💕براى شاد بودن کافیست
کمتر فکر کنید
بیشتر احساس کنید
کمتر اخم کنید
بیشتر لبخند بزنید
کمتر قضاوت کنید
بیشتر بپذیرید
کمتر گلایه کنید
بیشتر سپاسگزار باشید❣
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی خداوند بهتون
دلی آرام تنی سالم لبی خندان
و عاقبتی بخیر عطا کنه
آفتاب عمرتون همیشه درخشان
و عمرتون سبز و پایدار
و زندگیتون سرشار
ازعشـق
روزتون پر از بركت
صبحتون دلنشین
✾📚 @Dastan 📚✾
💥یاد مرگ 💥
🌹 عن النبی (ص) :
أكيَسُ النّاسِ مَن كانَ أشدَّ ذِكرَاً لِلمَوتِ وَ أَغْبَطُ النَّاسِ مَنْ کَانَ تَحْتَ التُّرَابِ قَدْ أَمِنَ الْعِقَابَ وَ یَرْجُو الثَّوَابَ
📚( الشافی، صفحه 822 )
👌زیرک ترین مردم کسانی اند که بیشتر از همه یاد مرگ بکنند.
❌ بعضی ها از یاد مرگ فرار می کنند! این بلاهت و حماقت است.
همه افرادِ عالم، همه موجودات عالم بالاخره به این مرحله می رسند، همه خواهند مُرد وقتی مُردیم ، مواجهیم با عمل خودمان، مواجهیم با جزای اعمال، مواجهیم با حساب.
✅ این ، باید انسان را هوشیار کند. ... وقتی انسان به یاد آن روز باشد سعی می کند طوری عمل کند که در مقام محاسبه کم نیاورد.
این زیرکی است که انسان به یاد مرگ باشد.
👈 از همه بهره مندتر آن کسی است که در زیر خاک، یعنی آن وقتی که وارد قبر می شود، از عقاب الهی مأمون باشد و امیدِ ثواب الهی را داشته باشد.
📚شرح حدیث از مقام معظم رهبری (مدظله العالی) ( جلسه 509 در س خارج،21 /8/ 91 )
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ درگذشت آیت الله سید یحیی مدرسی یزدی
♻️ سید یحیی مدرسی یزدی، در سال ۱۳۲۰ق در یزد متولد شد. او مقدمات حوزوی را نزد علمای بزرگ، فراگرفت. به مدت ۱۰ سال در قم بود و بعد راهی نجف شد. با پشتکار توانست موفق به اخذ اجازه اجتهاد از علمای بزرگ آن زمان شود.
🔻 از جمله اساتید ایشان، می توان به حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی اشاره کرد. امام خامنه ای، آیت الله وحید خراسانی و شماری دیگر از علما نیز از شاگردان ایشان می باشند. کتب گرانبهایی نیز از او به یادگار مانده است.
▫️او ویژگی های مهمی داشت ، مانند: استفاده از تعطیلات، همراهی با نهضت امام، نبوغ علمی، عفو و گذشت، حفظ آبروی اشخاص، تقوا، علاقه به اهل بیت، توصیه به خودسازی و مردم داری.
