی اما من...
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم باید برام بگی؟
بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت طاقتش رو داری؟
با تعجب گفتم طاقت چی رو!؟
گفت بشین تا بهت بگم
نفس عمیقی کشید و گفت
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند
همه ی رفقا مشغول بازی شدند یکی از بزرگتر ها گفت احمد برو این کتری رو آب کن تا چای درست کنیم
من هم راه افتادم بسمت رودخانه
از لابلای درختها برودخانه نزدیک شدم
تا چشمم برودخانه افتاد یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم
بدنم شروع کرد بلرزیدن نمیدانستم چکار کنم!
همان جا پشت درخت مخفی شدم
من میتوانستم براحتی گناه بزرگی انجام دهم
در کنار رودخانه چند دختر جوان مشغول شنا کردن بودند
من همانجا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمکم کن خدایا الان شیطان بشدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشوداما خدایا من بخاطر تو از این گناه میگذرم
کتری خالی را برداشتم و سریع از انجا دور شدم و از جای دیگر آب برداشتم و رفتم کنار بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری شد
یادم افتاد که حاج آقا «آیت الله حق شناس» گفته بود هر کس برای خدا گریه کند
محبوب او خواهد شد
حالم خیلی منقلب بود همینطور که اشک میریختم مشغول ذکر یاالله یاالله شدم
به محض تکرار این ذکر یک باره صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد ناخوداگاه از جا بلند شدم و با حیرت به اطراف نگاه کردم
صدا از همه ی سنگریزه ها و درختان و کوه شنیده میشد
همه میگفتند
سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح
وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم
از ادامه ی بازی بچه ها فهمیدم که چیزی نشنیده اند.
من در آن غروب با بدنی که از شدت میلرزید به اطراف می رفتم من از همه ی ذرات عالم این صدا را میشنیدم.
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد بعد با صدایی آرام ادامه داد از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا بروی من باز شد.
احمد این را گفت و از جا بلند شد تا برود بعد برگشت و گفت محسن این ها را برای تعریف از خودم نگفتم .
گفتم تا بدانی انسانی که ترک گناه میکند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن!
منبع:
کتاب عارفانه ص 29
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
🚨 داستان عجیب نجات جان آیتالله مرعشی توسط #امام_زمان_عج
💠 با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به #سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم. شمع نیم سوختهای را برداشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود درب سرداب را به آهستگی باز کردم و با احتیاط از پلهها پایین رفتم. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم رویم را به سمت پلهها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که #خنجری در دست داشت. #عزرائیل را در چند قدمی خود میدیدم عرق سردی بر پیشانیام نشسته بود آن مرد عرب نعره زنان به سوی من حمله کرد شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به #امام_زمان_عج توسل نمودم و بلند فریاد زدم: «یا امام زمان» یکوقت مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و به مرد مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بیهوش بر زمین افتاد من نیز دچار ضعف شدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا میزند. چشمانم را که باز کردم دیدم سرم به زانوی مرد عرب است هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، دیدم همچنان بیهوش در وسط سرداب افتاده است. رمق نداشتم مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که هرگز خرمایی با آن طعم نخورده بودم. در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید میکند تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی.» یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یکباره در این سرداب ظاهر شود و نام مرا بداند و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟ ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج) بوده و با او حرف زدهام اما او را نشناختهام. غم عالم بر دلم نشست، با دیدهای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج شدم تا بلکه یار را در آنجا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بیهوش در کف سرداب افتاده بود.