🔹 سرانجام در ۱۶ صفر ۱۳۸۳ق در سن ۶۲ سالگی به دیدار معبود شتافت. پیکرش پس از انتقال به شهر قم، در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#16صفر
#یحیی_مدرسی_یزدی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شفاى مفلوج
شهيد محراب حضرت آية اللّه دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه از عالم بزرگوار السيد الزاهد العابد مولانا حاج سيد فرج اللّه بهبهانى رضوان اللّه تعالى عليه كه در سفر حج توفيق ملاقات ايشان نصيبش شده بود چنين نقل مى كند: شنيدم كه در منزل ايشان در مجلس تعزيه دارى حضرت سيد الشهداء علیه السلام معجزه واقع شده پس از خدمت ايشان تقاضا و خواهش نمودم كه معجزه واقعه را براى بنده بنويسند و آن بزرگوار جريان معجزه را بطور مشروح با خط خود مرقوم داشته و براى اينجانب ارسال فرمودند و اينك نظر خوانندگان محترم را به عين نوشته ايشان كه در ذيل مى آيد جلب مى نمايم شخصى بنام عبداللّه مسقط الراءس او جابرنان است از توابع رامهرمز، ولى ساكن بهبهان است و اين مرد در تاريخ 28 شهر محرم الحرام سنه 1383 قمرى از يك پا مفلوج گرديد و قدرت بر حركت نداشت مگر به وسيله دو چوب كه يكى را زير بغل راست و ديگرى را زير بغل چپ مى گذاشت و با زحمت اندك راهى مى رفت و از مؤ منين در حق معاش او كمك مى شد. تا اينكه مراجعه كرده بود به دكتر غلامى و ايشان جواب ياءس داده بودند و بعدا آمد نزد حقير كه وسيله حركتشان را به اهواز فراهم آورم وسائل حركت بحمداللّه فراهم گرديد خط سفارشى به محضر آية اللّه بهبهانى ارسال و آنجناب هم پذيرائى فرمود و او را نزد دكتر فرهاد طبيب زاده پزشك بيمارستان جندى شاپور ارسال داشته پس از عكس بردارى و مراجعه اظهار ياءس كرده و گفته بود پاى شما قابل علاج نيست و در وسط زانويتان غده سرطانى مشاهده مى شود باخرج خود او را به بيمارستان شركت نفت آبادان انتقال مى دهد آنجا هم چهار قطعه عكس از پايش برداشتند و اظهار داشتند علاج شدنى نيست با اين حالت برميگردد به بهبهان و عبداللّه مرقوم ميگويد:
در خلال اين مدت خوابهاى نويد دهنده مى ديدم كه قدرى راحت مى شدم تا اينكه شبى در واقعه ديدم وارد منزل بيرونى شما شده ام و شما خودتان آنجا نيستيد ولى دو نفر سيد بزرگوار نورانى تشريف دارند و در اين اثناء شماوارد شديد بعد از سلام و تحيت آن بزرگوار خودشان را معرفى فرمود يكى از آن دو بزرگوار حضرت امام حسين علیه السلام و ديگرى فرزند آن بزرگوار حضرت على اكبر علیه السلام بودند. حضرت ابى عبداللّه الحسين علیه السلام دو سيب به شما مرحمت فرمودند و فرمودند يكى براى خودت و ديگرى براى فرزندت باشد و پس از دوسال نتيجه اين دو سيب را مى بيند و شش كلمه با حضرت حجة بن الحسن ع صحبت مى كند.
عبداللّه گفت :
در اين حال از شما درخواست نمودم كه شفاى مرا از آن بزرگوار بخواهيد يكى از آن دو بزرگوار فرمودند روز دوشنبه ماه جمادى الثانيه سنه 84 پاى منبر كه براى عزادارى در منزل فلانى كه منظور حقير بودم منعقد است ميروى و باپاى سالم برميگردى از شوق از خواب بيداد شدم و به انتظار روز موعود بودم و خواب را براى حقيرنقل كرده همان روز دوشنبه ديدم عبداللّه بادو چوب زير بغل آمد و پاى منبر نشست خودش اظهار داشت كه پس از يك ساعت جلوس حس كردم كه پاى مفلوجم تير مى كشد گوئى خون در پايم جريان پيدا كرده است پايم را دراز كرده و جمع نمودم ديدم سالم شده با اينكه روضه خوان هنوز ختم نكرده بود بپاخواستم و نشستم بدون عصاء قضيه را به اطرفيان گفتم حقير ديدم عبداللّه آمد و باحقير مصافحه نمود يك مرتبه ديدم صداى صلوات از اهل مجلس بلند شد و ديگر آن فلج به كلى راحت شد پس درشهر مجالس جشن گرفته شد و در روز بعد مهر 43 از ساعت 18 الى 11 صبح در منزل حقير مجلس جشن به اسم اعجاز حضرت سيدالشهداء علیه السلام گرفته شد و جمعيت كم نظيرى حاضر و عكسبردارى شده والسلام عليكم و رحمة اللّه الاحقر السيّد فرج اللّه الموسوى .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
در بندِ کسی بــــاش...