📙کتاب تشرفات مرعشیه، حسین صبوری
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
خاطره روزه داری
یادمه سال اول که روزه بهم واجب شده بود تابستان داغ و بلند بود روستای مادر بزرگم اینا رفته بودم دوباره😁 تنهایی بدون خانواده
سر ظهر حوصله م سر رفته بود به مادر بزرگم گفتم میرم خونه خاله با دخترخاله م بازی کنم
هر چی مادر بزرگ بدبختم گفت نرو دختر هوا گرمه روزه ای تشنه ت میشه بیا بگیر بخواب گوش نکردم یععععک دختر سرتقی بودم اون سرش ناپیدا🙈😂
خلاصه رفتم تو زل گرما خداروشکر سگشون نبود رفتم تو
هر چی صدا کردم دیدم کسی جواب نمیده فهمیدم همه رفتن سر باغ
یهو حس کردم چقدر تشنه م
زبون عین چوب شده بود
یه حوض داشتن دیوارش یه متر بود یه شیر اب هم داشتن که لوله ش تا وسط حوض رفته بود
شیطون رفت تو جلدم برم اب بخورم یه ذره
گفتم الان کسی نیست چند قطره اب بخورم شاید باطل نشه ،احکامم تو حلق صدام 🤣🤦♀
زیر پام یه چهار پایه گذاشتم رفتم بالا
یواش یواش رو لوله اب حرکت کردم برسم به خود شیر اب ،بزحمت زیاد و حرکت میلیمتری رسیدم 😰
باز کردم شیر آبو سرمو خم کردم با دهنم آب بخورم رسیده بودم یا نرسیده بودم افتادم توحوض شااالاپ 😄 عین یک کروکدیل افتادم تو اب کلی اب رفت تو دهنم و دماغم
اندازه زانوم آب داشت ،هر کاری کردم نتونستم بیام بالا حسابی آب بازی کردم تا اومدن خاله م اینا که منو از آب اوردن بالا ،دختر خاله م هنوز که هنوز ه میگه اونروز تو حوض چکار میکردی😂
مگه روم میشد بگم رفتم اب بخورم😁
چه روزای بود چه اتیشایی سوزوندم
#شماهم_اگه_از_این_خاطرات_دارید_بفرستید😂🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سیاُم * ادامه
3 دقیقه در قیامت.... 031.mp3
35.14M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سی و یکم
* داستان اعجاز اشک
* میزان اعمال، حقانیت است
* تفاوت در ارزشگذاری
* خط قرمز خدا
* تفاوت معین و ناصر
* فلان کار اجر صد شهید دارد به چه معناست؟
* غیبت را خیلی شوخی گرفتیم!!!
* جایگاه اشک
* گریه حقانی و گریه ظلمانی
* اشک و اتصال به حقیقت
* بکا مومن و منافق
* سیر و سلوک اشک میآورد اما هر اشکی علامت سیر و سلوک نیست
* مومن و حب گناه!!! محال است
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
تند خوانی جز 6.mp3
4.06M
تندخوانی جزء ششم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
"زیارت حسین بن علی علیه السلام"
🔹 زیارت امام حسین از وظایف منتظران در عصر غیبت است زیرا این کار، صله ی امام عصر و نیکی نسبت به ایشان و سایر ائمه است [صله به معنای نوعی رابطه داشتن است] و با این عمل قلب امام شاد می شود و امام مانند سایر پدرانشان صبح و شب برای زوّار قبر امام حسین دعا میکنند.
❤️ در کتاب معتبر "کامل الزیارات" از امام صادق روایت شده:
۱- (کسی که برای زیارت امام حسین انفاق کند) به هر دِرهَم برایش هزارهزار محسوب می شود و رضایت خدا، دعای پیامبر و امامان را دارد.
۲- محبوبترین اعمال نزد خداوند زیارت قبر امام حسین است.
۳- (در دعایشان فرمودند) خدایا مغفرتت را بر من و برادرانم و زوّار قبر پدرم حسین قرار ده، آنان که اموالشان را انفاق و بدن هایشان را به رنج انداختند... پس از سوی ما رضوانت را به آنان پاداش ده، آنان را از شرّ هرگونه سرکش و مخلوق زورمند و شیاطین جنّ و انس دور کن...
💢 و این دلایلی است بر شاد کردن حضرت مهدی و سایر ائمه برای این عمل شریف.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 30 April 2020
قمری: الخميس، 6 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ضرب دینار به نام امام رضا علیه السلام 201ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️9 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️12 روز تا اولین شب قدر
▪️13 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️14 روز تا دومین شب قدر
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
هدایت شده از یازهرا
❤❤❤❤❤❤❤ خاطره ای زیبااززندگی شخصی دکتر الهی قمشه ای:
هفت یا هشت ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.
پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره.
گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
دنیا رو سرم چرخ میخورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقاصبوری!
مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من!
ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست!
بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟
چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن كتاب های روانشناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه...!