که در بندِ { حسیــــن } است...💍❤️
مـا انگشتـرِ آرزوهاتو
به واقعیت تبدیـل میکنیم 💫
دوست داری انگشترت چطـوری باشه؟☺️
شما بگو، ما برات میسازیم ❤️
تولیدی انگشتر سفیر اینجاست🌸 👇
https://eitaa.com/joinchat/3039232081C2859c5fac1
ارسال#رایگانه ضمانت #مرجوعی واصالتم داریم وقیمتامون کفبازاره💚👆
بـزرگۍمۍگفـت:
تڪیہڪنبہشھـدا؛شھـداتڪیہشـونخـداسـت.
اصـلاڪنارگلبنشـینۍبـوۍگـلمۍگیـرۍ؛ پسگلسـتـانڪن ڪلزندگیـتروبـٰایـٰادشھـدا...!'
شھیدآنهزندگۍڪنیم؟!(:
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی:
یزید بن ثُبَیط و پسرانش
🔻 يزيد بن ثبیط، از دوستداران امام علی علیه السلام و مردی ادیب و مسلط به علم نحو بود. وی از شيعيان بصره بوده که در ميان قومش، جايگاه ارزشمندی داشت. شیعیان بصره، با آگاهی از حرکت امام از مکه به کوفه، در تجمعات پنهانی به مشورت پرداختند. يزيد از كسانى بوده كه در این تجمعات در خانه زنى به نام ماريه شركت می کرد.
🔸 دو تن از پسران ثبیط نیز دعوت امام ع را پذيرفتند. آنها شبانه از بصره خارج شدند و خود را به امام ع رساندند. امام که از آمدن یزید بن ثبیط و پسرانش آگاه شده بودند، برای استقبال از آنان به نزدشان آمدند. ولی یزید خواسته بود زودتر امام را ببیند به همین دلیل به محل اسقرار امام رفته بود ولی به او گفتند که امام به منزلگاه شما رفتهاند.
🔹یزید نیز برگشته و با دیدن امام این آیه را تلاوت میکند : فَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْیَفْرَحُوا (به كرم و رحمت خداوند باید شادمان بود) امام نیز برای او دعای خیر می نماید. یزید پس از شهادت دو فرزندش، در جنگی تن به تن به شهادت رسید. او به هنگام شهادت ۵۰ سال سن داشت.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#یزید_بن_ثبیط
#بصیرت
✾📚 @Dastan 📚✾
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ...
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ...
ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎست☂
☂️☂️☂️☂️☂️☂️☂️☂️☂️
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ناصرالدين شاه ، از خراب كردن مسجد منصرف شد
ناصرالدين شاه تصميم گرفت بود، خيابان ناصرخسرو را بكشد. مسجد كوچكى كه در مسير بود مى خواست خراب كند و جاى ديگر مسجد بزرگتر بسازد كه به خيال خود تبديل به احسن نموده باشد. چون خبر به حاجى ملا على كنى رسيد اين سوره را برايش نوشت :
بسم الله الرحمن الرحيم
الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل .الم يجعل كيدهم فى تضليل و ارسل عليهم طيرا ابابيل .ترميهم بحجاره من سجيل . فجعلهم كعصف ماءكول .
حاج ملاعلى كنى با نقل اين سوره به شاه فهماند كه مسجد خانه خدا است ، كسانى كه بخواهند خانه خدا را خراب كنند، تباه مى شوند. شاه از خراب كردن مسجد صرف نظر نمود و دستور داد از محل بزرگوار ناصرالدين شاه را از ماهيت شوم فراموشخانه فراماسونرى ميرزا ملكم خان مطلع ساخت و به مسدود ساختن و پراكنده ساختن عناصر جاسوس آن وادار ساخت .
📚داستانها و حكايتهاى مسجد، غلامرضا نيشابورى
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️درگذشت علامه محمدرضا حکیمی
💠محمدرضا حکیمی به عنوان فقیه، مجتهد شیعه، فیلسوف، شاعر، نویسنده آثار دینی و از باورمندان مکتب تفکیک (تفکیک بین فلسفه و عرفان و باورهای دینی ) شناخته میشود. او در ۱۳۱۴ خورشیدی در مشهد چشم به جهان گشود. وی از محضر عالمانی چون ادیب نیشابوری، آیتالله میلانی و… کسب علم کرد و با علّامه امینی مأنوس شد.