لطفا اگه زیبا بود برای همه کسانی که هنوزهم به خوب بودنشون ایمان دارید بفرستید👏🏻👏🏻👏🏻🌹🌹🌹
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
ما خیال میکنیم که آمدهایم تا خانهای بسازیم، بَزمی بسازیم و همینکه خانهمان را خراب میکنند و بَزممان را به هم میزنند ناله میکنیم و بانگ برمیداریم که : مسلمانی نیست . . . خدا نیست . . .
بیخبر ! بیخبر ! آنها میخواهند تو را بسازند و این است که بَزمت را میسوزانند، که خانهات را خراب میکنند، که محبوبهایت را میشکنند، که مگر برخیزی. خرابت میکنند، تا آباد شوی. دیوارهایت را میریزند تا به وسعت برسی و این است که تو باید خودت بخواهی و طلب کنی و اگر نخواستی و کردند، شکر کنی و یا لااقل صبر داشته باشی تا بارور شوی، نه آنکه جزع بزنی و فریاد، که فریاد در زیر این گنبد کبود خریداری ندارد . . .
#استاد_صفایی_حائری
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
🚨پیشگویی عجیب شهید سلیمانی از جنگ سنگین بعد از پایان جنگ با داعش
🔻 یکی از مدافعان حرم میگوید در پایان جنگ با داعش حاج قاسم سلیمانی به قرارگاه آمد. آمده بود به بچهها خدا قوّت بگوید نشستم کنارش گفتم: حاجی جنگ دیگه تموم شد با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافلهی شهدا برای ما دعا کنید. حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت: فلانی خیلی عجله نکن به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همه شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو میکنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما میجنگیدند!
📙 کتاب سلیمانی عزیز، ص ۱۹۴
راوی حجت الاسلام محمد مهدی دیانی
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#سوتی😁
این سوتی من برمیگرده به ۶ سال پیش
زمانی که عروس داییم تازه زایمان کرده بود قرار بود روز دهم بچشون ولیمه بدن و بریم دیدن بچه و چشم روشنی هم ببریم😌🎉😌🎉😌
خلاصه صبح اون روزی که قرار بود شب بریم مهمونی همسرجان یه مقدار پول به بنده دادن که بذارم داخل پاکت و به عنوان چشم روشنی ببریم و همچنین یه مقدار پول که هزینه آرایشگاه بود💃💃💃 منم پولها رو گرفتم گذاشتم داخل کیفم و روی پاکت نوشتم قدم نو رسیده مبارک هدیه ای ناقابل از طرف .......
و پاکت رو هم گذاشتم داخل کیفم و با عجله رفتم آرایشگاه😌😌😌😉
خلاصه شب شد و همسری اومد جلوی آرایشگاه دنبالم و رفتیم تالار پذیرایی
آخر شب موقع خداحافظی پاکت رو دادم به عروس دایی جان و تبریک گفتم و خداحافظی کردم و رفتیم منزل😴😴😴😴
چند روزی گذشت و یه روز صبح رفتم حرم تا وارد شدم هنوز کفشام دستم بود یه خانومی کنار دیوار بچه به بغل نشسته بود تا منو دید یهو شروع کرد به آه و ناله که ندارم و فقیرم و بیچاره هستم منم اصلا داخل کیفم نگاه نکردم یه مقدار پول داشتم از اضافه کرایه ماشین دادم به خانومه این رو هم بگم که یه کم سختم بود چون خودم خیلی شرایط پولی خوبی نداشتم
خلاصه رفتم خونه چند روزی گذشت یه روز که میخواستم از داخل کیفم چیزی در بیارم یهو دیدم ته کیفم چند تا ۱۰ هزار تومنی افتاده😍😍😍🤑🤑🤑🤑🤑 خیلی خوشحال شدم و گفتم خدایا شکرت شنیده بودم اگر به فقرا کمک کنیم چند برابرش از راهی که فکرشم نمیکنید برمیگرده ولی نه این همه و نه به این زودی🤪😁
بله همچنان خوشحال از سرمایه دارشدنم بودم که بعد از چند روز یادم افتاد که پاکتی که دادم به عروس دایی جان خااااالی بوده و فراموش کردم پول بذارم داخلش😇😇😇😅😅😅😅
القصه عید شد عروس دایی اومدن منزلمون و از اونجایی که با هم خیلی دوست و همراز بودیم قضیه رو براش تعریف کردم
بنده خدا میگفت خودمم تعجب کردم پاکت خالی رو دیدم🙃
خلاصه موقع خداحافظی یه پاکت که پول چشم روشنی و عیدی بچشونو داخلش گذاشته بودم بهشون دادم