🔹او در ۲۳ سالگی از آقابزرگطهرانی اجازه نقل حدیث گرفت و از همان دوران، سری پرشور داشت و در راه تحقق عدالت مبارزه میکرد. مهدی اخوانثالث از دوستانش، وی را «سربدار امروز خراسان» نامید. دکتر علی شریعتی در نامه ای در آذر ۱۳۵۵ خورشیدی، حکیمی را به عنوان «وصی شرعی» خود قرار می دهد.
♦️او نویسندهای پر اثر بود و آثار او معمولاً با ادبیاتی حماسی نوشته شدهاند. الحیاة، خورشید مغرب، امام در عینیت جامعه، الهیات الهی و الهیات بشری، و مکتب تفکیک برخی از آثار او است. در بزرگداشت او نیز آثاری همچون «مرزبان توحید: کارنامه محمدرضا حکیمی» منتشر شده است.
🔸حکیمی در ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ خورشیدی چشم از جهان فروبست . بخشی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت درگذشت استاد:
ایشان دانشمندی جامع، ادیبی چیرهدست، اندیشهورزی نوآور، اسلامشناسی عدالتخواه بودند. ایشان عمر را فارغ از آرایهها و پیرایههای مادی در خدمت معارف والای قرآن و سنّت گذرانده و آثاری ارزشمند از خود به جا نهادند.
#تقویم_تاریخ
#31مرداد
#محمدرضا_حکیمی
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تا حالا نماز دلتنگی خوندی؟؟
😳این کلیپ یک نکته خیلی جالبی داره حتما ببینید
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀رسم بسیار غلط ...
🎤حجه الاسلام معاونیان
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼یک اقیانوس عشق
🍃یک دریا مهربانی
🌼یک آسمان آرامش
🍃یک دنیا شور و شعف
🌼یک روز عالی
🍃هزاران لبخند زیبا
🌼را برای تک تکتون آرزومندم
🍃روزتون زیبا و در پناه خداوند
🌼 روز بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عزادارى حيوانات
در كتاب دارالسلام مرحوم عراقى و كلمه طيبه مرحوم نورى و داستانهاى شگفت و كتابهاى ديگر كه مطالعه كرده ام همه از عالم جليل وكامل نبيل صاحب كرامات باهره و مقامات ظاهره آخوند ملازين العابدين سلماسى اعلى اللّه مقامه نقل كرده اند و مكررا از موثقين نقل شده و آثار حزن از حيوانات در عاشوراى آقا ابا عبداللّه الحسين ع بارها به چشم مشاهده شده چنانچه در جلد يك همين كتاب نوشته شده ، خلاصه اين عالم بزرگوار كه اهل مكاشفه مى باشد و بارها خدمت امام زمان عجل اللّه تعالى فرجه الشريف رسيده فرموده وقتى كه از سفر زيارت حضرت رضا ع بر مى گشتم عبور و گذر ما به كوه الوند افتاد كه در نزديكى همدان واقع شده است جهت استراحت در آنجا فرود آمديم ، موسم بهار هم بود، همراهان و رفقا و دوستان مشغول خيمه زدن شدند، من هم نظر به دامنه كوه مى كردم و منظره دل فريب آنجا را مشاهده مى كردم كه ناگهان چشمم به يك چيز سفيدى افتاد چون تاءمل كردم پير مردى محاسن سفيد را ديدم كه عمامه كوچكى بر سر داشت و بر سكوئى نشسته كه قريب به چهار صد زرع ارتفاع داشت و بر دور آن سنگهاى بزرگ چيده كه به جز سر چيزى از او نمايان نبود، نزديك رفته و سلام كردم ، مهربانى نمود پس با من انس گرفت و كم كم با او هم صحبت شدم فهميدم كه به خاطر گناه و معصيت از شهر به ديار و اهل و عيال وخويشان و مردم دور شده و براى عبادت بيشتر به كوه و دشت آمده و هيجده سال است كه در اينجا سكونت دارد و رساله هاى عمليه علما را هم با خود داشت و از جمله تعريفهاى عجيبيه اى كه برايم نقل كرد اين بود.
گفت : اولين روزى كه من به اينجا آمدم ماه رجب بود و من هم اينجا را خلوت ديدم گفتم براى عبادت عاليست و شروع به تهذيب نفس كردم ، پنج ماه واندى گذشت ، شبى مشغول نماز مغرب بودم كه ناگهان صدا و ولوله عظيم و عجيبى شنيدم ، از ترس نمازم را سريع خواندم ، يك نگاهى به اين دشت و بيابان كردم ، ديدم بيابان پر از حيوانات عجيب و غريب است و تا مرا ديدند به طرف من آمدند اضطراب و خوف و ترسم زياد شد و از آن اجتماع تعجب كردم ، چون ديدم در آنها حيوانات مختلفه و متضاده اند مثل شير و آهو و گاو كوهى و پلنگ و گرگ باهم مختلطند و به صداهاى غريبى صيحه مى زنند پس در اين محل دور من جمع شدند و سرهاى خود را به سوى من بلند نموده و فرياد مى زنند، با خود گفتم دور هم جمع شدن اين وحوش و درندگان كه با هم دشمنند براى دريدن من نيست زيرا اگر براى من بود همديگر را مى دريدند، پس بايد براى امر بزرگى باشد بايد يك حادثه عجيبى در دنيا رخ داده باشد. خوب كه فكر كردم فهميدم امشب شب عاشوراى آقا ابا عبداللّه الحسين علیهالسلام مى باشد و اين فريادها و سرو صداها و فغان و اجتماع ونوحه گرى و گريه و ناله براى مصيبت حضرت سيد الشهداءع است ، وقتى مطمئن شدم عمامه را از سر برداشتم و بر سر خودم زدم و خود را از اين مكان انداختم و مى گفتم : حسين ، حسين ، شهيد كربلا حسين و امثال اين كلمات ، پس حيوانات در وسط خود جائى برايم خالى كردند و دورم حلقه زدند. بعضى از حيوانات سر به زمين مى زدند و بعضى خود را در خاك مى انداختند و همين طور تا طلوع فجر عزادارى مى كرديم پس آنها كه وحشى تر از همه بودند رفتند و به همين ترتيب يك يك حيوانات رفتند و متفرق شدند و از آن سال تا به حال كه مدت هيجده سال است اين عادت ايشانست و هر وقت من فراموش مى كنم يا بر من مشتبه مى شود آنها با جمع شدنشان به من توجه مى دهند.
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
🌹ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻩ 🕊🌼
ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ…🕊🌼
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ…
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ…🕊🌼
ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻧﻤﻲ ﭼﺮﺧﺪ! 🕊🌼
ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ
ﺧﻄﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻲ ﺩﻭﺩ ﻭ …
ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﺩ .🕊🌼
ﺍﻳﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮﻩ، ﺍﻳﺪﻩ🕊🌼 ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻱ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﻲ ﺍﺳﺖ!
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻣﻴﮑﻨﺪ🕊🌼
ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲگردد...🕊🌼
#شاملو
🕊🌼🕊🌼🕊🌼🕊🌼🕊🌼
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سى سال عمر
مرحوم آقا ميرزا محمود رضوان اللّه تعالى عليه فرمود مرحوم آقا شيخ محمد حسين قمشه اى كه از فضلاء و تلاميذ و شاگردان مرحوم آقاسيد مرتضى كشميرى بود و بنام از گور گريخته مشهور بود و سبب اين شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنيدم آن بود كه : ايشان در سن هيجده سالگى در قمشه مبتلا به مرض حصبه مى شود روزبروز مرضش سخت تر مى گردد و اتفاقا فصل انگور بوده و انگور زيادى در همان اطاقى كه مريض بوده است مى گذارند، ايشان بدون اطلاع كسى پنهانى مقدار قابل توجهى از آن انگورها را تناول مى كند پس مرضش شديدتر مى شود تا اينكه مى ميرد. وقتى حاضرين صحنه را مى بينند در آن حال گريان مى شوند. در اين لحظه مادرش وارد مى شود و مشاهده مى كند فرزندش مرده مى گويد: كسى حق ندارد دست به جنازه فرزندم بزند تا من برگردم .