#منتظر_داستان_شما_هستیم🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سی و یکم * داس
3 دقیقه در قیامت.... 032.mp3
32.43M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سی و دوم
* اشک، سرمایه و سلاح انسان
* آهن سلاح جهاد اصغر، آه سلاح جهاد اکبر
* گریه بر هر درد بیدرمان دواست
* اتصال شورآفرین
* قیامت امام حسین (ع) در قیامت
* نکات کتاب فروغ شهادت آیتالله پهلوانیتهرانی (ره) در باب اشک
* اشک ظهور رحمت است
* اشک بر اباعبدالله(ع)، مزد پیامبر (ص)
* چگونه با یک قطره اشک بر اهلبیت، جهنم ما خاموش میشود؟
* شاهکلید رشد، گریه بر اباعبدالله
* مصادیق اظهار ترحم نسبت به حقیقت
* دو قطره محبوب نزد خداوند
* خنده و گریه در جلوت و خلوت
* زینت ترس از خدا
* عبودیت در کلام امیرالمومنین
* گریه از ته دل، خنده از سر دل
* از معاشرتهای عفونی بپرهیزیم
* از اعمال خود بترسیم نه از مرگ
* چشمی که در قیامت خواب و گریه ندارد
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستانهای کوتاه و آموزنده
تندخوانی جزء ششم قرآن کریم 🙏🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷
تند خوانی جز 7.mp3
4.3M
تندخوانی جزء هفتم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
تند خوانی جز 8.mp3
4.15M
تندخوانی جزء هشتم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
"اجتناب از تعیین وقت ظهور و تکذیب نمودنِ آن"
🔹 برای ظهور امام زمان وقت و زمان مشخصی تعیین نشده است و طبق روایات این کار بسیار نهی شده است.
❤️ از امام باقر پرسیدند: آیا برای این امر (ظهور) وقت مشخصی وجود دارد؟ امام فرمودند: کسانیکه وقت تعیین میکنند دروغ میگویند(و سه بار تکرار کردند)۱
🌸 امام کاظم نیز فرموده اند: اگر به ما گفته می شد این امر (ظهور) تا دویست و یا سیصد سال دیگر واقع نمی شود، دل ها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام بر می گشتند، اما گفته اند این امر چه با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است تا دلهای مردم آرام گیرد و فرج نزدیک احساس شود.۲
🌺 همچنین امام صادق به مفضل بن عمر میفرمایند: ای مفضل برای آن وقتی مگذار که هر کس برای ظهور مهدی ما وقت تعیین نماید، خود را در علم خداوند شریک دانسته...۳
📚 ۱- کافی ج۱ ص۳۶۸
۲- کافی ج۱ ص۳۶۹
۳-مکیال المکارم ج۲ ص۴۷۷
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Saturday - 02 May 2020
قمری: السبت، 8 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️7 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️10 روز تا اولین شب قدر
▪️11 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️12 روز تا دومین شب قدر
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
مقدس اردبیلی رفت حمام، دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید:
خدایا شکرت که شاه نشدیم،
خدایا شکرت که وزیر نشدیم،
خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم!
مقدس اردبیلی پرسید: آقا خب شاه و وزیر ظلم میکنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟
گفت: او هم بالاخره اخلاص ندارد؛ شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی ، نیمه شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد ، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب میخواهم برای نماز شب... کمک کن!
مقدس گفت: بله شنیدم ...
حمامی گفت: اونجا، نصفه شب، کسی بوده با مقدس؟
مقدس گفت: نه ظاهرا نبوده ...
حمامی گفت: پس چطور همه خبر دار شدند؟ پس معلوم میشود خالص خالص نیست!!
مقدس میگوید یک دفعه به خودم آمدم و فهمیدم یعنی چه این روایت که:
"ریا در مردم، پنهان تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک ..."