مادر فورا قرآن مجيد را بر داشته و به پشت بام مى رود و در آنجا شروع به تضرّع به حضرت پروردگار و قرآن و على الخصوص حضرت اباعبداللّه الحسين علیه السلام مى كند و وجود مقدس حضرت را شفيع قرار مى دهد مى گويد: اى حسين جان تا فرزندم را بمن برنگردانى دست از توبرنمى دارم . چند دقيقه از اين تضرع ها و دعاها نگذشته بود كه جان به كالبد آقا شيخ محمد حسين بر مى گردد و با طراف خود نظر مى كند، چون مادرش را نمى بيند ميگويد به والده بگوئيد بيايد كه خداوند مرا به حضرت اباعبداللّه ع بخشيد.
حاضرين مادر شيخ محمد حسين را باخبر كردند و آنگاه شيخ محمد حسين نحوه بازگشت خويش را مجددا به اين دنيا چنين نقل مى كند.
چون مرگ من رسيد دو نفر نورانى سفيد پوش نزدم حاضر شدند و گفتند چه باكى دارى گفتم تمام اعضايم درد مى كند در اين هنگام يكى از آنها دست برپايم كشيد پايم راحت شد و هرچه دست را به سمت بالا مى آورد درد بدنم راحت مى شد، يكدفعه ديدم تمام اهل خانه گريانند هرچه خواستم به آنها بفهمانم كه من راحت شدم نتوانستم تا بالاخره آن دو نفر مرا به بالا حركت دادند و از اين حركت بسيار خوشحال بودم و در بين راه بزرگى نورانى جلوى من حاضر شد و به آن دو نفر فرمود: ماسى سال عمر به اين شخص عطاء كرديم واين عطاء عمر در اثر توسل مادرش بما بود شما او را برگردانيد و اين دو نفر به سرعت مرابرگرداندند و ناگهان چشم خود را باز كردم و اطرافيان را گريان ديدم و آنگاه به مادر خود گفتم اى مادر توسل شما به ابى عبداللّه الحسين ع پذيرفته شد و مرا سى سال عمر دادند آيت اللّه شهيد دستغيب در پايان اضافه فرموده كه اغلب آقايان نجف كه اين داستان را از خود آقا شيخ محمد حسين شنيده بودند منتظر مرگ او در راءس سى سال بودند و اين حادثه در همان راءس سى سال در نجف اشرف اتفاق افتاد و ايشان مرحوم گرديد.
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
°●💚🌿●°
محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم ، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت
محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود.
شهید_حسین_عطری🌷🕊
✾📚 @Dastan 📚✾
07.pdf
1.63M
♦️عاشورا پیامد تغییر ارزشها
⬅️چرا 50 سال بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واقعه عاشورا اتفاق افتاد⁉️
🖊حجت الاسلام والمسلمین مریجی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆امام زمان عجل الله تعالی فرجه در حسينيّه ها
حضرت آية اللّه سيد حسن ابطحى كه خدا انشاء اللّه اين وجود پاك را حفظ فرمايد در كتاب ملاقات با امام زمان فرموده يكى از تجار اصفهان كه مورد وثوق من و جمعى از علماء بود نقل مى كرد: من در منزل ، اتاقى بزرگ را به عنوان حسينيّه اختصاص داده ام و اكثرا در آنجا روضه خوانى و ذكر مصائب آقا سيّد الشّهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام را برقرار مى كنيم .
شبى در خواب ديدم كه من از منزل خارج شده ام و به طرف بازار مى روم ولى جمعى از علماء اصفهان به طرف منزل ما مى آيند. وقتى به من رسيدند گفتند: فلانى كجا مى روى ؟ مگر نمى دانى منزلت روضه است . گفتم : نه منزل ما روضه نيست . گفتند چرا منزلت روضه است و ما هم به آنجا مى رويم و حضرت بقيّة اللّه عجل اللّه تعالى فرجه الشريف هم آنجا تشريف دارند، من فورا با عجله خواستم به طرف منزل بروم آنها به من گفتند: با ادب وارد منزل شو، من مؤ دّبانه وارد شدم ، ديدم جمعى از علماء در حسينيه نشسته و در صدر مجلس هم حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف نشسته اند، وقتى به قيافه آن حضرت دقيق شدم ديدم ، مثل آنكه ايشان را در جائى ديده ام . لذا از آن حضرت سئوال كردم كه آقا من شما را كجا ديده ام فرمود: همين امسال در مكه در آن نيمه شب در مسجد الحرام ، وقتى آمدى نزد من و لباسهايت را نزد من گذاشتى و من به تو گفتم مفاتيح را زير لباسهايت بگذار.
تاجر اصفهانى مى گفت همينطور بود يك شب در مكه خواب از سرم پريده بود با خود گفتم . چه بهتر كه به مسجد الحرام مشرف شوم و در آنجا بيتوته كنم و مشغول عبادت بشوم ، لذا وارد مسجد الحرام شدم به اطراف نگاه مى كردم كه كسى را پيدا كنم لباسهايم را نزد او بگذارم وبروم وضو بگيرم ، ديدم آقائى در گوشه اى نشسته اند، خدمتش مشرف شدم و لباسهايم را نزد او گذاشتم مى خواستم مفاتيح را روى لباسهايم بگذارم فرمود مفاتيح را زير لباسهايت بگذار و من طبق دستور ايشان عمل كردم ومفاتيح را زير لباسهايم گذاشتم و رفتم و وضو گرفتم و برگشتم و تا صبح در خدمتش و در كنارش مشغول عبادت بودم ولى در تمام اين مدت حتى احتمال هم ندادم كه ايشان امام عصر روحى و ارواح العالمين له الفدا باشد به هر حال در خواب از آقا سئوال كردم فرج شما كى خواهد بود؟ فرمود نزديك است به شيعيان ما بگوئيد دعاى ندبه را روزهاى جمعه بخوانند.
اين ملاقات به ما چند چيز را مى گويد:
1 آن حضرت در هر جاكه روضه خوانى و ذكر مصائب حضرت سيد الشهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام باشد و در هر مكان كه بنام جدش امام حسين ع باشد حضرت ولى عصر در آنجا حاضر و ناظر و عزادار و به عزاداران جدش احترام و ملاطفت دارد . و خيلى دوست دارد در حسينيّه ها و در هر جا كه بنام جدش حضرت ابا عبداللّه الحسين علیه السلام دوستان و شيعيان آن حضرت دورهم جمع شوند و براى آقا اشك ريخته شود.
2 آن حضرت دوست دارد كه دوستانش لااقل روزهاى جمعه گِرد يكديگر بنشينند، و زانوى غم در بغل بگيرند و اشك از ديدگان بريزند و همه باهم بگويند اين بقية اللّه ... بگويند اين الطالب بدم المقتول بكربلا...
3 در همه عزادارى ها نظر دارند و با عزاداران ، عزادارى مى كنند و اهميت زياد مى گذارند و اين قضيه را جهت اين عرض كردم كه بگويم آقا امام زمان هم خود براى جدش عزادار است و ناظر بر عزادارى شيعيان خود مى باشد و ما هم بايد حتى الامكان تا مى توانيم در اين گونه مجالس شركت كنيم تا انشاء اللّه باعث خشنودى قلب آن سرور گردد.
📚ملاقات با امام زمان : ج 1، ص 65.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا...
به مَذهبی ها بفهمان که
مذهب اگر پیش از مَرگ به کار نیاید
َپس از مَرگ به هیچ کار نَخواهد آمد.!
خدایا.!!م
صدایِ افکارِ بعضی از آدمهایت
را خاموش کُن،تا صِدایِ تو را هم بشنوند!
آن قَدر غَرق دَر قِضاوَت هَستند
که فَراموش کَرده اَند
قاضی تویی.!
"دکتر شریعتی"
✾📚 @Dastan 📚✾