.......♡🌿🌸💦
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
✨﷽✨
✅ داستان واقعی
✍خانم مؤمن و پرهیزکاری بود، به کسالتی مبتلا شده بود که به توصیه پزشک باید چند روزی را در بیمارستان می ماند، آنجا در بیمارستان همچنان که بستری بود با مولایش صحبت می کرد، درد و دل می کرد، با همان زبان مادری از حضرت میخواست برای یکبار هم که شده به عیادتش بروند... زمان ترخیصش فرا رسید، به او پزشک معالجش گفت چند روزی هم در منزل استراحت کن و فعالیتی انجام نده تا بهبودی کامل، او اما دلش شکسته بود، شکسته بود که چندین شب مولایش را صدا زده بود و پیغامی از طرف امام زمانش نیامده بود، به خانه اش رسید و طبق دستور پزشک استراحت می کرد...
دلتنگی روزهای قبل هنوز در دلش بود، در همان حال و هوای امام زمان، ناگهان دید جوان زیبارو و با ابهتی را در کنارش، شناخت مولا را، حضرت به گرمی و ملایمت با او سخن می گفتند، فرمودند : «مارا ببخشید، نتوانستیم در روزهای بستری شدنتان به دیدارتان بیائیم»... از عذرخواهی مولا کمی خجالت زده شد، آمد حرف حضرت را قطع کند که آخر آقا جان این چه حرفی است... که مولا ادامه دادند: «محیط بیمارستان مناسب حضور ما نبود و نیامدیم، اینجا آمدیم به عیادت شما...
🌸 قربانشان رَوَم مولا آنقدر تواضع دارند که انگار نه انگار حیاتِ همه ی ما به وجود مبارکشان بستگی دارد، مهربانی را از جدّ بزرگوارشان پیامبر رحمت به ارث بردند، آقا منزل خانم متدین را مناسب دیده و به عیادت بانوی پرهیزکار تشریف برده بودند، کاش ای کاش خانه های ما هم آنچنان باشد که امام زمانمان رغبت کنند شبی را به خادمی شان بگذرانیم
شنیده ام که نظر میکنی بحال ضعیفان
تَبم گرفت و دلم خوش در انتظار عیادت
📚ملاقات با امام زمان عج
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
یوسف تبریز و چشم پوشی از گناه
🌺آقایان چایچی و رضا بیدگلی نقل کردند:آقای مجتهدی فرمودند: درایّام نوجوانی که به مدرسه میرفتم در بین راه به فقرا کمک می کردم .یک روز که از مدرسه بر می گشتم پیرزنی را دیدم که مقداری اسباب و اثاثیه در دست دارد او از من خواهش کرد کمکش کنم و اثاثیه را به من داد و از جلو حرکت کرد تا به منزلی رسیدیم. سپس درب را باز کرده و وارد خانه شد.
من نیز همراه او داخل خانه شدم، که ناگهان درب بسته شد و با چند دختر جوان رو به رو شدم، آنها گفتند: شما به یوسف تبریز مشهور هستید و ما از شما خواسته هایی داریم که اگر انجام ندهید کوس رسوایی شما را خواهیم زد.
ایشان فرمودند: یک لحظه تأمل کرده و نگاهی به اطراف انداختم، ناگهان چشمم به پله هایی افتاد که به بام منتهی می شد ، بلافاصله به طرف پله دویده و به پشت بام رفتم، آنها هم به دنبال من به پشت بام آمدند
با اینکه ساختمان سه طبقه یعظیمی بود و دیوار های بلندی داشت، با گفتن یک یا علی، بی درنگ خود را از پشت بام به داخل باغی که جنب خانه قرار داشت پرتاب کردم.
همین که در حال سقوط بودم احساسی کردم دو دست، زیر کفِ پاهایم قرار گرفت و مرا به آرامی پایین آورد. ایشان میفرمودند: از آن موقع تا الآن پاهایم را بر زمین نگذاشته ام و هنوز روی همان دست ها راه میروم . همچنین این جریان را آقای حسین شکروی، از قول حجةالاسلام فرقانی نقل کردند.🌸
لاله ای از ملکوت. جلد ۱.ص۲۹۹
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
سلام دوستای عزیزمن zهستم از خونمون😜😜😜
میخوام یه سوتی باحال براتون بگم،راستش من تازه ازدواج کردم .
وطبقه بالای ما میشینیم وطبقه پایین هم خانواده همسرم. یه شب که لامپ های راه پله سوخته بود منو همسرجانمم میخواستیم بریم مهمونی من جلو تر رفتم پایین رو پله ها بودم که دیدم یه صدایی از زیر پله میاد😳😳انگار صدا دست بودمنم تا تونستم جیغ محکمی کشیدم رفتم بالا همسرم گفت چی شده گفتم یدونه جن پایینع راه پله اس چون تاریک هم بود هیچی مشخص نبود همسرم اومد پایین چراغ گوشی رو روشن کرد گفت کجاس گفتم مطمنم یه جن موزی زیر راه پله اس بعد چراغ انداخت زیر راه پله دیدم مادرشوهرم بود😱😱😱😱😱داشت دنبال یه وسیله زیر راه پله میگشت🤦♀🤦♀🤦♀بعدش بهم گفت عروس خانوم حالا من شدم جن😒😒😒😒منم اون لحظه دوس داشتم زمین دهن باز کنه برم توش🙊🙊🙊🙊🙊🙊
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سی و دوم * اشک
3 دقیقه در قیامت.... 033.mp3
31.01M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه سی و سوم
* داستان بیتالمال
* رهنمودهای اقتصادی حضرت علی علیه السلام
* سیره امیرالمومنین علی علیه السلام، در مصرف بیتالمال
* حقالناسی به عظمت بیتالمال
* حقالناس در مذاکرات
* رابطه حجاب فهم و طول کشیدن برزخ
* رعایت بیتالمال در شیوه حکمرانی
* حقالناس اجتماعی
* بیتالمال را مالالبیت نکنیم!!!
* عادت بد ما در قبال بیتالمال
* تا حد امکان شغل دولتی انتخاب نکنیم
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
داستانهای کوتاه و آموزنده
تندخوانی جزء هشتم قرآن کریم 🙏🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷
تند خوانی جز 9.mp3
4.2M
تندخوانی جزء نهم قرآن کریم 🙏🌺
⭕️ @dastan9 🇮🇷
"صدقه دادن به قصد سلامتی امام زمان"
🔹 این کار یکی از نشانه های دوستی نسبت به بستگان پیامبر اکرم است. همانطور که هرگاه نگران سلامتی فرزندانمان یا کسی از عزیزانمان هستیم، به قصد سلامتیشان صدقه می دهیم، باید برای سلامتی امام زمان که بیشتر از هر کسی به این کار سزاوار است نیز صدقه بدهیم.
❤️ دلیل آنچه گفتیم، روایتی است که شیخ صدوق در کتاب مجالس خود از پیامبر اکرم آورده است که: هیچ بنده ای ایمان نیاورد تا اینکه من نزد او از خودش محبوبتر باشم و خاندانم از خاندان خودش نزد او محبوبتر باشند...
🔺 و از این حدیث، خوشایند بودنِ اظهار محبت نسبت به امام زمان فهمیده می شود به طوری که مومن برای خود و خانواده و نزدیکان خودش انجام می دهد.
📚 مکیال المکارم ج۲ - امالی ص۲۰۱
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Sunday - 03 May 2020
قمری: الأحد، 9 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️6 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️9 روز تا اولین شب قدر
▪️10 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️11 روز تا دومین شب قدر
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
✨﷽✨
🔰حكمتهاي روزه
✍از امام صادق (ع) داريم: علت روزه چيست؟ غنی و فقير يكی می شود. در حالت غير ماه رمضان ممكن است فقيری نان و پنير بخورد و فرد غنی كباب بخورد ولی در اين ماه هردو ناهار نمی خورند. فرد غنی با همان امكاناتی كه دارد بايد مثل فقير غذا بخورد. فرد غنی به خودش می آيد و می گويد: گرسنگی هم سخت است. و روزه باعث ميشود به او حالت احسان و انفاق دست بدهد. روزه يك حالت مانع نشدن از بخل است. قرآن ميگويد: آنهايی كه بخل نفسشان را كنترل ميكنند، رستگار هستند. بخل را از انسان می گيرد و انفاق را به انسان می دهد. تشنگی و گرسنگی قيامت را به ياد انسان می آورد و انسان را ياد مرگ و معاد می اندازد. روزه موجب می شود يك حالت همدردی و رقت قلب در انسان بوجود بيايد. حُسن خلق در اين ماه را رعايت كنيد. روزه داشته باشيد و لبخند بزنيد. حضرت عيسی (ع) وقتی روزه می گرفت عطر می زد و لبخند می زند. روزه تنها عبادتی است كه درآن ريا نيست .
📚حاج آقا رفیعی
📺برنامه سمت خدا
↶【به ما بپیوندید 】↷
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